اصحاب کهف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''اصحاب کهف''' به معنای [[یاران]] و ملازمان [[غار]] داستان انسانهای مؤمنی است که از [[ظلم و جور]] [[پادشاه]] [[زمان]] به غاری پناه بردند و [[خداوند]] نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت. [[خواب]] طولانی اصحاب کهف از شگفت انگیزترین [[نشانههای الهی]] است. در [[سوره کهف]] به این قضیه اشاره شده است. [[قرآن]] [[هدف]] از آشکار کردن راز اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسانها]] دانسته است. براساس [[روایات]]، اصحاب کهف از [[یاران حضرت مهدی]]{{ع}} دانسته شدهاند که در [[ | '''اصحاب کهف''' به معنای [[یاران]] و ملازمان [[غار]] داستان انسانهای مؤمنی است که از [[ظلم و جور]] [[پادشاه]] [[زمان]] به غاری پناه بردند و [[خداوند]] نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت. [[خواب]] طولانی اصحاب کهف از شگفت انگیزترین [[نشانههای الهی]] است. در [[سوره کهف]] به این قضیه اشاره شده است. [[قرآن]] [[هدف]] از آشکار کردن راز اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسانها]] دانسته است. براساس [[روایات]]، اصحاب کهف از [[یاران حضرت مهدی]]{{ع}} دانسته شدهاند که در زمان [[رجعت]] از [[حکومت جهانی]] [[عدل و قسط]]، بهره وافری خواهند برد. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
"[[اصحاب]]" جمع "صاحب" به معنای [[همراهی]] کردن است و صاحب، کسی یا چیزی است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد<ref>المصباح، ج۲، ص۳۳۳؛ مفردات، ص۴۷۵،"صحب".</ref>. این ملازمت و همراهی باید عرفا فراوان باشد<ref>مفردات، ص ۴۷۵، "صحب".</ref>. "کهف" به معنای شکاف در [[دل]] [[کوه]] ([[غار]]) است؛ امّا برخی لغت دانان<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۷۶.</ref> "کهف" را بزرگتر از "غار" دانستهاند. اصحاب کهف به معنای "[[یاران]] و ملازمان غار" است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]] | "[[اصحاب]]" جمع "صاحب" به معنای [[همراهی]] کردن است و صاحب، کسی یا چیزی است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد<ref>المصباح، ج۲، ص۳۳۳؛ مفردات، ص۴۷۵،"صحب".</ref>. این ملازمت و همراهی باید عرفا فراوان باشد<ref>مفردات، ص ۴۷۵، "صحب".</ref>. "کهف" به معنای شکاف در [[دل]] [[کوه]] ([[غار]]) است؛ امّا برخی لغت دانان<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۷۶.</ref> "کهف" را بزرگتر از "غار" دانستهاند. اصحاب کهف به معنای "[[یاران]] و ملازمان غار" است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۴۷؛ [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۱۱۴.</ref>. | ||
== اصحاب کهف در آیات قرآن == | == اصحاب کهف در آیات قرآن == | ||
[[قرآن کریم]] در طی ۱۸ [[آیه]] به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته است: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ...}}<ref>«آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم از نشانههای ما (چیزی) شگرف بودهاند؟ یاد کن) ...» سوره کهف، آیه ۹-۲۵.</ref>. در این آیات از جوانانی [[مؤمن]] نام میبرد که از [[آیین]] [[بت پرستی]] دوران خویش [[بیزاری]] جستند و با مأوا گزیدن در غار، به [[رحمت الهی]] پناه برده و از درگاه او درخواست [[هدایت]] کردند. [[خداوند]] نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت. | [[قرآن کریم]] در طی ۱۸ [[آیه]] به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته است: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ...}}<ref>«آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم از نشانههای ما (چیزی) شگرف بودهاند؟ یاد کن) ...» سوره کهف، آیه ۹-۲۵.</ref>. در این آیات از جوانانی [[مؤمن]] نام میبرد که از [[آیین]] [[بت پرستی]] دوران خویش [[بیزاری]] جستند و با مأوا گزیدن در غار، به [[رحمت الهی]] پناه برده و از درگاه او درخواست [[هدایت]] کردند. [[خداوند]] نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت. | ||
علت شگفت بودن ماجرای اصحاب کهف، درنگ ۳۰۹ ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ایشان در کمال [[سلامت]] بوده است. [[خواب]] طولانی اصحاب کهف از شگفت انگیزترین [[نشانههای الهی]] است که موجب شده [[مفسران]] نیز به فراخور حال به بحث درباره آن و [[اثبات]] آن به لحاظ [[علمی]] و تجربی بپردازند<ref>نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۹؛ [[خلق]] الکون، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۷. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]] | علت شگفت بودن ماجرای اصحاب کهف، درنگ ۳۰۹ ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ایشان در کمال [[سلامت]] بوده است. [[خواب]] طولانی اصحاب کهف از شگفت انگیزترین [[نشانههای الهی]] است که موجب شده [[مفسران]] نیز به فراخور حال به بحث درباره آن و [[اثبات]] آن به لحاظ [[علمی]] و تجربی بپردازند<ref>نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۹؛ [[خلق]] الکون، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۷. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۵۱-۴۵۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۷-۲۸.</ref> | ||
== چگونگی [[ایمان آوردن]] اصحاب کهف == | == چگونگی [[ایمان آوردن]] اصحاب کهف == | ||
براساس ظاهر آیات، اصحاب کهف جوانانی بودند که به [[خدا]] [[ایمان]] آوردند و [[خداوند]] نیز بر هدایتشان افزود: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز میگوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. آنان به [[آیین]] [[بت پرستی]] [[قوم]] خود معترض و از کرنش کورکورانه قومشان در برابر بتان سخت [[اندوهگین]] بودند<ref>سوره کهف، آیه ۱۵.</ref> و این کار را بزرگترین [[ظلم]] میدانستند. آنان درحالیکه همه خدایان دروغین را کنار گذاشته و از [[قوم]] بت پرست خود جدا شده بودند به [[غار]] پناه برده و از [[خدا]] [[رحمت]] و راه [[نجات]] خواستند<ref>سوره کهف، آیه ۱۰.</ref>، [[خداوند]] نیز آنان را مشمول رحمت لایزال خود قرار داد و در کارشان گشایشی فراهم ساخت<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. | براساس ظاهر آیات، اصحاب کهف جوانانی بودند که به [[خدا]] [[ایمان]] آوردند و [[خداوند]] نیز بر هدایتشان افزود: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز میگوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. آنان به [[آیین]] [[بت پرستی]] [[قوم]] خود معترض و از کرنش کورکورانه قومشان در برابر بتان سخت [[اندوهگین]] بودند<ref>سوره کهف، آیه ۱۵.</ref> و این کار را بزرگترین [[ظلم]] میدانستند. آنان درحالیکه همه خدایان دروغین را کنار گذاشته و از [[قوم]] بت پرست خود جدا شده بودند به [[غار]] پناه برده و از [[خدا]] [[رحمت]] و راه [[نجات]] خواستند<ref>سوره کهف، آیه ۱۰.</ref>، [[خداوند]] نیز آنان را مشمول رحمت لایزال خود قرار داد و در کارشان گشایشی فراهم ساخت<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۵۲.</ref>. | ||
== درنگ در غار == | == درنگ در غار == | ||
خداوند اصحاب کهف را پس از ورود به غار، به خوابی عمیق فرو برد<ref>سوره کهف، آیه ۱۱.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴؛ عرائس المجالس، ص ۳۷۵. </ref>. مدت درنگ اصحاب کهف در [[غار]] از نظر [[قرآن]] ۳۰۹ سال بوده است<ref>سوره کهف، آیه ۲۵.</ref>. خداوند، در غار، شرایطی را [[حاکم]] ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار بهگونهای بود که هر کس آنان را میدید ناگزیر از [[ترس]] میگریخت و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با [[زمین]] دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست میگرداند و برای آنکه شرایط [[حیات]] برای آنان کاملاً فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند [[خورشید]] نیز [[نور]] خود را ارزانیشان میداشت<ref>سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>. غار در نیمکره شمالی [[زمین]] و بهگونهای بوده که خورشید، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن میتابیده است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. | خداوند اصحاب کهف را پس از ورود به غار، به خوابی عمیق فرو برد<ref>سوره کهف، آیه ۱۱.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴؛ عرائس المجالس، ص ۳۷۵. </ref>. مدت درنگ اصحاب کهف در [[غار]] از نظر [[قرآن]] ۳۰۹ سال بوده است<ref>سوره کهف، آیه ۲۵.</ref>. خداوند، در غار، شرایطی را [[حاکم]] ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار بهگونهای بود که هر کس آنان را میدید ناگزیر از [[ترس]] میگریخت و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با [[زمین]] دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست میگرداند و برای آنکه شرایط [[حیات]] برای آنان کاملاً فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند [[خورشید]] نیز [[نور]] خود را ارزانیشان میداشت<ref>سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>. غار در نیمکره شمالی [[زمین]] و بهگونهای بوده که خورشید، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن میتابیده است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۴۵۳-۴۵۴.</ref>. | ||
== پس از [[بیداری]] == | == پس از [[بیداری]] == | ||
پس از ۳۰۹ سال، [[مؤمنان]] خفته در غار، از [[خواب]] گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبیه به [[مرگ]] و بیداری آنها همچون [[رستاخیز]] بود و از همین رو [[قرآن کریم]] از بیدار کردن آنان به "برانگیختن و [[مبعوث]] کردن" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ}}<ref>«و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف پس از بیدار شدن درباره مدت درنگشان در [[غار]] به گفتوگو پرداختند. یکی از آنان پرسید: چه مدت درنگ کردید؟ گفتند: یک [[روز]] یا بخشی از یک روز<ref>سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. به گفته برخی علت تردید آنها، این بوده که آنان در آغاز روز وارد غار شده و به [[خواب]] رفته بودند و در پایان روز بیدار شده بودند<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۳. </ref> و چون نتوانستند مدت درنگ خود را در غار، مشخص کنند، گفتند: [[خداوند]] به مدت درنگ ما آگاهتر است<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. بلافاصله پس از این گفتوگو، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به [[شهر]] رفته و با سکههایی که داشتند غذایی تهیه کند. آنان تأکید کردند کسی که به شهر میرود باید دقت کند که طعام پاکتری تهیه کند: {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ}}<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف افزون بر آن تأکید کردند کسی که به [[شهر]] میرود باید مراقب باشد کسی از اوضاع ما [[آگاه]] نشود، زیرا در این صورت به ما دست یافته و سنگس ارمان میکنند یا اینکه ما را به [[آیین]] خود باز میگردانند و در این صورت هرگز [[رستگار]] نخواهیم شد. | پس از ۳۰۹ سال، [[مؤمنان]] خفته در غار، از [[خواب]] گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبیه به [[مرگ]] و بیداری آنها همچون [[رستاخیز]] بود و از همین رو [[قرآن کریم]] از بیدار کردن آنان به "برانگیختن و [[مبعوث]] کردن" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ}}<ref>«و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف پس از بیدار شدن درباره مدت درنگشان در [[غار]] به گفتوگو پرداختند. یکی از آنان پرسید: چه مدت درنگ کردید؟ گفتند: یک [[روز]] یا بخشی از یک روز<ref>سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. به گفته برخی علت تردید آنها، این بوده که آنان در آغاز روز وارد غار شده و به [[خواب]] رفته بودند و در پایان روز بیدار شده بودند<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۳. </ref> و چون نتوانستند مدت درنگ خود را در غار، مشخص کنند، گفتند: [[خداوند]] به مدت درنگ ما آگاهتر است<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. بلافاصله پس از این گفتوگو، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به [[شهر]] رفته و با سکههایی که داشتند غذایی تهیه کند. آنان تأکید کردند کسی که به شهر میرود باید دقت کند که طعام پاکتری تهیه کند: {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ}}<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف افزون بر آن تأکید کردند کسی که به [[شهر]] میرود باید مراقب باشد کسی از اوضاع ما [[آگاه]] نشود، زیرا در این صورت به ما دست یافته و سنگس ارمان میکنند یا اینکه ما را به [[آیین]] خود باز میگردانند و در این صورت هرگز [[رستگار]] نخواهیم شد. | ||
[[قرآن]] مشخص نمیکند که [[مأمور]] تهیه غذا کدام یک از آنان بود و نیز چگونگی آشکار شدن راز آنان را توضیح نمیدهد. امّا طبق برخی [[روایات]] "یملیخا" یا "تملیخا" داوطلب این کار شد<ref>عرائس المجالس، ص ۳۷۵؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴. </ref> و با [[لباس]] چوپانی روانه شهر شد؛ امّا چهره شهر را کاملاً دگرگون یافت، از جمله پرچمی را بر سر در شهر دید که بر آن نوشته شده بود: {{عربی|"لا اله الا اللّه عيسى رسول الله وروحه"}}، ازاینرو بسیار شگفت زده شد و [[شگفتی]] او هنگامی فزونی یافت که نانوای شهر با دیدن سکهای که متعلق به بیش از ۳۰۰ سال پیش بود، از وی پرسید: آیا گنجی یافتهای؟ به تدریج [[مردم]] از قراین حال فهمیدند که این مرد یکی از چند [[جوانی]] است که نامشان را در [[تاریخ]] ۳۰۰ سال پیش خوانده و شنیدهاند. پس وی را نزد [[پادشاه]] آوردند و او ماجرای خود را بیان داشت<ref>عرائسالمجالس، ص۳۷۵ـ۳۷۶؛ روضالجنان، ج۱۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۳؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴ ـ ۶۲۵. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> | [[قرآن]] مشخص نمیکند که [[مأمور]] تهیه غذا کدام یک از آنان بود و نیز چگونگی آشکار شدن راز آنان را توضیح نمیدهد. امّا طبق برخی [[روایات]] "یملیخا" یا "تملیخا" داوطلب این کار شد<ref>عرائس المجالس، ص ۳۷۵؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴. </ref> و با [[لباس]] چوپانی روانه شهر شد؛ امّا چهره شهر را کاملاً دگرگون یافت، از جمله پرچمی را بر سر در شهر دید که بر آن نوشته شده بود: {{عربی|"لا اله الا اللّه عيسى رسول الله وروحه"}}، ازاینرو بسیار شگفت زده شد و [[شگفتی]] او هنگامی فزونی یافت که نانوای شهر با دیدن سکهای که متعلق به بیش از ۳۰۰ سال پیش بود، از وی پرسید: آیا گنجی یافتهای؟ به تدریج [[مردم]] از قراین حال فهمیدند که این مرد یکی از چند [[جوانی]] است که نامشان را در [[تاریخ]] ۳۰۰ سال پیش خوانده و شنیدهاند. پس وی را نزد [[پادشاه]] آوردند و او ماجرای خود را بیان داشت<ref>عرائسالمجالس، ص۳۷۵ـ۳۷۶؛ روضالجنان، ج۱۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۳؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴ ـ ۶۲۵. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۵۴-۴۵۵.</ref> | ||
== [[پادشاه]] عصر اصحاب کهف == | == [[پادشاه]] عصر اصحاب کهف == | ||
در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف [[اختلاف]] نظر است؛ امّا بیشتر مورخان [[پادشاه]] ظالمی را که اصحاب کهف از [[ستم]] وی به [[غار]] پناه بردهاند "دقیانوس" دانستهاند؛ یعنی پادشاه و امپراتور [[روم]] که در [[تاریخ]] با نام "دکیوس" یا "دیکیانوس" شناخته میشود و بین سالهای ۲۴۹ ـ ۲۵۱ میلادی [[حکومت]] داشته است؛ نیز پادشاه صالحی را که اصحاب کهف در دوران وی از [[خواب]] برخاستند "تیذوسیوس دوم" (تاودوسیوس و به [[نقلی]] ثیودوسیوس دوم) دانستهاند؛ امپراتوری که در تاریخ به "تیدوسیوس دوم" معروف بود، و بین سالهای ۴۰۸ ـ ۴۵۰ میلادی حکومت کرده است<ref>اهل الکهف، ص ۸۹ ـ ۹۰. </ref>. منابع [[مسیحی]] نیز در این مورد با همین [[نقل]] هماهنگ است<ref> The Encyclopedia Britanica, Vol.۲۰, p.۲۷۰. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم | در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف [[اختلاف]] نظر است؛ امّا بیشتر مورخان [[پادشاه]] ظالمی را که اصحاب کهف از [[ستم]] وی به [[غار]] پناه بردهاند "دقیانوس" دانستهاند؛ یعنی پادشاه و امپراتور [[روم]] که در [[تاریخ]] با نام "دکیوس" یا "دیکیانوس" شناخته میشود و بین سالهای ۲۴۹ ـ ۲۵۱ میلادی [[حکومت]] داشته است؛ نیز پادشاه صالحی را که اصحاب کهف در دوران وی از [[خواب]] برخاستند "تیذوسیوس دوم" (تاودوسیوس و به [[نقلی]] ثیودوسیوس دوم) دانستهاند؛ امپراتوری که در تاریخ به "تیدوسیوس دوم" معروف بود، و بین سالهای ۴۰۸ ـ ۴۵۰ میلادی حکومت کرده است<ref>اهل الکهف، ص ۸۹ ـ ۹۰. </ref>. منابع [[مسیحی]] نیز در این مورد با همین [[نقل]] هماهنگ است<ref> The Encyclopedia Britanica, Vol.۲۰, p.۲۷۰. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص ۴۴۸.</ref> | ||
== شمار و نامهای اصحاب کهف == | == شمار و نامهای اصحاب کهف == | ||
شمار اصحاب کهف، چنان که از عنوان داستان در منابع مسیحی، یعنی "هفت خفتگان" پیداست، ۷ نفر است. نامهای اصحاب کهف، طبیعتاً، نامهایی یونانی است، زیرا اِفِسوس، از شهرهای یونان است. این نامها عبارت است از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس، کشطونس<ref>اهل الکهف، ص ۸۸. </ref>. روشن است که این نامها با ورود به نوشتارهای [[اسلامی]] و عربی دستخوش تغییراتی شده است، چنان که [[طبری]] نامهای ایشان را این گونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۶. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> | شمار اصحاب کهف، چنان که از عنوان داستان در منابع مسیحی، یعنی "هفت خفتگان" پیداست، ۷ نفر است. نامهای اصحاب کهف، طبیعتاً، نامهایی یونانی است، زیرا اِفِسوس، از شهرهای یونان است. این نامها عبارت است از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس، کشطونس<ref>اهل الکهف، ص ۸۸. </ref>. روشن است که این نامها با ورود به نوشتارهای [[اسلامی]] و عربی دستخوش تغییراتی شده است، چنان که [[طبری]] نامهای ایشان را این گونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۶. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۴۸-۴۴۹.</ref> | ||
== [[هدف]] از داستان اصحاب کهف == | == [[هدف]] از داستان اصحاب کهف == | ||
قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسانها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا ...}}<ref>«و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست ...» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> | قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسانها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا ...}}<ref>«و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست ...» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۴۵-۴۴۶.</ref> | ||
== مکان [[غار]] اصحاب کهف == | == مکان [[غار]] اصحاب کهف == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
# در نزدیکی شهر نخجوان در [[کشور]] قفقاز واقع است<ref> نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹. </ref>. | # در نزدیکی شهر نخجوان در [[کشور]] قفقاز واقع است<ref> نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹. </ref>. | ||
[[علامه طباطبایی]] بنا به دلایلی دیدگاه اول را، بهرغم شهرتش، مردود میداند<ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> ادله دیگر مبنی بر اینکه مراد غار رجیب است عبارت است از: | [[علامه طباطبایی]] بنا به دلایلی دیدگاه اول را، بهرغم شهرتش، مردود میداند<ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۴۴۹-۴۵۰.</ref> ادله دیگر مبنی بر اینکه مراد غار رجیب است عبارت است از: | ||
# همان طور که در روایات از ابن عباس نقل شده، بقایای درختان زیتون و بلوط در اطراف آن دیده میشود. | # همان طور که در روایات از ابن عباس نقل شده، بقایای درختان زیتون و بلوط در اطراف آن دیده میشود. | ||
# هشت جمجمه در غار پیدا شده که آنها را برای [[آزمایش]] به لندن فرستادهاند و یکی از آنها به جمجمه سگ شباهت دارد. | # هشت جمجمه در غار پیدا شده که آنها را برای [[آزمایش]] به لندن فرستادهاند و یکی از آنها به جمجمه سگ شباهت دارد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اصطلاحات قرآنی]] | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
اصحاب کهف به معنای یاران و ملازمان غار داستان انسانهای مؤمنی است که از ظلم و جور پادشاه زمان به غاری پناه بردند و خداوند نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت. خواب طولانی اصحاب کهف از شگفت انگیزترین نشانههای الهی است. در سوره کهف به این قضیه اشاره شده است. قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را اثبات عملی رستاخیز انسانها دانسته است. براساس روایات، اصحاب کهف از یاران حضرت مهدی(ع) دانسته شدهاند که در زمان رجعت از حکومت جهانی عدل و قسط، بهره وافری خواهند برد.
معناشناسی
"اصحاب" جمع "صاحب" به معنای همراهی کردن است و صاحب، کسی یا چیزی است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد[۱]. این ملازمت و همراهی باید عرفا فراوان باشد[۲]. "کهف" به معنای شکاف در دل کوه (غار) است؛ امّا برخی لغت دانان[۳] "کهف" را بزرگتر از "غار" دانستهاند. اصحاب کهف به معنای "یاران و ملازمان غار" است[۴].
اصحاب کهف در آیات قرآن
قرآن کریم در طی ۱۸ آیه به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته است: ﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ...﴾[۵]. در این آیات از جوانانی مؤمن نام میبرد که از آیین بت پرستی دوران خویش بیزاری جستند و با مأوا گزیدن در غار، به رحمت الهی پناه برده و از درگاه او درخواست هدایت کردند. خداوند نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت.
علت شگفت بودن ماجرای اصحاب کهف، درنگ ۳۰۹ ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ایشان در کمال سلامت بوده است. خواب طولانی اصحاب کهف از شگفت انگیزترین نشانههای الهی است که موجب شده مفسران نیز به فراخور حال به بحث درباره آن و اثبات آن به لحاظ علمی و تجربی بپردازند[۶].[۷]
چگونگی ایمان آوردن اصحاب کهف
براساس ظاهر آیات، اصحاب کهف جوانانی بودند که به خدا ایمان آوردند و خداوند نیز بر هدایتشان افزود: ﴿إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى﴾[۸]. آنان به آیین بت پرستی قوم خود معترض و از کرنش کورکورانه قومشان در برابر بتان سخت اندوهگین بودند[۹] و این کار را بزرگترین ظلم میدانستند. آنان درحالیکه همه خدایان دروغین را کنار گذاشته و از قوم بت پرست خود جدا شده بودند به غار پناه برده و از خدا رحمت و راه نجات خواستند[۱۰]، خداوند نیز آنان را مشمول رحمت لایزال خود قرار داد و در کارشان گشایشی فراهم ساخت[۱۱].
درنگ در غار
خداوند اصحاب کهف را پس از ورود به غار، به خوابی عمیق فرو برد[۱۲].[۱۳]. مدت درنگ اصحاب کهف در غار از نظر قرآن ۳۰۹ سال بوده است[۱۴]. خداوند، در غار، شرایطی را حاکم ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار بهگونهای بود که هر کس آنان را میدید ناگزیر از ترس میگریخت و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با زمین دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست میگرداند و برای آنکه شرایط حیات برای آنان کاملاً فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند خورشید نیز نور خود را ارزانیشان میداشت[۱۵]. غار در نیمکره شمالی زمین و بهگونهای بوده که خورشید، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن میتابیده است[۱۶].
پس از بیداری
پس از ۳۰۹ سال، مؤمنان خفته در غار، از خواب گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبیه به مرگ و بیداری آنها همچون رستاخیز بود و از همین رو قرآن کریم از بیدار کردن آنان به "برانگیختن و مبعوث کردن" تعبیر کرده است: ﴿وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ﴾[۱۷]. اصحاب کهف پس از بیدار شدن درباره مدت درنگشان در غار به گفتوگو پرداختند. یکی از آنان پرسید: چه مدت درنگ کردید؟ گفتند: یک روز یا بخشی از یک روز[۱۸]. به گفته برخی علت تردید آنها، این بوده که آنان در آغاز روز وارد غار شده و به خواب رفته بودند و در پایان روز بیدار شده بودند[۱۹] و چون نتوانستند مدت درنگ خود را در غار، مشخص کنند، گفتند: خداوند به مدت درنگ ما آگاهتر است[۲۰]. بلافاصله پس از این گفتوگو، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به شهر رفته و با سکههایی که داشتند غذایی تهیه کند. آنان تأکید کردند کسی که به شهر میرود باید دقت کند که طعام پاکتری تهیه کند: ﴿فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ﴾[۲۱]. اصحاب کهف افزون بر آن تأکید کردند کسی که به شهر میرود باید مراقب باشد کسی از اوضاع ما آگاه نشود، زیرا در این صورت به ما دست یافته و سنگس ارمان میکنند یا اینکه ما را به آیین خود باز میگردانند و در این صورت هرگز رستگار نخواهیم شد.
قرآن مشخص نمیکند که مأمور تهیه غذا کدام یک از آنان بود و نیز چگونگی آشکار شدن راز آنان را توضیح نمیدهد. امّا طبق برخی روایات "یملیخا" یا "تملیخا" داوطلب این کار شد[۲۲] و با لباس چوپانی روانه شهر شد؛ امّا چهره شهر را کاملاً دگرگون یافت، از جمله پرچمی را بر سر در شهر دید که بر آن نوشته شده بود: "لا اله الا اللّه عيسى رسول الله وروحه"، ازاینرو بسیار شگفت زده شد و شگفتی او هنگامی فزونی یافت که نانوای شهر با دیدن سکهای که متعلق به بیش از ۳۰۰ سال پیش بود، از وی پرسید: آیا گنجی یافتهای؟ به تدریج مردم از قراین حال فهمیدند که این مرد یکی از چند جوانی است که نامشان را در تاریخ ۳۰۰ سال پیش خوانده و شنیدهاند. پس وی را نزد پادشاه آوردند و او ماجرای خود را بیان داشت[۲۳].[۲۴]
پادشاه عصر اصحاب کهف
در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف اختلاف نظر است؛ امّا بیشتر مورخان پادشاه ظالمی را که اصحاب کهف از ستم وی به غار پناه بردهاند "دقیانوس" دانستهاند؛ یعنی پادشاه و امپراتور روم که در تاریخ با نام "دکیوس" یا "دیکیانوس" شناخته میشود و بین سالهای ۲۴۹ ـ ۲۵۱ میلادی حکومت داشته است؛ نیز پادشاه صالحی را که اصحاب کهف در دوران وی از خواب برخاستند "تیذوسیوس دوم" (تاودوسیوس و به نقلی ثیودوسیوس دوم) دانستهاند؛ امپراتوری که در تاریخ به "تیدوسیوس دوم" معروف بود، و بین سالهای ۴۰۸ ـ ۴۵۰ میلادی حکومت کرده است[۲۵]. منابع مسیحی نیز در این مورد با همین نقل هماهنگ است[۲۶].[۲۷]
شمار و نامهای اصحاب کهف
شمار اصحاب کهف، چنان که از عنوان داستان در منابع مسیحی، یعنی "هفت خفتگان" پیداست، ۷ نفر است. نامهای اصحاب کهف، طبیعتاً، نامهایی یونانی است، زیرا اِفِسوس، از شهرهای یونان است. این نامها عبارت است از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس، کشطونس[۲۸]. روشن است که این نامها با ورود به نوشتارهای اسلامی و عربی دستخوش تغییراتی شده است، چنان که طبری نامهای ایشان را این گونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش[۲۹].[۳۰]
هدف از داستان اصحاب کهف
قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را اثبات عملی رستاخیز انسانها دانسته است: ﴿وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا ...﴾[۳۱].[۳۲]
مکان غار اصحاب کهف
درباره مکانِ غار اصحاب کهف دیدگاههای متفاوتی وجود دارد:
- حادثه مزبور در شهر "اِفِسوس" واقع شده و غار مزبور نیز در همان جا قرار دارد و افسوس (افسیس) از شهرهای معروف آسیای صغیر (ترکیه کنونی و قسمتی از روم شرقی قدیم) است[۳۳].
- غار مزبور در نزدیکی پایتخت اردن، یعنی شهر عمان و در نزدیکی روستای "رجیب" واقع است. بر بالای این غار صومعهای دیده میشود که براساس پارهای از قراین، مربوط به قرن پنجم میلادی است و پس از آنکه مسلمانان آنجا را فتح کردند، به مسجد تبدیل شد[۳۴]. اطراف این غار از دو سمت شرقی و غربی باز است و آفتاب بر آن میتابد و ورودی غار در سمت جنوب قرار دارد و در داخل غار ۷ یا ۸ قبر به چشم میخورد. در سال ۱۹۶۳ میلادی هیئتی اکتشافی از اردن با حفّاری به کشف این غار متروک نایل شد[۳۵].
- غار اصحاب کهف در بتراء از شهرهای فلسطین است[۳۶].
- در کوه قاسیون نزدیک دمشق سوریه واقع است[۳۷].
- در شبه جزیره اسکاندیناوی، در اروپای شمالی قرار دارد[۳۸].
- در نزدیکی شهر نخجوان در کشور قفقاز واقع است[۳۹].
علامه طباطبایی بنا به دلایلی دیدگاه اول را، بهرغم شهرتش، مردود میداند[۴۰].[۴۱] ادله دیگر مبنی بر اینکه مراد غار رجیب است عبارت است از:
- همان طور که در روایات از ابن عباس نقل شده، بقایای درختان زیتون و بلوط در اطراف آن دیده میشود.
- هشت جمجمه در غار پیدا شده که آنها را برای آزمایش به لندن فرستادهاند و یکی از آنها به جمجمه سگ شباهت دارد.
- کشف آثار مسجد در جلوی غار که با خط کوفی نوشته شده: این مسجد در سال ۱۰۷ تجدید بنا شده است....
در نزدیکی غار روستایی است به نام رجیب که احتمالاً همان رقیم بوده که در قرآن آمده است[۴۲]. کوتاه سخن آنکه غار رقیم کشور اردن همان غاری است که جوانان اهل روم به آنجا پناه بردهاند[۴۳].
اصحاب کهف و مهدویت
براساس روایات، اصحاب کهف از یاران حضرت مهدی (ع) دانسته شدهاند که در زمان رجعت از حکومت جهانی عدل و قسط، بهره وافری خواهند برد[۴۴]. امام صادق (ع) میفرماید: حضرت قائم (ع) در پشت شهر کوفه بیست و هفت نفر را ظاهر خواهد کرد (و به دنیا رجعت خواهد داد). پانزده نفر از بنیاسرائیل که به حق راهنمایی میکردند و عدالت میورزیدند، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع بن نون، سلمان، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر نخعی. آنان به یاری حضرت خواهند آمد و از سوی ایشان به امارت منصوب خواهند شد[۴۵].[۴۶]
پرسشهای وابسته
- مراد از ظهور در روایات چیست؟ (پرسش)
- درک زمان ظهور امام مهدی چه فضیلتهای دارد؟ (پرسش)
- برخی از رخدادهای هنگام ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- بعد از ظهور امام مهدی نخستین مراسمی که انجام میشود چیست؟ (پرسش)
- چه کسانی از ظهور امام مهدی خوشحال میشوند؟ (پرسش)
- وقایع هنگام ظهور چیست؟ (پرسش)
- کیفیت ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- بعد از ظهور امام مهدی چهقدر طول میکشد تا جهان اصلاح شود؟ (پرسش)
- امام مهدی بعد از ظهور چه اقدامات اصلاحی انجام میدهد؟ (پرسش)
- امام مهدی بعد از ظهور چه عملی انجام میدهند؟ (پرسش)
- اولین سخنانی که امام بعد از ظهور میفرمایند چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی چگونه برای خونخواهی امام حسین قیام میکند؟ (پرسش)
- امام مهدی در عصر ظهور با اهل ذمه چه خواهد کرد؟ (پرسش)
- امام مهدی بعد از ظهور با انحرافات فکری چگونه برخورد خواهد کرد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی بعد از ظهور با اعراب به جنگ برمیخیزد؟ (پرسش)
- امام مهدی با چه پرچمی ظهور میکند؟ (پرسش)
- تردیدگنندگان در وجود امام مهدی چه می گویند؟ (پرسش)
- امام مهدی پس از ظهور چه تغییراتی در مراسم حج به وجود میآورد؟ (پرسش)
- نقش ترس به عنوان یکی از لشکرهای امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی در مقابله با ستمگران و اجرای حدود و احکام الهی چگونه رفتاری دارند؟ (پرسش)
- وضعیت امنیت اجتماعی در عصر ظهور چگونه است؟ (پرسش)
- آیا حوادث پس از ظهور در ماه جمادی اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- چه ارتباطی میان تصرف رودخانهها و قیام امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
- چه گروههایی به یاری امام مهدی میشتابند؟ (پرسش)
- امام مهدی پس از ظهور کدام سرزمین را به تصرف در میآورد؟ (پرسش)
- رشد و شکوفایی علم در زمان پس از ظهور به چه معنا است؟ (پرسش)
- پس از ظهور چه گروههایی علیه امام مهدی شورش میکنند؟ (پرسش)
- امام مهدی در قیام خود چه مساجدی را ویران میکند؟ (پرسش)
- آیا پیش از ظهور امام مهدی در جهان جنگی رخ میدهد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی پس از ظهور از قاتلان امام حسین انتقام خواهد گرفت؟ (پرسش)
- امام مهدی وقتی که میآید اولین کاری که میکند چیست؟ (پرسش)
- معنای این جمله که میگویند هنگام ظهور از اسلام و قرآن چیزی جز نام باقی نمانده است چیست؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی هنگام ظهور اموال ثروتمندان را علیرغم میل باطنی آنها بین فقرا تقسیم میکند؟ (پرسش)
- چگونه امام مهدی بر دولتها پیروز میشود و این تعداد جمعیت جهان تسلیم او میشوند؟ (پرسش)
- آیا با ظهور امام مهدی همه مردم مسلمان میشوند؟ (پرسش)
- برخی میگویند با توجه به روایات در زمان امام مهدی امکان گناه کردن وجود ندارد آیا این گفتهها درست است؟ (پرسش)
- اگر امام مهدی شیطان را بکشند مردمان پس از ظهوراز فریبهای شیطان در امان خواهند ماند این چگونه با عدالت خدا سازگار است؟ (پرسش)
- اگر در زمان امام مهدی امکان گناه وجود دارد پس چرا ظلم و گناه صورت نمیگیرد و یا بسیار اندک است؟ (پرسش)
- آیا پس از ظهور یا قیام یا تشکیل حکومت بقیه الله کسی هم گناه میکند؟ اختیار چه میشود؟
- امام مهدی در منطقه تمارین چه اقدامی انجام میدهد؟ (پرسش)
- آیا اصحاب کهف به یاری امام مهدی میآیند؟ (پرسش)
- فرماندهان سپاه امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی جهانگشایی خواهد داشت؟ (پرسش)
- آخرین شورش علیه امام مهدی کدام است؟ (پرسش)
- امام مهدی چه شهرهایی را به تصرف در میآورد؟ (پرسش)
- مردمان کدام شهرها با امام مهدی میجنگند؟ (پرسش)
- امام مهدی چگونه شهر ارمینیه را به تصرف خود در میآورد؟ (پرسش)
- آیا شهر ارنون در زمینه سازی برای ظهور امام مهدی نقشی دارد؟ (پرسش)
- چه طایفههایی با امام مهدی به نبرد میپردازند؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی هنگام قیام سوار بر اسب است؟ (پرسش)
- اولین کسی که با امام مهدی بیعت کرده و دست حضرت را میبوسد کیست؟ (پرسش)
- زندگی امام بعد از ظهور چگونه خواهد بود؟ (پرسش)
- رفتار امام مهدی با مجاهدان و شهیدان چگونه است؟ (پرسش)
- جهان گشایی امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- احیای سنت محمدی پس از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- احکامی الهی که در زمان ظهور امام مهدی اجرا میشوند کدامند؟ (پرسش)
- مفهوم چهرهشناسی امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- آیه شریفه انا بقية الله فی ارضه توسط امام مهدی خطاب به چه کسی در پاسخ به چه سوالی قرائت گردید؟ (پرسش)
- وضعیت مردم در عصر ظهور امام مهدی از نظر فرهنگی، اخلاقی و تربیتی چگونه است؟ (پرسش)
- عصر غیبت کبری چه تأثیراتی در دوران پس از ظهور دارد؟ (پرسش)
- نقش ترکها در دوران ظهور چیست؟ (پرسش)
- منظور از ترکها در روایات آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- نقش عربها در دوران ظهور چیست؟ (پرسش)
- نقش یمن در دوران ظهور چیست؟ (پرسش)
- حوادث مصر در دوران ظهور چیست؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المصباح، ج۲، ص۳۳۳؛ مفردات، ص۴۷۵،"صحب".
- ↑ مفردات، ص ۴۷۵، "صحب".
- ↑ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۷۶.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۴۷؛ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۱۴.
- ↑ «آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم از نشانههای ما (چیزی) شگرف بودهاند؟ یاد کن) ...» سوره کهف، آیه ۹-۲۵.
- ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۹؛ خلق الکون، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۷.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۵۱-۴۵۲؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۷-۲۸.
- ↑ «ما داستان آنان را برای تو راستین باز میگوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۵.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۰.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۵۲.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۱.
- ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴؛ عرائس المجالس، ص ۳۷۵.
- ↑ سوره کهف، آیه ۲۵.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۷.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۴۵۳-۴۵۴.
- ↑ «و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم» سوره کهف، آیه ۱۹.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۹.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۳.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۹.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۹.
- ↑ عرائس المجالس، ص ۳۷۵؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴.
- ↑ عرائسالمجالس، ص۳۷۵ـ۳۷۶؛ روضالجنان، ج۱۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۳؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴ ـ ۶۲۵.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۵۴-۴۵۵.
- ↑ اهل الکهف، ص ۸۹ ـ ۹۰.
- ↑ The Encyclopedia Britanica, Vol.۲۰, p.۲۷۰.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۴۸.
- ↑ اهل الکهف، ص ۸۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۶.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۴۸-۴۴۹.
- ↑ «و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست ...» سوره کهف، آیه ۲۱.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۴۵-۴۴۶.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص ۸۷؛ نمونه، ج ۱۲، ص۴۰۰ ـ ۴۰۱، اهل الکهف، ص۹۱ ـ ۹۲.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۲۹۷؛ نمونه، ج۱۲، ص ۴۰۱.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۲۹۷؛ نمونه، ج۱۲، ص ۴۰۱.
- ↑ نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹.
- ↑ نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹.
- ↑ نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹.
- ↑ نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹.
- ↑ نصیری، منصور، مقاله «اصحاب کهف»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۴۴۹-۴۵۰.
- ↑ باستانشناسی و جغرافیایی تاریخی قصص قرآنی، ص۱۹۶؛ ر.ک: تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۰۱ به بعد؛ صدرالدین بلاغی، قصص قرآن، ص۳۱۸؛ قاموس قرآن، ص۱۶۲.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۱۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۴۶۳-۴۶۹.
- ↑ ارشاد القلوب، ص ۲۸۶؛ حلیة الابرار، ج ۲، ص ۶۰۱.
- ↑ «إِذَا ظَهَرَ الْقَائِمُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ ظَهْرِ هَذَا الْبَيْتِ، بَعَثَ اللَّهُ مَعَهُ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا، مِنْهُمْ أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ قَوْمِ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلَامَ)، وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ (تَعَالَى): وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ، وَ أَصْحَابُ الْكَهْفِ سَبعَة وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرٌ الْأَنْصَارِيُّ وَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِيُّ مُوسَى (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)»؛ دلایل الامامه، ص۴۳۶.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۰۰؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۴۸-۴۹؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۲۹.