حرکت سپاه امام علی به سوی نهروان‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امام علی
| موضوع مرتبط = امام علی
خط ۷: خط ۶:
}}
}}


==انگیزه‌های [[تغییر]] موضع [[امام]]{{ع}} در برخورد با خوارج‌==
== انگیزه‌های [[تغییر]] موضع [[امام]] {{ع}} در برخورد با خوارج‌==
* [[تاریخ الطبری‌ (کتاب)|تاریخ الطبری‌]]- به [[نقل]] از [[حمید بن هلال]]، پس از بیان این که [[خوارج]]، [[عبد الله بن خباب]] و همسرش را کشتند-: و سه [[زن]] از [قبیله‌] طَی و [نیز] [[ام سنان]] صیداوی را کشتند. این خبر که آنان [[عبد الله بن خباب]] را کشته‌اند و راه را بر [[مردم]] می‌گیرند، به [[علی]]{{ع}} و مسلمانانِ همراه وی رسید. پس [[علی]]{{ع}}، [[حارث بن مره]] عبدی را به سوی ایشان‌ گسیل داشت تا صحت [[اخبار]] رسیده را دریابد و آنچه را می‌بیند، بدون [[کتمان]]، به وی کتباً گزارش کند. پس [[حارث]] حرکت کرد، چندان که به نهر رسید تا از حال آنان [[آگاه]] گردد. [[خوارج]] به جانب وی روی کرده، او را کشتند. خبر به [[امیر مؤمنان]] و [[مردم]] رسید. جماعت‌نزد او برخاسته، گفتند: ای‌امیرمؤمنان! چرا اینان را پشت‌سرمان وا می‌گذاری تا بر [[اموال]] و خانواده‌های ما چنگ اندازند؟ ما را به سوی این [[قوم]] روان ساز. پس هر گاه از کار خود با ایشان فارغ شویم، به سوی [[دشمن]] شامی‌مان رهسپار می‌گردیم. [[اشعث بن قیس کندی]] نزد وی برخاست و همین سخن را گفت. ([[مردم]] می‌پنداشتند که [[اشعث]] با [[خوارج]] همرأی است؛ زیرا وی در [[نبرد]] [[صِفین]]، گفته بود: [[شامیان]] [[انصاف]] داده‌اند که ما را به [[کتاب خدا]] فرا خوانده‌اند؛ اما آن‌گاه که از [[علی]]{{ع}} خواست تا به سوی آنان حرکت کند، مردم‌دریافتند که وی با [[خوارج]] همرأی نیست). پس [[علی]]{{ع}} بر همین نظر [[استوار]] شد و فرمانِ حرکت داد<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۸۲.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
* [[تاریخ الطبری‌ (کتاب)|تاریخ الطبری‌]]- به [[نقل]] از [[حمید بن هلال]]، پس از بیان این که [[خوارج]]، [[عبد الله بن خباب]] و همسرش را کشتند-: و سه [[زن]] از [قبیله‌] طَی و [نیز] [[ام سنان]] صیداوی را کشتند. این خبر که آنان [[عبد الله بن خباب]] را کشته‌اند و راه را بر [[مردم]] می‌گیرند، به [[علی]] {{ع}} و مسلمانانِ همراه وی رسید. پس [[علی]] {{ع}}، [[حارث بن مره]] عبدی را به سوی ایشان‌ گسیل داشت تا صحت [[اخبار]] رسیده را دریابد و آنچه را می‌بیند، بدون [[کتمان]]، به وی کتباً گزارش کند. پس [[حارث]] حرکت کرد، چندان که به نهر رسید تا از حال آنان [[آگاه]] گردد. [[خوارج]] به جانب وی روی کرده، او را کشتند. خبر به [[امیر مؤمنان]] و [[مردم]] رسید. جماعت‌نزد او برخاسته، گفتند: ای‌امیرمؤمنان! چرا اینان را پشت‌سرمان وا می‌گذاری تا بر [[اموال]] و خانواده‌های ما چنگ اندازند؟ ما را به سوی این [[قوم]] روان ساز. پس هر گاه از کار خود با ایشان فارغ شویم، به سوی [[دشمن]] شامی‌مان رهسپار می‌گردیم. [[اشعث بن قیس کندی]] نزد وی برخاست و همین سخن را گفت. ([[مردم]] می‌پنداشتند که [[اشعث]] با [[خوارج]] همرأی است؛ زیرا وی در [[نبرد]] [[صِفین]]، گفته بود: [[شامیان]] [[انصاف]] داده‌اند که ما را به [[کتاب خدا]] فرا خوانده‌اند؛ اما آن‌گاه که از [[علی]] {{ع}} خواست تا به سوی آنان حرکت کند، مردم‌دریافتند که وی با [[خوارج]] همرأی نیست). پس [[علی]] {{ع}} بر همین نظر [[استوار]] شد و فرمانِ حرکت داد<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۸۲.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
==اردوی [[امام]]{{ع}} در دو فرسنگی نهروان‌==
== اردوی [[امام]] {{ع}} در دو فرسنگی نهروان‌==
* [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]: [[علی]]{{ع}} روان شد تا در دو فرسنگی [[نهروان]] فرود آمد. پس غلامش را فرا خوانْد و به وی گفت: "به سوی این [[قوم]] مَرکب بران و از جانب من به ایشان بگو:" چه چیز شما را وا داشت تا بر من بشورید؟ آیا در [[حکمرانی]] بر شما راه [[اعتدال]] را فرو نهادم؟ آیا در تقسیم [[بیت المال]] برای شما [[عدل]] نورزیدم؟ آیا [[حق]] شما از [[بیت المال]] را میانتان تقسیم نکردم؟ آیا به خُردِتان مهر نورزیدم و بزرگتان را [[حرمت]] ننهادم؟ آیا نمی‌دانید که من شما را به [[بندگی]] نگرفتم و مالتان را [به این و آن‌] نبخشیدم؟" و بنگر که آنان چه پاسخی به تو می‌دهند. اگر دشنامت دادند، [[شکیبایی]] کن. مبادا که به هیچ یک از ایشان پاسخ دهی!". پس [[غلام]] حرکت کرد تا نزد آن [[جماعت]] در [[نهروان]] رسید و به ایشان گفت که [[علی]]{{ع}}، او را به چه [[فرمان]] داده است. [[خوارج]] به وی گفتند: نزد [[امیر]] خود بازگرد که ما هرگز پاسخ او را در آنچه او می‌خواهد، نخواهیم داد؛ زیرا [[بیم]] داریم که با گفتار نیکویش ما را بازگردانَد، همان‌سان که برادرانمان، [[عبد الله]] بن کواء و یارانش را در حَروراء بازگردانْد. و خدای فرازمند می‌فرماید: "بلکه آنان ([[قریشیان]]) گروهی احتجاجگرند"<ref>زخرف، آیه ۵۸.</ref>. و مولای تو، [[علی]]، از جمله ایشان است. پس نزد او بازگرد و به وی گزارش ده که گرد هم آمدن ما در اینجا، تنها برای [[جهاد]] و [[جنگ]] با اوست، نه برای چیز دیگر<ref>[[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]، ج ۴، ص ۲۶۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
* [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]: [[علی]] {{ع}} روان شد تا در دو فرسنگی [[نهروان]] فرود آمد. پس غلامش را فرا خوانْد و به وی گفت: "به سوی این [[قوم]] مَرکب بران و از جانب من به ایشان بگو:" چه چیز شما را وا داشت تا بر من بشورید؟ آیا در [[حکمرانی]] بر شما راه [[اعتدال]] را فرو نهادم؟ آیا در تقسیم [[بیت المال]] برای شما [[عدل]] نورزیدم؟ آیا [[حق]] شما از [[بیت المال]] را میانتان تقسیم نکردم؟ آیا به خُردِتان مهر نورزیدم و بزرگتان را [[حرمت]] ننهادم؟ آیا نمی‌دانید که من شما را به [[بندگی]] نگرفتم و مالتان را [به این و آن‌] نبخشیدم؟" و بنگر که آنان چه پاسخی به تو می‌دهند. اگر دشنامت دادند، [[شکیبایی]] کن. مبادا که به هیچ یک از ایشان پاسخ دهی!". پس [[غلام]] حرکت کرد تا نزد آن [[جماعت]] در [[نهروان]] رسید و به ایشان گفت که [[علی]] {{ع}}، او را به چه [[فرمان]] داده است. [[خوارج]] به وی گفتند: نزد [[امیر]] خود بازگرد که ما هرگز پاسخ او را در آنچه او می‌خواهد، نخواهیم داد؛ زیرا [[بیم]] داریم که با گفتار نیکویش ما را بازگردانَد، همان‌سان که برادرانمان، [[عبد الله]] بن کواء و یارانش را در حَروراء بازگردانْد. و خدای فرازمند می‌فرماید: "بلکه آنان ([[قریشیان]]) گروهی احتجاجگرند"<ref>زخرف، آیه ۵۸.</ref>. و مولای تو، [[علی]]، از جمله ایشان است. پس نزد او بازگرد و به وی گزارش ده که گرد هم آمدن ما در اینجا، تنها برای [[جهاد]] و [[جنگ]] با اوست، نه برای چیز دیگر<ref>[[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]، ج ۴، ص ۲۶۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
==خبر دادنِ [[امام]]{{ع}} از [[آینده]] جنگ‌==
== خبر دادنِ [[امام]] {{ع}} از [[آینده]] جنگ‌==
* [[امام علی]]{{ع}}‌- آن‌گاه که برای [[جنگ]] با [[خوارج]] روان گشت و به وی گفته شد که ایشان از پل [[نهروان]] برگذشته‌اند-: آنان این سوی آب، هلاک می‌شوند. به [[خدا]] [[سوگند]]، از آنها بیش از ده تن [[رهایی]] نمی‌یابند و از شما [نیز] افزون بر ده نفر کشته نمی‌شوند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- لَما عَزَمَ عَلی‌ حَربِ الخَوارِجِ، وقیلَ لَهُ: إن القَومَ عَبَروا جِسرَ النهرَوانِ-: مَصارِعُهُم دونَ النطفَةِ، وَاللهِ، لا یفلِتُ مِنهُم عَشَرَةٌ، ولا یهلِک مِنکم عَشَرَةٌ}} (نهج البلاغة، خطبه ۵۹).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
* [[امام علی]] {{ع}}‌- آن‌گاه که برای [[جنگ]] با [[خوارج]] روان گشت و به وی گفته شد که ایشان از پل [[نهروان]] برگذشته‌اند-: آنان این سوی آب، هلاک می‌شوند. به [[خدا]] [[سوگند]]، از آنها بیش از ده تن [[رهایی]] نمی‌یابند و از شما [نیز] افزون بر ده نفر کشته نمی‌شوند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- لَما عَزَمَ عَلی‌ حَربِ الخَوارِجِ، وقیلَ لَهُ: إن القَومَ عَبَروا جِسرَ النهرَوانِ-: مَصارِعُهُم دونَ النطفَةِ، وَاللهِ، لا یفلِتُ مِنهُم عَشَرَةٌ، ولا یهلِک مِنکم عَشَرَةٌ}} (نهج البلاغة، خطبه ۵۹).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.


{{نهروان}}
{{نهروان}}
== پرسش‌های وابسته ==
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۲۷: خط ۲۴:
{{امام علی}}
{{امام علی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:حوادث دوره خلفای نخستین]]
[[رده:حوادث دوره خلفای نخستین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:جنگ نهروان]]
[[رده:جنگ نهروان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۹

انگیزه‌های تغییر موضع امام (ع) در برخورد با خوارج‌

اردوی امام (ع) در دو فرسنگی نهروان‌

  • الفتوح: علی (ع) روان شد تا در دو فرسنگی نهروان فرود آمد. پس غلامش را فرا خوانْد و به وی گفت: "به سوی این قوم مَرکب بران و از جانب من به ایشان بگو:" چه چیز شما را وا داشت تا بر من بشورید؟ آیا در حکمرانی بر شما راه اعتدال را فرو نهادم؟ آیا در تقسیم بیت المال برای شما عدل نورزیدم؟ آیا حق شما از بیت المال را میانتان تقسیم نکردم؟ آیا به خُردِتان مهر نورزیدم و بزرگتان را حرمت ننهادم؟ آیا نمی‌دانید که من شما را به بندگی نگرفتم و مالتان را [به این و آن‌] نبخشیدم؟" و بنگر که آنان چه پاسخی به تو می‌دهند. اگر دشنامت دادند، شکیبایی کن. مبادا که به هیچ یک از ایشان پاسخ دهی!". پس غلام حرکت کرد تا نزد آن جماعت در نهروان رسید و به ایشان گفت که علی (ع)، او را به چه فرمان داده است. خوارج به وی گفتند: نزد امیر خود بازگرد که ما هرگز پاسخ او را در آنچه او می‌خواهد، نخواهیم داد؛ زیرا بیم داریم که با گفتار نیکویش ما را بازگردانَد، همان‌سان که برادرانمان، عبد الله بن کواء و یارانش را در حَروراء بازگردانْد. و خدای فرازمند می‌فرماید: "بلکه آنان (قریشیان) گروهی احتجاجگرند"[۳]. و مولای تو، علی، از جمله ایشان است. پس نزد او بازگرد و به وی گزارش ده که گرد هم آمدن ما در اینجا، تنها برای جهاد و جنگ با اوست، نه برای چیز دیگر[۴][۵].

خبر دادنِ امام (ع) از آینده جنگ‌

  • امام علی (ع)‌- آن‌گاه که برای جنگ با خوارج روان گشت و به وی گفته شد که ایشان از پل نهروان برگذشته‌اند-: آنان این سوی آب، هلاک می‌شوند. به خدا سوگند، از آنها بیش از ده تن رهایی نمی‌یابند و از شما [نیز] افزون بر ده نفر کشته نمی‌شوند[۶][۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۸۲.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۹۵.
  3. زخرف، آیه ۵۸.
  4. الفتوح، ج ۴، ص ۲۶۱.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۹۵.
  6. «الإمام علی (ع)- لَما عَزَمَ عَلی‌ حَربِ الخَوارِجِ، وقیلَ لَهُ: إن القَومَ عَبَروا جِسرَ النهرَوانِ-: مَصارِعُهُم دونَ النطفَةِ، وَاللهِ، لا یفلِتُ مِنهُم عَشَرَةٌ، ولا یهلِک مِنکم عَشَرَةٌ» (نهج البلاغة، خطبه ۵۹).
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۹۵.