ظلم‌ستیزی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = ظلم
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| مداخل مرتبط = [[ظلم‌ستیزی در قرآن]] - [[ظلم‌ستیزی در سیره پیامبران]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره نبوی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره فاطمی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره علوی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره حسینی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره سجادی]] - [[ظلم‌ستیزی در فقه سیاسی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف مهدویت]] - [[ظلم‌ستیزی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[ظلم‌ستیزی از دیدگاه اهل سنت]] - [[ظلم‌ستیزی در حدیث]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ظلم‌ستیزی در قرآن]] | [[ظلم‌ستیزی در حدیث]] | [[ظلم‌ستیزی در نهج‌البلاغه]] | [[ظلم‌ستیزی در سیره پیامبران]] | [[ظلم‌ستیزی در سیره پیامبر خاتم]] | [[ظلم‌ستیزی در معارف دعا و زیارات]] | [[ظلم‌ستیزی در فقه سیاسی]] | [[ظلم‌ستیزی در اخلاق اسلامی]] | [[ظلم‌ستیزی در معارف مهدویت]] | [[ظلم‌ستیزی از دیدگاه اهل سنت]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ظلم‌ستیزی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''ظلم‌ستیزی''' یکی از عوامل پویایی [[جامعه]] و از اصلی‌ترین کلیدهای تأمین امنیت در [[مکتب]] [[اسلامی]] محسوب می‌شود. [[آیات قرآن کریم]] به‌صراحت بر [[ضرورت]] به‌کارگیری روش حق‌طلبی و [[ظلم‌ ستیزی]] در [[اصلاح]] [[مفاسد]] تأکید دارد و این [[مبارزه]] [[هدف از بعثت انبیا]] و [[پیامبر خاتم]] {{صل}} بوده است. [[مبارزه با ظلم]] [[وظیفه]] تمام [[مردم]] نیز محسوب می‌شود بلکه [[پیامبران]]، جز با کمک و [[همراهی]] مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود.
*یکی از بزرگ‌ترین عوامل [[انحطاط]] [[جوامع بشری]] این است که طرز [[تفکر]] افراد و [[جامعه]] در مورد [[مبارزه]] و مقابله با [[ظلم و ستم]] و طرز [[تصور]] آنها در مورد [[عدالت]] و [[عدالت‌خواهی]] بمیرد. در این صورت [[جامعه]] [[تسلیم]] می-شود و ظم و [[ستم]] را می‌پذیرد و لذا اشرار(بدترین افراد) بر [[جامعه]] مسلط می‌گردند. [[امام علی]]{{ع}} در بخشی از سخنان خویش، [[بی‌تفاوتی]] آگاهان و ترک [[امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر]] را [[دلیل]] اصلی [[سقوط]] [[تمدن‌ها]] و [[جوامع]] بشزی می‌داند: {{متن حدیث|لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ}} <ref>شیعه، شیخ حر عاملی، طهران: المکتبـة الاسلامیة، بی تا، ج11، ابواب امربه‌معروف و نهی‌از منکر</ref>؛ «[[امر به معروف و نهی از منکر]] را رها مکنید که در آن صورت پلیدان بر شما [[حکومت]] خواهند کرد». نه‌تنها ترک ظلم‌ستیزی و [[مرگ]] [[تفکر]] [[عدالت‌خواهی]] باعث [[سلطه]] اشرار و [[ستمگران]] بر [[جامعه]] می‌گردد، بلکه [[شریعت]] و [[دین]] - در واقع [[تفکر]] [[دینی]] و مذهبی- نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه [[قدرت]] [[پویایی]] خود را از [[دست]] می‌دهد. [[امام علی]]{{ع}} در این [[ارتباط]] می‌فرماید: {{متن حدیث|قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، و إقامَةُ الحُدودِ}}<ref>غررالحکم و دررالکم: 6817</ref>؛ «قوام شريعت به [[امر به معروف و نهى از منكر]] و بر پاداشتن حدود [الهى]است»<ref> [[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[پانزده خرداد (نشریه)|فصلنامه پانزده خرداد]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی]]، ص32.</ref>.


*[[آیات قرآن کریم]] به صراحت بر [[ضرورت]] به‌کارگیری روش [[حق‌طلبی]] وظلم ستیزی در [[اصلاح]] [[مفاسد]] تأکید دارند. [[دستور]] به [[مقاتله]] با [[ائمه کفر]] در همین راستا صادر شده است. سران [[کفر]] برخلاف همه [[موازین]] وتعهدات [[انسانی]] وحقوقی به پای [[مال]] کردن [[مصالح]] عمومی [[جامعه]] می‌‌پردازند وجز به مطامع [[پست]] خویش، به چیز دیگری نمی‌اندیشند. بی‌گمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روش‌های [[خشونت]] آمیز مؤثر است وتا این موانع [[فساد]] از سرراه برداشته نشوند،[[ امید]] به [[اصلاح]] این گونه افراد وجوامع، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، [[مأموریت]] مهم وخطیر همه [[پیامبران الهی]]، [[مبارزه]] با [[طواغیت]] زمان خود بوده است<ref>سوره طه، آیه ۲۴.</ref>. بی‌گمان، حرکت اصلاحی [[جامعه]] به سبب افرادی اندک وسودجو، نمی‌بایست متوقف شود واگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد وبه همین جهت، با وجود آنکه [[خداوند]] درباره تعدیات [[فرعون]] به [[موسی]]{{ع}}[[ امر]] نمود تا او را [[هدایت]] کند، وقتی [[موسی]]{{ع}} پیش رفت [[جامعه]] را با وجود [[فرعون]] متوقف دید، به مقابله با [[ظلم]] وطرد [[شرک]] [[فرعونی]] پرداخت<ref>نک: سوره اسراء، آیه۱۰۳</ref><ref> [[موسوی، سید مهدی|سید مهدی موسوی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|تربیت سیاسی در پرتو انتظار]]</ref>.
== مقدمه ==
*گذشته از [[طواغیت]]، افراد وگروه‌هایی نیز که به [[دعوت]] اصلاحی پاسخ مثبت ندهند وبا آن از در [[ستیز]] ونبرد مسلحانه برخیزند، به تعبیر [[قرآن]] از [[مفسدان]] هستند وبا آنان نیز باید برخورد [[قاطع]] وعملی کرد تا [[جامعه]] [[انسان‌ها]] از لوث وجودشان [[پاک]] گردد. [[دستور]][[ جهاد]] با [[کافران]] ومنافقان که درصدد [[تخریب]] پایه‌های [[ایمانی]] وعقیدتی صحیح در جامعه‌اند وبا [[حکومت دینی]] [[پیامبر]] درگیر می‌‌شوند(۷۲)، در همین راستا ارائه شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه 73.</ref> و همچنین [[خداوند]] [[برتری]] [[کافران]] وطاغوت را بر [[مؤمنان]] مقرر نفرموده است<ref>سوره نساء، آیه۱۴۱.</ref>. از این رو، [[منتظر واقعی]] کسی است که به [[جامعه فاسد]] زمانه خویش [[دل]] نبندد واگر [[انحراف]] وکژی ببیند، [[اعتراض]] کند وبا [[پیروی]] از [[سیره]] مولا ومحبوب خویش درصدد [[اصلاح]] آن برآید. {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما  دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه 46.</ref>. استاد [[شهید مطهری]] در این باره می‌‌فرماید: [[ظهور مهدی موعود]] حلقه ای است از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] واهل [[باطل]] که به [[پیروزی]] نهایی [[اهل حق]] منتهی می‌‌شود. سهیم بودن یک [[فرد]] در این [[سعادت]]، موقوف به این است که آن [[فرد]] عملاً در گروه [[اهل حق]] باشد. آیاتی که بدان‌ها در [[روایات]] استناد شده است، نشان می‌‌دهد که [[مهدی موعود]]{{ع}} [[مظهر]] نویدی است که به [[اهل]] [[ایمان]] وعمل [[صالح]] داده شده است؛ [[مظهر]] [[پیروزی]] نهایی [[اهل]] [[ایمان]] است<ref>قیام وانقلاب امام مهدی، ص۲۰</ref><ref> [[موسوی، سید مهدی|سید مهدی موسوی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|تربیت سیاسی در پرتو انتظار]]</ref>.
یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز [[تفکر]] افراد و [[جامعه]] در مورد [[مبارزه]] و [[مقابله با ظلم]] و [[ستم]] و طرز [[تصور]] آنها در مورد [[عدالت]] و [[عدالت‌خواهی]] بمیرد. در این صورت [[جامعه]] [[تسلیم]] می‌شود و [[ظلم و ستم]] را می‌پذیرد و لذا اشرار (بدترین افراد) بر [[جامعه]] مسلط می‌گردند. [[امام علی]] {{ع}} در بخشی از سخنان خویش، بی‌تفاوتی آگاهان و ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] را [[دلیل]] اصلی [[سقوط]] [[تمدن‌ها]] و [[جوامع]] بشری می‌داند: "[[امر به معروف و نهی از منکر]] را رها مکنید که در آن صورت پلیدان بر شما [[حکومت]] خواهند کرد"<ref>{{متن حدیث|لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ}}؛ شیعه، شیخ حر عاملی، طهران، المکتبة الاسلامیة، بی تا، ج۱۱، ابواب امر به معروف و نهی از منکر</ref>. نه‌تنها ترک [[ظلم ‌ستیزی]] و [[مرگ]] [[تفکر]] [[عدالت‌خواهی]] باعث [[سلطه]] اشرار و [[ستمگران]] بر [[جامعه]] می‌گردد، بلکه [[شریعت]] و [[دین]] ـ در واقع [[تفکر]] [[دینی]] و مذهبی ـ نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه [[قدرت]] [[پویایی]] خود را از [[دست]] می‌دهد. [[امام علی]] {{ع}} در این [[ارتباط]] می‌فرماید: "قوام [[شريعت]] به [[امر به معروف]] و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى] است"<ref>{{متن حدیث|قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، و إقامَةُ الحُدودِ}}؛ غررالحکم و دررالکم، ۶۸۱۷</ref>.<ref> [[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی]]، ص۳۲.</ref>.
==ظلم‌ستیزی در سیره پیامبران==
*'''ظلم‌ستیزی در [[سیره]] نوح{{ع}}'''‌: [[قرآن مجید]] از اولین [[پیامبری]] که به عنوان [[ناجی]] و [[هدایت کننده]] نام می‌برد، [[نوح]](است‌. او اولین کسی است که [[مردم]] را از [[بت پرستی]] به سوی [[یکتاپرستی]] فرا می‌‌خواند و با گروه مستکبرین به [[مبارزه]] برمی خیزد. [[قرآن کریم]] از زبان [[نوح]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا}}<ref>«گفت: پروردگارا من شب و روز، قوم خود را (به خداپرستی) فرا خواندم» سوره نوح، آیه 5.</ref> {{متن قرآن|فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا}}<ref>«و فراخوان من جز به گریز آنان نیفزود» سوره نوح، آیه 6.</ref> [[نوح]](از زمانی که به [[پیامبری]] رسید تا زمانی که از [[دنیا]] رفت یکسره [[مردم]] را به خدای یگانه [[دعوت]] کرد و حتی یک لحظه هم از این کار [[دست]] برنداشت و در این [[راه]] مرارت‌ها و سختی‌های زیادی کشید تا جایی که حتی قومش وی را دیوانه می‌خواندند و فرزندانشان را بر گردن می‌گرفتند و برای تماشا نزد [[نوح]](می بردند و به آنها می‌گفتند: بنگرید او را‌، این مرد دیوانه است و به [[فرزندان]] خود امر می‌کردند که از او [[پیروی]] نکنند و به [[اذیت]] و [[آزار]] وی بپردازند.(موسوی، خلاصه الاخبار([[تاریخ]] [[انبیاء]])، ۴۹)اما [[نوح]](در این [[راه]] [[صبور]] بود،از [[خداوند]] [[یاری]] خواست و از او استعانت‌طلبید.{{متن قرآن|فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ}}<ref>«آنگاه پروردگارش را بخواند که: من مغلوب شده‌ام پس داد (مرا) بستان!» سوره قمر، آیه 10.</ref> و [[هدف]] از [[دعوت]] و رسالتش را چنین عنوان کرد: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که برادرشان نوح بدیشان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه 106.</ref>{{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}}<ref>«من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه 107.</ref> {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}<ref>«و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه 50.</ref> {{متن قرآن|وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه 109.</ref> {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}<ref>«و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه 50.</ref> اما اشراف و سران [[قوم نوح]] [[پیامبری]] آن [[حضرت]] را [[انکار]] کرده و دچار [[خودبرتربینی]] و [[استکبار]] شده و گفتند‌: {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ}}<ref>«پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمی‌دانیم و جز این نمی‌بینیم که فرومایگان ما نسنجیده  از تو پیروی کرده‌اند و در شما برتری نسبت به خویش نمی‌بینیم بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم» سوره هود، آیه 27.</ref>نمی‌بینیم، و جز [جماعتی از] فرومایگانِ ما، آن هم نسنجیده، نمی‌بینیم کسی تو را [[پیروی]] کرده باشد، و شما را بر ما امتیازی نیست، بلکه شما را [[دروغگو]] می‌دانیم.[[نوح]](به [[نصیحت]] قومش پرداخت و برایشان [[استدلال]] کرد که: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! در من هیچ گمراهی نیست بلکه من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه 61.</ref>  {{متن قرآن|أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و برای شما خیرخواهی می‌کنم و از (سوی) خداوند چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه 62.</ref>  {{متن قرآن|أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان)  مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند» سوره اعراف، آیه 63.</ref>. باید توجه داشت با [[ظالم]] باید با [[منطق]] خودش [[رفتار]] کرد، زیرا [[فروتنی]] در مقابل [[ظالم]] تنها [[خواری]] و [[ذلت]] به ارمغان خواهد آورد. از این رو، [[نوح]](پس از آنکه قومش را [[انذار]] و [[تبشیر]] کرد ولی [[قوم]] لجوج او نپذیرفتند و به او گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ}}<ref>«گفتند: آیا (سخن) تو را باور کنیم در حالی که مردم فروپایه‌تر، از تو پیروی می‌کنند؟» سوره شعراء، آیه 111.</ref>  {{متن قرآن|قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«(نوح) گفت: و مرا از آنچه آنان می‌کردند چه آگاهی است؟» سوره شعراء، آیه 112.</ref> إِ{{متن قرآن|نْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ}}<ref>«اگر دریابید حساب آنان جز با پروردگار من نیست» سوره شعراء، آیه 113.</ref>  {{متن قرآن|وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و من مؤمنان را از خود نمی‌رانم» سوره شعراء، آیه 114.</ref>. آن [[حضرت]] در مقابل [[قوم]] [[سرکش]] و [[متکبر]] خویش با لحنی تحقیرآمیز با آنان برخورد می‌کند و اینچنین می‌‌فرماید که همگی شما با خدایانتان [[متحد]] شوید و بر من هیچ ترحم نکنید و اگر می‌توانید [[جان]] مرا بگیرید و خود را راحت کنید؛ ولی بدانید که من به [[پشتیبان]] [[قادر]] و توانایم [[تکیه]] کرده ام و از شما هراسی ندارم.... {{متن قرآن|يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ}}<ref>«و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن  من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کرده‌ام بنابراین با شریک‌هایتان  هم‌داستان شوید به گونه‌ای که کارتان بر شما پوشیده نباشد  سپس کار مرا تمام» سوره یونس، آیه 71.</ref>؛ از این رو، با این گونه پاسخها و برخوردها، [[ابهت]] و [[شوکت]] [[ظالمان]] و [[مستکبران]] را می‌شکند و باعث [[تحقیر]] آنها می‌‌شود. از دیگر روش‌های مبارزاتی [[نوح]](در [[رفع ظلم]] از [[جامعه]]، [[مبارزه]] با اشراف گری و [[یاری]] [[مستضعفان]] است،چرا که [[بینش]] و [[تفکر]] [[مستکبران]] در باره مؤمنانی که از اقشار [[مستضعف]] جامعه‌اند، این است که آنان اراذل و اوباش و ساده لوح‌اند. {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ}}<ref>«پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمی‌دانیم و جز این نمی‌بینیم که فرومایگان ما نسنجیده  از تو پیروی کرده‌اند و در شما برتری نسبت به خویش نمی‌بینیم بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم» سوره هود، آیه 27.</ref>‌. و [[گمان]] می‌کنند که [[خداوند]] به محرومان و [[مستضعفان]]،[[ خیر]] و سعادت نداده است‌. از این رو، باید [[تحقیر]] شوند و [[انتظار]] چنین برخوردی را از [[پیامبران]] نیز دارند. در صورتی که [[پیامبران]] هیچگاه محرومان را از خود نمی‌رانند، بلکه به آنها توجه می‌‌کنند. {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگر» سوره هود، آیه 31.</ref> [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] ذیل این [[آیه]] می‌‌فرماید‌: این بخش از [[کلام]] [[حضرت نوح]](اشاره به [[اعتقاد]] “ملأ” دارد، همان [[اعتقادی]] که اساس اشرافیگری را تشکیل می‌دهد. از نظر آنان [[جامعه انسانی]] به دو گروه اقویا و ضعفاء تقسیم می‌‌شود. اقویا، [[صاحبان قدرت]] و [[ثروت]] و دارای [[شخصیت]] [[انسانی]] و [[شایسته]] سروری‌اند، همه باید برای آنها کار کنند و برای آنان [[آفریده]] شده‌اند. “ضعفا” انسان‌های منحط یا حیوانات [[انسان]] نما هستند و [[فلسفه]] وجودیشان [[خدمت]] به اشراف است. آنان از دایره [[شرافت]] [[انسانی]] به دور و از [[رحمت]] و [[عنایت الهی]] بی نصیبند. از این رو [[حضرت نوح]](این [[اعتقاد]] آنها را رد می‌کند و [[اشتباهات]] آنان را توضیح می‌دهد که اگر شما، آنان را [[تحقیر]] می‌کنید، به [[دلیل]] [[ضعف]] مادی آنان است در حالی که ملاک دستیابی به کمال و احراز [[سعادت]] و [[کرامت]] و پاداشهای [[الهی]]، “نفس” [[انسان]] است و صفحه [[جان]] را باید به [[فضائل]] آراست و من و سما راهی به [[باطن]] و زوایای [[قلب]] آنان نداریم و تنها [[خداوند]] از [[اسرار]] آنان [[آگاه]] است‌، پس [[حق]] نداریم [[ضعیفان]] را به حرمان از [[سعادت]] [[محروم]] کنیم و چنین قضاوتی ظالمانه است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۲۰۹</ref> از این رهگذر، [[نوح]](با یک [[سیر]] مبارزاتی که متکی بر [[انذار]] و [[تهدید]] و [[تشویق]] بود [[مردم]] را از کجی‌ها [[بیم]] می‌داد و در مقابل هر گونه [[استکبار]] و خودکامگی و اشراف گری که زمینه ای برای [[ظلم]] است، [[ایستادگی]] کرد و حتی در این [[راه]] با نزدیکترین افراد [[خانواده]] خودش نیز [[تعارف]] نکرد. زمانی که [[طوفان]] شروع می‌شود و [[فرزند]] خویش را در صف [[گمراهان]] و ظالمین می‌بیند تنها برای [[اتمام حجت]] وی را به سوی [[حق]] می‌خواند، [[قرآن]] در آیاتی از [[سوره مؤمنون]] چنین حکایت می‌‌کند: {{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ}}<ref>«آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز و چون فرمان ما در رسید و (آب از) تنور جوشید در آن از هر گونه‌ای دو تا (نر و ماده) درآور و نیز خانواده‌ات را؛ مگر کسی از ایشان را که درباره وی از پیش سخن رفته است و با من درباره ستمگران سخن (از ر» سوره مؤمنون، آیه 27.</ref>‌. [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[نوح]](می فرماید که [[ستمگر]] هر کس که باشد،[[ حق]] [[شفاعت]] نداری و [[ستمگران]] باید [[مجازات]] شوند. از این نکته فهمیده می‌شود که [[شفاعت]] به ظالمین نمی‌رسد و [[ظلم]] در هر مکان و هر [[موقعیت]] که باشد [[ناپسند]] است و [[ظالم]] هر کس که با شد منفور و مورد [[طعن]] است.
*'''ظلم‌ستیزی در [[سیره]] [[ابراهیم]]''': از مهم‌ترین شیو ه‌های مبارزاتی [[ابراهیم]](در مقابل [[ظلم]] و [[استکبار]] که در [[قرآن]] به آن اشاره شده است، عبارت‌اند از:
*'''الف) [[منطق]] و [[استدلال]]''': یکی از شیوه‌های [[مبارزه با ظلم]] و [[زشتی‌ها]]، داشتن [[استدلال]] و [[منطق]] [[قوی]] است که آن [[استدلال]] بتواند [[زشتی]] [[ظلم]] را بیان کند و جایگزین [[استدلال]] غلط گردد‌. چنان که می‌بینیم [[ابراهیم]](در مقابل نمرودیان و [[قوم]] [[گمراه]] برای [[آگاهی]] از [[اندیشه]] باطلشان چنین [[استدلال]] می‌کند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه 76.</ref>‌ و همچنین هنگامی ماه را در [[آسمان]] دید، چنین [[استدلال]] کرد: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}}<ref>«آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود» سوره انعام، آیه 77.</ref>. اگر پروردگارم مرا [[هدایت]] نکرده بود قطعاً از گروه [[گمراهان]] بودم”.و نیز زمانی که [[خورشید]] پرستان را می‌بیند‌، می‌‌گوید‌: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه 78.</ref> اما وقتی آنها را دگرگون و از بین رفتنی می‌بیند از این [[خدایان]] [[بیزاری]] می‌جوید: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه 78.</ref>. در [[تفاسیر]] آمده است مراد از این گفتار، [[ارشاد]] [[مردم]] به وسیله [[تنبیه]] بوده است و این که [[ابراهیم]](هنگامی که [[ستارگان]] و ماه و [[خورشید]] را می‌‌بیند و با [[ستاره پرستان]] و ماه پرستان و [[آفتاب]] پرستان همراه می‌‌شود از باب [[همراهی]] و مماشات با آنان نبوده است بلکه از تکنیک استفاده از [[منطق]] خوشان علیه خودشان می‌‌باشد و این [[بهترین]] روش است که یک [[اندیشه]] را با استفاده از مبانی آن [[اندیشه]] نقد کرد و از بین برد.
*'''ب) [[ایستادگی]] در مقابل [[ظلم]]''': [[خداوند]] در [[سوره زخرف]] [[آیات]] ۲۶ تا ۲۸ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم به پدر  و قومش گفت: من از آنچه می‌پرستید، بیزارم» سوره زخرف، آیه 26.</ref>  {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ}}<ref>«مگر از آن کس که مرا آفریده است که او مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره زخرف، آیه 27.</ref> {{متن قرآن|وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و همین را  سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد باشد که آنان (بدان) بازگردند» سوره زخرف، آیه 28.</ref> [[ابراهیم]]{{ع}} یک تنه در مقابل همه [[ظلم]] و [[استکبار]] ایستاد حتی از خاندانش نیز [[بیزاری]] جست و از [[شکنجه]] هیچ کس نهراسید و [[خداوند]] این خصیصه را در [[نسل ابراهیم]] قرار داد تا [[مشرکان]] و [[ظالمان]] به [[حق]] بازگردند. [[قرآن کریم]] درباره [[ابراهیم]] خلیل‌(می فرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه 258.</ref> پس آن کس که [[کفر]] ورزیده بود مبهوت ماند. و [[خداوند]] [[قوم]] [[ستمکار]] را [[هدایت]] نمی‌کند. [[مبارزه]] [[ابراهیم]](یک [[مبارزه]] همه جانبه در [[راه]] [[هدایت مردم]] و [[مبارزه با ظلم]] است، [[حضرت ابراهیم]](،نه تنها با بت‌های بی [[جان]]، بلکه با بت‌های جاندار که خود را [[سلاطین]] و [[خدایان]] [[مردم]] و [[رهبران]] [[جامعه]] می‌‌دانستند، نیز [[مبارزه]] می‌کرد. وی نه تنها در بعد عقیدی و [[مبارزه]] با [[بت پرستی]]، بلکه در حیطه مسائل [[اجتماعی]] نیز با [[بدعت‌ها]] و [[خرافه]] پرستی‌ها به [[مبارزه]] برمی خیزد و از [[جان]] مایه می‌‌گذارد.
*'''ج) [[مبارزه با بدعت‌ها]]''': از آنجا که یکی از روشهای [[فرهنگ]] [[ظلم]]، [[بدعت]] در [[جامعه]] و [[سوء]] استفاده از آن [[بدعت]] هاست. از این رو، باید ابتدا شناسایی و سپس با آن [[مبارزه]] شود؛ زیرا یکی از [[دلایل]] قبول [[ظلم]] و بی تفاوتی افراد نسبت به آن عدم [[شناخت]] اسباب و مصادیق [[ظلم]] است.از این رو،در داستان [[حضرت ابراهیم]](،روزی که همه [[مردم]] از [[شهر]] بیرون می‌رفتند، [[ابراهیم]](نیز با آنها همراه شد، امّا در میانه [[راه]] با عنوان کردن عذری به [[شهر]] بازگشت و با [[فرصت]] مناسب به‌دست آمده، [[هدف]] خویش را عملی ساخت. چنانکه [[قرآن]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ}}<ref>«آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه 58.</ref> {{متن قرآن|قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«گفتند: چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ بی‌گمان او از ستمگران است» سوره انبیاء، آیه 59.</ref> {{متن قرآن|قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ}}<ref>«گفتند: شنیدیم جوانی که به او ابراهیم می‌گویند از آنان یاد می‌کرد» سوره انبیاء، آیه 60.</ref>  در این جا نیز [[حضرت]] ابراهیم‌(با درایتی ویژه، [[مردم]] را به واقعیت امر واقف کرد و آنان را از کار [[نادرستی]] که انجام می‌دادند [[آگاه]] کرد، شاید اگر [[حضرت ابراهیم]] [[بت]] بزرگ را هم می‌شکست”إِلَّا کَبِیراً لَهُمْ‌”، با جریحه‌دار کردن کامل [[احساسات]] آنان، نه تنها به مقصود خود [[دست]] نمی‌یافت، بلکه نتیجه معکوس می‌گرفت و زمینه [[تفکّر]] بکلّی از میان می‌رفت.[[آیات]] بیان می‌‌دارد که [[حضرت ابراهیم]](با شناسایی [[بدعت]] – همان [[ظلم]] و [[شرک]]- برای بیدار کردن [[افکار]] عمومی و محو [[شرک]]،[[ دست]] به چنین اقدامی زد؛ چرا که [[عقیده]] [[انحرافی]]،[[ انسان]] را دچار [[قضاوت]] [[انحرافی]] می‌کند. تا جایی که به ابراهیم‌(گفتند: ({{متن قرآن|إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«گفتند: چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ بی‌گمان او از ستمگران است» سوره انبیاء، آیه 59.</ref>؛ گاهی [[انسان]] چنان [[سقوط]] می‌کند که بالاترین [[ظلم]] ([[شرک]]) را [[حقّ]]، و روشن‌ترین حقایق ([[توحید]]) را [[ظلم]] می‌پندارد.(قرائتی، [[تفسیر]] [[نور]]، ۷/۴۶۹) از این رو‌، یکی از راهکارهای [[مبارزه با ظلم]] و [[ظلم]] پذیری شناسایی و ابطال [[بدعت‌ها]] در [[جامعه]] است که باید به آن توجه کرد.
*'''د) برخورد با ظالمین و مستکبرین و استفاده از همه امکانات''': [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از [[ابراهیم]](و پیروانش به عنوان الگویی در [[راه]] [[مبارزه]] با ظالمین و مستکبرین نام می‌برد و می‌فرماید:.{{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای  نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این» سوره ممتحنه، آیه 4.</ref>  [[مبارزه]] با ظالمین و [[طاغوتیان]] و [[بت]] شکنی، از جمله [[وظایف]] اصلی [[پیامبران الهی]] بوده است‌. چنان که در [[آیه]] ۵۸ [[سوره ابراهیم]] که در بالا گذشت‌، فرمود‌: {{متن قرآن|فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا}}<ref>«آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه 58.</ref>. از این رو، اگر [[استدلال]] و [[موعظه]] فایده‌ای نبخشد، نوبت به برخورد انقلابی می‌رسد‌. نکته دیگری که از عبارت {{متن قرآن|فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا}}<ref>«آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه 58.</ref>. فهمیده می‌شود، این است که برای بیدار کردن [[افکار]] عمومی و محو [[شرک]]، تلف کردن برخی اشیا و [[اموال]] لازم است. این که عده ای بدعتی در [[جامعه]] به وجود آورده باشند و برای آنها مهم و محترم باشد [[دلیل]] نمی‌شود که به بهانه [[احترام]] به [[ارزش‌ها]] با آن [[مبارزه]] نشود، هر چند که جمعیت کثیری آن را قبول داشته باشند. چنان که در داستان [[حضرت ابراهیم]](می بینیم [[بت‌ها]] برای نمرودیان خیلی [[ارزش]] داشت، اما باید توجه داشت که [[بت]] از [[احترام]] و [[مالکیّت]] ساقط است و شکستن آن جایز است. بت‌های بزرگ، در دید [[بت‌پرستان]] بزرگ است نه در نزد [[موحّدان]]. چنان که می‌فرماید: “کَبیراً لَهُمْ”؛ زیرا [[مبارزه]] با ظالمین و [[آگاهی]] دادن به [[مردم]] و [[شکستن بت‌ها]] مقدّمه [[رهایی]] [[فکر]] از [[جمود]] و فراهم آمدن زمینه سؤال و جواب است‌: {{متن قرآن|لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ}}<ref>«آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه 58.</ref>که [[حضرت ابراهیم]] به خوبی آن را در [[جامعه]] پیاده کرد‌<ref>.قرائتی‌، تفسیر نور، ۷/۴۶۸</ref>.
*'''ظلم‌ستیزی در [[سیره]] [[موسی]]''': از دیگر [[انبیاء الهی]] که نقش پر رنگی در [[تاریخ]] [[مبارزه با ظلم]] و [[استکبار]] دارد و در [[آیات]] بسیاری از [[قرآن]] در این باره سخن رفته است، [[موسی]](است. در این جا تنها به نمونه‌هایی از شیوه‌های مبارزاتی این [[پیامبر بزرگ الهی]] اشاره می‌کنیم.
*'''الف) [[مبارزه با طاغوت]] و [[فرهنگ]] ظلم‌پذیری‌''': [[قیام]] بر ضد ظالمین و مستکبرین [[جهان]] در تمام [[ادیان آسمانی]] طریقه [[انبیا]] [[الهی]] بوده است به طوری که ابتدا به شناسایی [[فرهنگ]] آنان و سپس به [[مبارزه]] با آن برمی خاستند‌. [[موسی]](با شناسایی [[طاغوت]] زمان(فرعون‌) با [[ظلم]] و [[بیداد]] آنها که عبارت بود از [[استعمار]] و به [[بردگی]] گرفتن و [[سلطه]] بر [[مردم]]، به [[مبارزه]] برخاست. چنان که در [[آیه]] ۴۹ [[سوره بقره]] به آن اشاره دارد‌:  {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه 49.</ref>‌ [[فرعونیان]][[ پسران]] را به [[قتل]] می‌‌رسانیدند و [[دختران]] را به [[خدمت]] می‌‌گرفتند و بر [[قوم بنی اسرائیل]] [[ستم]] می‌کردند از این رو، [[موسی]](با شناسایی این [[فرهنگ]] غلط به [[مبارزه]] با آن پرداخت. [[قرآن کریم]] در این باره می‌‌فرماید:{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«و بی‌گمان ما موسی را با نشانه‌های خویش و با حجّتی روشن فرستادیم» سوره هود، آیه 96.</ref> {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ}}<ref>«نزد فرعون و سرکردگان وی؛ آنگاه، آن (سرکرده)‌ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود» سوره هود، آیه 97.</ref>
*'''ب) شکستن [[ابهت]] ظالمین''': [[ظالمان]] همانهایی هستند که از حد و مرز خود گذشته، به [[خدا]] [[کفر]] ورزیده و در برابر [[حق]] [[خضوع]] ندارند و در مقابل به [[استهزاء]] و [[تهدید]] دیگران پرداخته و با [[ظلم]] و [[زور]] و [[تعدی]] و [[دست]] درازی<ref>یونس/۲۳‌</ref> و [[بی عدالتی]] و بی انصافی و [[اذیت]] و [[آزار]] رسانیدن، [[ظلم]] پیشه و [[ستمکار]] گشتند و نه تنها بر دیگران بلکه بر اثر [[جهل]] و نشناختن [[جایگاه]] خویش،[[ حق]] خداوندی را نیز بجا نیاوردند<ref>بقره/۲۲۹‌</ref>و بر اثر [[غوطه]] ور شدن در منجلاب [[گناه]] و [[شهوت]] و [[خودپرستی]] <ref>قصص/۴</ref>، [[نافرمانی]] و [[عصیان]] <ref>نور/۵۵؛ بقره/۵۹</ref> را به اوج رسانده به خودشان هم [[ظلم]] کردند‌.<ref>عنکبوت/۴۰؛ اعراف/۱۶۰‌؛ بقره‌/۵۷ و...</ref> همه این مسائل برمی گردد به خود برتربینی‌های توهمی که [[ظالمان]] [[مستکبر]] برای خود ساخته‌اند و [[گمان]] می‌‌کنند از دیگران برترند؛ مانند [[ابلیس]] اولین [[مستکبر]] عالم که [[دلیل]] [[برتری]] خود را از [[آدم]] در جنس خود می‌دانست. از این رو یکی از اصول [[مبارزه با ظلم]] و [[ظالم]]، شکستن [[ابهت]] ظاهری [[ظالم]] و برخورد با توهمات آنان به وسیله [[تحقیر]] آنهاست<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۸/۲۶۱</ref>؛ چنانکه در برخورد ساحران [[فرعون]] پس از [[ایمان آوردن]] به [[موسی]](می‌بینیم‌. آنان با آنکه ازسوی [[فرعون]] [[تهدید]] به [[قطع]] [[دست]] و پایشان شدند‌، با بی اعتنایی به این گفته، با برخوردی تحقیرآمیز پاسخ دادند: {{متن قرآن|قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}}<ref>«گفتند هرگز تو را بر برهان‌هایی که فرا راهمان (پدید) آمده و بر آن کس که ما را آفریده است برنخواهیم گزید؛ هر چه از دستت بر می‌آید بکن! تو تنها در زندگی این جهان کاری می‌توانی کرد» سوره طه، آیه 72.</ref><ref> [[روح‌الله محمدی|محمدی، روح‌الله]]، [[کوثر (نشریه)|فصلنامه کوثر]]، [[ بررسی ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری در سیره انبیاء از منظر قرآن کریم (مقاله)| بررسی ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری در سیره انبیاء از منظر قرآن کریم (مقاله)]]، ص36-45.</ref>.


==ظلم‌ستیزی در منابع [[اهل سنت]]==
== ظلم‌ستیزی در [[قرآن کریم]] ==
*به صورت گذرا در [[منابع اهل سنّت]] به چند دسته [[روایات]] برمی خوریم که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود؛ البته با تذکّر این نکته که همیشه [[سلاطین]] [[جور]] بر کتب تدوین شده در عالم [[اهل]] [[سنّت]] اشراف داشته‌اند و از [[احادیث]] صریحه علیه [[ستمگران]] و [[قیام]] علیه آنان به نوعی جلوگیری شده است؛ اما بر عکس، کتب [[حدیثی]] [[شیعه]] از [[بدگویی]] علیه [[ستمگران]] و تحریک به [[قیام]] علیه آنان پُر است. به هر حال، با وجود تمام سخت‌گیری‌هایی که شده است، باز در گوشه و کنار [[احادیث اهل سنت]] روایاتی وجود دارد که [[قیام]] علیه [[سلاطین]] [[ستمگر]] را [[تشویق]] و [[ترغیب]] می‌‌کند، از جمله:
{{اصلی|ظلم‌ستیزی در قرآن}}
*الف) ممنوعیت سکوت در مقابل [[ظالم]] و [[لزوم]] [[قیام]] علیه آنان: در این زمینه در [[منابع تاریخی]] و [[روایی]] [[اهل]] [[سنّت]] روایاتی آمده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌‌شود.
شاید بتوان گفت کلید اصلی [[تأمین امنیت]] در [[مکتب]] [[اسلامی]] [[مبارزه]] همه‌جانبه با [[ظلم]] است. [[آلوده]] شدن به ظلم، [[امنیت]] را از بین می‌برد. بنابراین برای [[برقراری امنیت]] باید با انواع و اقسام ظلم مبارزه کرد. [[خداوند متعال]]، فریاد توأم با [[اهانت]] را، فقط در مورد کسانی اجازه داده است که به آنها ظلمی شده باشد: {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>.<ref>[[نجف لک‌زایی|لک‌زایی، نجف]]، [[اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم (مقاله)|مقاله «اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۵۴.</ref>
#[[ حدیث]] [[امام حسین]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}}: [[طبری]]، [[ابن اثیر]] و ابن [[میثم]] [[نقل]] کرده‌اند: هنگامی که [[امام حسین]]{{ع}} با لشکر [[حرّ]] مواجه شد، در منزلگاه «[[بیضه]]»<ref>با کسر با؛ آبگاهی میان واقصه و عذیب است.</ref>[[خطبه]] ای خواند و در بخشی از آن فرمود: {{متن حدیث|اَیهَا النَّاسُ! اِنَّ رَسُولَ [[الله]]{{صل}} قَالَ: مَنْ رَأی سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ [[الله]] یعْمَلُ فِی عِبَادِ اللهِ بِالْاِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لَا قَوْلٍ کَانَ حَقّاً عَلَی اللهِ اَنْ یدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ. اَلَا وَ اِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةُ الشَّیطَانِ وَتَرَکُوا طَاعَةَ الرَّحْمَنِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأثَرُوا بِالْفَیء وَ اَحَلُّوا حَرَامَ اللهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَ [[الله]] وَ اَنَا اَحَقُّ مَنْ غَیرَ...}}؛<ref>تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، انتشارات داوری، قم، چاپ چهارم، 1417 ق، ج4، ص 304؛ و کامل ابن اثیر، دار الصادر، چاپ اول، بیروت، 1385 ق، ج 4، ص 48؛ فتوح، ابن اعثم فتوحی، دار الندوة الجدیدة، بیروت، چاپ اول، ج 5، ص 144 و 145.</ref> ای [[مردم]]! [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هر کس [[سلطان]] [[ستمگری]] را ببیند که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] شمرده، [[پیمان الهی]] را شکسته و با [[سنّت]] [[رسول خدا]] [[مخالفت]] ورزیده، در میان [[بندگان خدا]] به [[ستم]] [[رفتار]] می‌‌کند، و او با زبان و کردارش با وی به [[مخالفت]] برنخیزد، سزاوار است [[خداوند]] او را در [[جایگاه]] آن [[سلطان]] [[ستمگر]] (در [[دوزخ]]) بیاندازد [[آگاه]] باشید این گروه [[اطاعت شیطان]] را لازم می‏دانند و از [[اطاعت]] [[خدای رحمان]] روگردان شده‏‌اند [[فتنه]] و [[فساد]] را ظاهر، حدود و [[احکام]] را تعطیل نموده‏اند،[[ حق]] [[فقرا]] را می‏بلعند، [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] کرده‏‌اند، از این جهت به [[مقام خلافت]] احق و اولی می‏باشم از غیر خودم». یکی از بزرگان در توضیح این [[حدیث]] می‌‌گوید: «این گفتار [[تاریخی]] [[امام]]{{ع}}، با صراحت تمام [[هدف]] [[قیام]] خونین [[عاشورا]] را شرح می‌‌دهد، بیانی که برای هر زمان و هر مکان کاربرد دارد. [[امام]]{{ع}}[[قیام]] خود را تبلوری از وظیفة عمومی تمام [[مسلمین]] می‌‌داند که در برابر حکّام [[جائر]] و [[ظالم]] بر عهده دارند؛ ظالمانی که نه فقط [[بندگان خدا]] را به زنجیر [[ستم]] گرفتار ساخته‌اند، بلکه [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] کرده و [[حرام]] او را [[حلال]] شمرده‌اند. به [[یقین]] سکوت در برابر چنین افرادی برای هیچ [[مسلمانی]] جایز نیست؛ چرا که سکوت سبب امضای [[اعمال]] آنان می‌‌شود و امضای [[اعمال]] آنان سبب [[اتحاد]] [[سرنوشت]] سکوت کنندگان با [[ظالمان]] و [[طاغیان]] می‌‌گردد. آری، همه باید فریاد کشند و [[قیام]] کنند و کاخ [[بیدادگران]] را واژگون کنند و از همه سزاوارتر به این امر، [[فرزند]] [[پیغمبر اسلام]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} است. چه منطقی از این گویاتر و زنده تر؟»<ref>عاشورا، ریشه‌ها، انگیزه‌ها...، آیت الله مکارم شیرازی، مدرسة الام علی بن ابی طالب، قم، 1385ش، ص 381.</ref>
#[[ حدیث]] [[احمد حنبل]] از [[رسول خدا]]{{صل}}: [[احمد حنبل]]، [[ابی داود]] و [[ترمذی]] از [[ابی بکر]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند: {{متن حدیث|اِنَّ النَّاسَ اِذَا رَأوْ الظَّالِمَ فَلَمْ یأخُذُوا عَلَی یدَیهِ اَوْشَکَ اَنْ یعُمَّهُمُ اللهُ بِعِقَابٍ}}<ref>مسند احمد، احمد بن محمد بن حنبل شیبانی، تحقیق عبد الله محمد درویش، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم، 1414 ق، ج 1، ص 7؛ سنن ابی داود، ابی داود، سلیمان بن اشعث سجستانی ازدی، تحقیق محمد محی الدین، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 323، سنن الترمذی، ابی عیسی محمد بن عیسی ترمذی، تحقیق احمد محمد شاکر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 316؛ کنز العمال، متقی هندی، مکتبة التراث الاسلامی، بیروت، چاپ اول، 1397 ق، ج 3، ص 77، ح 5575.</ref>؛ به‌‏راستی هر گاه [[مردم]]، ظالمی را ببینند (که ظلم می کند) و مقابل او نایستند و از [[ظلم]] جلوگیری نکنند. به‌زودی [[عقاب]] [[فراگیری]] از طرف [[خداوند]] بر آنها نازل خواهد شد». این [[روایت]] نیز می‌‌رساند که در مقابل [[ظالم]] نباید ساکت بود؛ بلکه لازم است [[قیام]] نمود، وگرنه عذاب‌هایی که دامن [[ظالم]] را می‌‌گیرد، دامن [[جامعة]] ساکت و بی تفاوت را نیز خواهد گرفت.
#پیشوای [[ستمگر]]؛ مبغوض ترین افراد نزد [[خداوند]]: [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اَشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً یوْمَ الْقِیامَةِ اِمَامٌ جَائِرٌ}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 6، ص 15، ح14634؛ حلیة الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1378 ق، ج 10، ص114؛ مجمع الزوائد، نور الدین هیثمی، تحقیق: محمد درویش، دارالفکر، بیروت، چاپ اوّل، 1412 ق، ج 5، ص 197.</ref>؛ سخت‌ترین [[مردم]] از نظر [[عذاب]] در [[روز قیامت]] [[پیشوایی]] [[ستمگر]] خواهد بود». و در جایی دیگر فرمود: {{متن حدیث|اَرْبَعَةٌ یبْغِضُهُمُ اللهُ تَعَالَی: اَلْبَیاعُ الْحَلَّافُ وَالْفَقِیرُ الْمُخْتَالُ وَ الشَّیخُ الزَّانِی، وَ الْاِمَامُ الْجَائِرُ}}<ref>کنز العمال، ج 16، ص 68، ح 42968؛ سنن النسائی، عبد الرحمن نسائی، دارالمعرفة، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، ج 5، ص 86.</ref>؛ [[خداوند]] چهار گروه را مبغوض می‌‌دارد: فروشنده ای که زیاد قسم یاد می‌‌کند، [[فقیر]] متکبّر، پیرمرد زناکار و پیشوای [[ستمگر]]». و هر کس مبغوض [[خدا]] باشد، [[مسلمانان]] و [[مؤمنان]] نیز باید آنان را مبغوض دارند.
* ب) ممنوعیت اعانت [[ظالم]]: اگر [[ظالمان]] و [[ستمگران]] در [[جامعه]] [[یار]] و [[یاور]] نداشته باشند، نمی‌توانند [[دست]] به [[ظلم]] بزنند و یا [[ظلم]] را ادامه دهند به این جهت در منابع [[دینی]] از معاونت و هر گونه کمک رسانی به [[ظالم]] سخت [[نهی]] شده است. [[قرآن]] کریم می‌‌فرماید: «{{متن قرآن|وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه 113.</ref>» [[زمخشری]] در ذیل این [[آیه]] نکاتی دارد که ذکر آن خالی از [[لطف]] نیست. او می‌‌گوید: «[[نهی]] در [[آیه]] شامل فرو رفتن درخواسته‌های [[ظالمان]]، [[ارتباط]] با آنها، [[همراهی]]، [[همنشینی]]،[[ زیارت]]، [[مسامحه]] کاری با آنان، [[راضی]] بودن به [[اعمال]] آنها، تشبّه به آنان، زی [[ستمگران]] را به‏خود گرفتن،[[ چشم]] داشت به کمک آنها و یاد نمودن از [[ظالمان]] با [[تعظیم]] را شامل می‌‌شود. هنگامی که زُهَری با [[سلاطین]] [[ارتباط]] پیدا کرد، [[برادر دینی]]<ref>ظاهراً مراد از برادر دینی، امام سجاد{{ع}} است که در نامه معروف خود به محمد بن مسلم زهری او را نصیحت کرد. ر. ک: تحف العقول، بحرانی، انتشارات آل علی، قم، 1382 ش، ص482.</ref> او برایش نوشت: [[خداوند]] ما و تو را از [[فتنه‌ها]] [[حفظ]] کند و بر تو [[رحم]] نماید تا گرفتار [[دوزخ]] نشوی. بدان کم ترین چیزی که تو مرتکب شده ای و سبک ترین باری که بر دوش داری این است که با اُنس خود، [[ستمگر]] را از [[وحشت]] [[تنهایی]] رها ساخته‌ای، و [[راه]] [[گمراهی]] را با نزدیک شدن به کسی که [[حق]] را ادا و [[باطل]] را رها نکرده است، هموار ساخته‌ای. تو را به خود نزدیک کرده است تا تو را محور چرخش دستگاه [[ظلم و ستم]] خود قرار دهد؟! در ادامه می‌‌گوید: «[[سفیان]] گفته است: در جهنّم وادیی است که جز قاریانی که به [[زیارت]] شاهان ([[ظالم]]) رفته‌اند، کسی در آنجا جای ندارد. و اوراعی می‌‌گوید: در نزد [[خداوند]] مبغوض‌تر از عالمی که به [[ملاقات]] شاه ([[ظالم]]) می‌‌رود، نیست. و [[محمد بن مسلم]] گفته است: نشستن مگس بر [[نجاست]] محبوب‌تر است از [[قاریان]] دربار شاهان [[ستمگر]] و [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «مَنْ دَعا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ اَحَبَّ اَنْ یعْصَی اللهُ فِی اَرْضِهِ؛ کسی که برای بقای ظالمی [[دعا]] کند (در واقع) [[دوست]] دارد که در [[زمین]] [[خداوند]] [[معصیت]] شود». از [[سفیان]] سؤال شد که ظالمی در بیابان در شُرف هلاکت است، آیا می‌‌شود به او آب داد؟ گفت: نه، گفته شد: از [[تشنگی]] می‌‌میرد؟ گفت: بگذار بمیرد [تا [[زمین]] از وجود ناپاک او پاک شود]».<ref> الکشاف، زمخشری، ج 2، ص 433 ـ 434.</ref>
*در [[منابع اهل سنّت]] در باب اعانت [[ظالمان]] و شاهان [[ستمگر]] به نکات خوبی اشاره شده است که نمونه‌هایی ذکر می‌‌گردد:
#[[تسلط]] [[ظالم]] بر [[یاری]] کننده اش: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:{{متن حدیث|مَنْ اَعَانَ ظَالِماً سَلَّطَهُ اللهُ عَلَیهِ}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 500، ح7593، و در منابع شیعه، در بحار الانوار، ج92، ص172 آمده است.</ref>؛ کسی که ظالمی را [[یاری]] کند؛ [[خداوند]] آن [[ظالم]] را بر [[یاری]] کنندة او مسلّط خواهد کرد».
#[[عذاب]] ستمکاران وکمک دهندگانشان: [[رسول]] اکرم{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اَلظَّلَمَةُ وَاَعْوَانُهُمْ فِی النَّارِ}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 498، ح7589.</ref>؛ [[ستمگران]] و کمک کاران آنها در آتشند».
#[[بیزاری]] [[خداوند]] از کمک کنندگان به [[اهل]] [[ظلم]]: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ اَعَانَ ظَالِماً لِیدْحِضَ بِبَاطِلِهِ حَقّاً فَقَدْ بَرَئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ اللهِ وَ رَسُولِهِ}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 499، ح7595؛ مجمع الزوائد، نور الدین هیثمی، ج 4، ص 117؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق، ج 4، ص 100؛ الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، اولی، 1414 ق، ج 2، ص256.</ref>؛ کسی که ظالمی را [[یاری]] کند تا بوسیلة باطلش [[حق]] را از بین ببرد، براستی که ذمّه و [[عهد]] [[خدا]] و رسولش از او بریء و بیزار است».
#ممنوعیت [[راه رفتن]] با [[ظالم]]: از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ اَجْرَمَ}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 6، ص 84، ح14953، در منابع شیعه، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 377.</ref>؛ کسی که با [[ظالم]] [[راه]] رود (و یا همراه شود) [[مجرم]] است». در [[روایت]] دیگر از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌‌خوانیم: {{متن حدیث|ثَلَاثٌ مَنْ فَعَلَهُنَّ فَقَدْ اَجْرَمَ: مَنْ عَقَدَ لِوَاءً فِی غَیرِ حَقٍّ اَوْ عَقَّ وَالِدَیهِ اَوْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ لِینْصُرَهُ}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 16، ص 26، ح43781؛ المعجم الکبیر، سلیمان طبرانی، دار‏احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1404 ق، ج 20، ص 61، ح 112.</ref>؛ هر کس سه عمل انجام دهد، [[مجرم]] است: کسی که [[پرچم]] ناحق را بلند کند، یا [[عاق والدین]] گردد و یا با ظالمی جهت [[یاری]] همراه شود». با توجّه به این [[روایات]]، مسلمان‌ها [[وظیفه]] دارند که نه تنها با شاهان و [[سلاطین]] [[ستمگر]] سر ناسازگاری داشته و علیه آنها [[قیام]] نمایند؛ بلکه با کسانی که آنها را در ابعاد مختلف کمک کرده‌اند نیز برخورد کنند که الحمد لله این [[بیداری]] [[مسلمانان]] در کشورهای مختلف نشان می‌‌دهد به این نکته توجّه دارند.
) ممنوعیت هر گونه [[ظلم]]: [[ظلم]] از [[گناهان]] بزرگی است که بر همه [[حرام]] و [[ممنوع]] است و اختصاص به شاهان و [[سلاطین]] ندارد. در بخشی از [[روایات]] به این امر اشاره شده است که از [[ظلم]] و حتی از [[نیت]] و قصد [[ظلم]] دوری کنید:
# [[ترس]] از [[ظلم]]: «[[عبد الله بن عمر]]» و همچنین «[[جابر]]» از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|اِتَّقُوا الظُلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ یوْمَ الْقِیامَةِ}}<ref>مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 92؛ السنن الکبری، ابی بکر احمد بیهقی، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت، اولی، 1414 ق، ج 10، ص 134.</ref>؛ از [[ظلم]] بترسید؛ زیرا [[ظلم]] در [[قیامت]] به صورت تاریکی‌ها ظاهر می‌‌شود».
#[[پرهیز]] مؤکد از [[ظلم]] به بی کسان: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اِشْتَدَّ عَضَبُ اللهِ عَلَی مَنْ ظَلَمَ مَنْ لَا یجِدُ نَاصِراً غَیرَ [[الله]]}}<ref>کنز العمال، ج 3، ص 510، ح 7605؛ مجمع الزوائد، همان، ج 4، ص 260.</ref>؛ [[غضب]] [[خداوند]] به کسی شدیدتر است که [[ظلم]] روا دارد به شخصی که غیر از [[خدا]] [[یاور]] ندارد». زیرا وقتی چنین شخصی [[مظلوم]] واقع شد، مستقیماً به سراغ [[خداوند]] می‌‌رود و چون به دیگران [[امید]] ندارد. [[خداوند]] نیز دعای او را سریع‌تر [[اجابت]] می‌‌کند.
# [[بغض]] [[خدا]] نسبت به [[ظالم]]: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اِنَّ الله تَعَالَی یبْغِضُ الغَنِی الظَلُومَ وَالشَّیخُ الْجَهُولَ وَ الْعَائِلَ الْمُخْتَالِ}}<ref>کنز العمال، همان، ج 16، ص 38، ح 43835؛ مجمع الزوائد، ج 4، ص 131؛ المعجم الاوسط، ج 5، ص 330.</ref>؛ [[خداوند]] [سه گروه را] مبغوض می‌‌دارد: ثروتمند [[ستمگر]]، پیرمرد و سالخوردة [[نادان]] را (که بعد از عمری نسبت به مسایل مهم، خصوصاً مهمات [[دینی]] [[جاهل]] باشد.) و عائله مند متکبّر».
# [[محبوبیت]] نداشتن [[نیت]] [[ظلم]] نزد [[خداوند]]: «اَنَس» از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده است که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَنْ اَصْبَحَ لَا ینْوِی ظُلْمَ اَحَدٍ غُفِرَ لَهُ مَا جَنَی}}<ref>کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 504، ح7630.</ref>؛ کسی صبح کند، در حالی که [[نیت]] [[ستم]] به کسی را ندارد، گناهانی که از او سر زده، بخشیده می‌‌شود». یعنی [[نیت]] ترک [[ظلم]] نیز [[ارزشمند]] است و برای [[جامعه]] نقش سازنده ای دارد و نداشتن [[نیت]] ظلم نیز خود کفارۀ [[گناهان]] است<ref>[[تربتی، حسین|حسین تربتی]]، [[مبلغان (نشریه)|ماهنامه مبلغان]]، [[نیم‌نگاهی به ظلم‌ستیزی در منابع اهل سنت (مقاله)|نیم‌نگاهی به ظلم‌ستیزی در منابع اهل سنت]]، ص250</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
[[آیات قرآن کریم]] به‌صراحت بر [[ضرورت]] به‌کارگیری روش [[حق‌طلبی]] و [[ظلم‌ ستیزی]] در [[اصلاح]] [[مفاسد]] تأکید دارند. [[دستور]] به [[مقاتله]] با [[ائمه کفر]] در همین راستا صادر شده است. سران [[کفر]] برخلاف همه [[موازین]] و تعهدات [[انسانی]] و [[حقوقی]] به پای [[مال]] کردن [[مصالح عمومی جامعه]] می‌‌پردازند و جز به مطامع [[پست]] خویش، به چیز دیگری نمی‌اندیشند. بی‌گمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روش‌های [[خشونت]] آمیز مؤثر است و تا این موانع [[فساد]] از سرراه برداشته نشوند، [[امید]] به [[اصلاح]] این گونه افراد و [[جوامع]]، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، [[مأموریت]] مهم و خطیر همه [[پیامبران الهی]]، [[مبارزه با طواغیت]] زمان خود بوده است<ref>سوره طه، آیه ۲۴.</ref>. بی‌گمان، [[حرکت اصلاحی]] [[جامعه]] به سبب افرادی اندک و سودجو، نمی‌بایست متوقف شود و اگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد و به همین جهت، با وجود آنکه [[خداوند]] درباره تعدیات [[فرعون]] به [[موسی]] {{ع}} [[امر]] نمود تا او را [[هدایت]] کند، وقتی [[موسی]] {{ع}} پیش رفت [[جامعه]] را با وجود [[فرعون]] متوقف دید، به [[مقابله با ظلم]] و طرد [[شرک]] [[فرعونی]] پرداخت<ref>نک: سوره اسراء، آیه۱۰۳.</ref>.
 
گذشته از [[طواغیت]]، افراد و گروه‌هایی نیز که به [[دعوت اصلاحی]] پاسخ مثبت ندهند وبا آن از در [[ستیز]] و [[نبرد مسلحانه]] برخیزند، به تعبیر [[قرآن]] از [[مفسدان]] هستند و با آنان نیز باید برخورد [[قاطع]] و عملی کرد تا [[جامعه]] [[انسان‌ها]] از لوث وجودشان [[پاک]] گردد. [[دستور]] [[جهاد با کافران]] و [[منافقان]] که در صدد [[تخریب]] [[پایه‌های ایمانی]] و [[عقیدتی]] صحیح در جامعه‌اند و با [[حکومت دینی پیامبر]] درگیر می‌‌شوند(۷۲)، در همین راستا ارائه شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه 73.</ref> و همچنین [[خداوند]] [[برتری]] [[کافران]] و [[طاغوت]] را بر [[مؤمنان]] مقرر نفرموده است<ref>سوره نساء، آیه۱۴۱.</ref>. از این رو، [[منتظر واقعی]] کسی است که به [[جامعه فاسد]] زمانه خویش [[دل]] نبندد و اگر [[انحراف]] و کژی ببیند، [[اعتراض]] کند و با [[پیروی]] از [[سیره]] مولا و [[محبوب]] خویش درصدد [[اصلاح]] آن برآید. {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه 46.</ref>. استاد [[شهید مطهری]] در این باره می‌‌فرماید: [[ظهور مهدی موعود]] حلقه ای است از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] و [[اهل باطل]] که به [[پیروزی]] نهایی [[اهل حق]] منتهی می‌‌شود. سهیم بودن یک [[فرد]] در این [[سعادت]]، موقوف به این است که آن [[فرد]] عملاً در گروه [[اهل حق]] باشد. آیاتی که بدان‌ها در [[روایات]] استناد شده است، نشان می‌‌دهد که [[مهدی موعود]] {{ع}} [[مظهر]] نویدی است که به [[اهل]] [[ایمان]] و [[عمل صالح]] داده شده است؛ [[مظهر]] [[پیروزی]] نهایی [[اهل ایمان]] است<ref>قیام و انقلاب امام مهدی، ص۲۰</ref>.<ref> [[سید مهدی موسوی|موسوی، سید مهدی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|تربیت سیاسی در پرتو انتظار]]</ref>
 
== ظلم‌ستیزی از [[اهداف بعثت انبیا]] ==
{{اصلی|ظلم‌ستیزی در سیره پیامبران}}
[[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] [[هدف از بعثت انبیا]] بوده و از این رو [[سیره انبیا]] و [[اولیای الهی]] بوده و [[منطق]] تمام کسانی است که سر در گرو [[وحی الهی]] نهاده و [[توحید]] و [[سعادت]] را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، بوده و لذا بنا به [[شهادت]] [[تاریخ]]، بسیاری از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] در سایه این کار به شهادت رسیده و یا درد و رنج‌های بسیار را [[تحمل]] کرده‌اند: "[[پیغمبر]] هم [[شهید]] داد، [[انبیا]] هم همین طور. [[سیره انبیا]] بر این معنا بوده است، [[سیره]] بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می‌کردند با [[طاغوت]] ولو اینکه [[زمین]] بخورند، ولو اینکه کشته بشوند ولو کشته بدهند، [[ارزش]] دارد که [[انسان]] در مقابل [[ظلم]] بایستد، در مقابل [[ظالم]] بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد این [[قدر]] ظلم زیاد بشود"<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
 
== عدالت‌پروری و ظلم‌ستیزی در سیره نبوی ==
{{اصلی|ظلم‌ستیزی در معارف و سیره نبوی}}
[[فطرت]] [[پاک]] همه [[انسان‌ها]] از [[ظلم و ستم]] بیزار است و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت [[عدالت‌گستری]] و ظلم‌ستیزی در سرلوحه [[دستورات]] و برنامه‌های [[پیامبران]] [[خدا]] قرار گرفته است. [[مسلمان]] نه‌ تنها باید با [[ستمگران]] به [[مبارزه]] برخیزند، بلکه از هرگونه [[همکاری]] با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او [[ظالم]] است، از [[اسلام]] خارج شده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.</ref>.
 
باید توجه داشت که تا [[حاکمیت]] گردن‌کشان و [[طاغوت‌ها]] بر جامعه‌ای باقی است امکان [[اجرای عدالت]] در آن [[جامعه]] وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب [[منافع]] [[نامشروع]] خود به هر صورت ممکن [[مانع]] [[گسترش عدالت]] در [[جامعه]] خواهند شد و در نتیجه، [[ظلم و ستم]] همچنان بر [[مردم]] [[مظلوم]] ادامه می‌یابد. لذا [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] {{صل}} در جهت [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] با [[ستمگران]] زمان خود به [[مبارزه]] برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به [[اجرای عدالت]] شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که [[مصلحان]] آن درصدد برپائی [[عدالت]] هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.</ref>.
 
== ظلم‌ستیزی [[وظیفه]] تمام [[مردم]] ==
جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار [[مبارزه با ظلم]] و ستم‌های فردی و [[اجتماعی]] و در حدّ کلان، [[حاکمان ظالم]] بودند، این [[وظیفه]] از سوی آنان به [[مردم]] نیز [[القا]] شده بلکه پیامبران، جز با کمک و [[همراهی]] مردم [[قادر]] به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و [[فساد]] علاوه بر فرهیختگان [[جامعه]]، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، [[عصیان]] و [[قیام]] همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها [[ستم]] می‌کنند"<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
 
== [[دلایل]] [[مبارزه با ظالم]] ==
به چند [[دلیل]] باید با [[منطق]] [[سلطه]] [[مبارزه]] کرد:
# نخست بحث [[نفی سبیل]] است که بر اساس [[آیات قرآن]] [[خداوند]] هیچ [[برتری]] برای [[نظام]] [[کفر]] و [[سلطه]] قرار نداده<ref>{{متن قرآن|لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}«هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> و [[مسلمانان]] باید [[مبارزه]] کنند و [[تسلیم]] نشوند؛ زیرا در [[روایت]] است که [[اسلام]]، متعالی است و نظامی بالاتر از آن نباید وجود داشته باشد<ref>{{متن حدیث|الإسلام يعلو و لا يعلى عليه}}؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 334.</ref>. قاعده مفصلی در [[فقه شیعه]] برای این مهم وجود دارد؛ به عنوان مثال در حوزه رفتارهای فردی گفته می‌شود در [[بلاد اسلامی]] ساختمان غیرمسلمانان نباید بلندتر از ساختمان [[مسلمانان]] باشد، یا [[زن]] [[مسلمان]] مجاز به [[ازدواج]] با مرد [[کافر]] نیست. در عرصه‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مهم‌ترین مصداق، آن است که آنها نباید [[تصمیم]] گیرنده و [[حاکم]] [[کشورهای اسلامی]] باشند یا قراردادی میان بلاد [[کفر]] و [[بلاد اسلام]] بسته شود که موجب [[سلطه]] غیرمسلمانان شود. یا اگر کشورهای [[کفر]] به [[کشورهای اسلامی]] حمله کردند باید [[مقاومت]] شود و این [[منطق]] [[مسلم]] [[فقه شیعه]] است و همه [[فقها]] پای آن ایستاده‌اند. از طرف دیگر چون [[عدالت]] [[منطق]] [[فقه شیعه]] است و هر چه با آن منافات داشته باشد، قابل [[پذیرش]] نیست؛ بنابراین، [[دین اسلام]] به ویژه [[فقه شیعه]] قواعدی دارد که بر [[ظلم ستیزی]] تاکید می‌کند و در این دایره حتی به غیرمسلمانان هم نظر دارد، یعنی نه [[انسان]] باید [[ظلم]] کند نه مورد [[ظلم]] قرار بگیرد.
# حرمت [[پذیرش ظلم]]: در [[منطق]] [[فقه شیعه]] همان طور که انجام [[ظلم و ستم]]، [[حرام]] بوده و مورد [[نکوهش]] قرار می‌گیرد، [[پذیرش ظلم]] نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و [[حرام]] محسوب می‌شود. این امر برآمده از [[وحی الهی]] و [[آیات شریفه قرآن]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه 279.</ref>.<ref> [[سید سجاد ایزدهی]]، [http://ijtihadnet.ir/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B8/].</ref>.
 
== [[منتظران]] و [[مبارزه با ظلم]] ==
{{اصلی|ظلم‌ستیزی در معارف مهدویت}}
یکی از [[وظایف]] و صفات و ویژگی‌‌ها و بایسته‏‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[مردم]] و [[شیعیان]] و عمدۀ [[یاران]] و [[منتظران]] [[حضرت مهدی]]{{ع} در [[دوران غیبت کبری]]، [[مبارزه]] با [[ظلم و ستم]] و [[فساد]] و بر خورد فعال و جدی با [[منکرات کلان]] [[حکومتی]] که [[منکرات]] شان مخرب‌تر است و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و داشتن روحیۀ [[اصلاح]] گری در سطح [[جامعه]] است چرا که در‌ مرام‌ [[انتظار]]، کجی‌ها و [[منکرات]]، موضوعی نامطلوب و [[ضد ارزش]] معرفی می‌شود. منتظران در برابر [[اصلاح]] دیگران و آحاد [[جامعۀ اسلامی]] [[احساس مسئولیت]] می‌کنند و با [[ترویج]] [[اخلاق]] و فضائلی مانند [[امر به معروف و نهی از منکر]]، عدم اشاعۀ [[فساد]] و [[گناه]]، [[عزت]] و [[سربلندی]]، گسترش [[فرهنگ اسلامی]] و [[ارزش‌های اخلاقی]]، در صدد مهیا کردن جامعه‌ای ایده‌آل و [[مهدوی]] هستند. کسانی که هم و غمشان ترقی و تعالی در مسائل انسانی و [[اخلاقی]] است. و دائماً [[مطیع]] [[اوامر و نواهی]] [[خداوند متعال]] و [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] [[رسول]] خدایند و البته باید توجه داشت [[دعوت]] به [[امام حق]] از عظیم‌ترین [[معروف‌ها]] به شمار می‌آید. در [[روایت]] آمده است تمام نیکی‌ها و [[خوبی‌ها]] در [[امام حق]] جمع است کما اینکه تمام [[منکرات]] و [[بدی‌ها]] در [[امام باطل]] جمع است<ref>ر. ک: [[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[وظایف منتظران در عصر غیبت (مقاله)|وظایف منتظران در عصر غیبت]]، ص ۶۷؛ [[حسن نجفی|نجفی، حسن]]، [[بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود (مقاله)|بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود]]، ص ۳۱ـ۳۲.</ref>.
 
== گستره و مصداق‌های ظلم‌ستیزی ==
[[اسلام]] به دنبال [[اجرای عدالت]] و [[ستیز با ظلم]] در همه عرصه هاست. لذا [[جامعه اسلامی]] همه ریشه‌های [[ظلم]] و [[طغیان]] را باید نابود و قلع و قمع کند و خالی از همه مصداق‌های [[ظلم و جور]] باشد؛ نه تنها در [[جهان اسلام]]، بلکه در همه [[دنیا]]؛ نه [[ظلم اقتصادی]]، نه [[ظلم سیاسی]]؛ نه [[ظلم فرهنگی]] و نه هیچ‌گونه ستمی. این اصل بدین معناست که باید [[استثمار]]، [[اختلاف طبقاتی]]، [[تبعیض]]، [[نابرابری]]، [[زورگویی]]، [[گردن‌کلفتی]] و [[قلدری]] از [[جهان]] ریشه‌کن بشود<ref>ر. ک: در مکتب جمعه، ج ۲، ص ۲۰۰.</ref>. [[امام]] [[معصوم]] برای [[اجرای کامل عدالت]] با [[اطاعت]] و [[نصرت]] [[امت]] به دنبال امحای همه [[بدی‌ها]] و شقاوت‌های بشری در سطح فردی و [[اجتماعی]] است؛ البته نه به این معنا که همه [[انسان‌ها]] به [[فرشته]] یا [[انسان]] [[متقی]] تمام عیار تبدیل شوند، بلکه بدین معنا که در سطح [[جامعه]] دیگر [[ظلم]] نباشد و [[ظالم]] مجال اجرای برنامه‌های ظالمانه خود را نیابد<ref>ر. ک: ولایت و حکومت، ص ۳۰۵.</ref>. [[حکومت امام عادل]] و [[همراهی]] [[امت]] او با برنامه [[عدالت محور]] او، [[بشریت]] را از زیر بارهای [[ظلم و ستم]] [[نجات]] خواهد داد؛ همان چیزی که همه [[پیغمبران]] برای آن تلاش کرده‌اند و همان چیزی که [[پیغمبر اسلام]] و [[قرآن کریم]]، [[وعده]] آن‌را به [[مردم]] داده است: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.<ref>ر. ک: بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از بسیجیان، ۳/۹/۱۳۷۸.</ref>.
 
از جمله مهم ترین مصداق‌های ظلم‌ستیزی در اسلام را می توان در موارد ذیل بررسی کرد:
 
# '''[[مبارزه با ظلم فکری]]''':
## [[مبارزه با انحراف عقیدتی]] (مانند: [[مبارزه با بدعت]]، [[مبارزه با خرافه]]، [[مبارزه با غلو]])
# '''[[مبارزه با ظلم فرهنگی]]''' (ظلم‌ستیزی در [[امور فرهنگی]] تا تحقق [[عدالت فرهنگی]]):
## [[مبارزه با تعصب]]
## [[مبارزه با فرهنگ جاهلی]]
## [[مبارزه با نژادپرستی]] ([[مبارزه با تبعیض نژادی]])
# '''[[مبارزه با ظلم اقتصادی]]''' (ظلم‌ستیزی در [[امور اقتصادی]] تا تحقق [[عدالت اقتصادی]]):
## [[مبارزه با فقر]]
## [[مبارزه با تبعیض اقتصادی]]
# '''[[مبارزه با ظلم سیاسی]]''' (ظلم‌ستیزی در [[امور سیاسی]] تا تحقق [[عدالت سیاسی]])
## [[مبارزه با تبعیض سیاسی]]
## [[مبارزه با حاکم جائر]]
## [[مبارزه با طاغوت]]
## [[مبارزه با استکبار]]
# '''[[مبارزه با ظلم قضایی]]''' (ظلم‌ستیزی در [[امور قضایی]] تا تحقق [[عدالت قضایی]])
# '''[[مبارزه با ظلم اداری]]''' (ظلم‌ستیزی در [[امور اداری]] تا تحقق [[عدالت اداری]])
 
== مؤلفه‌های ظلم‌ستیزی ==
=== مؤلفه‌های فردی ===
# [[خداجویی]]
# [[غفلت‌زدایی]]
# [[پناه بردن به خدا]]
# [[یاری‌طلبیدن از خدا]]
# [[اندیشه‌ورزی]]
# [[توکل]]
# [[توبه]] و [[اعتذار]]
# [[عینیت‌بخشی به آموزه‌ها]]
 
=== مؤلفه‌های اجتماعی ===
# [[محکومیت توجیه‌گران مظالم]]
# [[عدم پیروی از ستمگران]]
# [[اعلام برائت از ستمگران]]
# [[هجرت]]
# [[یاری‌رسانی به مظلومان]]
# [[دعا]] و [[دلسوزی برای هدایت‌یابی ظالم]]
# [[دستگیری از بیچارگان]]
# [[برخورد عتاب‌آمیز]]
# [[امر به معروف و نهی از منکر]]
# [[سنن خداوندی]] و [[سرنوشت تجاوزپیشه‌گان]]
 
== موانع ظلم‌ستیزی ==
=== عوامل مستقیم ===
# نبود الگوی مناسب و [[رهبری]]
# جلوگیری کردن از [[دعوت انبیاء]] در مسیر [[هدایت]] [[مردم]]
# نداشتن برنامه راهبردی
# ایجاد [[جامعه طبقاتی]]
# [[ترس]]
# [[کبر]] و [[خود بزرگ بینی]]
 
=== عوامل غیر مستقیم ===
# [[ضعف]] و [[ناتوانی]]
# [[خودبرتربینی]] [[اقتصادی]] و [[تمکن مالی]]
# [[فساد]] و [[اخلال گری]]
# [[کم گذاشتن حق دیگران]]
# [[سستی]] [[حکومت‌ها]] در [[اجرای عدالت]] و [[مبارزه با ظلم]]
 
== راهکارها و ابزارهای ظلم‌ستیزی ==
# [[عدم مسامحه با ظالم]]
# [[مقاومت در برابر ظالم]]
# [[شکستن ابهت ظالم]]
# [[انتقاد از ظالم]] با استفاده از منطق و استدلال
# [[محکوم سازی ظالم]]
# [[ممنوعیت کمک به ظالم]]
# [[دفاع از مظلوم]]
# [[ایجاد وحدت و انسجام اجتماعی]]


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ظلم زدائی]]
* [[ظلم]]
* [[ظلم]]
* [[امر به معروف و نهی از منکر]]
* [[اعتراض]]
* [[اعتراض]]
* [[استکبارستیزی]]
* [[ظلم‌پذیری]] ([[سکوت بر ظلم]])
* [[ظلم‌پذیری]] ([[سکوت بر ظلم]])
* [[ظلم‌ناپذیری]] ([[اباء الضیم]])
* [[ظلم‌ناپذیری]] ([[اباء الضیم]])
* [[دفاع از مظلوم]]
* [[کفر به طاغوت]]
* [[کفر به طاغوت]]
* [[امربه معروف و نهی از منکر]]
* [[مبارزه با حکومت جور]]
* [[مبارزه با طاغوت]]
* [[مبارزه با طاغوت]]
* [[قیام مسالمت‌آمیز]]
* [[قیام مسالمت‌آمیز]]
* [[قیام مسلحانه]]
* [[قیام مسلحانه]] ([[نبرد مسلحانه]])
* [[مظالم]]
* [[مظالم]]
* [[مظالم عباد]]
* [[مظالم عباد]]
خط ۶۱: خط ۱۳۳:
* [[عدالت‌خواهی]]
* [[عدالت‌خواهی]]
* [[عزت‌طلبی]]
* [[عزت‌طلبی]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:مشرق موعود.jpg|22px]] [[سید مهدی موسوی|موسوی، سید مهدی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|'''تربیت سیاسی در پرتو انتظار''']]
# [[پرونده:1100564.jpg|22px]] [[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|'''احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی''']]
# [[پرونده:Mobaleghan.jpg|22px]] [[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[وظایف منتظران در عصر غیبت (مقاله)|'''وظایف منتظران در عصر غیبت''']]
# [[پرونده:Mar.jpg|22px]] [[حسن نجفی|نجفی، حسن]]، [[بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود (مقاله)|'''بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود''']]
# [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']]
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[نجف لک‌زایی|لک‌زایی، نجف]]، [[اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم (مقاله)|مقاله «اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
# [[پرونده:مشرق موعود.jpg|22px]] [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|'''تربیت سیاسی در پرتو انتظار''']]
{{پانویس}}
# [[پرونده:1100564.jpg|22px]] [[ احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|'''احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی''']]
# [[پرونده:Mobaleghan.jpg|22px]] [[ نیم‌نگاهی به ظلم‌ستیزی در منابع اهل سنت (مقاله)|'''نیم‌نگاهی به ظلم‌ستیزی در منابع اهل سنت''']]
# [[پرونده:1102332432.jpg|22px]] [[روح‌الله محمدی|محمدی، روح‌الله]]، [[ بررسی ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری در سیره انبیاء از منظر قرآن کریم (مقاله)| بررسی ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری در سیره انبیاء از منظر قرآن کریم (مقاله)]]
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:ظلم]]
[[رده:ظلم‌ستیزی]]
[[رده:مبارزه]]
{{عدالت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵

ظلم‌ستیزی یکی از عوامل پویایی جامعه و از اصلی‌ترین کلیدهای تأمین امنیت در مکتب اسلامی محسوب می‌شود. آیات قرآن کریم به‌صراحت بر ضرورت به‌کارگیری روش حق‌طلبی و ظلم‌ ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارد و این مبارزه هدف از بعثت انبیا و پیامبر خاتم (ص) بوده است. مبارزه با ظلم وظیفه تمام مردم نیز محسوب می‌شود بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود.

مقدمه

یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز تفکر افراد و جامعه در مورد مبارزه و مقابله با ظلم و ستم و طرز تصور آنها در مورد عدالت و عدالت‌خواهی بمیرد. در این صورت جامعه تسلیم می‌شود و ظلم و ستم را می‌پذیرد و لذا اشرار (بدترین افراد) بر جامعه مسلط می‌گردند. امام علی (ع) در بخشی از سخنان خویش، بی‌تفاوتی آگاهان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را دلیل اصلی سقوط تمدن‌ها و جوامع بشری می‌داند: "امر به معروف و نهی از منکر را رها مکنید که در آن صورت پلیدان بر شما حکومت خواهند کرد"[۱]. نه‌تنها ترک ظلم ‌ستیزی و مرگ تفکر عدالت‌خواهی باعث سلطه اشرار و ستمگران بر جامعه می‌گردد، بلکه شریعت و دین ـ در واقع تفکر دینی و مذهبی ـ نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه قدرت پویایی خود را از دست می‌دهد. امام علی (ع) در این ارتباط می‌فرماید: "قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى] است"[۲].[۳].

ظلم‌ستیزی در قرآن کریم

شاید بتوان گفت کلید اصلی تأمین امنیت در مکتب اسلامی مبارزه همه‌جانبه با ظلم است. آلوده شدن به ظلم، امنیت را از بین می‌برد. بنابراین برای برقراری امنیت باید با انواع و اقسام ظلم مبارزه کرد. خداوند متعال، فریاد توأم با اهانت را، فقط در مورد کسانی اجازه داده است که به آنها ظلمی شده باشد: ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۴].[۵]

آیات قرآن کریم به‌صراحت بر ضرورت به‌کارگیری روش حق‌طلبی و ظلم‌ ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارند. دستور به مقاتله با ائمه کفر در همین راستا صادر شده است. سران کفر برخلاف همه موازین و تعهدات انسانی و حقوقی به پای مال کردن مصالح عمومی جامعه می‌‌پردازند و جز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمی‌اندیشند. بی‌گمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روش‌های خشونت آمیز مؤثر است و تا این موانع فساد از سرراه برداشته نشوند، امید به اصلاح این گونه افراد و جوامع، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهی، مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است[۶]. بی‌گمان، حرکت اصلاحی جامعه به سبب افرادی اندک و سودجو، نمی‌بایست متوقف شود و اگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد و به همین جهت، با وجود آنکه خداوند درباره تعدیات فرعون به موسی (ع) امر نمود تا او را هدایت کند، وقتی موسی (ع) پیش رفت جامعه را با وجود فرعون متوقف دید، به مقابله با ظلم و طرد شرک فرعونی پرداخت[۷].

گذشته از طواغیت، افراد و گروه‌هایی نیز که به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند وبا آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند، به تعبیر قرآن از مفسدان هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملی کرد تا جامعه انسان‌ها از لوث وجودشان پاک گردد. دستور جهاد با کافران و منافقان که در صدد تخریب پایه‌های ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعه‌اند و با حکومت دینی پیامبر درگیر می‌‌شوند(۷۲)، در همین راستا ارائه شده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ[۸] و همچنین خداوند برتری کافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است[۹]. از این رو، منتظر واقعی کسی است که به جامعه فاسد زمانه خویش دل نبندد و اگر انحراف و کژی ببیند، اعتراض کند و با پیروی از سیره مولا و محبوب خویش درصدد اصلاح آن برآید. ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى[۱۰]. استاد شهید مطهری در این باره می‌‌فرماید: ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌‌شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدان‌ها در روایات استناد شده است، نشان می‌‌دهد که مهدی موعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است؛ مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است[۱۱].[۱۲]

ظلم‌ستیزی از اهداف بعثت انبیا

مبارزه با ظلم و ستم هدف از بعثت انبیا بوده و از این رو سیره انبیا و اولیای الهی بوده و منطق تمام کسانی است که سر در گرو وحی الهی نهاده و توحید و سعادت را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، بوده و لذا بنا به شهادت تاریخ، بسیاری از پیامبران و اولیای الهی در سایه این کار به شهادت رسیده و یا درد و رنج‌های بسیار را تحمل کرده‌اند: "پیغمبر هم شهید داد، انبیا هم همین طور. سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می‌کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند، ولو اینکه کشته بشوند ولو کشته بدهند، ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد این قدر ظلم زیاد بشود"[۱۳].[۱۴]

عدالت‌پروری و ظلم‌ستیزی در سیره نبوی

فطرت پاک همه انسان‌ها از ظلم و ستم بیزار است و مبارزه با ستمگران را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت عدالت‌گستری و ظلم‌ستیزی در سرلوحه دستورات و برنامه‌های پیامبران خدا قرار گرفته است. مسلمان نه‌ تنها باید با ستمگران به مبارزه برخیزند، بلکه از هرگونه همکاری با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه رسول اکرم (ص) می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او ظالم است، از اسلام خارج شده است"[۱۵].

باید توجه داشت که تا حاکمیت گردن‌کشان و طاغوت‌ها بر جامعه‌ای باقی است امکان اجرای عدالت در آن جامعه وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب منافع نامشروع خود به هر صورت ممکن مانع گسترش عدالت در جامعه خواهند شد و در نتیجه، ظلم و ستم همچنان بر مردم مظلوم ادامه می‌یابد. لذا پیامبر اسلام (ص) در جهت اجرای عدالت در جامعه با ستمگران زمان خود به مبارزه برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به اجرای عدالت شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که مصلحان آن درصدد برپائی عدالت هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند[۱۶].

ظلم‌ستیزی وظیفه تمام مردم

جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار مبارزه با ظلم و ستم‌های فردی و اجتماعی و در حدّ کلان، حاکمان ظالم بودند، این وظیفه از سوی آنان به مردم نیز القا شده بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و فساد علاوه بر فرهیختگان جامعه، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها ستم می‌کنند"[۱۷].[۱۸]

دلایل مبارزه با ظالم

به چند دلیل باید با منطق سلطه مبارزه کرد:

  1. نخست بحث نفی سبیل است که بر اساس آیات قرآن خداوند هیچ برتری برای نظام کفر و سلطه قرار نداده[۱۹] و مسلمانان باید مبارزه کنند و تسلیم نشوند؛ زیرا در روایت است که اسلام، متعالی است و نظامی بالاتر از آن نباید وجود داشته باشد[۲۰]. قاعده مفصلی در فقه شیعه برای این مهم وجود دارد؛ به عنوان مثال در حوزه رفتارهای فردی گفته می‌شود در بلاد اسلامی ساختمان غیرمسلمانان نباید بلندتر از ساختمان مسلمانان باشد، یا زن مسلمان مجاز به ازدواج با مرد کافر نیست. در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مهم‌ترین مصداق، آن است که آنها نباید تصمیم گیرنده و حاکم کشورهای اسلامی باشند یا قراردادی میان بلاد کفر و بلاد اسلام بسته شود که موجب سلطه غیرمسلمانان شود. یا اگر کشورهای کفر به کشورهای اسلامی حمله کردند باید مقاومت شود و این منطق مسلم فقه شیعه است و همه فقها پای آن ایستاده‌اند. از طرف دیگر چون عدالت منطق فقه شیعه است و هر چه با آن منافات داشته باشد، قابل پذیرش نیست؛ بنابراین، دین اسلام به ویژه فقه شیعه قواعدی دارد که بر ظلم ستیزی تاکید می‌کند و در این دایره حتی به غیرمسلمانان هم نظر دارد، یعنی نه انسان باید ظلم کند نه مورد ظلم قرار بگیرد.
  2. حرمت پذیرش ظلم: در منطق فقه شیعه همان طور که انجام ظلم و ستم، حرام بوده و مورد نکوهش قرار می‌گیرد، پذیرش ظلم نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و حرام محسوب می‌شود. این امر برآمده از وحی الهی و آیات شریفه قرآن است که می‌فرماید: ﴿لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ[۲۱].[۲۲].

منتظران و مبارزه با ظلم

یکی از وظایف و صفات و ویژگی‌‌ها و بایسته‏‌های سیاسی و اجتماعی مردم و شیعیان و عمدۀ یاران و منتظران حضرت مهدی{{ع} در دوران غیبت کبری، مبارزه با ظلم و ستم و فساد و بر خورد فعال و جدی با منکرات کلان حکومتی که منکرات شان مخرب‌تر است و امر به معروف و نهی از منکر و داشتن روحیۀ اصلاح گری در سطح جامعه است چرا که در‌ مرام‌ انتظار، کجی‌ها و منکرات، موضوعی نامطلوب و ضد ارزش معرفی می‌شود. منتظران در برابر اصلاح دیگران و آحاد جامعۀ اسلامی احساس مسئولیت می‌کنند و با ترویج اخلاق و فضائلی مانند امر به معروف و نهی از منکر، عدم اشاعۀ فساد و گناه، عزت و سربلندی، گسترش فرهنگ اسلامی و ارزش‌های اخلاقی، در صدد مهیا کردن جامعه‌ای ایده‌آل و مهدوی هستند. کسانی که هم و غمشان ترقی و تعالی در مسائل انسانی و اخلاقی است. و دائماً مطیع اوامر و نواهی خداوند متعال و رسول اکرم (ص) و اهل بیت رسول خدایند و البته باید توجه داشت دعوت به امام حق از عظیم‌ترین معروف‌ها به شمار می‌آید. در روایت آمده است تمام نیکی‌ها و خوبی‌ها در امام حق جمع است کما اینکه تمام منکرات و بدی‌ها در امام باطل جمع است[۲۳].

گستره و مصداق‌های ظلم‌ستیزی

اسلام به دنبال اجرای عدالت و ستیز با ظلم در همه عرصه هاست. لذا جامعه اسلامی همه ریشه‌های ظلم و طغیان را باید نابود و قلع و قمع کند و خالی از همه مصداق‌های ظلم و جور باشد؛ نه تنها در جهان اسلام، بلکه در همه دنیا؛ نه ظلم اقتصادی، نه ظلم سیاسی؛ نه ظلم فرهنگی و نه هیچ‌گونه ستمی. این اصل بدین معناست که باید استثمار، اختلاف طبقاتی، تبعیض، نابرابری، زورگویی، گردن‌کلفتی و قلدری از جهان ریشه‌کن بشود[۲۴]. امام معصوم برای اجرای کامل عدالت با اطاعت و نصرت امت به دنبال امحای همه بدی‌ها و شقاوت‌های بشری در سطح فردی و اجتماعی است؛ البته نه به این معنا که همه انسان‌ها به فرشته یا انسان متقی تمام عیار تبدیل شوند، بلکه بدین معنا که در سطح جامعه دیگر ظلم نباشد و ظالم مجال اجرای برنامه‌های ظالمانه خود را نیابد[۲۵]. حکومت امام عادل و همراهی امت او با برنامه عدالت محور او، بشریت را از زیر بارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد؛ همان چیزی که همه پیغمبران برای آن تلاش کرده‌اند و همان چیزی که پیغمبر اسلام و قرآن کریم، وعده آن‌را به مردم داده است: ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ[۲۶].[۲۷].

از جمله مهم ترین مصداق‌های ظلم‌ستیزی در اسلام را می توان در موارد ذیل بررسی کرد:

  1. مبارزه با ظلم فکری:
    1. مبارزه با انحراف عقیدتی (مانند: مبارزه با بدعت، مبارزه با خرافه، مبارزه با غلو)
  2. مبارزه با ظلم فرهنگی (ظلم‌ستیزی در امور فرهنگی تا تحقق عدالت فرهنگی):
    1. مبارزه با تعصب
    2. مبارزه با فرهنگ جاهلی
    3. مبارزه با نژادپرستی (مبارزه با تبعیض نژادی)
  3. مبارزه با ظلم اقتصادی (ظلم‌ستیزی در امور اقتصادی تا تحقق عدالت اقتصادی):
    1. مبارزه با فقر
    2. مبارزه با تبعیض اقتصادی
  4. مبارزه با ظلم سیاسی (ظلم‌ستیزی در امور سیاسی تا تحقق عدالت سیاسی)
    1. مبارزه با تبعیض سیاسی
    2. مبارزه با حاکم جائر
    3. مبارزه با طاغوت
    4. مبارزه با استکبار
  5. مبارزه با ظلم قضایی (ظلم‌ستیزی در امور قضایی تا تحقق عدالت قضایی)
  6. مبارزه با ظلم اداری (ظلم‌ستیزی در امور اداری تا تحقق عدالت اداری)

مؤلفه‌های ظلم‌ستیزی

مؤلفه‌های فردی

  1. خداجویی
  2. غفلت‌زدایی
  3. پناه بردن به خدا
  4. یاری‌طلبیدن از خدا
  5. اندیشه‌ورزی
  6. توکل
  7. توبه و اعتذار
  8. عینیت‌بخشی به آموزه‌ها

مؤلفه‌های اجتماعی

  1. محکومیت توجیه‌گران مظالم
  2. عدم پیروی از ستمگران
  3. اعلام برائت از ستمگران
  4. هجرت
  5. یاری‌رسانی به مظلومان
  6. دعا و دلسوزی برای هدایت‌یابی ظالم
  7. دستگیری از بیچارگان
  8. برخورد عتاب‌آمیز
  9. امر به معروف و نهی از منکر
  10. سنن خداوندی و سرنوشت تجاوزپیشه‌گان

موانع ظلم‌ستیزی

عوامل مستقیم

  1. نبود الگوی مناسب و رهبری
  2. جلوگیری کردن از دعوت انبیاء در مسیر هدایت مردم
  3. نداشتن برنامه راهبردی
  4. ایجاد جامعه طبقاتی
  5. ترس
  6. کبر و خود بزرگ بینی

عوامل غیر مستقیم

  1. ضعف و ناتوانی
  2. خودبرتربینی اقتصادی و تمکن مالی
  3. فساد و اخلال گری
  4. کم گذاشتن حق دیگران
  5. سستی حکومت‌ها در اجرای عدالت و مبارزه با ظلم

راهکارها و ابزارهای ظلم‌ستیزی

  1. عدم مسامحه با ظالم
  2. مقاومت در برابر ظالم
  3. شکستن ابهت ظالم
  4. انتقاد از ظالم با استفاده از منطق و استدلال
  5. محکوم سازی ظالم
  6. ممنوعیت کمک به ظالم
  7. دفاع از مظلوم
  8. ایجاد وحدت و انسجام اجتماعی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ»؛ شیعه، شیخ حر عاملی، طهران، المکتبة الاسلامیة، بی تا، ج۱۱، ابواب امر به معروف و نهی از منکر
  2. «قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، و إقامَةُ الحُدودِ»؛ غررالحکم و دررالکم، ۶۸۱۷
  3. جمشیدی، محمد حسین، احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، ص۳۲.
  4. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  5. لک‌زایی، نجف، مقاله «اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۱۵۴.
  6. سوره طه، آیه ۲۴.
  7. نک: سوره اسراء، آیه۱۰۳.
  8. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه 73.
  9. سوره نساء، آیه۱۴۱.
  10. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه 46.
  11. قیام و انقلاب امام مهدی، ص۲۰
  12. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار
  13. صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹.
  14. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۲.
  15. «مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.
  16. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.
  17. صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.
  18. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۲.
  19. ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا«هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  20. «الإسلام يعلو و لا يعلى عليه»؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 334.
  21. «نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه 279.
  22. سید سجاد ایزدهی، [۱].
  23. ر. ک: الهی‌نژاد، حسین، وظایف منتظران در عصر غیبت، ص ۶۷؛ نجفی، حسن، بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود، ص ۳۱ـ۳۲.
  24. ر. ک: در مکتب جمعه، ج ۲، ص ۲۰۰.
  25. ر. ک: ولایت و حکومت، ص ۳۰۵.
  26. «و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  27. ر. ک: بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از بسیجیان، ۳/۹/۱۳۷۸.