عزت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عزت در قرآن]] - [[عزت در معارف دعا و زیارات]] - [[عزت در معارف و سیره نبوی]] - [[عزت در معارف و سیره سجادی]] - [[عزت در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[عزت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{نبوت}}
 
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
'''عزت''' در مقابل [[ذلت]] حالتی است که مانع [[شکست]] [[انسان]] می‌شود و به معنی تفوق و [[استعلا]] نسبت به کسی که رتبه‌اش پایین‌تر است، به [[کار]] رفته است و چون تنها [[خداوند]] شکست‌ناپذیر است، تمام عزت در اصل از آن اوست و انسان [[مؤمن]] به [[برکت]] [[ایمان]] و [[عمل صالح]] و [[تقرب به خدا]] می‌تواند به درجاتی از آن دست یابد. عزت می‌تواند ظاهری و [[باطنی]] (معنوی) باشد.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
 
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
== معناشناسی ==
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عزت در قرآن]] | [[عزت در حدیث]] | [[عزت در کلام اسلامی]]</div>
=== معنای لغوی ===
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
"عزت" در لغت حالتی است که مانع [[شکست]] [[انسان]] می‌شود و به [[زمین]] سفت نیز به دلیل نفوذپذیری، {{عربی|ارض عزاز}} می‌گویند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۳.</ref>. [[عزت]] در مقابل [[ذلت]] قرار دارد و چون ذلت، [[سستی]] و کوچکی در مقابل بالاتر است، عزت هم، به معنی تفوق و [[استعلا]] نسبت به کسی که رتبه‌اش پایین‌تر است، به کار رفته است<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۴۳؛ [[سید مهدی بهشتی|بهشتی، سید مهدی]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «عزت»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۳۳.</ref>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عزت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
 
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
=== معنای اصطلاحی ===
==مقدمه==
این واژه در [[قرآن]] در معنای لغوی به کار رفته و چون تنها [[خداوند]] شکست‌ناپذیر است، تمام عزت در اصل از آن اوست و انسان [[مؤمن]] به [[برکت]] [[ایمان]] و [[عمل صالح]] و [[تقرب به خدا]] می‌تواند به درجاتی از آن دست یابد. از دیدگاه [[شهید مطهری]]، "عزیز" دو معنا دارد:
*عزت در [[فرهنگ قرآن]] با دو نگرش توصیف شده، یکی عزت ظاهری و دیگری عزت [[باطنی]] و [[معنوی]]. از سوی دیگر عزت اصلی و [[حقیقی]] از آن [[خداوند]] است که به [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] داده شده است. حال این عزت به اشکال مختلف که [[انسان]] خواهان آن است، رخ می‌دهد، هر چند در ظاهر عزت مادی، مانند [[جاه]] و [[مال]] و [[قدرت]] نباشد. به تعبیر دیگر گاه شخصی به ظاهر در تنگنا و یا حصر و زندان است، اما به [[دلیل]] [[انتخاب]] راه [[حق]]، عزت [[الهی]] دارد. یا شخصی دارای [[ثروت]] انبوه است، اما عزت ندارد. در این مدخل مسائل مرتبط با عزت [[پیامبر]] از جنبه‌های مختلف مطرح شده است.
# عزت در مقابل ذلت: هر عزیزی در عالم آمیخته‌ای از عزت و ذلت است و هر موجودی وابسته به موجود دیگر است و عزیزی که ذلت در ذات او اصلاً نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ چون مافوق همه موجودات است، خداوند است.
#{{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.
#"عزیز" به معنای "گران‌بها": اشیای بی‌مانند و نایاب برای انسان، فوق‌العاده گران‌بها و عزیزالوجود است. [[خدای متعال]] هم [[عزیز]] است، یعنی فوق‌العاده گران‌بهاست. عزیز به معنای اول، [[ارزش]] فی‌نفسه دارد و به معنای دومی ارزشش برای [[بشر]] است<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۶، ص۲۱۳-۲۱۴.</ref>.
#{{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.</ref>.
 
#{{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا * كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی گزیدند تا برای آنان مایه عزت باشند * هرگز! به زودی پرستش آنها را انکار می‌کنند و با آنان ناساز می‌شوند» سوره مریم، آیه ۸۱-۸۲.</ref>.
از دید [[روان‌شناسی]]، [[عزت نفس]] هر فرد، تابع ارزش‌یابی از [[شخصیت]] خود است. برخورداری از [[روح]] آرمان‌خواهانه، [[اعتماد به نفس]]، [[استقلال]]، [[قاطعیت]]، [[اراده]] پولادین، [[صبر]] در برابر تمایل‌ها و [[مشکلات]]، [[تسلیم نشدن]] در مقابل [[ظلم]] و... بخشی از نمودهای این خصیصه با [[معیارهای اخلاق]] [[دینی]] است. وجود این خصیصه با جلوه‌های کمالی به [[خُلق]] جمعی تبدیل شود، آثار بسیار مهمی در [[حیات اجتماعی]] به دنبال خواهد داشت: "[[حقیقت]] عزت در [[درجه]] نخست قدرتی است که در [[دل]] و [[جان انسان]] ظاهر می‌شود و او را از [[خضوع]] و [[سازش]] در برابر [[طاغیان]] و [[باغیان]] باز می‌دارد. قدرتی که با داشتن آن هرگز [[اسیر]] [[شهوات]] نمی‌شود و در برابر [[هوا و هوس]] سر فرود نمی‌آورد. قدرتی که او را به مرحله نفوذناپذیری در برابر [[زور]] ارتقا می‌دهد. این [[قدرت]] جز از [[ایمان به خدا]] یعنی [[ارتباط]] با منبع اصلی قدرت و [[عزت]] سرچشمه نمی‌گیرد. این در مرحله [[فکر]] و [[عقیده]] و [[روح]] و [[جان]]، اما در مرحله عمل، عزت از اعمالی سرچشمه می‌گیرد که دارای ریشه صحیح و برنامه و روش حساب شده باشد و به تعبیر دیگر، آن را در [[عمل صالح]] می‌توان خلاصه کرد. این دو است که به [[انسان]] [[سربلندی]] و [[عظمت]] می‌دهد و به او عزت و شکست‌ناپذیری می‌بخشد"<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۹۳.</ref>. [[استقلال]]، خوداعتمادی، [[خودباوری]]، [[ظلم‌ستیزی]]، و [[التزام]] به [[ارزش‌های اخلاقی]] برخی دیگر از نمودهای [[عزتمندی]] است که در [[منابع دینی]] بدان اشاره شده است<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۴۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}<ref>«و خداوند تو را با یاری کردنی بی‌همتا یاری کند» سوره فتح، آیه ۳.</ref>.
 
#{{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا * وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد * و نیز به غنیمت‌های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۸-۱۹.</ref>.
== عزت در قرآن ==
#{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. '''نکته''': و مراد از “یاری کردن [[پیامبران]] خدا” {{متن قرآن|... مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ...}}[[جهاد]] در راه او است، تا از مجتمع [[دینی]] [[دفاع]] نموده، کلمه [[حق]] را بسط دهند، و منظور از اینکه فرمود: این [[نصرت]] را به [[غیب]] می‌کنند، این است که در حال [[غیبت]] [[رسول]] او را [[یاری]] می‌کنند، حال یا [[غیبت]] [[رسول]] از ایشان، و یا [[غیبت]] ایشان از [[رسول]]، و مراد از اینکه فرمود: تا [[خدا]] بداند {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ}} این است که [[خدا]] [[یاوران]] خود و فرستادگان خود را از آنهایی که [[یاری]] نمی‌کنند، متمایز و جدا سازد. {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} این جمله خاتمه [[آیه]] است، و ختم کردن [[آیه]] با این جمله گویا اشاره باشد به اینکه [[دستور]] [[خدای تعالی]] به [[جهاد]] برای همین بوده که امتثال‌کنندگان را از دیگران جدا کند، نه اینکه [[خدای تعالی]] احتیاجی به [[نصرت]] ناصری داشته باشد، چون [[خدا]] قوی‌ای است که به هیچ وجه [[ضعف]] در او راه ندارد، و عزیزی است که [[ذلت]] به سویش راه نمی‌یابد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۰۲.</ref>.  
[[عزت]] در [[فرهنگ قرآن]] با دو نگرش توصیف شده، یکی [[عزت]] ظاهری و دیگری [[عزت]] [[باطنی]] و [[معنوی]]. از سوی دیگر [[عزت]] اصلی و [[حقیقی]] از آن [[خداوند]] است که به [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] داده شده است. حال این [[عزت]] به اشکال مختلف که [[انسان]] خواهان آن است، رخ می‌دهد، هر چند در ظاهر [[عزت]] مادی، مانند [[جاه]] و [[مال]] و [[قدرت]] نباشد. به تعبیر دیگر گاه شخصی به ظاهر در تنگنا و یا حصر و زندان است، اما به [[دلیل]] [[انتخاب]] راه [[حق]]، [[عزت]] [[الهی]] دارد. یا شخصی دارای [[ثروت]] انبوه است، اما [[عزت]] ندارد<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی][[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۳۴.</ref>.
#{{متن قرآن|كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بی‌گمان خداوند توانایی پیروزمند است» سوره مجادله، آیه ۲۱.</ref>.
 
#{{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ * يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند * می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۷-۸.</ref>.
برخی از آیاتی که درباره عزت آمده است عبارت‌اند از:
==نکات==
# انحصار عزت در [[خدا]]: {{متن قرآن|إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا...}}<ref>«با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref>.
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# عزت [[مؤمنان]] در پرتو [[ایمان به خداوند]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>.
# [[پیروزی]] [[پیامبر]] و [[حق]] بر [[کفر]]، نشئت گرفته از [[عزّت]] [[خدا]]. {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ... فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}؛
 
# [[خداوند]] یکی از ویژگی‌های [[پیامبر]] را این‌گونه ذکر می‌کند {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ...}} که شما برای [[پیامبر]] آن‌قدر گرامی و [[عزیز]] هستید، که هر گونه [[ناراحتی]] و زیان و ضرری به شما برسد برای او سخت ناراحت کننده است {{متن قرآن|عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ}}؛
دستیابی به "استقلال همه‌جانبه" روشن‌ترین نمود عملی عزت‌مندی است؛ برای نمونه:
# [[عزّت]] پنداری [[مشرکان]] عصر [[بعثت پیامبر]]، بر اثر [[پرستش]] معبود‌های ساختگی خود. {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا * كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا}}؛
# توصیه مؤمنان به کسب قوت و نیرو و [[تدارک]] امکانات لازم در حد توان: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ...}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>.
#نوید [[الهی]] به [[یاری پیامبر]]، به گونه‌ای عزّتمندانه و شکست‌ناپذیر. {{متن قرآن|وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}.
# [[بشارت]] [[خداوند]] به زیادت قوت مؤمنان: {{متن قرآن|...وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ...}}<ref>«و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref>.
# [[فتح خیبر]]، در پی [[وفاداری]] [[مؤمنان]]، به [[بیعت]] خویش با [[پیامبر]] که نمودی از [[عزّت]] حکیمانه [[خداوند]] است. {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا *... وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}؛
# قوت در کنار [[امانت‌داری]] از جمله ویژگی‌های مطلوب [[کارگزاران]] [[جامعه]]: {{متن قرآن|... يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.
# [[خدا]] چنین مقرّر داشته که من و رسولانم [[پیروز]] می‌شویم {{متن قرآن|كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي}} و هیچ [[شک]] و تردیدی در آن نیست. چرا چنین نباشد، در حالی که [[خداوند]] [[قوی]] - [[عزیز]] - و شکست‌ناپذیر است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛
# [[اعلان]] جدایی از مرام کافرکیشان، رویه [[پیامبران الهی]]: {{متن قرآن|إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>.
#توهم [[منافقان]]، مبنی بر [[عزیز]] شمردن خود، در مقایسه با [[پیامبر]] و تعلّق [[اراده الهی]]، بر عزّتمندی [[پیامبر اکرم]]{{صل}}. {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۳۴.</ref>.
# [[نهی]] از [[تمایل]] و اتکا به [[ظالمان]]: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ...}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>.
# اعلان [[استقلال]] [[اعتقادی]] از [[کافران]]، به عنوان رویه [[مؤمنان راستین]]، در [[سوره کافرون]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۴۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ذلت]]
* [[ذلت‌ناپذیری]]
* [[عزت نفس]]
* [[عزت خواهی]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[سید مهدی بهشتی|بهشتی، سید مهدی]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «عزت»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']]
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:عزت]]
[[رده:عزت]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰

عزت در مقابل ذلت حالتی است که مانع شکست انسان می‌شود و به معنی تفوق و استعلا نسبت به کسی که رتبه‌اش پایین‌تر است، به کار رفته است و چون تنها خداوند شکست‌ناپذیر است، تمام عزت در اصل از آن اوست و انسان مؤمن به برکت ایمان و عمل صالح و تقرب به خدا می‌تواند به درجاتی از آن دست یابد. عزت می‌تواند ظاهری و باطنی (معنوی) باشد.

معناشناسی

معنای لغوی

"عزت" در لغت حالتی است که مانع شکست انسان می‌شود و به زمین سفت نیز به دلیل نفوذپذیری، ارض عزاز می‌گویند[۱]. عزت در مقابل ذلت قرار دارد و چون ذلت، سستی و کوچکی در مقابل بالاتر است، عزت هم، به معنی تفوق و استعلا نسبت به کسی که رتبه‌اش پایین‌تر است، به کار رفته است[۲].[۳]

معنای اصطلاحی

این واژه در قرآن در معنای لغوی به کار رفته و چون تنها خداوند شکست‌ناپذیر است، تمام عزت در اصل از آن اوست و انسان مؤمن به برکت ایمان و عمل صالح و تقرب به خدا می‌تواند به درجاتی از آن دست یابد. از دیدگاه شهید مطهری، "عزیز" دو معنا دارد:

  1. عزت در مقابل ذلت: هر عزیزی در عالم آمیخته‌ای از عزت و ذلت است و هر موجودی وابسته به موجود دیگر است و عزیزی که ذلت در ذات او اصلاً نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ چون مافوق همه موجودات است، خداوند است.
  2. "عزیز" به معنای "گران‌بها": اشیای بی‌مانند و نایاب برای انسان، فوق‌العاده گران‌بها و عزیزالوجود است. خدای متعال هم عزیز است، یعنی فوق‌العاده گران‌بهاست. عزیز به معنای اول، ارزش فی‌نفسه دارد و به معنای دومی ارزشش برای بشر است[۴].

از دید روان‌شناسی، عزت نفس هر فرد، تابع ارزش‌یابی از شخصیت خود است. برخورداری از روح آرمان‌خواهانه، اعتماد به نفس، استقلال، قاطعیت، اراده پولادین، صبر در برابر تمایل‌ها و مشکلات، تسلیم نشدن در مقابل ظلم و... بخشی از نمودهای این خصیصه با معیارهای اخلاق دینی است. وجود این خصیصه با جلوه‌های کمالی به خُلق جمعی تبدیل شود، آثار بسیار مهمی در حیات اجتماعی به دنبال خواهد داشت: "حقیقت عزت در درجه نخست قدرتی است که در دل و جان انسان ظاهر می‌شود و او را از خضوع و سازش در برابر طاغیان و باغیان باز می‌دارد. قدرتی که با داشتن آن هرگز اسیر شهوات نمی‌شود و در برابر هوا و هوس سر فرود نمی‌آورد. قدرتی که او را به مرحله نفوذناپذیری در برابر زور ارتقا می‌دهد. این قدرت جز از ایمان به خدا یعنی ارتباط با منبع اصلی قدرت و عزت سرچشمه نمی‌گیرد. این در مرحله فکر و عقیده و روح و جان، اما در مرحله عمل، عزت از اعمالی سرچشمه می‌گیرد که دارای ریشه صحیح و برنامه و روش حساب شده باشد و به تعبیر دیگر، آن را در عمل صالح می‌توان خلاصه کرد. این دو است که به انسان سربلندی و عظمت می‌دهد و به او عزت و شکست‌ناپذیری می‌بخشد"[۵]. استقلال، خوداعتمادی، خودباوری، ظلم‌ستیزی، و التزام به ارزش‌های اخلاقی برخی دیگر از نمودهای عزتمندی است که در منابع دینی بدان اشاره شده است[۶].

عزت در قرآن

عزت در فرهنگ قرآن با دو نگرش توصیف شده، یکی عزت ظاهری و دیگری عزت باطنی و معنوی. از سوی دیگر عزت اصلی و حقیقی از آن خداوند است که به پیامبر و مؤمنان داده شده است. حال این عزت به اشکال مختلف که انسان خواهان آن است، رخ می‌دهد، هر چند در ظاهر عزت مادی، مانند جاه و مال و قدرت نباشد. به تعبیر دیگر گاه شخصی به ظاهر در تنگنا و یا حصر و زندان است، اما به دلیل انتخاب راه حق، عزت الهی دارد. یا شخصی دارای ثروت انبوه است، اما عزت ندارد[۷].

برخی از آیاتی که درباره عزت آمده است عبارت‌اند از:

  1. انحصار عزت در خدا: ﴿إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا...[۸].
  2. عزت مؤمنان در پرتو ایمان به خداوند: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ[۹].

دستیابی به "استقلال همه‌جانبه" روشن‌ترین نمود عملی عزت‌مندی است؛ برای نمونه:

  1. توصیه مؤمنان به کسب قوت و نیرو و تدارک امکانات لازم در حد توان: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ...[۱۰].
  2. بشارت خداوند به زیادت قوت مؤمنان: ﴿...وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ...[۱۱].
  3. قوت در کنار امانت‌داری از جمله ویژگی‌های مطلوب کارگزاران جامعه: ﴿... يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ[۱۲].
  4. اعلان جدایی از مرام کافرکیشان، رویه پیامبران الهی: ﴿إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۱۳].
  5. نهی از تمایل و اتکا به ظالمان: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ...[۱۴].
  6. اعلان استقلال اعتقادی از کافران، به عنوان رویه مؤمنان راستین، در سوره کافرون به صراحت بیان شده است[۱۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۳.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۱۳۸.
  3. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۴۳؛ بهشتی، سید مهدی، مقاله «عزت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۳۳.
  4. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۶، ص۲۱۳-۲۱۴.
  5. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۹۳.
  6. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۴۳.
  7. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۲۳۴.
  8. «با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.
  9. «فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.
  10. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید» سوره انفال، آیه ۶۰.
  11. «و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید» سوره هود، آیه ۵۲.
  12. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  13. «من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
  14. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  15. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۴۳.