شخصیت امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شخصیت امام حسین در قرآن]] - [[شخصیت امام حسین در حدیث]] - [[شخصیت امام حسین در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شخصیت امام حسین در قرآن]] - [[شخصیت امام حسین در حدیث]] - [[شخصیت امام حسین در تاریخ اسلامی]] - [[شخصیت امام حسین در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==از ولادت تا امامت==
== مقدمه ==
[[امام حسین]]{{ع}} [[روز]] سه [[شنبه]]، یا [[پنج شنبه]] پنجم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] - سالی که [[غزوه خندق]] رخ داد - متولد گردید و به روایتی، ولادت آن [[حضرت]] در [[سال سوم هجری]]، سوم [[ماه شعبان]] بوده است.
خصلت‌های برجسته و سیرۀ متعالی [[امام حسین]]، در صحنه‌های مختلف [[نهضت عاشورا]] نیز جلوه داشت. به عنوان نمونه: قاطعانه [[بیعت]] با [[یزید]] را ردّ کرد و از [[مدینه]] خارج شد، در سخت ترین شرایط محاصره و [[سختی]] و [[تشنگی]] در [[کربلا]] هم پیشنهاد [[تسلیم شدن]] و [[بیعت]] را نپذیرفت، عزّتمندانه به استقبال [[شهادت]] رفت، جوانمردانه به حرّ و [[سپاه]] تشنۀ او در طول راه آب داد و بالأخره توبۀ حرّ را [[روز عاشورا]] پذیرفت، [[بیعت]] خود را از [[یاران]] برداشت تا هر که می‌خواهد برگردد، [[غلام]] و خادم خویش را هم [[آزاد]] گذاشت و از او خواست که اگر می‌خواهد برود، به [[یتیمان]] [[مسلم بن عقیل]] پس از [[شهادت]] پدرشان [[مهربانی]] کرد، [[شب عاشورا]] را برای [[مناجات]] و [[تلاوت قرآن]] و [[عبادت]] مهلت خواست، تا آخرین لحظات حتّی در [[قتلگاه]] هم حالت [[تسلیم]] و [[رضا]] داشت، بر سختیها و [[شداید]] [[کربلا]] و [[شهادت]] [[اصحاب]] [[صبوری]] کرد، [[روز عاشورا]] با آن همه داغ و [[مصیبت]] و [[تشنگی]] و تنهایی چون شیر جنگید و از انبوه [[دشمن]] نهراسید، [[قیام]] خویش را با انگیزۀ [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانست، بارها در طول [[سفر]] [[کربلا]] بی اعتباری [[دنیا]] را گوشزد کرد و [[زهد]] خویش را نشان داد، هتّاکی‌های [[دشمنان]] را [[روز عاشورا]] حلیمانه تحمّل کرد، اثر انبان‌هایی که به خانۀ محرومان برده بود، پس از شهادتش بر پشت و دوش آن حضرت دیده شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۵۴.</ref>.
همین که [[رسول خدا]]{{صل}} از ولادت [[حسین]] آگاه شد، شتابان به [[خانه علی]]{{ع}} آمد و از [[اسماء]] فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و [[غرق]] بوسه ساخت و این [[آداب]] را درباره [[حسین]] به انجام رسانید.
#در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند.
#برای او نام‏گذاری کرد و در [[روایات]] آمده: اولین کسانی که به نام‏های [[حسن]] و حسین نام‎گذاری شدند، [[فرزندان علی]] و زهرا{{عم}} هستند که [[خدا]] این نام‌ها را از [[مردم]] پوشیده نگه داشت، تا نونهالان [[علی]] و [[زهرا]] به این دو نام‏گذاری شوند.
#در [[روز]] هفتم ولادت وی، [[پیامبر]] [[دستور]] داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین [[عقیقه]] کردند و گوشت آن را میان [[فقیران]] تقسیم نمودند.
#آنگاه [[سر حسین]] را تراشیده و به [[میزان]] وزن آن، نقره [[صدقه]] دادند که با این [[مراسم]] کمکی شایسته‌ای به فقیران شد‌.
#در روز هفتم ولادت حسین را [[ختنه]] کردند.
# [[عمر]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[حفظ]] [[فرزندان]]، آنان را با این کلمات بیمه می‌فرمود و این [[دعا]] را می‌خواند: {{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ‏ اللَّهِ‏ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ}} و حسین را این چنین [[تعویذ]] فرمود.<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]] ص ۸۶.</ref>


==[[امام حسین]]{{ع}} [[الگوی انسان‌های جهان]]==
== مناقب و فضائل امام ==
از ویژگی‌های [[انسانی]] آن [[امام]] گرامی، آزادگی و ظلم‏ستیزی و ستم‎ناپذیری بی‌نظیر اوست. او به [[راستی]] نه تنها قهرمان سازش‏ناپذیر در برابر [[ستم]] و [[شقاوت]] و [[استبداد]] بود، بلکه بنیان گذار این شیوه آزادمنشانه و انسانی است که تمامی آزادی خواهان و ستم‎ستیزان در [[مبارزه]] راه [[عدالت]] باید به آن قهرمان حریت و [[رهایی]] [[تأسی]] جویند.
{{اصلی|فضائل امام حسین}}


برای نمونه، آن گرامی بود که در [[بحران]] تاخت و تاز افسار گسیخته استبداد [[اموی]] و به هنگام [[رویارویی]] قهرمانانه و تاریخ‎ساز خروشید که:
== جنبه‌ها و ابعاد سیره امام ==
«نه، هرگز [[حسین]] زیر بار [[ذلت]] نخواهد رفت!» و این منشور ستم‏سوز و [[جاودانه]] را برای همگان به یادگار نهاد که:
{{اصلی|سیره امام حسین}}
«نه، به خدای هستی [[سوگند]]! نه ذلیلانه دست [[بیعت]] بر دست [[تجاوزکاران]] خواهیم نهاد و نه همانند بردگان از میدان [[جهاد]] خواهم گریخت».<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]] ص ۸۹.</ref>
=== [[سبک زندگی امام حسین]] ===


==[[خصوصیات اخلاقی]] و [[سیره رفتاری امام حسین]]{{ع}}==
=== سیره اخلاقی امام حسین ===
#'''[[تشویق]] معلمان''': مردی به نام [[عبدالرحمان]] به یکی از فرزندانش [[سوره حمد]] را آموخت که آن [[حضرت]] به [[پاداش]] کار فرهنگی‌اش هزار [[دینار]] و هزار [[جامه]] و انبوهی [[زر و زیور]] و وسایل [[زندگی]] به او بخشید و در برابر شگفت‏زدگی [[معلم]] از این همه [[بزرگواری]] و [[حق‌شناسی]] و رعایت [[حقوق]] [[معنوی]] معلم فرمود: «این‏ها در برابر [[عظمت]] و [[ارزش]] کار تو ناچیز است».
{{اصلی|سیره اخلاقی امام حسین}}
#'''رسیدگی به بینوایان''': در رسیدگی به بینوایان و [[حفظ]] حیثیت و [[کرامت]] آنان، به هنگام [[دستگیری]] و حل مشکلاتشان ویژگی‌هایی [[تحسین]] برانگیز داشت. او به هنگام [[بخشایش]] و [[تأمین نیاز]] [[نیازمندان]] خود [[احساس]] [[شرمندگی]] می‌کرد و می‌کوشید تا به آن‎ها [[روحیه]] دهد و [[شخصیت]] صدمه دیده آنان را ترمیم کند و به صورتی خواسته‌هایشان را برآورد که دچار خسارت [[روانی]] و [[شکست]] [[معنوی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] نشوند.
[[امام حسین]] {{ع}} در خانواده‌ای متولد شد که محل فرود [[فرشتگان]] و جایگاه [[نزول قرآن]] بود، در جمع شخصیت‌های ارجمندی که با [[آیات]] الهی شکوه و عظمت یافته بودند و ساختار شخصیتی ایشان را [[پیامبر]] با [[فضایل اخلاقی]] بنا نهاد.
#'''زدودن [[غم]] و [[اندوه]] از [[دل‌ها]]''': از ویژگی‌های دیگر آن [[حضرت]] [[عواطف]] سرشار [[انسانی]] و دگر [[دوستی]] و نوع پروری است، به‎ویژه در مورد کسانی که در فراز و نشیب [[زندگی]] به غم و اندوه یا مشکلی دچار می‌شدند، یا در بن‏بستی قرار می‌گرفتند. آن حضرت برای [[ملاقات]] و [[عیادت]] [[اسامة بن زید]] به منزلش آمد، اما او را آشفته و پریشان‏خاطر دید، دل‏پریشانی وی را جویا شد. [[اسامه]] آهی کشید و گفت: «[[حقوق]] دیگران را به گردن دارم و بدهکارم و دوست دارم تا زنده‏ام [[اموال]] کسانی را که به عهده دارم بدهم و با داشتن [[دین]] از [[دنیا]] نروم». آن حضرت بلافاصله [[دستور]] داد بدهکاری او را پرداختند. آنگاه او آسوده‏خاطر، دیده از [[جهان]] فرو بست.
#'''[[انفاق]] در آشکار و [[نهان]]''': از ویژگی‌های اخلاقی‌اش انفاق خالصانه در آشکار و پنهان به آشنا و [[بیگانه]] بود. شبانگاهان مواد خوراکی و لوازم ضروری زندگی [[محرومان]] و بینوایان و [[یتیمان]] را خود به دوش می‎کشید و به در [[خانه]] آنان می‌برد. به همین جهت [[روز عاشورا]] در برخی از نقاط بدنش، آثار حمل بارهای سنگین [[مشاهده]] کردند. وقتی از [[حضرت سجاد]]{{ع}} دلیل آن را جویا شدند، فرمود: این‎ها آثار به دوش کشیدن [[صدقات]] و هدایای پنهانی است که [[پدر]] بزرگوارم شب‎ها به دوش می‌کشید و برای یتیمان و محرومان [[جامعه]] می‌برد.
#'''[[پروا]] از [[خدا]]''': یکی دیگر از صفات برجسته‎اش، شدت [[خوف از خدا]] و [[درک]] [[عظمت]] او بود؛ به گونه‌ای که هنگام [[وضو]] ساختن برای [[عبادت]] و [[نماز]] و [[تقرب]] به سوی [[پروردگار]]، رنگ چهره‌اش دگرگون میگشت و اعضا و اندام‎هایش به لرزه می‌افتاد. برخی از سر [[شگفتی]]، از شدت [[خوف]] و پروای او می‌پرسیدند که می‌فرمود: در [[روز قیامت]] تنها کسانی [[امنیت]] خواهند داشت که در دنیا از پروردگار خویش پروا داشته باشند.
#'''[[جوانمردی]]''': او سمبل [[جوانمردی]] و [[آزادگی]] است و جلوه‌های بارزی از این صفت [[ارزشمند]] در [[عاشورا]] از او پدیدار شد که شگفت‎انگیز است، از آن جمله: [[سیراب]] ساختن [[دشمن]] در آن شرایط سخت بیابان، [[رضایت]] ندادن به [[یاری]] رسانی گروه [[جن]] و اجازه ندادن به کشتن ناگهانی عنصر [[پلیدی]] چون [[شمر]]، که پیش از برخورد دو [[سپاه]] در تیررس یکی از یارانش قرار گرفته بود. [[امام]]{{ع}} فرمودند: «[[تیراندازی]] نکن که من آغاز به [[قتال]] نمی‎کنم».<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]] ص ۸۹.</ref>


==[[غیرتمندی]] و [[عزت نفس امام]]==
برخی از ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت عبارت‌اند از: [[تواضع امام حسین|فروتنی]]؛ [[بردباری امام حسین|بردباری و گذشت‌]]؛ بخشش و سخاوت‌؛ [[شجاعت امام حسین|شجاعت‌]]؛ [[ذلت‌ناپذیری‌ امام حسین|ذلت‌ناپذیری‌]]؛ رسیدگی به بینوایان؛ انفاق در آشکار و نهان؛ [[جوانمردی]] و ...<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۴۵-۴۷؛ [[محمد علی کلهر|کلهر، محمد علی]]، [[شجاعت و شهامت امام حسین (مقاله)|مقاله «شجاعت و شهامت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۶۲ ـ ۷۹.</ref>.
یکی از صفات برجسته [[انسانی]]، غیرت‏مندی است. غیرت‏مندی به خود و [[خاندان]] و یارانش.
در [[روز]] [[جاودانه]] [[عاشورا]] هنگامی که آن [[حضرت]] بر اثر شدت زخم‏ها توان نشستن بر فراز مرکب و ادامه [[دفاع]] را از دست داد، به طرف راست چهره مقدسش بر روی [[خاک]] افتاد. همان ویژگی غیرت‏مندی و [[عزت]] نفسش به او اجازه آرمیدن بر روی خاک و شنیدن [[شماتت]] [[دشمن]] را نداد به همین جهت با [[زحمت]] بسیار به پا خاست و این بار بر روی پای خویش به [[دفاع از حق]] برخاست.


پس از چندی، شدت صدمه‌های وارده [[قدرت]] ایستادن را نیز از او سلب کرد. به ناچار در وسط میدان [[نبرد]] نشست؛ در حالی که حلقه محاصره بر او تنگ‏تر می‌شد شجاعانه به دفاع از حق ادامه داد. این مرحله نیز با شدت یافتن زخم‌ها و ادامه [[خونریزی]] غیرممکن شد و پیشوای غیرتمندان عالم در واپسین لحظات [[شهادت]] قرار گرفت، اما شگفتا! در آن لحظات نیز به زحمت به پا می‌خاست و بر خاک می‌افتاد، تا دشمن کار او را تمام شده نیابد و جرأت [[جسارت]] و شماتت نیابد.
=== سیره عبادی امام حسین ===
{{اصلی|سیره عبادی امام حسین}}
[[عبادت]] نزد [[امام حسین]] {{ع}}، باتوجه به اینکه عبادت و [[پرستش خدا]] برای خاندان نبوّت، هستی و [[زندگی]] به شمار می‌آمد، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و آن حضرت شب و [[روز]]، در [[نهان]] و آشکار همواره به عبادت می‌پرداختند. آن حضرت همواره در [[حق مردم]] [[نیکی]] و [[احسان]] و [[انفاق]] فراوان داشت.


غیرت‏مندی و غیرت‏ورزی او در مقابل خاندانش نیز درس‏آموز و شنیدنی است. او تمام تلاش خویش را برای [[تدابیر]] [[دفاعی]] به کار گرفت و با حفر [[خندق]] بر اطراف خیمه‌ها و با افروختن آتش‌های شعله‏ور و پرشراره در درون خندق و با فرا خواندن پیاپی [[دشمن]]؛ {{متن حدیث|اقصدونی بنفسی و اترکوا حرمی}}. شما با من در پیکارید نه با خاندانم، پس به خیمه‌ها نزدیک نشوید! و این غیرت‏مندی به جایی رسید که با شنیدن خبر [[هجوم]] به خیمه‌ها با همان حالت [[عطش]] برای [[دفاع]] از خیمه‌ها شتافت.<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]] ص ۹۴.</ref>
در هیچ‌یک از لحظات و سکنات، ارتباط قلبی امام حسین {{ع}} با [[حضرت حق]] قطع نگردید و این رابطه را با [[پرستش]] خدای خویش تبلور می‌بخشید که در دعاهای آن حضرت مانند دعای [[عرفه]] نمود پیدا کرده است. همچنین در اوصاف آن حضرت نقل شده که بیست و پنج مرتبه پیاده به [[حج]] رفتند در حالی که مَرکب داشتند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۶۰؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص۱۵۳.</ref>.


==جلوه‌هایی از [[شخصیت امام حسین]]{{ع}}‌==
=== [[سیره خانوادگی امام حسین]] ===
[[امام]] [[حسین بن علی]]{{ع}} در خانواده‌ای که محل فرود [[فرشتگان]] و جایگاه [[نزول قرآن]] و در [[سرزمین]] [[پاکی]] که همواره [[روز]] و شب با [[خدا]] ارتباطی ناگسستنی داشت، دیده به [[جهان]] گشود. با انفاس پاکش [[آیات قرآنی]] را که در تمام ساعات شب و روز [[تلاوت]] می‌شد، زمزمه می‌کرد. در جمع شخصیت‌های والا و [[ارجمندی]] که با [[آیات]] و [[نشانه‌های الهی]] [[شکوه]] و [[عظمت]] یافته بودند، بالنده شد و از سرچشمه زلال [[رسالت]]، طعم گوارای [[ارتباط]] با [[آفریدگار]] خویش را چشید.
ساختار شخصیتش را [[پیامبر]] [[رحمت]] با [[فضایل اخلاقی]] وافر و [[روح]] بلند خود، بنا نهاد.


بنابراین، [[حسین]]{{ع}} نمایی از [[رسول خدا]] میان [[امّت]] او به شمار آمده و در جمع آنان بر مبنای [[دستورات]] [[قرآن]] حرکت می‌کرد و با اندیشه‌ای برخاسته از رسالت، سخن می‌گفت و در جهت تبیین فضایل اخلاقی از جد بزرگوارش [[رسول اکرم]]{{صل}} [[الگو]] می‌گرفت و امور [[مردم]] را [[رهبری]] و [[هدایت]] و از [[ارشاد]] و [[پند]] و [[موعظه]] و [[یاری]] آنان، [[غفلت]] نمی‌ورزید و از خویشتن نمونه‌ای زنده و گویا آن‌گونه که رسالت و پیامبر [[انتظار]] داشتند ارائه داد. او [[نور]] روشنی‌بخشی بود که [[گمراهان]] در پرتو آن هدایت می‌یافتند و سرچشمه‌ای زلال برای شیفتگانش و پشتوانه [[استوار]] [[مؤمنان]] و [[حجّت]] و [[برهان]] مورد [[اعتماد]] شایستگان‌ تلقی می‌شد و در کشاکش [[اختلافات]] [[مسلمانان]]، سخنش [[فصل الخطاب]] بود و به [[نزاع]] پایان می‌داد. [[شمشیر]] عدالتی بود که برای خدا به [[خشم]] می‌آمد و برای [[رضای خدا]] می‌خروشید و آن‌گاه که حضرتش دست به [[قیام]] زد، مشعل فروزان [[رسالت الهی]] را که جدّ بزرگوارش [[نبیّ]] اکرم{{صل}} با خود داشت، در دست و از [[دین]] و رسالت بزرگ [[پیامبر خدا]]، [[دفاع]] می‌نمود.
=== سیره تربیتی امام حسین ===
{{اصلی|سیره تربیتی امام حسین}}
سیره تربیتی امام حسین {{ع}} برپایه آنکه ایشان جزء اهل بیت {{ع}} بوده و دارای عصمت است قایل توجه است و علاوه بر اینکه ایشان متصف به همه نشانه‌های کمال هستند، دیگران را هم هدایت به این اوصاف می‌کنند. برخی از اوصاف و مسائل تربیتی آن حضرت عبارت‌اند از: رضا و [[تسلیم]]؛ ایجاد [[خودباوری]] و تقویت [[عزت نفس]]؛ [[احترام]] و [[محبت]] به کودکان؛ احترام به [[افکار]] [[جوانان]]؛ توجه و [[احترام]] به [[همسر]]؛ [[تواضع]] و هم‌نشینی با فقراء؛ جایگاه مادران شایسته و ...<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]]، ص ۱۵ ـ ۳۴.</ref>.


با نگرشی ژرف در [[شخصیت]] بی‌مانند [[امام حسین]]{{ع}} ویژگی‌هایی را بدین شرح درمی‌یابیم:
=== سیره اجتماعی امام حسین ===
{{اصلی|سیره اجتماعی امام حسین}}
امام حسین{{ع}} چه در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} و چه پس از آن حضرت، تا [[زمان]] [[خلافت معاویه]] همواره مورد احترام مسلمانان و [[خلفا]] قرار داشت،؛ چراکه وی علاوه بر امتیازات [[انسانی]] و عظمت روحی و [[معنوی]] و [[کرامت]] و [[بزرگواری]]، فرزند رسول خدا{{صل}} و مورد [[محبت]] فوق العاده او بود، ولی در زمان معاویه و سپس یزید وضع دگرگون شد. هرچند ما معتقدیم ریشه‌های جریان خونین [[کربلا]] را باید از «[[سقیفه]]» پی‌جویی کرد (که در جای خود بازگو خواهد شد)، اما تردیدی نیست که عصر [[معاویه]] و پس از آن، زمان [[حکومت یزید]]، با دوران پیش از آنان تفاوت بسیار داشت و اگر تا قبل از [[زمامداری]] معاویه، ماجرای شهادت مظلومانه امام حسین{{ع}} و [[اسارت]] خاندانش برای مردم بازگو می‌شد، کسی آن را [[باور]] نمی‌کرد.


===فروتنی‌===
آری؛ کسی باور نمی‌کرد که محبوب [[قلب]] رسول خدا{{صل}} و جگر گوشه صدیقه کبرا{{س}} توسط گروهی که خود را [[مسلمان]] و از [[امت محمد]]{{صل}} می‌خواندند، مورد تعرض و بی‌حرمتی قرار گیرد، چه رسد به این که غریبانه، مظلومانه و [[لب تشنه]] در سرزمین [[نینوا]] به [[شهادت]] برسد و [[فرزندان]] و [[بانوان]] حرمش به اسارت روند.
[[فروتنی]] و [[تواضع]] و دوری از [[خودپسندی]] جزء [[سرشت]] امام حسین{{ع}} بود.
او شخصیتی والاتبار و پر [[ارج]] و [[مقام]] و نزد رسول اکرم{{صل}} از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. آن بزرگوار خود میان [[مردم]] می‌زیست و از [[زندگی]] در کنار [[مستمندان]] [[عار]] نداشت و خود را از [[ضعفا]] و [[بیچارگان]] [[برتر]] نمی‌شمرد و بر کسی [[تکبّر]] نمی‌فروخت. از جدّ بزرگوارش [[نبیّ]] اکرم{{صل}} که مایه [[رحمت]]، برای جهانیان بود، [[پیروی]] می‌کرد و با این‌گونه [[رفتار]] تنها [[رضای خدا]] و [[تهذیب]] و [[تربیت]] [[مسلمانان]] را در نظر داشت. موارد زیادی از آن [[حضرت]] نقل شده که با سایر مسلمانان در کمال [[فروتنی]] [[همگرایی]] داشته و بدین وسیله [[سماحت]] و گذشت [[رسالت]] و [[مهربانی]] و [[خیرخواهی]] [[شخصیت]] [[ارزشمند]] خویش را به منصّه [[ظهور]] گذاشت، از جمله: روزی از کنار عدّه‌ای مستمند که پاره‌هایی از نان خشک روی پارچه ریخته و می‌خوردند عبور نمود بر آنان [[سلام]] کرد، آن جمع وی را برای خوردن از غذایشان [[دعوت]] کردند، حضرت در کنار آنان نشست و فرمود: اگر این نان‌ها عنوان [[صدقه]] نداشت، همراه با شما از آنها می‌خوردم. سپس اظهار داشت: اکنون به پا خیزید به [[خانه]] من بیایید. وقتی وارد بر آن حضرت شدند به آنان غذایی مناسب خورانید و بر اندامشان [[لباس]] پوشاند و [[دستور]] داد به هریک چند [[درهم]] [[هدیه]] دهند.
نقل شده روزی [[حضرت ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} به مستمندان موجود در صفّه (جایگاه ویژه [[مهاجران]] اولیه در [[مسجد پیامبر]]) درحالی‌که مشغول [[غذا خوردن]] بودند گذارش افتاد، عرضه داشتند: بفرمایید [[نهار]]. حضرت فرمود:
[[خداوند]] [[متکبران]] را [[دوست]] ندارد، نزد آنان نشست و همراه با آنها [[غذا]] تناول کرد و سپس به آنان فرمود: اکنون که من دعوت شما را پذیرا شدم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید. آنان نیز پذیرفته و آن جمع را به [[منزل]] خویش برد و به همسرش فرمود: هر اندازه [[پول]] پس‌انداز کرده‌ای بیاور تا بین این افراد تقسیم کنم<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۰؛ تاریخ ابن عساکر، در حالات امام حسین{{ع}}، حدیث ۱۹۶؛ تفسیر برهان، ج۲، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۴۵-۴۷.</ref>


===[[بردباری]] و گذشت‌===
با شروع [[حکومت اموی]]، بی‌حرمتی‌ها از سوی [[معاویه]] و عمالش نسبت به ساحت [[مقدس]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و فرزندانش حسن و حسین{{عم}} و ترویج [[سب]] و [[لعن]] آنان به صورت علنی آغاز شد و زمینه‌های [[فاجعه]] خونین [[کربلا]] به گونه‌ای شتابان فراهم گردید و آن حسین عزیزی که این همه مورد محبت رسول خدا{{صل}} و [[مسلمین]] بود، حتی مأوایی در تمام آن [[سرزمین پهناور اسلامی]] نداشت. (در بخش‌های [[آینده]] به طور مشروح بحث آن خواهد آمد)<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها]]، ص۴۲ ـ ۴۷.</ref>.
[[امام حسین]]{{ع}} [[تربیت یافته]] [[مکتب]] [[نبوّت]] بود و [[روح]] بلند جدّ بزرگوارش [[رسول اکرم]]{{صل}} را در کالبد داشت؛ روح با عظمتی که (در [[فتح مکه]]) از تمام کسانی که با او در [[ستیز]] بوده و بر ضدّ [[رسالت]] [[اسلام]] [[قیام]] کرده بودند، گذشت و مورد [[عفو]] و [[بخشش]] قرار داد، [[قلب]] پرمهر [[رسول خدا]]{{صل}} پذیرای همه [[مردم]] بود، وی به [[ارشاد]] و [[هدایت]] آنان سخت علاقمند بود و در این راستا از [[ناسزاگویی]] افراد [[نادان]] نسبت به خویش خرده نمی‌گرفت و [[چشم‌پوشی]] می‌کرد و تنها [[رضای خدا]]، وی را به این کار وا می‌داشت. [[گناهکاران]] را به خود نزدیک‌ می‌ساخت و به آنان [[اطمینان]] داده و بذر [[امید به رحمت الهی]] را در دلشان می‌کاشت. هیچ‌گاه کسی را که به وی [[ناسزا]] روا می‌داشت به ناسزا پاسخ نمی‌داد بلکه با او [[مهربانی]] می‌کرد و به [[راه راست]] رهنمون می‌شد و از [[گمراهی]] [[نجات]] و رهایی‌اش می‌بخشید.


از [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} [[روایت]] شده که فرمود:
=== سیره علمی امام حسین ===
اگر فردی در این گوش به من ناسزا بگوید -و اشاره به گوش راست خود کرد- و در گوش چپم از من [[پوزش]] بخواهد، عذرش را خواهم پذیرفت؛ زیرا [[امیر المؤمنین علی]] بن أبی طالب{{ع}} برایم نقل کرد که از جدّم رسول خدا{{صل}} شنیده است که می‌فرمود: آن‌کس که پوزش فردی را چه به [[حق]] سخن بگوید چه به غیر حق، پذیرا نشود، بر [[حوض کوثر]] وارد نخواهد شد<ref>احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۳۱.</ref>.
{{اصلی|سیره علمی امام حسین}}
[[انحرافی]] که بعد از [[شهادت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اتفاق افتاد و ابتدا منجر به [[انحراف]] از اصول و مبانی [[دین]] در اداره حکومت و سپس انحراف میان [[مسلمانان]] گشت، باعث آن شد تا [[پیشوایان]] [[دین الهی]] در راستای [[آموختن]] [[احکام دین]] به مسلمانان، پایه‌های [[آیین اسلام]] را در میان آنان تحکیم بخشیده و به گونه‌ای آنها را [[تربیت]] کنند که از راهیابی سریع این انحراف میان آنان جلوگیری به عمل آورده و از فروپاشی توان و [[قدرت]] آنها و [[تفرقه]] و پراکندگی، بازدارند. از همین‌جا، [[میراث]] به یادگار مانده از [[امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} برای ما میراثی بزرگ و بس گران‌بها و ارزشمند تلقی شده و باوجود این [[ثروت]] [[فکری]] و [[علمی]] که از آن بزرگواران به دست ما رسیده از دیگران [[احساس]] [[بی‌نیازی]] می‌کنیم<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۲۹۰-۲۹۸.</ref>.


نیز روایت شده یکی از [[غلامان]] [[حضرت]] خیانتی مرتکب شد که سزاوار [[کیفر]] بود، حضرت [[دستور]] [[تنبیه]] او را صادر کرد، [[غلام]] به پا خاست و عرضه داشت: مولای من! (به فرموده [[قرآن]]) {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}؛ آنان که [[خشم]] خود را فرو می‌برند.
=== [[سیره تبلیغی امام حسین]] ===
[[امام]]{{ع}} فرمود: دست از او بردارید.
غلام بار دیگر عرض کرد: سرورا! {{متن قرآن|وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ}}؛ آنان که از [[گناه]] و [[لغزش]] دیگران درمی‌گذرند.


امام{{ع}} در پاسخ او فرمود: از جرمت گذشتم.
=== سیره سیاسی امام حسین ===
بار سوم غلام عرضه داشت: مولا [[جان]]! {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}؛ [[خداوند]] [[نیکوکاران]] را [[دوست]] دارد.
{{اصلی|سیره سیاسی امام حسین}}
[[امام]]{{ع}} فرمود: تو در [[راه خدا]] [[آزادی]] و مستمری‌ات را دو چندان خواهم داد<ref>کشف النعمه، ج۲، ص۳۱؛ فصول المهمه ابن صباغ، ص۱۶۸ با اختلافی اندک؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۴۷.</ref>
از ویژگی‌های [[انسانی]] [[امام حسین]] {{ع}}، آزادگی و ظلم‌‏ستیزی و ستم‌‎ناپذیری بی‌نظیر اوست. او به [[راستی]] نه تنها قهرمان سازش‏‌ناپذیر در برابر [[ستم]] و [[شقاوت]] و [[استبداد]] بود، بلکه بنیان‌گذار این شیوه آزادمنشانه و انسانی است که تمامی آزادی خواهان و ستم‎ستیزان در [[مبارزه]] راه [[عدالت]] باید به آن قهرمان حریت و [[رهایی]] [[تأسی]] جویند.


===[[بخشش]] و سخاوت‌===
برای نمونه، آن گرامی بود که در [[بحران]] تاخت و تاز افسار گسیخته استبداد [[اموی]] و به هنگام رویارویی قهرمانانه و تاریخ‎ساز خروشید که: «نه، هرگز [[حسین]] زیر بار [[ذلت]] نخواهد رفت!» و این منشور ستم‌سوز و [[جاودانه]] را برای همگان به یادگار نهاد که: «نه، به خدای هستی [[سوگند]]! نه ذلیلانه دست [[بیعت]] بر دست [[تجاوزکاران]] خواهیم نهاد و نه همانند بردگان از میدان [[جهاد]] خواهم گریخت»<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۸۹.</ref>.
با [[روح]] بزرگ و والایی که [[امام حسین]]{{ع}} از آن برخوردار بود و به [[یاری]] [[نیازمندان]] می‌شتافت و به [[زنان]] بی‌سرپرست و [[یتیمان]] رسیدگی می‌کرد. آنان را که حضورش شرفیاب می‌شدند، شاد و مسرور می‌ساخت و نیاز نیازمندان را بی‌آن‌که [[فرصت]] درخواست نیاز بدانان دهد، تا [[احساس]] [[خواری]] و [[ذلّت]] کنند، برآورده می‌ساخت. [[رحم]] و [[شفقت]] او پایانی نداشت. هرگاه اموالی به دستش می‌رسید آن را میان نیازمندان تقسیم می‌کرد و این خود، از ویژگی‌های انسان‌های سخاوتمند و [[بخشنده]] و [[سرشت]] و [[خوی]] افراد [[کریم]] و دریادل و نشان انسان‌های باگذشت است.


امام حسین{{ع}} در [[تاریکی]] و [[ظلمت]] شب، انبانی پر از [[غذا]] همراه با [[پول]] به خانه‌های زنان بی‌سرپرست و یتیمان می‌برد، به گونه‌ای که حتی [[معاویة]] بن [[ابی سفیان]] بدین [[سخاوت]] و بخشش اعتراف کرد. او وقتی مقداری [[هدایا]] به برخی از سران و شخصیت‌ها فرستاد گفت: [[حسین]] [بن علی‌] بخشش خود را نخست از یتیمانی که پدرانشان را در [[جنگ صفین]] در [[سپاه]] پدرش [علی‌] از دست داده‌اند، آغاز می‌کند و اگر چیزی اضافه آمد با آن شتر، نحر کرده و [[مردم]] را [[اطعام]] می‌کند و به آنان شیر می‌نوشاند<ref>حیاة الامام الحسن، ج۱، ص۱۲۸ به نقل از عیون الاخبار.</ref>.
=== [[سیره اقتصادی امام حسین]] ===


در موردی سرشار از [[محبت]] و انسانیّت و [[مهربانی]]، در ازای یک تهنیت، بنده‌ای را [[آزاد]] ساخت. [[انس]] [[روایت]] کرده و می‌گوید: نزد امام حسین{{ع}} شرفیاب بودم، کنیزکی که دسته گلی در دست داشت بر آن [[حضرت]] وارد شد و آن را به امام [[هدیه]] کرد حضرت بدو فرمود: تو در راه خدا آزادی.
=== [[سیره فرهنگی امام حسین]] ===
انس از دیدن این جریان مبهوت شد و به [[حضرت]] عرضه داشت: [اماما!] کنیزکی را تنها در قبال دسته گلی که به شما [[هدیه]] نمود [[آزاد]] کردی؟


حضرت در پاسخ وی فرمود: {{متن حدیث|كَذَا أَدَّبَنَا اللَّهُ، قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید» سوره نساء، آیه ۸۶.</ref> وَ كَانَ أَحْسَنَ مِنْهَا عِتْقُهَا}}<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۳۱؛ فصول المهمة، ص۱۶۷.</ref>؛
=== [[سیره مدیریتی امام حسین]] ===
[[خدای متعال]] ما را چنین [[تربیت]] کرده آنجا که فرموده: هرگاه به شما تحیّتی گفته شود، بهتر از آن را به صاحبش برگردانید و یا به همان‌گونه پاسخ گوئید دهید اینک هدیه بهتر از دسته گل، [[آزادی]] این کنیزک است.


از دیگر موارد [[بخشش]] و گذشت [[امام]]{{ع}} پرداختن بدهی [[أسامة بن زید]] و رفع [[نگرانی]] وی را می‌توان نام برد که این حالت به هنگام بیماری‌اش بر او عارض شده بود<ref>بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۸۹؛ مناقب آل ابو طالب، ج۴، ص۶۵.</ref> با اینکه [[اسامه]] در صف [[مخالفان]] [[پدر]] بزرگوارش [[امیر مؤمنان]]{{ع}} قرار داشت.
=== سیره نظامی امام حسین ===
روزی فرد [[نیازمندی]] به در [[خانه امام]] [[حسین]]{{ع}} آمد و این اشعار را زمزمه کرد:
{{اصلی|سیره نظامی امام حسین}}
آن‌کس که امیدش تو باشی و حلقه در خانه‌ات را بکوبد، [[مأیوس]] بر نخواهد گشت، تو [[بخشنده]] و مورد اعتمادی و پدر بزرگوارت، [[فاسقان]] را به [[دوزخ]] می‌فرستاد<ref>{{عربی|لَمْ يَخِبِ الْآنَ مَنْ رَجَاكَ وَ مَنْ / حَرَّكَ مِنْ دُونِ بَابِكَ الْحَلَقَةَ
در [[نهضت عاشورا]] به یک سری تاکتیک‌های نظامی و [[تبلیغی]] برمی خوریم که از سوی [[حسین بن علی]]{{ع}} انجام گرفته است. شیوه‌های نظامی به‌طور عمده یا حالت [[دفاعی]] داشته است، یا تهاجمی. روش‌های تبلیغی نیز به‌طور عمده جهت آگاهانیدن [[مردم]] و پیامرسانی و بهره‌برداری بیشتر از این حرکت بوده است؛ چه آنچه [[زمان]] خود آن حضرت و توسط خود او انجام گرفته است، یا پس از شهادتش. در اینکه آن حضرت در [[قیام کربلا]] به‌عنوان یک [[مبارز]] مسلّط به همه فنون رزمی و تاکتیک‌های نظامی و دفاعی و تبلیغی عمل کرده است، شکّی نیست. آنچه مطرح می‌‌شود، تنها نمونه‌هایی است که از [[تأمّل]] بر حوادث این [[نهضت]] به نظر می‌‌رسد و مدیریّت شگفت و [[نظم]] و [[تدبیر]] آن حضرت را در آن حادثه که آمیخته‌ای از [[احساسات]] و [[عواطف]] و تعقّل است، نشان می‌‌دهد.
أَنْتَ جَوَادٌ وَ أَنْتَ مُعْتَمَدٌ / أَبُوكَ قَدْ كَانَ قَاتِلَ الْفَسَقَةِ}}</ref>.


[[امام حسین]]{{ع}} پس از شنیدن صدای [[فقیر]]، شتابان نزد او آمد و به مجرّد [[مشاهده]] آثار [[فقر]] و [[تنگدستی]] در چهره او، [[قنبر]] [[غلام]] خویش را صدا زد و پرسید: چقدر خرجی داریم؟
برخی از تاکتیک‌های نظامی که حضرت از آنها استفاده کرد عبارت است از: حفاظت شخصی؛ گزارش‌گر اطلاعاتی؛ خنثی کردن [[توطئه]] [[ترور]]؛ جمع‌آوری اطلاعات؛ جذب نیرو؛ تصفیه نیرو؛ سازماندهی نیروها. روش‌هایی که از سوی [[سیدالشهدا]]{{ع}} در طول [[نهضت]] و در [[روز عاشورا]] و نیز توسّط [[خانواده]] او به کار گرفته شد، هم مایه ماندگاری نهضت و مصونیّت چهره آن است، هم عامل روحیّه بخشی به یارانِ شرکت کننده در آن [[حماسه]] که [[امام]] را با همه هستی [[یاری]] کردند، و هم مایه تزلزل در انگیزه سپاه کوفه و موجب [[ضعف]] یا رسوایی یا خنثی شدن [[تبلیغات]] [[دشمن]] گشته است، که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: [[نامشروع]] دانستن [[خلافت یزید]]؛ نامه نگاری و پیام‌رسانی به بزرگان کوفه و [[بصره]] و سران [[قبایل]] و اعزام نماینده به [[کوفه]]؛ [[اتمام حجّت]]؛ خطابه با دشمن؛ [[رَجَز]] و غیره.
عرضه داشت: همان دویست درهمی که فرمودی آن را میان اعضای خانواده‌ات توزیع کنم.
امام{{ع}} فرمود: آنها را بیاور؛ زیرا اکنون کسی که از خانواده‌ام بدین [[پول]] نیازمندتر است، به در [[خانه]] ما آمده است. حضرت آن مقدار پول را از قنبر گرفت و به [[فقیر]] داد و از او [[پوزش]] خواست و فرمود:
این مبلغ ناچیز را بگیر و من از تو پوزش می‌خواهم و مطمئن باش که تو را [[دوست]] می‌دارم و به تو مهر می‌ورزم. اگر در [[آینده]] [[زندگی]] توان و تمکنّی باشد، [[باران]] بخشش‌ها بر تو فرود خواهد بارید، اما چه باید کرد که [[روزگار]]، تغییرپذیر و ناپایدار و دست ما از [[مال]] [[دنیا]] تهی است.


[[عرب]] مستمند، [[پول]] را گرفت و از آن [[حضرت]] [[سپاسگزاری]] و در حقش [[دعای خیر]] نمود و در [[مدح]] وی این اشعار را خواند:
در مجموعِ حرکت عاشورا، چه از بُعد نظری و چه عملی، روش‌ها و محورهایی مورد توجه قرار گرفته است تا:
پاکیزگانی پاکدامن که هرکجا از آنان یاد شود، بر آنها [[صلوات]] و [[درود]] فرستاده می‌شود. تنها شما هستید که از همه برترید و [[علم]] و [[دانش]] کتاب و سوره‌هایی که فرود آمده در نزد شماست، هرکس به هنگام تعیین [[نسب]] و نژاد، [[علوی]] تبار نباشد در میان همه [[مردم]] از هیچ‌گونه [[سند]] افتخاری برخوردار نیست<ref>تاریخ ابن عساکر، ج۴، ص۳۲۳؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۶۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۴۹.</ref>
# پیام [[نهضت]] به همه رسانده شود
# در دراز مدّت، [[منافقان]] نفوذی در تشکیلات حکومتی و پست‌های کلیدی معرفی و افشا گردند
# [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[اصلاح]] [[فساد اجتماعی]]، زنده شود
# راه [[مبارزه سیاسی]] [[فرهنگی]] برای نسل‌های [[آینده]] ترسیم گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۱۰۰-۱۱۲.</ref>.


===شجاعت‌===
=== [[سیره قضایی امام حسین]] ===
[[انسان]] آن‌گاه که به مطالعه صفحه درخشان [[تاریخ]] [[دلاور]] مردی و [[شجاعت]] شخصیتی چون [[امام حسین]]{{ع}} می‌پردازد از توصیف و [[سخن گفتن]] در این زمینه، عاجز و [[ناتوان]] است. وی شجاعت را از پدرانش به [[ارث]] برده و بر آن شیوه [[تربیت یافته]] و بالنده گشته بود و ریشه در اصل آن داشت. [[سرور]] آزادگان سخن [[حق]] را شجاعانه بیان می‌داشت و قهرمانانه از آن [[دفاع]] می‌کرد و این شیوه را از جدّ [[عظیم]] الشأن خود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[میراث]] برده بود؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} در برابر سرسخت‌ترین قدرت‌های [[شرک]] و [[بت‌پرستی]]، [[پایدار]] ماند و با [[آرمان]] و [[عقیده]] و [[ایمان]] و [[مبارزه]] در راه [[خدای متعال]] بر آنان [[پیروز]] گشت.


امام حسین{{ع}} در کنار [[پدر]] بزرگوارش [[امیر مؤمنان]]{{ع}} قرار گرفت تا یک بار دیگر به [[اسلام]] [[حاکمیت]] بخشد و [[امت]] را در مسیر [[دعوت]] خالصانه‌اش، برانگیزاند و با گفتار و [[رفتار]] و [[قدرت]] [[سلاح]]، با قدرت‌های [[فریب‌کار]] و [[منحرف]] بستیزد تا [[حق]] را به جایگاه اصلی‌اش باز گرداند.
== فصاحت و بلاغت امام حسین ==
وی در کنار [[برادر]] ارجمندش [[امام مجتبی]]{{ع}} نیز چونان دلاورمردان از خود گذشته حضور داشت تا در جهت [[آرامش]] و [[امنیّت]] [[مسلمانان]] و [[رهایی]] بخشیدن جمع [[برگزیده]] با [[ایمانی]] که به [[دستورات]] [[رسالت]] [[اسلامی]] تمسّک جسته بودند از چنگ ددصفتان، دست به تلاش و فعّالیت بزند.
{{اصلی|فصاحت و بلاغت امام حسین}}
[[امام حسین]] {{ع}}‌ از جنبه [[شناخت]] و توان هنری بیان، نظیر جدّ بزرگوار و پدر ارجمند و [[برادر]] والامقامش به شمار می‌آمد. دشمنانشان درباره آنان گفته‌اند: «آنها [[اهل]] بیتی‌اند که [[علم]] و [[دانش]] با خونشان آمیخته شده است»<ref>المجالس السنیه، ج۲۱، ص۲۸، ۳۰.</ref>. مقاتل‌نویسان در مورد سخنان و خطابه‌های [[ابا عبدالله الحسین]] {{ع}} در [[کربلا]] و [[عاشورا]] گفته‌اند: هرگز شنیده نشده قبل و بعد از [[حسین]] کسی با آن [[فصاحت]] و [[بلاغت]] سخن گفته باشد<ref>المجالس السنیه، ج۲۱، ص۲۸، ۳۰.</ref>.


آن‌گاه که انبوه مسلمانان در برابر [[شوکت]] و قدرت و [[فریب‌کاری]] مزدوران [[معاویه]] و جریانی که برای مخدوش ساختن [[آیین]] [[راستین]] [[الهی]] آن را [[رهبری]] می‌کرد، دست از [[یاری دین]] خود برداشتند. [[امام حسین]]{{ع}} هم‌چنان [[پایدار]] و [[مقاوم]] ایستاد و از هیچ تهدیدی نهراسید و از فرجام دردناکی که در نتیجه‌ قیامش برای اصلاحگری و احیای رسالت جد بزرگوارش [[نبیّ]] اکرم{{صل}} و [[ایستادگی در برابر ستم]] و [[تباهی]]، در افق نمودار بود، بیمی به خود راه نداد.
با اینکه [[حادثه کربلا]] از آغاز تا انجام، ده‌ها خطابه پدید آورد، ولی خطابه‌های آتشین که در عرصه [[طف]] و کربلا به ایراد آن پرداخت با ساختار و مضمون خاصی، دارای تنوع بودند. امام {{ع}} در آن خطابه‌ها [[دشمن]] را به نامه‌هایی که برایش فرستاده بودند و به [[اطاعت خدا]] و یاری‌رسانی او و نیز دست برداشتن آنها از [[یاری]] خود، یادآوری نموده که در یکی از آنها آمده است: {{متن حدیث|تَبّاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً، أَ حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَالِهِينَ، فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ مُؤَدِّينَ مُسْتَعِدِّينَ سَلَلْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً لَنَا فِي أَيْمَانِكُمْ وَ حَشَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً قَدَحْنَاهَا عَلَى عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنَا فَأَصْبَحْتُمْ أَلْباً عَلَى أَوْلِيَائِكُمْ وَ يَداً عَلَيْهِمْ لِأَعْدَائِكُمْ بِغَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ وَ لَا أَمَلٍ أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ إِلَّا الْحَرَامُ مِنَ الدُّنْيَا أَنَالُوكُمْ وَ خَسِيسُ عَيْشٍ طَمِعْتُمْ فِيهِ}}<ref>«مردم کوفه! مرگتان باد؛ این شما بودید که با ابراز عشق و علاقه از ما درخواست کمک کردید و آن‌گاه که ما به دادخواهی شما پاسخ مثبت داده و بی‌درنگ و با احساسی انسانی به یاری‌تان شتافتیم، شمشیرهای آخته‌ای را که از آن خود ما بود بر ضد ما به کار گرفتید و آتش فتنه‌ای را که دشمن مشترک ما و شما برافروخته بود، شعله‌ور ساختید و به حمایت از دشمنان و بر ضد پیشوایان خود بپاخاستید، بی‌آن که دشمنان گامی در راه عدل‌وداد به سود شما بردارند و یا امید آینده‌ای بهتر از آنان داشته باشید جز اینکه متاع حرامی از دنیا به شما رسانده و اندکی از عیش‌ونوش دنیایی را به کامتان چشاندند...»</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۳۲۰.</ref>
 
بدین ترتیب، درحالی‌که [[تسلیم]] [[فرمان خدا]] بود و در جلب رضایتش می‌کوشید، [[قیام]] خودش را آغاز نمود و اینک هم اوست که در پاسخ [[حرّ]] بن [[یزید]] ریاحی که به او می‌گوید: [ای [[حسین]]!] تو را به [[خدا]]! در [[حفظ]] جانت بکوش. [[گواهی]] می‌دهم اگر دست به [[شمشیر]] ببری قطعا کشته خواهی شد و اگر کشته شوی به [[هلاکت]] خواهی رسید، می‌فرماید:
{{متن حدیث|أَ بِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِي؟ وَ هَلْ يَعْدُو بِكُمُ الْخَطْبُ أَنْ تَقْتُلُونِي؟ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ؟ وَ لَكِنْ أَقُولُ كَمَا قَالَ أَخُو الْأَوْسِ لِابْنِ عَمِّهِ}}؛
آیا مرا از [[مرگ]] می‌ترسانی آیا کاری بالاتر از کشتن من نیز از شما برمی‌آید؟ نمی‌دانم در پاسخت چه گویم؟ ولی تنها مطلبی را به تو می‌گویم که آن برادر أوسی به پسر عمویش گفت: راه خود را ادامه خواهم داد و مرگ بر جوانمردان خیراندیشی که با [[اعتقاد]] به [[اسلام]]، دست به [[پیکار]] زنند، [[ننگ و عار]] نیست. با [[جان]] خویش، [[مردان نیک]] [[خصال]] و شایسته‌ای را [[همراهی]] کرد و با [[تبهکاران]] به [[مخالفت]] برخاست و از [[مجرمان]] فاصله گرفت. بنابراین، اگر زنده بمانم، نادم و پشیمان نیستم و اگر در این مسیر کشته شوم، [[نکوهیده]] نخواهم شد ولی تو را [[زندگی]] همراه با [[ذلّت]] و [[خواری]] بس است<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۲۵۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۷۰.</ref>.
 
[[پایمردی]] [[حسین]]{{ع}} در [[روز عاشورا]]، [[عقل]] و [[اندیشه‌ها]] را مات و مبهوت ساخت و حتی آن [[زمان]] که بی‌کس و [[یاور]] ماند در برابر دشوارترین [[مصیبت‌ها]] [[خم]] به ابرو نیاورد و چون کوهی [[استوار]] ایستاد و به [[گواهی]] دشمنانش با اینکه [[بدن]] نازنینش زخم‌های فراوانی برداشته بود، لیکن به جهت‌ [[هیبت]] و عظمتش، [[دشمن]] جرأت نزدیک شدن به او را نداشت.
[[حمید بن مسلم]] [از [[شاهدان]] صحنه [[عاشورا]]] می‌گوید: به [[خدا]] [[سوگند]]! هیچ گاه ندیده بودم [[انسانی]] که از هر سو مورد [[حمله]] قرار گرفته و [[فرزندان]] و اعضای [[خاندان]] و یارانش کشته شده‌اند، مانند حسین این‌چنین استوار و پابرجا، بی‌پروا و نترس به [[نبرد]] بپردازد. هرگاه نیروی پیاده دشمن بر او [[یورش]] می‌برد میان آنان [[شمشیر]] می‌نهاد و از [[چپ و راست]] نظیر بزغاله‌هایی که گرگ بر آنها حمله‌ور شده، آنان را پراکنده می‌ساخت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۵۲.</ref>
 
===ذلّت‌ناپذیری‌===
تابناک‌ترین و [[کامل‌ترین]] چهره [[مسلمانی]] پرخروش و انقلابی، در ذلّت‌ناپذیری [[حضرت ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} و [[ناشکیبایی]] و عدم [[سکوت]] او در برابر [[ظلم و ستم]] و [[بیداد]]، متجلّی گشت. [[امام حسین]]{{ع}} بدین وسیله، [[سنّت]] ذلّت‌ناپذیری و [[از خودگذشتگی]] در راه [[آرمان]] و [[عقیده]] را برای نسل‌های بعد به یادگار نهاد. آن‌چنان موضعی [[الهی]] و با [[عظمت]] اتخاذ کرد که [[وجدان]] [[امّت]] را به لرزه در آورد و به [[ترغیب]] آنان پرداخت تا با خواری و ذلّت [[جان]] ندهند و با گفتن این سخن، از [[بیعت]] نمودن با آزادشده فرزند آزادشده، [[یزید بن معاویه]] سر برتافت: {{متن حدیث|إِنَّ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ}}؛ شخصی مانند من با فردی نظیر [[یزید]]، دست بیعت نخواهد داد.
[[امام]]{{ع}} این‌گونه [[ذلت‌ناپذیری]] را آن‌گاه که با برادرش [[محمد]] حنفیّه به [[صراحت]] سخن می‌گوید، با این عبارت تجسم می‌بخشد:‌ {{متن حدیث|يَا أَخِي! وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الدُّنْيَا مَلْجَأٌ وَ لَا مَأْوًى لَمَا بَايَعْتُ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ}}<ref>«برادر! به خدا سوگند! حتی اگر در دنیا جا و پناهی نیابم، هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد» فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۲۳؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۸؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>.
 
با اینکه [[شیطان]] بر [[وجدان]] [[انسان‌ها]] [[سیطره]] یافته و آنها را به گونه‌ای میرانده بود که حاضر بودند به ذلّت‌پذیری تن در دهند ولی [[امام حسین]]{{ع}} در برابر [[سپاهیان]] [[تبهکار]] و [[ستم‌پیشه]] [[اموی]] هم‌چنان پر [[خروش]] ایستاد و فرمود:
{{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ... إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ}}<ref>«به خدا سوگند! چون افراد خوار و ذلیل به شما دست بیعت نخواهم داد و مانند بردگان، اهل فرار نیستم، از اینکه مرا متهم سازید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم» مقتل مقرم، ص۲۸۰؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۳۰؛ إعلام الوری، ج۱، ص۴۵۹؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۲.</ref>.
 
[[سخنان امام]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} حاکی از برجسته‌ترین موقعیت [[انسان]] پایبند به اصول و [[ارزش‌های دینی]] و حاملان [[رسالت]]، به شمار می‌آمد، چنان‌که از [[مجد]] و [[عظمت]] و [[اعتماد به نفس]] آن بزرگوار پرده برمی‌داشت، آنجا که فرمود:
{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ}}<ref>«به هوش باشید! این شخص فرومایه فرزند فرومایه (ابن زیاد) مرا بین دو راه، یکی پذیرش شمشیر و دیگری ذلت‌پذیری، قرار داده است، ولی هیهات که ما زیر بار ذلّت رویم؛ زیرا خدا و رسولش و مؤمنان، چنین ذلّت پذیری را ناروا می‌دانند، دامان پاک مادران و مجد و عظمت خانوادگی و همت‌های والا و غیرت و جوانمردی، هرگز اجازه نمی‌دهد اطاعت از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم» اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۳؛ احتجاج، ج۲، ص۲۴؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶.</ref>.
 
[[امام حسین]]{{ع}} [[راه و رسم]] [[ذلت‌ناپذیری]] در چنین موقعیت‌ها و از خود گذشتگی در راه [[مکتب]] و [[رسالت]] را، این‌گونه به [[انسان‌ها]] آموخت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۵۴.</ref>
 
===[[صراحت]] لهجه و بی‌پروایی‌===
[[قیام]] و [[نهضت امام حسین]]{{ع}} آتش‌فشانی بود که در [[تاریخ]] رسالت [[اسلامی]] منفجر گشت و به [[زلزله]] سهمگینی می‌ماند که [[وجدان]] واماندگان از [[یاری]] [[حق]] را بیدار ساخت و سخن زینبده‌ای بود که همه [[وفاداران]] به [[آرمان]] و رسالت اسلامی را به تلاش جهت تشکیل جامعه‌ای [[شایسته]] و منطبق با [[اراده]] [[خدای متعال]] و [[رسول]] گرامی‌اش فرا خواند.
امام حسین{{ع}} در جهت آشکار ساختن راه‌های [[انحرافی]] و [[طریق صحیح]] به [[مسلمانان]]، از شیوه‌ای استفاده کرد که با صراحت و بی‌پرده با آنان سخن گوید و اینک هم اوست که در کمال بی‌پروایی در برابر [[حاکم]] [[ستم]] پیشه [[زمان]] خویش می‌ایستد و به او هشدار می‌دهد تا وی را از ادامه [[طغیان]] و [[سرکشی]] و [[فساد]] و تباهی‌اش بازدارد... و نامه‌هایش به [[معاویه]] به وضوح و عاری از هر گونه آمیختگی، گویای این [[حقیقت]] است. [[حضرت]] در آن [[نامه‌ها]] معاویه را [[بیم]] می‌دهد و از ادامه [[جور]] و ستمش به وی هشدار می‌دهد و [[میزان]] [[گمراهی]] و فسادش را برای [[مردم]] فاش می‌سازد<ref>الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۹ و ۱۹۵.</ref>.
 
[[امام]] در کمال صراحت و [[قدرت]]، [[بیعت]] با [[یزید بن معاویه]] را مردود و این موضوع را به روشنی برای [[ولید بن عتبه]] [[فرماندار]] [[یزید]] بر [[مدینه]] بیان کرد و فرمود:
ما [[اهل بیت]] و [[خاندان]] [[نبوّت]] و [[جایگاه رسالت]] و محل آمدوشد [[فرشتگان]] و خاستگاه رحمتیم، [[خداوند]] [[اسلام]] را از خاندان ما آغاز و تا پایان نیز همگام با ما خاندان به پیش خواهد برد و [[یزید]] فردی [[فاسق]] و [[فاجر]]، باده‌نوش و [[قاتل]] بیگناهان است و آشکارا مرتکب [[فسق]] و [[فجور]] می‌شود و شخصی مانند من هیچ‌گاه با او دست [[بیعت]] نخواهد داد<ref>فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۴؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۵.</ref>.
 
[[امام]]{{ع}} با [[یاران]] و کسانی که با او [[اعلان]] [[یاری]] نموده بودند نیز کاملا به [[صراحت]] سخن گفت: وی در مسیر حرکت به سمت [[کوفه]] که خبر [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] و دست برداشتن [[مردم]] از یاری خود را دریافت نمود به گروهی از آنان که به [[امید]] [[عافیت‌طلبی]]، [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کردند، فرمود:
[خبر رسیده‌] که [[پیروان]] ما دست از یاری‌مان برداشته‌اند اکنون هریک از شما [[دوست]] داشته باشد می‌تواند بی‌آن‌که مانعی بر سر راهش باشد، به دیار خود باز گردد و من بیعتم را از آنان برداشتم<ref>ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۳؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۸۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۴.</ref>.
[با پایان یافتن سخنان حضرت‌] افراد [[حریص]] و آزمند و [[سست ایمان]]، پراکنده شده و تنها مجموعه‌ای از نیک‌خصالان [[اهل بیت]] و یاران باوفایش باقی ماندند، [[امام حسین]]{{ع}} با وجود یاران اندکش هیچ‌گاه برای گردآوری‌ نیرو، به [[حیله]] [[بازی]] و [[تملّق]] [[متوسل]] نشد.
 
پیش از در گرفتن [[جنگ]]، به تمام یاران [[وفادار]] همراهش، [[رخصت]] بازگشت داد و فرمود:
من یارانی بهتر از شما و خاندانی [[عادل‌تر]] و [[برتر]] از اهل بیت خویش سراغ ندارم.
[[خداوند]] از ناحیه من به شما [[پاداش]] خیر [[عنایت]] کند. اینک شب فرارسیده به پا خیزید و از این موقعیّت استفاده کنید (اگر [[شرم]] دارید) هریک می‌توانید دست یکی از [[دوستان]] خود و یا یکی از [[برادران]] مرا بگیرید و در [[تاریکی]] این شب پراکنده شوید و مرا با این مردم [[ستم‌پیشه]] تنها بگذارید؛ زیرا آنان در پی کسی غیر از من نیستند و اگر به من دست یابند و [[قادر]] بر ریختن خونم باشند در پی شما نخواهند آمد<ref>فتوح، ج۵، ص۱۰۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۵؛ اعیان الشّیعه، ج۱، ص۶۰۰.</ref>.
[[واقعیت]] این است که اگر کسی جزئیات [[قیام]] و [[نهضت]] [[سید الشهداء]]{{ع}} را مورد مطالعه قرار دهد در تمام سخنان و [[رفتار]] [[امام]]، در تمامی ابعاد نهضت مبارکش به [[صدق]] و [[راستی]] و [[صراحت]] و بی‌پروایی آن بزرگوار پی خواهد برد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۵۶.</ref>
 
===[[عبادت]] و [[تقوا]]===
در هیچ‌یک از لحظات و سکنات، [[ارتباط قلبی]] [[امام حسین]]{{ع}} با [[حضرت حق]] قطع نگردید و این رابطه را با [[پرستش]] خدای خویش تبلور می‌بخشید و پیوند خود را با [[آفریدگار]] با [[عظمت]] مستحکم می‌ساخت و [[ایثار]] و [[از خودگذشتگی]] را با [[اطاعت الهی]] گره می‌زد و خود را در [[ذات مقدس]] [[پروردگار]] و در جهت رضای او فانی می‌ساخت و عبادتش نتیجه [[شناخت]] حقیقی‌اش از [[خدای متعال]] تلقّی می‌شد.
 
نگاهی به دعای [[سرور]] آزادگان در [[روز عرفه]] ژرفای این شناخت و [[ارتباط]] [[قوی]] آن [[حضرت]] با [[ذات باری تعالی]] را به خوبی روشن می‌سازد که به فرازهایی از این دعای [[ارزشمند]] اشاره می‌شود. امام{{ع}} در پیشگاه [[خدا]] چنین عرضه می‌دارد:
چگونه با چیزی بر وجود تو دلیل آورند که خودش در هستی نیازمند توست؟! آیا چیزی غیر از تو می‌تواند پایدارتر از تو باشد تا وسیله ظهورت گردد؟!
کی [[نهان]] بوده‌ای که نیازمند دلیل و برهانی باشی تا بر تو دلالت کند؟!
 
کی دور بوده‌ای تا آثارت، آنها را به تو برساند؟!
[[کور]] باد چشمی که تو را مراقب خود نبیند و [[معامله]] بنده‌ای که بهره‌ای از دوستی‌ات به او نداده‌ای، زیانبار باد...
خدایا! [[خواری]] و ذلّتم در برابرت آشکار است و چگونگی حالم بر تو پوشیده نیست، راه رسیدن به تو را از خودت خواستارم و به وسیله خودت بر وجودت دلیل اقامه می‌کنم، با [[نور]] خویش مرا به سوی خودت رهنمون شو و به [[تصدیق]] [[بندگی]] در پیشگاهت، برپایم دار...
تو آن خدایی که [[انوار]] [[معرفت]] را در [[دل]] دوستانت پرتو افکن ساختی تا تو را شناختند و یگانه‌ات دانستند.
 
تو خدایی هستی که [[محبّت]] دیگران را از [[دل]] علاقه‌مندانت زدودی تا جز تو به کسی محبّت نورزند و به دیگران [[پناه]] نبرند، آن‌گاه که [[عوالم]] هستی آنان را وحشت‌زده ساخت، تو [[یار]] و همدمشان بودی...
آن‌کس که تو را نیافت، چه یافت؟ و آن‌که تو را یافت چه نیافت؟ آن‌کس که دیگری را به جای تو بپسندد [[نومید]] و [[محروم]] گشته است و آن‌کس که روی درخواست از تو برگرداند، در [[زیانکاری]] گرفتار آمده است.
ای کسی که به دوستانش شیرینی و حلاوت [[انس]] و [[همدمی]] را چشاند تا تنها در برابر او به [[تملّق]] ایستاده‌اند.
 
ای آن‌که [[اولیاء]] و دوستانت را به جامه‌های [[هیبت]] خویش آراست تا در حضورش، عذرخواه آیند و [[آمرزش]] بخواهند<ref>المنتخب الحسنی للأدعیة و الزیارات، ص۹۲۴- ۹۲۵.</ref>.
نشانه‌های شدت [[ترس]] و [[بیم]] [[امام حسین]]{{ع}} از [[خداوند]] در سیمای تابناکش پدیدار بود به گونه‌ای که به وی گفته شد: شما از خدای خود چه بسیار بیمناکید! در پاسخ فرمود:
{{متن حدیث|لَا يَأْمَنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا مَنْ خَافَ اللَّهَ فِي الدُّنْيَا}}<ref>«در روز قیامت کسی مصون از عذاب الهی است که در دنیا از خدا ترسیده باشد» بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۹۰.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۵۸.</ref>
 
==[[عبادت امام]]{{ع}}‌==
[[عبادت]] و [[پرستش]] [[خدا]] برای [[خاندان]] [[نبوّت]]، هستی و [[زندگی]] به شمار می‌آمد و از [[مناجات]] و [[نیایش]] به درگاه خدا [[لذّت]] می‌بردند. شب و [[روز]] [[نهان]] و آشکار همواره به عبادت می‌پرداختند و امام حسین{{ع}} نیز یکی از استوانه‌های این خاندان [[پاک]] به شمار می‌آمد. وی در پیشگاه خدای [[قادر]] توانا چونان عارفی به [[یقین]] رسیده و اندیشمندی [[پرستشگر]]، می‌ایستاد و هرگاه [[وضو]] می‌گرفت، رنگ از رخسار مبارکش می‌پرید و بندبند اعضایش به لرزه درمی‌آمد، سبب آن را از [[حضرت]] جویا شدند؛ در پاسخ فرمود:
کسی که در پیشگاه خدای توانا ایستاده [[حق]] دارد رنگ چهره‌اش به زردی گراید و اعضای بدنش به لرزه درآید<ref>جامع الأخبار، ص۷۶؛ احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۲۲.</ref>.
بر ادای [[نماز]] در سخت‌ترین شرایط، پافشاری داشت، به گونه‌ای که [[نماز ظهر]] [[روز]] دهم [[محرم]] ([[عاشورا]]) را در اوج [[نبرد]] با [[سپاهیان]] [[دشمن]] که از هر سو وی را در محاصره داشتند و وجود نازنینش را آماج تیر ساخته بودند، به جا آورد<ref>ینابیع الموده، ص۴۱۰، مقتل خوارزمی ۲، ص۱۷.</ref>.
 
[[امام]]{{ع}} در کمال [[فروتنی]] در پیشگاه [[خدای عزّ و جلّ]] رهسپار [[بیت الله الحرام]] می‌شد تا با [[خضوع]] و [[خشوع]] تمام [[مناسک]] [[حج]] را به جای آورد، تا آنجا که بیست و پنج بار پیاده حج انجام داد<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۹۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۱.</ref>.
حالات خضوع و خشوع او در موسم حج در [[عرفات]] و [[نیایش]] طولانی [[حضرت]] با [[پروردگار]] خویش که در دامنه [[کوه]] به حال ایستاده انجام پذیرفت و [[مردم]] گرد او حلقه زده بودند، میان [[محدثان]] [[شیعه]] و طبقات گوناگون آنان مشهور است.
 
[[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} در [[حق مردم]] [[نیکی]] و [[احسان]] و [[انفاق]] فراوان داشت، [[روایت]] شده آن بزرگوار قطعه‌ای [[زمین]] به ضمیمه اشیاء دیگری به [[ارث]] برد و قبل از تحویل گرفتن، همه را [[صدقه]] داد وی در [[تاریکی]] شب برای [[فقرا]] و [[مستمندان]] [[مدینه]] مواد خوراکی به دوش می‌کشید و جز [[پاداش الهی]] و [[تقرب]] به پیشگاهش مزدی درخواست نمی‌کرد<ref>حیاة الامام الحسین، ج۱، ص۱۳۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[سبک زندگی امام حسین]]
* [[سیره اخلاقی امام حسین]]
* [[سیره عبادی امام حسین]]
* [[سیره خانوادگی امام حسین]]
* [[سیره تربیتی امام حسین]]
* [[سیره اجتماعی امام حسین]]
* [[سیره علمی امام حسین]]
* [[سیره تبلیغی امام حسین]]
* [[سیره سیاسی امام حسین]]
* [[سیره اقتصادی امام حسین]]
* [[سیره فرهنگی امام حسین]]
* [[سیره مدیریتی امام حسین]]
* [[سیره نظامی امام حسین]]
* [[سیره قضایی امام حسین]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100812.jpg|22px]] [[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۱''']]
# [[پرونده:1100843.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|'''عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:1100812.jpg|22px]] [[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، '''[[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱''']]
# [[پرونده:1100812.jpg|22px]] [[محمد علی کلهر|کلهر، محمد علی]]، [[شجاعت و شهامت امام حسین (مقاله)|مقاله «شجاعت و شهامت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۱''']]
# [[پرونده:1100818.jpg|22px]] [[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، '''[[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۷''']]
# [[پرونده:151919.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۵''']]
# [[پرونده:151919.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:شخصیت امام حسین]]
[[رده:امام حسین]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۵

مقدمه

خصلت‌های برجسته و سیرۀ متعالی امام حسین، در صحنه‌های مختلف نهضت عاشورا نیز جلوه داشت. به عنوان نمونه: قاطعانه بیعت با یزید را ردّ کرد و از مدینه خارج شد، در سخت ترین شرایط محاصره و سختی و تشنگی در کربلا هم پیشنهاد تسلیم شدن و بیعت را نپذیرفت، عزّتمندانه به استقبال شهادت رفت، جوانمردانه به حرّ و سپاه تشنۀ او در طول راه آب داد و بالأخره توبۀ حرّ را روز عاشورا پذیرفت، بیعت خود را از یاران برداشت تا هر که می‌خواهد برگردد، غلام و خادم خویش را هم آزاد گذاشت و از او خواست که اگر می‌خواهد برود، به یتیمان مسلم بن عقیل پس از شهادت پدرشان مهربانی کرد، شب عاشورا را برای مناجات و تلاوت قرآن و عبادت مهلت خواست، تا آخرین لحظات حتّی در قتلگاه هم حالت تسلیم و رضا داشت، بر سختیها و شداید کربلا و شهادت اصحاب صبوری کرد، روز عاشورا با آن همه داغ و مصیبت و تشنگی و تنهایی چون شیر جنگید و از انبوه دشمن نهراسید، قیام خویش را با انگیزۀ امر به معروف و نهی از منکر دانست، بارها در طول سفر کربلا بی اعتباری دنیا را گوشزد کرد و زهد خویش را نشان داد، هتّاکی‌های دشمنان را روز عاشورا حلیمانه تحمّل کرد، اثر انبان‌هایی که به خانۀ محرومان برده بود، پس از شهادتش بر پشت و دوش آن حضرت دیده شد[۱].

مناقب و فضائل امام

جنبه‌ها و ابعاد سیره امام

سبک زندگی امام حسین

سیره اخلاقی امام حسین

امام حسین (ع) در خانواده‌ای متولد شد که محل فرود فرشتگان و جایگاه نزول قرآن بود، در جمع شخصیت‌های ارجمندی که با آیات الهی شکوه و عظمت یافته بودند و ساختار شخصیتی ایشان را پیامبر با فضایل اخلاقی بنا نهاد.

برخی از ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت عبارت‌اند از: فروتنی؛ بردباری و گذشت‌؛ بخشش و سخاوت‌؛ شجاعت‌؛ ذلت‌ناپذیری‌؛ رسیدگی به بینوایان؛ انفاق در آشکار و نهان؛ جوانمردی و ...[۲].

سیره عبادی امام حسین

عبادت نزد امام حسین (ع)، باتوجه به اینکه عبادت و پرستش خدا برای خاندان نبوّت، هستی و زندگی به شمار می‌آمد، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و آن حضرت شب و روز، در نهان و آشکار همواره به عبادت می‌پرداختند. آن حضرت همواره در حق مردم نیکی و احسان و انفاق فراوان داشت.

در هیچ‌یک از لحظات و سکنات، ارتباط قلبی امام حسین (ع) با حضرت حق قطع نگردید و این رابطه را با پرستش خدای خویش تبلور می‌بخشید که در دعاهای آن حضرت مانند دعای عرفه نمود پیدا کرده است. همچنین در اوصاف آن حضرت نقل شده که بیست و پنج مرتبه پیاده به حج رفتند در حالی که مَرکب داشتند[۳].

سیره خانوادگی امام حسین

سیره تربیتی امام حسین

سیره تربیتی امام حسین (ع) برپایه آنکه ایشان جزء اهل بیت (ع) بوده و دارای عصمت است قایل توجه است و علاوه بر اینکه ایشان متصف به همه نشانه‌های کمال هستند، دیگران را هم هدایت به این اوصاف می‌کنند. برخی از اوصاف و مسائل تربیتی آن حضرت عبارت‌اند از: رضا و تسلیم؛ ایجاد خودباوری و تقویت عزت نفس؛ احترام و محبت به کودکان؛ احترام به افکار جوانان؛ توجه و احترام به همسر؛ تواضع و هم‌نشینی با فقراء؛ جایگاه مادران شایسته و ...[۴].

سیره اجتماعی امام حسین

امام حسین(ع) چه در عصر رسول خدا(ص) و چه پس از آن حضرت، تا زمان خلافت معاویه همواره مورد احترام مسلمانان و خلفا قرار داشت،؛ چراکه وی علاوه بر امتیازات انسانی و عظمت روحی و معنوی و کرامت و بزرگواری، فرزند رسول خدا(ص) و مورد محبت فوق العاده او بود، ولی در زمان معاویه و سپس یزید وضع دگرگون شد. هرچند ما معتقدیم ریشه‌های جریان خونین کربلا را باید از «سقیفه» پی‌جویی کرد (که در جای خود بازگو خواهد شد)، اما تردیدی نیست که عصر معاویه و پس از آن، زمان حکومت یزید، با دوران پیش از آنان تفاوت بسیار داشت و اگر تا قبل از زمامداری معاویه، ماجرای شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و اسارت خاندانش برای مردم بازگو می‌شد، کسی آن را باور نمی‌کرد.

آری؛ کسی باور نمی‌کرد که محبوب قلب رسول خدا(ص) و جگر گوشه صدیقه کبرا(س) توسط گروهی که خود را مسلمان و از امت محمد(ص) می‌خواندند، مورد تعرض و بی‌حرمتی قرار گیرد، چه رسد به این که غریبانه، مظلومانه و لب تشنه در سرزمین نینوا به شهادت برسد و فرزندان و بانوان حرمش به اسارت روند.

با شروع حکومت اموی، بی‌حرمتی‌ها از سوی معاویه و عمالش نسبت به ساحت مقدس امیرمؤمنان(ع) و فرزندانش حسن و حسین(ع) و ترویج سب و لعن آنان به صورت علنی آغاز شد و زمینه‌های فاجعه خونین کربلا به گونه‌ای شتابان فراهم گردید و آن حسین عزیزی که این همه مورد محبت رسول خدا(ص) و مسلمین بود، حتی مأوایی در تمام آن سرزمین پهناور اسلامی نداشت. (در بخش‌های آینده به طور مشروح بحث آن خواهد آمد)[۵].

سیره علمی امام حسین

انحرافی که بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص) اتفاق افتاد و ابتدا منجر به انحراف از اصول و مبانی دین در اداره حکومت و سپس انحراف میان مسلمانان گشت، باعث آن شد تا پیشوایان دین الهی در راستای آموختن احکام دین به مسلمانان، پایه‌های آیین اسلام را در میان آنان تحکیم بخشیده و به گونه‌ای آنها را تربیت کنند که از راهیابی سریع این انحراف میان آنان جلوگیری به عمل آورده و از فروپاشی توان و قدرت آنها و تفرقه و پراکندگی، بازدارند. از همین‌جا، میراث به یادگار مانده از امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (ع) برای ما میراثی بزرگ و بس گران‌بها و ارزشمند تلقی شده و باوجود این ثروت فکری و علمی که از آن بزرگواران به دست ما رسیده از دیگران احساس بی‌نیازی می‌کنیم[۶].

سیره تبلیغی امام حسین

سیره سیاسی امام حسین

از ویژگی‌های انسانی امام حسین (ع)، آزادگی و ظلم‌‏ستیزی و ستم‌‎ناپذیری بی‌نظیر اوست. او به راستی نه تنها قهرمان سازش‏‌ناپذیر در برابر ستم و شقاوت و استبداد بود، بلکه بنیان‌گذار این شیوه آزادمنشانه و انسانی است که تمامی آزادی خواهان و ستم‎ستیزان در مبارزه راه عدالت باید به آن قهرمان حریت و رهایی تأسی جویند.

برای نمونه، آن گرامی بود که در بحران تاخت و تاز افسار گسیخته استبداد اموی و به هنگام رویارویی قهرمانانه و تاریخ‎ساز خروشید که: «نه، هرگز حسین زیر بار ذلت نخواهد رفت!» و این منشور ستم‌سوز و جاودانه را برای همگان به یادگار نهاد که: «نه، به خدای هستی سوگند! نه ذلیلانه دست بیعت بر دست تجاوزکاران خواهیم نهاد و نه همانند بردگان از میدان جهاد خواهم گریخت»[۷].

سیره اقتصادی امام حسین

سیره فرهنگی امام حسین

سیره مدیریتی امام حسین

سیره نظامی امام حسین

در نهضت عاشورا به یک سری تاکتیک‌های نظامی و تبلیغی برمی خوریم که از سوی حسین بن علی(ع) انجام گرفته است. شیوه‌های نظامی به‌طور عمده یا حالت دفاعی داشته است، یا تهاجمی. روش‌های تبلیغی نیز به‌طور عمده جهت آگاهانیدن مردم و پیامرسانی و بهره‌برداری بیشتر از این حرکت بوده است؛ چه آنچه زمان خود آن حضرت و توسط خود او انجام گرفته است، یا پس از شهادتش. در اینکه آن حضرت در قیام کربلا به‌عنوان یک مبارز مسلّط به همه فنون رزمی و تاکتیک‌های نظامی و دفاعی و تبلیغی عمل کرده است، شکّی نیست. آنچه مطرح می‌‌شود، تنها نمونه‌هایی است که از تأمّل بر حوادث این نهضت به نظر می‌‌رسد و مدیریّت شگفت و نظم و تدبیر آن حضرت را در آن حادثه که آمیخته‌ای از احساسات و عواطف و تعقّل است، نشان می‌‌دهد.

برخی از تاکتیک‌های نظامی که حضرت از آنها استفاده کرد عبارت است از: حفاظت شخصی؛ گزارش‌گر اطلاعاتی؛ خنثی کردن توطئه ترور؛ جمع‌آوری اطلاعات؛ جذب نیرو؛ تصفیه نیرو؛ سازماندهی نیروها. روش‌هایی که از سوی سیدالشهدا(ع) در طول نهضت و در روز عاشورا و نیز توسّط خانواده او به کار گرفته شد، هم مایه ماندگاری نهضت و مصونیّت چهره آن است، هم عامل روحیّه بخشی به یارانِ شرکت کننده در آن حماسه که امام را با همه هستی یاری کردند، و هم مایه تزلزل در انگیزه سپاه کوفه و موجب ضعف یا رسوایی یا خنثی شدن تبلیغات دشمن گشته است، که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: نامشروع دانستن خلافت یزید؛ نامه نگاری و پیام‌رسانی به بزرگان کوفه و بصره و سران قبایل و اعزام نماینده به کوفه؛ اتمام حجّت؛ خطابه با دشمن؛ رَجَز و غیره.

در مجموعِ حرکت عاشورا، چه از بُعد نظری و چه عملی، روش‌ها و محورهایی مورد توجه قرار گرفته است تا:

  1. پیام نهضت به همه رسانده شود
  2. در دراز مدّت، منافقان نفوذی در تشکیلات حکومتی و پست‌های کلیدی معرفی و افشا گردند
  3. امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح فساد اجتماعی، زنده شود
  4. راه مبارزه سیاسی فرهنگی برای نسل‌های آینده ترسیم گردد[۸].

سیره قضایی امام حسین

فصاحت و بلاغت امام حسین

امام حسین (ع)‌ از جنبه شناخت و توان هنری بیان، نظیر جدّ بزرگوار و پدر ارجمند و برادر والامقامش به شمار می‌آمد. دشمنانشان درباره آنان گفته‌اند: «آنها اهل بیتی‌اند که علم و دانش با خونشان آمیخته شده است»[۹]. مقاتل‌نویسان در مورد سخنان و خطابه‌های ابا عبدالله الحسین (ع) در کربلا و عاشورا گفته‌اند: هرگز شنیده نشده قبل و بعد از حسین کسی با آن فصاحت و بلاغت سخن گفته باشد[۱۰].

با اینکه حادثه کربلا از آغاز تا انجام، ده‌ها خطابه پدید آورد، ولی خطابه‌های آتشین که در عرصه طف و کربلا به ایراد آن پرداخت با ساختار و مضمون خاصی، دارای تنوع بودند. امام (ع) در آن خطابه‌ها دشمن را به نامه‌هایی که برایش فرستاده بودند و به اطاعت خدا و یاری‌رسانی او و نیز دست برداشتن آنها از یاری خود، یادآوری نموده که در یکی از آنها آمده است: «تَبّاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً، أَ حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَالِهِينَ، فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ مُؤَدِّينَ مُسْتَعِدِّينَ سَلَلْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً لَنَا فِي أَيْمَانِكُمْ وَ حَشَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً قَدَحْنَاهَا عَلَى عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنَا فَأَصْبَحْتُمْ أَلْباً عَلَى أَوْلِيَائِكُمْ وَ يَداً عَلَيْهِمْ لِأَعْدَائِكُمْ بِغَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ وَ لَا أَمَلٍ أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ إِلَّا الْحَرَامُ مِنَ الدُّنْيَا أَنَالُوكُمْ وَ خَسِيسُ عَيْشٍ طَمِعْتُمْ فِيهِ»[۱۱].[۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۵۴.
  2. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۴۵-۴۷؛ کلهر، محمد علی، مقاله «شجاعت و شهامت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱، ص ۶۲ ـ ۷۹.
  3. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۶۰؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص۱۵۳.
  4. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷، ص ۱۵ ـ ۳۴.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها، ص۴۲ ـ ۴۷.
  6. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۲۹۰-۲۹۸.
  7. نگارش، هادی، مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱، ص ۸۹.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۱۰۰-۱۱۲.
  9. المجالس السنیه، ج۲۱، ص۲۸، ۳۰.
  10. المجالس السنیه، ج۲۱، ص۲۸، ۳۰.
  11. «مردم کوفه! مرگتان باد؛ این شما بودید که با ابراز عشق و علاقه از ما درخواست کمک کردید و آن‌گاه که ما به دادخواهی شما پاسخ مثبت داده و بی‌درنگ و با احساسی انسانی به یاری‌تان شتافتیم، شمشیرهای آخته‌ای را که از آن خود ما بود بر ضد ما به کار گرفتید و آتش فتنه‌ای را که دشمن مشترک ما و شما برافروخته بود، شعله‌ور ساختید و به حمایت از دشمنان و بر ضد پیشوایان خود بپاخاستید، بی‌آن که دشمنان گامی در راه عدل‌وداد به سود شما بردارند و یا امید آینده‌ای بهتر از آنان داشته باشید جز اینکه متاع حرامی از دنیا به شما رسانده و اندکی از عیش‌ونوش دنیایی را به کامتان چشاندند...»
  12. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۳۲۰.