چرا باید برای ظهور امام مهدی زمینه‌سازی کرد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چرا باید برای ظهور امام مهدی زمینه‌سازی کرد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت ـ غیبت امام مهدی ـ آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور
مدخل اصلیعلت زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی
تعداد پاسخ۵ پاسخ

چرا باید برای ظهور امام مهدی زمینه‌سازی کرد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

ضرورت زمینه سازی

هر انقلاب که بخواهد ابعاد آن شناخته شود و با شکست روبرو نشود، نیاز به زمینه سازی دارد، قیام و انقلاب مهدی (ع) برای اینکه ابعاد آن برای همگان روشن شود، باید پیشاپیش برای آن زمینه سازی کرد. البته این زمینه سازی از قرآن شروع شده سپس پیامبر و ائمه معصومین (ع) به آن پرداخته‌اند. قرآن مجید در چند آیه وراثت صالحان را نسبت به زمین نوید داده[۱] و وعدۀ حکومت روی زمین[۲] را که در آینده به آنها واگذار خواهد کرد بیان نموده است: ﴿وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلىَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ نجَعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نجَعَلَهُمُ الْوَارِثِين[۳]. همچنین آیۀ ﴿هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[۴] بر این مطلب دلالت دارد که در عصر ظهور، تنها دین غالب بر جهان، دین اسلام خواهد بود[۵] و کافر و مشرکی باقی نخواهد ماند و پیامبر (ص) نیز از همان نخست، مسلمانان را به حکومتی جهانی به رهبری یکی از فرزندانش که همنام و هم کنیه‌اش بوده، خبر داده است[۶] و این با زمینه سازی حکومت آن حضرت کاملاً مرتبط است[۷].

‌دلالت روایات نیز بر ضرورت آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور بسیار شفاف است. امام صادق (ع) می‌‌فرماید: «هریک از شما باید برای خروج قائم و لو یک تیر فراهم نماید. پس اگر خداوند بلندمرتبه نیت او در این باره را بداند، امید دارم که عمرش را طولانی کند تا اینکه از یاران و انصار او باشد»[۸].[۹]

علل و ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور

اسلام در زمان حکومت حضرت مهدی (ع) به طور کامل اجرا می‌‌شود تا جایی که در روایات زیادی آمده است حضرت، تجدید کننده دین است و بسان پیامبر اعظم، تمام امور جاهلی را از بین می‌برد[۱۰]، برای تحقق این امر به آمادگی و زمینه‌سازی نیاز است چون خدای متعال نمی‌خواهد همۀ کارها را با قدرت خارق‌العاده و به صورت معجزه‌وار پیش ببرد، گرچه در آن زمان عنایاتی خاص از جانب خدا وجود خواهد داشت[۱۱] ولی این عنایات چنین نیست که اختیار را از انسان سلب کند[۱۲]. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مردمانی از مشرق خروج خواهند نمود، پس زمینه را برای حکومت مهدی (ع) فراهم می‌سازند»[۱۳].[۱۴]

ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (ع) بر مبانی متعددی استوار است:

  1. نیاز همیشگی به حجت: بشر همواره نیازمند هدایتگر است. امام محمد باقر (ع) می‌‌فرماید: «به خدا سوگند، خداوند از روزی که آدم (ع) قبض روح شد، هیچ سرزمینی را از پیشوایی که مردم به وسیله او به سوی خدا هدایت می‌‌شوند، خالی نگذاشته است. این پیشوا، حجت خدا بر بندگانش است و هرگز زمین بدون امامی که حجت خدا بر بندگانش باشد، باقی نمی‌ماند»[۱۵].
  2. نقش مردم در غیبت و استمرار آن: برای روشن شدن این نقش برخی از اموری را که در روایات از آنها به عنوان فلسفه غیبت یاد شده، بررسی می‌‌کنیم:
    1. ستم‌پیشه بودن انسان‌ها: از برخی روایات استفاده می‌‌شود علت یا فلسفۀ غیبت، ستم‌پیشه بودن انسان‌ها بوده است، امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «بدانید که زمین از حجت خدای عزوجل خالی نمی‌ماند، ولی گاهی خداوند به دلیل ستم و اسرافی که آفریدگان بر خودشان روا می‌‌دارند، حجتش را از آنها مخفی می‌‌دارد»[۱۶].
    2. نبود یاران وفادار برای امام: امام کاظم (ع) می‌‌فرماید: «اگر در میان شما به تعداد کسانی که در جنگ بدر با پیامبر اکرم (ص) بودند، یاران مخلص وجود داشت، قیام‌کننده ما اهل بیت ظهور می‌‌کرد»[۱۷].
    3. آماده نبودن جوامع بشری: امام عصر (ع) در یکی از نامه‌های خود می‌‌فرماید: «اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، هم‌دل می‌‌شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌‌گشت»[۱۸]. از این روایت استفاده می‌‌شود علت استمرار غیبت، آماده نبودن جوامع بشری برای ظهور است. هنگامی که امام بر جان خود بیمناک شود، واجب است که از دیده‌ها پنهان شود. حضور مجدد امام معصوم (ع) در جامعه مشروط به آن است که انسان‌ها ستمی را که در حق امامان معصوم روا داشته‌اند را جبران کنند و به زمینه‌سازی برای بازگشت امام به صحنه جامعه بپردازند[۱۹].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:

«این روشن است که هر انقلاب که ابعاد آن شناخته شود و یا با شکست روبرو نشود، نیاز به زمینه سازی دارد، قیام و انقلاب مهدی (ع) اگرچه محکوم به شکست نمی‌باشد، اما برای اینکه ابعاد آن برای همگان روشن شود، بدین جهت باید پیشاپیش برای آن زمینه سازی کرد.

البته این زمینه‌سازی از قرآن شروع شده سپس پیامبر و ائمه معصومین (ع) به ابعاد آن پرداخته‌اند. قرآن مجید در چند آیه وراثت صالحان را نسبت به زمین نوید داده و همچنین حکومت روی زمین را که در آینده به آنها واگذار خواهد کرد، و فرموده: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۲۰]؛ پس از تورات، در زبور نوشتیم که وارث نهایی زمین بندگان نیکوکار من خواهند بود.

و فرموده: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۲۱]؛ ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.

و فرموده: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا...[۲۲]؛ خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن پسندیده است و مستقر سازد، و دوران خوف آنان را تبدیل به امنیت نماید و بدون ترس و واهمه‌ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند.

بدین جهت مردم را به فکر واداشته که این صالحان کیانند که هم وارث زمین خواهند بود و هم حکومت را به دست می‌گیرند و اسلام را فراگیر و جهانی نموده و بدون ترس و وحشت، در امنیت کامل به عبادت پردازند. بدین جهت در این فکر خواهند بود که آیا تاکنون چنین حادثه‌ای رخ داده یا نه، و آیا چنین حکومتی روی کره زمین برقرار شده است یا نه؟

و به دنبال طرح این آیات از سوی خداوند، پیامبر (ص) از همان نخست مسلمانان را به حکومتی جهانی به رهبری یکی از فرزندانش که همنام و هم کینه‌اش بوده، خبر داده است[۲۳]. و روایات فراوانی که از وی نقل شده، مردم و مسلمانان را به این چهره مقدس و این حکومت الهی آشنا ساخته و معصومان با تبیین مسائل بیشتری به تمام ابعاد آن پرداخته‌اند، به گونه‌ای که تمام احادیث اسلامی درباره امام مهدی (ع) با زمینه سازی حکومت آن حضرت کاملاً مرتبط است»[۲۴].
۲. حجت الاسلام و المسلمین میبدی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد فاکر میبدی، در مقاله «زمینه‌سازی ظهور حضرت ولی عصر» در این‌باره گفته است:

«برخی روایات، به‌طور کلی بر این مطلب دلالت دارند؛ که آیا برای زمینه‌سازی ظهور، دلیلی وجود دارد یا نه؟ طبرانی و ابن ماجه از پیامبر (ص) نقل می‌کنند که فرمود: "مردمانی از مشرق خروج خواهند نمود، پس زمینه را برای حکومت مهدی (ع) فراهم می‌سازند"[۲۵]؛ امام صادق (ع) درباره طولانی شدن عذاب بنی اسرائیل می‌فرماید: "پس چون عذاب بنی اسرائیل طولانی شد، چهل شبانه‌روز به درگاه خداوند ناله سردادند، آن‌گاه خداوند به موسی و هارون (ع) وحی فرمود، تا بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات دهند... پس امام صادق (ع) فرمود: اگر شما نیز چنین می‌کردید، خداوند برای ما گشایش حاصل می‌فرمود. پس اگر چنین نکنید، این امر تا منتهای خود ادامه خواهد یافت"[۲۶]؛ برپایه این روایت، اگر کارها درست انجام شود، غیبت کاهش می‌یابد.

تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، هرچند به صورت ناگهانی محال نیست، اما دلیلی عقلی یا نقلی معتبر بر وقوع آن نداریم. ممکن است خود ظهور -به دلیل معلوم نشدن وقت آن- به‌طور "بغتة" و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمی‌توان گفت بدون هیچ زمینه‌ای رخ خواهد داد.

شهید مطهری می‌نویسد: بعضی از علمای شیعه -که به برخی دولت‌های شیعی معاصر خود حسن‌‌ظن‌ داشته‌اند- احتمال داده‌اند، دولت حقی که تا قیام مهدی موعود (ع) ادامه خواهد یافت، همان سلسله دولتی باشد که بوده است[۲۷]. این سخن بیان‌گر آن است که علمای شیعه به حکومت زمینه‌ساز باور داشته‌اند»[۲۸].
۳. حجت الاسلام و المسلمین آهنگران؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد رسول آهنگران، در مقاله «بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود» در این‌باره گفته است:

«بنابر بر آیات مبارکه قرآن و روایات بی‌شماری که از ائمه اطهار رسیده است، امام عصر اسلام را به طور کامل و در همه جهان خواهد گستراند. آیه مبارکه ﴿ هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون[۲۹] کاملا بر این مطلب دلالت دارد که در عصر ظهور، تنها دین غالب بر جهان، دین اسلام خواهد بود. روایاتی نیز که در ذیل این آیه مبارکه بیان شده‌اند. جملگی بر این نکته دلالت دارند که در زمان ظهور امام عصر، کافر و مشرکی باقی نخواهد ماند و همگان به وحدانیت خدا و رسالت نبوی و ولایت ائمه اقرار خواهند کرد[۳۰].

به طور مسلم، اسلام در زمان حضرت مهدی باید به طور کامل اجرا شود تا جایی که در روایات زیادی آمده است که آن حضرت، تجدید کننده دین است و بسان پیامبر اعظم، تمام امور جاهلی را از بین می‌برد[۳۱]. پس قهرا ثابت می‌شود که برای تحقق این امر در آن وقت، به آمادگی و زمینه سازی نیاز است. به یقین، خدای متعال نمی‌خواهد همه کارها را با قدرت خارق‌العاده و به صورت معجزه‌وار پیش ببرند و در آن عصر، اختیار را از انسان‌ها بگیرد. در آن زمان عنایاتی خاص از جانب ذات مقدس احدیت وجود خواهد داشت. چنان‌که در برخی از روایات به آن اشاره شده است[۳۲]، ولی این عنایات چنین نیست که اختیار را از انسان سلب کند و کارها را به طریق خارق‌العاده پیش ببرد. بنابر آن‌چه از روایات استفاده می‌شود، امام عصر برای اینکه بتواند سیطره دین اسلام را در همه جا بگستراند، فتوحات فراوانی خواهد داشت. اکنون به برخی از این روایات اشاره می‌شود:

  1. رسول گرامی اسلام فرمود: المهدی من ولدی الذی یفتح الله به مشارق الأرض و مغاربها[۳۳]؛ مهدی (ع) از نسل من است که خدا به وسیله او شرق و غرب عالم را فتح می‌‌کند.
  2. رسول مکرم اسلام فرمود: لا یقوم الساعة حتی یملک رجل من أهل بیتی یفتح القسطنطیة و جبل الدیلم ولو لم یبق إلا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یفتحها[۳۴]؛
قیامت فرا نمی‌رسد، تا مردی از اهل بیت من، قسطنطنیه و کوه دیلم را فتح کند و اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی بماند، خداوند متعال آن روز را آن‌قدر طولانی خواهد کرد تا [[[قائم]]] آنجا را فتح کند»[۳۵].
۴. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
حجت الاسلام و المسلمین نصرت‌الله آیتی در مقاله «زمینه‌سازی ظهور چیستی و چگونگی» در اين باره گفته است:

«‌دلالت روایات بر ضرورت آمادگی و مهیا بودن مؤمنان برای ظهور بسیار شفاف است. برای نمونه، به مجموعه روایات انتظار می‌توان اشاره کرد که مؤمنان را به انتظار توصیه کرده‌اند و از فضیلت و آثار آن سخن گفته‌اند. دلالت این روایات بر لزوم آمادگی و مهیا بودن، به این است که انتظار در اصطلاح روایات، به معنای بی‌کاری و بی‌مسئولیتی نیست‌، بلکه به معنای آمادگی و مهیابودن است: « مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تهیأ لَهُ ». برای نمونه، امام صادق (ع) در این باره می‌فرماید:... کسی که دوست دارد از اصحاب قائم باشد، پس منتظر و اهل ورع باشد و خود را به محاسن اخلاقی بیاراید، در حالی که منتظر است؛ پس اگر بعد از آن‌که از دنیا رفت قائم قیام کرد‌، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است...[۳۶]. افزون بر روایات باب انتظار، به این روایت حضرت نیز می‌توان اشاره کرد: هریک از شما باید برای خروج قائم و لو یک تیر فراهم نماید. پس اگر خداوند بلندمرتبه نیت او در این باره را بداند، امید دارم که عمرش را طولانی کند تا اینکه از یاران و انصار او باشد[۳۷]. در این روایت، امام با صیغه امر و با نون تأکید، به شیعیان دستور می‌دهند که برای خروج قائم مهیا باشند ولو این آمادگی در قالب کاری به ظاهر کم‌معونه و کم‌ارزش همچون نگه‌داری یک تیر باشد. اما از آنجا که این آمادگی برای یک حرکت بزرگ است، متناسب با همان هدف بزرگ اهمیت و ارزش دارد.

باز آن حضرت چنین می‌فرماید: هر کس که به ما منسوب است و چهارپایی را در انتظار امر ما مهیا می‌کند، در حالی که دشمن ما را به وسیله آن غضبناک می‌سازد، خداوند روزی‌اش را وسیع می‌نماید و به او شرح صدر می‌دهد و او را به آرزویش می‌رساند و به او در رفع نیازمندی‌هایش کمک می‌کند[۳۸]. ابوعبدالله جعفی می‌گوید: امام باقر (ع) از من پرسید: "رباط[۳۹] نزد شما چند روز است؟" عرض کردم: چهل روز. فرمود: "ولی رباط ما همیشه روزگار است؛ پس هر کس چارپایی را برای ما مهیا کند تا هنگامی که آن چارپا نزد اوست، به اندازه دو برابر وزن آن ثواب خواهد برد و هر کس سلاحی را برای ما مهیا کند، تا زمانی که آن سلاح نزد اوست، به اندازه وزنش ثواب خواهد برد. از یک‌بار و دوبار و سه‌بار و چهاربار شکست ناراحت نشوید. همانا مَثل ما و شما، مَثل پیامبری است که در بنی‌اسرائیل بود که خداوند به او وحی کرد که قومت را برای جنگ فرا بخوان و من به زودی تو را یاری می‌کنم. پس او آنها را از کوه‌ها و دیگر جاها جمع کرد و همراه با آنها به جنگ پرداخت. آنها شمشیر و نیزه‌ای نزدند مگر اینکه شکست خوردند. خداوند بار دیگر به او وحی کرد که قومت را برای جنگ فرا بخوان! من به زودی تو را یاری می‌کنم. پس او آنها را جمع کرد و همراه با آنها به جنگ پرداخت‌. آنها شمشیر و نیزه‌ای نزدند مگر اینکه شکست خوردند. خداوند بلندمرتبه بار دیگر به او وحی کرد که قومت را برای جنگ فرابخوان! پس تو را به زودی یاری می‌کنم. پس او آنها را جمع کرد و به جنگ پرداخت. پس آنها شمشیری و نیزه‌ای نزدند مگر اینکه شکست خوردند. پس قومش گفتند: "تو به ما وعده پیروزی دادی ولی ما پیروز نشدیم‌". پس خداوند به او وحی فرستاد که به آنها بگو یا جنگ را انتخاب کنند و یا آتش را. پیامبر عرض کرد: خداوندا، جنگ برای من محبوب‌تر از آتش است. پس آنها را دعوت کرد و از میان آنان ۳۱۳ نفر به تعداد اهل بدر دعوتش را اجابت کردند. پس به سمت دشمن رفتند و شمشیر و نیزه‌ای نزدند مگر اینکه خداوند بلندمرتبه آنان را پیروز گردانید"[۴۰].

در روایت نخست، گرچه امام صادق (ع) به صورت خاص از ظهور امام مهدی (ع)سخن به میان نیاورده است، عمومیت واژه "امرنا"، همه ائمه و از جمله امام مهدی (ع) را شامل می‌شود. در روایت دوم نیز به این مطلب که مرابطه ما تا آخر دهر به شمار می‌رود تصریح فرموده است. از این‌رو این روایت، مرابطه برای امام مهدی (ع) را نیز شامل می‌شود؛ همچنان که ملاصالح مازندرانی در شرح این روایت به آن تصریح کرده است. وی در توضیح این روایت چنین می‌نویسد: « فیه تحریک علی اتِّخَاذِ الْفَرَسِ وَ السِّلَاحِ وَ اسْتِعْمَالِهَا وَ مزاولتها الْمُعْتَبَرَةِ لتحصل ملکه وَ اسْتِعْدَادَ لِلْقِتَالِ مَعَ الْأَعْدَاءِ عِنْدَ ظُهُورِ الْقَائِمِ »[۴۱]. قرینه دیگری که مطلب یادشده را تأیید می‌کند، این بخش از فرمایش امام است که «لَا تَجْزَعُوا مِنْ مَرَّةٍ وَ لَا مِنْ مَرَّتَيْنِ وَ لَا مِنْ ثَلَاثٍ وَ لَا مِنْ أَرْبَعٍ»؛ از یک‌بار و دوبار و سه و چهاربار پیروز نشدن ما ناراحت نشوید؛ یعنی بالأخره ما پیروز می‌شویم. روشن است که پیروزی نهایی ائمه، با ظهور امام مهدی (ع) شکل خواهد گرفت. بنابراین امام در این روایت‌، حداقل به ظهور امام مهدی (ع) نیز نظر داشته است. این روایات، به روشنی بر این نکته دلالت دارند که باید برای ظهور امام آماده بود‌. بنابراین کسانی که از زمینه‌سازی سخن می‌گویند و آن را به معنای آمادگی و تهیه مقدمات می‌گیرند، سخنشان هماهنگ با روایات است»[۴۲].
۵. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «پرسش از موعود» در این‌باره گفته است:

«غیبت آخرین امام معصوم (ع) در روایات پیش‌بینی شده بود، ولی زمانی که امام حسن عسکری (ع) به شهادت رسید، شیعیان به دلیل پیشینه ۲۵۰ ساله‌ای که از حضور یازده امام معصوم (ع) در جامعه داشتند، به راحتی نمی‌توانستند غیبت کامل امام از جامعه را بپذیرند. به همین دلیل، برخی شیعیان پس از شهادت آن حضرت تا مدتی دچار حیرت و سرگردانی شدند. بنابراین، لازم بود قبل از آغاز غیبت کبری و قطع کامل ارتباط امام با جامعه، برای مدتی، رابطه امام با مردم به واسطه نایبان خاص ادامه داشته باشد، تا مردم به تدریج، آماده پذیرش غیبت کامل امام و مراجعه به فقها -به عنوان نایبان عام امام زمان (ع)- شوند. به بیان دیگر، دوران غیبت صغری، دوران تمرین و آماده‌سازی شیعیان برای ورود به دوران غیبت کبری بود. در همین دوره، به تدریج، همه فرقه‌های پراکنده‌ای که پس از شهادت امام یازدهم در موضوع جانشینی آن حضرت به وجود آمده بودند، از میان رفتند و همه شیعیان بر پیروی از فرزند امام حسن عسکری (ع) به عنوان امام دوازدهم به وحدت و اتفاق نظر رسیدند. شیخ مفید و پس از نقل خبری از حسن نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشیعه، در زمینه فرقه‌های چهارده گانه‌ای که پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) به وجود آمدند، می‌گوید: از این فرقه‌هایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما، یعنی در سال ۳۷۳ ﻫ.ق هیچ فرقه‌ای به جز امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن عسکری را که به نام رسول خدا (ص) نامیده می‌شود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند[۴۳].

گفتنی است آماده کردن مردم برای ورود به دوران غیبت از سال‌ها پیش از غیبت امام مهدی (ع) یعنی از زمان امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) آغاز شده بود. آن امامان بزرگوار به تدریج رابطه خود را با مردم کم کرده بودند و آنها را در امور مختلف اعتقادی و فقهی، به فقها و محدثان شیعه که در مراکز شیعه‌نشینی چون "قم" حضور داشتند ارجاع می‌دادند تا به تدریج مردم با این رویه خو بگیرند [۴۴]. علی بن حسین مسعودی، یکی از مورخان بزرگ تاریخ اسلام، در این زمینه می‌نویسد: روایت شده است که ابوالحسن العسکری خود را از بسیاری از شیعیان پوشیده می‌داشت و جز تعداد اندکی از یاران خاص آن حضرت، ایشان را نمی‌دیدند و هنگامی که امر امامت به ابو محمد امام حسن عسکری (ع) منتقل شد، ایشان چه با یاران خاص خود و چه با مردم عادی از پشت پرده سخن می‌گفت مگر هنگامی که آن حضرت برای رفتن به دارالخلافه از خانه خارج می‌شد. این شیوه تنها از سوی آن امام و پیش از ایشان از سوی پدرشان در پیش گرفته شد تا مقدمه‌ای برای غیبت صاحب الزمان (ع) باشد و مردم با این شیوه خو بگیرند و غیبت را انکار نکنند[۴۵]. از امام مهدی (ع) نیز سخنی نقل شده است که روشن می‌سازد آن حضرت در دوران غیبت صغری، مردم را برای ورود به دوره غیبت کبری آماده ساخت و با تعیین فقها به عنوان مرجع مردم در همه رویدادهای پیش روی جامعه اسلامی، از سرگردانی و بلاتکلیفی آنها در این دوران پر ابتلا جلوگیری کرد. آن حضرت می‌فرماید: ... و اما در رویدادهایی که برای شما پیش می‌آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم[۴۶].

با توجه به مطالب یاد شده، ضرورت وجود دوران غیبت صغری برای آماده شدن مردم برای ورود به دوران غیبت کبری روشن می‌شود»[۴۷].

«ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (ع) بر مبانی متعددی استوار است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌‌کنیم:

۱. نیاز همیشگی به حجت: در اعتقاد اسلامی، بشر همواره نیازمند هدایتگر است. به همین دلیل، از ابتدای آفرینش انسان تاکنون هیچ‌گاه جهان از پیامبران و امامان هدایتگری که حجت‌های خدا بر بندگانش هستند، خالی نبوده است. بر اساس این اعتقاد، اگر بر روی کره زمین تنها دو نفر باقی مانده باشند، یکی از آنها حجت الهی خواهد بود[۴۸]. دانشوران شیعه این موضوع را تحت عنوان "اضطرار به حجت" (ناگزیری از حجت) مطرح ساخته‌اند[۴۹]. امام محمد باقر (ع) دراین باره می‌‌فرماید: "به خدا سوگند، خداوند از روزی که آدم (ع) قبض [[[روح]]] شد، هیچ سرزمینی را از پیشوایی که [[[مردم]]] به وسیله او به سوی خدا هدایت می‌‌شوند، خالی نگذاشته است. این پیشوا، حجت خدا بر بندگانش است و هرگز زمین بدون امامی که حجت خدا بر بندگانش باشد، باقی نمی‌ماند"[۵۰]. امام صادق (ع) نیز در همین زمینه می‌‌فرماید: "تا زمانی که زمین پابرجاست، در آن برای خدای تعالی حجتی است که حلال و حرام را [به مردم] می‌‌شناساند و [آنها را] به راه خدا فرامی‌خواند. حجت خدا از روی زمین برداشته نمی‌شود مگر تا چهل روز پیش از برپایی رستاخیز. پس آن‌گاه که حجت خدا برداشته شد، در توبه بسته می‌‌شود و ایمان کسی که پیش از برداشته شدن حجت ایمان نیاورده است، برای او سودی نخواهد داشت"[۵۱].

نیاز همیشگی به حجت‌های الهی ریشه در این واقعیت دارد که آدمی برای پیمودن مسیر هدایت و دست یافتن به حقیقت هستی همواره نیازمند راهنمایی انسان‌های شایسته‌ای است که از سوی خدای متعال به این منظور برگزیده شده و رسالت هدایت و راهبری آدمیان را برعهده گرفته‌اند.

نیاز همیشگی انسان به حجت خدا یا به تعبیر کتاب‌های روایی "اضطرار به حجت"، چنان‌که گفته شد، به دلیل نقش‌های بی‌بدیل حجت‌های الهی در هدایت و رشد کمال انسان است. حجت‌های الهی در اعتقاد شیعه والیان امر، راهنمایان به سوی خدا، جایگاه‌های علم الهی، مفسران وحی، پایه‌های توحید، مایه‌های ثبات و پایداری جهان، وسیله‌های نجات و رستگاری امت، معیارهای تشخیص حق و باطل، بیان کننده حلال و حرام الهی و... می‌‌باشند[۵۲]»[۵۳]

البته نباید از نظر دور داشت که در برخی روایات به امکان بهره‌مندی مردم از حجت‌های الهی در زمان غیبت سخن به میان آمده است، همچنان که مردم از خورشید پشت ابر هم بهره‌مند می‌‌شوند. ولی روشن است که هرگز بهره‌مندی از حجت‌های الهی در زمان غیبت مانند بهره‌مندی مستقیم از آنها نیست.

۲. نقش مردم در غیبت و استمرار آن: یکی دیگر از مبانی نظریه لزوم زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (ع) توجه به نقش مردم در غیبت و استمرار آن است. برای روشن شدن این نقش برخی از اموری را که در روایات از آنها به عنوان فلسفه غیبت یاد شده است، بررسی می‌‌کنیم:

  1. ستم‌پیشه بودن انسان‌ها: از برخی روایات چنین برمی‌آید که علت یا فلسفه غیبت، ستم‌پیشه بودن انسان‌ها بوده است. در روایتی که از امام علی (ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است: "بدانید که زمین از حجت خدای عزوجل خالی نمی‌ماند، ولی گاهی خداوند به دلیل ستم و اسرافی که آفریدگان بر خودشان روا می‌‌دارند، حجتش را از آنها مخفی می‌‌دارد"[۵۴]. این موضوع برای هر پژوهشگر تاریخ زندگانی ائمه دوازده‌گانه شیعه (ع) مسلّم است که هر چه از عصر امام علی (ع) بیشتر فاصله می‌‌گیریم، میزان حضور امامان معصوم در متن وقایع جامعه کاهش می‌‌یابد. فشار و تهدیدهای خلفای جور از یک سو و نااهلی مردم زمانه از سوی دیگر نیز سبب می‌‌شود که روز به روز از تعداد یاران باوفا گرداگرد ائمه عصر کم شود و در نتیجه، ایشان، خود را در غربت و تنهایی بیشتری احساس کنند. به بیان دیگر، جامعه اسلامی روز به روز شایستگی خود را برای پذیرش امام معصوم بیشتر از دست داد تا جایی که هر چه به عصر غیبت صغرا نزدیک‌تر می‌‌شویم، از ارتباط مستقیم ائمه با مردم و حضور عملی ایشان در جامعه کاسته می‌‌شود. این نکته در زندگانی امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) به خوبی مشهود است. امام هادی (ع) حدود سی سال پیش از میلاد امام عصر (ع)، رفته رفته ارتباط خود را با مردم زمان خویش کم کرد و جز با شمار اندکی از یاران خاص خود تماس نمی‌گرفت. امام عسکری (ع) نیز در عصر خود بیشتر با نامه‌نگاری با یاران خود ارتباط برقرار می‌‌کرد و بسیاری از امور شیعیان خود را از طریق نمایندگان و وکیلان خویش حل و فصل می‌‌کرد و کمتر با آنها به طور مستقیم روبه‌رو می‌‌شد. البته شاید بتوان در پیش گرفتن این سیره از سوی این دو امام بزرگوار را اقدامی در جهت زمینه‌سازی برای غیبت امام مهدی (ع) تفسیر کرد، ولی با در نظر گرفتن شرایط کلی جامعه اسلامی در آن روزگار، این موضوع که آن بزرگواران به دلیل نااهلی مردم زمانه در غربت و تنهایی به سر می‌‌بردند، چندان دور از ذهن نیست.
  2. نبود یاران وفادار برای امام: از روایات متعددی استفاده می‌‌شود که استمرار غیبت امام مهدی (ع) و ظهور نکردن آن حضرت، به دلیل یافت نشدن یاران وفادار به تعداد لازم، یعنی سیصد و سیزده نفر است که از آن جمله می‌‌توان به روایت نقل شده از امام موسی کاظم (ع) اشاره کرد. در این روایت، ایشان خطاب به یکی از یاران خود می‌‌فرماید: "...ای پسر بکیر! من به تو سخنی را می‌‌گویم که پدران من نیز پیش از من آن را بر زبان رانده‌اند و آن این است که اگر در میان شما به تعداد کسانی که در جنگ بدر [با پیامبر اکرم (ص)] بودند، [[[یاران]] مخلص] وجود داشت، قیام‌کننده ما [[[اهل بیت]]] ظهور می‌‌کرد"[۵۵]. این موضوع از روایتی نیز که نعمانی آن را در کتاب خود، از امام صادق (ع) نقل کرده است، استفاده می‌‌شود: "یکی از یاران امام صادق (ع) بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدایت گردم؛ به خدا سوگند، من تو را دوست می‌‌دارم و هر کس که تو را دوست دارد، دوست دارم. ای آقای من! چه قدر شیعیان شما فراوانند! آن حضرت فرمود: آنان را بشمار. عرض کرد: بسیارند. آن حضرت فرمود: آنها را می‌‌توانی بشماری؟ عرض کرد: آنها از شمارش بیرونند. حضرت ابوعبدالله [[[امام صادق]]](ع)فرمود: ولی اگر آن شماره‌ای که توصیف شده است، یعنی سیصد و اندی تکمیل می‌‌شد، آنچه در پی آنید، رخ می‌‌داد..."[۵۶]. امام جواد (ع) در روایتی پس از معرفی قائم آل محمد (ع) بر این نکته تصریح می‌‌کند که فراهم شدن تعداد مشخص از یاران آن حضرت (سیصد و سیزده نفر) شرط تحقق ظهور است. از این روایت نیز می‌‌توان استفاده کرد که استمرار غیبت به دلیل نبود تعداد مورد نیاز از یاران وفادار است: "او همان کسی است که زمین برایش در هم پیچیده می‌‌شود و هر سختی برایش هموار می‌‌گردد [و] یاران او به تعداد اهل بدر سیصد و سیزده نفر از اطراف زمین به گرد او جمع می‌‌شوند و این همان سخن خدای عزّوجلّ است که فرمود: "هر کجا باشید، خداوند همگی شما را [به سوی خود باز] می‌‌آورد. در حقیقت، خدا بر همه چیز تواناست"[۵۷]. پس هنگامی که این تعداد از اهل اخلاص جمع شدند، خداوند امر او را آشکار می‌‌کند و آن‌گاه که ده‌هزار نفر برای او کامل شد، به اذن خدای عزّوجلّ خروج می‌‌کند”[۵۸][۵۹].
  3. آماده نبودن جوامع بشری: امام عصر (ع) در یکی از توقیع‌های خود مطلبی را بیان می‌‌کنند که شاید بتوان از آن استفاده کرد که علت استمرار غیبت آماده نبودن جوامع بشری، به طور عام، و جوامع شیعی، به طور خاص، است. آن حضرت می‌‌فرماید: "اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، هم‌دل می‌‌شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌‌گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما"[۶۰]. برخی فقیهان و متکلمان بزرگ شیعه نیز این موضوع را که علت غیبت، فراهم نبودن زمینه برای ظهور و آماده نبودن جوامع بشری است، تأیید کرده‌اند که از آن جمله می‌‌توان به شیخ طوسی و خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد. شیخ طوسی هنگام بحث از حکمت و سبب غیبت، ابتدا به شرح دیدگاه خود در این زمینه پرداخته است و پس از بحث و بررسی‌های مفصل می‌‌نویسد: "به طور قطع می‌‌توان گفت علت غیبت امام ترس او از کشته شدن به دست ظالمان و باز داشتن آن حضرت از تصرف در اموری است که تدبیر و تصرف در آنها به دست او سپرده شده بود. پس هنگامی که بین امام و مقاصد او مانع ایجاد شود، لزوم قیام به امامت ساقط می‌‌گردد و هنگامی که امام بر جان خود بیمناک شود، واجب است که نهان‌زیستی را پیشه خود سازد و از دیده‌ها پنهان شود. هم چنان که پیامبر درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد یک بار در شعب و بار دیگر در غار از دیده‌ها پنهان شد و این تنها به دلیل بیم از خطرهایی بود که جان او را تهدید می‌‌کرد"[۶۱]. آن‌گاه در پاسخ به اشکال‌هایی که ممکن است به مقایسه غیبت پیامبر اسلام (ص) با غیبت امام عصر (ع) گرفته شود، می‌‌نویسد: "فی الجمله بر خدای تعالی واجب است امام را به گونه‌ای تقویت کند که برای او امکان قیام فراهم شود و دست او باز گردد. این موضوع به وسیله فرشتگان و آدمیان امکان‌پذیر می‌‌شود. حال اگر خداوند این کار را به وسیله فرشتگان انجام نداد، می‌‌فهمیم که در این کار مفسده‌ای بوده است. بنابراین واجب می‌‌شود که این کار به وسیله آدمیان انجام پذیرد. پس اگر انسان‌ها این کار را انجام ندادند، به خود آنها برمی‌گردد، نه خدای تعالی. با این بیان همه اشکال‌های از این جنس باطل می‌‌شود. پس همان‌گونه که برای پیامبر (ص) جایز بود در صورت نیاز و به دلیل بیم از ضرر از دیدگان مخفی شود و آثار و پی‌آمدهای این مخفی شدن هم به کسانی که ایشان را وادار به این کار کردند، برمی‌گشت، امام نیز می‌‌تواند از دیدگان مخفی شود و آثار و پی‌آمدهای آن هم بر عهده عوامل مخفی شدن آن حضرت است"[۶۲]. از این بیان شیخ طوسی به خوبی روشن می‌‌شود که علت اصلی استمرار غیبت امام عصر (ع) فراهم نشدن زمینه ظهور ایشان توسط آدمیان بوده است[۶۳].
بر اساس مطالب یاد شده به صراحت می‌‌توان برای مردم در پیش افتادن ظهور و تحقق آن نقش قائل شد و گفت حضور مجدد امام معصوم (ع) در جامعه مشروط به آن است که انسان‌ها راه صلاح و رستگاری را در پیش گیرند؛ ستمی را که در حق امامان معصوم روا داشته‌اند جبران کنند؛ به وظایف و تکالیفی که در برابر امام عصر (ع) دارند، عمل نمایند و با انجام اقدام‌های فرهنگی و اجتماعی زمینه را برای بازگشت امام به صحنه جامعه فراهم سازند[۶۴]»[۶۵].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. ﴿وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون<«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  2. ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
  3. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  4. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
  5. ر.ک: سلمی سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۸۷؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعة، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ۲۱۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵؛ فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۶۹۷.
  6. تذکرة الخواص، ص ۲۶۳، عقدالدرر، ص ۳۲، منهاج السنه، ج ۴، ص ۲۱۱.
  7. ر.ک: مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۶۰-۶۵.
  8. «لَیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا عَلِمَ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ یُنْسِئَ فِی عُمُرِهِ حَتَّی یُدْرِکَهُ فَیَکُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم‌، الغیبة، ۳۲۰.
  9. ر.ک: آیتی، نصرت‌الله، زمینه‌سازی ظهور چیستی و چگونگی، ماهنامه مشرق موعود، ص۲۲-۲۴.
  10. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص ۵۹۳ و ۵۴۰.
  11. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص ۴۹۶ و ۵۴۰.
  12. ر.ک: آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۵۸-۱۵۹.
  13. «یَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلْطَانَهُ»؛ علی بن حسام الدین متقی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان (ع)، ص ۱۴۷؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۴۷۷.
  14. ر.ک: فاکر میبدی، محمد، زمینه‌سازی ظهور حضرت ولی عصر، ص ۱۷۳-۱۷۵.
  15. کلینی، محمد بن یعقوب‌، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹، ح۸.
  16. «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَيُعْمِي خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص۱۴۱، ح۲.
  17. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ص۷۰.
  18. «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ»؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۷۷، ح۷.
  19. ر.ک: شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی، ص۱۷.
  20. سوره انبیا، آیه ۱۰۵.
  21. سوره قصص، آیه ۵.
  22. سوره نور، آیه ۵۵.
  23. تذکرة الخواص، ص ۲۶۳، عقدالدرر، ص ۳۲، منهاج السنه، ج ۴، ص ۲۱۱.
  24. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۶۰-۶۵.
  25. «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ»؛ علی بن حسام الدین متقی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان (ع)، ص ۱۴۷؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۴۷۷.
  26. «فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ يُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ. قَالَ [الرّاوي] فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْتَهِي إِلَى مُنْتَهَاهُ»؛ علّامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۵۴.
  27. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی (ع)، ص ۶۸.
  28. فاکر میبدی، محمد، زمینه‌سازی ظهور حضرت ولی عصر، ص ۱۷۳-۱۷۵.
  29. توبه ۳۳.
  30. سلمی سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۸۷؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعة، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ۲۱۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵؛ فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۶۹۷.
  31. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص ۵۹۳ و ۵۴۰، به نقل از: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة.
  32. همان: ۴۹۶ و ۵۴۰، به نقل از: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة.
  33. حسینی شوشتری، نورالله بن سید، احقاق الحق، ج ۱۳، ص ۲۵۹، به نقل از: ینابیع المودة.
  34. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۶.
  35. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۵۸-۱۵۹.
  36. نعمانی، محمد بن ابراهیم‌، الغیبة، ص۲۰۷.
  37. نعمانی، محمد بن ابراهیم‌، الغیبة، ص۳۳۵.
  38. کلینی، محمد بن یعقوب‌، الکافی، ج۶، ص۵۳۵.
  39. اقامت در مرزها برای رصد فعالیت‌های دشمن.
  40. کلینی، محمد بن یعقوب‌، الکافی، ج۸، ص۳۸۱.
  41. مازندرانی، ملا محمدصالح، شرح اصول کافی، ج۱۲‌، ص۵۵۲‌.
  42. آیتی، نصرت‌الله، زمینه‌سازی ظهور چیستی و چگونگی، ماهنامه مشرق موعود، ص۲۲-۲۴.
  43. سید مرتضی، الفصول المختاره، مندرج در مصفات الشیخ المفید، چاپ اول، قم، مؤتمر العالمی الألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ه.ق، ج ۲، ص ۳۲۱
  44. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: مسعود پورسید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، چاپ دوم: قم، حضور، ۱۳۸۳، صص ۱۶۲ـ ۱۷۱.
  45. علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة الامام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول، قم، مؤسسة انصاریان، ۱۴۱۷ ه.ق، ص ۲۷۲
  46. محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال‌الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی‌تا، ج ۲، ص ۴۸۴، ح ۴
  47. شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، پرسش از موعود، ص ۱۵-۱۷.
  48. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۷۹، به نقل از امام صادق (ع).
  49. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: الکافی، ج۱، کتاب الحجة، باب الإضطرار إلی الحجة، ص۱۶۸-۱۷۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب العلة التی من أجلها یحتاج إلی الإمام (ع)، ص۲۰۱-۲۱۰؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، باب ۹، ص۱۳۹-۱۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۳، باب الاضطرار الی الحجة و أنّ الأرض لاتخلو من حجة، ص۱-۵۶.
  50. الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹، ح۸.
  51. کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۹، ح۲۴؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۴۱، ح۷۸.
  52. ر.ک: شیخ صدوق، الهدایة فی الأصول و الفروع، ص۳۰-۳۸.
  53. شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی، ص ۱۲-۱۳.
  54. نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص۱۴۱، ح۲.
  55. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ص۷۰.
  56. نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص۲۰۳، ح۴.
  57. ﴿أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ سوره بقره، آیه ۱۴۸.
  58. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۳۶، ص۳۷۸، ح۲.
  59. شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی، ص۱۵-۱۶.
  60. بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۷۷، ح۷.
  61. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۹۰.
  62. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۹۲.
  63. شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی، ص۱۶-۱۷.
  64. گفتنی است برخی از صاحب‌نظران معتقدند نمی‌توان «آماده نبودن اجتماع بشری و عدم لیاقت مردم برای پذیرش و بهره‌گیری از نعمت حضور امام معصوم در جامعه و فراهم نبودن تعداد لازم یاران و انصار برای آن حضرت» را از جمله علت‌های غیبت برشمرد و بر این اساس، همه نتایجی را که بر این علت بار شد، مردود می‌‌دانند. ر.ک: راز پنهانی و رمز پیدایی، ص۲۴۹-۲۶۴.
  65. شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی، ص۱۷.