بحث کاربر:Wasity/بایگانی 1: تفاوت میان نسخهها
جز (Heydari صفحهٔ بحث کاربر:Wasity را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به بحث کاربر:Wasity/بایگانی 1 منتقل کرد: تبدیل بحث ویکیمتن به بحث ساختارمند از ب...) |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
* [http://fa.imamatpedia.com/wiki/بحث_کاربر:Jaafari جعفری] | |||
* [http://fa.imamatpedia.com/wiki/مهدویت_(پرسش) مهدویت پرسش] | |||
* [http://fa.imamatpedia.com/wiki/بحث:مهدویت_(پرسش) مهدویت قسمت بحث] | |||
*[http:// | |||
*[http:// | |||
*[http:// | |||
* [http://www.hojrehmajazi.ir/news/news_item.asp?NewsID=421 کتاب و مقاله] | * [http://www.hojrehmajazi.ir/news/news_item.asp?NewsID=421 کتاب و مقاله] | ||
[[File:01.jpg|بندانگشتی|550px|کتب نقد مدعی دروغین یمانی]] | |||
==همکاران پاسخ جامع== | ==همکاران پاسخ جامع== | ||
{{فهرست اثر}} | {{فهرست اثر}} | ||
خط ۳۱: | خط ۲۲: | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان = وفاداری ذوالجناح|:{{سخ}}''' «''' پس از اینکه [[حسین بن علی]] خود را به نهر [[فرات]] رساند درحالیکه 4000 جنگجو نگهبانی میدادند. آنان را کنار زدند وقتی ذوالجناح به فرات رسید با ولع و اشتیاق زیاد سر خود را به آب نزدیک برد که آب بنوشد، حسین بن علی راکبش فرمود تو تشنهای و من تشنه به [[خدا]] سوگند لب به آب نخواهم زد تا اینکه تو سیراب شوی، هنگامی که اسب سخنان حسین بن علی را شنید سر خود را بالا گرفت و آب ننوشید گویا سخنان حسین بن علی را فهمید سپس حسین بن علی به او امر کرد بنوش و من نیز خواهم نوشید... '''»''' |تاریخ بایگانی || منبع = <small>[[ابن شهر آشوب]]، [[مناقب آل ابی طالب]]، ج4، ص58</small> | تراز = چپ| عرض = 230px | اندازه خط = 12px| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان = وفاداری ذوالجناح|:{{سخ}}''' «''' پس از اینکه [[حسین بن علی]] خود را به نهر [[فرات]] رساند درحالیکه 4000 جنگجو نگهبانی میدادند. آنان را کنار زدند وقتی ذوالجناح به فرات رسید با ولع و اشتیاق زیاد سر خود را به آب نزدیک برد که آب بنوشد، حسین بن علی راکبش فرمود تو تشنهای و من تشنه به [[خدا]] سوگند لب به آب نخواهم زد تا اینکه تو سیراب شوی، هنگامی که اسب سخنان حسین بن علی را شنید سر خود را بالا گرفت و آب ننوشید گویا سخنان حسین بن علی را فهمید سپس حسین بن علی به او امر کرد بنوش و من نیز خواهم نوشید... '''»''' |تاریخ بایگانی || منبع = <small>[[ابن شهر آشوب]]، [[مناقب آل ابی طالب]]، ج4، ص58</small> | تراز = چپ| عرض = 230px | اندازه خط = 12px| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
تازه ها: | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''سخن توبیخ آمیز امام رضا(ع){{سخ}}خطاب به زید:'''{{پایان}}{{سخ}}«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل [[کوفه]] مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] است. اگر گمان میبری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به [[بهشت]] روی و پدرت موسی بن جعفر(ع) اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامیتر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچکس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو میپنداری با معصیت بدان میرسی، پس گمان تو گمان بدی است»{{سخ}}زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.{{سخ}}حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی.» | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص۲۳۴</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه=#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
==شعر== | ==شعر== | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|خونی که روی یال تو پیداست، ذوالجناح |خون همیشه جاری مولاست، ذوالجناح{{سخ}}|نستعلیق}}{{ب|یک قطره آفتاب به روی تنت نشست |بوی خدا ز یال تو برخاست، ذوالجناح}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|خونی که روی یال تو پیداست، ذوالجناح |خون همیشه جاری مولاست، ذوالجناح{{سخ}}|نستعلیق}}{{ب|یک قطره آفتاب به روی تنت نشست |بوی خدا ز یال تو برخاست، ذوالجناح}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۷
همکاران پاسخ جامع
- بهمنی
- پورانزاب
- شیجانی
- کروشاد
- صالحی
- واثق
- جولایی
- دستلان (فروردين)
صفحه تصویر
مناسب برای ارائه تصاوير به همراه نوشته زيرين
وفاداری ذوالجناح
« پس از اینکه حسین بن علی خود را به نهر فرات رساند درحالیکه 4000 جنگجو نگهبانی میدادند. آنان را کنار زدند وقتی ذوالجناح به فرات رسید با ولع و اشتیاق زیاد سر خود را به آب نزدیک برد که آب بنوشد، حسین بن علی راکبش فرمود تو تشنهای و من تشنه به خدا سوگند لب به آب نخواهم زد تا اینکه تو سیراب شوی، هنگامی که اسب سخنان حسین بن علی را شنید سر خود را بالا گرفت و آب ننوشید گویا سخنان حسین بن علی را فهمید سپس حسین بن علی به او امر کرد بنوش و من نیز خواهم نوشید... »
ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص58
تازه ها:
سخن توبیخ آمیز امام رضا(ع)
خطاب به زید:
خطاب به زید:
«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل کوفه مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص حسن و حسین است. اگر گمان میبری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به بهشت روی و پدرت موسی بن جعفر(ع) اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامیتر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچکس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو میپنداری با معصیت بدان میرسی، پس گمان تو گمان بدی است»
زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.
حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی.»
عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص۲۳۴
شعر
خونی که روی یال تو پیداست، ذوالجناح خون همیشه جاری مولاست، ذوالجناح یک قطره آفتاب به روی تنت نشست بوی خدا ز یال تو برخاست، ذوالجناح
|