استقامت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۵۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[استقامت در قرآن]] - [[استقامت در حدیث]] - [[استقامت در فقه سیاسی]] - [[استقامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[استقامت در قرآن]] | [[استقامت در حدیث]] | [[استقامت در نهج البلاغه]] | [[استقامت در اخلاق اسلامی]] | [[استقامت در معارف دعا و زیارات]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[استقامت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''استقامت''' به معنای [[اعتدال]]، [[ثبات]] و مداومت و [[پایداری]] است و در عرف به معنای ثبات قدم و تحمل همه [[سختی‌ها]]ست و در مفهوم [[قرآنی]] اصطلاحی برای [[پایداری]] در [[دین]] و مسیر [[حق]] در برابر کژی‌هاست. اساس پیروزی در [[کارها]] استقامت و [[پایمردی]] است که آثاری را در پی دارد مانند: بهره‌مندی از [[ولایت الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]].
منظور [[استقامت]] و ایستادگی‌های [[پیامبر]] در طول [[دعوت]] است که [[خداوند]] بارها [[فرمان]] به آن می‌دهد و یکی از [[علل]] موفقیت وی در به انجام رسیدن اهداف [[رسالت]] است که [[قرآن]] در [[آیات]] فراوان با آن اشاره کرده است:
*{{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>
*{{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>
*'''نکته''': [[پیامبر]] همراه [[مؤمنین]]، [[مأمور]] به استقامت در امر [[توحید]] و [[دعوت]] به آن است. در این حرکت جمعی او و همراهان باید مواظب باشند که دچار [[تجاوز]] و [[طغیان]] نشوند و از هواها و [[تمایلات]] [[انسان‌ها]] [[پیروی]] نکنند و اساس حرکت و [[مأموریت]]، [[دعوت به توحید]]، [[کتاب خدا]] و [[عدالت]] و عدم تخطی از [[احکام]] است، که استقامت می‌طلبد و [[پیامبر]] به چنین استقامتی [[مأمور]] است و همچنین [[مؤمنان]] پیرو [[پیامبر]]<ref>اینکه پیامبرفرموده: سوره هود من را پیر کرد. مربوط به همین آیه استقامت است که بسیار مشکل است؛ مخصوصاً حفظ عدالت وطغیان نکردن. ر. ک: البرهان</ref>
*{{متن قرآن|إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو می‌خوانیم و همانا تو بی‌گمان از فرستادگانی» سوره بقره، آیه ۲۵۲.</ref>
*{{متن قرآن|عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکی‌هایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا می‌نهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست می‌دارد» سوره انعام، آیه ۳۹.</ref>
*{{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست که سرانجام (نیکوی) جهان واپسین از آن کیست؛ به راستی ستمگران رستگار نمی‌گردند» سوره انعام، آیه ۱۳۵.</ref>
*در این دو [[آیه]] نیز [[خداوند]] استقامت و [[پایداری]] [[محمد]]{{صل}} را تأیید کرده است و به او [[دستور]] داده که به [[مخالفان]] بگو شما در [[جایگاه]] خود باشید و من هم در [[جایگاه]] خودم که [[توحید]] است، با استقامت عمل می‌کنم و شما در [[آینده]] نتیجه را خواهید دید<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۰۶.</ref>.


==استقامت در فرهنگ قرآن==
== معناشناسی ==
استقامت از ریشه «[[قوم]]» دارای معانی مختلفی مانند [[اعتدال]]<ref>تاج العروس، ج۱۷، ص۵۹۲؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۵۶۶.</ref>، [[ثبات]] و مداومت<ref>النهایه، ج۴، ص۱۲۵.</ref>، استمرار<ref> الفروق اللغویه، ص۵۱؛ ترتیب العین، ص۶۹۴.</ref>، [[پایداری]]، ایستادن، درست شدن و قیمت نهادن<ref>لغت‌نامه، ج۶، ص۲۱۸۱؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> است<ref>القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۱۷؛ المعجم الوسیط، ص۷۶۸؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


[[آیات]] استقامت در ضمن نه [[آیه]] در هشت [[سوره]] [[قرآن مجید]] آمده است. بنا بر روش معمول خود در این اثر، پس از تنظیم آیات به ترتیب مصحفی‌شان، به بررسی لغوی و اصطلاحی واژه استقامت می‌پردازیم. بعد از آن، طیّ تحقیقی که از [[تفاسیر]] درباره استقامت خواهیم داشت، آن را از دیدگاه [[روایات]] بررسی نموده و در پایان هم با [[لطف الهی]] درباره آن [[تدبّر]] می‌کنیم.
در ادبیات فارسی استقامت به معنای [[راستی]]، ایستادن، پایداری‌کردن، ثبات و استقرار در کار آمده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۳۹.</ref>. این واژه در عرف رایج به معنای ثبات قدم و تحمل همه [[سختی‌ها]] و ناامید نشدن در مقابل آنهاست<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۸۴–۳۸۵.</ref>.<ref>[[منیره طبرسی|طبرسی، منیره]]، [[استقامت - طبرسی (مقاله)|مقاله «استقامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۶۸۲ – ۶۸۷.</ref>


==تنظیم آیات استقامت به ترتیب مصحفی‌شان==
استقامت در مفهوم [[قرآنی]] اصطلاحی برای [[پایداری]] در [[دین]] و مسیر [[حق]] در برابر کژی‌هاست<ref>التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۲۸۲.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
#{{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.</ref>.
#{{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>.
#{{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>.
#{{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}<ref>«و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب می‌کنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.</ref>.
#{{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}<ref>«برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۱.</ref>


==در معنای استقامت==
== نگرش قرآنی و روایی ==
راغب در مفردات فرموده: به راهی که بر خط راست است، استقامت گفته می‌شود. [[راه]] [[حق]] به این چنین راهی [[تشبیه]] شده است، مانند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.</ref>. لازمه آن، استقامت [[انسان]] بر راه و روش مستقیم است؛ مانند قوله: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>، و قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>، و قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}<ref>«پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.</ref><ref>مفردات، ص۴۱۸.</ref>.
===از نگاه قرآنی===
فخرالدین هم در این باره در مجمع‌البحرین فرموده: و استقامت، [[اعتدال]] در امر است.{{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}: در توجّه نمودن بدون [[الهه]]، و قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}؛ یعنی بر [[طاعت]]، و گفته اند: چیزی را با او [[شریک]] قرار نداند<ref>مجمع البحرین، ص۱۴۵.</ref>.
{{اصلی|استقامت در قرآن}}
مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن فرموده: استقامت، باب استفعال است و دلالت می‌کند بر [[طلب]] [[قیام]] در امر، خواه ارادی باشد و خواه طبیعی و یا عملی، مانند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ}}، که طلب قیام را [[اراده]] می‌کنند، و نیز اراده می‌کنند که آن امر و به فعلیت درآمدنش، دوام یابد و نفس خود را بر آن امر، در عمل، در قول [[توحید]] و در [[عهد]]، [[منصوب]] نمایند، و طلب طبیعی هم چنان است که در: {{متن قرآن|الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} آمده است<ref>التحقیق، ج۹، ص۳۴۳.</ref>.
[[قرآن]] در سطح فردی به استقامت در برابر [[وسوسه‌های شیطان]] و در سطح [[اجتماعی]] به ثبات قدم [[امر]] کرده است.
استقامت ابعاد مختلفی دارد، در بُعد [[سیاسی]]، موفقیت‌ها در صحنه سیاسی رهین [[همت]] مردم و استقامت [[رزمندگان]] و در بُعد اقتصادی، حل مشکلات [[اقتصادی]] نیازمند مقاومت [[ملت]] است و در بُعد [[فرهنگی]] ـ اجتماعی، مراکز دانشگاهی محلی برای تربیت انسانی و ایجاد استقامت عمومی است<ref>[[منیره طبرسی|طبرسی، منیره]]، [[استقامت - طبرسی (مقاله)|مقاله «استقامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۶۸۲ – ۶۸۷.</ref>.


هم‌چنین [[شیخ طوسی]] در تبیان، و [[طبرسی]] در [[مجمع‌البیان]]، در معنای استقامت در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، فرموده‌اند: و استقامت استمرار داشتن در جهت واحد است و این که نه به سمت راست [[عدول]] کند، و نه به سمت چپ<ref>تبیان، ج۶، ص۷۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۳.</ref>.
استقامت در انجام [[وظایف]]، در آیاتی چون {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref> و نظایر آنها تأکید شده است. در [[روایات]] نیز استقامت در [[حق]] به عنوان [[لازمه ایمان]] و شرط بهره‌مندی از آثار آن فراوان آمده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}} «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>.
باز شیخ طوسی در تبیان فرموده: استقامت [[استمرار]] بر جهت صواب است و هر وقت استمرار بر وجه [[خطا]] باشد، استقامت نامیده نمی‌شود<ref>تبیان، ج۵، ص۱۷۶.</ref>.
===از نگاه روایی===
نیز او فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}، فرموده: استقامت بر طریق [[حق]] که [[عقل]] به آن [[دعوت]] می‌کند، طاعت [[خدای متعال]] است<ref>تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.</ref>.
{{اصلی|استقامت در حدیث}}
در گفتار [[امام علی]] {{ع}} چنین می‌یابیم: بر شما باد کار و تلاش باز هم کار و تلاش سپس کار را به پایان رساندن باز هم پایان رساندن کار آنگاه استقامت در [[حفظ]] عمل و حراست از آثار و [[برکات]] آن باز هم استقامت<ref>{{متن حدیث|الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۰.</ref>


همین طور فی قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، فرموده: برای امر خدای متعال، [[وعظ]] استمرار و [[پایداری]] داشته باشند.
== جایگاه و ضرورت ==
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فرموده: استقامت، طلب قیام شیء و درخواست [[ظهور]] و آشکار شدن همه آثار و [[منافع]] آن است. پس استقامت [[راه]]، متّصف نمودن آن است به آنچه از راه قصد می‌شود، مانند: مستقیم بودن، واضح و آشکار بودن. و عدم [[تمایل]] و [[انحراف]] و استقامت [[انسان]] در امر، به این است که از نفس خودش [[قیام]] آن و اصلاحش را [[طلب]] نماید، به گونه‌ای که با [[فساد]] و نقصی مواجه نشود و به طور کامل و تمام حاصل گردد؛ قال [[الله]] تعالی: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ}}؛ یعنی [[حق]] [[توحید]] او جلّ و [[علا]] را به جا می‌آورند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۲.</ref>
از قرآن و [[روایات اسلامی]] فهمیده می‌شود اساس پیروزی در [[کارها]] استقامت و [[پایمردی]] است. قرآن سربازان کم‌تعدادِ [[اسلام]] را که یاری خداوند شامل آنان شده با همین وصف معرفی می‌کند و [[صابران]] را کسانی می‌داند که در [[سختی‌ها]]، استقامت به [[خرج]] می‌دهند و از پای درنمی‌آیند<ref>سوره انفال، آیه ۶۵.</ref> .<ref>طباطبایی، المیزان، ۹/۱۲۲–۱۲۳.</ref> استقامت تنها تسلیم‌ نشدن در برابر [[مشکلات]] نیست؛ چنان‌که [[پایداری]] در میدان [[جهاد]] و عدم [[خضوع]] در برابر [[دشمن]] به مراتب اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند؛ به گونه‌ای که مجاهدت‌های [[امت‌های پیشین]] به همراه پیامبران الهی (صبر و [[شکیبایی]] طالوتیان در برابر [[سپاه]] [[جالوت]]) الگویی آموزنده برای [[مجاهدان]] [[آینده]] معرفی شده است<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۰.</ref>.<ref>[[منیره طبرسی|طبرسی، منیره]]، [[استقامت - طبرسی (مقاله)|مقاله «استقامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۶۸۲ – ۶۸۷.</ref>


===[[صراط المستقیم]]===
== آثار و پیامدها ==
در تحقیقی که در معنای استقامت انجام شد، [[ارتباط]] تطبیقی استقامت و «[[صراط مستقیم]]» حاصل می‌گردد. لذا با استناد به [[آیات]] ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳ [[سوره]] [[مبارکه]] انعام به [[تحقیق]] درباره مفهوم صراط مستقیم می‌پردازیم تا معنای استقامت بیشتر مفهوم گردد:
در [[قرآن کریم]] آثاری برای استقامت بازگو شده که بخشی از آن، [[پاداش]] اهل استقامت در [[دنیا]] و پاره‌ای دیگر [[پاداش]] در [[آخرت]] است؛ برخی از این آثار عبارت‌اند از:
قوله تعالی: {{متن قرآن|مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref>؛ یعنی هر که را [[خدای متعال]] [[اراده]] [[هدایت]] او کند، سینه او را برای [[قبول اسلام]] گشاده می‌نماید.
# ویژگی بهره‌مندی از [[ولایت الهی]]، در [[دنیا]] و [[آخرت]] شامل [[بندگان]] با استقامت می‌گردد<ref>سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.</ref>.
و قوله تعالی: {{متن قرآن|وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و این راه راست پروردگار توست» سوره انعام، آیه ۱۲۶.</ref>: بنابراین مفهوم صراط مستقیم، [[شرح صدر]] پیدا نمودن برای قبول اسلام است.<ref>عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.</ref>
# اهل استقامت، از رهگذر بهره‌ای که از [[ولایت الهی]] و [[نزول فرشتگان]] [[بشارت دهنده]] دارند، از چنبره [[ترس]] و [[اندوه]] آزادند<ref>سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.</ref>.
# اهل استقامت در [[دنیا]] از [[برکات]] [[خداوند]] بهره‌مند می‌شوند<ref>سوره جن، آیه ۱۶.</ref>.
# در [[آخرت]] [[زندگی]] جاودانه در [[بهشت]] موعودی که همه چیز در آن فراهم است، فرجام نیکوی بندگانی است که بر [[ربوبیت خداوند]] استقامت می‌ورزند<ref>سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱؛ سوره احقاف، آیه ۱۴.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۹۶. [[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


===شرح صدر چیست؟ و علامت آن کدام است؟===
== موانع و چالش‌ها ==
هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}}<ref>«آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.</ref>، نازل شد، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال کردند، شرح صدر چیست؟ پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|نُورٌ يَقْذِفُهُ‏ اللَّهُ‏ فِي‏ قَلْبِ‏ مَنْ يَشَاءُ فینشرح له صدره و ینفخ}}: نوری است که خدای متعال در [[دل]] هر کس که بخواهد افکنده و در پرتو آن، سینه او وسیع و گشاده می‌شود (دارای آن چنان [[روح]] بزرگی می‌گردد که برای پذیرش هر مسأله و واقعه‌ای، هر چند در کیفیت، عجیب، و در کمیت، بزرگ و [[عظیم]] باشد، [[آمادگی]] می‌یابد).
استقامت‌ورزی برای [[مؤمنان]]، به سبب عوامل بازدارنده‌ای در بیرون و درون وجود [[آدمی]]، همواره با موانع و دشواری‌هایی همراه است که با توجه به مفهوم استقامت، هر کوتاهی و نقصی در [[عبودیت]] [[خدا]] را، می‌توان مانع استقامت تلقی کرد، ازاین‌رو در بعضی از [[آیات]] مرتبط با استقامت به چند عامل کلی اشاره شده است. این موانع عبارت است از: [[فراموشی]] [[یاد خدا]]<ref>سوره جن، آیه ۱۷.</ref>؛ [[پیروی]] از [[هوا و هوس]]<ref>سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>؛ [[پیروی]] از راه نادانان<ref>سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>؛ ممانعت [[شیطان]] از حرکت [[انسان]] در [[صراط مستقیم]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۶.</ref>؛ [[اختلاف]] و تنازع<ref>سوره انفال، آیه ۴۶.</ref> و [[دنیاطلبی]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>.<ref> [[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
و نیز از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال شد که داشتن [[شرح صدر]]، آیا علامت و نشانه‌ای هم دارد که با آن شناخته شود؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ، الْإِنَابَةُ إِلَى‏ دَارِ الْخُلُودِ، وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ، وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ ِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْتِ}}: آری، توجه داشتن به سرای جاویدان ([[آخرت]])، و مهیای رها شدن از سرای [[فریب]] ([[دنیا]])، و با [[عمل صالح]] و [[ایمان]] آماده [[مرگ]] بودن، پیش از این که فرا رسد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۴۷.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۴.</ref>


===مصادیق [[صراط مستقیم]]===
== جستارهای وابسته ==
معلوم گردید که مفهوم «صراط مستقیم»، شرح صدر پیدا کردن برای پذیرش و [[قبول اسلام]] است. در [[آیات]] ۱۵۱ و ۱۵۲ [[سوره]] [[مبارکه]] انعام، به مصادیق آن اشاره شده و [[آیه]] ۱۵۳ هم امر به [[تبعیت]] از آن می‌کند:
{{مدخل وابسته}}
#{{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پ» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>.
 
بنا بر استناد به [[آیات]] فوق، مصادیق [[صراط مستقیم]] عبارتند از:
# [[تمسک]] به [[توحید]]: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا}}.
# [[نیکی]] نمودن به [[والدین]]: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}.
#نکشتن [[فرزندان]] به خاطر [[فقر]] و [[تنگدستی]]: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ}}.
#دوری نمودن از [[فحشا]] و کارهای [[زشت]]: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}.
# [[پرهیز]] از [[خون]] به ناحق ریختن: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ}}.
# پرهیز از [[مال یتیم]] برای [[جلب منافع]] شخصی: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}.
#پیمانه و وزن را تمام و کامل دادن و [[احتراز]] از [[کم‌فروشی]]:{{متن قرآن|وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ}}.
#از روی [[عدالت]] [[سخن گفتن]] ([[گواهی دادن]]) هر چند در مورد [[خویشاوندان]] باشد: {{متن قرآن|وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى}}.
# [[وفا]] نمودن به [[عهد]] و [[پیمان الهی]] (همه [[تکالیف الهی]]): {{متن حدیث|وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا}}.
#و البتّه، این [[راه مستقیم]] من است (یعنی موارد ذکر شده در بالا)، پس از آن [[پیروی]] و [[تبعیت]] کنید: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۵.</ref>
 
==استقامت در [[تفاسیر]]==
[[شیخ طوسی]] در تبیان فی قوله: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ}}، فرموده: تا آنجا که آنان نسبت به [[عهد]] و [[پیمان]] شما استمرار دارند، شما هم بر عهد و پیمان خود نسبت به آنها استمرار داشته باشید<ref>تبیان، ج۵، ص۱۷۶.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمَا}} هم فرموده: [[امر]] است از جانب [[حق تعالی]] به آن دو نفر؛ یعنی [[موسی]] و [[هارون]]{{عم}}، به این که در دعوتشان بر اساس آنچه [[خدای متعال]] به آنان امر فرموده، در برابر [[فرعون]] و [[قوم]] فرعون [[پایداری]] و استقامت کنند<ref>تبیان، ج۵، ص۴۲۴.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، فرموده: امر است از جانب حق تعالی به خود [[پیامبر]]{{صل}} و به [[امت]] او به این که همان‌گونه که خدای متعال به آنان و هم‌چنین به کسانی که به سوی [[خدا]] و پیامبر او بازگشته‌اند، امر فرموده، [[ثابت‌قدم]] باشند و پایداری کنند، و در معنای قوله: {{متن قرآن|لَا تَطْغَوْا}}، فرموده: در استقامت و پایداری، [[طغیان]] نکنید، پس از حد آن، از آنچه به شما امر شده، چه در وجه [[وجوب]] و چه در وجه [[استحباب]]، (فراتر نرفته و) [[زیاده‌روی]] نکنید<ref>تبیان، ج۶، ص۷۷.</ref>.
همین طور فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}، فرموده: در [[طاعت]] و [[خلوص]] [[عبادت]] نسبت به او بر وجه واحدی که مقتضای [[حکمت]] است، [[استمرار]] داشته باشید<ref>تبیان، ج۹، ص۱۰۶.</ref>.
 
فی قوله: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} هم فرموده: بر آنچه بدان [[ربوبیت]] را توجیه می‌کنید، استمرار داشته باشید، و گفته‌اند: بر طاعت خدای متعال استمرار داشته و پایداری کنید<ref>تبیان، ج۹، ص۱۲۳.</ref>.
هم‌چنین فی قوله: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ}}، فرموده: یعنی {{عربی|فالی ذلک فادع}}؛ هم چنان که فرموده: {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref>«زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است،» سوره زلزال، آیه ۵.</ref><ref>تبیان، ج۹، ص۱۵۱.</ref>.
 
نیز فی قوله: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، فرموده: یعنی بر آن ([[اعتقاد قلبی]] به ربنا [[الله]]) استمرار داشته و از آن [[عدول]] نکنند<ref>تبیان، ج۹، ص۲۷۴.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}} هم فرموده: آن بر دو امر است:
#یعنی اگر بر [[راه هدایت]] استقامت کنند، به دلالت [[آیه]] ۶۹ [[سوره مائده]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«بی‌گمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره مائده، آیه ۶۹.</ref>، و آیه ۹۶ [[سوره اعراف]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
#یعنی اگر به طریقه [[کفر]]، [[استمرار]] و پایدرای کنند، به دلالت آیه ۳۳ زخرف: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ}}<ref>«و اگر نه این بود که مردم (در تمایل به کفر) امّتی واحد می‌شدند بی‌گمان برای خانه‌های کسانی که به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند بام‌هایی سیمین و نردبان‌هایی که از آنها فرا روند قرار می‌دادیم» سوره زخرف، آیه ۳۳.</ref>.
و معنای آیه به گفته اکثر [[مفسران]] این است که اگر عقلا بر راه هدایت [[پایداری]] کرده و بر آن استمرار داشته باشند و به موجب آن عمل نمایند، جزای آنان را به [[سیرابی]] بسیار خواهیم داد<ref>تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.</ref>.
 
[[طبرسی]] در [[مجمع‌البیان]] فی قوله: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ}}، فرموده: {{عربی|فما استقاموا لكم على العهد}}: مادامی که با شما بر طریق راست و مستقیمی باقی هستند، پس شما هم با آنان این چنین باشید<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۴.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمَا}}، فرموده: یعنی بر آنچه به شما دو نفر، [[موسی]] و [[هارون]]{{عم}}، [[امر]] شده است (در [[مأموریت]] [[دعوت]] [[مردم]] به [[ایمان]] به [[خدای متعال]] و انذاز آنان نسبت به [[عذاب الهی]])، [[ثابت]] و پا بر جا باشید<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۹۶.</ref>.
همین طور فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، فرموده: ای [[محمد]]{{صل}}! بر [[وعظ]]، [[انذار]]، تمسّک به [[اطاعت]]، [[امر]] نمودن و [[دعوت]] بدان، [[پایدار]] و [[ثابت‌قدم]] باش (و استقامت، عبارت است از انجام [[مأمور]] به و [[نهی]] از منهی عنه) هم‌چنان‌که در [[قرآن]] به آن مأمور شده‌ای<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۴.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}، فرموده: از [[راه]] او [[منحرف]] نشوید؛ با [[طاعت]] به سوی او توجّه نمایید، هم چنان‌که گفته می‌شود: {{عربی|استقم إلی منزلک}}: راست و مستقیم به سوی خانه‌ات روانه شو؛ بدین معنا که از جهت آن، به سمت دیگر آن [[عدول]] ننما<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۵.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} هم فرموده: بر اینکه [[خدای متعال]]، [[پروردگار]] آنان، [[یکتا]] است، [[استمرار]] داشته و هیچ چیزی را برای او [[شریک]] قرار نداده‌اند، و گفته‌اند: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} در افعالشان است؛ هم چنان که {{متن قرآن|اسْتَقَامُوا}} در گفتارشان است، و گفته اند: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} بر توجیه ربوبیتی که نسبت به [[عبادت]] او دارند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۷.</ref>.
 
و از [[انس]] [[روایت]] شده که [[پیامبر]]{{صل}} این [[آیه]] را بر ما قرائت فرمود، پس از آن گفت: {{متن حدیث|قد قالها ناس ثم کفر اکثرهم، فمن قالها حتی یموت، فهو ممن استقام علیها}}: [[مردم]] آن را گفتند و سپس اکثر آنان از آن روی گردانیدند، پس هر کس آن را بگوید تا هنگامی که بمیرد، پس او از کسانی خواهد بود که بر آن استقامت ورزیده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۷؛ المیزان، ج۱۷، ص۳۹۴.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}} هم فرموده: بر امر [[خدای تعالی]] ثابت باش و به آن تمسّک کن و به موجب آن عمل نما، و گفته‌اند: بر [[تبلیغ رسالت]] پایدار و با استقامت باش<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۸.</ref>.
 
هم‌چنین فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}، فرموده: یعنی اگر [[انسان]] و [[جنّ]] بر راه [[ایمان]] استقامت و [[پایداری]] ورزند، و گفته‌اند: در [[آیه]]، [[مشرکین]] [[مکّه]] [[اراده]] شده‌اند؛ یعنی اگر [[ایمان]] آورند و بر [[هدایت]] استقامت و [[پایداری]] کنند، برای آنان آب فراوانی را از [[آسمان]] می‌بارانیم، و گفته‌اند: اگر ایمان آوردند و استقامت و پایداری ورزند، در [[دنیا]] بر آنان وسعت می‌دهیم. {{عربی|ماء غدق}} را مثل زده؛ زیرا آن همه‌اش خیر کلی بوده و روزی در [[مطر]] است<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} هم فرموده: بر امر [[خدای متعال]] و بر [[طاعت]] او، راست و مستقیم باشد. [[خدای سبحان]] ابتدا آن را به طور عموم برای جمیع [[خلق]] ذکر فرمود و پس از آن، مستقیم را خاصّ نمود؛ زیرا [[منفعت]] به آنان بر می‌گردد، هم‌چنان‌که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ}}<ref>«تو تنها به آن کس می‌توانی بیم دهی که از این قرآن پیروی می‌کند و از (خداوند) بخشنده در نهان بیم دارد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده» سوره یس، آیه ۱۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۷۸.</ref>.
[[زمخشری]] در [[تفسیر کشاف]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ}}، فرموده: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ}}: پس مادامی که بر [[عهد]] شما، بر [[راه راست]] و مستقیم‌اند، {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ}}: پس شما هم مثل آنان بر راه راست و مستقیم باشید<ref>کشاف، ج۲، ص۱۷۶.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمَا}}، فرموده: پس بر آنچه که شما دو نفر ([[موسی]] و [[هارون]]) بر آن متفقید، دعوتتان، [[ثابت]] و [[استوار]]، و در [[الزام]] [[حجت]]، [[برتر]] باشید<ref>کشاف، ج۲، ص۲۵۱.</ref>.
 
فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، هم فرموده: پس بر طریق راست و مستقیم، ثابت و استوار باش، مانند آن طریق راست و مستقیمی که بر [[جدیت]] و تلاش به [[حق]] بدون [[عدول]] از آن مأموری، و از [[جعفر صادق]]{{ع}} است که فی قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}} را فرموده: {{متن حدیث|افتقر الی الله بصحة العزم}}: با صحّت [[عزم]]، استغنای به [[خداوند]] یاب<ref>کشاف، ج۲، ص۲۹۵.</ref>.
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}، فرموده: پابرجا و [[استوار]] نسبت به [[توحید]] و [[خلوص]] [[عبادت]] او باشید، بدون اینکه به راست یا به چپ بروید، و بدون توجه به آنچه [[شیطان]] با اتخاذ [[دوستان]] و [[شفیعان]] برای شما می‌آراید<ref>کشاف، ج۲، ص۴۴۳.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، فرموده: {{متن قرآن|ثُمَّ}}، برای دوری استقامت از [[اقرار]]، در [[مرتبت]]، و فضیلتش نسبت به آن است؛ زیرا استقامت برایش [[شأن]] و مرتبت، همه‌اش، است، مانند آن، قوله تعالی: {{متن قرآن|...إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>، است، و معنای آن چنین است: سپس بر اقرار و مقتضیات آن، [[ثابت]] و پابرجا ماندند<ref>کشاف، ج۴، ص۴۵۳.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}} هم فرموده: بر آن و بر [[دعوت]] به آن؛ همان گونه که [[خدا]] تو را به آن امر فرموده، پابرجا و استوار باش<ref>کشاف، ج۴، ص۴۶۴.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}، فرموده: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا}}: {{متن قرآن|أَنْ}}، مخففه از ثقیله است و معنای [[آیه]] چنین می‌شود که: و به من [[وحی]] شده در شأن و [[حدیث]] اینکه: اگر [[جنیان]] بر روش مثل من، ثابت و پابرجا بودند؛ یعنی اگر [[پدر]] آنان جانّ بر آنچه بر آن بود از [[عبادت خدا]] و [[طاعت]] او، ثابت بود و از [[سجود]] به [[آدم]] [[تکبر]] نمی‌کرد و [[کافر]] نمی‌شد و فرزند او پیرو [[اسلام]] بود، بر آنان انعام می‌کردیم و روزی آنان را وسیع می‌نمودیم، و {{عربی|ماء غدق}} به [[فتح]] دال و به کسر آن ذکر شده و آن به معنای بسیار است، و به هر دو قرائت شده؛ زیرا آن (آب گوارا) اصل معاش و وسعت روزی است<ref>کشاف، ج۴، ص۱۷۰.</ref>.
 
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، فرموده: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ}}، بدل است از {{متن قرآن|لِلْعَالَمِينَ}} (که ذیل [[آیه]] قبل آمده)، و البته، بدل از آنان است؛ زیرا آنان که در دخول به [[اسلام]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]] کردند، همان‌ها با ذکر منتفع می‌گردند. پس مثل این است که جز آنان، دیگران [[پند]] نگرفته‌اند، گرچه همگی [[موعظه]] می‌شده‌اند<ref>کشاف، ج۴، ص۲۳۶.</ref>.
ملا [[محسن فیض کاشانی]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا}}، در [[تفسیر صافی]] فرموده: [[امر]] آنان را [[منتظر]] باشید، اگر آن [[مشرکان]] بر [[عهد]] خود استمرار داشته و [[ثابت]] و [[استوار]] بودند، پس شما هم بر وفایتان ثابت و پابرجا باشید، و {{متن قرآن|كَيْفَ}} که در آیه بعد تکرار گردیده، به سبب بعید بودن آن مشرکان است نسبت به [[استواری]] آنان در امر عهد و پیمانی که بسته‌اند<ref>صافی، ج۲، ص۳۲۳.</ref>.
 
فی قوله: {{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}} هم فرموده: دعای [[موسی]] و [[هارون]]، و گفته‌اند: موسی [[دعا]] می‌نمود و هارون آمین می‌گفت، پس هر دوی آنان را «[[دعا کننده]]» خطاب فرمود، و در [[کتاب کافی]] از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است که موسی دعا می‌فرمود و هارون آمین و ملایکه آمین می‌گفتند. (پس) [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}، {{متن حدیث|وَ مَنْ‏ غَزَا فِي‏ سَبِيلِ‏ اللَّهِ‏ اسْتُجِيبَ لَهُ كَمَا اسْتُجِيبَ لَكُمَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}: [[دعوت]] شما دو نفر [[اجابت]] شد، و هر کس در [[راه]] [[خدای تعالی]] [[جهاد]] کند، دعای او به اجابت می‌رسد؛ هم‌چنان‌که برای شما دو نفر در [[روز قیامت]] به اجابت می‌رسد، و در کافی و [[تفسیر عیاشی]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] است که: بین قول خدای تعالی: {{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}، و بین اخذ [[فرعون]]، [[چهل]] سال فاصله افتاد<ref>صافی، ج۲، ص۴۱۵؛ برهان، ج۲، ص۱۹۵؛ نورالثقلین، ج۲، ص۳۱۶، حدیث ۱۱۷ و ۱۱۸.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمَا}}، فرموده: بر آنچه شما دو نفر، موسی و هارون{{ع}}، بدان [[مأمور]] هستید، در دعوت نمودن به [[حق]] به همراه [[حجت]] و [[دلیل]]، با [[ثبات]] و استوار باشید و نسبت به آن [[تعجیل]] نکنید که آنچه مطلوب شماست، انجام شدنی است، اما در وقت و [[زمان]] خودش<ref>صافی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، فرموده: بر جاده [[حق]] پابرجا باش بدون این که از آن [[عدول]] نمایی و آن، شامل [[عقاید]] و [[اعمال]] است، {{متن قرآن|وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}: کسانی که از [[کفر]] [[توبه]] نموده و با تو [[ایمان]] آوردند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که چون این [[آیه]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل گردید، بر آن [[حضرت]] بسیار مشقّت‌بار می‌نمود و لذا فرمود: {{متن حدیث|شَيَّبَتْنِي‏ هُودُ وَ الْوَاقِعَةُ وَ اخواتها}}<ref>صافی، ج۲، ص۴۷۵.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ}} هم فرمود: در عمل و افعالتان [[پایدار]] و [[ثابت قدم]] باشید، در حالی که به سوی او توجه دارید و از آنچه شما پیش از این بر آن بودید، [[طلب آمرزش]] کنید<ref>صافی، ج۴، ص۳۵۳.</ref>.
 
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، فرموده: بر مقتضای آن، [[ثابت]] و [[استوار]] بودند، و [[قمی]] هم فرموده: بر [[ولایت علی]]، [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، پابرجا و استوار بودند<ref>صافی، ج۴، ص۳۵۸.</ref>.
همین طور فی قوله: {{متن قرآن|قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، فرموده: بین آن [[توحیدی]] که خلاصه [[علم]] است و استقامت در اموری که منتهی به عمل می‌شود، {{متن قرآن|ثُمَّ }} برای دلالت بر تأخر رتبه عمل و متوقف بودن [[ارزش]] آن بر [[توحید]] است. قمی فرموده: {{متن قرآن|اسْتَقَامُوا}}، بر ولایت علی، [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، دلالت می‌کند <ref>صافی، ج۵، ص۱۳.</ref>.
[[علامه طباطبایی]]، در [[تفسیر المیزان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمَا}}، فرموده: استقامت، عبارت است از ثابت بودن در امر، و آن درباره آن دو [[برادر]] ([[موسی]] و [[هارون]]{{ع}}) است و (معنای این در آیه) عبارت است از ثابت بودن بر [[دعوت]] به سوی [[خدای متعال]] و بر احیای کلمه حق<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}} هم فرموده: بر [[دین]]، ثابت و پابرجا باش، در حالی که حق آن را ادا می‌نمایی، مطابق آنچه تو نسبت به آن. [[امر]] به استقامت شده‌ای، و مراد از {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ}} الخ، [[امر]] به آشکار نمودن [[ثبات]] و [[پایداری]] در [[عبودیت]] و [[لزوم]] [[قیام]] به [[حق]] آن است. پس از آن، [[نهی]] از [[تعدی]] در این استقامت و نهی از [[استکبار]] از [[خضوع]] برای [[خداوند متعال]] و [[خروج]] از آن به [[زندگی]] عبودیت است که فرمود: {{متن قرآن|وَلَا تَطْغَوْا}}<ref>المیزان، ج۱۱، ص۴۹.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ}}، فرموده: چون به جز [[خدای یکتا]] که هیچ شریکی برای او نیست، خدایی نیست، (پس) به سوی توحیدش و [[نفی]] شرکا از او آراسته شوید و نسبت به آنچه از [[شرک]] و [[گناه]] از شما گذشته است، [[استغفار]] و [[طلب آمرزش]] کنید<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۶۱.</ref>.
 
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، فرموده: پس مراد از آن، لزوم بودن در وسط و میان [[راه]] است بدون [[انحراف]] و تمایلی، و [[ثابت]] بودن بر قولی که آن را گفته‌اند: {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا}} و {{متن قرآن|وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ}}<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۸۹.</ref>.
همین طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ}}، فرموده: [[لام]] در {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ}}، برای تعلیل است، و گفته‌اند که لام به معنای «الی» است؛ یعنی به آنچه از [[دین]] برای شما [[تشریع]] گردید، پس به آن [[دعوت]] کن و نسبت به آن، در راه و روشی مستقیم، [[استوار]] و پابرجا باش<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۳.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} هم فرموده: مراد از استقامت آنان، ثبات و پایداری ایشان است بر آنچه بدان [[شهادت]] داده‌اند بدون انحراف و [[کجی]] و با [[التزام]] آنان به لوازم عملی آن<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۹۶.</ref>.
 
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}، فرموده: {{متن قرآن|أَنْ}}مخففه از ثقیله است و مراد به {{متن قرآن|الطَّرِيقَةِ}}، طریقه [[اسلام]] ([[ایمان]]) می‌باشد، و استقامت و پایداری بر آنچه است که [[ایمان به خدا]] اقتضای آن را دارد و لازمه آن است، و معنای [[آیه]] چنین می‌شود. این که اگر [[جن]] و [[انس]] بر طریقه اسلام (ایمان) برای [[خدا]] [[پایداری]] و استقامت کنند، روزی بسیاری را روزی آنان می‌کنیم تا ایشان را در روزی‌شان بیازماییم. پس این [[آیه]] هم معنا با آیه: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>، است<ref>المیزان، ج۲۰، ص۴۶.</ref>.
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، فرموده: مشروط به این است که استقامت بر [[حق]] را بخواهند، و آن، عبارت است از تلبّس به پایداری و [[ثبات]] بر [[عبودیت]] و [[طاعت]]<ref>المیزان، ج۲۰، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۶-۱۵۴.</ref>
==استقامت در [[تفاسیر]] [[روایی]]==
[[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: «{{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}، می‌فرماید: [[راه]] [[فرعون]] و [[یاران]] فرعون را [[متابعت]] نکنید<ref>برهان، ص۴۶۳.</ref>.
و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}، فرموده: [[علی بن ابراهیم]] گفته: {{عربی|قال تعالی لنبیه:}} {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>برهان، ص۴۸۹.</ref>.
 
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}} هم فرمود: «ای اجیبوه».: [[اجابت]] کنید او را<ref>برهان، ص۹۵۸.</ref>.
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، فرموده: [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا [[محمد بن مسلم]]، و او چنین گوید که: از [[ابی‌عبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}} درباره قول [[الله]] عزوجل: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} سؤال نمودم. امام صادق{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|اسْتَقَامُوا عَلَى‏ الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ}}؛ {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>برهان، ص۹۶۲، به نقل از اصول کافی، ص۲۲۰؛ نورالثقلین، ج۴، ص۵۴۶، حدیث ۳۷.</ref>.
 
نیز [[محمد بن عباس]] با اسنادش تا ابی‌جارود، و او از ابی‌جعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، [[نقل]] می‌کند که ایشان فی قوله: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، گفته است: {{متن حدیث|اسْتَكْمَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ‏ وَ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} ثُمَّ اسْتَقَامُوا عَلَيْهَا {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ}}يَوْمَ الْقِيَامَةِ {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} فَأُولَئِكَ هُمْ الَّذِينَ إِذَا فَزِعُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِينَ يُبْعَثُونَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ يَقُولُونَ لَهُمْ لَا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا نَحْنُ الَّذِينَ كُنَّا مَعَكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لَا نُفَارِقُكُمْ حَتَّى تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ {{متن قرآن|وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}: آن بزرگوار می‌فرمود: در پی کامل کردن [[طاعت]] [[خدای متعال]] و [[طاعت پیامبر]] او{{صل}} و [[ولایت]] [[آل محمد]]{{صل}} باشید: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ}} الخ. پس آنان کسانی هستند که چون [[روز قیامت]] به هنگام [[برانگیخته شدن]]، [[بی‌تابی]] کنند، ملایکه آنان را [[ملاقات]] نموده و به آنان گویند: نترسید و [[اندوهگین]] مباشید ما (که) در زندگانی [[دنیا]] با شما بودیم، از شما جدا نمی‌شویم تا آن‌که شما در [[بهشت]] داخل گردید، {{متن قرآن|وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}: و مژده باد شما را به بهشتی که به شما [[وعده]] داده می‌شد<ref>برهان، ص۹۶۲.</ref>.
 
باز [[محمد بن عباس]] با اسنادش تا [[ابابصیر]]، و او می‌گوید: از ابی‌جعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، درباره قول [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|و هو و الله ما انتم علیه}}، {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}: ابابصیر می‌گوید: سؤال کردم چه زمانی ملایکه با این مژده بر آنان نازل می‌گردند که:{{متن قرآن|أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}: نترسید و اندوهگین مباشید و [[بشارت]] باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده می‌شد؛ ما [[دوستان]] شما در [[زندگی دنیا]] و در [[آخرت]] هستیم! پس آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|عِنْدَ الْمَوْتِ‏ وَ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ}}: به هنگام مردن و در روز قیامت<ref>برهان، ص۹۶۳.</ref>.
[[طبرسی]] در قوله: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ}}، از [[ابی‌عبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، [[نقل]] کند که: [[زمان]] نازل شدن ملایکه بر آنان، {{متن حدیث|عِنْدَ الْمَوْتِ‏}}؛ یعنی هنگام مردن، است، و او گوید که از [[محمد]] بن [[فضیل]] [[روایت]] شده که او گفته است: از ابی‌الحسن، [[امام رضا]]{{ع}}، درباره استقامت، سؤال نمودم، پس [[حضرت]] گفت: {{متن حدیث|هِيَ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا أَنْتُمْ‏ عَلَيْهِ‏}}<ref>برهان، ص۹۶۳.</ref>.
 
فی قوله: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} إلی آخر الایه، فرموده: [[علی بن ابراهیم]] فرمود: {{عربی|استقاموا علی ولایة علی امیرالمؤمنین{{ع}}}}<ref>برهان، ص۱۰۰۵.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}} هم فرموده: [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا [[یونس بن یعقوب]]، و او هم از کسی که برایش بیان نموده، از ابی‌جعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}، روایت کند که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ‏ الْإِيمَانَ‏، و الطَّرِيقَةُ هِيَ و لَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} وَ الْأَوْصِيَاءِ{{عم}}}} <ref>برهان، ص۱۱۵۳.</ref>.
نیز از [[محمد بن عباس]] با اسنادش تا [[ابابصیر]] [[نقل]] کرده است که او چنین گفته: از حضرت [[ابی‌عبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}، سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|يَعْنِي لَأَمْدَدْنَاهُمْ عِلْماً كَيْ‏ يَتَعَلَّمُونَهُ‏ مِنَ الْأَئِمَّةِ{{عم}}}}: آنان را مدد می‌نماییم تا از [[ائمه]]{{عم}} [[علم]] و [[دانش]] بیاموزند<ref>برهان، ص۱۱۵۳.</ref>.
باز محمد بن عباس با اسنادش تا [[برید]] عجلی نقل کند که او گفته: از [[اباعبدالله]]، امام صادق{{ع}}، درباره قول خدای عزو جل: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}، سؤال نمودم، آن بزرگوار چنین پاسخ داد: {{متن حدیث|لَأَذَقْنَاهُمْ‏ عِلْماً كَثِيراً يَتَعَلَّمُونَهُ‏ مِنَ الْأَئِمَّةِ{{عم}}}}: به آنان علم بسیاری را می‌چشانیم، [[علمی]] که آن را از ائمه{{عم}} می‌آموزند<ref>برهان، ص۱۱۵۳. </ref>.
 
فی قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} هم فرموده: علی بن ابراهیم با اسنادش تا ابا [[بصیر]]، و او گوید که درباره سخن [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، از ابی‌عبدالله، امام صادق{{ع}}، سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|فِي‏ طَاعَةِ عَلِيٍّ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏}}<ref>برهان، ص۱۱۷۶.</ref>.
ابن‌جمعه [[عروسی]] در [[تفسیر نورالثقلین]] فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}، فرموده: در [[اصول کافی]]، [[احمد]] بن مهران از [[عبد]] العظیم بن [[عبدالله]] [[حسنی]] با اسنادش تا [[یونس بن یعقوب]]، و او هم از کسی که این [[روایت]] را از ابی‌جعفر، [[امام باقر]]{{ع}}، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}}، به او یادآور شد که آن بزرگوار فرموده: {{متن حدیث|{{متن قرآن|لَوِ اسْتَقَامُوا}} عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ‏ فِي‏ أَمْرِهِمْ‏ وَ نَهْيِهِمْ، {{متن قرآن|لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}} لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ وَ {{متن قرآن|الطَّرِيقَةِ}} هِيَ الْإِيمَانُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ}}<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۴۳۸، حدیث ۳۲.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، فرموده: در [[تفسیر]] [[علی]] ابن [[ابراهیم]] درباره {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، فرموده: {{متن حدیث|فِي‏ طَاعَةِ عَلِيٍّ‏{{ع}} وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏}}<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۵۱۹، حدیث ۲۹.</ref>.
[[ابوالحسن]] عاملی، در مقدمه تفسیر مرآة‌الانوار و مشکوة‌الاسرار، فرموده: در [[اخبار]]، استقامت و آنچه در معنای استقامت است، به استقرار بر [[ولایت]] و [[امامت ائمه]] و [[ثابت]] بودن بر [[طاعت]] آنان، [[تأویل]] شده است.
 
نیز در [[تفسیر قمی]] از [[امام صادق]]{{ع}} فی قوله: {{متن قرآن|فَادْعُ وَاسْتَقِمْ}}، [[نقل]] کرده است که [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|الى ولاية علي و على ولايته}}، و درباره معنای قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} هم آورده که حضرت گفت: {{متن حدیث|فِي‏ طَاعَةِ عَلِيٍّ‏{{ع}} وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏}}؛ هم‌چنین درباره معنای قوله: {{متن قرآن|قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا...}} هم از آن حضرت نقل کرده است که ایشان گفته: {{متن حدیث|اسْتَقَامُوا عَلَى‏ وَلَايَةِ عَلِيِّ‏}}، و در [[تفسیر عیاشی]] و غیره، از آن بزرگوار درباره این [[آیه]] آمده است که فرمود: {{متن حدیث|اسْتَكْمَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} ثُمَّ اسْتَقَامُوا عَلَيْهَا}}، و در روایت دیگری هم از ایشان آمده: {{متن حدیث|اسْتَقَامُوا عَلَى‏ الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ...}}، و غیر آنها از اخبار بسیارند<ref>مقدمه برهان، باب القاف، ص۱۸۷.</ref>.
شیخ جلال‌الدین، [[عبدالرحمن]] [[سیوطی]] در تفسیر درالمنثور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا}}، آورده که ابن‌جریر و ابن‌منذر از [[ابن‌عباس]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{عربی|فاستقیما فامضیا لامری و هی الاستقامة}}<ref>درالمنثور، ج۳، ص۳۱۵.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، آورده که ابوالشیخ درباره آن از [[سفیان]] اخراج نمود که او گفت: {{عربی|استقم علی القرآن}}<ref>درالمنثور، ج۳، ص۳۵۱.</ref>.
 
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}} هم آورده که [[احمد]]، [[عبد بن حمید]]، دارمی، [[بخاری]] در تاریخش، مسلم، [[ترمذی]]، [[نسائی]]، ابن‌ماجه و ابن‌حبان از سفیان ثقفی اخراج نمودند که مردی گفت: ای [[پیامبر خدا]]! مرا به [[دستوری]] در [[اسلام]] [[امر]] بکن که درباره آن از احدی بعد از شما سؤال نکنم. آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|قُلْ آمَنْتُ‏ بِاللَّهِ‏ ثُمَ‏ اسْتَقِمْ‏}}. گفتم: چگونه [[پرهیزگاری]] کنم؟ پس آن حضرت به زبانش اشاره نمود<ref>درالمنثور، ج۳، ص۳۶۳.</ref>.
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، آورده که: عبد بن حمید، ابن‌جریر، [[ابن ابی حاتم]] از [[سلیمان بن موسی]] اخراج نمودند که او گفت: همین که قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، نازل گردید، [[ابوجهل]] گفت: امر ما را به خودمان وانهاده است، اگر خواستیم [[پایداری]] و [[مقاومت]] می‌کنیم، و اگر خواستیم پایداری و مقاومت نمی‌کنیم، پس [[خدا]] نازل فرمود: {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.</ref><ref>درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۵۴-۱۵۹.</ref>
 
==[[تدبر]] در [[آیات]] استقامت==
{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>.<ref>عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.</ref>
 
===تنوع معنا و مفهوم استقامت به ترتیب آیات [[مصحف]]===
در این جا آیات نه‌گانه استقامت را که [[غالب]] آنها در [[مکه]] نازل شده است، به ترتیب مصحفی‌شان تنظیم نموده و سپس مفهوم استقامت را در هر [[آیه]] به طور جداگانه و با توجه به مفردات آیه، بررسی و [[تدبر]] می‌نماییم.
 
====معنا و مفهوم اوّل استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، [[پایداری]] در استمرار [[عهد]] [[مسلمین]] است در مقابل دسته خاصی از [[مشرکین]]، مادامی که آن مشرکین به عهدشان [[وفادار]] باشند: «{{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ}}<ref>«جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید» سوره توبه، آیه ۷.</ref>.
و عهد همه مشرکین مورد [[وثوق]] نیست: {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ}}<ref>«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟» سوره توبه، آیه ۷.</ref><ref>درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.</ref>.
و البته [[خدای تعالی]] [[متقین]] را [[دوست]] دارد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.</ref><ref>درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۵۹.</ref>
 
====معنا و مفهوم دوم استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری در استمرار اشاعه [[توحید]] در برابر [[شرک]] [[مشرکان]] و [[طغیان]] [[کافران]] و [[متابعت]] نکردن از [[راه]] [[ناآگاهان]] در این راه است: {{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref><ref>درالمنثور، ج۶، ص۸۹.</ref>.
شرح مختصر آن این است که [[موسی]] و برادرش، [[هارون]]{{عم}}، بعد از آن‌که [[مأمور]] به [[هدایت]] [[فرعون]] شدند، نه سخن نرم و لیّن آنان، و نه [[معجزات]] و [[آیات]] الهی‌شان، هیچ‌یک کم‌ترین تأثیری در فرعون نبخشید و فرعون به [[استکبار]] و استعلای خود ادامه داد: {{متن قرآن|اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى}}<ref>«به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است * و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۳-۴۴.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ}}<ref>«سپس موسی و برادرش هارون را با نشانه‌های خویش و برهانی آشکار فرستادیم * به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند» سوره مؤمنون، آیه ۴۵-۴۶.</ref>.
[[فرعون]] در برابر [[هدایت]] [[موسی]] و برادرش، [[هارون]]{{عم}}، و معجزاتشان، [[استعلا]] نشان داد و خود را [[پروردگار]] اعلی دانست: {{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref>.
فرعون که در برابر هدایت موسی و برادرش، هارون{{عم}}، به [[گمراه کردن]] از [[راه]] [[حق]] می‌پرداخت، موسی{{ع}} محو [[اموال]] و [[عذاب]] او را از [[پروردگار متعال]] خواستار شده و بنا بر [[روایات]] و [[تفاسیر]]، برادرش، هارون{{ع}}، برای [[اجابت]] دعای او آمین می‌گفت: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و دارایی‌هایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه می‌گردانند؛ پروردگارا! دارایی‌هایشان را نابود و دل‌هاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.</ref>.
[[حق تعالی]] در پاسخ به این [[دعا]]، مژده اجابت خواسته موسی و هارون{{عم}} را نوید داد و آنان را به استقامت در استمرار مأموریتشان که همان اشاعه [[توحید]] بود، [[امر]] کرد، و از آنان خواست که از [[نادانان]] و [[ناآگاهان]] [[پیروی]] نکنند: {{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۵۹.</ref>
 
====معنا و مفهوم سوم استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، [[ثبات قدم]] و [[استواری]] در استمرار بر انجام [[مأموریت الهی]] مطابق با [[مأمور]] به، هماهنگی با همراهان، عدم [[تجاوز]] از [[راه مستقیم]] و بی توجّهی به [[تمایلات]] [[ستمکاران]] است: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست * و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۶۰.</ref>
 
====معنا و مفهوم چهارم استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، [[اراده]] مستقیم شدن [[مشرکان]] در [[اعتقاد]] به یکتایی [[خدای متعال]] است؛ چرا که او خدای آنان هم است و برای همین به [[انسانی]] همچون [[پیامبر]]{{صل}} [[وحی]] می‌فرستد تا به آنان بگوید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.</ref>.
البته، اراده مستقیم شدن مشرکان در اعتقاد به [[خدای یکتا]]، ملازم با [[استغفار]] از اعتقاد به [[شرک]] گذشته ایشان به پیشگاه خدای واحد تعالی خواهد بود: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ}}.<ref>عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۰.</ref>
 
====معنا و مفهوم پنجم استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، [[استواری]] و ثبات‌قدم برای استمرار داشتن در قول به ربوبیت‌الله است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}.
البته، کسانی که در قول به ربوبیت‌الله استوارند و بر این استواری، [[استمرار]] دارند، ملایکه با این [[پیام]] بر آنان وارد می‌شوند: نترسید و [[غمگین]] نباشید و مژده باد بر شما بهشتی که به شما [[وعده]] داده شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۶۱.</ref>
 
====معنا و مفهوم ششم استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، [[ثبات قدم]] و [[استواری]] ویژه [[پیامبر]]{{صل}} است در استمرار انجام [[مأموریت الهی]] مطابق با [[مأمور]] به: {{متن قرآن|وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، و لازم است که این استواری و ثبات قدم با اموری هماهنگ باشد:
# [[دعوت]] نمودن [[انسان‌ها]] به سوی [[آیین]] واحد [[الهی]] و رهانیدن آنان از [[اختلافات]]: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ}}.
#عدم [[متابعت]] از هواها و هوس‌های [[نفسانی]] ایشان: {{متن قرآن|وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ}}.
#سخن به اینکه اولا، به هر کتابی که از سوی [[خدا]] نازل شده است، [[ایمان]] دارم: {{متن قرآن|وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ}}، و ثانیاً، به اینکه مأمور به [[اجرای عدالت]] در میان شما هستم: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}، و ثالثاً، به این که خدای واحد تعالی «[[اللّه]]»، [[پروردگار]] ما و شماست: {{متن قرآن|اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ}}، و رابعاً، به این که [[اعمال]] ما برای ما، و اعمال شما برای شماست (هر که [[مسئول]] [[رفتار]] خویش است): {{متن قرآن|لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ}}، و خامساً، به اینکه خصومتی و جدالی بین ما و شما نیست: {{متن قرآن|لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ}}، و سادساً هم به این که [[خدای متعال]] ما را به [[اتفاق]] [[مؤمنان]]، با شما [[کافران]] در [[قیامت]] جمع می‌کند و بازگشت (همگی) به سوی اوست: {{متن قرآن|اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}.<ref>عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۱.</ref>
 
====معنا و مفهوم هفتم استقامت====
یکی از معانی و مفاهیم استقامت [[پایداری]] و [[ثبات]] در استمرار به قول به [[ربوبیت]] [[الله]] است، و البته، کسانی که قایل به ربوبیت الله باشند و بر این قول استقامت کنند، نه خوفی بر آنان هست و نه محزون خواهند بود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۶۲.</ref>
 
== پرسش‌های وابسته ==
 
==جستارهای وابسته==
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|5}}
* [[سداد]]
* [[سداد]]
* [[شجاعت]]
* [[شجاعت]]
* [[صبر]]
* [[مقاومت]]
* [[صراط مستقیم]]
* [[آثار استقامت]]
* [[آثار استقامت]]
* [[حق پوشی]]
* [[حق پوشی]]
* [[مراتب استقامت]]
* [[مراتب استقامت]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[منیره طبرسی|طبرسی، منیره]]، [[استقامت - طبرسی (مقاله)|مقاله «استقامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{فضایل اخلاقی}}
{{فضایل اخلاقی}}
==پانویس==
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:استقامت]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل‌های بازبینی شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۲

استقامت به معنای اعتدال، ثبات و مداومت و پایداری است و در عرف به معنای ثبات قدم و تحمل همه سختی‌هاست و در مفهوم قرآنی اصطلاحی برای پایداری در دین و مسیر حق در برابر کژی‌هاست. اساس پیروزی در کارها استقامت و پایمردی است که آثاری را در پی دارد مانند: بهره‌مندی از ولایت الهی در دنیا و آخرت.

معناشناسی

استقامت از ریشه «قوم» دارای معانی مختلفی مانند اعتدال[۱]، ثبات و مداومت[۲]، استمرار[۳]، پایداری، ایستادن، درست شدن و قیمت نهادن[۴] است[۵].[۶]

در ادبیات فارسی استقامت به معنای راستی، ایستادن، پایداری‌کردن، ثبات و استقرار در کار آمده است[۷]. این واژه در عرف رایج به معنای ثبات قدم و تحمل همه سختی‌ها و ناامید نشدن در مقابل آنهاست[۸].[۹]

استقامت در مفهوم قرآنی اصطلاحی برای پایداری در دین و مسیر حق در برابر کژی‌هاست[۱۰].[۱۱]

نگرش قرآنی و روایی

از نگاه قرآنی

قرآن در سطح فردی به استقامت در برابر وسوسه‌های شیطان و در سطح اجتماعی به ثبات قدم امر کرده است. استقامت ابعاد مختلفی دارد، در بُعد سیاسی، موفقیت‌ها در صحنه سیاسی رهین همت مردم و استقامت رزمندگان و در بُعد اقتصادی، حل مشکلات اقتصادی نیازمند مقاومت ملت است و در بُعد فرهنگی ـ اجتماعی، مراکز دانشگاهی محلی برای تربیت انسانی و ایجاد استقامت عمومی است[۱۲].

استقامت در انجام وظایف، در آیاتی چون ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ[۱۳] و ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا[۱۴] و نظایر آنها تأکید شده است. در روایات نیز استقامت در حق به عنوان لازمه ایمان و شرط بهره‌مندی از آثار آن فراوان آمده است[۱۵].

از نگاه روایی

در گفتار امام علی (ع) چنین می‌یابیم: بر شما باد کار و تلاش باز هم کار و تلاش سپس کار را به پایان رساندن باز هم پایان رساندن کار آنگاه استقامت در حفظ عمل و حراست از آثار و برکات آن باز هم استقامت[۱۶].[۱۷]

جایگاه و ضرورت

از قرآن و روایات اسلامی فهمیده می‌شود اساس پیروزی در کارها استقامت و پایمردی است. قرآن سربازان کم‌تعدادِ اسلام را که یاری خداوند شامل آنان شده با همین وصف معرفی می‌کند و صابران را کسانی می‌داند که در سختی‌ها، استقامت به خرج می‌دهند و از پای درنمی‌آیند[۱۸] .[۱۹] استقامت تنها تسلیم‌ نشدن در برابر مشکلات نیست؛ چنان‌که پایداری در میدان جهاد و عدم خضوع در برابر دشمن به مراتب اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند؛ به گونه‌ای که مجاهدت‌های امت‌های پیشین به همراه پیامبران الهی (صبر و شکیبایی طالوتیان در برابر سپاه جالوت) الگویی آموزنده برای مجاهدان آینده معرفی شده است[۲۰].[۲۱]

آثار و پیامدها

در قرآن کریم آثاری برای استقامت بازگو شده که بخشی از آن، پاداش اهل استقامت در دنیا و پاره‌ای دیگر پاداش در آخرت است؛ برخی از این آثار عبارت‌اند از:

  1. ویژگی بهره‌مندی از ولایت الهی، در دنیا و آخرت شامل بندگان با استقامت می‌گردد[۲۲].
  2. اهل استقامت، از رهگذر بهره‌ای که از ولایت الهی و نزول فرشتگان بشارت دهنده دارند، از چنبره ترس و اندوه آزادند[۲۳].
  3. اهل استقامت در دنیا از برکات خداوند بهره‌مند می‌شوند[۲۴].
  4. در آخرت زندگی جاودانه در بهشت موعودی که همه چیز در آن فراهم است، فرجام نیکوی بندگانی است که بر ربوبیت خداوند استقامت می‌ورزند[۲۵].[۲۶]

موانع و چالش‌ها

استقامت‌ورزی برای مؤمنان، به سبب عوامل بازدارنده‌ای در بیرون و درون وجود آدمی، همواره با موانع و دشواری‌هایی همراه است که با توجه به مفهوم استقامت، هر کوتاهی و نقصی در عبودیت خدا را، می‌توان مانع استقامت تلقی کرد، ازاین‌رو در بعضی از آیات مرتبط با استقامت به چند عامل کلی اشاره شده است. این موانع عبارت است از: فراموشی یاد خدا[۲۷]؛ پیروی از هوا و هوس[۲۸]؛ پیروی از راه نادانان[۲۹]؛ ممانعت شیطان از حرکت انسان در صراط مستقیم[۳۰]؛ اختلاف و تنازع[۳۱] و دنیاطلبی[۳۲].[۳۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاج العروس، ج۱۷، ص۵۹۲؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۵۶۶.
  2. النهایه، ج۴، ص۱۲۵.
  3. الفروق اللغویه، ص۵۱؛ ترتیب العین، ص۶۹۴.
  4. لغت‌نامه، ج۶، ص۲۱۸۱؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۲۵۵.
  5. القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۱۷؛ المعجم الوسیط، ص۷۶۸؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.
  6. رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳.
  7. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۳۹.
  8. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۸۴–۳۸۵.
  9. طبرسی، منیره، مقاله «استقامت»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص ۶۸۲ – ۶۸۷.
  10. التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۲۸۲.
  11. رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳.
  12. طبرسی، منیره، مقاله «استقامت»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص ۶۸۲ – ۶۸۷.
  13. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  14. «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  15. ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  16. «الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ»، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
  17. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۶۰.
  18. سوره انفال، آیه ۶۵.
  19. طباطبایی، المیزان، ۹/۱۲۲–۱۲۳.
  20. سوره بقره، آیه ۲۵۰.
  21. طبرسی، منیره، مقاله «استقامت»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص ۶۸۲ – ۶۸۷.
  22. سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
  23. سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
  24. سوره جن، آیه ۱۶.
  25. سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱؛ سوره احقاف، آیه ۱۴.
  26. المیزان، ج۱۸، ص۱۹۶. رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳.
  27. سوره جن، آیه ۱۷.
  28. سوره شوری، آیه ۱۵.
  29. سوره یونس، آیه ۸۹.
  30. سوره اعراف، آیه ۱۶.
  31. سوره انفال، آیه ۴۶.
  32. سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  33. رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳.