بحث:ابعاد فکری و اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امامی' به 'امامی')
خط ۱۲: خط ۱۲:
::::::همچنین در [[احادیث]] و [[تعالیم]] [[ائمه طاهرین]]{{عم}}، تأکید شده است بر اینکه در [[عصر غیبت]]، راه [[امامان]] را بپیمایید، از [[تعالیم]] و [[احکام]] آنان [[پیروی]] کنید، به تولای آنان (قرار گرفتن در خط آنان و [[دوستان]] و [[پیروان]] آنان)، چنگ در زنید، و از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] آنان و قرار گرفتن در خط [[مخالفان]] تبرا جویید، و کناره گیرید.
::::::همچنین در [[احادیث]] و [[تعالیم]] [[ائمه طاهرین]]{{عم}}، تأکید شده است بر اینکه در [[عصر غیبت]]، راه [[امامان]] را بپیمایید، از [[تعالیم]] و [[احکام]] آنان [[پیروی]] کنید، به تولای آنان (قرار گرفتن در خط آنان و [[دوستان]] و [[پیروان]] آنان)، چنگ در زنید، و از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] آنان و قرار گرفتن در خط [[مخالفان]] تبرا جویید، و کناره گیرید.
:::::*'''بُعد [[عدل]]:''' بُعد [[عدل]] و [[دادگری]]، و توجه به آن نیز در مسئله [[انتظار]]، بسیار روشن است. [[انتظار مهدی]]، [[انتظار ظهور]] [[عدل]] است، [[عدل جهانی]]، [[عدل]] آفاقی و انفسی. [[مهدی]] [[مظهر]] اسماء الاهی است، از جمله این دو اسم [[مبارک]]: {{متن حدیث|يَا عَدْلُ يَا حَكِيمُ}}. [[مهدی]] تجسم اعلای [[حق]]، و تحقق والای [[عدل]] است. اوست که [[جهان]] آکنده از [[بیداد]] را آکنده از داد می‌سازد، و [[عدل]] خدایی را در همه‌جا و همه سوی سرایت می‌دهد. و او [[مظهر]] [[دادگری فراگیر]] است.
:::::*'''بُعد [[عدل]]:''' بُعد [[عدل]] و [[دادگری]]، و توجه به آن نیز در مسئله [[انتظار]]، بسیار روشن است. [[انتظار مهدی]]، [[انتظار ظهور]] [[عدل]] است، [[عدل جهانی]]، [[عدل]] آفاقی و انفسی. [[مهدی]] [[مظهر]] اسماء الاهی است، از جمله این دو اسم [[مبارک]]: {{متن حدیث|يَا عَدْلُ يَا حَكِيمُ}}. [[مهدی]] تجسم اعلای [[حق]]، و تحقق والای [[عدل]] است. اوست که [[جهان]] آکنده از [[بیداد]] را آکنده از داد می‌سازد، و [[عدل]] خدایی را در همه‌جا و همه سوی سرایت می‌دهد. و او [[مظهر]] [[دادگری فراگیر]] است.
::::::به‌طور کلی، تداعی موضوع [[عدل]] و [[عدالت]] و جهانگیر شدن آن، از [[انتظار]]، جزء بدیهیات است.[[انتظار]]، یعنی [[چشم به راه]] [[امامی]] داشتن که چون بیاید [[جهان]] را از [[عدل و داد]] مملو سازد، از آن پس که از [[ظلم و جور]] مملو شده باشد.
::::::به‌طور کلی، تداعی موضوع [[عدل]] و [[عدالت]] و جهانگیر شدن آن، از [[انتظار]]، جزء بدیهیات است.[[انتظار]]، یعنی [[چشم به راه]] امامی داشتن که چون بیاید [[جهان]] را از [[عدل و داد]] مملو سازد، از آن پس که از [[ظلم و جور]] مملو شده باشد.
:::::*'''بُعد [[معاد]]:''' [[معاد]]، بازگشت [[انسان]] به نزد [[خدا]]، و ورود به [[جهان]] پایدار، و شروع [[زندگی]] اصلی و حیات [[خالص]] است. [[مرگ]] دروازه این راه است. [[انسان]] از هنگام [[احتضار]] (یعنی حاضر شدن [[مرگ]] و رسیدن مقدمات [[مرگ]])، در جریان حیات بعدی خویش قرار می‌گیرد، و عالم دیگر او آغاز می‌گردد. [[انسان]] با [[مرگ]]، هست می‌شود، از هستی مخلوط و ناقص و ناپایدار، به هستی [[خالص]] و کامل و پایدار منتقل می‌گردد. از قطار سریع السیر [[زندگی]] در این [[جهان]]، به ایستگاه رسیدگی به کارنامه دوران سفر پا می‌نهد، و سپس وارد [[شهر]] [[زندگی]] همیشگی می‌شود. دوران حیات [[انسان]]، یک کلاس است و یک [[امتحان]]، [[مرگ]] اعلام ختم جلسه [[امتحان]] است. [[رستاخیز]]، روز نمره‌خوانی است و اعلام نتیجه....
:::::*'''بُعد [[معاد]]:''' [[معاد]]، بازگشت [[انسان]] به نزد [[خدا]]، و ورود به [[جهان]] پایدار، و شروع [[زندگی]] اصلی و حیات [[خالص]] است. [[مرگ]] دروازه این راه است. [[انسان]] از هنگام [[احتضار]] (یعنی حاضر شدن [[مرگ]] و رسیدن مقدمات [[مرگ]])، در جریان حیات بعدی خویش قرار می‌گیرد، و عالم دیگر او آغاز می‌گردد. [[انسان]] با [[مرگ]]، هست می‌شود، از هستی مخلوط و ناقص و ناپایدار، به هستی [[خالص]] و کامل و پایدار منتقل می‌گردد. از قطار سریع السیر [[زندگی]] در این [[جهان]]، به ایستگاه رسیدگی به کارنامه دوران سفر پا می‌نهد، و سپس وارد [[شهر]] [[زندگی]] همیشگی می‌شود. دوران حیات [[انسان]]، یک کلاس است و یک [[امتحان]]، [[مرگ]] اعلام ختم جلسه [[امتحان]] است. [[رستاخیز]]، روز نمره‌خوانی است و اعلام نتیجه....
::::::به هرحال، در امر [[انتظار]]، اصل [[اعتقادی]] بسیار مهم "[[معاد]]"، و بازگشت مسئولانه به نزد [[خداوند]]، همواره حضور دارد. این حضور در سه جهت نمودار است:
::::::به هرحال، در امر [[انتظار]]، اصل [[اعتقادی]] بسیار مهم "[[معاد]]"، و بازگشت مسئولانه به نزد [[خداوند]]، همواره حضور دارد. این حضور در سه جهت نمودار است:
خط ۴۶: خط ۴۶:
#بعد [[قرآن]]: امر مهم دیگری که هر منتظری باید متوجه آن باشد، [[کتاب خدا]] و [[قرآن کریم]] است. [[حضرت مهدی]] {{ع}}، زنده کنندۀ همۀ [[احکام]] [[قرآن]] است. [[انسان]] [[منتظر]]، همواره، این [[آرمان]] را در [[دل]] زنده می‌دارد، که روزی با [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]] {{صل}} و آخرین خلیفۀ آورندۀ [[قرآن]]، [[احکام]] [[قرآن]] جاری شود و [[قرآن]] در سراسر [[جهان]] [[حاکمیت]] باید و [[کتاب آسمانی]]، برنامه [[زندگی]] [[انسان]] زمینی گردد. بدین‌گونه، توجه به [[قرآن کریم]] و [[نورانیت]] و [[هدایت]] [[قرآن]] نیز، جزء مسائل عمدۀ [[انتظار]] است<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>.  
#بعد [[قرآن]]: امر مهم دیگری که هر منتظری باید متوجه آن باشد، [[کتاب خدا]] و [[قرآن کریم]] است. [[حضرت مهدی]] {{ع}}، زنده کنندۀ همۀ [[احکام]] [[قرآن]] است. [[انسان]] [[منتظر]]، همواره، این [[آرمان]] را در [[دل]] زنده می‌دارد، که روزی با [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]] {{صل}} و آخرین خلیفۀ آورندۀ [[قرآن]]، [[احکام]] [[قرآن]] جاری شود و [[قرآن]] در سراسر [[جهان]] [[حاکمیت]] باید و [[کتاب آسمانی]]، برنامه [[زندگی]] [[انسان]] زمینی گردد. بدین‌گونه، توجه به [[قرآن کریم]] و [[نورانیت]] و [[هدایت]] [[قرآن]] نیز، جزء مسائل عمدۀ [[انتظار]] است<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>.  
#بعد [[امامت]]: این بعد نیز در [[انتظار]] به خوبی روشن است. [[حضرت مهدی]] {{ع}}، خاتم [[ائمه طاهرین]] است. [[امامان]] پیشین، یکایک او را یاد کرده‌اند. او [[فرزند]] آنان و یادگار ایشان و ادامه دهندۀ راه آنان است. [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[مظهر]] [[قائم]] جاری [[امامت]] است و [[قطب]] نمای حرکت در اقیانوس بزرگ هستی، مشعل راه حیات و [[تکلیف]]. [[وجود حضرت مهدی]] {{ع}}، [[انتظار ظهور]] او، بزرگترین تأکید است بر اصل [[اعتقادی]] [[امامت]] و [[رهبری]]<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>. در [[روایات]] و [[تعالیم]] [[ائمه طاهرین]] {{ع}} تأکید شده است بر اینکه در [[عصر غیبت]]، راه [[امامان]] را بپیمایید، از [[تعالیم]] و [[احکام]] آنان [[پیروی]] کنید، به تولای آنان (قرار گرفتن در خط آنان و [[دوستان]] و [[پیران]] آنان) چنگ در زنید، و از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] آنان و قرار گرفتن در خط [[مخالفان]] تبرا جوئید، و کناره بگیرید.  
#بعد [[امامت]]: این بعد نیز در [[انتظار]] به خوبی روشن است. [[حضرت مهدی]] {{ع}}، خاتم [[ائمه طاهرین]] است. [[امامان]] پیشین، یکایک او را یاد کرده‌اند. او [[فرزند]] آنان و یادگار ایشان و ادامه دهندۀ راه آنان است. [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[مظهر]] [[قائم]] جاری [[امامت]] است و [[قطب]] نمای حرکت در اقیانوس بزرگ هستی، مشعل راه حیات و [[تکلیف]]. [[وجود حضرت مهدی]] {{ع}}، [[انتظار ظهور]] او، بزرگترین تأکید است بر اصل [[اعتقادی]] [[امامت]] و [[رهبری]]<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>. در [[روایات]] و [[تعالیم]] [[ائمه طاهرین]] {{ع}} تأکید شده است بر اینکه در [[عصر غیبت]]، راه [[امامان]] را بپیمایید، از [[تعالیم]] و [[احکام]] آنان [[پیروی]] کنید، به تولای آنان (قرار گرفتن در خط آنان و [[دوستان]] و [[پیران]] آنان) چنگ در زنید، و از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] آنان و قرار گرفتن در خط [[مخالفان]] تبرا جوئید، و کناره بگیرید.  
#بعد [[عدل]]: بعد [[عدل]] و [[دادگری]] و توجه به آن نیز در مسئله [[انتظار]]، بسیار روشن است. [[انتظار حضرت مهدی]] {{ع}} [[انتظار ظهور]] [[عدل]] است، [[عدل جهانی]]، [[عدل]] آفاقی و انفسی. [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[مظهر]] اسماء [[الهی]] است، از جمله دو اسم [[مبارک]]: "یا عدلُ یا [[حکیم]]". [[حضرت مهدی]] {{ع}} تجسم اعلای [[حق]] و تحقق والای [[عدل]] است. اوست که [[جهان]] آکنده از [[بیداد]] را آکنده از داد می‌سازد و [[عدل]] خدایی را در همه جا و همه سوی سرایت می‌دهد. او [[مظهر]] [[دادگری فراگیر]] است. تداعی موضوع [[عدل]] و [[عدالت]] است و جهانگیر شدن آن، از [[انتظار]]، جزء بدیهیات است. [[انتظار]]، یعنی [[چشم به راه]] [[امامی]] داشتن که چون بیاید [[جهان]] را از [[عدل و داد]] مملو سازد پس از آنکه از [[ظلم و جور]] پر شده باشد<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>.
#بعد [[عدل]]: بعد [[عدل]] و [[دادگری]] و توجه به آن نیز در مسئله [[انتظار]]، بسیار روشن است. [[انتظار حضرت مهدی]] {{ع}} [[انتظار ظهور]] [[عدل]] است، [[عدل جهانی]]، [[عدل]] آفاقی و انفسی. [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[مظهر]] اسماء [[الهی]] است، از جمله دو اسم [[مبارک]]: "یا عدلُ یا [[حکیم]]". [[حضرت مهدی]] {{ع}} تجسم اعلای [[حق]] و تحقق والای [[عدل]] است. اوست که [[جهان]] آکنده از [[بیداد]] را آکنده از داد می‌سازد و [[عدل]] خدایی را در همه جا و همه سوی سرایت می‌دهد. او [[مظهر]] [[دادگری فراگیر]] است. تداعی موضوع [[عدل]] و [[عدالت]] است و جهانگیر شدن آن، از [[انتظار]]، جزء بدیهیات است. [[انتظار]]، یعنی [[چشم به راه]] امامی داشتن که چون بیاید [[جهان]] را از [[عدل و داد]] مملو سازد پس از آنکه از [[ظلم و جور]] پر شده باشد<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>.
#بعد [[معاد]]: [[معاد]]، بازگشت [[انسان]] به نزد [[خدا]]، ورود به [[جهان]] پایدار، و شروع [[زندگی]] اصلی است. در امر [[انتظار]]، اصل [[اعتقادی]] بسیار مهم [[معاد]] و بازگشت مسئولانه به نزد [[خداوند]]، همواره حضور دارد<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>. این حضور در سه جهت نمودار است:   
#بعد [[معاد]]: [[معاد]]، بازگشت [[انسان]] به نزد [[خدا]]، ورود به [[جهان]] پایدار، و شروع [[زندگی]] اصلی است. در امر [[انتظار]]، اصل [[اعتقادی]] بسیار مهم [[معاد]] و بازگشت مسئولانه به نزد [[خداوند]]، همواره حضور دارد<ref>ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.</ref>. این حضور در سه جهت نمودار است:   
##[[مهدی]] {{ع}} به [[هنگام ظهور]]، [[ستمگران]] را [[کیفر]] می‌دهد و [[ظالمان]] را به سزای [[اعمال]] خود می‌رساند و این خود نمونه‌ای است از چگونگی [[معاد]] و [[رستاخیز]]<ref>ر.ک. محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب ص ۳۳۳. </ref>.  
##[[مهدی]] {{ع}} به [[هنگام ظهور]]، [[ستمگران]] را [[کیفر]] می‌دهد و [[ظالمان]] را به سزای [[اعمال]] خود می‌رساند و این خود نمونه‌ای است از چگونگی [[معاد]] و [[رستاخیز]]<ref>ر.ک. محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب ص ۳۳۳. </ref>.  

نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۹

نویسنده: آقای ظرافتی

پاسخ تفصیلی

جایگاه فکر و اعتقاد در ظهور

  1. امام باقر (ع) فرمودند: «چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان گذارد و عقولشان را متمرکز سازد. و عقل‌هایشان کامل شود»[۸].
  2. همچنین فرمودند: «در زمان مهدی (ع) به شما حکمت بیاموزند»[۹].
  3. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «دست خدا را بر سر بندگان می‌گذارد آن وقت دل مؤمن از آهن سخت‌تر باشد و خدا او را قوت چهل مرد عطا می‌فرماید»[۱۰].
  4. امام سجاد (ع) فرمودند: «مردم زمان غیبت بر همۀ زمان‌ها برتری دارند، زیرا خداوند به ایشان به اندازه‌ای عقل و فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزلۀ مشاهده و عیان است»[۱۱].
  1. حضرت مهدی (ع) هنگامی که دست خود را بر سر بندگان بگذارد عقل آنها جمع و حلم آنها کامل می‌‌گردد. بعضی بر این نظرند: دست بر سر بندگان کشیدن نمادی است از سرپرستی، یعنی: هنگامی‌ که حضرت بر مردم ریاست پیدا کند، با سرپرستی عاقلانۀ حضرت، افراد نیز عقلشان کامل و جهلشان ضایع می‌‌گردد. بعضی نیز گویند با تهدید هواها و طغیان‌ها منتظر تحت تربیت حضرت مهدی (ع) قرار گرفته و آیات قرآن مستقیماً در هدایت و پرورش عقلی او تأثیر می‌‌گذارد[۱۲].
  2. در دوران ظهور حضرت انحرافات دینی و جهل مردم زایل خواهد گردید و از این طریق به برکت حضرت مهدی (ع) قدرت هر مردی برابر قدرت چهل مرد خواهد بود[۱۳].
  3. منتظرین به فضل پروردگار صاحب عقل کامل‌تری خواهند بود. شاید عامل این رشد عقلی همان خودسازی شیعه باشد. شیعه برای زمینه‌سازی ظهور حضرت با دوری از گناهان و جهالت‌ها و پیروی از دستورات قرآن و أئمه (ع) خود به خود سبب تقویت و باروری نیروی عقلانی خویش می‌گردد[۱۴].
  4. شیعه به فضل پروردگار و عنایات حضرت مهدی (ع) در جریان انتظار صحیح خود به تقویت قوای عقلانی و توانمندی‌های فکری خود می‌‌پردازد و بدین وسیله در جهت صحیحی به پرستش پروردگار خود می‌‌پردازد[۱۵].

ابعاد فکری و اعتقادی انتظار

  1. بعد توحید: یکی از ابعاد مهم انتظار، که پیوسته باید مورد توجه باشد، بعد توحیدی آن است. انتظار در ماهیت خود، انسانِ منتظر را متوجه مبداء عالم، و خدای جهان می‌کند. انسان منتظر، همواره، چشم به راه فرجی است که به قدرت مطلقۀ الهی تحقق خواهد یافت. منتظران، چشم به راه مهدی (ع) هستند. مهدی (ع) کیست؟ بندۀ خدا و وظیفۀ ولی خدا در زمین، که به قدرت خدا زنده است عبادت خدا و گرداندن اوضاع جهان است و روزی به امر خدا، برای استقرار بخشیدن به دین خدا، و نجات جامعۀ بشری ظاهر خواهد شد[۲۱]. منتظران باید همیشه متوجه درگاه کبریای الهی باشند و روی دل به سوی خدا کنند و از پیشگاه لایزال، طلب گشایش و فرج نمایند. این تعلیم را پیشوایان یاد داده‌اند. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «بهترین اعمال امت من، انتظار رسیدن فرج است از نزد خدای عزیز جلیل»[۲۲] حضرت علی (ع) می‌فرماید: «بهترین عبادات مؤمن، چشم به راه فرج خدایی داشتن است»[۲۳].
  2. بعد نبوت: بعد دیگر انتظار، توجه به پیامبران و مکتب پیامبران، و تجدید عهد با آنان است، همچنین توجه به مقام هدایت پیامبر اکرم (ص). منتظران، چشم به راه کسی هستند که در او صفات و آثار پیامبران گرد آمده است و هنگامی که ظاهر گردد، آن آثار در او دیده خواهد شد. هر کس دوست دارد آدم، و شیث، و نوح، و ابراهیم، و موسی، و عیسی، و داوود، و سلیمان، و یوسف و... و محمد (ص) را ببیند، می‌تواند آنان را در مهدی(ع) ببیند. او می‌آید تا آرمان پیامبران را تحقق بخشد، و تا دین خدایی را بگستراند و ندای توحید را به همه سوی ببرد. او می‌آید تا آرمان پیامبران را محقق سازد. بنابراین در فرهنگ انتظار، منتظران مهدی (ع) رابطۀ ایمانی مستقیم با نبوت و پیامبری دارند[۲۴]. مهدی (ع) از اهل بیت پیامبر است. او فرزند علی (ع) و حسین (ع) است. او دوازدهمین وصی و جانشین پیامبر است. چون ظاهر گردد، پرچم پیامبر (ص) را در دست گیرد و به سنت پیامبر (ص) عمل کند. نخستین اصحاب او ۳۱۳ تن خواهند بود، به شماره اصحاب پیامبر (ص) در جنگ بدر. پیامبر اکرم (ص) از آمدن او خبر داده، و دربارۀ او بسیار سخن گفته است. چون او آشگار گردد، دین جدش پیامبر (ص) را رواج دهد و حاکم سازد. همۀ این مطالب، توجه دادن به اصل نبوت و تأکید بر مقام پیامبر اکرم (ص) است و همه یاد کردنِ اعتقادی و مکتبی پیامبری و پیامبران است.
  3. بعد قرآن: امر مهم دیگری که هر منتظری باید متوجه آن باشد، کتاب خدا و قرآن کریم است. حضرت مهدی (ع)، زنده کنندۀ همۀ احکام قرآن است. انسان منتظر، همواره، این آرمان را در دل زنده می‌دارد، که روزی با ظهور مهدی آل محمد (ص) و آخرین خلیفۀ آورندۀ قرآن، احکام قرآن جاری شود و قرآن در سراسر جهان حاکمیت باید و کتاب آسمانی، برنامه زندگی انسان زمینی گردد. بدین‌گونه، توجه به قرآن کریم و نورانیت و هدایت قرآن نیز، جزء مسائل عمدۀ انتظار است[۲۵].
  4. بعد امامت: این بعد نیز در انتظار به خوبی روشن است. حضرت مهدی (ع)، خاتم ائمه طاهرین است. امامان پیشین، یکایک او را یاد کرده‌اند. او فرزند آنان و یادگار ایشان و ادامه دهندۀ راه آنان است. حضرت مهدی (ع)، مظهر قائم جاری امامت است و قطب نمای حرکت در اقیانوس بزرگ هستی، مشعل راه حیات و تکلیف. وجود حضرت مهدی (ع)، انتظار ظهور او، بزرگترین تأکید است بر اصل اعتقادی امامت و رهبری[۲۶]. در روایات و تعالیم ائمه طاهرین (ع) تأکید شده است بر اینکه در عصر غیبت، راه امامان را بپیمایید، از تعالیم و احکام آنان پیروی کنید، به تولای آنان (قرار گرفتن در خط آنان و دوستان و پیران آنان) چنگ در زنید، و از دشمنان و مخالفان آنان و قرار گرفتن در خط مخالفان تبرا جوئید، و کناره بگیرید.
  5. بعد عدل: بعد عدل و دادگری و توجه به آن نیز در مسئله انتظار، بسیار روشن است. انتظار حضرت مهدی (ع) انتظار ظهور عدل است، عدل جهانی، عدل آفاقی و انفسی. حضرت مهدی (ع) مظهر اسماء الهی است، از جمله دو اسم مبارک: "یا عدلُ یا حکیم". حضرت مهدی (ع) تجسم اعلای حق و تحقق والای عدل است. اوست که جهان آکنده از بیداد را آکنده از داد می‌سازد و عدل خدایی را در همه جا و همه سوی سرایت می‌دهد. او مظهر دادگری فراگیر است. تداعی موضوع عدل و عدالت است و جهانگیر شدن آن، از انتظار، جزء بدیهیات است. انتظار، یعنی چشم به راه امامی داشتن که چون بیاید جهان را از عدل و داد مملو سازد پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد[۲۷].
  6. بعد معاد: معاد، بازگشت انسان به نزد خدا، ورود به جهان پایدار، و شروع زندگی اصلی است. در امر انتظار، اصل اعتقادی بسیار مهم معاد و بازگشت مسئولانه به نزد خداوند، همواره حضور دارد[۲۸]. این حضور در سه جهت نمودار است:
    1. مهدی (ع) به هنگام ظهور، ستمگران را کیفر می‌دهد و ظالمان را به سزای اعمال خود می‌رساند و این خود نمونه‌ای است از چگونگی معاد و رستاخیز[۲۹].
    2. هنگام ظهور مهدی (ع) گروهی از پاکان و پلیدان به جهان باز می‌گردند و این خود قیامت صغرایی است و نشانه‌ای است بر قیامت کبری.
    3. ظهور حضرت مهدی (ع)، یکی از علائم و نشانه‌های حتمی قیام قیامت و فرا رسیدن رستاخیز ظهور حضرت مهدی (ع) است و تا او نیاید عمر جهان به سر نمی‌رسد و قیامت برپا نمی‌گردد[۳۰].

نتیجه گیری

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کمال الدین، ج۲، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۸.
  2. «أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُؤْمِنِ انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ»؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۹۱؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۳۱.
  3. المحاسن؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۶.
  4. نعمانی، الغیبة؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۱.
  5. و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند؛ سوره نمل، آیه:۸۳.
  6. حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص ۲۶۵-۲۶۹.
  7. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  8. «"إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ"»؛ منتخب الأثر، ص ۶۰۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
  9. «"وَ تُؤْتَوْنَ الْحِکْمَةَ فِی زَمَانِهِ"»؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
  10. «"وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَلَا یَبْقَی مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَی قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا"»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۷۴.
  11. «"إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ"»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
  12. ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
  13. ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
  14. ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
  15. ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
  16. «"طُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَ قَائِمَ أَهْلِ بَیْتِی وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیَامِهِ یَتَوَلَّی وَلِیَّهُ وَ یَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ یَتَوَلَّی الْأَئِمَّةَ الْهَادِیَةَ مِنْ قَبْلِهِ أُولَئِکَ رُفَقَائِی وَ ذَوُو وُدِّی وَ مَوَدَّتِی وَ أَکْرَمُ أُمَّتِی عَلَیَّ"»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲و ۳؛ کتاب الغیبه طوسی، ص ۴۵۶.
  17. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
  18. «"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
  19. «"عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(ع) قَالَ تَمْتَدُّ الْغَیْبَةُ بِوَلِیِّ اللَّهِ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  20. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸.
  21. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
  22. «"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸ و ۱۳۱.
  23. «"أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُؤْمِنِ انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  24. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
  25. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
  26. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
  27. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
  28. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
  29. ر.ک. محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب ص ۳۳۳.
  30. ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.