بحث:تحریفناپذیری قرآن در قرآن
ویژگیهای قرآن از زبان قرآن
خداوند برای قرآن ویژگیهای بسیاری مطرح کرده که از مهمترین آنها در ارتباط با مسئله عدم تحریف و مصونیت آن از تحریف و عدم راه یافتن باطل در آن میتوان به ویژگیهایی چون اتقان قرآن اشاره کرد.
خداوند در آیه ۵۸ سوره آل عمران و نیز ۱ سوره یونس، قرآن را دارای شرافت، استحکام و اتقان بر میشمارد؛ چراکه براساس زبانشناسی عربی، مقصود از ذکر حکیم این است که قرآن از شرافت و استحکام برخوردار بوده و به دور از هر گونه تضاد و اختلاف در تعالیم و آموزههایش است[۱]. آیات بسیاری از جمله آیه۲ سوره لقمان، ۱سوره زمر و ۲ سوره جاثیه و احقاف، اتقان قرآن را جلوهای از حکمت الهی برمیشمارد.
خداوند همچنین در بیان ویژگیهای قرآن، آن را سخن الهی برمیشمارد که جهت اتمام حجت بر انسان نازل شده است[۲]. زمانی قرآن میتواند حجت باشد که از ویژگی اتقان برخوردار بوده و به دور از هرگونه باطل و تحریفی باشد.
قرآن برهانی از سوی خداوند بر مردمان است[۳] و برهان بودن قرآن به آن است که از هرگونه باطل و تحریفی در امان باشد. چنانکه قرآن حبلالله و ریسمان محکم الهی و وسیله اتصال به خداوند است[۴] و بر انسانها است که به این ریسمان الهی چنگ بزنند[۵]، بنابراین قرآن این ریسمان الهی، باید بهگونهای باشد که ارتباط را به طور کامل برقرار کند و در آن تحریف و تصحیف راه نیابد.
از دیگر صفاتی که خداوند برای قرآن در ارتباط با مسئله عدم تحریف بیان میکند، حقانیت آن است[۶]، چنانکه قرآن کتابی مبین و سراج منیر و راه روشن و صراط مستقیم و میزان است[۷].
عصمت پیامبر در همه مراتب، از تلقی، حفظ و بیان قرآن، چنانکه خداوند فرو فرستاده است، موجب میشود تا قرآن از هرگونه تحریف، انحراف و کژی و باطل در امان بماند[۸] و در مراتب پس از آن نیز حافظ بودن خداوند، قرآن را از هرگونه خطر تحریف و بطلان و نابودی نگه میدارد[۹].
مصونیت از تحریف
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۱۵ سوره یونس به این نکته توجه میدهد که حتی پیامبر(ص) مجاز نیست تا از پیش خود در قرآن و کلمات و الفاظ قرآنی تصرف کند. این درحالی بود که در قرآن مواردی از نسخ آیات وجود دارد و همین مسئله موجب شده بود تا مشرکان، پیامبر(ص) را متهم به تبدیل و نسخ آیات قرآن کنند، اما خداوند در آیه ۱۰۱ سوره نحل این اتهام را نادرست دانسته و به شدت با آن مخالفت میکند؛ چراکه روحیه اطاعتپذیری محض پیامبر(ص) نسبت به فرمانها و وحی خداوند، مانع از هرگونه تبدیل و تفسیر قرآن به دست آن حضرت(ص) است[۱۰].
از آیه ۱۵ و ۱۷ سوره یونس برمیآید که تبدیل و تفسیر احکام و معارف قرآن از پیش خود، سبب قرار گرفتن در زمره ستمکارترین افراد و افتراء زننده دروغین بر خداوند میشود و انسان میبایست از این عمل نیز هراسان و خوفناک باشد؛ چراکه خشم الهی و عذاب اخروی را به دنبال میآورد. این در حالی است که بسیاری از افراد، بیآنکه هیچ شناختی از قرآن و آموزههای وحیانی آن داشته باشند مطالبی را به نادرست به قرآن نسبت میدهند و در معارف الهی قرآن از پیش خود تصرف میکنند و تغییر و تبدیل روا میدارند.
این همان چیزی است که در برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۱۹۹ سوره آل عمران به عنوان تجارت و سوداگری با آیات قرآن از آن یاد شده است. از آیه همچنین این معنا به دست میآید که اهل کتاب و دشمنان اسلام با توجه به روحیه خشوع مؤمنان در برابر خداوند، میکوشند تا به سوداگری با آیات قرآن اقدام کنند، ولی وجود گروهی از مؤمنان اهل کتاب که از این کار بیزاری میجویند خود موجب دلگرمی پیامبر(ص) و مؤمنان است؛ زیرا این مخالفتها خود موجب میشود تا دشمنان کمتر بتوانند به اهداف خود برسند.
از آیه ۲۷ سوره کهف این معنا به دست میآید که هیچکس نمیتواند در کلمات قرآنی تبدیل و تغییر ایجاد کند و در حقیقت قرآن، مصون از هرگونه تغییر و تبدیل میباشد، ولی تغییر و تبدیل در احکام و معارف قرآنی با تفسیرهای ناروا ممکن است.
به سخن دیگر آنچه اتفاق میافتد تحریف قرآن در کلمات و الفاظ آن نیست، بلکه در تفسیر معارف و احکام آن است که از سوی برخی آگاهان و ناآگاهان اتفاق میافتد. بنابراین قرآن کتابی است که هرگز کلمات آن قابل تغییر و تبدیل نیست و خداوند خود، آن را از این گونه تحریفها مصون نگه میدارد[۱۱].
خداوند در آیه ۹ سوره حجر به صراحت اعلام میدارد که خود حافظ قرآن خواهد بود. بنابراین قرآن جاودانه تا آخر زمان، مصون از هرگونه تحریف و راهیابی باطل در آن باقی خواهد ماند. از آیه ۱۱۵ سوره انعام نیز برمیآید که شنوایی و علم مطلق خداوند پشتوانه حفظ و مصونیتیابی و جاودانگی قرآن در آخر زمان است. این جاودانگی و حفظ قرآن است که موجب جاودانگی احکام و معارف قرآنی خواهد بود که در آیاتی از جمله ۱۹ و ۱۱۵ سوره انعام و ۹ سوره حجر برآن تأکید شده است.
قرآن همچنین کتابی عزیز و شکست ناپذیر و مایه عزتمندی است[۱۲]، این کتاب مصون و منزه از هر باطل و تحریف و کژی و انحرافی است[۱۳].
این مصونیت قرآن از هر گونه باطل و تحریف بارها و بارها در آیاتی از جمله ۴۱ و ۴۲ سوره فصلت و ۱۱ تا ۱۶ سوره عبس و ۱۹ تا ۲۷ سوره تکویر تکرار شده و در آیه ۵۲ سوره حج و آیات ۱۹۲ تا ۲۱۱ سوره شعراء نیز بر محفوظ بودن قرآن و آیات آن از هرگونه دخل تصرف غیرانسانی مانند تصرفات شیطان تأکید شده است؛ چراکه حکمت خداوند و فلسفه ارسال کتب و رسل میطلبد تا خداوند قرآن را به عنوان آخرین کتاب وحیانی تا آخر زمان از هرگونه تحریف و باطلی حفظ کند؛ چنانکه این معنا در آیات ۴۱ و ۴۲ سوره فصلت مورد تأکید قرار گرفته و گفته شده است که حکمت الهی مقتضای حفظ و مصونیت قرآن است[۱۴].
تحریفناپذیری قرآن
خداوند در آیه ۱۵ سوره مریم تحریف کلام خدا و قرآن را حتی خارج از قلمرو اختیارات پیامبر(ص) میداند و خود را حافظ قرآن از هرگونه تحریفی معرفی میکند[۱۵]. از نظر قرآن، وظیفه حفظ و نگهداری قرآن برعهده خداوند است و او خود این مسئولیت را به عهده گرفته و انجام میدهد[۱۶].
همین وعده خداوند به حفاظت همیشگی از قرآن، مهمترین مانع از هرگونه تبدیل و تغییر و تحریفی در قرآن میباشد[۱۷] بنابراین اتهام تحریف از سوی هر کسی به معنای اتهام ناتوانی خداوند از حفظ قرآن و تکذیب این دسته از آیات قرآن است.
از آیه ۱۵ سوره یونس چنین برمیآید که ترس از عذاب الهی، مهمترین مانع از تحریفات معنایی و تفسیری میباشد و کسانی که به خدا و قیامت باور دارند هرگز به تحریف قرآن و یا تغییر احکام الهی اقدام نمیکنند.
به سخن دیگر، تحریف در الفاظ قرآن هرگز امکانپذیر نیست و خداوند به هر طریقی شده قرآن خود را حفظ و از این گونه تحریفات مصون میدارد، اما تحریف معنوی، شدنی است که به معنای تحریف محتوا و معارف و احکام میباشدو کسانی که به خدا و قیامت باور دارند و از روز جزا میترسند، هرگز دست به تحریف معنوی نیز نمیزنند.
البته یکی از تهمتهایی که فرقههای اسلامی به یکدیگر میزنند باور به تحریف قرآن است. شگفت اینکه هر یک، دیگری را به این باور متهم میکند و خود را مبرا و منزه از آن میداند. این بدان معناست که هیچکسی باور به تحریف قرآن ندارد و آنچه گفته میشود برای بیرون کردن رقیب از میدان است.
یکی از تهمتهایی که مخالفان به شیعه میزنند، این است که شیعه، اعتقاد به تحریف قرآن دارد. این تهمت، هیچ سندی جز ظواهر بعضی از روایات تنقیح نشده ندارد.
در طول تاریخ، دانشمندان شیعه همواره تهمت اعتقاد به تحریف قرآن را قاطعانه رد کردهاند ولی متأسفانه حتی در این زمان که دستیابی به منابع شیعه برای مخالفان بسیار آسان است، باز هم همان تهمت را تکرار میکنند و حتی در موسم حج، ایرانیان بخصوص روحانیون محترم گاه و بیگاه با این مسئله روبهرو هستند.
البته این تهمت را کسانی میزنند که اهل تحقیق و بحث و نظر نیستند، بلکه میخواهند به شیعه حمله کنند و در این راه از هیچ تهمت و دروغی پرهیز ندارند. جالب اینکه این تهمتها شیعه را در عقاید خود محکمتر میکند، چون میبیند که مخالف او چیزی را به او نسبت میدهد که در او نیست و به غرضورزی و بیتقوایی مخالف خود پی میبرد.
یعقوب جعفری در مقالهای با عنوان مصونیت قرآن از تحریف مینویسد: عالمانه نیست که در تبیین عقاید یک مذهب به کتب روایی تنقیح نشده آن مذهب استناد کرد، بلکه باید کتابهای اعتقادی و کلامی آن مذهب را در نظر گرفت. اگر بنا باشد با استناد به ظاهر برخی از روایات، به شیعه تهمت تحریف زد، باید گفت که اهل سنت نیز قائل به تحریف قرآن هستند، چون در روایات آنها مطالب دال بر تحریف به صورت شدیدتری وجود دارد. یعقوب جعفری آنگاه نمونههایی از آن را میآورد که عبارتاند از: در برخی از کتابهای اهل سنت آمده است که دو سوره از سورههای قرآن به نامهای سوره خلع و سوره حفد از قرآن حذف شده است! و جالبتر اینکه سیوطی متن آنها را هم آورده که هیچ شباهتی به قرآن ندارد[۱۸].
از ابی بن کعب و عایشه نقل کردهاند که سوره احزاب از نظر طول به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود[۱۹]. عمر بن خطاب در خطبهای که پس از آخرین حج خود خواند، اظهار داشت که در زمان پیامبر آیه رجم نازل شده بود و ما آن را میخواندیم، ولی اکنون در قرآن نیست[۲۰] و نیز همو میگوید: در زمان پیامبر در کتاب خدا میخواندیم: "ان لا ترغبوا عن آباءكم فانه كفر بكم ان ترغبوا عن آباءكم"[۲۱] در حالی که در قرآن کنونی چنین جملهای وجود ندارد. وی گمان میکرد که از قرآن آیه جهاد حذف شده است و به ابن عوف گفت: از چیزهایی که نازل شده این است: "ان جاهدوا كما جاهدتم اول مره" آیا آن را مییابی ما آن را نمییابیم. گفت: آنهم از جمله چیزهایی است که از قرآن ساقط شده است[۲۲].
عبدالله بن عمر میگفت: هیچ یک از شما نگوید که من همه قرآن را اخذ کردم، او چه میداند که همه قرآن چیست؟ از قرآن بخشهای زیادی از بین رفته است. بلکه باید بگوید آنچه را که از قرآن ظاهر شده است، گرفتهام[۲۳].
ابن شهاب گفت: به ما خبر رسیده که قرآن بیشتر از این نازل شده بود، پس روز یمامه دانایان به آن کشته شدند، همانها که آن را میدانستند و پس از آنها دانسته نشد و نوشته نشد[۲۴]. ابویونس غلام عایشه میگفت: در مصحف عایشه چنین بود: ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما و علي الدين يصلون الصفوف الاول[۲۵].
ابی بن کعب گفت: در زمان پیامبر در سوره بینه این جمله هم بود: لو ان لابن آدم و اديين من مال لسأل واديا ثالثا و لا يملأ جوف ابن آدم الا التراب[۲۶]. ابو موسی اشعری به سیصد نفر از قاریان بصره گفت: ما سورهای به اندازه برائت میخواندیم که آن را فراموش کردهام و فقط این جمله یادم مانده است: لو كان لابن آدم و اديان من مال لابتغي واديا ثالثا و لايملأ جوف ابن آدم الا التراب و نیز سوره دیگری را میخواندیم که مانند یکی از سورههای مسبحات بود و آن را فراموش کردیم و فقط این جمله یادم مانده است: يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتكتب شهاده في اعناقكم فتسألون عنه يوم القيامه[۲۷].
مالک ابن انس میگفت: سوره برائت به اندازه سوره بقره بود که مقداری از اول آن ساقط شد که بسم الله هم جزء آن بود[۲۸]. حذیفه بن یمان گفت: شما فقط یک چهارم سوره برائت را میخوانید و نام آن را سوره توبه گذاشتهاید در حالی که نام آن، سوره عذاب بود[۲۹]. ابن عباس درباره آیه: ﴿حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا﴾ گفت: آن از خطای کاتب است و صحیح آن چنین است: حتی تستأذنوا و تسلموا[۳۰] و نیز ابن عباس آیه: ﴿أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا﴾ را افلم يتبين الذين آمنوا خواند، وقتی از او پرسیده شد، گفت: گمان میکنم که کاتب، آن را در حالی که خواب آلوده بود، نوشته است[۳۱].
در کتابهای اهل سنت نمونههایی از این قبیل که نقل کردیم بسیار است و ظاهر آنها دلالت بر تغییر و تحریف قرآن دارد ولی اهل سنت همه آنها را توجیه میکند. آیا شایسته است که کسی به استناد این روایات به اهل سنت نسبت دهد که آنها قایل به تحریف قرآن هستند؟
روایاتی که از طریق شیعه وارد شده و ظاهر آنها دلالت بر تحریف قرآن دارد، خیلی کمتر و کمرنگتر از آنهاست و بسیاری از آنها از نظر سند ضعیف است و علمای شیعه آنها را رد یا توجیه کردهاند.
بنابراین اگر آن گروه از اهل سنت که به شیعه تهمت تحریف میزنند، به دیده انصاف بنگرند و به راستی درصدد کشف حقیقت باشند، باید به کتابهای اعتقادی و کلامی آنها مراجعه کنند نه روایات تنقیح نشدهای که قابل رد یا توجیه هستند، همانگونه که با روایات خود چنین کردهاند.
از آنچه گذشت میتوان به دست آورد که روایاتی که در کتب فرقههای اسلامی وجود دارد، روایات جعلی و غیرمعتبری است که برخلاف نص قرآنی، قایل به تحریف شده است. بنابراین حکم آن است که این دسته از روایات را باید به دیوار زد؛ چراکه برخلاف نص قرآنی دلالت بر تحریف دارد. البته برخی از این روایات از باب تفسیر و یا بیان مصادیق و از باب جری و تطبیق میباشد نه اینکه خواسته باشد بگوید که در قرآن این مطالب بوده و حذف شده و یا تحریف شده است.
از همه فرقهها و مذاهب اسلامی، میتوان کتب بسیاری را یافت که عقیده تحریف را باطل دانسته و مصونیت قرآن را اثبات کردهاند. بنابراین، قول به تحریف، قول باطل و خلاف نص قرآن میباشد و میبایست از سوی همه مسلمانان چنانکه تاکنون بوده، انکار شود. در رابطه با مصونیت قرآن از تحریف میتوان به کتبی چون مصونیت قرآن از تحریف، نوشته محمد هادی معرفت، مصونیت قرآن از تحریف در نگاه فیض کاشانی، به قلم حمیدرضا فهیمیتبار؛ عقاید امامیه در مصونیت تحریف قرآن از تحریف از نظر شیخ صدوق و دیگر بزرگان مراجعه کرد[۳۲].
منابع
پانویس
- ↑ لسانالعرب، ابن منظور، ج۵، ص۵۱ ذیل واژه ذکر.
- ↑ نساء، آیه۱۷۴ و نیز ۳۴ و ۴۶ سوره نور.
- ↑ نساء، آیه۱۷۴ و نیز مجمعالبیان، ج۳ و ۴، ص۲۲۶.
- ↑ آلعمران، آیه۱۰۳ و نیز کشاف، زمخشری، ج۱، ص۳۹۴.
- ↑ آلعمران، آیات ۱۰۲ و ۱۰۳.
- ↑ بقره، آیات ۱۷۶ و ۲۵۲ و آلعمران، آیات ۳و ۱۰۸.
- ↑ احزاب آیه۴۶ و انعام آیه۱۵۳.
- ↑ اسراء، آیات ۷۳ و ۷۴.
- ↑ منصوری، خلیل، قرآن و دروغی به نام تحریف.
- ↑ یونس، آیه۱۵.
- ↑ کهف، آیه ۲۷.
- ↑ یس، آیات ۲ و ۵، زمر،آیه ۱.
- ↑ کهف، آیه ۱.
- ↑ منصوری، خلیل، قرآن و دروغی به نام تحریف.
- ↑ حجر، آیه ۹ و کهف، آیه ۲۷ و فصلت، آیه ۴۲ و جن، آیات ۲۶ و ۲۸.
- ↑ قیامت، آیه ۱۷.
- ↑ حجر، آیه ۹.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص۴۲۰.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ص۵۶۷، ۲؛ شوکانی، فتح القدیر، ج ۱، ص۱۲۶ و قرطبی، تفسیر، ج ۱۴، ص. ۱۱۳.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۸، ص۲۰۸.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۸، ص۲۰۸ و صحیح مسلم، ج ۴، ص۱۶۷.
- ↑ کنز العمال، ۵۶۷، ۲ – الدر المنثور، ج ۱، ص۱۰۶.
- ↑ سیوطی، الاتقان، ج ۳، ص۷۲ – الدر المنثور، ۱، ۱۰۶.
- ↑ کنز العمال، ج ۲، ص۵۸۴.
- ↑ الاتقان، ج ۳، ص۷۳.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج ۵، ص۱۳۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۱۳۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۳، ص۱۰۰.
- ↑ الاتقان، ج ۱، ص۱۸۴.
- ↑ مستدرک حاکم، ج ۲، ص۳۳۰.
- ↑ تفسیر طبری جامع البیان، ج ۱۸، ۸۷.
- ↑ همان، ج ۱۳، ص۱۰۴.
- ↑ منصوری، خلیل، قرآن و دروغی به نام تحریف.