←پانویس
جز (جایگزینی متن - '↵{{پرسمان انتظار فرج}}' به ' == پرسشهای وابسته == {{پرسمان انتظار فرج}}') |
(←پانویس) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مهدویت}} | {{مهدویت}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از آن هنگام که [[پیامبران]] الهی، [[بشریت]] را از وجود چنین آینده درخشانی [[آگاه]] ساختند و نوید آن روز را دادند، [[انسانها]] چشم به راه چنین روزی بودند؛ ولی به شکلهای گوناگون و نسبت به زمانهای مختلف، هر یک برای خود ترسیمی از آن داشتند که میتوان آنها را به چهار دوره و یا چهار مرحله تقسیم کرد: | از آن هنگام که [[پیامبران]] الهی، [[بشریت]] را از وجود چنین آینده درخشانی [[آگاه]] ساختند و نوید آن روز را دادند، [[انسانها]] چشم به راه چنین روزی بودند؛ ولی به شکلهای گوناگون و نسبت به زمانهای مختلف، هر یک برای خود ترسیمی از آن داشتند که میتوان آنها را به چهار دوره و یا چهار مرحله تقسیم کرد: | ||
*'''دوره اول: دوره پیش از [[اسلام]]:''' در این دوره، [[مردم]] از سخنان [[پیامبران]] پیرامون روز [[موعود]]، دو چیز وابسته به یکدیگر میفهمیدند. اول اینکه زمان تحقق این روز مشخص نیست و فقط موکول به [[اراده]] [[خدای متعال]] است. و دوم اینکه این [[پیامبر]]ی که خود سخن از آن روز میگوید، پیشوای آن روز نیست و [[خداوند]] او را برای چنان روزی [[ذخیره]] نکرده است؛ بلکه شخص دیگری را در آیندهای بسیار دور، برای آن کار [[برگزیده]]، و این [[مأموریت]] را به او واگذار خواهد کرد. | * '''دوره اول: دوره پیش از [[اسلام]]:''' در این دوره، [[مردم]] از سخنان [[پیامبران]] پیرامون روز [[موعود]]، دو چیز وابسته به یکدیگر میفهمیدند. اول اینکه زمان تحقق این روز مشخص نیست و فقط موکول به [[اراده]] [[خدای متعال]] است. و دوم اینکه این [[پیامبر]]ی که خود سخن از آن روز میگوید، پیشوای آن روز نیست و [[خداوند]] او را برای چنان روزی [[ذخیره]] نکرده است؛ بلکه شخص دیگری را در آیندهای بسیار دور، برای آن کار [[برگزیده]]، و این [[مأموریت]] را به او واگذار خواهد کرد. | ||
در این صورت، [[انتظار]] بدان معنی که در دوران [[غیبت کبری]] ممکن است [[تفسیر]] شود نخواهد بود، و همانگونه که در این دوره به معنای پدیدار شدن هر لحظه و فرا رسیدن در هر آن میباشد، در آن زمانها بدان معنی بوده که هنوز وقت آن نرسیده و قرار نیست به این زودیها فرا رسد، و فقط همین اندازه کافی است که به آن آینده روشن [[معتقد]] باشند و آن را باور داشته باشند. در این دوره، اگر چه [[مردم]] سر آن را نمیدانستند و توجهی به آن نداشتند، ولی با در نظر گرفتن برنامهریزی کلی الهی، و اینکه دانستیم در آن زمانها هیچ یک از دو شرط [[ظهور]] موجود نبوده است، میتوانیم بگوییم که اصولا [[انسانیت]]، نه در آن درجه بوده که طرح کلی [[عدالت]] را بفهمد، و نه در آن سطح از [[اخلاص]] و [[اراده]] محکم و استوار بوده، که بتواند [[رهبری]] روز [[موعود]] را به دست گیرد. | در این صورت، [[انتظار]] بدان معنی که در دوران [[غیبت کبری]] ممکن است [[تفسیر]] شود نخواهد بود، و همانگونه که در این دوره به معنای پدیدار شدن هر لحظه و فرا رسیدن در هر آن میباشد، در آن زمانها بدان معنی بوده که هنوز وقت آن نرسیده و قرار نیست به این زودیها فرا رسد، و فقط همین اندازه کافی است که به آن آینده روشن [[معتقد]] باشند و آن را باور داشته باشند. در این دوره، اگر چه [[مردم]] سر آن را نمیدانستند و توجهی به آن نداشتند، ولی با در نظر گرفتن برنامهریزی کلی الهی، و اینکه دانستیم در آن زمانها هیچ یک از دو شرط [[ظهور]] موجود نبوده است، میتوانیم بگوییم که اصولا [[انسانیت]]، نه در آن درجه بوده که طرح کلی [[عدالت]] را بفهمد، و نه در آن سطح از [[اخلاص]] و [[اراده]] محکم و استوار بوده، که بتواند [[رهبری]] روز [[موعود]] را به دست گیرد. | ||
*'''دوره دوم: دوران بعد از [[اسلام]] تا آغاز [[غیبت صغری]]:''' در این دوره، [[انسانها]] نقشه و برنامه کلی [[عدالت]] الهی را از سوی [[خدای تعالی]] دریافت داشتند، و میتوان گفت که یکی از دو شرط ایجاد شده است. | * '''دوره دوم: دوران بعد از [[اسلام]] تا آغاز [[غیبت صغری]]:''' در این دوره، [[انسانها]] نقشه و برنامه کلی [[عدالت]] الهی را از سوی [[خدای تعالی]] دریافت داشتند، و میتوان گفت که یکی از دو شرط ایجاد شده است. | ||
ولی در عین حال، مفهوم [[انتظار]] با معنایی که در دوره قبل داشت تفاوتی نکرده، و آن چنان نبود که [[مردم]] آرزوی فرا رسیدن ناگهانی آن روز را داشته باشند، بلکه افراد [[مؤمن]]، این مسأله را باور داشتند که در آینده دوری این مطلب تحقق مییابد و آن روز شکوهمند فرا میرسد. تنها تفاوتی که این دوره با دوره قبل داشت، آن بود که [[مسلمانها]] میدانستند که این طرح و نقشه الهی مطابق [[دین]] و [[آیین]] آنها خواهد بود، و [[حکومت]] عادلانه جهانی زیر سایه [[اسلام]] تشکیل خواهد شد، و در آینده، [[اسلام]] بر سراسر [[جهان]] حکمفرمایی خواهد کرد. اگر به کیفیت و راههای [[تبلیغ]] و نحوههای [[ابلاغ]] این روز از سوی [[رسول خدا]] و [[پیشوایان]] گرامی [[اسلام]] بنگریم، این مطلب را به وضوح و روشنی میبینیم. | ولی در عین حال، مفهوم [[انتظار]] با معنایی که در دوره قبل داشت تفاوتی نکرده، و آن چنان نبود که [[مردم]] آرزوی فرا رسیدن ناگهانی آن روز را داشته باشند، بلکه افراد [[مؤمن]]، این مسأله را باور داشتند که در آینده دوری این مطلب تحقق مییابد و آن روز شکوهمند فرا میرسد. تنها تفاوتی که این دوره با دوره قبل داشت، آن بود که [[مسلمانها]] میدانستند که این طرح و نقشه الهی مطابق [[دین]] و [[آیین]] آنها خواهد بود، و [[حکومت]] عادلانه جهانی زیر سایه [[اسلام]] تشکیل خواهد شد، و در آینده، [[اسلام]] بر سراسر [[جهان]] حکمفرمایی خواهد کرد. اگر به کیفیت و راههای [[تبلیغ]] و نحوههای [[ابلاغ]] این روز از سوی [[رسول خدا]] و [[پیشوایان]] گرامی [[اسلام]] بنگریم، این مطلب را به وضوح و روشنی میبینیم. | ||
و اما نسبت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]؛ همین اندازه ما را بس است که میبینیم آن [[حضرت]] از وجود [[حضرت مهدی]] خبر داده و فرموده است که او از [[فرزندان]] و [[خاندان]] وی، و از ذراری و [[فرزندان]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]] {{س}} است. و تذکر داده است که او به وجود خواهد آمد و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد کرد، و او از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} است، و دارای این چنین ویژگیهایی است. بنابراین [[پیشوا]] و [[زمامدار]] روز [[موعود]]، شخص [[رسول الله|حضرت رسول]] نخواهد بود، و در دوران زندگیش، آن کار مهم و عمده را در سطح جهانی انجام نخواهد داد، چنانکه [[حکمت]] آن را در گذشته دانستیم. بنابراین، کلمه [[انتظار]] در دوران [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]، با [[یقین]] به اینکه در آن زمان ایجاد نخواهد شد، همراه بوده است. و اما [[انتظار]] در دوران [[ائمه]] {{عم}} در آن زمانها هم میتوانیم بگوییم که به همان معنی و مفهوم زمان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بوده است، که میتوان این برداشت را از مجموعه فرمایشات [[ائمه]] اظهار که در آن [[روایات]]، [[ائمه]] میخواستهاند درباره [[اندیشه]] [[مهدویت]] صحبت کنند، به دست آورد. مانند این جمله: «[[مهدی]] هفتمین نفر از [[فرزندان]] پنجمین نفر آنها است.»<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ۲۱۲.</ref> و یا فرمایش [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}}: به [[خدا]] [[سوگند]] من [[صاحب]] شما (آن [[صاحب]] الامری که شما در [[انتظار]] اویید) نیستم. [[راوی]] میپرسد: پس [[صاحب]] ما کیست؟ [[حضرت]] میفرمایند: «بنگر به کسی که تولدش از [[مردم]] پنهان است، اوست [[صاحب]] شما.»<ref>کمال الدین، ۳۲۵.</ref> | و اما نسبت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]؛ همین اندازه ما را بس است که میبینیم آن [[حضرت]] از وجود [[حضرت مهدی]] خبر داده و فرموده است که او از [[فرزندان]] و [[خاندان]] وی، و از ذراری و [[فرزندان]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]] {{س}} است. و تذکر داده است که او به وجود خواهد آمد و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد کرد، و او از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} است، و دارای این چنین ویژگیهایی است. بنابراین [[پیشوا]] و [[زمامدار]] روز [[موعود]]، شخص [[رسول الله|حضرت رسول]] نخواهد بود، و در دوران زندگیش، آن کار مهم و عمده را در سطح جهانی انجام نخواهد داد، چنانکه [[حکمت]] آن را در گذشته دانستیم. بنابراین، کلمه [[انتظار]] در دوران [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]، با [[یقین]] به اینکه در آن زمان ایجاد نخواهد شد، همراه بوده است. و اما [[انتظار]] در دوران [[ائمه]] {{عم}} در آن زمانها هم میتوانیم بگوییم که به همان معنی و مفهوم زمان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بوده است، که میتوان این برداشت را از مجموعه فرمایشات [[ائمه]] اظهار که در آن [[روایات]]، [[ائمه]] میخواستهاند درباره [[اندیشه]] [[مهدویت]] صحبت کنند، به دست آورد. مانند این جمله: «[[مهدی]] هفتمین نفر از [[فرزندان]] پنجمین نفر آنها است.»<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ۲۱۲.</ref> و یا فرمایش [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}}: به [[خدا]] [[سوگند]] من [[صاحب]] شما (آن [[صاحب]] الامری که شما در [[انتظار]] اویید) نیستم. [[راوی]] میپرسد: پس [[صاحب]] ما کیست؟ [[حضرت]] میفرمایند: «بنگر به کسی که تولدش از [[مردم]] پنهان است، اوست [[صاحب]] شما.»<ref>کمال الدین، ۳۲۵.</ref> وقتی [[امام باقر|حضرت باقر]]، [[مهدی]] بودن خود را [[انکار]] میکند، میفهمیم که لااقل تا وقتی [[حضرت]] زنده است، آن روز [[موعود]] نخواهد رسید. و یا همچون این جمله که فرمودهاند: «چگونه خواهد بود وضع شما، وقتی که بدون پیشوای رهنما و [[رهبر]] قرار گیرید، برخی از شما از برخی دیگر [[تبری]] جوید ...»<ref>کمال الدین، ۳۴۸.</ref> بنابراین تا زمانی که [[ائمه]] {{عم}} در بین [[مردم]] شناخته شده و در ارتباط با آنها بودند، هیچ یک [[مهدی]] {{ع}} نبوده؛ و لذا برای تحقق بخشیدن به آن روز، دست به [[شمشیر]] و [[قیام]] مسلحانه نبردهاند. و نیز اگر [[اخبار]] و [[روایات]] مربوط به [[آزمایش]] و [[امتحان]] را در نظر گیریم، که [[ظهور]] [[حضرت]] را پیش از [[آزمایش]] عمومی [[مردم]] نفی میکند، میتوانیم بگوییم که تا وقتی [[آزمایش]] [[مردم]] به انجام نرسیده، روز [[موعود]] فرا نخواهد رسید. | ||
آن [[روایات]] از این قرار است: «این [[امر]] واقع نخواهد شد مگر بعد از [[نومیدی]]؛ نه به [[خدا]] [[سوگند]] تا اینکه از یکدیگر جدا و شناخته شوید؛ نه به [[خدا]] [[سوگند]] تا وقتی که [[آزمایش]] گردید، نه به [[خدا]] [[سوگند]] شما را فرا نخواهد رسید تا وقتی که [[شقی]] و بدبخت شود آن کس که [[شقی]] و بدبخت میشود و سعادتمند و خوشبخت شود آن کس که سعید خواهد شد.»<ref>کمال الدین، ۳۴۶؛ کافی ۱، ۳۷۰.</ref> و همچنین وقتی [[اخبار]] مربوط به پدید آمدن نشانههای [[ظهور]] را [[مطالعه]] کنیم، نشانههایی میبینیم، که در دوران [[ائمه اطهار]]، هیچ یک از آنها وجود نداشته است، همچون [[صیحه آسمانی]] و [[خسف]] که در آینده خواهد آمد، و تا وقتی این نشانهها آشکار نشود [[حضرت]] [[ظهور]] نخواهد کرد. | آن [[روایات]] از این قرار است: «این [[امر]] واقع نخواهد شد مگر بعد از [[نومیدی]]؛ نه به [[خدا]] [[سوگند]] تا اینکه از یکدیگر جدا و شناخته شوید؛ نه به [[خدا]] [[سوگند]] تا وقتی که [[آزمایش]] گردید، نه به [[خدا]] [[سوگند]] شما را فرا نخواهد رسید تا وقتی که [[شقی]] و بدبخت شود آن کس که [[شقی]] و بدبخت میشود و سعادتمند و خوشبخت شود آن کس که سعید خواهد شد.»<ref>کمال الدین، ۳۴۶؛ کافی ۱، ۳۷۰.</ref> و همچنین وقتی [[اخبار]] مربوط به پدید آمدن نشانههای [[ظهور]] را [[مطالعه]] کنیم، نشانههایی میبینیم، که در دوران [[ائمه اطهار]]، هیچ یک از آنها وجود نداشته است، همچون [[صیحه آسمانی]] و [[خسف]] که در آینده خواهد آمد، و تا وقتی این نشانهها آشکار نشود [[حضرت]] [[ظهور]] نخواهد کرد. | ||
*'''دوره سوم: دوران [[غیبت صغری]] (برای [[شیعیان]] [[امامیه]]):''' در این دوره - چنانکه در [[تاریخ]] [[غیبت صغری]] دانستیم - [[حضرت]] به صورت پنهانی میزیست، و [[شیعیان]] خود را [[رهبری]] میفرمود، و بدیهی است که در این دوره، [[شیعیان]] هر لحظه [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] را داشتند؛ زیرا مرتب از سوی حکومتهای وقت بر آنها [[ستم]] و [[بیداد]] وارد شده، و از طرف دیگر، آنها [[یقین]] به وجود [[حضرت]] داشتند، و میدانستند که آن [[حضرت]] از تمام اوضاع و احوال آشفته و پریشان [[جامعه]] [[آگاه]] است. و این را نیز میدانستند که [[خداوند]] او را برای برافکندن ریشه [[ظلم]] و [[فساد]] از روی [[زمین]] و از پهنه [[گیتی]] [[ذخیره]] کرده است؛ ولی از اینکه [[خداوند]] برای این کار در آن برنامهریزی خود، زمان ویژهای معین کرده غافل بودند، و نمیدانستند که هنوز شرایط [[ظهور]] آماده نشده است. و اگر در این مسأله عمیقتر بیندیشیم، میبینیم که خود این جو [[فکری]]، دارای مصلحتی بوده و آن [[حضرت]] [[صلاح]] نمیدانستهاند که این حالت [[انتظار]] [[مردم]] را تبدیل به [[یأس]] و [[نومیدی]] کنند، بلکه [[مصلحت]] در همین بوده که هر لحظه در [[اندیشه]] [[انتظار]] آن [[حضرت]] به سر برند، و این خود در ایجاد پیوند و علاقه بیشتر و عاطفه و [[محبت]] افزونتری نسبت به آن [[حضرت]] از سوی [[پیروان]] و شیعیانش مؤثر بوده است. و لذا [[حضرت]]، این [[انتظار]] سریع آنها را تصحیح نکرده، و آن حالت را [[تکذیب]] نفرمودند؛ زیرا هر چه [[امید]] در اشخاص، قویتر و نیرومندتر باشد، ارتباط و پیوند با آن [[حضرت]] بیشتر و محکمتر خواهد بود. | * '''دوره سوم: دوران [[غیبت صغری]] (برای [[شیعیان]] [[امامیه]]):''' در این دوره - چنانکه در [[تاریخ]] [[غیبت صغری]] دانستیم - [[حضرت]] به صورت پنهانی میزیست، و [[شیعیان]] خود را [[رهبری]] میفرمود، و بدیهی است که در این دوره، [[شیعیان]] هر لحظه [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] را داشتند؛ زیرا مرتب از سوی حکومتهای وقت بر آنها [[ستم]] و [[بیداد]] وارد شده، و از طرف دیگر، آنها [[یقین]] به وجود [[حضرت]] داشتند، و میدانستند که آن [[حضرت]] از تمام اوضاع و احوال آشفته و پریشان [[جامعه]] [[آگاه]] است. و این را نیز میدانستند که [[خداوند]] او را برای برافکندن ریشه [[ظلم]] و [[فساد]] از روی [[زمین]] و از پهنه [[گیتی]] [[ذخیره]] کرده است؛ ولی از اینکه [[خداوند]] برای این کار در آن برنامهریزی خود، زمان ویژهای معین کرده غافل بودند، و نمیدانستند که هنوز شرایط [[ظهور]] آماده نشده است. و اگر در این مسأله عمیقتر بیندیشیم، میبینیم که خود این جو [[فکری]]، دارای مصلحتی بوده و آن [[حضرت]] [[صلاح]] نمیدانستهاند که این حالت [[انتظار]] [[مردم]] را تبدیل به [[یأس]] و [[نومیدی]] کنند، بلکه [[مصلحت]] در همین بوده که هر لحظه در [[اندیشه]] [[انتظار]] آن [[حضرت]] به سر برند، و این خود در ایجاد پیوند و علاقه بیشتر و عاطفه و [[محبت]] افزونتری نسبت به آن [[حضرت]] از سوی [[پیروان]] و شیعیانش مؤثر بوده است. و لذا [[حضرت]]، این [[انتظار]] سریع آنها را تصحیح نکرده، و آن حالت را [[تکذیب]] نفرمودند؛ زیرا هر چه [[امید]] در اشخاص، قویتر و نیرومندتر باشد، ارتباط و پیوند با آن [[حضرت]] بیشتر و محکمتر خواهد بود. | ||
بلکه [[اخبار]] و روایاتی وارد شده است که [[حضرت]]، خود به این حالت [[انتظار]]، شدت بخشیده و نزدیکی زمان [[ظهور]] خود را تأکید فرمودهاند، که این [[روایات]] را در کتاب [[تاریخ]] [[غیبت صغری]] [[نقل]] کرده و اشکالات و مناقشات آنها را متذکر شدیم<ref>تاریخ الغیبة الصغری، ۵۸۴ و صفحات بعد.</ref>. گاهی چنین به ذهن میرسد که در این دوره [[مردم]] میتوانستند از اخباری که [[ظهور]] [[حضرت]] را متوقف بر [[امتحان]] و [[آزمایش]] میدانست، و یا روایاتی که گویای پیدایش [[علائم ظهور]] بود [[آگاه]] شوند، تا بدانند که در زمان آنها [[ظهور]]ی واقع نخواهد شد، چون هنوز [[امتحان]] برگزار نشده و دیگر نشانههای [[ظهور]] پدیدار نگشته است. | بلکه [[اخبار]] و روایاتی وارد شده است که [[حضرت]]، خود به این حالت [[انتظار]]، شدت بخشیده و نزدیکی زمان [[ظهور]] خود را تأکید فرمودهاند، که این [[روایات]] را در کتاب [[تاریخ]] [[غیبت صغری]] [[نقل]] کرده و اشکالات و مناقشات آنها را متذکر شدیم<ref>تاریخ الغیبة الصغری، ۵۸۴ و صفحات بعد.</ref>. گاهی چنین به ذهن میرسد که در این دوره [[مردم]] میتوانستند از اخباری که [[ظهور]] [[حضرت]] را متوقف بر [[امتحان]] و [[آزمایش]] میدانست، و یا روایاتی که گویای پیدایش [[علائم ظهور]] بود [[آگاه]] شوند، تا بدانند که در زمان آنها [[ظهور]]ی واقع نخواهد شد، چون هنوز [[امتحان]] برگزار نشده و دیگر نشانههای [[ظهور]] پدیدار نگشته است. | ||
این مطلب را میتوان از چندین جهت ضعیف و بیدلیل دانست، که روشنترین جواب این است که ممکن است یک [[انسان]] معمولی [[فکر]] کند که احتمال دارد در همان دوره [[عمر]] او آن [[امتحان]] انجام گیرد و آن نشانههای [[ظهور]] ظاهر گردد، و احتمال بدهد که تا زمان [[ظهور]] چندان وقتی هم نمانده است، و ممکن است که [[حضرت]] در همان دوره [[عمر]] او [[قیام]] کند. و همین احتمال کافی است که او را در حال [[انتظار]] و چشم به راهی نگاه دارد، و او خود را آماده [[ظهور]] [[حضرت]] کند، و [[فکر]] و [[اندیشه]] خود را برای [[ظهور]] [[حضرت]] آماده و روبهراه گرداند، و به [[خودسازی]] بپردازد. | این مطلب را میتوان از چندین جهت ضعیف و بیدلیل دانست، که روشنترین جواب این است که ممکن است یک [[انسان]] معمولی [[فکر]] کند که احتمال دارد در همان دوره [[عمر]] او آن [[امتحان]] انجام گیرد و آن نشانههای [[ظهور]] ظاهر گردد، و احتمال بدهد که تا زمان [[ظهور]] چندان وقتی هم نمانده است، و ممکن است که [[حضرت]] در همان دوره [[عمر]] او [[قیام]] کند. و همین احتمال کافی است که او را در حال [[انتظار]] و چشم به راهی نگاه دارد، و او خود را آماده [[ظهور]] [[حضرت]] کند، و [[فکر]] و [[اندیشه]] خود را برای [[ظهور]] [[حضرت]] آماده و روبهراه گرداند، و به [[خودسازی]] بپردازد. | ||
*'''دوره چهارم: دوران [[غیبت کبری]] (دورهای که ما در آن به سر میبریم):''' قبلا گفتیم که در این دوره، [[انتظار]] به معنای چشم به راه بودن و در [[انتظار]] [[ظهور]] و برپایی روز [[موعود]] در هر زمان و هر روز بودن است؛ زیرا [[ظهور]]، فقط وابسته به [[اراده خداوند]] است و هیچ شرط دیگری ندارد، چنانکه در آخرین [[پیام]] [[حضرت]] به [[آخرین نایب]] خاص - که در آن [[پیام]]، پایان دوره [[غیبت صغری]] و آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام میفرمایند - آمده است که [[حضرت]] فرمودهاند: «[[ظهور]]ی نخواهد بود، مگر بعد از اجازه [[خداوند متعال]]»<ref>تاریخ الغیبة الصغری، ۶۳۴؛ غیبت شیخ طوسی، ۲۴۳.</ref>. و یا روایاتی که فرا رسیدن روز [[ظهور]] [[حضرت]] را به صورت ناگهانی و بدون مقدمه مطرح میکند، چنانکه در [[نامه]] [[حضرت]] به [[شیخ مفید]]، این مضمون آمده بود، و دیگر روایاتی که به زودی متذکر آنها خواهیم شد. آری، ممکن است که بگوییم در آغاز [[غیبت کبری]]، [[دلایل]] و نشانههایی بر عدم فوریت [[ظهور]] وجود داشت، چنانکه در همان آخرین [[پیام]] [[حضرت]] میخوانیم که [[حضرت]] میفرماید: «[[غیبت]] کلی واقع شد و [[ظهور]]ی نخواهد بود مگر بعد از اجازه [[خداوند متعال]]، و این [[ظهور]] بعد از زمانی طولانی و تیرگی دلها خواهد بود ...»، زمان طولانی، معنایش گذشتن چندین سال است، بلکه دهها سال باید طول بکشد تا آن دوره به سر آید، نه آنکه [[انتظار]] [[ظهور]]ی فوری را داشته باشیم. | * '''دوره چهارم: دوران [[غیبت کبری]] (دورهای که ما در آن به سر میبریم):''' قبلا گفتیم که در این دوره، [[انتظار]] به معنای چشم به راه بودن و در [[انتظار]] [[ظهور]] و برپایی روز [[موعود]] در هر زمان و هر روز بودن است؛ زیرا [[ظهور]]، فقط وابسته به [[اراده خداوند]] است و هیچ شرط دیگری ندارد، چنانکه در آخرین [[پیام]] [[حضرت]] به [[آخرین نایب]] خاص - که در آن [[پیام]]، پایان دوره [[غیبت صغری]] و آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام میفرمایند - آمده است که [[حضرت]] فرمودهاند: «[[ظهور]]ی نخواهد بود، مگر بعد از اجازه [[خداوند متعال]]»<ref>تاریخ الغیبة الصغری، ۶۳۴؛ غیبت شیخ طوسی، ۲۴۳.</ref>. و یا روایاتی که فرا رسیدن روز [[ظهور]] [[حضرت]] را به صورت ناگهانی و بدون مقدمه مطرح میکند، چنانکه در [[نامه]] [[حضرت]] به [[شیخ مفید]]، این مضمون آمده بود، و دیگر روایاتی که به زودی متذکر آنها خواهیم شد. آری، ممکن است که بگوییم در آغاز [[غیبت کبری]]، [[دلایل]] و نشانههایی بر عدم فوریت [[ظهور]] وجود داشت، چنانکه در همان آخرین [[پیام]] [[حضرت]] میخوانیم که [[حضرت]] میفرماید: «[[غیبت]] کلی واقع شد و [[ظهور]]ی نخواهد بود مگر بعد از اجازه [[خداوند متعال]]، و این [[ظهور]] بعد از زمانی طولانی و تیرگی دلها خواهد بود ...»، زمان طولانی، معنایش گذشتن چندین سال است، بلکه دهها سال باید طول بکشد تا آن دوره به سر آید، نه آنکه [[انتظار]] [[ظهور]]ی فوری را داشته باشیم. | ||
البته مفهوم طول زمان، نسبت به تصور اشخاص و افراد، و سطح بینش [[فرهنگی]] و عقلانی آنها فرق میکند. وقتی یک شخص معمولی این کلمه را میشنود، در ذهن او طول زمان فقط شامل چندین سال میشود، مخصوصا وقتی میشنود که [[ظهور]] وابسته به اجازه [[خداوند]] است، و خود [[شاهد]] گرفتگی دلها و [[گسترش ظلم و فساد]] در روی [[زمین]] میباشد، بنابراین خیلی ساده و معمولی است که در آن زمان و با آن جو [[حاکم]] بر افکار، اشخاص عادی مقصود از طول زمان را همان چند سال بگیرند و نیازی نیست که آن [[مردم]] بدانند مقصود از طول زمان، زمانی بیش از هزار است، چنانکه ما از این کلمه امروزه [[درک]] میکنیم و میفهمیم<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۶۹-۳۷۸.</ref>. | البته مفهوم طول زمان، نسبت به تصور اشخاص و افراد، و سطح بینش [[فرهنگی]] و عقلانی آنها فرق میکند. وقتی یک شخص معمولی این کلمه را میشنود، در ذهن او طول زمان فقط شامل چندین سال میشود، مخصوصا وقتی میشنود که [[ظهور]] وابسته به اجازه [[خداوند]] است، و خود [[شاهد]] گرفتگی دلها و [[گسترش ظلم و فساد]] در روی [[زمین]] میباشد، بنابراین خیلی ساده و معمولی است که در آن زمان و با آن جو [[حاکم]] بر افکار، اشخاص عادی مقصود از طول زمان را همان چند سال بگیرند و نیازی نیست که آن [[مردم]] بدانند مقصود از طول زمان، زمانی بیش از هزار است، چنانکه ما از این کلمه امروزه [[درک]] میکنیم و میفهمیم<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۶۹-۳۷۸.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[انتظار منجی در ادوار مختلف دعوتهای الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)]] | * [[انتظار منجی در ادوار مختلف دعوتهای الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)]] | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} | ||
خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:امام مهدی]] | |||
[[رده: | |||