نفی آزار در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

روابط ایمانی با آزاررسانی و خوارشماری یکدیگر باقی نمی‌ماند و بی‌تردید آزار رساندن مسلمانان به یکدیگر و تحقیر نمودن همدیگر شرعاً حرام و موجب هلاکت ابدی است[۱]؛ چنان‌که وقتی گروهی در مدینه بر ضد اشخاص با ایمان شایعه‌پراکنی کردند و موجب آزار آنان شدند و نسبت‌های ناروا به ایشان دادند، مورد شدیدترین حمله‌ها و تهدیدهای قرآن کریم قرار گرفتند[۲]: وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا[۳].

پیامبر اکرم (ص) نیز به شدت چنین رفتاری را نکوهش کرد و آن را مایه نکبت این جهانی و آن جهانی معرفی نموده، چنان‌که فرمود: "هر که مؤمنی را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده و هر که خدا را بیازارد در تورات و انجیل و زبور و قرآن ملعون است"[۴].

آزاررسانی و خوارشماری رحمت و برکت را زایل می‌سازد و زمینه‌ساز انواع تباهی‌ها می‌گردد؛ و از این روست که آزاررسانان و خوارشماران یکدیگر بر زبان رسول خدا (ص) مورد لعنت خدا و فرشتگان مردمان قرار گرفته‌اند[۵]. پیامبر اکرم (ص) به پیروان خود آموخت که شرط اسلام و مسلمانی، سلامت رفتار اجتماعی است، چنان که فرموده است: "مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آزاری نبیند"[۶].

با اخوّت ایمنی، مسلمانان به چنان امنیتی از جانب یکدیگر دست می‌یابند که نه تنها تعدی و آزاری برهم روا نمی‌دارند، بلکه حتی نگاهی از سر اهانت و حقارت که موجب شکستن حریم امنیتشان است به یکدیگر نمی‌اندازند، زیرا این‌گونه روابط، تعدی به حریم الهی است، چنان‌که از رسول خدا (ص) وارد شده است: "خدای تبارک و تعالی فرموده است: هر که به یکی از دوستان من اهانت کند کمر جنگ با من بسته است"[۷].

این‌گونه رفتارها چندان تباه شمرده شده است که درباره‌اش تعابیری این سان به کار رفته است. هشام بن سالم[۸] نیز گوید: شنیدم امام صادق (ع) می‌فرمود: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ‏ مِنِّي‏ مَنْ‏ آذَى‏ عَبْدِيَ‏ الْمُؤْمِنَ»[۹].

پاسداشت حرمت یکدیگر و پرهیز از آزار رساندن و خوار شمردن همدیگر تا آنجاست که رسول خدا (ص) فرموده است: "روا نیست که مسلمانی با نگاهی آزار دهنده به برادر مسلمان خود اشاره کند"[۱۰].[۱۱]

اقسام و احکام اذیت از نگاه امام رضا (ع)

طبق روایت‌های منقول از امام رضا (ع) اذیت عبارت است از چیزی که سبب ناخرسندی طبع شود و ناسازگار با آن باشد[۱۲]. معادل عربی آن «اذی»[۱۳] است. در لغت و اصطلاح به معنای آزردن و آزار دیدن[۱۴] و نیز ضرری دنیوی یا اخروی که به جان و جسم حیوان می‌رسد[۱۵]. برخی هر چیزی را که سبب ناخرسندی طبع شود و ناسازگار با آن باشد اذیت دانسته‌اند، هر چند ممکن است ضرر و نقصانی را در پی نداشته باشد[۱۶]. بر این اساس، برخی اذیت را شامل همه انواع خصلت‌های زشت مانند ضرب و شتم، بیهوده‌گویی، تمسخر، غیبت، تهمت و... دانسته‌اند[۱۷]. افزون بر این، در فقه و احادیث، اذیت بر اشیا و اموری که سبب آزار انسان می‌شود نیز اطلاق شده است[۱۸]. چنان‌که در حدیثی از امام رضا (ع) اذیت بر مدفوع و بول دفع شده از انسان اطلاق گردیده است[۱۹].

مفهوم اذیت در قرآن کریم در قالب واژه‌های "اذی" و مشتقات آن الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۲۰]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى[۲۱]

و مصادیق آن همچون "فتن" به معنای شکنجه‌ کردنإِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ[۲۲] و "ساء" به معنای بدی‌ کردنوَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۲۳] به کار رفته است.

خداوند متعال در این آیات از آزار و اذیت انبیای الهی از سوی مشرکان عصر خویش وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ [۲۴]؛ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ * قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ * قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ * وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ[۲۵]؛ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۶]، اذیت پیروان پیامبران از سوی مشرکان، اهل کتاب و منافقانكُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ * لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ[۲۷]؛ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا [۲۸]، اذیت پیامبر (ص) و مسلمانان از سوی منافقان و برخی مسلمانانإِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۲۹]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۳۰]، اذیت والدین از سوی فرزندانوَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۳۱] یاد کرده است و آزاررسانی در این موارد را عملی حرام دانسته است وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا [۳۲] که پیامدهای ناگواری در دنیا و آخرت از جمله عذاب الهی را در پی دارد الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ [۳۳]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۳۴]؛ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا * يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا * لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلاَّ قَلِيلا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلا[۳۵].

در مواردی نیز قرآن کریم اذیت کردن دیگران را جایز یا واجب شمرده است، همچون اذیت تعدی‌کنندگان و متجاوزان که مقابله با آنان را مباح شمرده[۳۶] یا اذیت کردن مرتکبان زنا یا لواط که آن را واجب شمرده است[۳۷]. در آیاتی نیز از برخی اسباب اذیت که از ناحیه امور طبیعی به انسان می‌رسد سخن به میان آورده است، مانند حیض که از آن به عنوان اسباب اذیت یاد نموده[۳۸] یا آزار سر احرام‌گزاران بر اثر وجود حشرات موذی[۳۹] یا اذیت شدن انسان هنگام بارندگی[۴۰]. در آیاتی نیز از اذیت شدن انسان و ضررهای جسمی و مالی که در راه خدا به انسان می‌رسد و امتحان بشر با این آزارها یاد گردیده است[۴۱].

موضوع اذیت در روایت‌های متعددی از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)، از جمله احادیث منقول از امام رضا (ع)، نیز مطرح شده است و معصومان به علاوه بر حرام شمردن اذیت بی‌گناهان، احکام فقهی این موضوع را نیز یادآور شده‌اند. برخی از محدثان و مؤلفان جوامع حدیثی، این روایت‌ها را در کتاب‌های حدیثی در ذیل ابوابی خاص همچون باب وجوب کف الأذی عن الجار[۴۲]، باب تحریم أذی الجار و تضییع حقه[۴۳]، باب استحباب الصبر علی الأذی[۴۴] الجار و غیره[۴۵]، باب اماطة الأذی عن الطریق[۴۶]، باب استحباب اماطة الأذی عن طریق مکه[۴۷]، باب تحریم ایذاء المؤمن[۴۸]، باب ایذاء النبی، ایذاء الوالدین، ایذاء الزوج، ایذاء المجاهد، ایذاء الجار، ایذاء الجلیس، ایذاء النساء، ایذاء المسلم، ایذاء الناس، ایذاء الحیوانات[۴۹]، باب لو کان المؤمن فی حجر صنب حصل له الأذی[۵۰]، باب ما یجب علی المسافر... و کف الأذی[۵۱]، باب حکم ایذاء المحرم الصید البر[۵۲]، باب حکم ایذاء الخطاطیف فی الحرم[۵۳] ذکر کرده‌اند.

عالمان اسلامی اعم از علمای علم اخلاق و فقیهان اسلامی نیز بر اساس آیات و روایت‌های مذکور، این موضوع را در کتاب‌های اخلاقی و فقهی مطرح کرده‌اند. از جمله منابع اخلاقی امامیه که به این موضوع پرداخته است می‌توان از کتاب نراقی (۱۲۰۹ق) یاد کرد که مباحث متعددی درباره این موضوع از جمله بحث ایذا و اهانت به دیگران[۵۴]، زدن و سب و لعن دیگران[۵۵]، اذیت کردن هنگام انفاق و پس از آن[۵۶] و اذیت کردن مسلمانان[۵۷] را مطرح نموده است. از جمله منابع اخلاقی اهل سنت نیز می‌توان از کتاب غزالی(۵۰۵ق) یاد کرد که برخی مباحث اخلاقی مربوط به این موضوع از جمله حقوق مسلمانان و اذیت نکردن آنان[۵۸]، حقوق همسایه و عدم آزار وی[۵۹]، باطل نکردن انفاق با منّت‌گذاشتن و اذیت کردن[۶۰] را بررسی کرده است.

فقیهان اسلامی نیز این موضوع را از نگاه فقهی بررسی کرده‌اند، اما فصل یا باب مستقلی را به این موضوع اختصاص نداده‌اند، بلکه از آن در لابه‌لای مباحث دیگر بحث کرده‌اند. از عمده‌ترین موضوعات مربوط به اذیت در منابع فقهی می‌توان از مباحث حرمت ایذای خدا و رسول[۶۱]، حرمت ایذای مؤمنان[۶۲] و مسلمانان[۶۳]، حرمت ایذای والدین[۶۴]، جواز حلق سر از سوی محرم در صورت اذیت شدن[۶۵]، جواز کشتن حیوانات موذی[۶۶] و از بین رفتن ثواب انفاق در صورت منّت و اذیت کردن[۶۷] یاد کرد. مفهوم اذیت در احادیث و متون منقول از امام رضا (ع)، گستره وسیعی دارد و اعمال و مصادیق متعددی را شامل می‌شود. از جمله موارد اذیت در روایت‌های آن حضرت ضررهای روحی و جسمانی است که از ناحیه دیگران به انسان می‌رسد. در روایتی از امام رضا (ع) ناراحت کردن دیگران و زخم‌زبان زدن به آنان مصداق اذیت شمرده شده است[۶۸].

ناراحتی‌هایی که فرد بر اثر خوردن برخی خوراکی‌ها به آن مبتلا می‌گردد، اذیت دانسته شده، همچون ناملایمات و امراضی که بر اثر خوردن آب سرد پس از خوردن غذاهای داغ یا شیرین با خوردن آب در میان غذا به بدن انسان می‌رسد[۶۹]. همچنین در روایت‌هایی دیگر از آن حضرت بر برخی اشیا که سبب آزار انسان را فراهم می‌کنند «اذیت» اطلاق شده است؛ اشیایی همچون سنگ و خار که در میان راه سبب متضرّر شدن دیگران می‌گردد[۷۰] یا فضولات و مدفوع حیوانات[۷۱] و حتی انسان[۷۲] که اسباب ناراحتی فرد یا دیگران را فراهم می‌کند. در حدیثی از آن حضرت بر «منی» که از انسان خارج می‌شود «اذیت» اطلاق شده است[۷۳]. در روایت‌هایی امام رضا (ع) از اذیت خود از سوی شخصی به نام محمد بن فرات یاد کرده و او را لعن و نفرین فرموده و برای او آزار دیدن و عذاب الهی را در خواست کرده است. سپس حضرت نوع اذیت شدن خود از سوی وی را با اذیت شدن امام صادق (ع) از سوی ابوالخطاب مقایسه نموده، ولی تلاش محمد بن فرات را برای تکذیب و اذیت آن حضرت شدیدتر دانسته و آزاردهندگان امامان را مستحق عذاب الهی دانسته است. این شخص که خود را باب‌اللّه می‌دانست و ادعای نبوت می‌کرد، در پی نفرین امام به شکل سختی کشته شد[۷۴]. در حدیث دیگر از پیام امام رضا (ع) به عبدالعظیم یاد شده است که آن حضرت در این پیام از راجع به شدیدترین عذاب خداوند برای آزاردهندگان دوستان آن حضرت سوگند خورده و فرموده است روح ایمان از وجود چنین افرادی خارج می‌شود و از حوزه ولایت اهل بیت (ع) نیز خارج می‌گردند و در آخرت از زیانکاران‌اند و گناه آنان غیر قابل بخشش است مگر اینکه توبه کنند و عملی را که مرتکب شده‌اند جبران نمایند. سپس حضرت از ارتکاب چنین گناهی به خداوند پناه برده است[۷۵].

در احادیثی دیگر، آن حضرت مسلمان را کسی دانست که مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند[۷۶] و فرمود: کسی که مؤمنی را تحقیر و ذلیل نماید، خداوند در روز قیامت در منظر همه خلایق او را خوار خواهد کرد[۷۷]. در روایتی دیگر فرمود: از ما اهل بیت (ع) نیست کسی که مؤمن را فریب دهد یا ضرری به او وارد کند[۷۸]. در روایتی دیگر، آن حضرت دایره اذیت‌شوندگان را از مؤمن و مسلمان فراتر برده و به طور مطلق آزاردهنده همسایه - اعم از مسلمان یا کافر - را خارج از پیروان اهل بیت (ع) دانسته است[۷۹]. در نقلی دیگر، امام رضا (ع) اجتناب از آزار خویشاوندان را بهترین صله رحم می‌داند[۸۰]. در نقلی دیگر از آن حضرت آمده است: هیچ ورع و تقوایی نافع‌تر از اجتناب از محارم الهی و اذیت‌نکردن مؤمن نیست[۸۱]. این مطلب در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است[۸۲]. برخی در شرح و توضیح این روایت‌ها گفته‌اند اذیت کردن مؤمن یکی از محارم الهی و داخل در آن است و علت اینکه این گناه جداگانه ذکر شده آن است که بسیار مهم بوده و قبح آن از گناهان دیگر شدیدتر و فساد آن بیشتر است و عفو خداوند نیز نسبت به این گناه دورتر بوده و توبه از آن نیز از گناهان دیگر سخت‌تر است[۸۳]. در روایتی دیگر از امام رضا (ع) درباره اجتناب از آزار مسلمان آمده است: یکی از مسلمانان در داخل منزل یکی از انصار درخت خرمایی داشت و با رفت و آمد کردن به داخل منزل، اسباب اذیت و آزار او را فراهم کرده بود. از این‌رو، به رسول خدا (ص) از صاحب درخت شکایت کرد. رسول خدا (ص) او را فراخواند و در مقابل گذشت از درخت خود، به وی درختی را در بهشت وعده داد، ولی صاحب درخت نپذیرفت. این خبر به گوش یکی از مسلمانان به نام ابوالدحداح رسید و وی نزد صاحب درخت رفت و با دادن باغی به او درخت را از وی خرید و به نزد رسول خدا (ص) آمد و این خبر را به اطلاع آن حضرت رساند. پیامبر اسلام (ص) پ در مقابل این عمل وی و دفع اذیت از مسلمان به وسیله این عمل، به او خبر داد که خداوند به جای این درخت، درختی از بهشت به او عطا خواهد کرد[۸۴]. در نقل دیگر آمده است که ابوالدحداح پس از خریدن درخت آن را به رسول خدا (ص) بخشید و رسول خدا (ص) در مقابل به او وعده چندین باغ در بهشت را داد و آیات ۳ تا ۱۱ سوره لیل[۸۵] درباره این ماجرا نازل شد[۸۶].

اذیت‌کردن بی‌گناهان در اسلام عملی مذموم و ناپسند است، اما در مقابل، صبر بر اذیت، اعم از اذیت‌هایی که از سوی دیگران یا عوامل طبیعی به انسان می‌رسد، امری پسندیده است. در روایتی از امام رضا (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آمده است: همیشه این‌گونه بوده و تا قیامت نیز چنین است که برای هر مؤمنی همسایه‌ای خواهد بود که او را آزار می‌رساند[۸۷]. این مطلب در چند روایت از امام صادق (ع) نیز آمده است، با این افزوده که اگر همسایه او را اذیت نکند فردی در خانه او را آزار می‌دهد یا در راه رسیدن به حوائج زندگی آزار می‌بیند، اگر در قله کوهی هم باشد خداوند شیطانی را برای اذیت او برانگیزد[۸۸] یا اگر در جزیره‌ای از جزایر دریا زندگی کند[۸۹]. برخی در شرح این روایت‌ها گفته‌اند جهت اذیت شدن مؤمن لطف خداوند به او است و حکمت این امر آن است تا گناهان او در همین دنیا پاک شود، یا خداوند می‌خواهد او را امتحان کند و هدف هم رساندن او به درجه و مقام صابران است. شاید هم این آزارها بدان علت است که مؤمن به این دنیا دل نبندد و به آن مطمئن نشود تا خروج از این دنیا برای او سخت نگردد. نیز شاید بدان سبب است که از دنیا و آنچه در دنیاست قطع امید کند و به پروردگار جهان و مولای حقیقی‌اش اتصال یابد. همچنین هدف می‌تواند تشدید عذاب و مجازات دشمنان و اذیت‌کنندگان مؤمن باشد تا اسباب شادی مؤمن در آخرت فراهم شود. غرض اصلی از این احادیث و مانند آنها ترغیب مؤمنان به صبر بر اذیت‌ها و هرگونه سختی دیگر و رضا به قضای الهی است[۹۰]. چنان‌که در احادیث متعدد دیگر به صراحت بر این امر تأکید شده است. از جمله در روایتی از پیامبر (ص) آمده است: اگر کسی بر چیزهایی که بر او وارد می‌شود صبر نماید حلیم است. حضرت به نقل از لقمان فرمود: دشمن حلیم بهتر از دوست سفیه و نادان است[۹۱]. در حدیثی دیگر، آن حضرت وجود سه خصلت در مؤمن را لازم شمرده که یکی از آن خصلت‌ها صبر در سختی‌ها و ضررهایی است که به آنان می‌رسد. قرآن نیز این امر را از ویژگی‌های مؤمنان شمرده است: وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ[۹۲][۹۳]. نیز در اشعاری که امام رضا (ع) برای مأمون قرائت نمود بر صبر در مقابل اذیت و حلم در برابر جاهلان تأکید شده است. از جمله آن حضرت در این اشعار فرموده است: هرگاه مبتلا به جاهل شوم، هیچ‌گاه خود را در مقابل او قرار نمی‌دهم و همچون او با وی رفتار نخواهم کرد. و اگر کسی در مرتبه من قرار داشته باشد و مرا آزار دهد، با حلم با او برخورد می‌کنم تا با این صفت بر او برتری داشته باشم. در بیتی دیگر از شعر آن حضرت آمده است: هرگاه به جاهل که پیوسته ناحق گوید مبتلا گردم، در آن وقت سکوت پیشه خواهم کرد، زیرا جواب ابلهان خاموشی است[۹۴].

اذیت کردن یا اذیت شدن با توجه به موارد مختلف آن در فقه اسلامی احکام متعددی دارد که بسیاری از این احکام از احادیث و متون منقول از امام رضا (ع)، قابل برداشت است. به نظر فقیهان، اذیت کردن مؤمن[۹۵] و مسلمان حرام است، چه اذیت کردن با گفتار یا کردار باشد و نیز چه فرد مذکور حاضر یا غایب باشد[۹۶]. این حکم از احادیث متعددی از امام رضا (ع) قابل برداشت است. همچون احادیثی که آن حضرت اذیت‌کنندگان را مورد لعن و نفرین قرار داده یا آنان را مستحق عذاب دانسته است[۹۷]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) سفارش شده است: هنگام دفع بول و غائط و خروج از مکان تخلی، مستحب است که شخص خدا را برای دفع بلا و آنچه سبب اذیت است حمد کند و بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَمَاطَ عَنِّي الْأَذَى وَ هَنَّأَنِي طَعَامِي وَ عَافَانِي مِنَ الْبَلْوَى‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَسَّرَ الْمَسَاغَ وَ سَهَّلَ الْمَخْرَجَ وَ أَمَاطَ عَنِّي الْأَذَى»[۹۸]. این دعا و درخواست در روایت‌هایی دیگر از امامان معصوم (ع) نیز آمده است[۹۹]. همچنین در نقلی دیگر از امام رضا (ع) توصیه شده است که فرد هنگام پوشیدن کفش و نعلین حمد خدا را کند و دفع اذیت‌ها را از خدا طلب نماید و بگوید: «بسم الله و الحمدلله.. اللهم وقنی من جمیع الآفات و العاهات و الأذی»[۱۰۰]. در دعایی دیگر از آن حضرت آمده است: شایسته است تا مؤمنان با گفتن جملات «وَ اعْصِمْنِي مِنْ كُلِّ أَذًى وَ سُوءٍ بِمَنِّكَ وَ اكْفِنِي شَرَّ كُلِّ ذِي‏ شَرٍّ بِقُدْرَتِكَ‏ اللَّهُمَّ مَنْ كَادَنِي... أَسْأَلُكَ كِفَايَةَ الْأَذَى وَ الْعَافِيَةَ وَ الشِّفَاءَ» همیشه حفظ خود را از هر بلا و اذیتی و شر هر آزاردهنده‌ای از خداوند طلب نمایند[۱۰۱].

از دیگر تعالیم اسلام در این‌باره، اذیت نکردن زن و شوهر از سوی یکدیگر به ویژه پس از طلاق دادن زن و در مدت جواز رجعت است. قرآن کریم در آیه ۲۲۹ سوره بقره به مردان مسلمان فرمان داده است که پس از دو بار طلاق دادن، یا زنان را به نیکی نگه دارند یا آنان را رها کنند و حق ندارند مهری را که به آنان داده‌اند از آنان باز پس گیرند: الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا[۱۰۲]. در روایتی امام رضا (ع) در پاسخ به سؤالی در مورد تفسیر جملات فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ در آیه مذکور آمده است: مراد از فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ، اذیت نکردن زنان و پرداخت نفقه به آنان و مقصود از تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ، طلاق دادن آنان بر اساس کتاب خدا است[۱۰۳]. همچنین قرآن در آیه‌ای دیگر به مردان فرمان داده است که زنان مطلقه را در مدت عده از خانه جز در صورت ارتکاب فاحشه آشکار اخراج نکنند يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ[۱۰۴].

در روایتی امام رضا (ع) مراد از فاحشه آشکار در آیه را اذیت کردن اهل خانه و شوهر از سوی زن و بد اخلاقی او دانسته و فرموده است: در این صورت، مرد حق دارد که قبل از تمام‌شدن عده، زن را از خانه اخراج نماید[۱۰۵]. در نقل دیگری، آن حضرت مراد از «فاحشه» در آیه را اذیت‌کردن اهل زوج و فحش‌دادن آنان از سوی وی دانسته است[۱۰۶]. در احادیثی از دیگر امامان معصوم (ع)، فاحشه در آیه مذکور به زنا، مساحقه، سخنان زشت و ناروا و مانند آنها تفسیر شده است[۱۰۷] که همه این موارد می‌تواند مصداقی برای فاحشه باشد. از این‌رو، روایت‌های مذکور هیچ‌گونه منافاتی با یکدیگر ندارند. یکی از اعمالی که بر حج‌گزاران در حال احرام حج و عمره ممنوع است، رفتن به زیر سایه‌بان هنگام طی کردن راه است[۱۰۸]. به نظر فقیهان، در صورتی که حج‌گزار در حال احرام حج بر اثر مریضی یا شدت گرما یا سرما یا وجود باران اذیت شود، می‌تواند در راه به زیر سایه‌بان برود، اما به سبب ارتکاب این عمل پرداخت کفاره بر او واجب است[۱۰۹]. دلیل این امر روایتی از امام رضا (ع) است که در آن شخصی از استظلال محرم سؤال کرد که امام فرمود: اگر استظلال به جهت علتی همچون اذیت‌شدن بر اثر حرارت خورشید است جایز بوده، اما حج‌گزار باید فدیه دهد[۱۱۰]. در مقابل، برخی از فقیهان امامیه و اهل سنت کفاره را واجب ندانسته‌اند[۱۱۱].

همچنین به نظر مشهور فقهای امامیه، کفاره استظلال یک گوسفند است[۱۱۲]. دلیل این امر روایت‌هایی از امام رضا (ع)[۱۱۳] است که کفاره استظلال در حال احرام را یک گوسفند دانسته‌اند. در مقابل، روایتی از نحر کردن شتر در استظلال یاد کرده[۱۱۴] که این روایت‌ها حمل بر استصحاب شده است[۱۱۵]. فقهای اهل سنت نیز به طور مطلق از وجوب قربانی سخن گفته‌اند و نوع قربانی را تعیین نکرده‌اند[۱۱۶]. در نقلی از امام رضا (ع) آمده است که رسول خدا (ص) با وجود اینکه گرمای خورشید او را اذیت می‌کرد، هنگام طیّ منزل و سوار بودن بر مرکب زیر سایه‌بان قرار نمی‌گرفت، هر چند گاه با دست یا قسمتی دیگر از بدن، صورت خود را می‌پوشاند، ولی هنگامی که در منزل فرود می‌آمد به سایه خانه یا دیواری می‌رفت[۱۱۷]. در روایتی دیگر شخصی از امام رضا (ع) از زیر سایه رفتن محرم و سختی نور خورشید برای وی سؤال نمود که آن حضرت او را به قرار گرفتن در زیر نور خورشید برای خداوند توصیه نمود و فرمود: گرمای خورشید گناهان احرام‌گزاران را ذوب می‌نماید[۱۱۸]. تشخیص حالت اضطرار و غیر اضطرار نیز به خود شخص محرم واگذار شده است. در حدیثی دیگر فردی از امام رضا (ع) در مورد زیر سایه رفتن محرم در صورتی که بر اثر گرمای خورشید مبتلا به سردرد گردد سؤال نمود که امام در پاسخ فرمود: احرام‌گزار از هر کس دیگر به وضع خود عالم‌تر است. از این‌رو، اگر می‌داند که نمی‌تواند گرمای خورشید را تحمل کند زیر سایه برود[۱۱۹].

افزون بر این، محرم تا زمان بقای بر احرام حقّ تراشیدن سر خود را ندارد، اما در صورت اضطرار و اذیت شدن به سبب حشرات موذی یا مریضی می‌تواند موهای خود را بتراشد و به جای آن کفاره آن را که روزه یا صدقه یا قربانی‌کردن حیوان است پرداخت نماید[۱۲۰]. این احکام در آیه ۱۹۶ بقره به صراحت بیان شده است: وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ[۱۲۱]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) درباره شأن نزول آیه مذکور آمده است: که رسول خدا (ص) در سفر حج از کنار یکی از اصحاب به نام کعب بن عجزه عبور می‌کرد که مشاهده نمود شپش تمام موهای سر و صورت او را فرا گرفته است. در پی این امر، پیامبر (ص) به او فرمان داد که سر خود را بتراشد که آیه فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا... درباره این واقعه نازل شد. سپس رسول خدا (ص) روزه مذکور در آیه را سه روز تعیین کرد و صدقه را به مقدار شش مسکین معین نمود که به هر مسکین دو مد داده شود و برای قربانی نیز کشتن گوسفند را لازم دانست و فرمود تنها مساکین باید از آن گوشت بخورند[۱۲۲]. در نقلی دیگر منسوب به امام رضا (ع)، با استناد به آیه مذکور، روزه برای کسی که سر خود را به جهت اذیت‌شدن می‌تراشد به طور تخییری واجب شمرده شده و مقدار آن سه روز دانسته شده است[۱۲۳]. این مطلب در روایتی از امام زین العابدین (ع) نیز آمده است[۱۲۴]. رأی فقهای شیعه و اهل سنت بر اساس ادله مذکور و احادیثی دیگر همین است[۱۲۵]. در نقلی دیگر از امام رضا (ع) نیز آمده است: در صورتی که احرام‌گزار قربانی را انتخاب کند باید یک گوسفند بکشد و در صورت انتخاب صدقه باید شش مسکین را اطعام نماید و به هر یک از مساکین نصف صاع از طعام عطا کند[۱۲۶]. در برخی روایت‌های دیگر از اطعام ده مسکین در صورت حلق سر به واسطه اذیت یاد شده است[۱۲۷]. فقیهان امامیه بر اساس هر دو دسته از این روایت‌ها فتوا داده‌اند[۱۲۸]، اما فقیهان اهل سنت از کشتن گوسفند و اطعام شش مسکین سخن گفته‌اند[۱۲۹].[۱۳۰]

منابع

پانویس

  1. جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۴.
  2. نک: تفسیر التبیان، ج۸، ص۳۶۰؛ تفسیر الکشاف، ج۳، ص۵۵۹؛ تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۷۰؛ الدر المنثور، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۱؛ محمد باقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، چاپ دوم، انتشارات اسلامی، ۱۳۵۹ ش. ص۶۴۸.
  3. «و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار می‌کنند بی‌گمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند» سوره احزاب، آیه ۵۸.
  4. «مَنْ آذَى‏ مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي‏ وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ»روضة الواعظین، ص۳۲۱؛ جامع الاخبار، ص۱۷۲؛ مشکاة الانوار، ص۸۳.
  5. جامع الاخبار، ص۱۷۲.
  6. «الْمُسْلِمُ‏ مَنْ‏ سَلِمَ‏ الْمُسْلِمُونَ‏ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ»؛ مصنف ابن أبی شیبة، ج۴، ص۵۹۴؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۶۳، ج۳، ص۱۵۴، ج۶، ص۲۲؛ صحیح البخاری، ج۱، ص۶۸؛ التاریخ الکبیر، ج۳، ص۳۳۴؛ ج۴، ص۱۷۱؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰؛ المحاسن، ج۱، ص۲۸۵؛ سنن النسائی، ج۸، ص۱۰۵؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۷، ص۱۹۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۲؛ مستدرک الحاکم، ج۱، ص۱۰، ج۳، ص۵۱۷؛ المحلی، ج۱، ص۲۱، ج۴، ص۲۰۸؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۸۷؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۸؛ احیاء العلوم، ج۲، ص۱۷۹؛ السرائر، ج۳، ص۶۱۸؛ و از امیرمؤمنان علی (ع): نهج البلاغه، خطبه ۱۶۷؛ و از امام باقر (ع): الکافی، ج۲، ص۲۳۴، در برخی نقل‌ها «مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ» آمده است.
  7. «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي‏»؛ کتاب المؤمن، ص۳۲؛ الکافی، ج۲، ص۳۵۱؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۸۸.
  8. از شخصیت‌های برجسته و از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) و از راویان ثقه است. ر. ک: رجال النجاشی، ص۴۳۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۲۹۷-۳۰۲؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۵۹-۵۶۳.
  9. «خدای عزّوجلّ فرموده است: هر کس بنده مؤمن مرا بیازارد به من اعلان جنگ می‌دهد». الکافی، ج۲، ص۳۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۸۷.
  10. «لَا يَحِلُّ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يُشِيرَ إِلَى‏ أَخِيهِ‏ بِنَظْرَةٍ تُؤْذِيهِ»؛ احیاء العلوم، ج۲، ص۱۷۹.
  11. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۰۴.
  12. الاختصاص، ص۲۴۷.
  13. معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۷۸؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۲۷.
  14. لغت‌نامه، ج۱، ص۷۸.
  15. المفردات، ص۱۵؛ معجم لغة الفقهاء، ص۵۲.
  16. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۵؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج۱، ص۱۲۳- ۱۲۴.
  17. شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۱، ص۲۴۷- ۲۴۸.
  18. معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیة، ج۱، ص۱۲۳- ۱۲۴.
  19. فقه الرضا (ع)، ص۷۸.
  20. «آنان که دارایی‌های خود را در راه خداوند می‌بخشند و از پی آنچه بخشیده‌اند منّتی نمی‌نهند و آزاری نمی‌دهند، پاداش آنها نزد پروردگار آنان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۶۲
  21. «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
  22. «به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند» سوره بروج، آیه ۱۰.
  23. «به آن آزاری نرسانید که عذاب روزی سترگ شما را فرو گیرد» سوره شعراء، آیه ۱۵۶.
  24. «و به یقین پیش از تو (نیز) پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و بی‌گمان (برخی) از خبر (های) پیامبران به تو رسیده است» سوره انعام، آیه ۳۴
  25. «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم * پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا می‌خواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید * پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت می‌گذارد (و به او رسالت می‌بخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند * و چرا بر خداوند توکّل نکنیم حال آنکه راهمان را به ما نشان داده است؟ و بی‌گمان بر آزاری که می‌دهیدمان شکیبایی پیشه می‌کنیم و توکّل‌کنندگان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۹-۱۲
  26. «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
  27. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند * هرگز جز آزاری (اندک) زیانی به شما نمی‌رسانند و اگر با شما به جنگ برخیزند پشت به شما خواهند کرد سپس یاری نخواهند شد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰-۱۱۱
  28. «اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰.
  29. «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱
  30. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  31. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  32. «و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار می‌کنند بی‌گمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند» سوره احزاب، آیه ۵۸.
  33. «آنان که دارایی‌های خود را در راه خداوند می‌بخشند و از پی آنچه بخشیده‌اند منّتی نمی‌نهند و آزاری نمی‌دهند، پاداش آنها نزد پروردگار آنان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۶۲
  34. «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را می‌بخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بی‌رویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام می‌دهند هیچ (بهره) نمی‌توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۶۴
  35. «و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار می‌کنند بی‌گمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند * ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند» سوره احزاب، آیه ۵۸-۶۱.
  36. الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  37. وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا * وَاللَّذَانَ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا «و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد * و از میان شما آن دو تن (زن و مرد) را که آن (زنا) را انجام می‌دهند بیازارید و اگر توبه کنند و به راه آیند از ایشان دست باز دارید که بی‌گمان خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۵-۱۶.
  38. وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  39. وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  40. ...وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا «...و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگ‌افزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگی‌تان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواری‌آفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
  41. وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ * وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ «و برخی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: به خداوند ایمان آورده‌ایم آنگاه چون در راه خداوند، آزاری ببینند گزند مردم را همچون عذاب خداوند می‌انگارند و اگر از سوی پروردگارت امدادی برسد می‌گویند: بی‌گمان ما با شما بوده‌ایم؛ آیا خداوند به آنچه جهانیان در دل دارند داناتر نیست؟ * و خداوند آنان را که ایمان آورده‌اند خوب می‌شناسد و منافقان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۱۰-۱۱؛ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۶.
  42. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۲۵.
  43. وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۴۰.
  44. صحیح البخاری، ج۷، ص۹۶.
  45. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۲۱.
  46. سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۱۴؛ سنن أبی داود، ج۲، ص۵۲۸.
  47. وسائل الشیعة، ج۱۳، ص۲۹۲.
  48. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۶۴.
  49. معجم المحاسن و المساوی، ص۵۰.
  50. مجمع الزوائد، ج۷، ص۲۸۶.
  51. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۷۴.
  52. جامع أحادیث الشیعة، ج۱۱، ص۲۰۴.
  53. جامع أحادیث الشیعة، ج۱۰، ص۱۲۳.
  54. جامع السعادات، ج۱، ص۸۵.
  55. جامع السعادات، ج۱، ص۲۷۷.
  56. جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۰.
  57. جامع السعادات، ج۲، ص۱۶۶.
  58. إحیاء علوم الدین، ج۶، جزء ۱۵ - ۱۶، ص۶.
  59. إحیاء علوم الدین، ج۶، ص۳۹.
  60. إحیاء علوم الدین، ج۳، ص۳۹۳.
  61. زبدة البیان، ص۸۸ – ۸۹.
  62. زبدة البیان، ص۳۹۳؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۷۸.
  63. المجموع شرح المهذب، ج۹، ص۳۴۶.
  64. بدائع الصنائع، ج۴، ص۳۸.
  65. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۴۸ – ۳۵۰؛ المجموع شرح المهذب، ج۷، ص۳۷۴.
  66. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۸۱.
  67. مسالک الأفهام، کاظمی، ج۲، ص۶۳.
  68. الاختصاص، ص۲۴۷.
  69. بحار الأنوار، ج۵۹، ص۳۲۲.
  70. مشکاة الأنوار، ص۸۶؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۴۶.
  71. الدعوات، ص۱۴۰.
  72. فقه الرضا (ع)، ص۷۸.
  73. فقه الرضا (ع)، ص۸۱.
  74. اختیار معرفة الرجال، ص۵۵۵.
  75. الاختصاص، ص۲۴۷.
  76. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۷.
  77. الکافی، ج۲، ص۳۵۳.
  78. فقه الرضا (ع)، ص۳۶۹.
  79. فی عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۷.
  80. الکافی، ج۲، ص۱۵۱.
  81. فقه الرضا (ع)، ص۳۵۶.
  82. الکافی، ج۸، ص۲۴۴.
  83. شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۱۲، ص۳۳۶.
  84. قرب الإسناد، ص۳۵۵ - ۳۵۶.
  85. وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالأُنثَى * إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى * فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى * وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى * وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى * وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى «و به آنکه نر و ماده را آفرید * که کوشیدنتان گونه‌گون است * امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد * و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد * زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم * و اما آنکه تنگ‌چشمی کند و بی‌نیازی نشان دهد * و وعده نیکوترین (بهشت) را دروغ شمرد * زودا که او را در راه سختی قرار دهیم * و چون (در دوزخ) فرو افتد داراییش برای او سودی نخواهد داشت» سوره لیل، آیه ۳-۱۱.
  86. مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۳۶۳ - ۳۶۴.
  87. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۳۶.
  88. الکافی، ج۲، ص۲۴۹ – ۲۵۰.
  89. الکافی، ج۲، ص۲۵۱.
  90. شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۹، ص۲۰۲ – ۲۰۳.
  91. الاختصاص، ص۲۴۶.
  92. «و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  93. الکافی، ج۲، ص۲۴۱.
  94. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۸۷.
  95. الروضة البهیة، ج۵، ص۲۴۱؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۷۸.
  96. الدر المنضود، ج۲، ص۱۴۲.
  97. بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۱۹.
  98. فقه الرضا (ع)، ص۷۸؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۲۵۳؛ جواهر الکلام ج۲، ص۵۶؛ مستدرک الوسائل، ج۱، ص۲۵۱.
  99. الکافی، ج۳، ص۱۶.
  100. فقه الرضا (ع)، ص۳۹۸.
  101. مسند الإمام الرضا (ع)، ج۲، ص۶۶.
  102. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  103. التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۱۱۷.
  104. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.
  105. الکافی، ج۶، ص۹۷.
  106. وسائل الشیعة، ج۲۲، ص۲۲۱ - ۲۲۲.
  107. وسائل الشیعة، ج۲۲، ص۲۲۰ - ۲۲۱.
  108. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۴۰؛ الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۴۷۰.
  109. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۴۲؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۰۴ - ۳۰۶.
  110. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۳۱۱.
  111. الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۴۷۹؛ المجموع شرح المهذب، ج۷، ص۳۵۷.
  112. الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۴۸۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۱۵.
  113. الکافی، ج۴، ص۳۵۱.
  114. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۳۳۴.
  115. الحدائق الناضرة، ج۵، ص۴۸۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۳، ص۱۵۵.
  116. المغنی، ابن قدامه، ج۳، ص۴۳۳؛ فتح العزیز، ج۷، ص۴۳۳.
  117. الکافی، ج۴، ص۳۵۰.
  118. الکافی، ج۴، ص۳۵۰.
  119. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۳۰۹.
  120. الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۵۱۲ - ۵۱۳؛ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۲۷۸.
  121. «و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن.».. سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  122. مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۰۳ - ۳۰۴.
  123. فقه الرضا (ع)، ص۲۰۰.
  124. الکافی، ج۴، ص۸۴.
  125. مستند الشیعة، ج۱۳، ص۲۷۸؛ المجموع شرح المهذب، ج۷، ص۳۷۶؛ المغنی، ابن قدامه، ج۳، ص۵۲۰.
  126. فقه الرضا (ع)، ص۲۷۶.
  127. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۳۳۴.
  128. الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۵۱۴ – ۵۱۵؛ مختلف الشیعة، ج۴، ص۱۶۶.
  129. فتح العزیز، ج۸، ص۶۹؛ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۷۴- ۷۵؛ المغنی، ابن قدامه، ج۳، ص۵۲۰.
  130. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذیت»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۷۳-۸۱.