اصلاح بین مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'زبان فارسی' به 'زبان فارسی')
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصلاح | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اصلاح بین مردم در معارف دعا و زیارات]] - [[اصلاح بین مردم در سیره پیامبر خاتم]]| پرسش مرتبط  = }}


{{سیره معصوم}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
درباره معنای لغوی [[اصلاح]] فی‌مابین می‌توان به این موارد اشاره کرد:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
# [[اصلاح]] فیمابین مترادف اصلاح میان [[مردم]] است<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۳.</ref>.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
# اصلاح از ریشه [[صلح]]، آراستن و به [[صلاح]] در آوردن است<ref>منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۶۲.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اصلاح بین مردم در قرآن]] - [[اصلاح بین مردم در حدیث]] - [[اصلاح بین مردم در نهج البلاغه]] - [[اصلاح بین مردم در اخلاق اسلامی]] - [[اصلاح بین مردم در معارف دعا و زیارات]] - [[اصلاح بین مردم در سیره پیامبر خاتم]]</div>
# ذات البین به معنی بین مردم و فی مابین است<ref>منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۲۱۹.</ref>.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اصلاح بین مردم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
[[اصلاح]] از بزرگ‌ترین مصادیق [[خیرخواهی]] در بین مردم و [[پاداش]] آن نزد [[خداوند]] بسیار است. اینکه [[دروغ]] گفتن در زمینه اصلاح بین [[مردم]] جایز است نشان دهنده اهمیت موضوع است، وگرنه ترک دروغ واجب است و [[واجب]] را جز واجب‌تر و مهم‌تر از خود ساقط نمی‌کند<ref>محمد رحیم نوری، مبانی اخلاق، ص۲۱۴ – ۲۱۵.</ref>.
*[[استواری]] پایه‌های [[جامعه]] [[جزیرة العرب]] بر سازمان عشیره‌ای و نداشتن [[حکومتی]] یکپارچه، [[آتش]] جنگ‌های درازمدت را در [[جزیرة العرب]] پیش از [[اسلام]] برافروخته بود و درگیری [[مردم]] بر سر مسائل بی‌اهمیت، گاه به نبردهای سخت میان [[قبایل]] می‌انجامید و آنان را به [[جنگ]] برای نابودی یکدیگر وادار می‌ساخت. [[ثروت]] و اصالت قبیلگی و نژادی، اساس و [[میزان]] [[شرافت]] و بزرگی و [[کینه‌توزی]] و [[رسوم]] غلط نیز جای [[همدلی]] و [[زندگی]] مسالمت‌آمیز را گرفته بود. [[پیامبر]]{{صل}} در چنین جامعه‌ای برانگیخته شد. آن [[حضرت]]، برای [[اصلاح]] وضعیت موجود، هم‌زمان در سه زمینه به فعالیت پرداخت:‌
#[[اصلاح]] [[اندیشه‌ها]] و توجه به اصل [[همدردی]]؛‌
#[[اصلاح]] پیوندهای [[اجتماعی]]؛
#ایجاد [[اصلاح]] در عرصه [[قضا]]<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۳.</ref>.
*از آنجا که [[پیامبر خدا]]{{صل}} نخستین [[حکومت اسلامی]] را در [[مدینه]] بر پا کرد، در اینجا به بررسی اقدامات آن [[حضرت]] برای [[اصلاح]] روابط [[مردم]] در [[مدینه]] خواهیم پرداخت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۳.</ref>.


==[[اصلاح]] [[اندیشه‌ها]] و توجه به اصل همدردی‌==
از نظر [[قرآن]] هیچ منظره‌ای زشت‌تر از این نیست که عده‌ای از [[مسلمانان]] با هم درگیر و آنگاه عده‌ای، بی‌تفاوت نظاره‌گر زد و خورد [[برادران]] خود باشند و مظلومی در این میان از پا در بیاید. بنابراین [[وظیفه]] هر مسلمانی این است که از [[نزاع]] و [[خونریزی]] میان [[مسلمانان]] جلوگیری کرده، [[احساس مسئولیت]] نماید و اگر یکی از دو طرف [[نزاع]] در برابر اجرای عدالت [[تسلیم]] نشد، بر [[مسلمین]] [[واجب]] است که برای حمایت [[مظلوم]]، با طغیانگران تا آن‌جا که به [[حکم خدا]] سرنهند [[پیکار]] کنند. در صورتی که طاغی [[تسلیم]] [[قانون]] شد باید بین آ‌ن‌ها [[صلح]] و [[آشتی]] برقرار کنند و ریشه [[اختلافات]] را حل کنند<ref>ابوالفضل بهرام‌پور، اخلاق و عرفان در سوره حجرات، ص۴۷.</ref>.
*با توجه به اینکه هر کار، نتیجه اندیشه‌ای است که در [[روح]] و [[فکر]] افراد نفوذ یافته است، [[پیامبر]]{{صل}} برای [[اصلاح جامعه]]، همان‌گونه که در عمل می‌کوشید، در بُعد نظری نیز همواره به [[ارشاد]]، [[راهنمایی]] و جهت‌دهی اندیشه‌های [[مردم]] به سوی [[اصلاح]] و کمال می‌پرداخت. ایشان با تأکید بر [[شعار]] {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>هر کس باتقواتر است، نزد [[خدا]] گرامی‌تر است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>؛ این اصل را اساس [[برتری]] [[انسان‌ها]] در [[جامعه]] قرار داد. [[رسول اکرم]]{{صل}} [[مؤمنان]] را در [[دوستی]]، [[مهربانی]] و عطوفت نسبت به یکدیگر چونان یک پیکر معرفی می‌کرد که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۵۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۳۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. در نتیجه، [[حضرت رسول]]{{صل}}، [[مردم]] را به تلاش برای حل مشکلات یکدیگر موظف می‌دانست<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۳-۱۳۴.</ref>.
*آن [[حضرت]] خطاب به [[ابوایوب انصاری]] می‌فرماید، [[اصلاح]] میان [[مردم]] هنگامی که از هم دور و [[فاسد]] شده‌اند، باعث [[خشنودی خدا]] و رسولش است و به [[مردم]] سفارش می‌کند که [[حسد]] نورزند، با هم [[دشمنی]] روا نکنند، از یکدیگر به [[بدی]] یاد نکنند و با هم [[برادر]] باشند<ref>منوچهر حسن اللهی، نگاهی به سیره پیامبر اعظم، ص ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} بر [[حرمت]] [[همسایه]]<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۲۶؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۶۶؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۷۳ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۹، ص ۵۲.</ref>، بزرگداشت و [[احترام]] یکدیگر و حل مشکلات دیگران تأکید می‌کرد<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۶۱ - ۳۷۶ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۲۴۳.</ref> و دوست‌داشتنی‌ترین [[اعمال]] نزد [[خداوند]] را شادمان‌ساختن [[مردم]] و از بین بردن [[اندوه]] آنان می‌دانست<ref>فضل الله راوندی، النوادر، ص ۱۱؛ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۱۳۹، کنزالعمال، ج ۶، ص ۴۳۳ و ابن ابی الدنیا، قضاء الحوائج،‌ ص۴۰.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۴.</ref>.
*[[پیامبر خدا]]{{صل}} دوست‌ داشتن [[مردم]] را نیمی از [[عقل]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۴۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۴۹ و ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> و اساس [[عقل]] را پس از [[ایمان]] به [[خداوند]]، اظهار [[دوستی]] با [[مردم]] می‌دانست<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۵؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۱، ص ۳؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۵؛ ابن ابی الشیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۰۲ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۴۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۴.</ref>.


==[[اصلاح]] روابط اجتماعی‌==
ضد [[فساد]]، [[اصلاح]] ذات‌البین است که [[دلیل]] [[شرافت]] و طبع بلند [[انسان]] است و اگر کسی موفق شود بین دو نفر یا دو [[فامیل]] [[آشتی]] و الفت (به جای قهر و [[کینه]]) ایجاد کند، [[ثواب]] [[اخروی]] و [[لذت]] [[دنیا]] را به همراه دارد<ref>محمد جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص۲۲۶.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۴.</ref>
*روابط اجتماعیِ شکل گرفته بر اساس تعصبات قبیله‌ای در شبه‌جزیره [[جزیرة العرب]] که به [[جنگ]] و [[خونریزی]] می‌انجامید، باید [[اصلاح]] می‌شد تا [[حکومتی]] [[اسلامی]] و ملتی یکپارچه ساخته شود. [[مردم]] یثرب هم از این اوضاع آشفته به تنگ آمده بودند. همچنین از [[دلایل]] مهم [[دعوت پیامبر]]{{صل}} برای رفتن به [[مدینه]] و [[وعده]] [[یاری]] او در شکل‌دهی [[حکومت اسلامی]]، [[امید]] به ایجاد [[صلح]] پایدار بود<ref>وات مونتگمری، محمد؛ پیامبر و سیاستمدار، ص ۱۱۱ - ۱۱۳.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز برای [[اصلاح]] پیوندهای [[اجتماعی]] [[ملت]] مسلمانی که تازه از [[مهاجر]] و [[انصار]] شکل گرفته بود، اقداماتی انجام داد که در ادامه به برخی اشاره می‌شود<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۵.</ref>:
#'''سفارش به [[تقوا]] :''' [[پیغمبر]]{{صل}} کوشید [[تقوا]] و [[ایمان به خدا]] را به جای [[ثروت]] و [[نسب]]، معیار سنجش [[ارزش]] و [[برتری]] قرار دهد؛ از این رو، بلال حبشی را مؤذن خویش قرار داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۹؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۲۹۹؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۱۱۸ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۲۳۲.</ref>. ایشان [[فروتنی]]، [[سبقت]] در انجام خیر<ref>{{متن قرآن|وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً‏}}؛ و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید؛ سوره اسراء، آیه: ۳۴.</ref>، [[وفای به عهد]]<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}؛ آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۴-۲۷۵.</ref>، گذشت و [[انفاق]]<ref>سوره انفال، آیه ۴۶.</ref> را سبب بالاتر رفتن [[ارزش انسانی]] معرفی می‌کرد<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۵.</ref>
#'''توجه به فعالیت‌های گروهی :''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به انجام [[کارها]] به صورت گروهی بسیار اهمیت می‌داد تا [[مسلمانان]] را برای رسیدن به هدف‌های مشترک در کنار هم قرار دهد و [[همکاری]] و [[همدلی]] ایشان را برانگیزد. در ساخت [[مسجد]] [[مدینه]] که از نخستین کارهای [[خاتم انبیا]]{{صل}} در این [[شهر]] بود، [[مهاجر]] و [[انصار]] بدون توجه به [[ثروت]] و [[نسب]] یکدیگر، در کنار آن [[حضرت]] کار می‌کردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۶۶ - ۳۹۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۰۹ و ابن جوزی، المنتظم، ج ۳، ص ۶۷ - ۶۸.</ref>. برپایی [[نماز جماعت]]<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۲۸۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۴۳؛ ورام ابن ابی‌فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۳۶۶ - ۲۶۷؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۱۲۲ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۵۷۳.</ref>، [[نماز]] [[عید فطر]]<ref>تاریخ الطبری، ج ۱، ص ۴۱۸ و الکامل، ج ۲، ص ۱۱۵.</ref> و حفر [[خندق]]<ref>نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۴، ص ۷۲؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۷۸؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۸۴: السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۱۶ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۵۱.</ref> از دیگر مصادیق [[همدلی]] میان [[مسلمانان]] بود و این [[کارها]] در ایجاد [[روحیه]] [[همکاری]] و فعالیت‌های دسته جمعی اثر بسزایی داشت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۵-۱۳۶.</ref>
#'''تدوین [[قانون]] اساسی :''' [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} برای شکل گیری [[جامعه اسلامی]]، قانونی وضع کرد و همگان را به رعایت آن موظف فرمود. از اقدامات مهم ایشان، ساماندهی روابط [[مردم]] بود و آن [[حضرت]] در این [[قانون]]، متعهدان به [[پیمان]] را "[[امت]] واحد" دانست و تأکید کرد که وابستگی‌های [[دینی]] بر پیوندهای خونی [[برتری]] دارد. بنابراین، [[گناه]] [[ستمکار]]، هر چند [[فرزند]] شخص بزرگی باشد، پذیرفتنی نیست؛ بلکه [[مؤمنان]] در برابر هم مسئول‌اند و باید در حل مشکلات یکدیگر بکوشند. در این [[قانون]]، به مسائل [[اجتماعی]]، مانند [[احترام]] به برخی [[آداب]] قبیله‌ای، مسئول‌ دانستن [[مسلمانان]] در برابر هم و [[احترام]] به [[حقوق]] [[اهل کتاب]] توجه شده است<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نویری، نهایة الارب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ – ۳۵۱.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۶.</ref>
#'''بستن [[پیمان برادری]] بین [[مهاجر]] و [[انصار]] :''' جایگزین کردن [[فرهنگ]] [[برادری]] [[دینی]] به جای ارزش‌های قبیله‌ای از دیگر اقدام‌های [[پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] بود. آن [[حضرت]] برای جلوگیری از [[اختلاف]] [[مهاجران]] و [[انصار]] و نزدیک‌تر کردن آنان به هم، بین آنان [[عقد اخوت]] بست. این [[پیمان]] بدون توجه به [[جایگاه]] قبیله‌ای و نسبی، بین [[مهاجر]] و [[انصار]] بسته شد<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۶.</ref>


==[[اصلاح]] در زمینه قضا‌==
== اصلاح بین مردم از نگاه فقه ==
*[[قضاوت]]، از اصول مهم یک [[حکومت]] کار آمد و از [[وظایف]] [[پیامبران الهی]] که در [[قرآن]] بیان شده، برپایی [[قسط]] و [[عدالت]] در [[جامعه]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛ ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.</ref> [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[قرآن]] با عنوان داور، معرفی و این [[وظیفه]] ایشان به روشنی بیان شده است<ref>برای نمونه، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹ و {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}؛ ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش؛ سوره نساء، آیه: ۱۰۵.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
در فقه اسلامی، آشتی دادن دو یا چند نفری که با هم [[کینه]] و [[دشمنی]] دارند، [[مستحب]] و در موردی که حفظ جان مؤمنی بر آن توقّف دارد [[واجب]] است. از موارد مصرف زکات اصلاح ذات البین است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۶۵ ـ ۲۶۸</ref>. مستحب است [[قاضی]] پیش از [[داوری]]، دو طرف دعوا را به [[صلح]] و آشتی فراخواند و در صورت خودداری آن دو، [[حکم]] را صادر کند<ref>جواهر الکلام، ج ۴۰، ص۱۴۵</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص ۵۴۴.</ref>
*[[رسول اکرم]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] نیز محل [[رجوع]] [[مردم]] در هنگام بروز مشکلات و [[اختلافات]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref> و ایشان پس از [[بعثت]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] نیز در [[جایگاه]] نخستین داور و [[قاضی]] به [[اصلاح]] میان [[مردم]] پرداخت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳7.</ref>
*ایشان با بیان این اصل که {{متن حدیث| لَا حِلْفَ‌ فِي‌ الْإِسْلَامِ‌}}<ref>الکامل، ج۱، ص۴۵۴؛‌ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۷ و دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۶.</ref>؛ هم‌پیمان قبیله‌ای در [[اسلام]] نیست؛ [[دادرسی]] از راه [[پیمان]] و پناهندگی را - که در [[جاهلیت]] مرسوم بود - نپذیرفت؛ چرا که نتیجه این کار، همبستگی برای [[خونریزی]] و [[خونخواهی]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۵۷، دلائل النبوه، ج ۵، ص۸۶ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۲۰۰.</ref>، گرچه [[پیامبر]] از برخی شیوه‌های [[داوری]] عرب‌ها، مانند قرعه کشیدن و قیافه‌شناسی [[بهره]] برد؛ برای نمونه، هنگامی که در [[نسب]] نوزاد یا بزرگسالی تردید پیش می‌آمد، [[پیامبر]]{{صل}} از قیافه‌شناسان [[یاری]] می‌جست<ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*[[مسلمانان]] گاه در پرداخت بدهی‌ها<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۹؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۴۲ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>، به دست آوردن املاک<ref>ابن طلاع قرطبی، اقضیه رسول الله{{صل}}، ص۱۲۳.</ref> و [[آب]] زمین‌های [[کشاورزی]]<ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج۳، ص۲۸۳؛ البخاری، صحیح، ج۳، ص۷۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح،‌ ج۷، ص۹۱ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> و مسائل [[خانوادگی]]<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱؛ الکافی، ج ۵، ص۴۹۴ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۷.</ref> [[نزاع]] و به آن [[حضرت]] [[رجوع]] می‌کردند. گاهی نیز [[خاتم انبیا]]{{صل}} برای [[داوری]] میان افراد، از شیوه [[سوگند]] خوردن آنها [[بهره]] می‌برد. [[نقل]] شده است، روزی، مردی حضرمی و مردی کندی درباره سرزمینی به [[دشمنی]] برخاستند. مرد کندی، [[زمین]] را [[ارث]] پدری می‌دانست و مرد حضرمی مدعی بود زمینش را [[پدر]] آن فرد [[غصب]] کرده است و از آنجا که آنها هیچ کدام، بر اثبات گفته خود دلیلی نداشتند، [[رسول خدا]]{{صل}} از مرد حضرمی ‌خواست قسم بخورد و سپس [[زمین]] را به او واگذارد <ref>اقضیه رسول الله{{صل}}، ص ۹۲ و مسند احمد، ج ۵، ص ۲۱۲ - ۲۱۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref>
*همچنین، آنها روزی دو مرد درباره مالکیت ملکی [[اختلاف]] پیدا کردند و برای [[داوری]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفتند؛ ولی هیچ دلیلی بر اثبات ادعای خود نداشتند. پس [[پیغمبر]]{{صل}} به آنها [[دستور]] داد تا میان خود قرعه بکشند<ref>محمدحسین ساکت، نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۵.</ref>. در حل و فصل بزهکاری [[اجتماعی]] مانند [[قتل]] و دزدی نیز به آن بزرگوار مراجعه می‌شد<ref>مناع قطان، النظام القضائی، ص ۳۱ و ۳۲.</ref> و ایشان، بزهکار را به مجازات‌هایی چون زندان، قصاص، دیه و تازیانه محکوم می‌کرد<ref>نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۶ - ۶۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸.</ref>
*[[آیین]] [[دادرسی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر پایه یکسان‌نگری میان دو طرف دعوا، [[شکیبایی]] در شنیدن گفته‌ها و دلیل‌های آنان<ref>المصنّف (کوفی)، ج ۷، ص ۱۳؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۴۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۶.</ref> و پرهیز از [[دادرسی]] در هنگام [[خشم]] [[استوار]] بود<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۲۸۴؛ الدارقطنی، سنن، ج ۴، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۰۳ و مسند احمد، ج ۵، ص ۳۷.</ref>. ایشان می‌کوشید دعواها را با آشتی و [[سازش]] پایان دهد. روزی به دو مرد - که برای [[داوری]] نزدش آمده بودند. فرمود: "هر کدام از شما می‌داند [[حق]] با کیست، به آن گردن نهد؛ زیرا من هم، مانند شما یک انسانم و چه بسا یکی از شما در [[استدلال]] بر دیگری تواناتر و گویاتر است. من بر آن‌چه می‌شنوم، میان شما [[دادرسی]] می‌کنم؛ اگر به سود کسی [[حکم]] کردم و او از [[حق]] برادرش به چیزی رسید، نباید آن را بگیرد؛ چرا که من با این کار از پاره‌های [[آتش]] برایش می‌بُرم". آن دو پس از شنیدن این سخنان گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما حق‌مان را به همدیگر بخشیدیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه؛ بلکه بروید و بر اساس [[حق]]، [[اموال]] را قسمت کنید و آن‌گاه قرعه بزنید و سپس یکدیگر را [[حلال]] کنید"<ref>تاج الدین شعیری، معانی الاخبار، ص ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۷۵، المستدرک، ج ۴، ص ۹۵ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۲، ص ۳۲۴ - ۳۲۵.</ref>.
*[[وظیفه]] [[داوری]] میان [[مردم]]، گاه به [[صحابه]] دیگر واگذار می‌شد؛ همان گونه که [[اختلاف]] [[وارثان]] خانه دو [[برادر]] که بر سر مالکیت مکان دیوار بین دو خانه [[اختلاف]] داشتند، به [[حذیفة بن یمان]] سپرده شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص ۷۸ و سنن الدارقطنی، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. فرستاده شدن [[علی]]{{ع}}<ref>البیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۳۵؛ المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۲۸۵؛ سنن الدار قطنی، ج۴، ص ۱۳۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۴۹؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۵۱ و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷۵.</ref> و معاذ بن جبل به [[یمن]] با عنوان فرماندار و [[قاضی]] هم نمونه‌ای از این کار است<ref>امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۲۰۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۰۳؛ المنتظم، ج ۱۱، ص ۳۱۴ و الاستیعاب، ج۳، ص۱۴۰۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸-۱۳۹.</ref>
*با تلاش‌های [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[مهاجران]] و [[انصار]]، چون [[برادر]] در یک خانه [[زندگی]] می‌کردند. [[انصار]]، [[مهاجران]] را در خانه‌های خود جای دادند و در [[زندگی]] خویش سهیم کردند و حتی آنها قطعه‌هایی از زمین‌های خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} دادند تا بین [[مهاجران]] قسمت کند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۰ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. همچنین [[انصار]]، پس از به دست آمدن [[غنایم]] [[بنی نضیر]]، حاضر شدند سهم خود از [[غنایم]] را به [[مهاجران]] بدهند؛ آنها حتی حاضر شدند [[مهاجران]]، همچنان در خانه ایشان ساکن باشند<ref>عمر بن شبه نمیری، تاریخ المدینه المنوره، ج۲، ص۴۸۹؛ وفاءالوفاء، وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۳۱ و شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۶۳.</ref>. [[اوس]] و [[خزرج]] نیز کینه‌های دیرینه خود را کنار نهادند و بدون [[نزاع]] در کنار هم به [[امت اسلامی]] پیوستند<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۹.</ref>
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[اصلاح]] بین افراد را [[بهترین]] [[صدقه]] دانسته، فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ‌ الصَّدَقَةِ إِصْلَاحِ‌ ذَاتِ‌ الْبَيْنِ‌}}<ref>مسند الشهاب، ج ، ص ۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۰ و کنز العمال، ج۳، ص۵۹.</ref>. [[ابن عباس]] از [[عبادة بن صامت]] [[نقل]] می‌کند که گفت: "ما درباره [[انفال]] با هم [[اختلاف]] پیدا کردیم و اخلاق‌هایمان بد شد. به همین خاطر، [[خداوند]] آن‌چه را که در دستمان بود، از ما گرفت و [[اختیار]] آن را به رسولش وانهاد و او آن را به طور مساوی بین ما تقسیم کرد و این، به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت]] از او و [[اصلاح]] ذات البین نزدیک‌تر بود"<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۶- ۳۲۲ و مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۶-۷۹۷.</ref>.‌ در [[حدیث]] دیگری از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است: {{متن حدیث| أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ‌ دَرَجَةِ الصِّيَامِ‌ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ؟ اِصَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ}}<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۴۶۰؛ مسند احمد، ج ۶، ص۴۴۵ - ۴۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص۴۶۰ و صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۴۹۰.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۹.</ref>


==منابع==
== اصلاح بین مردم در سیره نبوی ==
* [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
{{اصلی|اصلاح بین مردم در سیره پیامبر خاتم}}
==جستارهای وابسته==
[[استواری]] پایه‌های [[جامعه]] [[جزیرة العرب]] بر سازمان عشیره‌ای و نداشتن [[حکومتی]] یکپارچه، [[آتش]] جنگ‌های درازمدت را در [[جزیرة العرب]] پیش از [[اسلام]] برافروخته بود و درگیری [[مردم]] بر سر مسائل بی‌اهمیت، گاه به نبردهای سخت میان [[قبایل]] می‌انجامید و آنان را به [[جنگ]] برای نابودی یکدیگر وادار می‌ساخت. [[پیامبر]] {{صل}} در چنین جامعه‌ای برانگیخته شد. آن حضرت، برای [[اصلاح]] وضعیت موجود، هم‌زمان در سه زمینه به فعالیت پرداخت:‌
# '''[[اصلاح]] [[اندیشه‌ها]] و توجه به اصل [[همدردی]]:''' با توجه به اینکه هر کار، نتیجه اندیشه‌ای است که در [[روح]] و [[فکر]] افراد نفوذ یافته است، [[پیامبر]] {{صل}} برای [[اصلاح جامعه]]، همان‌گونه که در عمل می‌کوشید، در بُعد نظری نیز همواره به [[ارشاد]]، [[راهنمایی]] و جهت‌دهی اندیشه‌های [[مردم]] به سوی [[اصلاح]] و کمال می‌پرداخت. ایشان با تأکید بر [[شعار]] {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>هر کس باتقواتر است، نزد [[خدا]] گرامی‌تر است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>؛ این اصل را اساس [[برتری]] [[انسان‌ها]] در [[جامعه]] قرار داد. [[رسول اکرم]] {{صل}} [[مؤمنان]] را در [[دوستی]]، [[مهربانی]] و عطوفت نسبت به یکدیگر چونان یک پیکر معرفی می‌کرد که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۵۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۳۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. در نتیجه، [[حضرت رسول]] {{صل}}، [[مردم]] را به تلاش برای حل مشکلات یکدیگر موظف می‌دانست.
# '''[[اصلاح]] پیوندهای [[اجتماعی]]:''' روابط اجتماعیِ شکل گرفته بر اساس تعصبات قبیله‌ای در شبه‌جزیره [[جزیرة العرب]] که به [[جنگ]] و [[خونریزی]] می‌انجامید، باید [[اصلاح]] می‌شد تا [[حکومتی]] [[اسلامی]] و ملتی یکپارچه ساخته شود. از [[دلایل]] مهم [[دعوت پیامبر]] {{صل}} برای رفتن به [[مدینه]] و [[وعده]] [[یاری]] او در شکل‌دهی [[حکومت اسلامی]]، [[امید]] به ایجاد [[صلح]] پایدار بود<ref>وات مونتگمری، محمد؛ پیامبر و سیاستمدار، ص ۱۱۱ - ۱۱۳.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز برای [[اصلاح]] پیوندهای [[اجتماعی]] [[ملت]] مسلمانی که تازه از [[مهاجر]] و [[انصار]] شکل گرفته بود، اقداماتی انجام داد مانند: سفارش به [[تقوا]]؛ توجه به فعالیت‌های گروهی؛ تدوین [[قانون]] اساسی و بستن [[پیمان برادری]] بین [[مهاجر]] و [[انصار]].
# '''ایجاد [[اصلاح]] در عرصه [[قضا]]:''' [[قضاوت]]، از اصول مهم یک [[حکومت]] کارآمد و از [[وظایف]] [[پیامبران الهی]] که در [[قرآن]] بیان شده، برپایی [[قسط]] و [[عدالت]] در [[جامعه]] است<ref>سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، [[حضرت محمد]] {{صل}} در [[قرآن]] با عنوان داور، معرفی و این [[وظیفه]] ایشان به روشنی بیان شده است<ref>سوره نساء، آیه ۵۹ و آیه ۱۰۵.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} پیش از بعثت نیز محل رجوع [[مردم]] در هنگام بروز مشکلات و [[اختلافات]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref> و ایشان پس از [[بعثت]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] نیز در جایگاه نخستین داور و [[قاضی]] به [[اصلاح]] میان [[مردم]] پرداخت.
 
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[اصلاح]] بین افراد را [[بهترین]] [[صدقه]] دانسته، فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ‌ الصَّدَقَةِ إِصْلَاحِ‌ ذَاتِ‌ الْبَيْنِ‌}}<ref>مسند الشهاب، ج، ص ۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۰ و کنز العمال، ج۳، ص۵۹.</ref>،‌ در [[حدیث]] دیگری از [[رسول خدا]] {{صل}} آمده است: {{متن حدیث| أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ‌ دَرَجَةِ الصِّيَامِ‌ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ؟ اِصَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ}}<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۴۶۰؛ مسند احمد، ج ۶، ص۴۴۵ - ۴۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص۴۶۰ و صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۴۹۰.</ref>.<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۳ ـ ۱۳۹.</ref>
 
==[[آشتی دادن بین مردم]] ([[اصلاح ذات البین]])==
در [[اسلام]] تا حد امکان تلاش شده است که روابط برقرار شده از بین نرود. اگر روابط افراد و [[جامعه]] در سطح [[خرد]] یا کلان به هم بخورد، در اسلام تدابیری اندیشیده شده تا آن روابط دوباره ترمیم یابد:
 
'''مرحله اول:''' به خود دو طرف که رابطه‌شان به هم خورده است سفارش‌هایی شده تا بدون وساطت کسی در صدد ترمیم روابط خود باشند. [[پیامبر اسلام]] فرمود: بیش از سه [[روز]] جایز نیست دو نفر [[مسلمان]] با هم سخن نگویند<ref>معراج السعاده، ص۵۰۷.</ref>. همچنین فرمود: هر کسی که زودتر شروع به [[سخن گفتن]] کند، زودتر داخل [[بهشت]] می‌شود<ref>معراج السعاده، ص۵۰۷.</ref> و [[ثواب]] زیادی برای او در نظر گرفته شده است.
 
'''مرحله دوم:''' اگر به هر دلیلی آنها در مرحله اول موفق نشدند باهم [[آشتی]] کنند، اسلام به سایر [[مسلمانان]] سفارش کرده تا اصلاح ذات البین کنند؛ [[پیامبر]] فرمود: از [[خدا]] بترسید - و اگر بین شما اختلافی وجود دارد - آن را [[اصلاح]] نمایید: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> و کسی که [[اقدام]] به این کار - [[آشتی دادن]] - نماید، ثوابی زیاد برای آن در نظر گرفته شده که چه بسا طبق برخی [[روایات]] اصلاح ذات البین از بهترین صادقه‌ها محسوب شده است: {{متن حدیث|قال رسول الله{{صل}}: أفضل الصّدقة إصلاح ذات البين}}<ref>نهج الفصاحه، ح۴۹.</ref>. حتی در برخی روایات، ثواب اصلاح بین دو نفر بهتر از [[نماز]]، [[روزه]] و [[صدقه]] دانسته شده است<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.</ref>. یا حداقل بعد از ادای [[واجبات]] عملی بهتر از [[اصلاح بین مردم]] وجود ندارد؛ چنان که در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|مَا عَمِلَ امْرُؤٌ عَمَلًا بَعْدَ إِقَامَةِ الْفَرَائِضِ خَيْراً مِنْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ}}<ref>منتخب میزان الحکمه، ح۳۵۸۶.</ref>.
 
'''مرحله سوم:''' اگر [[انسان]] برای آشتی دادن دو نفر و ترمیم روابط آنان به [[دروغ]] [[متوسل]] گردد، اشکالی ندارد و جایز است. حضرت فرمود: بین [[مردم]] [[آشتی]] برقرار کنید، هر چند با گفتن [[دروغ]] باشد: {{متن حدیث| أَصْلَحَ بَيْنَ النَّاسِ وَلَوْ تَعْنِي الْكَذِبِ }}<ref>بحارالانوار، کتاب العشره، باب اصلاح بین الناس، ح۱.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که حضرت فرمود: [[انسان]] [[مصلح]] و آشتی‌گر [[دروغ‌گو]] نیست: {{متن حدیث|الْمُصْلِحُ لَيْسَ بِكَاذِبٍ}}<ref>اصول الکافی، باب الاصلاح بین الناس، ح۵؛ منتخب میزان الحکمه، ح۳۵۸۹.</ref> در ضرب‌المثل‌های زبان فارسی نیز این [[حقیقت]] بیان شده است: [[دروغ]] مصلحت‌آمیز به از راست [[فتنه‌انگیز]]<ref>شاید این ضرب‌المثل از این حدیث نبوی گرفته شده باشد: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِي الصَّلَاحِ وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَادِ}} (وصایا الرسول و الائمه، ص۱۹).</ref>. همچنین در [[حدیث نبوی]] آمده است: همه دورغ‌ها نوشته می‌شود، به جز دو دروغ: یکی آنکه در [[جنگ]] گفته می‌شود. دوم آن‌که برای [[اصلاح]] و [[آشتی دادن]] بین دو شخص می‌گویند. {{عربی| كُلُّ الكِذْبِ مَكْتُوبٌ كِذْباً لامَحالَةَ إلاّ أَنْ يَكْذِبَ الرَّجُلُ فِى الحَرْبِ فَإنَّ الحَرْبَ خُدْعَةٌ أَوْ يَكُونُ بَينَ رَجُلَيْنِ شَحْناءُ فَيُصْلُحُ بَيْنَهُما أَو يُحَدِّثَ إمْْرَأَتَهُ يُرْضيها}}<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۸۰. </ref>.
 
برخی [[فقها]] از همین [[احادیث]] چنین [[استنباط]] کرده‌اند که آشتی دادن بین دو [[مؤمن]] [[واجب]] است؛ زیرا دروغ گفتن واجب است و واجب ساقط نمی‌شود مگر به واجب مهم‌تر از آن<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۸۰. </ref>.
 
'''مرحله چهارم:''' اگر لازم باشد برای آشتی دادن دو مؤمن از [[مال امام]]{{ع}} [[مصرف]] شود، بی‌اشکال است و [[امام]]{{ع}} [[اجازه]] داده است که اگر بین [[شیعیان]] نزاعی در بگیرد و می‌‌توان با مصرف کردن [[مال]] آنها را آشتی داد، لازم است این کار صورت گیرد: {{متن حدیث|قَالَ الصادق{{ع}} للمفضل: إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي}}<ref>اصول کافی، باب الاصلاح بین الناس، ح۳، جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص 97-99.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آشتی]]
* [[آشتی]]
* [[اصلاح]]
* [[اصلاح]]
* [[صلح]]
* [[صلح]]
* [[آتش‌بس]]
* [[آتش‌بس]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==پانویس==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1368945.jpg|22px]] [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{فضایل اخلاقی}}
{{فضایل اخلاقی}}
[[رده:مدخل]]
 
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:اصلاح]]
[[رده:اصلاح]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۱

مقدمه

درباره معنای لغوی اصلاح فی‌مابین می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  1. اصلاح فیمابین مترادف اصلاح میان مردم است[۱].
  2. اصلاح از ریشه صلح، آراستن و به صلاح در آوردن است[۲].
  3. ذات البین به معنی بین مردم و فی مابین است[۳].

اصلاح از بزرگ‌ترین مصادیق خیرخواهی در بین مردم و پاداش آن نزد خداوند بسیار است. اینکه دروغ گفتن در زمینه اصلاح بین مردم جایز است نشان دهنده اهمیت موضوع است، وگرنه ترک دروغ واجب است و واجب را جز واجب‌تر و مهم‌تر از خود ساقط نمی‌کند[۴].

از نظر قرآن هیچ منظره‌ای زشت‌تر از این نیست که عده‌ای از مسلمانان با هم درگیر و آنگاه عده‌ای، بی‌تفاوت نظاره‌گر زد و خورد برادران خود باشند و مظلومی در این میان از پا در بیاید. بنابراین وظیفه هر مسلمانی این است که از نزاع و خونریزی میان مسلمانان جلوگیری کرده، احساس مسئولیت نماید و اگر یکی از دو طرف نزاع در برابر اجرای عدالت تسلیم نشد، بر مسلمین واجب است که برای حمایت مظلوم، با طغیانگران تا آن‌جا که به حکم خدا سرنهند پیکار کنند. در صورتی که طاغی تسلیم قانون شد باید بین آ‌ن‌ها صلح و آشتی برقرار کنند و ریشه اختلافات را حل کنند[۵].

ضد فساد، اصلاح ذات‌البین است که دلیل شرافت و طبع بلند انسان است و اگر کسی موفق شود بین دو نفر یا دو فامیل آشتی و الفت (به جای قهر و کینه) ایجاد کند، ثواب اخروی و لذت دنیا را به همراه دارد[۶].[۷]

اصلاح بین مردم از نگاه فقه

در فقه اسلامی، آشتی دادن دو یا چند نفری که با هم کینه و دشمنی دارند، مستحب و در موردی که حفظ جان مؤمنی بر آن توقّف دارد واجب است. از موارد مصرف زکات اصلاح ذات البین است[۸]. مستحب است قاضی پیش از داوری، دو طرف دعوا را به صلح و آشتی فراخواند و در صورت خودداری آن دو، حکم را صادر کند[۹].[۱۰]

اصلاح بین مردم در سیره نبوی

استواری پایه‌های جامعه جزیرة العرب بر سازمان عشیره‌ای و نداشتن حکومتی یکپارچه، آتش جنگ‌های درازمدت را در جزیرة العرب پیش از اسلام برافروخته بود و درگیری مردم بر سر مسائل بی‌اهمیت، گاه به نبردهای سخت میان قبایل می‌انجامید و آنان را به جنگ برای نابودی یکدیگر وادار می‌ساخت. پیامبر (ص) در چنین جامعه‌ای برانگیخته شد. آن حضرت، برای اصلاح وضعیت موجود، هم‌زمان در سه زمینه به فعالیت پرداخت:‌

  1. اصلاح اندیشه‌ها و توجه به اصل همدردی: با توجه به اینکه هر کار، نتیجه اندیشه‌ای است که در روح و فکر افراد نفوذ یافته است، پیامبر (ص) برای اصلاح جامعه، همان‌گونه که در عمل می‌کوشید، در بُعد نظری نیز همواره به ارشاد، راهنمایی و جهت‌دهی اندیشه‌های مردم به سوی اصلاح و کمال می‌پرداخت. ایشان با تأکید بر شعار ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۱۱]؛ این اصل را اساس برتری انسان‌ها در جامعه قرار داد. رسول اکرم (ص) مؤمنان را در دوستی، مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر چونان یک پیکر معرفی می‌کرد که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد[۱۲]. در نتیجه، حضرت رسول (ص)، مردم را به تلاش برای حل مشکلات یکدیگر موظف می‌دانست.
  2. اصلاح پیوندهای اجتماعی: روابط اجتماعیِ شکل گرفته بر اساس تعصبات قبیله‌ای در شبه‌جزیره جزیرة العرب که به جنگ و خونریزی می‌انجامید، باید اصلاح می‌شد تا حکومتی اسلامی و ملتی یکپارچه ساخته شود. از دلایل مهم دعوت پیامبر (ص) برای رفتن به مدینه و وعده یاری او در شکل‌دهی حکومت اسلامی، امید به ایجاد صلح پایدار بود[۱۳]. رسول خدا (ص) نیز برای اصلاح پیوندهای اجتماعی ملت مسلمانی که تازه از مهاجر و انصار شکل گرفته بود، اقداماتی انجام داد مانند: سفارش به تقوا؛ توجه به فعالیت‌های گروهی؛ تدوین قانون اساسی و بستن پیمان برادری بین مهاجر و انصار.
  3. ایجاد اصلاح در عرصه قضا: قضاوت، از اصول مهم یک حکومت کارآمد و از وظایف پیامبران الهی که در قرآن بیان شده، برپایی قسط و عدالت در جامعه است[۱۴]، حضرت محمد (ص) در قرآن با عنوان داور، معرفی و این وظیفه ایشان به روشنی بیان شده است[۱۵]. رسول اکرم (ص) پیش از بعثت نیز محل رجوع مردم در هنگام بروز مشکلات و اختلافات بود[۱۶] و ایشان پس از بعثت و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه نیز در جایگاه نخستین داور و قاضی به اصلاح میان مردم پرداخت.

پیامبر اکرم (ص) اصلاح بین افراد را بهترین صدقه دانسته، فرمود: « أَفْضَلُ‌ الصَّدَقَةِ إِصْلَاحِ‌ ذَاتِ‌ الْبَيْنِ‌»[۱۷]،‌ در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) آمده است: « أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ‌ دَرَجَةِ الصِّيَامِ‌ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ؟ اِصَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ»[۱۸].[۱۹]

آشتی دادن بین مردم (اصلاح ذات البین)

در اسلام تا حد امکان تلاش شده است که روابط برقرار شده از بین نرود. اگر روابط افراد و جامعه در سطح خرد یا کلان به هم بخورد، در اسلام تدابیری اندیشیده شده تا آن روابط دوباره ترمیم یابد:

مرحله اول: به خود دو طرف که رابطه‌شان به هم خورده است سفارش‌هایی شده تا بدون وساطت کسی در صدد ترمیم روابط خود باشند. پیامبر اسلام فرمود: بیش از سه روز جایز نیست دو نفر مسلمان با هم سخن نگویند[۲۰]. همچنین فرمود: هر کسی که زودتر شروع به سخن گفتن کند، زودتر داخل بهشت می‌شود[۲۱] و ثواب زیادی برای او در نظر گرفته شده است.

مرحله دوم: اگر به هر دلیلی آنها در مرحله اول موفق نشدند باهم آشتی کنند، اسلام به سایر مسلمانان سفارش کرده تا اصلاح ذات البین کنند؛ پیامبر فرمود: از خدا بترسید - و اگر بین شما اختلافی وجود دارد - آن را اصلاح نمایید: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ[۲۲] و کسی که اقدام به این کار - آشتی دادن - نماید، ثوابی زیاد برای آن در نظر گرفته شده که چه بسا طبق برخی روایات اصلاح ذات البین از بهترین صادقه‌ها محسوب شده است: «قال رسول الله(ص): أفضل الصّدقة إصلاح ذات البين»[۲۳]. حتی در برخی روایات، ثواب اصلاح بین دو نفر بهتر از نماز، روزه و صدقه دانسته شده است[۲۴]. یا حداقل بعد از ادای واجبات عملی بهتر از اصلاح بین مردم وجود ندارد؛ چنان که در حدیث نبوی آمده است: «مَا عَمِلَ امْرُؤٌ عَمَلًا بَعْدَ إِقَامَةِ الْفَرَائِضِ خَيْراً مِنْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ»[۲۵].

مرحله سوم: اگر انسان برای آشتی دادن دو نفر و ترمیم روابط آنان به دروغ متوسل گردد، اشکالی ندارد و جایز است. حضرت فرمود: بین مردم آشتی برقرار کنید، هر چند با گفتن دروغ باشد: « أَصْلَحَ بَيْنَ النَّاسِ وَلَوْ تَعْنِي الْكَذِبِ »[۲۶]. از امام صادق(ع) آمده است که حضرت فرمود: انسان مصلح و آشتی‌گر دروغ‌گو نیست: «الْمُصْلِحُ لَيْسَ بِكَاذِبٍ»[۲۷] در ضرب‌المثل‌های زبان فارسی نیز این حقیقت بیان شده است: دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز[۲۸]. همچنین در حدیث نبوی آمده است: همه دورغ‌ها نوشته می‌شود، به جز دو دروغ: یکی آنکه در جنگ گفته می‌شود. دوم آن‌که برای اصلاح و آشتی دادن بین دو شخص می‌گویند. كُلُّ الكِذْبِ مَكْتُوبٌ كِذْباً لامَحالَةَ إلاّ أَنْ يَكْذِبَ الرَّجُلُ فِى الحَرْبِ فَإنَّ الحَرْبَ خُدْعَةٌ أَوْ يَكُونُ بَينَ رَجُلَيْنِ شَحْناءُ فَيُصْلُحُ بَيْنَهُما أَو يُحَدِّثَ إمْْرَأَتَهُ يُرْضيها[۲۹].

برخی فقها از همین احادیث چنین استنباط کرده‌اند که آشتی دادن بین دو مؤمن واجب است؛ زیرا دروغ گفتن واجب است و واجب ساقط نمی‌شود مگر به واجب مهم‌تر از آن[۳۰].

مرحله چهارم: اگر لازم باشد برای آشتی دادن دو مؤمن از مال امام(ع) مصرف شود، بی‌اشکال است و امام(ع) اجازه داده است که اگر بین شیعیان نزاعی در بگیرد و می‌‌توان با مصرف کردن مال آنها را آشتی داد، لازم است این کار صورت گیرد: «قَالَ الصادق(ع) للمفضل: إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي»[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۳.
  2. منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۶۲.
  3. منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۲۱۹.
  4. محمد رحیم نوری، مبانی اخلاق، ص۲۱۴ – ۲۱۵.
  5. ابوالفضل بهرام‌پور، اخلاق و عرفان در سوره حجرات، ص۴۷.
  6. محمد جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص۲۲۶.
  7. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۴.
  8. جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۶۵ ـ ۲۶۸
  9. جواهر الکلام، ج ۴۰، ص۱۴۵
  10. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، ص ۵۴۴.
  11. هر کس باتقواتر است، نزد خدا گرامی‌تر است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.
  12. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۵۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۳۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۲۱۱.
  13. وات مونتگمری، محمد؛ پیامبر و سیاستمدار، ص ۱۱۱ - ۱۱۳.
  14. سوره حدید، آیه ۲۵.
  15. سوره نساء، آیه ۵۹ و آیه ۱۰۵.
  16. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.
  17. مسند الشهاب، ج، ص ۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۰ و کنز العمال، ج۳، ص۵۹.
  18. کنزالعمال، ج۳، ص۴۶۰؛ مسند احمد، ج ۶، ص۴۴۵ - ۴۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص۴۶۰ و صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۴۹۰.
  19. اخلاقی، معصومه فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۳۳ ـ ۱۳۹.
  20. معراج السعاده، ص۵۰۷.
  21. معراج السعاده، ص۵۰۷.
  22. «پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه ۱.
  23. نهج الفصاحه، ح۴۹.
  24. جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  25. منتخب میزان الحکمه، ح۳۵۸۶.
  26. بحارالانوار، کتاب العشره، باب اصلاح بین الناس، ح۱.
  27. اصول الکافی، باب الاصلاح بین الناس، ح۵؛ منتخب میزان الحکمه، ح۳۵۸۹.
  28. شاید این ضرب‌المثل از این حدیث نبوی گرفته شده باشد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِي الصَّلَاحِ وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَادِ» (وصایا الرسول و الائمه، ص۱۹).
  29. جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  30. جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  31. اصول کافی، باب الاصلاح بین الناس، ح۳، جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  32. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص 97-99.