رابطه قرآن و اهل بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


== مقدمه ==
==شناخت اهل بیت==
[[اهل‌بیت]] ترکیبی اضافی از "[[اهل]]" و "[[بیت]]" و فارسی شده "[[اهل البیت]]" و برگرفته از [[قرآن کریم]] است. "اهل الرجل" به معنای [[خانواده]] و اعضای [[منزل]] مرد مانند [[همسر]]، فرزند، داماد، خدمتکار و کسانی است که با وی [[زندگی]] می‌کنند. "بیت" نیز به معنای جای بیتوته و سکونت است و هرکس از [[خاندان]] و عائله در [[خانه]] با صاحب خانه به سبب، نسب یا [[دین]] پیوند داشته باشد، "اهل‌بیت" وی نامیده می‌شود<ref>ترتیب العین، ص ۶۲؛ الصحاح، ج ۴، ص ۱۶۲۸؛ مفردات، ص ۹۶، "اهل".</ref>.
===معناشناسی===
{{اصلی|اهل بیت}}
«اهل‌بیت» ترکیبی اضافی از "[[اهل]]" و "[[بیت]]" و فارسی شده "[[اهل البیت]]" و برگرفته از [[قرآن کریم]] است. "اهل الرجل" به معنای [[خانواده]] و اعضای [[منزل]] مرد مانند [[همسر]]، فرزند، داماد، خدمتکار و کسانی است که با وی [[زندگی]] می‌کنند. "بیت" نیز به معنای جای بیتوته و سکونت است و هرکس از [[خاندان]] و عائله در [[خانه]] با صاحب خانه به سبب، نسب یا [[دین]] پیوند داشته باشد، "اهل‌بیت" وی نامیده می‌شود<ref>ترتیب العین، ص ۶۲؛ الصحاح، ج ۴، ص ۱۶۲۸؛ مفردات، ص ۹۶، "اهل".</ref>.


== اهل بیت در قرآن ==
=== اهل بیت در قرآن ===
{{اصلی|اهل بیت در قرآن}}
واژه اهل‌بیت سه بار در قرآن به کار رفته است:  
واژه اهل‌بیت سه بار در قرآن به کار رفته است:  
# در داستان موسی، آنگاه که وی نوزاد بود و خواهرش به خاندان [[فرعون]] گفت: آیا شما را بر خانواده‌ای [[راهنمایی]] کنم که برای شما از وی [[سرپرستی]] کنند: {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref>.  
# در داستان موسی، آنگاه که وی نوزاد بود و خواهرش به خاندان [[فرعون]] گفت: آیا شما را بر خانواده‌ای [[راهنمایی]] کنم که برای شما از وی [[سرپرستی]] کنند: {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref>.  
# در داستان [[ابراهیم]]، آنگاه که همسرش از [[بشارت]] [[ملائکه]] به [[شگفتی]] آمد و [[فرشتگان]] به او گفتند: [[رحمت خدا]] و [[برکات]] او بر شما خاندان باد: {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>«گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.</ref>.
# در داستان [[ابراهیم]]، آنگاه که همسرش از [[بشارت]] [[ملائکه]] به [[شگفتی]] آمد و [[فرشتگان]] به او گفتند: [[رحمت خدا]] و [[برکات]] او بر شما خاندان باد: {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>«گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.</ref>.
# در آنجا که با ضمیرهای مؤنث توصیه‌هایی به [[همسران پیامبر]] شده و یکباره در خطاب به [[پیامبر]] از [[اهل]] بیتی سخن می‌گوید که با ضمیر مذکر از آنان یاد شده است: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> مقصود از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} در این [[آیه]] "[[اصحاب کساء]]" یعنی [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] {{عم}} هستند. بنابراین "[[اهل‌البیت]]" تعبیری [[قرآنی]] است و در [[احادیث]] پیامبر {{صل}} بر گروهی خاص از وابستگان او اطلاق شده است.
# در آنجا که با ضمیرهای مؤنث توصیه‌هایی به [[همسران پیامبر]] شده و یکباره در خطاب به [[پیامبر]] از [[اهل]] بیتی سخن می‌گوید که با ضمیر مذکر از آنان یاد شده است: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> مقصود از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} در این [[آیه]] "[[اصحاب کساء]]" یعنی [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] {{عم}} هستند. بنابراین "[[اهل‌البیت]]" تعبیری [[قرآنی]] است و در [[احادیث]] پیامبر {{صل}} بر گروهی خاص از وابستگان او اطلاق شده است.
 
===جایگاه و فضایل اهل بیت===
{{اصلی|فضایل اهل بیت}}
درباره اهل‌بیت و جایگاه و [[فضیلت]] آنان [[آیات]] دیگری نیز فرود آمده که نشان می‌دهد اینان در [[جامعه اسلامی]] از مرتبه‌ای خاص برخوردارند؛ مانند: [[آیه مباهله]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، [[آیه مودت]]<ref>سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، [[آیه اکمال]]<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref>، [[آیه لیلة المبیت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>، [[سوره انسان]] و ... . بخشی از این آیات تنها بیانگر فضیلت اهل‌بیت نیست، بلکه در مقام بیان جایگاه آنان در [[جامعه]] به لحاظ [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و حفاظت از [[رسالت]] است.
درباره اهل‌بیت و جایگاه و [[فضیلت]] آنان [[آیات]] دیگری نیز فرود آمده که نشان می‌دهد اینان در [[جامعه اسلامی]] از مرتبه‌ای خاص برخوردارند؛ مانند: [[آیه مباهله]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، [[آیه مودت]]<ref>سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، [[آیه اکمال]]<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref>، [[آیه لیلة المبیت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>، [[سوره انسان]] و ... . بخشی از این آیات تنها بیانگر فضیلت اهل‌بیت نیست، بلکه در مقام بیان جایگاه آنان در [[جامعه]] به لحاظ [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و حفاظت از [[رسالت]] است.


===اهل بیت کیستند؟===
{{اصلی|مصداق‌شناسی اهل بیت}}
نکته‌ای که اشاره به آن ضروری می‌نماید، تعیین مشخصات اهل‌بیت است. در منابع [[اهل سنت]] همتایی عترت با قرآن و نیز [[عصمت]] آنان کم و بیش مطرح شده و حتی پیوند ژرف عترت با قرآن آمده است؛ لکن [[اختلاف]] در تعیین مصداق اهل‌بیت است. در روایات [[شیعه اثنی عشری]] شمار [[جانشینان]] و خلفای پیامبر به وضوح ۱۲ تن معرفی شده و به برخی از ویژگی‌های آنان نیز اشاره شده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۳۲۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۶. </ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
نکته‌ای که اشاره به آن ضروری می‌نماید، تعیین مشخصات اهل‌بیت است. در منابع [[اهل سنت]] همتایی عترت با قرآن و نیز [[عصمت]] آنان کم و بیش مطرح شده و حتی پیوند ژرف عترت با قرآن آمده است؛ لکن [[اختلاف]] در تعیین مصداق اهل‌بیت است. در روایات [[شیعه اثنی عشری]] شمار [[جانشینان]] و خلفای پیامبر به وضوح ۱۲ تن معرفی شده و به برخی از ویژگی‌های آنان نیز اشاره شده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۳۲۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۶. </ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


== قرآن در نگاه [[اهل بیت]] ==
==شناخت قرآن==
{{اصلی|قرآن}}
=== قرآن در نگاه اهل بیت===
در پرتو صدها [[روایت]] و سیره عملی و موضع‌گیری اهل‌بیت در گفت و گوها و [[جدال]] با مخالفان به خوبی آشکار می‌گردد که آنان، قرآن را محور هدایت و پشتوانه اصلی [[رسالت]] دانسته، آن را [[مرجع]] [[دینی]]، [[علمی]] و [[فقهی]] و راه و روش عملی قرار می‌داده‌اند. این [[روایات]] از جهات گوناگون قابل توجه است:
در پرتو صدها [[روایت]] و سیره عملی و موضع‌گیری اهل‌بیت در گفت و گوها و [[جدال]] با مخالفان به خوبی آشکار می‌گردد که آنان، قرآن را محور هدایت و پشتوانه اصلی [[رسالت]] دانسته، آن را [[مرجع]] [[دینی]]، [[علمی]] و [[فقهی]] و راه و روش عملی قرار می‌داده‌اند. این [[روایات]] از جهات گوناگون قابل توجه است:
# '''[[فضیلت]] و تعظیم قرآن:''' برخی روایات [[شأن]] و جایگاه این [[کتاب آسمانی]] را نشان می‌دهد؛ مانند این سخن [[رسول خدا]] {{صل}}: "[[برتری]] قرآن بر سایر سخنان، مانند برتری [[خداوند]] بر مخلوقاتش است".<ref>{{متن حدیث|فَضْلُ اَلْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ اَلْكَلاَمِ كَفَضْلِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}؛ روض‌الجنان، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۶، ۵۲۵، ۵۲۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۷. </ref> در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "قرآن به جز خداوند [[برتر]] از هر چیزی است"<ref>{{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ أَفْضَلُ كُلِّ شَيْءٍ دُونَ اَللَّهِ }}؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ جامع الاخبار، ص ۴۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۶. </ref>.
 
# '''اوصاف و [[ویژگی‌های قرآن]]:''' بخشی دیگر از روایات در جهت بیان اوصاف و ویژگی‌های قرآن است؛ مانند:  
===نخست: فضیلت و تعظیم قرآن===
## [[کتاب هدایت]] از [[گمراهی]] و [[روشنایی]] بخشی در [[زندگی]] است: {{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ هُدًى مِنَ اَلضَّلاَلَةِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ اَلْعَمَى}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۰. </ref>.
برخی روایات [[شأن]] و جایگاه این [[کتاب آسمانی]] را نشان می‌دهد؛ مانند این سخن [[رسول خدا]] {{صل}}: "[[برتری]] قرآن بر سایر سخنان، مانند برتری [[خداوند]] بر مخلوقاتش است".<ref>{{متن حدیث|فَضْلُ اَلْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ اَلْكَلاَمِ كَفَضْلِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}}؛ روض‌الجنان، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۶، ۵۲۵، ۵۲۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۷. </ref> در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "قرآن به جز خداوند [[برتر]] از هر چیزی است"<ref>{{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ أَفْضَلُ كُلِّ شَيْءٍ دُونَ اَللَّهِ }}؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ جامع الاخبار، ص ۴۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۶. </ref>.
## راهنمای [[سعادت]] و نیل به [[خوشبختی]] در زندگی و دستیابی به [[بهشت]] است<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹.</ref>.
 
## [[راهنمایی]] قرآن افزون بر نشان دادن راه، گاهی جبران کننده لغزش‌هاست: {{متن حدیث|اِسْتِقَالَةٌ مِنَ اَلْعَثْرَةِ}}.<ref> الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹ ـ ۶۰۰. </ref>.
===دوم: اوصاف و [[ویژگی‌های قرآن]]===
## برطرف کننده [[شبهات]] و [[استدلال]] کننده با [[براهین]] است: {{متن حدیث|إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ اِحْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲. </ref> و غیره.
بخشی دیگر از روایات در جهت بیان اوصاف و ویژگی‌های قرآن است؛ مانند:  
# '''[[تعلیم]] [[قرآن]]:''' [[اهل‌بیت]] {{عم}} تشویق‌های فراوانی به [[تعلیم و تعلّم]] قرآن داشتند، چنان‌که فرموده‌اند: قرآن را بیاموزید<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۹۶. </ref>، قرآن سفره پربرکت [[الهی]] است، پس آن را فرا گیرید و تا توان دارید در این راه بکوشید<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۲. </ref>. اهل‌بیت {{عم}} به گسترش [[آموزش قرآن]] در اقشار گوناگون [[مردم]] به ویژه [[جوانان]] و نوجوانان توصیه فرموده‌اند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۳؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ جامع احادیث‌الشیعه، ج ۱۹، ص ۶۸ ـ ۷۰.</ref>.
# [[کتاب هدایت]] از [[گمراهی]] و [[روشنایی]] بخشی در [[زندگی]] است: {{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ هُدًى مِنَ اَلضَّلاَلَةِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ اَلْعَمَى}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۰. </ref>.
# '''[[قرائت قرآن]]:''' اهل‌بیت {{عم}} به قرائت، درست‌خوانی و رعایت [[ترتیل]] قرآن اهتمام داشتند. این نکته هم از [[روایات]] [[فضیلت]] [[تلاوت]] و [[تشویق]] به چگونگی [[تلاوت قرآن]] و هم از سیره عملی آنان در قرائت قرآن استفاده می‌شود، چنان‌که فرموده‌اند: قرآن بخوانید که فضیلت دارد<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۶.</ref>، بلکه [[برترین]] [[عبادت]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۲۶.</ref>.
# راهنمای [[سعادت]] و نیل به [[خوشبختی]] در زندگی و دستیابی به [[بهشت]] است<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹.</ref>.
# '''[[عمل به قرآن]]:''' در نگاه [[اهل‌بیت پیامبر]]، قرائت، [[حفظ]] و فهم قرآن به تنهایی مطلوب نیست، بلکه متلبس شدن [[قاری]]، حافظ و [[مفسر]] به [[لباس]] فهم و عمل به قرآن، مطلوب و از وجوه تمایز مکتب اهل‌بیت با دیگران است، چنان که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: " قرآن با گوشت و [[خون]] قاری آمیخته می‌شود"<ref>{{متن حدیث|اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ}}؛ الکافی، ج۲، ص۶۰۳؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۳۲. </ref> و این به معنای [[جامه]] عمل پوشاندن به تعالیم قرآن است.
# [[راهنمایی]] قرآن افزون بر نشان دادن راه، گاهی جبران کننده لغزش‌هاست: {{متن حدیث|اِسْتِقَالَةٌ مِنَ اَلْعَثْرَةِ}}.<ref> الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹ ـ ۶۰۰. </ref>.
# '''[[آداب]] قرائت:''' [[قرائت قرآن]]، در پیشگاه [[خدا]] قرار گرفتنِ [[بنده]] و سخن گفتنِ خدا با بنده است و آدابی دارد که باید آن را [[شناخت]] و به کار بست. در منظر [[اهل‌بیت]] {{عم}} بدون رعایت این آداب [[حق]] [[تلاوت]] ادا نمی‌شود و تأثیر شایسته نخواهد داشت. برخی از آداب قرائت قرآن چنین است: مسواک زدن و [[وضو]] گرفتن؛ آماده کردن [[دل]]، بزرگ داشتن قرآن و خود را در برابر کتاب الهی دانستن؛ رو به [[قبله]] نشستن؛ پناه بردن به [[خداوند]] هنگام شروع قرائت با گفتن {{متن قرآن| أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ}}؛ [[عجله]] نکردن در [[تلاوت قرآن]] و ...<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.
# برطرف کننده [[شبهات]] و [[استدلال]] کننده با [[براهین]] است: {{متن حدیث|إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ اِحْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲. </ref> و غیره.
 
===سوم: تعلیم قرآن===
[[اهل‌بیت]] {{عم}} تشویق‌های فراوانی به [[تعلیم و تعلّم]] قرآن داشتند، چنان‌که فرموده‌اند: قرآن را بیاموزید<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۹۶. </ref>، قرآن سفره پربرکت [[الهی]] است، پس آن را فرا گیرید و تا توان دارید در این راه بکوشید<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۲. </ref>. اهل‌بیت {{عم}} به گسترش [[آموزش قرآن]] در اقشار گوناگون [[مردم]] به ویژه [[جوانان]] و نوجوانان توصیه فرموده‌اند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۳؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ جامع احادیث‌الشیعه، ج ۱۹، ص ۶۸ ـ ۷۰.</ref>.
 
===چهارم: [[قرائت قرآن]]===
اهل‌بیت {{عم}} به قرائت، درست‌خوانی و رعایت [[ترتیل]] قرآن اهتمام داشتند. این نکته هم از [[روایات]] [[فضیلت]] [[تلاوت]] و [[تشویق]] به چگونگی [[تلاوت قرآن]] و هم از سیره عملی آنان در قرائت قرآن استفاده می‌شود، چنان‌که فرموده‌اند: قرآن بخوانید که فضیلت دارد<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۶.</ref>، بلکه [[برترین]] [[عبادت]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۲۶.</ref>.
====آداب تلاوت قرآن====
[[قرائت قرآن]]، در پیشگاه [[خدا]] قرار گرفتنِ [[بنده]] و سخن گفتنِ خدا با بنده است و آدابی دارد که باید آن را [[شناخت]] و به کار بست. در منظر [[اهل‌بیت]] {{عم}} بدون رعایت این آداب [[حق]] [[تلاوت]] ادا نمی‌شود و تأثیر شایسته نخواهد داشت. برخی از آداب قرائت قرآن چنین است: مسواک زدن و [[وضو]] گرفتن؛ آماده کردن [[دل]]، بزرگ داشتن قرآن و خود را در برابر کتاب الهی دانستن؛ رو به [[قبله]] نشستن؛ پناه بردن به [[خداوند]] هنگام شروع قرائت با گفتن {{متن قرآن| أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ}}؛ [[عجله]] نکردن در [[تلاوت قرآن]] و غیره.
 
====سیره عملی اهل بیت در [[قرائت قرآن]]====
[[اهل‌بیت]] افزون بر توصیه‌ها و [[تعظیم]] و اهتمام به قرآن، خود در مقام عمل نیز [[قرآنی]] بوده‌اند، چنان‌که درباره [[پیامبر]] آمده است: {{متن حدیث| كانَ خُلقُهُ القُرآن}}<ref>دلائل‌النبوه، ج ۱، ص ۳۰۹.</ref> و آمده است که آن حضرت [[قرآن]] را به اندازه‌ای می‌خواند که [[مردم]] [[طاقت]] شنیدن آن را داشته باشند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۵.</ref>. پیامبر {{صل}} همواره بر قرائت قرآن مداومت داشت، مگر اینکه عذری داشته باشد<ref>سنن ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۴۲۷؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج ۱، ص ۸۰۴؛ بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۲۱۶. </ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} آنچنان [[زیبا]] قرآن می‌خواند که شنیدن آن دیگران را به [[شگفتی]] وا می‌داشت و عابران توقف می‌کردند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۶.</ref>. [[امام کاظم]] {{ع}} نیز با صدایی سوزناک قرآن می‌خواند؛ گویی که به [[انسانی]] خطاب می‌کند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۶. </ref> و به [[موالیان]] و [[شیعیان]] خود توصیه می‌کرد به [[تلاوت قرآن]] اهتمام ویژه نشان دهند: {{متن حدیث|إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ... كَثِيرَةٌ تِلاَوَتُهُمْ لِلْقُرْآنِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
 
===پنجم: [[عمل به قرآن]]===
در نگاه [[اهل‌بیت پیامبر]]، قرائت، [[حفظ]] و فهم قرآن به تنهایی مطلوب نیست، بلکه متلبس شدن [[قاری]]، حافظ و [[مفسر]] به [[لباس]] فهم و عمل به قرآن، مطلوب و از وجوه تمایز مکتب اهل‌بیت با دیگران است، چنان که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: " قرآن با گوشت و [[خون]] قاری آمیخته می‌شود"<ref>{{متن حدیث|اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ}}؛ الکافی، ج۲، ص۶۰۳؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۳۲. </ref> و این به معنای [[جامه]] عمل پوشاندن به تعالیم قرآن است<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.


== اوصاف مشترک قرآن و [[اهل بیت]] {{عم}} ==
== اوصاف مشترک قرآن و [[اهل بیت]] {{عم}} ==
خط ۴۱: خط ۶۳:
# '''پیامبر {{صل}} به وسیله آن دو بر [[امّت]] [[اتمام حجّت]] کرده است:''' {{متن حدیث|أَتمَّ الحُجَّة على الأمّة بهما}}<ref>خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۳۰۳. </ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
# '''پیامبر {{صل}} به وسیله آن دو بر [[امّت]] [[اتمام حجّت]] کرده است:''' {{متن حدیث|أَتمَّ الحُجَّة على الأمّة بهما}}<ref>خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۳۰۳. </ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>


== سیره عملی [[اهل بیت]] در [[قرائت قرآن]] ==
== جدایی‌ناپذیری [[اهل بیت]] و [[قرآن]] ==
[[اهل‌بیت]] افزون بر توصیه‌ها و [[تعظیم]] و اهتمام به قرآن، خود در مقام عمل نیز [[قرآنی]] بوده‌اند، چنان‌که درباره [[پیامبر]] آمده است: {{متن حدیث| كانَ خُلقُهُ القُرآن}}<ref>دلائل‌النبوه، ج ۱، ص ۳۰۹.</ref> و آمده است که آن حضرت [[قرآن]] را به اندازه‌ای می‌خواند که [[مردم]] [[طاقت]] شنیدن آن را داشته باشند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۵.</ref>. پیامبر {{صل}} همواره بر قرائت قرآن مداومت داشت، مگر اینکه عذری داشته باشد<ref>سنن ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۴۲۷؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج ۱، ص ۸۰۴؛ بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۲۱۶. </ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} آنچنان [[زیبا]] قرآن می‌خواند که شنیدن آن دیگران را به [[شگفتی]] وا می‌داشت و عابران توقف می‌کردند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۶.</ref>. [[امام کاظم]] {{ع}} نیز با صدایی سوزناک قرآن می‌خواند؛ گویی که به [[انسانی]] خطاب می‌کند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۰۶. </ref> و به [[موالیان]] و [[شیعیان]] خود توصیه می‌کرد به [[تلاوت قرآن]] اهتمام ویژه نشان دهند: {{متن حدیث|إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ... كَثِيرَةٌ تِلاَوَتُهُمْ لِلْقُرْآنِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>.<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
===[[حدیث معیت با قرآن]]===
{{اصلی|حدیث علی مع القرآن}}
 
===حدیث ثقلین===
{{اصلی|حدیث ثقلین}}


== جایگاه انحصاری [[اهل بیت]] نسبت به [[قرآن]] ==
== جایگاه انحصاری [[اهل بیت]] نسبت به [[قرآن]] ==
خط ۴۸: خط ۷۴:
# '''تفصیل معارف و [[احکام]]:''' تفصیل احکام افزون بر روایات نبوی در [[روایات]] اهل‌بیت به صورت گسترده آمده است. بسیاری از روایاتِ احکام، ناظر به تبیین جزئیات احکام قرآن است که بدون تبیین مزبور این خصوصیات روشن نمی‌شود. از سوی دیگر، نگرش اهل‌بیت به [[معارف قرآن]] از نگرش به احکام آن جدا نیست و توضیح گسترده در زمینه جزئیات [[معارف اسلامی]] در حوزه [[عقاید]] مانند اسما و [[صفات الهی]]، [[معاد]] و [[قیامت]] و [[اراده انسان]] و [[فلسفه خلقت]] و... همگی در تفصیل [[آیات قرآن]] بیان شده است.
# '''تفصیل معارف و [[احکام]]:''' تفصیل احکام افزون بر روایات نبوی در [[روایات]] اهل‌بیت به صورت گسترده آمده است. بسیاری از روایاتِ احکام، ناظر به تبیین جزئیات احکام قرآن است که بدون تبیین مزبور این خصوصیات روشن نمی‌شود. از سوی دیگر، نگرش اهل‌بیت به [[معارف قرآن]] از نگرش به احکام آن جدا نیست و توضیح گسترده در زمینه جزئیات [[معارف اسلامی]] در حوزه [[عقاید]] مانند اسما و [[صفات الهی]]، [[معاد]] و [[قیامت]] و [[اراده انسان]] و [[فلسفه خلقت]] و... همگی در تفصیل [[آیات قرآن]] بیان شده است.
# '''[[هدایت]] و تصحیح بدفهمی نسبت به قرآن:''' پس از [[رحلت پیامبر]] و انزوای تحمیلی اهل‌بیت {{عم}}، بر اثر فقدان [[مرجعیت]] [[فکری]]، چالش‌هایی جدی در حوزه [[مسائل اعتقادی]] و [[فقهی]] پدید آمد و [[امت اسلامی]] از دو سوی با جریان‌های [[انحرافی]] رو به رو شدند؛ از سویی [[جهان اسلام]] [[روز]] به روز گسترش می‌یافت و پرسش‌ها و شبهاتی به ویژه درباره [[قرآن کریم]] مطرح می‌شد که [[نیازمند]] پاسخگویی بود و از سوی دیگر [[مسلمانان]] و [[صحابه پیامبر]]، روشمندانه به [[تفسیر قرآن]] نمی‌پرداختند، بلکه عده‌ای با تکیه بر آرای ظنی و [[استحسان]] و استمداد از [[اسرائیلیات]] و جدل‌های ناآگاهانه به تفسیر روی آوردند. گروهی نیز می‌گفتند: چون در بخش‌های فراوانی از قرآن [[تفسیری]] از [[پیامبر]] {{صل}}‌ وجود ندارد باید [[سکوت]] کرد. [[اهل‌بیت پیامبر]] با تحمل دشواری‌های دوران [[انزوا]]، [[زندان]] و هجمه‌های پیاپی به ویژه در عصر [[امویان]] و [[عباسیان]] با دو روش ایجابی و سلبی به تصحیح حرکت [[علمی]] [[تفسیر قرآن]] پرداختند: از سویی خود روش درست [[تفسیر]] را به کار گرفته، چگونگی استنباط از آیات را به [[مسلمانان]] آموختند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۵. </ref>و از سوی دیگر با [[تفسیرها]] و شیوه‌های نادرست تفسیر مانند [[تفسیر به رأی]] و تقطیع آیات [[مبارزه]] کردند و راه را بر [[اسرائیلیات]] بسته، راه تفسیر صحیح را هموار ساختند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۵.</ref>.
# '''[[هدایت]] و تصحیح بدفهمی نسبت به قرآن:''' پس از [[رحلت پیامبر]] و انزوای تحمیلی اهل‌بیت {{عم}}، بر اثر فقدان [[مرجعیت]] [[فکری]]، چالش‌هایی جدی در حوزه [[مسائل اعتقادی]] و [[فقهی]] پدید آمد و [[امت اسلامی]] از دو سوی با جریان‌های [[انحرافی]] رو به رو شدند؛ از سویی [[جهان اسلام]] [[روز]] به روز گسترش می‌یافت و پرسش‌ها و شبهاتی به ویژه درباره [[قرآن کریم]] مطرح می‌شد که [[نیازمند]] پاسخگویی بود و از سوی دیگر [[مسلمانان]] و [[صحابه پیامبر]]، روشمندانه به [[تفسیر قرآن]] نمی‌پرداختند، بلکه عده‌ای با تکیه بر آرای ظنی و [[استحسان]] و استمداد از [[اسرائیلیات]] و جدل‌های ناآگاهانه به تفسیر روی آوردند. گروهی نیز می‌گفتند: چون در بخش‌های فراوانی از قرآن [[تفسیری]] از [[پیامبر]] {{صل}}‌ وجود ندارد باید [[سکوت]] کرد. [[اهل‌بیت پیامبر]] با تحمل دشواری‌های دوران [[انزوا]]، [[زندان]] و هجمه‌های پیاپی به ویژه در عصر [[امویان]] و [[عباسیان]] با دو روش ایجابی و سلبی به تصحیح حرکت [[علمی]] [[تفسیر قرآن]] پرداختند: از سویی خود روش درست [[تفسیر]] را به کار گرفته، چگونگی استنباط از آیات را به [[مسلمانان]] آموختند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۵. </ref>و از سوی دیگر با [[تفسیرها]] و شیوه‌های نادرست تفسیر مانند [[تفسیر به رأی]] و تقطیع آیات [[مبارزه]] کردند و راه را بر [[اسرائیلیات]] بسته، راه تفسیر صحیح را هموار ساختند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۵.</ref>.
# '''[[تأویل]] آیات:''' با [[تأویل]] لایه‌های چندگانه معانی قرآن [[کشف]] می‌گردد. کشف لایه‌ها از طریق تأویل همانند تفسیر فرصتی است برای کاوش متن که [[علم]] آن به [[انسان‌ها]] [[هدیه]] داده شده است و یکی از ویژگی‌های اهل‌بیت {{عم}} [[آگاهی]] آنان به تأویل است. گرچه درباره [[علم به تأویل]] [[اختلاف]] شده که جز [[خداوند]] [[تأویل قرآن]] را کسی می‌داند یا نه<ref>المیزان، ج ۳، ص ۴۹. </ref>، اما تردیدی نیست که [[قرآن]] دلالت دارد که [[علم به تأویل]] برای غیر [[خدا]] جایز است<ref> المیزان، ج ۳، ص ۵۱ - ۵۵.</ref>. از سوی دیگر [[تأویل قرآن]] میسور همگان نیست، بلکه ویژه کسانی است که قرآن از آنان به "[[راسخان در علم]]" و [[خردمندان]] {{متن قرآن| أُوْلُوا الأَلْبَابِ }} یاد می‌کند<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. [[رسوخ در علم]] و [[خردمندی]] نیز درجات و مراتبی دارد که افراد به اندازه [[احاطه علمی]] و [[تقرب]] معنوی و اتصال به سرچشمه [[علم الهی]] از آن بهره می‌برند، در مرتبه بعد نیز به [[اهل‌بیت پیامبر]] علم تأویل آموخته شد و یکی از [[فضایل]] آنان آگاهی به تأویل قرآن است.
# '''[[تأویل آیات]]:''' با [[تأویل]] لایه‌های چندگانه معانی قرآن [[کشف]] می‌گردد. کشف لایه‌ها از طریق تأویل همانند تفسیر فرصتی است برای کاوش متن که [[علم]] آن به [[انسان‌ها]] [[هدیه]] داده شده است و یکی از ویژگی‌های اهل‌بیت {{عم}} [[آگاهی]] آنان به تأویل است. گرچه درباره [[علم به تأویل]] [[اختلاف]] شده که جز [[خداوند]] [[تأویل قرآن]] را کسی می‌داند یا نه<ref>المیزان، ج ۳، ص ۴۹. </ref>، اما تردیدی نیست که [[قرآن]] دلالت دارد که [[علم به تأویل]] برای غیر [[خدا]] جایز است<ref> المیزان، ج ۳، ص ۵۱ - ۵۵.</ref>. از سوی دیگر [[تأویل قرآن]] میسور همگان نیست، بلکه ویژه کسانی است که قرآن از آنان به "[[راسخان در علم]]" و [[خردمندان]] {{متن قرآن| أُوْلُوا الأَلْبَابِ }} یاد می‌کند<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. [[رسوخ در علم]] و [[خردمندی]] نیز درجات و مراتبی دارد که افراد به اندازه [[احاطه علمی]] و [[تقرب]] معنوی و اتصال به سرچشمه [[علم الهی]] از آن بهره می‌برند، در مرتبه بعد نیز به [[اهل‌بیت پیامبر]] علم تأویل آموخته شد و یکی از [[فضایل]] آنان آگاهی به تأویل قرآن است.
# '''رفع اختلاف‌ها:''' از دیگر ویژگی‌های [[اهل بیت]] به تصریح روایات و بر پایه واقعیت [[تاریخی]]، [[رفع اختلاف]] در [[تفسیر]] و فهم قرآن و بیان [[معارف قرآن]] است. در [[احتجاجی]] از سوی [[هشام بن حکم]] که به [[تأیید]] [[امام صادق]] {{ع}} رسیده به این نکته اشاره شده و [[حجت خدا]] را [[مرجع]] نهایی حل اختلاف‌ها معرفی کرده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲، ۱۷۷.</ref>. [[اصحاب ائمه]] نیز نقش ضروری و انحصاری [[اهل بیت]] را، رفع اختلاف‌ها می‌دانسته‌اند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۹ ـ ۱۲.</ref>.
# '''[[رفع اختلاف‌ها]]:''' از دیگر ویژگی‌های [[اهل بیت]] به تصریح روایات و بر پایه واقعیت [[تاریخی]]، [[رفع اختلاف]] در [[تفسیر]] و فهم قرآن و بیان [[معارف قرآن]] است. در [[احتجاجی]] از سوی [[هشام بن حکم]] که به [[تأیید]] [[امام صادق]] {{ع}} رسیده به این نکته اشاره شده و [[حجت خدا]] را [[مرجع]] نهایی حل اختلاف‌ها معرفی کرده است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲، ۱۷۷.</ref>. [[اصحاب ائمه]] نیز نقش ضروری و انحصاری [[اهل بیت]] را، رفع اختلاف‌ها می‌دانسته‌اند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۹ ـ ۱۲.</ref>.
# '''[[ایستادگی]] در برابر [[انحرافات]]:''' بر پایه برخی [[روایات]]، اهل بیت {{عم}} [[مسئولیت]] ایستادگی در برابر انحرافات را داشتند؛ به عنوان نمونه روایاتی از [[پیامبر]] آمده است که بار [[حفظ]] این [[دین]] را در [[دفاع از اسلام]] و رد انحراف‌ها در هر دوره‌ای، مردی از [[فرزندان]] من بر دوش می‌گیرد که تأویل‌های [[باطل]] اندیشان و تحریف‌های کژ افکاران و بر ساخته‌های [[نادانان]] را از آن دور و نابود می‌سازد<ref>قرب الاسناد، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۰.</ref>. این [[ایستادگی]] به طور گسترده در دوره‌های مختلف حتی با [[دشواری]] انجام [[مسئولیت]] و فشارهای طاقت‌فرسا مشاهده می‌شود؛ آنان با [[تفسیر به رأی]]<ref>التوحید، ص ۲۶۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۰۷. </ref>، [[اسرائیلیات]] و نسبت‌های ناروا به [[پیامبران]]<ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۵. </ref>، قیاس، [[استحسان]]<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۴.</ref> و مانند آن [[مبارزه]] می‌کردند. روش آنان استدلال عقلی توأم با [[شرح صدر]] و استناد به قرآن و حدیث نبوی بود.
# '''ایستادگی در برابر انحرافات:''' بر پایه برخی [[روایات]]، اهل بیت {{عم}} [[مسئولیت]] ایستادگی در برابر انحرافات را داشتند؛ به عنوان نمونه روایاتی از [[پیامبر]] آمده است که بار [[حفظ]] این [[دین]] را در [[دفاع از اسلام]] و رد انحراف‌ها در هر دوره‌ای، مردی از [[فرزندان]] من بر دوش می‌گیرد که تأویل‌های [[باطل]] اندیشان و تحریف‌های کژ افکاران و بر ساخته‌های [[نادانان]] را از آن دور و نابود می‌سازد<ref>قرب الاسناد، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۰.</ref>. این [[ایستادگی]] به طور گسترده در دوره‌های مختلف حتی با [[دشواری]] انجام [[مسئولیت]] و فشارهای طاقت‌فرسا مشاهده می‌شود؛ آنان با [[تفسیر به رأی]]<ref>التوحید، ص ۲۶۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۰۷. </ref>، [[اسرائیلیات]] و نسبت‌های ناروا به [[پیامبران]]<ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۵. </ref>، قیاس، [[استحسان]]<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۴.</ref> و مانند آن [[مبارزه]] می‌کردند. روش آنان استدلال عقلی توأم با [[شرح صدر]] و استناد به قرآن و حدیث نبوی بود.
# '''تجسم بخشیدن تعالیم [[قرآنی]]:''' [[تفسیر]] و تبیین [[پیام]] قرآن تنها به بیان و گفتار نیست، به ویژه آنکه زبان به لحاظ نشانه‌شناسی [[کلام]] تنها سرپلی به سوی مفاهیم و معانی است؛ اما تجسّم کلام در شخص به خوبی می‌تواند معنا و مفهوم کلام را بیان کند، قرآن [[زهد]] را بیان می‌کند و اهل بیت آن را تفسیر می‌کنند <ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۹.</ref> و [[حقیقت]] [[زهد]] بدون هرگونه [[افراط]] و تفریط در وجود آنها تحقق یافته است. از سوی دیگر با تجسم بخشیدن به ایده‌ها و [[دستورات]] [[دینی]] است که [[جامعه]] می‌تواند به طور ملموس و عینی با حقایق [[دین]] آشنا شود و از ابهام در شیوه عمل درآید و تحقق‌پذیری آن را [[ادراک]] کند، از این رو [[قرآن]] [[پیامبر]] را [[اسوه]] و [[الگوی عملی]] [[نیک]] برای [[مردم]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا }} <ref>سوره احزاب، آیه ۲۱. </ref> این ویژگی [[اهل‌بیت]] درباره آموزه‌های قرآن یعنی اسوه بودن و تجسم بخشیدن به اوصاف کمالی که در دستورات دینی آمده در [[روایات]] هم آمده است، چنان که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِمْ }}<ref>بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰؛ ج ۱۰۲، ص ۲.</ref> {{متن حدیث| يَهْتَدِي بِهُدَاهُمْ }}<ref> بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰.</ref> این گونه تعبیرها ناظر به اسوه بودن [[اهل بیت]] و نقش آنان در تجسم بخشیدن به قرآن است.
# '''تجسم بخشیدن تعالیم [[قرآنی]]:''' [[تفسیر]] و تبیین [[پیام]] قرآن تنها به بیان و گفتار نیست، به ویژه آنکه زبان به لحاظ نشانه‌شناسی [[کلام]] تنها سرپلی به سوی مفاهیم و معانی است؛ اما تجسّم کلام در شخص به خوبی می‌تواند معنا و مفهوم کلام را بیان کند، قرآن [[زهد]] را بیان می‌کند و اهل بیت آن را تفسیر می‌کنند <ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۹.</ref> و [[حقیقت]] [[زهد]] بدون هرگونه [[افراط]] و تفریط در وجود آنها تحقق یافته است. از سوی دیگر با تجسم بخشیدن به ایده‌ها و [[دستورات]] [[دینی]] است که [[جامعه]] می‌تواند به طور ملموس و عینی با حقایق [[دین]] آشنا شود و از ابهام در شیوه عمل درآید و تحقق‌پذیری آن را [[ادراک]] کند، از این رو [[قرآن]] [[پیامبر]] را [[اسوه]] و [[الگوی عملی]] [[نیک]] برای [[مردم]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا }} <ref>سوره احزاب، آیه ۲۱. </ref> این ویژگی [[اهل‌بیت]] درباره آموزه‌های قرآن یعنی اسوه بودن و تجسم بخشیدن به اوصاف کمالی که در دستورات دینی آمده در [[روایات]] هم آمده است، چنان که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِمْ }}<ref>بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰؛ ج ۱۰۲، ص ۲.</ref> {{متن حدیث| يَهْتَدِي بِهُدَاهُمْ }}<ref> بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰.</ref> این گونه تعبیرها ناظر به اسوه بودن [[اهل بیت]] و نقش آنان در تجسم بخشیدن به قرآن است.
# '''[[علم ویژه]] به قرآن:''' قرآن دارای ظاهر و [[باطن]] است و پیام‌های آن لایه‌های گوناگون دارد<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۰؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۹۰، ۹۴ ـ ۹۵.</ref>. [[معرفت]] این لایه‌ها و بطون، مشروط به شرایطی است و [[شناخت]] همه آنها به صورت کسبی حاصل نمی‌گردد و افراد در شرایط عادی به ژرفای آن دست نمی‌یابند، مگر اینکه از [[علم لدنّی]] بهره‌مند شوند؛ [[علمی]] که تنها با [[امدادهای غیبی]] و کمک [[خداوند]] حاصل می‌گردد. در برخی روایات به این بخش از [[علوم]] اشاره شده و گاهی از آن به علم "حقایق قرآن" در برابر علم به عبارات، اشارات و لطایف تعبیر شده و آن را بهره [[پیامبران]] دانسته‌اند<ref>بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰، ۱۰۳.</ref>. این مرتبه از [[علم قرآن]] از اختصاصات [[اهل بیت پیامبر]] است که به [[پیامبر]] و [[وحی]] او پیوسته‌اند<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.
# '''[[علم ویژه]] به قرآن:''' قرآن دارای ظاهر و [[باطن]] است و پیام‌های آن لایه‌های گوناگون دارد<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۰؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۹۰، ۹۴ ـ ۹۵.</ref>. [[معرفت]] این لایه‌ها و بطون، مشروط به شرایطی است و [[شناخت]] همه آنها به صورت کسبی حاصل نمی‌گردد و افراد در شرایط عادی به ژرفای آن دست نمی‌یابند، مگر اینکه از [[علم لدنّی]] بهره‌مند شوند؛ [[علمی]] که تنها با [[امدادهای غیبی]] و کمک [[خداوند]] حاصل می‌گردد. در برخی روایات به این بخش از [[علوم]] اشاره شده و گاهی از آن به علم "حقایق قرآن" در برابر علم به عبارات، اشارات و لطایف تعبیر شده و آن را بهره [[پیامبران]] دانسته‌اند<ref>بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰، ۱۰۳.</ref>. این مرتبه از [[علم قرآن]] از اختصاصات [[اهل بیت پیامبر]] است که به [[پیامبر]] و [[وحی]] او پیوسته‌اند<ref>[[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[اهل بیت و قرآن (مقاله)|مقاله «اهل بیت و قرآن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۳

شناخت اهل بیت

معناشناسی

«اهل‌بیت» ترکیبی اضافی از "اهل" و "بیت" و فارسی شده "اهل البیت" و برگرفته از قرآن کریم است. "اهل الرجل" به معنای خانواده و اعضای منزل مرد مانند همسر، فرزند، داماد، خدمتکار و کسانی است که با وی زندگی می‌کنند. "بیت" نیز به معنای جای بیتوته و سکونت است و هرکس از خاندان و عائله در خانه با صاحب خانه به سبب، نسب یا دین پیوند داشته باشد، "اهل‌بیت" وی نامیده می‌شود[۱].

اهل بیت در قرآن

واژه اهل‌بیت سه بار در قرآن به کار رفته است:

  1. در داستان موسی، آنگاه که وی نوزاد بود و خواهرش به خاندان فرعون گفت: آیا شما را بر خانواده‌ای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند: ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ[۲].
  2. در داستان ابراهیم، آنگاه که همسرش از بشارت ملائکه به شگفتی آمد و فرشتگان به او گفتند: رحمت خدا و برکات او بر شما خاندان باد: ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ[۳].
  3. در آنجا که با ضمیرهای مؤنث توصیه‌هایی به همسران پیامبر شده و یکباره در خطاب به پیامبر از اهل بیتی سخن می‌گوید که با ضمیر مذکر از آنان یاد شده است: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۴] مقصود از ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ در این آیه "اصحاب کساء" یعنی پیامبر اکرم (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند. بنابراین "اهل‌البیت" تعبیری قرآنی است و در احادیث پیامبر (ص) بر گروهی خاص از وابستگان او اطلاق شده است.

جایگاه و فضایل اهل بیت

درباره اهل‌بیت و جایگاه و فضیلت آنان آیات دیگری نیز فرود آمده که نشان می‌دهد اینان در جامعه اسلامی از مرتبه‌ای خاص برخوردارند؛ مانند: آیه مباهله[۵]، آیه مودت[۶]، آیه اکمال[۷]، آیه لیلة المبیت[۸]، سوره انسان و ... . بخشی از این آیات تنها بیانگر فضیلت اهل‌بیت نیست، بلکه در مقام بیان جایگاه آنان در جامعه به لحاظ مرجعیت علمی و دینی و حفاظت از رسالت است.

اهل بیت کیستند؟

نکته‌ای که اشاره به آن ضروری می‌نماید، تعیین مشخصات اهل‌بیت است. در منابع اهل سنت همتایی عترت با قرآن و نیز عصمت آنان کم و بیش مطرح شده و حتی پیوند ژرف عترت با قرآن آمده است؛ لکن اختلاف در تعیین مصداق اهل‌بیت است. در روایات شیعه اثنی عشری شمار جانشینان و خلفای پیامبر به وضوح ۱۲ تن معرفی شده و به برخی از ویژگی‌های آنان نیز اشاره شده است[۹].[۱۰]

شناخت قرآن

قرآن در نگاه اهل بیت

در پرتو صدها روایت و سیره عملی و موضع‌گیری اهل‌بیت در گفت و گوها و جدال با مخالفان به خوبی آشکار می‌گردد که آنان، قرآن را محور هدایت و پشتوانه اصلی رسالت دانسته، آن را مرجع دینی، علمی و فقهی و راه و روش عملی قرار می‌داده‌اند. این روایات از جهات گوناگون قابل توجه است:

نخست: فضیلت و تعظیم قرآن

برخی روایات شأن و جایگاه این کتاب آسمانی را نشان می‌دهد؛ مانند این سخن رسول خدا (ص): "برتری قرآن بر سایر سخنان، مانند برتری خداوند بر مخلوقاتش است".[۱۱] در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "قرآن به جز خداوند برتر از هر چیزی است"[۱۲].

دوم: اوصاف و ویژگی‌های قرآن

بخشی دیگر از روایات در جهت بیان اوصاف و ویژگی‌های قرآن است؛ مانند:

  1. کتاب هدایت از گمراهی و روشنایی بخشی در زندگی است: « اَلْقُرْآنُ هُدًى مِنَ اَلضَّلاَلَةِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ اَلْعَمَى»[۱۳].
  2. راهنمای سعادت و نیل به خوشبختی در زندگی و دستیابی به بهشت است[۱۴].
  3. راهنمایی قرآن افزون بر نشان دادن راه، گاهی جبران کننده لغزش‌هاست: «اِسْتِقَالَةٌ مِنَ اَلْعَثْرَةِ».[۱۵].
  4. برطرف کننده شبهات و استدلال کننده با براهین است: «إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ اِحْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ»[۱۶] و غیره.

سوم: تعلیم قرآن

اهل‌بیت (ع) تشویق‌های فراوانی به تعلیم و تعلّم قرآن داشتند، چنان‌که فرموده‌اند: قرآن را بیاموزید[۱۷]، قرآن سفره پربرکت الهی است، پس آن را فرا گیرید و تا توان دارید در این راه بکوشید[۱۸]. اهل‌بیت (ع) به گسترش آموزش قرآن در اقشار گوناگون مردم به ویژه جوانان و نوجوانان توصیه فرموده‌اند[۱۹].

چهارم: قرائت قرآن

اهل‌بیت (ع) به قرائت، درست‌خوانی و رعایت ترتیل قرآن اهتمام داشتند. این نکته هم از روایات فضیلت تلاوت و تشویق به چگونگی تلاوت قرآن و هم از سیره عملی آنان در قرائت قرآن استفاده می‌شود، چنان‌که فرموده‌اند: قرآن بخوانید که فضیلت دارد[۲۰]، بلکه برترین عبادت است[۲۱].

آداب تلاوت قرآن

قرائت قرآن، در پیشگاه خدا قرار گرفتنِ بنده و سخن گفتنِ خدا با بنده است و آدابی دارد که باید آن را شناخت و به کار بست. در منظر اهل‌بیت (ع) بدون رعایت این آداب حق تلاوت ادا نمی‌شود و تأثیر شایسته نخواهد داشت. برخی از آداب قرائت قرآن چنین است: مسواک زدن و وضو گرفتن؛ آماده کردن دل، بزرگ داشتن قرآن و خود را در برابر کتاب الهی دانستن؛ رو به قبله نشستن؛ پناه بردن به خداوند هنگام شروع قرائت با گفتن ﴿ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّيْطَانِ اَلرَّجِيمِ؛ عجله نکردن در تلاوت قرآن و غیره.

سیره عملی اهل بیت در قرائت قرآن

اهل‌بیت افزون بر توصیه‌ها و تعظیم و اهتمام به قرآن، خود در مقام عمل نیز قرآنی بوده‌اند، چنان‌که درباره پیامبر آمده است: « كانَ خُلقُهُ القُرآن»[۲۲] و آمده است که آن حضرت قرآن را به اندازه‌ای می‌خواند که مردم طاقت شنیدن آن را داشته باشند[۲۳]. پیامبر (ص) همواره بر قرائت قرآن مداومت داشت، مگر اینکه عذری داشته باشد[۲۴]. امام سجاد (ع) آنچنان زیبا قرآن می‌خواند که شنیدن آن دیگران را به شگفتی وا می‌داشت و عابران توقف می‌کردند[۲۵]. امام کاظم (ع) نیز با صدایی سوزناک قرآن می‌خواند؛ گویی که به انسانی خطاب می‌کند[۲۶] و به موالیان و شیعیان خود توصیه می‌کرد به تلاوت قرآن اهتمام ویژه نشان دهند: «إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ... كَثِيرَةٌ تِلاَوَتُهُمْ لِلْقُرْآنِ»[۲۷].[۲۸]

پنجم: عمل به قرآن

در نگاه اهل‌بیت پیامبر، قرائت، حفظ و فهم قرآن به تنهایی مطلوب نیست، بلکه متلبس شدن قاری، حافظ و مفسر به لباس فهم و عمل به قرآن، مطلوب و از وجوه تمایز مکتب اهل‌بیت با دیگران است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: " قرآن با گوشت و خون قاری آمیخته می‌شود"[۲۹] و این به معنای جامه عمل پوشاندن به تعالیم قرآن است[۳۰].

اوصاف مشترک قرآن و اهل بیت (ع)

در روایات پرشمار منقول از پیامبر (ص) اوصاف مشترکی برای قرآن و عترت (ع) آمده است که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

  1. "ما تَرَک" پیامبر و دو شی‌ء گران‌بهایند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ»[۳۱]؛
  2. سفارش شده پیامبرند: «أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي»[۳۲]؛
  3. "خلیفه" پیامبرند: « خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اَللَّهِ ... وَ عِتْرَتِي»[۳۳]؛
  4. کشتی نجات امّت‌اند: « كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ»[۳۴]؛
  5. از هم جدا نمی‌شوند تا در قیامت در کنار حوض بر پیامبر (ص) وارد شوند: « فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ»[۳۵]؛
  6. پیامبر (ص) به وسیله آن دو بر امّت اتمام حجّت کرده است: «أَتمَّ الحُجَّة على الأمّة بهما»[۳۶].[۳۷]

جدایی‌ناپذیری اهل بیت و قرآن

حدیث معیت با قرآن

حدیث ثقلین

جایگاه انحصاری اهل بیت نسبت به قرآن

بر اساس حدیث ثقلین قرآن ثقل اکبر و اهل‌بیت ثقل اصغر[۳۸] و این دو تا روز حشر جدایی ‌ناپذیرند[۳۹]؛ همچنین اهل بیت زدایندگان اختلاف در کتاب و سنت معرفی[۴۰] و تمسک به آنان سفارش شده است، چون‌عترت (ع) ریسمان اتصال میان مردم و خدا هستند[۴۱]. این‌گونه روایات موضع و جایگاهی ویژه و ممتاز برای اهل‌بیت تعیین می‌کند. اکنون باید به بررسی رسالت و رفتار اهل‌بیت در ساحت قرآن بپردازیم.

  1. تفصیل معارف و احکام: تفصیل احکام افزون بر روایات نبوی در روایات اهل‌بیت به صورت گسترده آمده است. بسیاری از روایاتِ احکام، ناظر به تبیین جزئیات احکام قرآن است که بدون تبیین مزبور این خصوصیات روشن نمی‌شود. از سوی دیگر، نگرش اهل‌بیت به معارف قرآن از نگرش به احکام آن جدا نیست و توضیح گسترده در زمینه جزئیات معارف اسلامی در حوزه عقاید مانند اسما و صفات الهی، معاد و قیامت و اراده انسان و فلسفه خلقت و... همگی در تفصیل آیات قرآن بیان شده است.
  2. هدایت و تصحیح بدفهمی نسبت به قرآن: پس از رحلت پیامبر و انزوای تحمیلی اهل‌بیت (ع)، بر اثر فقدان مرجعیت فکری، چالش‌هایی جدی در حوزه مسائل اعتقادی و فقهی پدید آمد و امت اسلامی از دو سوی با جریان‌های انحرافی رو به رو شدند؛ از سویی جهان اسلام روز به روز گسترش می‌یافت و پرسش‌ها و شبهاتی به ویژه درباره قرآن کریم مطرح می‌شد که نیازمند پاسخگویی بود و از سوی دیگر مسلمانان و صحابه پیامبر، روشمندانه به تفسیر قرآن نمی‌پرداختند، بلکه عده‌ای با تکیه بر آرای ظنی و استحسان و استمداد از اسرائیلیات و جدل‌های ناآگاهانه به تفسیر روی آوردند. گروهی نیز می‌گفتند: چون در بخش‌های فراوانی از قرآن تفسیری از پیامبر (ص)‌ وجود ندارد باید سکوت کرد. اهل‌بیت پیامبر با تحمل دشواری‌های دوران انزوا، زندان و هجمه‌های پیاپی به ویژه در عصر امویان و عباسیان با دو روش ایجابی و سلبی به تصحیح حرکت علمی تفسیر قرآن پرداختند: از سویی خود روش درست تفسیر را به کار گرفته، چگونگی استنباط از آیات را به مسلمانان آموختند[۴۲]و از سوی دیگر با تفسیرها و شیوه‌های نادرست تفسیر مانند تفسیر به رأی و تقطیع آیات مبارزه کردند و راه را بر اسرائیلیات بسته، راه تفسیر صحیح را هموار ساختند[۴۳].
  3. تأویل آیات: با تأویل لایه‌های چندگانه معانی قرآن کشف می‌گردد. کشف لایه‌ها از طریق تأویل همانند تفسیر فرصتی است برای کاوش متن که علم آن به انسان‌ها هدیه داده شده است و یکی از ویژگی‌های اهل‌بیت (ع) آگاهی آنان به تأویل است. گرچه درباره علم به تأویل اختلاف شده که جز خداوند تأویل قرآن را کسی می‌داند یا نه[۴۴]، اما تردیدی نیست که قرآن دلالت دارد که علم به تأویل برای غیر خدا جایز است[۴۵]. از سوی دیگر تأویل قرآن میسور همگان نیست، بلکه ویژه کسانی است که قرآن از آنان به "راسخان در علم" و خردمندان ﴿ أُوْلُوا الأَلْبَابِ یاد می‌کند[۴۶]. رسوخ در علم و خردمندی نیز درجات و مراتبی دارد که افراد به اندازه احاطه علمی و تقرب معنوی و اتصال به سرچشمه علم الهی از آن بهره می‌برند، در مرتبه بعد نیز به اهل‌بیت پیامبر علم تأویل آموخته شد و یکی از فضایل آنان آگاهی به تأویل قرآن است.
  4. رفع اختلاف‌ها: از دیگر ویژگی‌های اهل بیت به تصریح روایات و بر پایه واقعیت تاریخی، رفع اختلاف در تفسیر و فهم قرآن و بیان معارف قرآن است. در احتجاجی از سوی هشام بن حکم که به تأیید امام صادق (ع) رسیده به این نکته اشاره شده و حجت خدا را مرجع نهایی حل اختلاف‌ها معرفی کرده است[۴۷]. اصحاب ائمه نیز نقش ضروری و انحصاری اهل بیت را، رفع اختلاف‌ها می‌دانسته‌اند[۴۸].
  5. ایستادگی در برابر انحرافات: بر پایه برخی روایات، اهل بیت (ع) مسئولیت ایستادگی در برابر انحرافات را داشتند؛ به عنوان نمونه روایاتی از پیامبر آمده است که بار حفظ این دین را در دفاع از اسلام و رد انحراف‌ها در هر دوره‌ای، مردی از فرزندان من بر دوش می‌گیرد که تأویل‌های باطل اندیشان و تحریف‌های کژ افکاران و بر ساخته‌های نادانان را از آن دور و نابود می‌سازد[۴۹]. این ایستادگی به طور گسترده در دوره‌های مختلف حتی با دشواری انجام مسئولیت و فشارهای طاقت‌فرسا مشاهده می‌شود؛ آنان با تفسیر به رأی[۵۰]، اسرائیلیات و نسبت‌های ناروا به پیامبران[۵۱]، قیاس، استحسان[۵۲] و مانند آن مبارزه می‌کردند. روش آنان استدلال عقلی توأم با شرح صدر و استناد به قرآن و حدیث نبوی بود.
  6. تجسم بخشیدن تعالیم قرآنی: تفسیر و تبیین پیام قرآن تنها به بیان و گفتار نیست، به ویژه آنکه زبان به لحاظ نشانه‌شناسی کلام تنها سرپلی به سوی مفاهیم و معانی است؛ اما تجسّم کلام در شخص به خوبی می‌تواند معنا و مفهوم کلام را بیان کند، قرآن زهد را بیان می‌کند و اهل بیت آن را تفسیر می‌کنند [۵۳] و حقیقت زهد بدون هرگونه افراط و تفریط در وجود آنها تحقق یافته است. از سوی دیگر با تجسم بخشیدن به ایده‌ها و دستورات دینی است که جامعه می‌تواند به طور ملموس و عینی با حقایق دین آشنا شود و از ابهام در شیوه عمل درآید و تحقق‌پذیری آن را ادراک کند، از این رو قرآن پیامبر را اسوه و الگوی عملی نیک برای مردم معرفی می‌کند: ﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا [۵۴] این ویژگی اهل‌بیت درباره آموزه‌های قرآن یعنی اسوه بودن و تجسم بخشیدن به اوصاف کمالی که در دستورات دینی آمده در روایات هم آمده است، چنان که رسول خدا (ص) فرمود: « وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِمْ »[۵۵] « يَهْتَدِي بِهُدَاهُمْ »[۵۶] این گونه تعبیرها ناظر به اسوه بودن اهل بیت و نقش آنان در تجسم بخشیدن به قرآن است.
  7. علم ویژه به قرآن: قرآن دارای ظاهر و باطن است و پیام‌های آن لایه‌های گوناگون دارد[۵۷]. معرفت این لایه‌ها و بطون، مشروط به شرایطی است و شناخت همه آنها به صورت کسبی حاصل نمی‌گردد و افراد در شرایط عادی به ژرفای آن دست نمی‌یابند، مگر اینکه از علم لدنّی بهره‌مند شوند؛ علمی که تنها با امدادهای غیبی و کمک خداوند حاصل می‌گردد. در برخی روایات به این بخش از علوم اشاره شده و گاهی از آن به علم "حقایق قرآن" در برابر علم به عبارات، اشارات و لطایف تعبیر شده و آن را بهره پیامبران دانسته‌اند[۵۸]. این مرتبه از علم قرآن از اختصاصات اهل بیت پیامبر است که به پیامبر و وحی او پیوسته‌اند[۵۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ترتیب العین، ص ۶۲؛ الصحاح، ج ۴، ص ۱۶۲۸؛ مفردات، ص ۹۶، "اهل".
  2. «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
  3. «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
  4. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  5. سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  6. سوره شوری، آیه ۲۳.
  7. سوره مائده، آیه ۳.
  8. سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  9. ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۳۲۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۶.
  10. ایازی، سید محمد علی، مقاله «اهل بیت و قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  11. «فَضْلُ اَلْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ اَلْكَلاَمِ كَفَضْلِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ»؛ روض‌الجنان، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۶، ۵۲۵، ۵۲۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۷.
  12. « اَلْقُرْآنُ أَفْضَلُ كُلِّ شَيْءٍ دُونَ اَللَّهِ »؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ جامع الاخبار، ص ۴۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۶.
  13. الکافی، ج ۲، ص ۶۰۰.
  14. الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹.
  15. الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹ ـ ۶۰۰.
  16. نهج‌البلاغه، خطبه ۲.
  17. الکافی، ج ۲، ص ۵۹۶.
  18. روض الجنان، ج ۱، ص ۱۸؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۲.
  19. الکافی، ج ۲، ص ۶۰۳؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ جامع احادیث‌الشیعه، ج ۱۹، ص ۶۸ ـ ۷۰.
  20. الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۶.
  21. مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۲۶.
  22. دلائل‌النبوه، ج ۱، ص ۳۰۹.
  23. الکافی، ج ۲، ص ۶۱۵.
  24. سنن ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۴۲۷؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج ۱، ص ۸۰۴؛ بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۲۱۶.
  25. الکافی، ج ۲، ص ۶۱۶.
  26. الکافی، ج ۲، ص ۶۰۶.
  27. وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۱۹۱.
  28. ایازی، سید محمد علی، مقاله «اهل بیت و قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  29. «اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ»؛ الکافی، ج۲، ص۶۰۳؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۳۲.
  30. ایازی، سید محمد علی، مقاله «اهل بیت و قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  31. مسند احمد، ج۳، ص۱۴، ج ۴، ص ۳۷۱؛ المصنف، ج ۷، ص ۱۷۶؛ کتاب السنه، ص ۶۲۹.
  32. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۵؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله، ج ۲، ص ۱۹۴؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۱.
  33. مسند احمد، ج ۵، ص ۱۸۲؛ مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۱۷۰؛ ج ۹، ص ۱۶۲؛ الطرائف، ص ۱۱۴.
  34. مناقب، کوفی، ج ۲، ص ۱۴۸؛ خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۱۴۳.
  35. مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷، ۵۹؛ مسند ابی یعلی، ص ۲۹۷؛ خصائص امیرالمؤمنین (ع)، ص ۹۳.
  36. خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۳۰۳.
  37. ایازی، سید محمد علی، مقاله «اهل بیت و قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  38. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۷۶؛ ج ۲۳، ص ۱۰۹، ۱۴۰؛ فضائل الصحابه، ص ۱۵؛ حدیث الثقلین، ص ۵ ـ ۱۰۵.
  39. الکافی، ج ۱، ص ۲۸۷؛ بصائر الدرجات، ص ۴۳۴؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۸۸، ۳۹۴.
  40. الکافی، ج ۱، ص ۱۷۲، ۱۷۳.
  41. المستدرک، ج ۳، ص ۱۱۸؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۱۴.
  42. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۵.
  43. الکافی، ج ۱، ص ۹۵.
  44. المیزان، ج ۳، ص ۴۹.
  45. المیزان، ج ۳، ص ۵۱ - ۵۵.
  46. سوره آل عمران، آیه ۷.
  47. ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲، ۱۷۷.
  48. الکافی، ج ۱، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۹ ـ ۱۲.
  49. قرب الاسناد، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۰.
  50. التوحید، ص ۲۶۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۰۷.
  51. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۵.
  52. الکافی، ج ۱، ص ۵۴.
  53. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۹.
  54. سوره احزاب، آیه ۲۱.
  55. بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰؛ ج ۱۰۲، ص ۲.
  56. بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۸۰.
  57. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۰؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۹۰، ۹۴ ـ ۹۵.
  58. بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰، ۱۰۳.
  59. ایازی، سید محمد علی، مقاله «اهل بیت و قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.