مقام طهارت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]]
| موضوع اصلی = [[مقام معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم]]
| موضوع فرعی        = وابسته به [[طهارت (پرسش)|پرسمان طهارت]]
| تصویر = 110059.jpg
| تصویر             = 110031.jpg
| نمایه وابسته = [[مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی (نمایه)|مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[مقام معصوم]]
| نمایه وابسته     = [[مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی (نمایه)|مقام معصوم در حوزه شؤون تکوینی]]
| موضوعات وابسته = [[طهارت]]، [[مقام طهارت]]
| مدخل اصلی         = [[مقام معصوم]]
| پاسخ‌دهندگان = [[سید احمد خاتمی]]؛ [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]؛ [[سید مجتبی حسینی]]
| موضوعات وابسته   = [[طهارت]]، [[مقام طهارت]]
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان       = [[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]؛ [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]؛ [[سید مجتبی حسینی]]


}}
}}
'''مقام طهارت به چه معناست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های '''[[مقام معصوم (پرسش)|مقام معصوم]]'''، '''[[طهارت]]''' و '''[[مقام طهارت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مقام معصوم]]''' مراجعه شود.
'''مقام طهارت به چه معناست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های '''[[مقام معصوم (پرسش)|مقام معصوم]]'''، '''[[طهارت]]''' و '''[[مقام طهارت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مقام معصوم]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:260.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[سید احمد خاتمی]]]]
آیت الله '''[[سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


==پاسخ نخست==
«{{متن حدیث|طَهَّرَكُمْ}} به معنای "[[پاکی]] از [[آلودگی]]" است که هم بر "[[طهارت ظاهری]]" به کار رفته مانند: {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}}<ref> و جامه‌ات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه۴.</ref>؛ و هم در "[[طهارت معنوی]]" مانند: {{متن قرآن|لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه۴۱.</ref> {{متن حدیث|الدَّنَسِ}} نقطه مقابل "[[طهارت]]" است و به معنای "چرک و آلودگی ظاهری یا [[معنوی]]" است. {{متن حدیث|اَلرِّجْسَ}} به معنای "[[پلید]] و [[آلوده]]" است؛ چه آلودگی ظاهری و چه [[آلودگی معنوی]]. "[[رجس]]" در [[قرآن کریم]]، در هر دو نوع به کار رفته است؛ اما رجس ظاهری: {{متن قرآن|إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ}}<ref> مگر آن‌که مردار باشد، یا خونی که از بدن حیوان بیرون ریخته و یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند؛ سوره انعام، آیه۱۴۵.</ref> جمله: {{متن قرآن|دَمًا مَّسْفُوحًا}} مصداق [[پلیدی]] ظاهری است و {{متن قرآن|مَيْتَةً... أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ}} مصداق پلیدی معنوی است. در [[قرآن]] در اکثر موارد "رجس" در "پلیدی معنوی" به کار رفته است به عنوان نمونه:
[[پرونده:260.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]]]
# در [[سوره مائده]]، شراب و قمار، رجس نامیده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای کسانی که ایمان آورده‌اید! جز این نیست که شراب و قمار و بت‌های نصب شده (عبادت آنها، قربانی برای آنها و خوردن گوشت آن قربانی) و تیرهای قرعه و قمار، نجس و پلید و از اختراعات شیطان است، پس از آنها دوری کنید، شاید رستگار شوید؛ سوره مائده، آیه۹۰.</ref> روشن است که شراب و قمار، [[پلیدی]] معنوی است، پلیدی ظاهری مثل [[خون]] نیست که هرکس به طبع انسانی‌اش از آن اجتناب نماید.
::::::آیت الله '''[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
# در [[سوره توبه]]، [[منافقان]]، رجس نامیده شده‌اند: {{متن قرآن|فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ}}<ref> از آنان اعراض کنید؛ زیرا آنان پلید و ناپاکند؛ سوره توبه، آیه۹۵.</ref>
::::::«{{عربی|"طَهَّرَكُمْ"}} به معنای "پاکی از آلودگی" است که هم بر "طهارت ظاهری" به کار رفته مانند: {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ }}<ref> و جامه‌ات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه:۴.</ref>؛ و هم در "طهارت معنوی" مانند: {{متن قرآن|لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ }}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه:۴۱.</ref> {{عربی|"الدَّنَسِ"}} نقطه مقابل "طهارت" است و به معنای "چرک و آلودگی ظاهری یا معنوی" است. {{عربی|"اَلرِّجْسَ"}} به معنای "پلید و آلوده" است؛ چه آلودگی ظاهری و چه آلودگی معنوی. "رجس" در قرآن کریم، در هر دو نوع به کار رفته است؛ اما رجس ظاهری: {{متن قرآن|إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ}}<ref> مگر آن‌که مردار باشد، یا خونی که از بدن حیوان بیرون ریخته و یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند؛ سوره انعام، آیه:۱۴۵.</ref> جمله: {{متن قرآن|دَمًا مَّسْفُوحًا}} مصداق پلیدی ظاهری است و {{متن قرآن|مَيْتَةً ... أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ}} مصداق پلیدی معنوی است. در قرآن در اکثر موارد "رجس" در "پلیدی معنوی" به کار رفته است به عنوان نمونه:
# سوره توبه: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ}}<ref> اما کسانی که در دل‌های آنان بیماری (شرک، کفر و نفاق) است، پلیدی بر پلیدی آنان افزود و مردند در حالی که کافر بودند؛ سوره توبه، آیه۱۲۵.</ref>. تردیدی نیست که این [[پلیدی]]، "پلیدی [[معنوی]]" است، نه پلیدی ظاهری.
::::::#در سوره مائده، شراب و قمار، رجس نامیده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای کسانی که ایمان آورده‌اید! جز این نیست که شراب و قمار و بت‌های نصب شده (عبادت آنها، قربانی برای آنها و خوردن گوشت آن قربانی) و تیرهای قرعه و قمار، نجس و پلید و از اختراعات شیطان است، پس از آنها دوری کنید، شاید رستگار شوید؛ سوره مائده، آیه:۹۰.</ref> روشن است که شراب و قمار، پلیدی معنوی است، پلیدی ظاهری مثل خون نیست که هرکس به طبع انسانی‌اش از آن اجتناب نماید.
# در [[سوره حج]]، [[بت‌پرستی]]، [[رجس]] نامیده شده است: {{متن قرآن|فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ}}<ref> پس، از پلیدی که عبارت از بت‌هاست، اجتناب کنید؛ سوره حج، آیه۳۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛ سوره احزاب، آیه۳۳.</ref> این [[آیه شریفه]] از [[دلایل قرآنی]] بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]].</ref>.
::::::#در سوره توبه، منافقان، رجس نامیده شده‌اند: {{متن قرآن|فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ }}<ref> از آنان اعراض کنید؛ زیرا آنان پلید و ناپاکند؛ سوره توبه، آیه:۹۵.</ref>
::::::#سوره توبه: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ }}<ref> اما کسانی که در دل‌های آنان بیماری (شرک، کفر و نفاق) است، پلیدی بر پلیدی آنان افزود و مردند در حالی که کافر بودند؛ سوره توبه، آیه:۱۲۵.</ref>. تردیدی نیست که این پلیدی، "پلیدی معنوی" است، نه پلیدی ظاهری.
::::::#در سوره حج، بت‌پرستی، رجس نامیده شده است: {{متن قرآن|فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ }}<ref> پس، از پلیدی که عبارت از بت‌هاست، اجتناب کنید؛ سوره حج، آیه:۳۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }}<ref> خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref> این آیه شریفه از دلایل قرآنی بر [[عصمت]] [[اهل بیت]]{{عم}} است.
== پاسخ‌های دیگر==
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
[[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«{{عربی|"عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَّهَرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذهَبَ عَنکُمُ الرَّجسَ البَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً"}} این جملات در مقام بیان نقایصی است که خداوند سبحان از این دودمان سلب نموده و در آنان راه نیافته. به عبارت ساده‌تر می‌توان چنین گفت: همان گونه که نسبت به ذات قدّوس الهی قائل به صفات ثبوتیّه و صفات سلبیّه هستیم، نسبت به این خاندان هم این چنین است. این جملات بیان‌گر صفات سلبیّه حضراتشان می‌باشد: شما خاندانی هستید که زلل، فِتن، دنس و رجس در شما راه ندارد، به تطهیر خدایی از این عیوب و نقایص مبرّا و پاکیزه هستند. این پنج عبارت به دو قسمت منقسم می‌شود. دستۀ اول شامل سه جملۀ {{عربی|"عَصَمَکم، آمَنَکُم و طَهَّرَکُم"}} (در طهّرکم من الدّنس) در مقام توضیح صفات سلب شدۀ از این خاندان است، و دو جمله بعد {{عربی|"أذهَبَ و طَهَّرَکُم"}} (در طهّرکم تطهیراً)برگرفته از آیه کریمه قرآن است. خوب است در ابتدا معانی این کلمات را توضیحی بدهیم تا بهتر دریابیم چه صفاتی از حضراتشان سلب شده است.
::::::زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، سقوط کردن، از حقّ و صواب منحرف شدن آمده است.<ref>المنجد – زلل.</ref> و در معنای خطا و اشتباه و ذنب و گناه و کذب نیز به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۲۹.</ref> فتن که جمع فتنه است به معنای حیرت و سرگردانی، ضلالت و گمراهی، اثم و گناه، فضیحت و رسوایی، محنت و عذاب، و کفر و اختلاف مردم در آرا و نظریّات آمده است.<ref>القاموس المحیط ۴ / ۲۵۵ – فتن.</ref> فیّومی گفته است: فتنه به معنای محنت و ابتلاست و اصل آن از عرضۀ طلا بر آتش برای روشن شدن خوب و بد، و به دست آمدن عیار آن است. و فتن فی دینه به معنای انحراف از دین است.<ref>مصباح المنیر – فتن.</ref>
::::::در نتیجه هر کدام از معنای مذکور می‌تواند ناظر به یکی از مراحل این عمل (عرضۀ طلا بر آتش) باشد. و به معنای اختبار و آزمایش و تخلیص از غش (خالص سازی) و جنون و افساد نیز آمده است. در آیات شریفۀ قرآن هم در نوع این معنای به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۳۱.</ref> دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او قبیح. آب‌رویش یا جامه‌اش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی آلوده گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.<ref>المنجد – دنس.</ref> مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر کردار پست و ناشایست است که دل را مُدَنّس و چرکین می‌سازد.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> رجس به معنای بدبویی، کثافت و نجاست آمده است.<ref>مصباح المنیر – رجس.</ref> و هم‌چنین به معنای عمل قبیح، عتاب بر آن و وسوسۀ شیطان نیز به کار رفته است.<ref>المنجد – رجس.</ref> و در مورد شرک و شکّ و جمیع معاصی، اعمّ از کبایر و صغایر هم استعمال شده است.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref>
::::::قسمت نخست این فقره که سه جمله است با تمام معانی که برای کلمۀ زلل و فتن و دنس آوردیم، سازش دارد و می‌تواند تمام ان معانی مورد عنایت و لحاظ باشد؛ یعنی خداوند سبحان این خاندان را معصوم و مصون و ممنوع قرار داد از زلل به قول مطلق؛ بدین معنی که هر چه بر او زلل صدق کند این دودمان معصوم و محفوظ از آن هستند در تمام ادوار زندگی، و بر دامن قداستشان گرد زلل و لغزش ننشسته و نخواهد نشست. هم‌چنین نسبت به فتنه و دنس، آن هم مصون و معصوم بودن به عصمت خدایی و تأمین ربّانی و تطهیر الهی؛ جمعی هستند معصوم از خطا و لغزش و مصون از انحراف و اشتباه و محفوظ از کذب و گناه در تمام ادوار وجود؛ عناصری هستند در امان از حیرت‌ها و ضلالت‌ها و گمراهی‌ها و کفر و فضیحت‌ها و ناپسندها و جمیع چرک و کثافت‌ها و هر چه درون یا برون را آلوده و مُدَنَّس می‌سازد.
::::::امّا قسمت دوم این جملات {{عربی|"اَذهَبَ عَنکُمُ الرِّجسَ و طَهَّرکُم تَطهیراً"}} باشد. این جمله ناظر به آیۀ شریفۀ تطهیر است<ref>سورۀ احزاب: ۳۳.</ref> که به اتّفاق شیعه و مشهور عامّه در شأن خاندان رسالت {{عم}} نازل شده است و از آیاتی است که گواه عصمت این دودمان می‌باشد. در کتب تفسیری و حدیثی و کلامی مطالب بسیاری نسبت به آن رسیده است. در این جا فقط به نقل آنچه مرحوم شبّر آورده بسنده می‌نماییم و خوب است خود عزیزان به کتاب‌های مربوط، مانند تفاسیر و کتب حدیثی نیز مراجعه نمایند. وی گوید: در [[آیۀ شریفه]] تأکیداتی برای تطهیر از رجس وجود دارد. ابتداء به کلمۀ «انّما» کلام مؤکّد شده است. سپس به لام «لیذهب» از تقدیم –عنکم- اختصاص این تطهیر به این جمع استفاده می‌شود. و در آخر هم کلمه «تطهیراً» به صورت مصدر منصوب آمده است. و ارادۀ حق تعالی مستلزم وقوع است. سبب –که اراده باشد- ذکر شده و مسبّب –که تحقق از بین رفتن رجس است- اراده شده است. کسی نگوید: مقصود از طهارت عفت و پاکدامنی است نه عصمت، که در جواب می‌گوییم: برای رجس دو معنی است. یکی نجاسات و کثافات و خبائث، و دیگری گفتار و کردار ناپسند. و اوّلی قطعاً مراد نیست، پس دومی متعیّن است. علاوه که الف و لام «الرجس» برای طبیعت و ماهیّت است و ذهاب ماهیّت و از بین رفتن طبیعت به ذهاب و از بین رفتن تمام افراد آن است. علاوه که طهارت این خاندان به معنای پاک‌دامنی جای شک و شبهه نبوده تا آیه با این تأکید در مقام اثبات و اخبار از آن برآید؛ زیرا غیر از اینان پاک دامنان بسیار بوده‌اند. بنابراین آیه تعیّن پیدا می‌کند در این که مقصود از اذهاب رجس و تطهیر، امر خاصّی است که اختصاص به این خاندان دارد که همان عصمت باشد. و روایات متواتره هم از فریقین در این که مراد این دودمان هستند، رسیده است.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۷.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌|ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۳۸۳ تا ۳۸۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. آقای حسینی؛}}
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
[[پرونده:11439.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید مجتبی حسینی]]]]
{{پاسخ پرسش
::::::آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛
::::::«{{عربی|"وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً"}} و خداوند شما را از هر آلودگی‌ای پاک نگاه داشت و هر زشتی و ناپاکی‌ای را از دامن وجودتان زدود و پاکی‌ای بی‌مثل و مانند به شما کرامت فرمود. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}}<ref>رجس برای کسی است که عقل را به کار نمی‌اندازد. سوره یونس، آیه ۱۰۰</ref> این عقل، عقل شیطنت نیست، بلکه عقل تشخیص راه درست است.
| تصویر = 11662.JPG
::::::'''پاکی و طهارت:''' طهارت مقوله‌ای است که همه به دنبال آن هستند، اما راه آن را نمی‌دانند. اصل این است که مردم، طهارت‌گرا و طهارت‌طلب هستند. به ندرت دیده شده که کسی از نظر انسانی دنبال طهارت و پاکی نباشد. خداوند در همان ابتدا به [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} تصویر روشنی ارائه می‌دهد: گمان نکن که راه همواری در پیش داری! {{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا}}<ref>«مرا با آن کس که یگانه آفریده‌ام، وا بگذار»؛ سوره مدثر، آیه ۱۱</ref> در برابر تو کسانی هستند که مال و قدرت تبلیغاتی و نظامی و اقتصادی فراوان دارند؛ اما بیش از این را می‌خواهند. در برابر تو (پیامبر) چنین صحنه‌ای وجود دارد، اما ناامید و مأيوس نباش. ابتدا خداوند یک درس به پیامبر {{صل}} می‌دهد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}}<ref>«ای جامه بر خود کشیده! * برخیز و هشدار بده! * و پروردگارت را بزرگ بدار، * و جامه‌ات را پاکیزه گردان، * و از (هر) آلایش دوری کن»؛ سوره مدثر، آیات۷ - ۱</ref> به پا خیز و شروع به انذار کن. پروردگارت را بزرگ بدار. ثيابت (لباس) را پس طاهر کن و از پلیدی دوری کن. "ثياب"، هم معنی ظاهری و هم معنی باطنی دارد. "ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ" از نظر ظاهری یعنی لباست باید پاک باشد. پیامبر {{صل}} باید جاذبه داشته باشد. نباید نامرتب و عبوس باشد. از نظر باطنی، یعنی پاک‌دامن باش. {{متن قرآن|وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} یعنی پلیدی‌ها را دور کن. این آیات، یک هدایت تکوینی و یک هدایت تشریعی است. خداوند با امر تشریعی خود به پیامبر {{صل}} و به همه دستور می‌دهد از پلیدی‌ها دوری کنند، اما در آیه {{متن قرآن|وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} یک امر تکوینی هم وجود دارد؛ یعنی دوری از پلیدی‌ها به امر تکوینی حضرت حق، در پیامبر {{صل}} ایجاد شده است.
| پاسخ‌دهنده = سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌
::::::'''پیامبر الگو و نمونه است:''' در تاریخ زندگانی پیامبر {{صل}}، حتی قبل از بعثت یا قبل از بلوغ ایشان، هیچ‌کس حتی یک خطا از ایشان ندیده است. اگر قرار باشد کسی به عنوان نماینده انجام کاری معرفی شود، باید استانداردهایی داشته باشد؛ مثلاً خوش‌چهره باشد، از نظر ظاهری مورد قبول باشد و... خداوند هم برای معرفی پیامبرش، استانداردها را در نظر می‌گیرد. پیامبر {{صل}} لبخندشان ترک نمی‌شد. پیش از همگان سلام می‌دادند و همیشه معطر و مؤدب بودند. حتی یک نفر در طول تاریخ، از پیامبر {{صل}} تندخویی ندیده است. از قلب سرشار از خدای پیامبر {{صل}} و [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} هرگز ناسزا و تندی و حق‌کشی و غیبت و تهمت بیرون نمی‌آید.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::'''طهارت‌های خاص:''' ولادت پیامبر {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} خیلی خاص است. از موارد خاص آن، طهارتِ مولد و نطفه پاک است. امانتی الهی که در اصلاب و ارحام، نسل به نسل منتقل شده است. ایشان نورهایی بوده‌اند که در دنیا قالب جسمانی پیدا کرده‌اند. {{عربی|"أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ"}}<ref>مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۷۲۱.</ref> وجود اصلی این بزرگواران نور است و آن نور، هنوز هست.
::::::'''طهارت قلبی:''' ماهیت نور، آلودگی‌پذیر نیست. وقتی چیزی از نور کم شود، در برابر آلودگی، آسیب‌پذیر می‌شود. پس باید مواظب قلب‌ها بود. طهارت باید از قلب (نه فقط سر و وضع ظاهری) آغاز شود. [[ائمه]]{{عم}} نورند و مادامی که این نور باشد، نه آلوده است و نه آلوده می‌شود و رفع آلودگی هم می‌کند.
::::::'''[[ائمه]] {{عم}} مطهرند:''' [[امام حسین|سیدالشهدا]] {{ع}} نه تنها طاهر و معنیِ طُهر هستند که مطهِّر و مطهَّر هم هستند. یکی از مطهِّرات، آفتاب است. آفتاب، مثالی از مطهِّر بودن نور است. آفتاب به هر جایی بتابد، پاکی به همراه می‌آورد. قلب‌ها بیش از هر چیز، نیازمند نورند. هرکس به نسبتی، از این نور برخوردار است. در همه قلب‌ها، بهره‌ای از نور [[اهل بیت]] {{عم}} وجود دارد. فردی خدمت امام رسید و گفت: اینکه می‌گویند مؤمن برادر مؤمن است، یعنی چه؟! امام فرمودند: مؤمن برادر مؤمن است، اما نه برادر ناتنی، بلکه تنی هستند، یعنی هم مادر و هم پدرشان یکی است. پدر مؤمن، نور و مادر مؤمن، رحمت است. مؤمن ثمره امتزاج و ازدواج نور و رحمت است. {{عربی|"الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ"}}<ref>فضائل الشیعه، ص ۲۷</ref> پس همه مؤمنین می‌توانند پاک و پاک‌کننده باشند.
::::::'''مؤمن از نور و پاکی بهره‌مند است:''' هر مؤمنی بهره‌ای از نور [[ائمه]] {{عم}} دارد. هر مؤمنی عزیز است. کسی که با مؤمن در بیفتد، با نور در افتاده است. نباید با مؤمن دشمنی داشت. {{متن قرآن|...وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref>«در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای»؛ سوره حشر، آیه ۱۰</ref>
::::::'''رابطه شیعه و معصوم:''' {{عربی|"شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا، يَسُوؤُهُمْ مَا يَسُوؤُنَا، وَ يَسُرُّهُمْ مَا يَسُرُّنَا"}}<ref>امالی طوسی، ص ۲۹۹</ref> شیعیان از حواشی گل و طینت اهل‌بیت {{عم}} خلق شده‌اند؛ لذا آنها با ائمه {{عم}}، احساس انس می‌کنند. روایت است که شیطان نسبت به شیعه حساس‌تر است و جاذبه‌های زیادی فراهم می‌کند تا او را از طهارت، خارج کند.
::::::'''چشم و گوش پاک:''' طهارت قلب در اعتقاد، اخلاق سالم و نیت خالص است. انسان بعد از شنیدن‌ها و دیدن بعضی چیزها حال خوبی ندارد. روح در ظرف ناپاکی‌ها آلوده می‌شود؛ لذا کنترل چشم و گوش و زبان در طهارت قلب تأثیر دارد» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۲ ص: ۱۱۶ تا ۱۱۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های وابسته==
«{{متن حدیث|عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَّهَرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذهَبَ عَنکُمُ الرَّجسَ البَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً}} این جملات در مقام بیان نقایصی است که [[خداوند سبحان]] از این [[دودمان]] سلب نموده و در آنان راه نیافته. به عبارت ساده‌تر می‌توان چنین گفت: همان‌گونه که نسبت به ذات قدّوس [[الهی]] قائل به صفات ثبوتیّه و صفات سلبیّه هستیم، نسبت به این [[خاندان]] هم این چنین است. این جملات بیان‌گر صفات سلبیّه حضراتشان می‌باشد: شما خاندانی هستید که زلل، فِتن، دنس و [[رجس]] در شما راه ندارد، به [[تطهیر]] خدایی از این [[عیوب]] و نقایص مبرّا و [[پاکیزه]] هستند. این پنج عبارت به دو قسمت منقسم می‌شود. دستۀ اول شامل سه جملۀ {{متن حدیث|عَصَمَکم، آمَنَکُم و طَهَّرَکُم}} (در طهّرکم من الدّنس) در مقام توضیح صفات سلب شدۀ از این خاندان است، و دو جمله بعد {{متن حدیث|أذهَبَ و طَهَّرَکُم}} (در طهّرکم تطهیراً)برگرفته از [[آیه کریمه]] [[قرآن]] است. خوب است در ابتدا معانی این کلمات را توضیحی بدهیم تا بهتر دریابیم چه صفاتی از حضراتشان سلب شده است.
{{پرسش‌های وابسته}}
 
{{ستون-شروع|2}}
زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، [[سقوط]] کردن، از [[حقّ]] و صواب [[منحرف]] شدن آمده است.<ref>المنجد – زلل.</ref> و در معنای [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[ذنب]] و [[گناه]] و [[کذب]] نیز به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۲۹.</ref> [[فتن]] که جمع [[فتنه]] است به معنای [[حیرت]] و [[سرگردانی]]، [[ضلالت]] و [[گمراهی]]، [[اثم]] و گناه، فضیحت و [[رسوایی]]، [[محنت]] و [[عذاب]]، و [[کفر]] و [[اختلاف مردم]] در آرا و نظریّات آمده است.<ref>القاموس المحیط ۴ / ۲۵۵ – فتن.</ref> فیّومی گفته است: فتنه به معنای محنت و ابتلاست و اصل آن از عرضۀ طلا بر [[آتش]] برای روشن شدن خوب و بد، و به دست آمدن عیار آن است. و فتن فی دینه به معنای [[انحراف]] از [[دین]] است<ref>مصباح المنیر – فتن.</ref>.
# [[مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]  
 
در نتیجه هر کدام از معنای مذکور می‌تواند ناظر به یکی از مراحل این [[عمل]] (عرضۀ طلا بر [[آتش]]) باشد. و به معنای [[اختبار]] و [[آزمایش]] و [[تخلیص]] از [[غش]] ([[خالص]] سازی) و [[جنون]] و [[افساد]] نیز آمده است. در [[آیات]] شریفۀ [[قرآن]] هم در نوع این معنای به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۳۱.</ref> دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او [[قبیح]]. آب‌رویش یا جامه‌اش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی [[آلوده]] گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.<ref>المنجد – دنس.</ref> مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر [[کردار]] [[پست]] و [[ناشایست]] است که [[دل]] را مُدَنّس و چرکین می‌سازد.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> [[رجس]] به معنای بدبویی، کثافت و [[نجاست]] آمده است.<ref>مصباح المنیر – رجس.</ref> و هم‌چنین به معنای [[عمل قبیح]]، [[عتاب]] بر آن و وسوسۀ [[شیطان]] نیز به کار رفته است.<ref>المنجد – رجس.</ref> و در مورد [[شرک]] و [[شکّ]] و جمیع [[معاصی]]، اعمّ از کبایر و صغایر هم استعمال شده است<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref>.
 
قسمت نخست این فقره که سه جمله است با تمام معانی که برای کلمۀ زلل و [[فتن]] و دنس آوردیم، [[سازش]] دارد و می‌تواند تمام ان معانی مورد [[عنایت]] و لحاظ باشد؛ یعنی [[خداوند سبحان]] این [[خاندان]] را [[معصوم]] و مصون و ممنوع قرار داد از زلل به قول مطلق؛ بدین معنی که هر چه بر او زلل [[صدق]] کند این [[دودمان]] معصوم و محفوظ از آن هستند در تمام ادوار [[زندگی]]، و بر دامن قداستشان گرد زلل و [[لغزش]] ننشسته و نخواهد نشست. هم‌چنین نسبت به [[فتنه]] و دنس، آن هم مصون و معصوم بودن به [[عصمت]] خدایی و تأمین ربّانی و [[تطهیر الهی]]؛ جمعی هستند [[معصوم از خطا]] و لغزش و مصون از [[انحراف]] و [[اشتباه]] و محفوظ از [[کذب]] و [[گناه]] در تمام ادوار وجود؛ عناصری هستند در [[امان]] از حیرت‌ها و [[ضلالت‌ها]] و [[گمراهی‌ها]] و [[کفر]] و فضیحت‌ها و ناپسندها و جمیع چرک و کثافت‌ها و هر چه درون یا برون را [[آلوده]] و مُدَنَّس می‌سازد.
 
امّا قسمت دوم این جملات {{متن حدیث|اَذهَبَ عَنکُمُ الرِّجسَ و طَهَّرکُم تَطهیراً}} باشد. این جمله ناظر به آیۀ شریفۀ [[تطهیر]] است<ref>سورۀ احزاب: ۳۳.</ref> که به اتّفاق [[شیعه]] و مشهور عامّه در [[شأن]] [[خاندان رسالت]]{{عم}} نازل شده است و از آیاتی است که [[گواه]] [[عصمت]] این [[دودمان]] می‌باشد. در کتب [[تفسیری]] و [[حدیثی]] و [[کلامی]] مطالب بسیاری نسبت به آن رسیده است. در این جا فقط به نقل آنچه مرحوم شبّر آورده بسنده می‌نماییم و خوب است خود عزیزان به کتاب‌های مربوط، مانند [[تفاسیر]] و [[کتب حدیثی]] نیز مراجعه نمایند. وی گوید: در آیۀ شریفه تأکیداتی برای تطهیر از [[رجس]] وجود دارد. ابتداء به کلمۀ «انّما» [[کلام]] مؤکّد شده است. سپس به لام «لیذهب» از تقدیم –عنکم- اختصاص این تطهیر به این جمع استفاده می‌شود. و در آخر هم کلمه «تطهیراً» به صورت مصدر [[منصوب]] آمده است. و ارادۀ [[حق تعالی]] مستلزم وقوع است. سبب –که [[اراده]] باشد- ذکر شده و مسبّب –که تحقق از بین رفتن رجس است- اراده شده است. کسی نگوید: مقصود از [[طهارت]] [[عفت]] و [[پاکدامنی]] است نه عصمت، که در جواب می‌گوییم: برای رجس دو معنی است. یکی نجاسات و کثافات و خبائث، و دیگری گفتار و [[کردار]] [[ناپسند]]. و اوّلی قطعاً مراد نیست، پس دومی متعیّن است. علاوه که الف و لام «[[الرجس]]» برای [[طبیعت]] و ماهیّت است و ذهاب ماهیّت و از بین رفتن طبیعت به ذهاب و از بین رفتن تمام افراد آن است. علاوه که طهارت این [[خاندان]] به معنای [[پاک‌دامنی]] جای [[شک]] و [[شبهه]] نبوده تا [[آیه]] با این تأکید در [[مقام اثبات]] و [[اخبار]] از آن برآید؛ زیرا غیر از اینان [[پاک]] دامنان بسیار بوده‌اند. بنابراین آیه تعیّن پیدا می‌کند در این که مقصود از [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]]، [[امر]] خاصّی است که اختصاص به این [[خاندان]] دارد که همان [[عصمت]] باشد. و [[روایات]] [[متواتره]] هم از [[فریقین]] در این که مراد این [[دودمان]] هستند، رسیده است<ref>الانوار اللامعه ۱۲۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌|ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص۳۸۳ تا ۳۸۵.</ref>
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آقای حسینی؛
| تصویر = 11439.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید مجتبی حسینی
| پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
«{{متن حدیث|وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً}} و [[خداوند]] شما را از هر آلودگی‌ای [[پاک]] نگاه داشت و هر [[زشتی]] و ناپاکی‌ای را از دامن وجودتان زدود و پاکی‌ای بی‌مثل و مانند به شما [[کرامت]] فرمود. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}}<ref>رجس برای کسی است که عقل را به کار نمی‌اندازد. سوره یونس، آیه ۱۰۰.</ref> این [[عقل]]، عقل [[شیطنت]] نیست، بلکه عقل تشخیص راه درست است.
 
'''[[پاکی]] و [[طهارت]]:''' طهارت مقوله‌ای است که همه به دنبال آن هستند، اما راه آن را نمی‌دانند. اصل این است که [[مردم]]، طهارت‌گرا و طهارت‌طلب هستند. به ندرت دیده شده که کسی از نظر [[انسانی]] دنبال طهارت و پاکی نباشد. خداوند در همان ابتدا به [[پیامبر]]{{صل}} تصویر روشنی ارائه می‌دهد: [[گمان]] نکن که راه همواری در پیش داری! {{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا}}<ref>«مرا با آن کس که یگانه آفریده‌ام، وا بگذار»؛ سوره مدثر، آیه ۱۱.</ref> در برابر تو کسانی هستند که [[مال]] و [[قدرت]] [[تبلیغاتی]] و نظامی و [[اقتصادی]] فراوان دارند؛ اما بیش از این را می‌خواهند. در برابر تو (پیامبر) چنین صحنه‌ای وجود دارد، اما [[ناامید]] و مأيوس نباش. ابتدا خداوند یک درس به پیامبر{{صل}} می‌دهد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}}<ref>«ای جامه بر خود کشیده! * برخیز و هشدار بده! * و پروردگارت را بزرگ بدار، * و جامه‌ات را پاکیزه گردان، * و از (هر) آلایش دوری کن»؛ سوره مدثر، آیات۷ - ۱.</ref> به پا خیز و شروع به [[انذار]] کن. پروردگارت را بزرگ بدار. ثيابت ([[لباس]]) را پس طاهر کن و از [[پلیدی]] دوری کن. "ثياب"، هم معنی ظاهری و هم معنی [[باطنی]] دارد. {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} از نظر ظاهری یعنی لباست باید پاک باشد. پیامبر{{صل}} باید [[جاذبه]] داشته باشد. نباید نامرتب و [[عبوس]] باشد. از نظر باطنی، یعنی پاک‌دامن باش. {{متن قرآن|وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} یعنی [[پلیدی‌ها]] را دور کن. این [[آیات]]، یک [[هدایت تکوینی]] و یک [[هدایت تشریعی]] است. [[خداوند]] با [[امر تشریعی]] خود به [[پیامبر]]{{صل}} و به همه دستور می‌دهد از پلیدی‌ها دوری کنند، اما در [[آیه]] {{متن قرآن|وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} یک [[امر تکوینی]] هم وجود دارد؛ یعنی دوری از پلیدی‌ها به امر تکوینی [[حضرت حق]]، در پیامبر{{صل}} ایجاد شده است.
 
'''پیامبر [[الگو]] و نمونه است:''' در [[تاریخ زندگانی پیامبر]]{{صل}}، حتی [[قبل از بعثت]] یا قبل از [[بلوغ]] ایشان، هیچ‌کس حتی یک [[خطا]] از ایشان ندیده است. اگر قرار باشد کسی به عنوان [[نماینده]] انجام کاری معرفی شود، باید استانداردهایی داشته باشد؛ مثلاً خوش‌چهره باشد، از نظر ظاهری مورد قبول باشد و... خداوند هم برای معرفی پیامبرش، استانداردها را در نظر می‌گیرد. پیامبر{{صل}} لبخندشان ترک نمی‌شد. پیش از همگان [[سلام]] می‌دادند و همیشه [[معطر]] و مؤدب بودند. حتی یک نفر در طول [[تاریخ]]، از پیامبر{{صل}} [[تندخویی]] ندیده است. از [[قلب]] سرشار از خدای پیامبر{{صل}} و [[حضرت علی]]{{ع}} هرگز [[ناسزا]] و تندی و [[حق‌کشی]] و [[غیبت]] و [[تهمت]] بیرون نمی‌آید.
 
'''طهارت‌های خاص:''' ولادت پیامبر{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} خیلی خاص است. از موارد خاص آن، طهارتِ مولد و نطفه [[پاک]] است. امانتی [[الهی]] که در اصلاب و [[ارحام]]، [[نسل]] به نسل منتقل شده است. ایشان نورهایی بوده‌اند که در [[دنیا]] قالب [[جسمانی]] پیدا کرده‌اند. {{عربی|"أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ"}}<ref>مصباح المتهجد، ج ۲، ص۷۲۱.</ref> وجود اصلی این بزرگواران [[نور]] است و آن نور، هنوز هست.
 
'''[[طهارت]] [[قلبی]]:''' ماهیت نور، آلودگی‌پذیر نیست. وقتی چیزی از نور کم شود، در برابر [[آلودگی]]، آسیب‌پذیر می‌شود. پس باید مواظب قلب‌ها بود. طهارت باید از قلب (نه فقط سر و وضع ظاهری) آغاز شود. ائمه{{عم}} نورند و مادامی که این نور باشد، نه [[آلوده]] است و نه آلوده می‌شود و رفع آلودگی هم می‌کند.
 
'''ائمه{{عم}} مطهرند:''' [[سیدالشهدا]]{{ع}} نه تنها طاهر و معنیِ [[طُهر]] هستند که مطهِّر و [[مطهَّر]] هم هستند. یکی از مطهِّرات، [[آفتاب]] است. آفتاب، مثالی از مطهِّر بودن [[نور]] است. آفتاب به هر جایی بتابد، [[پاکی]] به همراه می‌آورد. قلب‌ها بیش از هر چیز، نیازمند نورند. هرکس به نسبتی، از این نور برخوردار است. در همه قلب‌ها، بهره‌ای از نور [[اهل بیت]]{{عم}} وجود دارد. فردی خدمت [[امام]] رسید و گفت: اینکه می‌گویند [[مؤمن]] [[برادر]] مؤمن است، یعنی چه؟! امام فرمودند: مؤمن برادر مؤمن است، اما نه برادر ناتنی، بلکه تنی هستند، یعنی هم مادر و هم پدرشان یکی است. پدر مؤمن، نور و مادر مؤمن، [[رحمت]] است. مؤمن ثمره امتزاج و [[ازدواج]] نور و رحمت است. {{متن حدیث|الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ}}<ref>فضائل الشیعه، ص۲۷.</ref> پس همه [[مؤمنین]] می‌توانند [[پاک]] و پاک‌کننده باشند.
 
'''مؤمن از نور و پاکی بهره‌مند است:''' هر مؤمنی بهره‌ای از [[نور ائمه]]{{عم}} دارد. هر مؤمنی [[عزیز]] است. کسی که با مؤمن در بیفتد، با نور در افتاده است. نباید با مؤمن [[دشمنی]] داشت. {{متن قرآن|...وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref>«در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای»؛ سوره حشر، آیه ۱۰.</ref>
 
'''رابطه [[شیعه]] و [[معصوم]]:''' {{وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ|شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا، يَسُوؤُهُمْ مَا يَسُوؤُنَا، وَ يَسُرُّهُمْ مَا يَسُرُّنَا}}<ref>امالی طوسی، ص۲۹۹.</ref> [[شیعیان]] از حواشی گل و [[طینت]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} [[خلق]] شده‌اند؛ لذا آنها با [[ائمه]]{{عم}}، [[احساس]] انس می‌کنند. [[روایت]] است که [[شیطان]] نسبت به شیعه حساس‌تر است و جاذبه‌های زیادی فراهم می‌کند تا او را از [[طهارت]]، خارج کند.
 
'''چشم و گوش پاک:''' [[طهارت قلب]] در [[اعتقاد]]، [[اخلاق]] سالم و [[نیت خالص]] است. [[انسان]] بعد از شنیدن‌ها و دیدن بعضی چیزها حال خوبی ندارد. [[روح]] در ظرف ناپاکی‌ها [[آلوده]] می‌شود؛ لذا کنترل چشم و گوش و زبان در طهارت قلب تأثیر دارد»<ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۲]]؛ ص۱۱۶ تا ۱۱۹.</ref>.
}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش وابسته}}
# [[مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
## <sub>[[مقام نور الله به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[مقام نور الله به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
# [[مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
خط ۷۸: خط ۸۹:
# [[مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]  
# [[مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)]]
## <sub>[[مقام صراط مستقیم به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[مقام صراط مستقیم به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
# [[مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)]]  
# [[مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)]]
## <sub>[[قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub>
# [[مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}
 
 


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل‌های پرسش دانشنامه]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:مقام معصوم]]
[[رده:پرسمان مقام معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۰

مقام طهارت به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم
مدخل اصلیمقام معصوم

مقام طهارت به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های مقام معصوم، طهارت و مقام طهارت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید احمد خاتمی

آیت الله سید احمد خاتمی در کتاب «در آستان امامان معصوم» در این‌باره گفته‌ است:

««طَهَّرَكُمْ» به معنای "پاکی از آلودگی" است که هم بر "طهارت ظاهری" به کار رفته مانند: ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ[۱]؛ و هم در "طهارت معنوی" مانند: ﴿لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ[۲] «الدَّنَسِ» نقطه مقابل "طهارت" است و به معنای "چرک و آلودگی ظاهری یا معنوی" است. «اَلرِّجْسَ» به معنای "پلید و آلوده" است؛ چه آلودگی ظاهری و چه آلودگی معنوی. "رجس" در قرآن کریم، در هر دو نوع به کار رفته است؛ اما رجس ظاهری: ﴿إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ[۳] جمله: ﴿دَمًا مَّسْفُوحًا مصداق پلیدی ظاهری است و ﴿مَيْتَةً... أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ مصداق پلیدی معنوی است. در قرآن در اکثر موارد "رجس" در "پلیدی معنوی" به کار رفته است به عنوان نمونه:

  1. در سوره مائده، شراب و قمار، رجس نامیده شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴] روشن است که شراب و قمار، پلیدی معنوی است، پلیدی ظاهری مثل خون نیست که هرکس به طبع انسانی‌اش از آن اجتناب نماید.
  2. در سوره توبه، منافقان، رجس نامیده شده‌اند: ﴿فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ[۵]
  3. سوره توبه: ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ[۶]. تردیدی نیست که این پلیدی، "پلیدی معنوی" است، نه پلیدی ظاهری.
  4. در سوره حج، بت‌پرستی، رجس نامیده شده است: ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ[۷] ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸] این آیه شریفه از دلایل قرآنی بر عصمت اهل بیت(ع) است[۹].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛
حجت الاسلام و المسلمین سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌ در کتاب «جامعه در حرم» در این‌باره گفته‌ است:

««عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَّهَرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذهَبَ عَنکُمُ الرَّجسَ البَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً» این جملات در مقام بیان نقایصی است که خداوند سبحان از این دودمان سلب نموده و در آنان راه نیافته. به عبارت ساده‌تر می‌توان چنین گفت: همان‌گونه که نسبت به ذات قدّوس الهی قائل به صفات ثبوتیّه و صفات سلبیّه هستیم، نسبت به این خاندان هم این چنین است. این جملات بیان‌گر صفات سلبیّه حضراتشان می‌باشد: شما خاندانی هستید که زلل، فِتن، دنس و رجس در شما راه ندارد، به تطهیر خدایی از این عیوب و نقایص مبرّا و پاکیزه هستند. این پنج عبارت به دو قسمت منقسم می‌شود. دستۀ اول شامل سه جملۀ «عَصَمَکم، آمَنَکُم و طَهَّرَکُم» (در طهّرکم من الدّنس) در مقام توضیح صفات سلب شدۀ از این خاندان است، و دو جمله بعد «أذهَبَ و طَهَّرَکُم» (در طهّرکم تطهیراً)برگرفته از آیه کریمه قرآن است. خوب است در ابتدا معانی این کلمات را توضیحی بدهیم تا بهتر دریابیم چه صفاتی از حضراتشان سلب شده است.

زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، سقوط کردن، از حقّ و صواب منحرف شدن آمده است.[۱۰] و در معنای خطا و اشتباه و ذنب و گناه و کذب نیز به کار رفته است.[۱۱] فتن که جمع فتنه است به معنای حیرت و سرگردانی، ضلالت و گمراهی، اثم و گناه، فضیحت و رسوایی، محنت و عذاب، و کفر و اختلاف مردم در آرا و نظریّات آمده است.[۱۲] فیّومی گفته است: فتنه به معنای محنت و ابتلاست و اصل آن از عرضۀ طلا بر آتش برای روشن شدن خوب و بد، و به دست آمدن عیار آن است. و فتن فی دینه به معنای انحراف از دین است[۱۳].

در نتیجه هر کدام از معنای مذکور می‌تواند ناظر به یکی از مراحل این عمل (عرضۀ طلا بر آتش) باشد. و به معنای اختبار و آزمایش و تخلیص از غش (خالص سازی) و جنون و افساد نیز آمده است. در آیات شریفۀ قرآن هم در نوع این معنای به کار رفته است.[۱۴] دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او قبیح. آب‌رویش یا جامه‌اش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی آلوده گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.[۱۵] مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر کردار پست و ناشایست است که دل را مُدَنّس و چرکین می‌سازد.[۱۶] رجس به معنای بدبویی، کثافت و نجاست آمده است.[۱۷] و هم‌چنین به معنای عمل قبیح، عتاب بر آن و وسوسۀ شیطان نیز به کار رفته است.[۱۸] و در مورد شرک و شکّ و جمیع معاصی، اعمّ از کبایر و صغایر هم استعمال شده است[۱۹].

قسمت نخست این فقره که سه جمله است با تمام معانی که برای کلمۀ زلل و فتن و دنس آوردیم، سازش دارد و می‌تواند تمام ان معانی مورد عنایت و لحاظ باشد؛ یعنی خداوند سبحان این خاندان را معصوم و مصون و ممنوع قرار داد از زلل به قول مطلق؛ بدین معنی که هر چه بر او زلل صدق کند این دودمان معصوم و محفوظ از آن هستند در تمام ادوار زندگی، و بر دامن قداستشان گرد زلل و لغزش ننشسته و نخواهد نشست. هم‌چنین نسبت به فتنه و دنس، آن هم مصون و معصوم بودن به عصمت خدایی و تأمین ربّانی و تطهیر الهی؛ جمعی هستند معصوم از خطا و لغزش و مصون از انحراف و اشتباه و محفوظ از کذب و گناه در تمام ادوار وجود؛ عناصری هستند در امان از حیرت‌ها و ضلالت‌ها و گمراهی‌ها و کفر و فضیحت‌ها و ناپسندها و جمیع چرک و کثافت‌ها و هر چه درون یا برون را آلوده و مُدَنَّس می‌سازد.

امّا قسمت دوم این جملات «اَذهَبَ عَنکُمُ الرِّجسَ و طَهَّرکُم تَطهیراً» باشد. این جمله ناظر به آیۀ شریفۀ تطهیر است[۲۰] که به اتّفاق شیعه و مشهور عامّه در شأن خاندان رسالت(ع) نازل شده است و از آیاتی است که گواه عصمت این دودمان می‌باشد. در کتب تفسیری و حدیثی و کلامی مطالب بسیاری نسبت به آن رسیده است. در این جا فقط به نقل آنچه مرحوم شبّر آورده بسنده می‌نماییم و خوب است خود عزیزان به کتاب‌های مربوط، مانند تفاسیر و کتب حدیثی نیز مراجعه نمایند. وی گوید: در آیۀ شریفه تأکیداتی برای تطهیر از رجس وجود دارد. ابتداء به کلمۀ «انّما» کلام مؤکّد شده است. سپس به لام «لیذهب» از تقدیم –عنکم- اختصاص این تطهیر به این جمع استفاده می‌شود. و در آخر هم کلمه «تطهیراً» به صورت مصدر منصوب آمده است. و ارادۀ حق تعالی مستلزم وقوع است. سبب –که اراده باشد- ذکر شده و مسبّب –که تحقق از بین رفتن رجس است- اراده شده است. کسی نگوید: مقصود از طهارت عفت و پاکدامنی است نه عصمت، که در جواب می‌گوییم: برای رجس دو معنی است. یکی نجاسات و کثافات و خبائث، و دیگری گفتار و کردار ناپسند. و اوّلی قطعاً مراد نیست، پس دومی متعیّن است. علاوه که الف و لام «الرجس» برای طبیعت و ماهیّت است و ذهاب ماهیّت و از بین رفتن طبیعت به ذهاب و از بین رفتن تمام افراد آن است. علاوه که طهارت این خاندان به معنای پاک‌دامنی جای شک و شبهه نبوده تا آیه با این تأکید در مقام اثبات و اخبار از آن برآید؛ زیرا غیر از اینان پاک دامنان بسیار بوده‌اند. بنابراین آیه تعیّن پیدا می‌کند در این که مقصود از اذهاب رجس و تطهیر، امر خاصّی است که اختصاص به این خاندان دارد که همان عصمت باشد. و روایات متواتره هم از فریقین در این که مراد این دودمان هستند، رسیده است[۲۱].[۲۲]
۲. آقای حسینی؛
آقایسید مجتبی حسینی در کتاب «مقامات اولیاء» در این‌باره گفته‌ است:

««وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً» و خداوند شما را از هر آلودگی‌ای پاک نگاه داشت و هر زشتی و ناپاکی‌ای را از دامن وجودتان زدود و پاکی‌ای بی‌مثل و مانند به شما کرامت فرمود. قرآن می‌فرماید: ﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ[۲۳] این عقل، عقل شیطنت نیست، بلکه عقل تشخیص راه درست است.

پاکی و طهارت: طهارت مقوله‌ای است که همه به دنبال آن هستند، اما راه آن را نمی‌دانند. اصل این است که مردم، طهارت‌گرا و طهارت‌طلب هستند. به ندرت دیده شده که کسی از نظر انسانی دنبال طهارت و پاکی نباشد. خداوند در همان ابتدا به پیامبر(ص) تصویر روشنی ارائه می‌دهد: گمان نکن که راه همواری در پیش داری! ﴿ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا[۲۴] در برابر تو کسانی هستند که مال و قدرت تبلیغاتی و نظامی و اقتصادی فراوان دارند؛ اما بیش از این را می‌خواهند. در برابر تو (پیامبر) چنین صحنه‌ای وجود دارد، اما ناامید و مأيوس نباش. ابتدا خداوند یک درس به پیامبر(ص) می‌دهد. ﴿يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ[۲۵] به پا خیز و شروع به انذار کن. پروردگارت را بزرگ بدار. ثيابت (لباس) را پس طاهر کن و از پلیدی دوری کن. "ثياب"، هم معنی ظاهری و هم معنی باطنی دارد. ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ از نظر ظاهری یعنی لباست باید پاک باشد. پیامبر(ص) باید جاذبه داشته باشد. نباید نامرتب و عبوس باشد. از نظر باطنی، یعنی پاک‌دامن باش. ﴿وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ یعنی پلیدی‌ها را دور کن. این آیات، یک هدایت تکوینی و یک هدایت تشریعی است. خداوند با امر تشریعی خود به پیامبر(ص) و به همه دستور می‌دهد از پلیدی‌ها دوری کنند، اما در آیه ﴿وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ یک امر تکوینی هم وجود دارد؛ یعنی دوری از پلیدی‌ها به امر تکوینی حضرت حق، در پیامبر(ص) ایجاد شده است.

پیامبر الگو و نمونه است: در تاریخ زندگانی پیامبر(ص)، حتی قبل از بعثت یا قبل از بلوغ ایشان، هیچ‌کس حتی یک خطا از ایشان ندیده است. اگر قرار باشد کسی به عنوان نماینده انجام کاری معرفی شود، باید استانداردهایی داشته باشد؛ مثلاً خوش‌چهره باشد، از نظر ظاهری مورد قبول باشد و... خداوند هم برای معرفی پیامبرش، استانداردها را در نظر می‌گیرد. پیامبر(ص) لبخندشان ترک نمی‌شد. پیش از همگان سلام می‌دادند و همیشه معطر و مؤدب بودند. حتی یک نفر در طول تاریخ، از پیامبر(ص) تندخویی ندیده است. از قلب سرشار از خدای پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) هرگز ناسزا و تندی و حق‌کشی و غیبت و تهمت بیرون نمی‌آید.

طهارت‌های خاص: ولادت پیامبر(ص) و ائمه(ع) خیلی خاص است. از موارد خاص آن، طهارتِ مولد و نطفه پاک است. امانتی الهی که در اصلاب و ارحام، نسل به نسل منتقل شده است. ایشان نورهایی بوده‌اند که در دنیا قالب جسمانی پیدا کرده‌اند. "أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ"[۲۶] وجود اصلی این بزرگواران نور است و آن نور، هنوز هست.

طهارت قلبی: ماهیت نور، آلودگی‌پذیر نیست. وقتی چیزی از نور کم شود، در برابر آلودگی، آسیب‌پذیر می‌شود. پس باید مواظب قلب‌ها بود. طهارت باید از قلب (نه فقط سر و وضع ظاهری) آغاز شود. ائمه(ع) نورند و مادامی که این نور باشد، نه آلوده است و نه آلوده می‌شود و رفع آلودگی هم می‌کند.

ائمه(ع) مطهرند: سیدالشهدا(ع) نه تنها طاهر و معنیِ طُهر هستند که مطهِّر و مطهَّر هم هستند. یکی از مطهِّرات، آفتاب است. آفتاب، مثالی از مطهِّر بودن نور است. آفتاب به هر جایی بتابد، پاکی به همراه می‌آورد. قلب‌ها بیش از هر چیز، نیازمند نورند. هرکس به نسبتی، از این نور برخوردار است. در همه قلب‌ها، بهره‌ای از نور اهل بیت(ع) وجود دارد. فردی خدمت امام رسید و گفت: اینکه می‌گویند مؤمن برادر مؤمن است، یعنی چه؟! امام فرمودند: مؤمن برادر مؤمن است، اما نه برادر ناتنی، بلکه تنی هستند، یعنی هم مادر و هم پدرشان یکی است. پدر مؤمن، نور و مادر مؤمن، رحمت است. مؤمن ثمره امتزاج و ازدواج نور و رحمت است. «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ»[۲۷] پس همه مؤمنین می‌توانند پاک و پاک‌کننده باشند.

مؤمن از نور و پاکی بهره‌مند است: هر مؤمنی بهره‌ای از نور ائمه(ع) دارد. هر مؤمنی عزیز است. کسی که با مؤمن در بیفتد، با نور در افتاده است. نباید با مؤمن دشمنی داشت. ﴿...وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ[۲۸]

رابطه شیعه و معصوم: الگو:وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ[۲۹] شیعیان از حواشی گل و طینت اهل‌بیت(ع) خلق شده‌اند؛ لذا آنها با ائمه(ع)، احساس انس می‌کنند. روایت است که شیطان نسبت به شیعه حساس‌تر است و جاذبه‌های زیادی فراهم می‌کند تا او را از طهارت، خارج کند.

چشم و گوش پاک: طهارت قلب در اعتقاد، اخلاق سالم و نیت خالص است. انسان بعد از شنیدن‌ها و دیدن بعضی چیزها حال خوبی ندارد. روح در ظرف ناپاکی‌ها آلوده می‌شود؛ لذا کنترل چشم و گوش و زبان در طهارت قلب تأثیر دارد»[۳۰].

پرسش‌های وابسته

  1. مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام نور الله به چه معناست؟ (پرسش)
  2. مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  3. مقام باب الله به چه معناست؟ (پرسش)
  4. مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)
  5. مقام وعد الله به چه معناست؟ (پرسش)
  6. مقام سبیل الله به چه معناست؟ (پرسش)
  7. مقام صاحب الزمان به چه معناست؟ (پرسش)
  8. مقام میثاق الله به چه معناست؟ (پرسش)
  9. مقام اجتباء به چه معناست؟ (پرسش)
  10. مقام اختیار به چه معناست؟ (پرسش)
  11. مقام اصطفاء به چه معناست؟ (پرسش)
  12. مقام شهادت به چه معناست؟ (پرسش)
  13. مقام تأیید الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  14. مقام ارتضاء به چه معناست؟ (پرسش)
  15. مقام ولی نعمت به چه معناست؟ (پرسش)
  16. مقام امین الله به چه معناست؟ (پرسش)
  17. مقام امانت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  18. مقام خلافت الهی به چه معناست؟ (پرسش):
    1. مقام خلافت الهی در عالم اجسام به چه معناست؟ (پرسش)
    2. مقام خلافت الهی در عالم مجردات به چه معناست؟ (پرسش)
  19. مقام انسان کامل به چه معناست؟ (پرسش)
  20. مقام حجت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
  21. مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)
  22. مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)
  23. مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)
    1. مقام صراط مستقیم به چه معناست؟ (پرسش)
  24. مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)
    1. قسیم النار و الجنة به چه معناست؟ (پرسش)
  25. مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)
  26. مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)

پانویس

  1. و جامه‌ات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه۴.
  2. آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه۴۱.
  3. مگر آن‌که مردار باشد، یا خونی که از بدن حیوان بیرون ریخته و یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند؛ سوره انعام، آیه۱۴۵.
  4. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! جز این نیست که شراب و قمار و بت‌های نصب شده (عبادت آنها، قربانی برای آنها و خوردن گوشت آن قربانی) و تیرهای قرعه و قمار، نجس و پلید و از اختراعات شیطان است، پس از آنها دوری کنید، شاید رستگار شوید؛ سوره مائده، آیه۹۰.
  5. از آنان اعراض کنید؛ زیرا آنان پلید و ناپاکند؛ سوره توبه، آیه۹۵.
  6. اما کسانی که در دل‌های آنان بیماری (شرک، کفر و نفاق) است، پلیدی بر پلیدی آنان افزود و مردند در حالی که کافر بودند؛ سوره توبه، آیه۱۲۵.
  7. پس، از پلیدی که عبارت از بت‌هاست، اجتناب کنید؛ سوره حج، آیه۳۰.
  8. خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛ سوره احزاب، آیه۳۳.
  9. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲.
  10. المنجد – زلل.
  11. شرح الزیاره ۱۲۹.
  12. القاموس المحیط ۴ / ۲۵۵ – فتن.
  13. مصباح المنیر – فتن.
  14. شرح الزیاره ۱۳۱.
  15. المنجد – دنس.
  16. الانوار اللامعه ۱۲۶.
  17. مصباح المنیر – رجس.
  18. المنجد – رجس.
  19. الانوار اللامعه ۱۲۶.
  20. سورۀ احزاب: ۳۳.
  21. الانوار اللامعه ۱۲۷.
  22. ر.ک: ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌، جامعه در حرم؛ ص۳۸۳ تا ۳۸۵.
  23. رجس برای کسی است که عقل را به کار نمی‌اندازد. سوره یونس، آیه ۱۰۰.
  24. «مرا با آن کس که یگانه آفریده‌ام، وا بگذار»؛ سوره مدثر، آیه ۱۱.
  25. «ای جامه بر خود کشیده! * برخیز و هشدار بده! * و پروردگارت را بزرگ بدار، * و جامه‌ات را پاکیزه گردان، * و از (هر) آلایش دوری کن»؛ سوره مدثر، آیات۷ - ۱.
  26. مصباح المتهجد، ج ۲، ص۷۲۱.
  27. فضائل الشیعه، ص۲۷.
  28. «در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای»؛ سوره حشر، آیه ۱۰.
  29. امالی طوسی، ص۲۹۹.
  30. حسینی، سید مجتبی، مقامات اولیاء ج۲؛ ص۱۱۶ تا ۱۱۹.