طهارت
مقدمه
طهارت به معنای پاکی و تمیزی. یکی از واجبات قبل از نماز، طهارت است، یعنی وضو گرفتن، یا غسل کردن. گاهی هم در شرایطی به جای وضو یا غسل، تیمم میکنند. به آن دو "طهارتِ مائیه" گفته میشود و به تیمم، "طهارت ترابیه". هنگام نماز خواندن هم باید بدن و لباس و مکان نمازگزار طاهر و پاک باشد. با طهارت بودن یعنی با وضو بودن. خداوند آب را پاک و وسیله پاکی قرار داده و به آن "طَهور" گویند. طهارت گرفتن هم به معنای شستن محل بول و غایط بعد از تخلی در دستشویی است. به تمیز کردن چیزهای نجس تطهیر میگویند. مطهرات نیز چیزهایی است که نجسها را پاک میکند، مثل آب، زمین، تابش خورشید و...[۱].[۲]
طهارت در تعالیم نبوی
برخی از آیات به جایگاه و اهمیت طهارت ظاهری و باطنی در تعالیم نبوی میپردازد. این طهارت، گاه دستوری است به شخص پیامبر که خود را از پلیدیها دور کند و یا لباس خود را نگذارد که آلوده شود، و گاه دستوری است به مؤمنان که از انواع قذارتهای ظاهری و باطنی برحذر باشند و چون آلوده شدند، خود را پاک کنند. این دستورات که اساس و جهتگیری آن برای طهارت معنوی است، چنان مهم است که خدا در جایی به صورت کلی سخن از دوست داشتن خود از پاکیزان میکند: وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۳]. برای فهم بهتر این تعلیم باید به گذشته برگشت و در تعالیم موسوی و عیسوی این حقیقت را جست که طهارت به ویژه طهارت معنوی و پاکیزگی اجتماعی، ارزشی دینی در تمام ادیان الهی دارد، تا جایی که رفتاری از یهود باعث میشود که سخن از اراده و مشیت الهی در عدم تطهیر آنان به خاطر برخی رفتارهای ناپسند کند: أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ[۴]. به مریم خطاب میکند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخت: يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ[۵]. به همین دلیل، طهارت حقیقتی ساخته دین نیست، فهمی عرفی از این کلمه مخاطب دارد و خواستهای عقلی و فطری و ما قبل دین است، البته ادیان الهی هم آن را تعریف کرده و هم توسعه دادهاند. نخستین مرحله آن پاکی ظاهر از بدن و لباس است و مرحله بعدی در عقیده و رفتار و سیرت باطنی است که از آن تعبیر به طهارت قلب شده و با همه مقدمات و ظروف آن نمونهای از این توسعه تعلیمی است. این که عقیده شرکآمیز نداشته باشد که قلب پاکیزه گردد: وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا[۶]. و تو را از [آلایش] کسانی که کفر ورزیدهاند پاک میگردانم. این که انسان کاری نکند که جنس مخالف حرام به او تمایل پیدا کند تا قلب پاک بماند: ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ[۷] این که گناه نکند که قلب آلوده میشود: ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ[۸] یا برای اُسوگان خواسته که آنان از پلیدی به دور باشند: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۹]. از تعاریفی و توسعههایی است که دین برای حیات معنوی ارمغان آورده و در تعالیم نبوی به صراحت و شفافیت بیان شده است. جالب این است که آب، چنین نقشه واسطهای ایفا میکند، از سویی وسیله پالایش و پاکیزگی میشود، اما از سویی با وضو و غسل زمینههای خالص کردن دل را فراهم میسازد: مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۱۰].[۱۱]
طهارت در قلب
- يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۱۲]. نکته: آیه فوق با خطاب يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ (ای فرستاده!) آغاز شده این تعبیر تنها در دو جای قرآن دیده میشود یکی در اینجا و یکی در آیه ۶۷ همین سوره يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱۳] که مسأله ولایت و خلافت مطرح است میباشد، که در این خطاب تشریف و تکریم و ادب به مؤمنین که پیامبر را با اسم صدا نزنند و خطاب به پیامبر باید با وصف معطوف به نبوت و رسالت باشد و گویا به خاطر اهمیت موضوع و ترس و واهمهای که از دشمن در کار بوده، میخواهد حس مسئولیت را در پیامبر(ص) بیشتر تحریک کند و اراده او را تقویت نماید که تو صاحب رسالتی آنهم رسالتی از طرف ما، بنابراین باید در بیان حکم استقامت بخرج دهی و برخوردهای منفعتطلبانه منافقان نباید باعث اندوه و تأثر پیامبر گردد.
- وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۴].
- إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۵].
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۱۶].
- وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۷].
- لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۱۸].
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۹].
- رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً[۲۰].
نتیجه: در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است:
- خداوند خطاب به پیامبر يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ به وجود عوامل نفوذی در میان مسلمانان و جاسوسی آنان برای دشمنان اشاره میکند و میفرماید تحریف گران نفوذی و جاسوس که با نفاق، در مسیر کافران با سرعت حرکت میکنند باعث ناراحتی تو نشود لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ زیرا اینها بر اثر اعمالشان دچار آزمایش ـ فتنه ـ و عذاب میگردند مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا و آنها به قدری آلودهاند که قابل شستشو نمیباشند به همین دلیل “آنها کسانی هستند که خدا نمیخواهد قلب آنها را شستشو دهد”. به حکم این جمله دلهای این منافقین بر همان قذارت و پلیدی اولش باقی مانده أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ به خاطر فسقهایی که مکرر انجام میدهند و به همان جهت خدای تعالی گمراهشان کرد و معلوم است که خدای تعالی گمراه نمیکند مگر فاسقان را؛ زیرا کار خدا همیشه آمیخته با حکمت است و آنها که با اراده و خواست خود یک عمر کجروی کردهاند و به نفاق و دروغ و مخالفت با حق و حقیقت و تحریف قوانین الهی آلوده بودهاند، بازگشت آنها عادتاً ممکن نیست، و در پایان آیه میفرماید: آنها هم در این دنیا رسوا و خوار خواهند شد و هم در آخرت کیفر عظیمی خواهند داشت لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛
- برگزیدگی، پاکیزگی و طهارت مریم را خداوند از زبان ملائکه به مریم اعلام میکند وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ... علامه طباطبایی مینویسد (اصطفاء “مریم” همان تقبل او است عبادت خدای را، و تطهیرش عبارت است از مصونیتش به عصمت خدای تعالی از گناهان، پس آن جناب، هم اصطفاء شده است و هم معصوم است) [۲۱]؛
- خداوند پاککننده عیسی پیامبر از آلودگیهای کفر وک افران إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ... وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا... (با همان توفّی و رفع، از آلودگی به کفر کیشان مطهّر و پاکیزه شد. اگر بیش از این میماند یا میخواست بماند تا شاید با مسالمت و سازگاری با کافران، آیینش را گسترش دهد، خود و رسالتش با اوهام و تعصبات و دین مسخ شده آن کافران آلوده میگردید. مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا به تقدیر مقدّر نامشخص است: و تو را پاک کنندهام از آلودگی با مردم کافر و اجتماع ناپاک و سازگاری با آنان. با این بشارتها و خطابهایی که مسیح را به آینده خودش مستبشر میکرد، او از آینده پیروانش و حاملان تعالیم و رسالتش نگران بود. آنان افرادی معدود بودند در میان دشمنانی بسیار و لجوج و نیرومند[۲۲]؛
- دستور خداوند درباره زنان پیامبر(ص) که هرگاه مؤمنان خواستند از آنان وسیلهای بگیرند، از پشت پرده بگیرند، که این برای پاکی دلهای طرفین و دوری از وسوسهها بهتر است و شخصیت آنان را بهتر حفظ میکند. وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ضمیر “هُنَّ” به همسران رسول خدا(ص) بر میگردد، و در خواست متاع از ایشان، کنایه است از اینکه مردم با ایشان درباره حوائجی که دارند سؤال کنند، و معنایش این است که اگر به خاطر حاجتی که برایتان پیش آمده، ناگزیر شدید با یکی از همسران آن جناب صحبتی بکنید، از پس پرده صحبت کنید، ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ این جمله مصلحت حکم مزبور را بیان میکند، و میفرماید: برای اینکه وقتی از پشت پرده با ایشان صحبت کنید، دلهایتان دچار وسوسه نمیشود، و در نتیجه این رویه، دلهایتان را پاکتر نگه میدارد[۲۳]؛
- اهلبیت با تأییدات الهی و اعمال پاک خویش، چنان هستند که در عین داشتن قدرت و اختیار برای گناه کردن به سراغ آن نمیروند. خدا خواسته که رجس و پلیدی را تنها از آنان دور کند، و به آنان طهارت و عصمت بدهد إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛
- کتاب مکنون که قرآن در آن است و یا قرآنی که در آن کتاب است، از دسترس اغیار و ناپاکان محفوظ است، و به جز پاکان کسی با آن مساس ندارد. و به هر تقدیر کلام در سیاق بزرگداشت امر قرآن است، میخواهد قرآن را تجلیل کند، و از همین جا میفهمیم که منظور از مس قرآندست کشیدن به خطوط آن نیست، بلکه علم به معارف آن است، که جز پاکان خلق کسی به معارف آن عالم نمیشود، چون فرموده: قرآن در کتابی مکنون و پنهان است، و آیه شریفه إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[۲۴] نیز به آن اشاره میکند[۲۵]. و بسیاری از مفسران به پیروی از روایاتی که از امامان معصوم(ع) وارد شده، این آیه را به عدم جواز مس کتابت قرآن بدون غسل و وضو تفسیر کردهاند؛
- خداوند به ثروتمندان فرصتطلب که نجوی – در گوشی صحبت کردن – با پیامبر را امتیازی برای خود میدانستند دستور میدهد که برای نجوی باید صدقه بدهند يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً... سپس میافزاید: این برای شما بهتر و پاکیزهتر است ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ اما خیر بودن این صدقه هم برای متمکنان بود؛ زیرا موجب ثوابی میشد، و هم برای نیازمندان،؛ چراکه وسیله کمکی به آنها محسوب میگشت. و اما “اطهر” بودنش از این نظر بود که قلوب اغنیا را از حب مال میشست، و قلوب نیازمندان را از کینه و ناراحتی؛ زیرا هنگامی که نجوی از صورت مجانی در میآید و نیاز به دادن صدقهای داشت طبعاً کمتر میشد همانگونهای که شد و این یک نوع پاکیزگی برای محیط فکری و اجتماعی مسلمانان بود. ولی از آنجا که اگر وجوب صدقه قبل از نجوی عمومیت میداشت فقرا از طرح مسائل مهم یا نیازهای خود در برابر پیامبر(ص) به صورت نجوی محروم میشدند، در ذیل آیه حکم صدقه را از این گروه برداشته میفرماید: اگر توانایی نداشته باشید خداوند غفور و رحیم است فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ و به این ترتیب آنها که تمکن مالی داشتند دادن صدقه قبل از نجوی برای آنان واجب بود، و آنها که نداشتند بدون آن میتوانستند با پیامبر(ص) نجوی کنند[۲۶].
- خداوند اعلام میکند که پیامبری که از سوی ما فرستاده شده، صحیفههای پاک و پاکیزهای را بر شما میخواند رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ اشعار به این دارد که آن رسول انسانی فرستاده و رها شده از جانب خدا و زبان و رفتار و همه وجودش نمایاننده حق است و هیچگونه انگیزهها و عقدهها و هواهای نفسانی و عوامل محیط تأثیر و دخالتی در رسالتش ندارند، از این جهت حوادث و موانع و شکست و پیروزی منطق و راه و روشش را تغییر نمیدهد. او چون فرستاده خدا است و نماینده وحی او است دل و زبان و آغاز و انجامش یکی و یکسان میباشد. او چون برتر از محیط و زمان است موجد حوادث و پیش برنده آن میباشد و مانند کسانی که حق را عنوان و وسیله مینماید و مرد روز و سیاست زمان میباشند، حوادث او را پیش نمیبرد و متوقف نمیگرداند و به هر سو نمیپیچد و با هر شرایط تطبیق نمیدهد و برای پیشرفت کارش فریب و نیرنگ به کار نمیبرد و به چهرههای مختلف در نمیآید. او یک چهره، یک زبان، یک دعوت و یک روش دارد. او نامه و منشور رسالت خود را آشکارا همی خواند يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً صحیفه او هدفهای عالی انسان و طریق رسیدن به آنها را مینمایاند و به گروندگان تحرک و امید و قدرت میبخشد و دشمنان حق را از مخالفت بر حذر میدارد و به آینده خطرناکشان بیم میدهد. آنچه میخواند و میگوید دارای بلاغت کامل و اعجاز است و ابهام و نارسایی ندارد و از آلودگی به تمنیات و دشمنی و کینهتوزی و سود یا زیان گروه و طبقهای پاک است و خود مطهر و برای تطهیر نفوس و عقول و رهاندن آنها از کفر و شرک میباشد[۲۷].[۲۸]
طهارت لباس، از توصیههای خداوند به پیامبر
در این دسته از آیات انواع طهارتهای پرهیزی و ایجابی به عنوان تطهیر که مفهومی دوگانه دارد، دستور میرسد، مانند آنچه برای لباس خود باید رعایت کند، یا تطهیر لباس و بدن زنان که عادت ماهانه دارند و خون و آلودگی آن در بدن و لباس موجب آلودگی است، باید خود را بشویند و مردان تا این آلودگی است، تماس جنسی پیدا نکنند، یا برای دعا و عبادت نماز و سجده وضو و غسل بگیرند: وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ[۲۹] خدا با احکامی که در زمینه طهارت و نجاست تشریع کرده، نمیخواهد بر مردم تنگ و سخت بگیرد، لکن میخواهد که آنان پاک، و تمییز باشند و نعمتش را تمام گرداند.
- وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ[۳۰].
- وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۳۱].
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۳۲]. نکته: خداوند در این آیه بر این مسئله تأکید میکند غرض ما از تشریع وضو و غسل و تیمم تنها حاصل شدن طهارت در شما است، و برای حفظ منافع مؤمنین قرار داده شده و به هیچوجه هدف دیگری در کار نبوده است، خداوند نمیخواهد تکلیف طاقتفرسایی بر دوش مؤمنین بگذارد و با این قسمت آیه يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ جائی برای وسواسهای بیمورد که باعث زحمت انسانهای زیاد و اطرافیان آنها است نمیماند.
- إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۳۳].
- وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا[۳۴].
نتیجه: در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است:
- دستور خداوند به پیامبر که لباست را پاکیزه کن وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ؛ چراکه پاکیزگی لباس ظاهر از مهمترین نشانههای شخصیت، و تربیت و فرهنگ انسان است، مخصوصاً در عصر جاهلیت که کمتر از آلودگیها اجتناب مینمودند و لباسهایی بسیار آلوده داشتند، بهویژه در میان اعراب مرسوم بود دامان لباس را بسیار بلند میکردند، به گونهای که روی زمین میکشید، و آلوده میشد، و اینکه در بعضی از روایات از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: معنی آیه این است «وَ ثِيَابَكَ فَقَصِّرْ» لباست را کوتاه کن[۳۵]. نیز ناظر به همین معنی است. بعضی از مفسرین گفتهاند: این عبارت کنایه است از اصلاح عمل. برای اینکه عمل آدمی به منزله جامهای است برای جان آدمی که حامل عقائد او است، چون ظاهر، عنوان و معرف باطن است، و در کلام عرب بسیار دیده میشود که از طهارت باطن و صلاح عمل به طهارت جامه کنایه میآورند. و بعضی گفتهاند: این تعبیر کنایه است از تزکیه نفس، و پاک نگه داشتن آن از لکههای گناهان و زشتیها، و نویسنده تفسیر من وحی القرآن اینگونه میآورد که منظور از وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ تمیزی لباس و پاکیزگی از آلودگیها است زیرا خداوند میخواهد دعوتکنندگان به توحید و خیر با ظاهری آراسته و پاکیزه با مردم روبهرو شوند زیرا اگر ظاهری غیرآراسته و لباسی آلوده داشته باشند مردم از آنها فاصله گرفته و به امر دعوت توجه کمتری نشان میدهند[۳۶]؛
- خداوند برای زدودن سنتهای غلطی که از بعضی فرقههای یهود به مردم مدینه هم که با آنها مجاور بودند سرایت کرده بود و زنان را به هنگام عادت ماهیانه از جامعه منزوی میکردند و با آنها رفتار بسیار تحقیرآمیزی حتی برای خوردن غذا داشتند خطاب به پیامبر میفرماید از تو درباره عادت ماهیانه - خون حیض - سؤال میکنند وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ... از زنان فقط در حالت قاعدگی از آمیزش جنسی کنارهگیری نمائید، فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ و با آنها رابطه زناشویی برقرار نکنید تا پاک شوند وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ ولی هنگامی که پاک شوند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید که خداوند توبهکنندگان و پاکان را دوست دارد ...فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛
- خداوند خطاب به مؤمنین میفرماید: غرض ما از تشریع وضو و غسل و تیمم تنها حاصل شدن طهارت در شما است، و برای حفظ منافع مؤمنین قرار داده شده و به هیچوجه هدف دیگری در کار نبوده است، خداوند نمیخواهد تکلیف طاقتفرسایی بر دوش شما بگذارد مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ خداوند میخواهد با این دستورها طهارت و پاکیزگی برای مردم فراهم شود چون این سه دستور سه وسیله و سبب برای طهارت است، و این طهارت غیر از پاکیزگی ظاهری و برطرف شدن خبث و کثافات است، بلکه مراد از بدن طهارتی است معنوی، که به وسیله یکی از این سه دستور حاصل میشود، و آنچه که در نماز شرط شده علاوه بر پاکی ظاهر بدن، همین طهارت معنوی است که با قصد قربت به خداوند برای این کارها حاصل میشود که شرط صحت و کمال این اعمال است؛
- خداوند خطاب به مجاهدان و رزمندگان بدر میفرماید: موهبتی را که در آن میدان به شما ارزانی داشت این بود، که آبی از آسمان فرو فرستاد وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءًتا به وسیله آن شما را پاک و پاکیزه کند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ علامه طباطبائی در تفسیر آیه مینویسد: این آیه شریفه مؤید روایاتی است که میگوید: کفار قبل از مسلمین به لب چاه رسیدند و مسلمین وقتی پیاده شدند که کفار آب را گرفته بودند و به ناچار در زمین خشک و ریگزار پیاده شدند. بعد از مدتی که مسلمانان محدث و جنب شده، و همه دچار تشنگی گشتند شیطان در دلهایشان وسوسه کرد و گفت دشمنان شما آب را گرفتند و اینک شما با جنابت و نجاست نماز میخوانید و پاهایتان در ریگها فرو میرود؛ لذا خدای تعالی باران را برایشان بارانید و با آبی که - در گودالهای اطراف بدر جمع شده بود - غسل جنابت کرده و خود را از حدث تطهیر نمودند، و نیز اردوگاه آنان که ریگزار بود سفت و محکم و اردوگاه کفار گل و لغزنده گشت[۳۷].
- خداوند آب باران را پاک و پاک کننده اعلام کرده وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا و مقصود از “سماء” در جمله “و از سماء آبی طهور نازل کردیم” جهت بالا است که همان جو بالای زمین است، و “ماء طهور” به معنای نهایت درجه پاکی است که هم خودش طاهر است و هم طاهرکننده غیر خودش میباشد، چرکها و کثافات را میبرد و رفع حدث میکند، بنابراین، کلمه طهور به طوری که دیگران هم گفتهاند صیغه مبالغه است[۳۸]. آب علاوه بر خاصیت حیاتبخشی، خاصیت فوقالعاده مهم پاککننده را دارد[۳۹].
منابع
پانویس
- ↑ به کتابهای فقهی رجوع شود.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۳۹-۱۴۰.
- ↑ «بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ «و رهاییبخش تو از گروه کافرانم» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
- ↑ «این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
- ↑ «این برای شما بهتر و پاکیزهتر است» سوره مجادله، آیه ۱۲.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص۱۱۰-۱۲۰.
- ↑ «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهاییبخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر میگمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف میداشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
- ↑ «ای مؤمنان! به خانههای پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بیآنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار میدهد و از شما شرم میدارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمیکند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پردهای بخواهید، این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «که جز پاکان را به آن دسترس نیست،» سوره واقعه، آیه ۷۹.
- ↑ «ای مؤمنان! چون میخواهید با پیامبر رازگویی کنید پیش از رازگوییتان صدقهای بپردازید، این برای شما بهتر و پاکیزهتر است ولی اگر (چیزی) نیابید بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مجادله، آیه ۱۲.
- ↑ «(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند،» سوره بینه، آیه ۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۹۵.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۵، ص۱۵۹.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان ج۱۶، ص۵۰۶.
- ↑ «به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید * و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۳-۴.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۳۷.
- ↑ تفسیر نمونه ج۲۳، ص۴۴۷.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۴، ص۲۰۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص۱۱۰-۱۲۰.
- ↑ «ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ «و جامهات را پاکیزه گردان» سوره مدثر، آیه ۴.
- ↑ «و از تو درباره حیض میپرسند؛ بگو که آن، گونهای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همانجا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
- ↑ «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دستهای خود را مسح نمایید، خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
- ↑ «و اوست که بادها را نویدبخشی پیشاپیش رحمت خویش فرستاد و از آسمان، آبی پاک فرو فرستادیم» سوره فرقان، آیه ۴۸.
- ↑ ترجمه مجمع البیان ج۲۶، ص۵۳.
- ↑ من وحی القرآن ج۲۳، ص۲۰۴.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۴.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان ج۱۵، ص۳۱۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص۱۱۰-۱۲۰.