رابطه عقل با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = علم معصوم (پرسش)|بانک ج...» ایجاد کرد)
 
 
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع اصلی = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع فرعی        = رابطه عقل با علم [[معصوم]]{{ع}} چیست؟
| تصویر = 7626626252.jpg
| تصویر             = 7626626252.jpg
| نمایه وابسته = [[منبع علم معصوم (نمایه)|منبع علم معصوم]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم معصوم]]
| نمایه وابسته     = [[منبع علم معصوم (نمایه)|منبع علم معصوم]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم معصوم]]
| پاسخ‌دهندگان =[[حسن رضایی‌مهر|رضایی‌مهر]]؛ [[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]
| موضوعات وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
}}


'''رابطه عقل با علم [[معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
'''رابطه عقل با علم [[معصوم]] {{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:11909.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[حسن رضایی‌مهر|رضایی‌مهر]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسن رضایی‌مهر]]''' در در بیاناتی با عنوان ''«[http://kayhan.ir/fa/news/81206/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82%D8%B9-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%B9%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D9%86 امام صادق و دفاع عقلانی از دین]»'' در این‌باره گفته‌ است:


==پاسخ نخست==
«شناختن از طریق [[الهام]] [[غیبی]] و [[تفرس]] ملاک [[تکلیف]] نمی‌باشد و این [[علم]] مبنای عمل قرار نمی‌گیرد و تا به حسب ظاهر ملاکی برای [[کفر]] و نفاقشان به‌دست نیاورده‌ای، باید آنها را [[مسلمان]] بدانی. این مطلب بسیار مشکل هم هست. مثلاً: با اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌داند این فردی که هم اکنون در مقابلش نشسته و اظهار [[اخلاص]] و [[محبت]] می‌کند؛ در [[باطن]] [[دشمن]] سرسخت اوست و پس از وفاتش چه جنایاتی مرتکب خواهد شد و [[آتش]] برای [[سوزاندن]] خانه‌اش آورده و نسبت به یگانه یادگار عزیزش چه [[ستم‌ها]] روا خواهد داشت، در عین حال موظف است با او خوشرفتار باشد و به صورتش بخندد. دختر بدهد و دختر بگیرد. به [[راستی]] کار [[دشواری]] است و تحملش سنگین است.
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
 
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
[[حضرت]] [[امام مجتبی]] {{ع}} از طریق [[علم امامت]] می‌دانست که آن آب [[مسموم]] است، اما چون از طریق عادی علم به آن نداشت، [[مکلف]] به نخوردن آن نبود. بلی؛ اگر خودش می‌دید یا دو نفر می‌گفتند که ما دیدیم آن [[زن]] آب را مسموم کرد، در آن صورت مکلف بود از آن [[پرهیز]] کند چون علم از طریق عادی حاصل شده بود و ملاک تکلیف بود.<ref>تفسیر سوره توبه؛ ج ۲، ص۲۲۶ - ۲۳۵.</ref>. [[قرآن]]، یکی از راه‌های [[معرفت]] را [[تعقل]] و [[تدبر در آیات]] و [[انفس]] می‌داند و [[انسان]] را برای رسیدن به [[حقایق]] و [[کشف]] مجهولاتش به روش‌های [[عقلانی]] توصیه می‌کند. در [[سیره اهل بیت|سیره]] و [[روش اهل بیت]] {{عم}} نیز چنین امری از جایگاه خاصی برخوردار است. نمود این رویه را، هم می‌توان در کلمات آسمانی آن بزرگواران دریافت و هم در سیره و روش عملی آنان. [[مناظرات ائمه]] در حوزه‌های مختلف [[دینی]] با [[رهبران]] و [[نمایندگان]] [[ادیان]] و نحله‌های مختلف [[فکری]] که براساس مبانی عقلانی [[استوار]] است یکی از شواهد متقن و مصادیق بارز اهمیت و [[لزوم]] [[دفاع عقلانی از دین]] است. (...) در حوزه [[کلام]] و [[اعتقادات]]، اهتمام آن حضرت به [[مباحث اعتقادی]] زبانزد بود و یک رکن [[مکتب جعفری]] را مباحث [[کلامی]] و [[اعتقادی]] و تبیین [[اصول دین]] بر اساس [[براهین]] و مستندات منطقی و [[عقلی]] تشکیل می‌داد. در این حوزه [[شاگردان]] فراوانی [[تربیت]] فرمود تا در [[مباحث اعتقادی]] به کمک [[مردم]] بشتابند و پاسخ‌گوی سؤالات و [[شبهات]] آنها باشند که [[هشام بن حکم]] معروف‌ترین آنهاست. [[توحید مفضل]] تقریرات [[سخنان امام]] در باب [[توحید]] است که برای [[مفضل بن عمر جعفی]] بیان فرموده است. خلاصه تدوین [[علم کلام]] و تبیین مباحث [[عقلانی]] را می‌توان از ابداعات [[علمی]] آن [[امام همام]] دانست. در باب [[طب]] و [[پزشکی]] نیز دستورالعمل‌ها و [[آموزش‌های طبی]] و [[تربیت‌ شاگردان]] در این باب از دیگر امتیازات علمی ایشان است که در کتب مربوطه تا حدی ممکن شده است. حوزه درسی ایشان در باب [[علوم طبیعی]] و سایر [[علوم]] و [[تربیت شاگردان]] مهمی در این باب کاشف از سعه علمی آن حضرت و اشراف منحصر به فرد ایشان به [[علوم روز]] بود. [[جابر بن حیان]] پدر شیمی جهان از شاگردان آن حضرت است. به هر حال [[صولت علمی امام صادق]] {{ع}} [[جامعه جهانی]] و [[فرقه|فرق]] و [[مذاهب اسلامی]] و غیراسلامی را اسیر [[علم]] خویش کرده بود. (...) تمام مناظراتی که [[ائمه]] {{عم}} انجام می‌دادند از این خصوصیت برخوردار بوده است؛ مثلاً: مباحث و مناظراتی که [[امام رضا]] {{ع}} با سران و [[نمایندگان]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] مختلف انجام داد با آن همه امتیازات و خصوصیت‌های خاص خود که محتوای آنها چیزی جز [[تبیین علوم]] و [[معارف اسلامی]] نبود، از یک درخشش خاص برخوردار بود و آن، تجلی بعد منطقی و عقلانی در نوع استدلال‌هایی بود که اقامه می‌فرمود. با مراجعه به سخنان و مناظرات ایشان به [[راحتی]] می‌توان به این نکته پی برد که هر سخنی از [[حضرت رضا]] {{ع}} در خصوص [[اثبات]] مدعای خود با اصل و یا اصول منطقی و عقلانی همراه بوده است. به‌گونه‌ای که عنصر [[تعقل]] و [[خردپذیری]]، جزء لاینفک استدلال‌های آن حضرت در مقام [[احتجاج با مخالفان دین]] و [[مذهب]] بوده است و صد البته همین نکته هم باعث محکوم شدن و ساکت ماندن [[مخالفین]] در مقابل [[امام]] و در نتیجه [[هدایت]] و مشرَّف شدن آنها به [[دین اسلام]] و [[مذهب تشیع]] بوده است. همین رویه در [[مناظرات امام صادق]] {{ع}} با علمای [[یهود]]، [[نصاری]]، [[ماتریالیست‌ها]]، [[زنادقه]]، [[مجوس]] و دیگر فرق الحادی و [[انحرافی]] جاری بود. اصلاً یکی از اصول [[مناظره]] تمرکز بر اصول مشترک است و عنصر [[تعقل]] از همین باب است و [[بدیهی]] است در [[مباحث اعتقادی]] و در باب مناظرات باید به نقطه مشترک و مقبول بین طرفین که همان اصول و [[قواعد]] منطقی و [[عقلی]] است توجه کرد و [[استدلال]] بر هر مدعایی را از همین طریق پی گرفت،؛ چراکه در غیر این صورت نمی‌توان [[شاهد]] نتیجه مثبتی از مقدمات خود بود. بنابراین آن حضرت، هم در حوزه نظر و [[سیره نظری]] و هم در حوزه عمل و [[سیره عملی]]، بر [[دفاع]] [[عقلانی]] از دین تأکید داشتند. (...) آنچه از [[سیره امام صادق]] {{ع}} می‌توان دریافت کرد آن است که باید همانند ایشان و سایر [[ائمه]] {{عم}} در نشر [[علوم]] و [[معارف دینی]] با [[سعه صدر]] و با استفاده از اصول و [[قوانین]] منطقی و عقلانی وارد بحث شد و دفاع و [[تبلیغ]] کرد و از این رو بر همه [[علما]] و [[اندیشمندان دینی]] است که در تبادل [[اندیشه‌ها]] و نحله‌های مختلف [[فکری]] همین رویه را پیش گیرند، باید به زبان [[دنیا]] آشنا شوند تا بتوانند سخن خود را به جهانیان برسانند. از [[وسایل ارتباط جمعی]] جهت رساندن [[پیام اسلام]] به سایر [[جوامع]]، کمال استفاده را ببرند. با [[پیشرفت]] [[زمان]] جلو بروند و از مشی منطقی و عقلانی خویش در [[دفاع از دین]] و تبلیغ آن [[غافل]] نشوند که این [[سیره]] و [[روش اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{ع}} باید [[تبلیغ دین]] و مذهب بر اساس آموزه‌های حکیمانه [[اسلام]] و [[مذهب حقه تشیع]] باشد»<ref>[http://kayhan.ir/fa/news/81206/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82%D8%B9-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%B9%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D9%86 وبگاه کیهان]</ref>.
::::::«طریق عقل مانند راه قلب، از راه‌های درونی شناخت محسوب شده و برخلاف شناخت حسی، می‌تواند انسان را به شناخت یقینی برساند. در این راه، میزانی به نام "منطق" وجود دارد که عهده‌دار دو کار عمده است:
 
:::::#در بخش صورت، عهده‌دار بیان صور استدلال یعنی نحوۀ چینش و ترتیب مقدمات برای حصول به نتیجۀ یقینی است.
== پاسخ‌های دیگر ==
:::::#در بخش مواد مقدّمات، مرز بین مواد یقینی را با مواد ظنّی و دیگر موادی که در صورت‌های مختلف قیاس ظاهر می‌شوند، مشخص می‌سازد.
{{پاسخ پرسش
::::::اگر در هر یک از موارد بالا خللی ایجاد شود، ادراکی عقلی دچار خطا خواهد شد. لذا کسی که از راه عقل برای رسیدن به واقع، استفاده می‌نماید در صورتی به واقعیت خواهد رسید که ضوابط راه را رعایت کند و تا آنجا که می‌تواند، راه را درست طی نماید. شاید به همین دلیل، راه عقل را، راه خواص نامیده‌اند. پر واضح است که در فهم قواعد عقلی، تنها [[معصومین]]{{عم}} مصون از خطاینند ولی دیگران در پیمودن راه عقل، چه بسا مرتکب اشتباه می‌شوند. عقل، قوۀ ادراک مفاهیم کلی مجرد است که با تجزیه، ترکیب، تجرید، تعمیم و انتزاعِ مفاهیمی که از راه حس وارد ذهن شده‌اند، انسان را به شناخت نائل، و از دستاورد آن تصدیق و استنتاج بهره‌مند می‌سازد. بر اساس آیات و روایات؛ تفکّر، تعلّم، عبرت، تجربه و معرفت اضداد، از اسباب معارف عقلی بشمار می‌آیند که هر یک به سهم خود، گوشه‌ای از حقیقت را برای انسان آشکار می‌سازد<ref>محمد محمدی ری شهری، اهل بیت فی الکتاب و السنه، ص ۱۲۷ الی ۱۳۳.</ref>. در اینجا به جهت رعایت اختصار اشاره‌ای گذرا به اولین سبب تفکر داریم: در شأن و فضلیت تفکر همین بس که که آن را، مفتاح ابواب معارف، کلید خزائن علوم و کمالات، و مقدمۀ سیر و سلوک انسانیت معرفی کرده‌اند<ref>سید روح الله موسوی خمینی، شرح چهل حدیث، شرح حدیث دوازدهم، ص ۱۹۱.</ref>. و عرفا آن را عامل رسیدن به مکاشفۀ غیبی می‌دانند<ref>جمعی از محققّین، دائرة المعارف تشیع، ج ۵، ص ۷.</ref>. و اربابِ کتب روایی، غالباً بابی را به "تفکر" اختصاص داده‌اند از جمله مرحوم [[کلینی]] در کتاب "ایمان و کفر" از اصول کافی، بابی تحت عنوان "باب تفکر" گشوده است که احادیث مندرج در آن حاکی از تعظیم و تمجید تفکر، از ناحیۀ [[معصومین]]{{عم}} می‌باشد و ما برای تبرک و تیمن به نقل دو حدیث اکتفا می‌کنیم: پیوسته اندیشیدن دربارۀ خداوند و توانایی او، برترین پرستش است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ‏ التَّفَكُّرِ فِي‏ اللَّهِ‏ وَ فِي‏ قُدْرَتِهِ‏‏‏‏»}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۵۵، ح ۳.</ref> و بر شما باد فکر کردن، چرا که فکر، زندگی صاحبدلان و کلید درهای حکمت است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«عَنْ حَسَنِ بْنِ عَلِي‏{{ع}}: عَلَيْكُمْ‏ بِالْفِكْرِ فَإِنَّهُ‏ حَيَاةُ قَلْبِ‏ الْبَصِيرِ وَ مَفَاتِيحُ‏ أَبْوَابِ‏ الحِكْمَةِ‏‏‏‏»}}؛ الحسن بن ابی الحسن دیلمی، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص ۲۹۷.</ref>. با رجوع به کلام الهی نیز درمی‌یابیم آیات بسیاری وجود دارد که آدمیان را به تعقل ترغیب، و با عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}﴾}}<ref>سوره بقره، آیه:۷۶.</ref> و بر ترک بی جهت آن، مؤاخذه می‌نماید و حتی پا را فراتر نهاده و در موارد متعددی برای اثبات مدعا، یا بطلان اندیشه‌های مخالفینِ خود، از براهین و استدلالات عقلی بهره می‌جوید که در این مختصر مجال پرداختن به آنها نیست»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۴۰.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
==پرسش‌های وابسته==
| تصویر = 020120223262.jpg
{{پرسش‌های وابسته}}
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
{{ستون-شروع|3}}
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
یکی از [[منابع علم ائمه]] {{عم}}، [[عقل]] کاملی است که [[خداوند]] به آنان داده است. در واقع بسیاری از [[حقایق]] [[علمی]] با عقل عادی درک‌پذیر نیست؛ چراکه عقل و [[خرد]] معمولی [[انسان]]، شعاع خاصی را روشن می‌سازد. [[ولی]] عقل [[ائمه اطهار]] {{عم}} شعاع بسیار گسترده‌ای را روشن می‌سازد و این امر سبب می‌شود که حقایقی را به دست آورند که از دیگران پنهان است<ref>پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.</ref>. [[حضرت علی]] {{ع}} در داستان [[لیلة المبیت]] در جواب "[[ابوجهل]]" که آن حضرت را [[سفیه]] خوانده بود فرمود: {{متن حدیث|... بَلِ اللَّهُ تَعَالَی قَدْ أَعْطَانِی مِنَ الْعَقْلِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَی جَمِیعِ حَمْقَاءِ الدُّنْیَا وَ مَجَانِینِهَا- لَصَارُوا بِهِ عُقَلَاء...}}؛... ای ابوجهل [[خدا]] آنقدر به من عقل و خرد بخشیده است که اگر بر جمیع [[نادانان]] و مجنون‌های [[دنیا]] تقسیم کنند همه آنها [[عاقل]] خواهند شد...<ref>تفسیر منسوب به امام حسن عسکری {{ع}}، ص۴۶۹.</ref><ref> [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سید محمد جعفر]]، [[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]، ص ١٥٧.</ref>
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٢. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).
| تصویر = 11817.jpg
| پاسخ‌دهنده = زهرةالسادات میرترابی حسینی
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
«طریق عقل مانند راه قلب، از راه‌های درونی شناخت محسوب شده و برخلاف شناخت حسی، می‌تواند انسان را به شناخت یقینی برساند. در این راه، میزانی به نام "منطق" وجود دارد که عهده‌دار دو کار عمده است:
# در بخش صورت، عهده‌دار بیان صور استدلال یعنی نحوۀ چینش و ترتیب مقدمات برای حصول به نتیجۀ یقینی است.
# در بخش مواد مقدّمات، مرز بین مواد یقینی را با مواد ظنّی و دیگر موادی که در صورت‌های مختلف قیاس ظاهر می‌شوند، مشخص می‌سازد.
 
اگر در هر یک از موارد بالا خللی ایجاد شود، ادراکی عقلی دچار خطا خواهد شد. لذا کسی که از راه عقل برای رسیدن به واقع، استفاده می‌نماید در صورتی به واقعیت خواهد رسید که ضوابط راه را رعایت کند و تا آنجا که می‌تواند، راه را درست طی نماید. شاید به همین دلیل، راه عقل را، راه خواص نامیده‌اند. پر واضح است که در فهم قواعد عقلی، تنها [[معصومین]] {{عم}} مصون از خطاینند ولی دیگران در پیمودن راه عقل، چه بسا مرتکب اشتباه می‌شوند. عقل، قوۀ ادراک مفاهیم کلی مجرد است که با تجزیه، ترکیب، تجرید، تعمیم و انتزاعِ مفاهیمی که از راه حس وارد ذهن شده‌اند، انسان را به شناخت نائل، و از دستاورد آن تصدیق و استنتاج بهره‌مند می‌سازد. بر اساس آیات و روایات؛ تفکّر، تعلّم، عبرت، تجربه و معرفت اضداد، از اسباب معارف عقلی بشمار می‌آیند که هر یک به سهم خود، گوشه‌ای از حقیقت را برای انسان آشکار می‌سازد<ref>محمد محمدی ری شهری، اهل بیت فی الکتاب و السنه، ص ۱۲۷ الی ۱۳۳.</ref>. در اینجا به جهت رعایت اختصار اشاره‌ای گذرا به اولین سبب تفکر داریم: در شأن و فضلیت تفکر همین بس که که آن را، مفتاح ابواب معارف، کلید خزائن علوم و کمالات، و مقدمۀ سیر و سلوک انسانیت معرفی کرده‌اند<ref>سید روح الله موسوی خمینی، شرح چهل حدیث، شرح حدیث دوازدهم، ص ۱۹۱.</ref>. و عرفا آن را عامل رسیدن به مکاشفۀ غیبی می‌دانند<ref>جمعی از محققّین، دائرة المعارف تشیع، ج ۵، ص ۷.</ref>. و اربابِ کتب روایی، غالباً بابی را به "تفکر" اختصاص داده‌اند از جمله مرحوم [[کلینی]] در کتاب "ایمان و کفر" از اصول کافی، بابی تحت عنوان "باب تفکر" گشوده است که احادیث مندرج در آن حاکی از تعظیم و تمجید تفکر، از ناحیۀ [[معصومین]] {{عم}} می‌باشد و ما برای تبرک و تیمن به نقل دو حدیث اکتفا می‌کنیم: پیوسته اندیشیدن دربارۀ خداوند و توانایی او، برترین پرستش است<ref>{{عربی|«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ‏ التَّفَكُّرِ فِي‏ اللَّهِ‏ وَ فِي‏ قُدْرَتِهِ‏‏‏‏»}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۵۵، ح ۳.</ref> و بر شما باد فکر کردن، چرا که فکر، زندگی صاحبدلان و کلید درهای حکمت است<ref>{{عربی|«عَنْ حَسَنِ بْنِ عَلِي‏{{ع}}: عَلَيْكُمْ‏ بِالْفِكْرِ فَإِنَّهُ‏ حَيَاةُ قَلْبِ‏ الْبَصِيرِ وَ مَفَاتِيحُ‏ أَبْوَابِ‏ الحِكْمَةِ‏‏‏‏»}}؛ الحسن بن ابی الحسن دیلمی، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص ۲۹۷.</ref>. با رجوع به کلام الهی نیز درمی‌یابیم آیات بسیاری وجود دارد که آدمیان را به تعقل ترغیب، و با عبارت {{متن قرآن|أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref>سوره بقره، آیه:۷۶.</ref> و بر ترک بی جهت آن، مؤاخذه می‌نماید و حتی پا را فراتر نهاده و در موارد متعددی برای اثبات مدعا، یا بطلان اندیشه‌های مخالفینِ خود، از براهین و استدلالات عقلی بهره می‌جوید که در این مختصر مجال پرداختن به آنها نیست»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۴۰.</ref>.
}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش وابسته}}
# [[منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)]]  
# [[آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)]]  
خط ۴۹: خط ۶۵:
# [[رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)]]
# [[علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)]]
# [[آیا تعلیم اسماء با علم معصوم پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)]]
# [[دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
خط ۶۱: خط ۷۷:
## <sub>[[دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
## <sub>[[دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}


==[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]==
== منبع‌شناسی جامع علم معصوم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:علم معصوم]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌های جامع امامت و ولایت]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۲ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۲۴

رابطه عقل با علم معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

رابطه عقل با علم معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

رضایی‌مهر

حجت الاسلام و المسلمین حسن رضایی‌مهر در در بیاناتی با عنوان «امام صادق و دفاع عقلانی از دین» در این‌باره گفته‌ است:

«شناختن از طریق الهام غیبی و تفرس ملاک تکلیف نمی‌باشد و این علم مبنای عمل قرار نمی‌گیرد و تا به حسب ظاهر ملاکی برای کفر و نفاقشان به‌دست نیاورده‌ای، باید آنها را مسلمان بدانی. این مطلب بسیار مشکل هم هست. مثلاً: با اینکه پیامبر اکرم (ص) می‌داند این فردی که هم اکنون در مقابلش نشسته و اظهار اخلاص و محبت می‌کند؛ در باطن دشمن سرسخت اوست و پس از وفاتش چه جنایاتی مرتکب خواهد شد و آتش برای سوزاندن خانه‌اش آورده و نسبت به یگانه یادگار عزیزش چه ستم‌ها روا خواهد داشت، در عین حال موظف است با او خوشرفتار باشد و به صورتش بخندد. دختر بدهد و دختر بگیرد. به راستی کار دشواری است و تحملش سنگین است.

حضرت امام مجتبی (ع) از طریق علم امامت می‌دانست که آن آب مسموم است، اما چون از طریق عادی علم به آن نداشت، مکلف به نخوردن آن نبود. بلی؛ اگر خودش می‌دید یا دو نفر می‌گفتند که ما دیدیم آن زن آب را مسموم کرد، در آن صورت مکلف بود از آن پرهیز کند چون علم از طریق عادی حاصل شده بود و ملاک تکلیف بود.[۱]. قرآن، یکی از راه‌های معرفت را تعقل و تدبر در آیات و انفس می‌داند و انسان را برای رسیدن به حقایق و کشف مجهولاتش به روش‌های عقلانی توصیه می‌کند. در سیره و روش اهل بیت (ع) نیز چنین امری از جایگاه خاصی برخوردار است. نمود این رویه را، هم می‌توان در کلمات آسمانی آن بزرگواران دریافت و هم در سیره و روش عملی آنان. مناظرات ائمه در حوزه‌های مختلف دینی با رهبران و نمایندگان ادیان و نحله‌های مختلف فکری که براساس مبانی عقلانی استوار است یکی از شواهد متقن و مصادیق بارز اهمیت و لزوم دفاع عقلانی از دین است. (...) در حوزه کلام و اعتقادات، اهتمام آن حضرت به مباحث اعتقادی زبانزد بود و یک رکن مکتب جعفری را مباحث کلامی و اعتقادی و تبیین اصول دین بر اساس براهین و مستندات منطقی و عقلی تشکیل می‌داد. در این حوزه شاگردان فراوانی تربیت فرمود تا در مباحث اعتقادی به کمک مردم بشتابند و پاسخ‌گوی سؤالات و شبهات آنها باشند که هشام بن حکم معروف‌ترین آنهاست. توحید مفضل تقریرات سخنان امام در باب توحید است که برای مفضل بن عمر جعفی بیان فرموده است. خلاصه تدوین علم کلام و تبیین مباحث عقلانی را می‌توان از ابداعات علمی آن امام همام دانست. در باب طب و پزشکی نیز دستورالعمل‌ها و آموزش‌های طبی و تربیت‌ شاگردان در این باب از دیگر امتیازات علمی ایشان است که در کتب مربوطه تا حدی ممکن شده است. حوزه درسی ایشان در باب علوم طبیعی و سایر علوم و تربیت شاگردان مهمی در این باب کاشف از سعه علمی آن حضرت و اشراف منحصر به فرد ایشان به علوم روز بود. جابر بن حیان پدر شیمی جهان از شاگردان آن حضرت است. به هر حال صولت علمی امام صادق (ع) جامعه جهانی و فرق و مذاهب اسلامی و غیراسلامی را اسیر علم خویش کرده بود. (...) تمام مناظراتی که ائمه (ع) انجام می‌دادند از این خصوصیت برخوردار بوده است؛ مثلاً: مباحث و مناظراتی که امام رضا (ع) با سران و نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف انجام داد با آن همه امتیازات و خصوصیت‌های خاص خود که محتوای آنها چیزی جز تبیین علوم و معارف اسلامی نبود، از یک درخشش خاص برخوردار بود و آن، تجلی بعد منطقی و عقلانی در نوع استدلال‌هایی بود که اقامه می‌فرمود. با مراجعه به سخنان و مناظرات ایشان به راحتی می‌توان به این نکته پی برد که هر سخنی از حضرت رضا (ع) در خصوص اثبات مدعای خود با اصل و یا اصول منطقی و عقلانی همراه بوده است. به‌گونه‌ای که عنصر تعقل و خردپذیری، جزء لاینفک استدلال‌های آن حضرت در مقام احتجاج با مخالفان دین و مذهب بوده است و صد البته همین نکته هم باعث محکوم شدن و ساکت ماندن مخالفین در مقابل امام و در نتیجه هدایت و مشرَّف شدن آنها به دین اسلام و مذهب تشیع بوده است. همین رویه در مناظرات امام صادق (ع) با علمای یهود، نصاری، ماتریالیست‌ها، زنادقه، مجوس و دیگر فرق الحادی و انحرافی جاری بود. اصلاً یکی از اصول مناظره تمرکز بر اصول مشترک است و عنصر تعقل از همین باب است و بدیهی است در مباحث اعتقادی و در باب مناظرات باید به نقطه مشترک و مقبول بین طرفین که همان اصول و قواعد منطقی و عقلی است توجه کرد و استدلال بر هر مدعایی را از همین طریق پی گرفت،؛ چراکه در غیر این صورت نمی‌توان شاهد نتیجه مثبتی از مقدمات خود بود. بنابراین آن حضرت، هم در حوزه نظر و سیره نظری و هم در حوزه عمل و سیره عملی، بر دفاع عقلانی از دین تأکید داشتند. (...) آنچه از سیره امام صادق (ع) می‌توان دریافت کرد آن است که باید همانند ایشان و سایر ائمه (ع) در نشر علوم و معارف دینی با سعه صدر و با استفاده از اصول و قوانین منطقی و عقلانی وارد بحث شد و دفاع و تبلیغ کرد و از این رو بر همه علما و اندیشمندان دینی است که در تبادل اندیشه‌ها و نحله‌های مختلف فکری همین رویه را پیش گیرند، باید به زبان دنیا آشنا شوند تا بتوانند سخن خود را به جهانیان برسانند. از وسایل ارتباط جمعی جهت رساندن پیام اسلام به سایر جوامع، کمال استفاده را ببرند. با پیشرفت زمان جلو بروند و از مشی منطقی و عقلانی خویش در دفاع از دین و تبلیغ آن غافل نشوند که این سیره و روش اهل بیت عصمت و طهارت (ع) باید تبلیغ دین و مذهب بر اساس آموزه‌های حکیمانه اسلام و مذهب حقه تشیع باشد»[۲].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در این‌باره گفته‌ است: یکی از منابع علم ائمه (ع)، عقل کاملی است که خداوند به آنان داده است. در واقع بسیاری از حقایق علمی با عقل عادی درک‌پذیر نیست؛ چراکه عقل و خرد معمولی انسان، شعاع خاصی را روشن می‌سازد. ولی عقل ائمه اطهار (ع) شعاع بسیار گسترده‌ای را روشن می‌سازد و این امر سبب می‌شود که حقایقی را به دست آورند که از دیگران پنهان است[۳]. حضرت علی (ع) در داستان لیلة المبیت در جواب "ابوجهل" که آن حضرت را سفیه خوانده بود فرمود: «... بَلِ اللَّهُ تَعَالَی قَدْ أَعْطَانِی مِنَ الْعَقْلِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَی جَمِیعِ حَمْقَاءِ الدُّنْیَا وَ مَجَانِینِهَا- لَصَارُوا بِهِ عُقَلَاء...»؛... ای ابوجهل خدا آنقدر به من عقل و خرد بخشیده است که اگر بر جمیع نادانان و مجنون‌های دنیا تقسیم کنند همه آنها عاقل خواهند شد...[۴][۵]
٢. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم لدنی در قرآن و حدیث» در این‌باره گفته‌ است:

«طریق عقل مانند راه قلب، از راه‌های درونی شناخت محسوب شده و برخلاف شناخت حسی، می‌تواند انسان را به شناخت یقینی برساند. در این راه، میزانی به نام "منطق" وجود دارد که عهده‌دار دو کار عمده است:

  1. در بخش صورت، عهده‌دار بیان صور استدلال یعنی نحوۀ چینش و ترتیب مقدمات برای حصول به نتیجۀ یقینی است.
  2. در بخش مواد مقدّمات، مرز بین مواد یقینی را با مواد ظنّی و دیگر موادی که در صورت‌های مختلف قیاس ظاهر می‌شوند، مشخص می‌سازد.
اگر در هر یک از موارد بالا خللی ایجاد شود، ادراکی عقلی دچار خطا خواهد شد. لذا کسی که از راه عقل برای رسیدن به واقع، استفاده می‌نماید در صورتی به واقعیت خواهد رسید که ضوابط راه را رعایت کند و تا آنجا که می‌تواند، راه را درست طی نماید. شاید به همین دلیل، راه عقل را، راه خواص نامیده‌اند. پر واضح است که در فهم قواعد عقلی، تنها معصومین (ع) مصون از خطاینند ولی دیگران در پیمودن راه عقل، چه بسا مرتکب اشتباه می‌شوند. عقل، قوۀ ادراک مفاهیم کلی مجرد است که با تجزیه، ترکیب، تجرید، تعمیم و انتزاعِ مفاهیمی که از راه حس وارد ذهن شده‌اند، انسان را به شناخت نائل، و از دستاورد آن تصدیق و استنتاج بهره‌مند می‌سازد. بر اساس آیات و روایات؛ تفکّر، تعلّم، عبرت، تجربه و معرفت اضداد، از اسباب معارف عقلی بشمار می‌آیند که هر یک به سهم خود، گوشه‌ای از حقیقت را برای انسان آشکار می‌سازد[۶]. در اینجا به جهت رعایت اختصار اشاره‌ای گذرا به اولین سبب تفکر داریم: در شأن و فضلیت تفکر همین بس که که آن را، مفتاح ابواب معارف، کلید خزائن علوم و کمالات، و مقدمۀ سیر و سلوک انسانیت معرفی کرده‌اند[۷]. و عرفا آن را عامل رسیدن به مکاشفۀ غیبی می‌دانند[۸]. و اربابِ کتب روایی، غالباً بابی را به "تفکر" اختصاص داده‌اند از جمله مرحوم کلینی در کتاب "ایمان و کفر" از اصول کافی، بابی تحت عنوان "باب تفکر" گشوده است که احادیث مندرج در آن حاکی از تعظیم و تمجید تفکر، از ناحیۀ معصومین (ع) می‌باشد و ما برای تبرک و تیمن به نقل دو حدیث اکتفا می‌کنیم: پیوسته اندیشیدن دربارۀ خداوند و توانایی او، برترین پرستش است[۹] و بر شما باد فکر کردن، چرا که فکر، زندگی صاحبدلان و کلید درهای حکمت است[۱۰]. با رجوع به کلام الهی نیز درمی‌یابیم آیات بسیاری وجود دارد که آدمیان را به تعقل ترغیب، و با عبارت ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ[۱۱] و بر ترک بی جهت آن، مؤاخذه می‌نماید و حتی پا را فراتر نهاده و در موارد متعددی برای اثبات مدعا، یا بطلان اندیشه‌های مخالفینِ خود، از براهین و استدلالات عقلی بهره می‌جوید که در این مختصر مجال پرداختن به آنها نیست»[۱۲].

پرسش‌های وابسته

  1. منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)
  3. رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. رابطه روح یا روح القدس با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. آیا ارتباط با ارواح می‌تواند یکی از منابع علم معصوم باشد؟ (پرسش)
  7. رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه تحدیث با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه رؤیای صادق با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه کشف یا شهود با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه ام الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه کتاب اعمال با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه علم‌الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  18. رابطه مقام راسخان در علم با علوم معصوم چیست؟ (پرسش)
  19. رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  20. رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  21. رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  22. رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  23. علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  24. آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)
  25. آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)
  26. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. تفسیر سوره توبه؛ ج ۲، ص۲۲۶ - ۲۳۵.
  2. وبگاه کیهان
  3. پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.
  4. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، ص۴۶۹.
  5. سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ١٥٧.
  6. محمد محمدی ری شهری، اهل بیت فی الکتاب و السنه، ص ۱۲۷ الی ۱۳۳.
  7. سید روح الله موسوی خمینی، شرح چهل حدیث، شرح حدیث دوازدهم، ص ۱۹۱.
  8. جمعی از محققّین، دائرة المعارف تشیع، ج ۵، ص ۷.
  9. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ‏ التَّفَكُّرِ فِي‏ اللَّهِ‏ وَ فِي‏ قُدْرَتِهِ‏‏‏‏»؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۵۵، ح ۳.
  10. «عَنْ حَسَنِ بْنِ عَلِي‏(ع): عَلَيْكُمْ‏ بِالْفِكْرِ فَإِنَّهُ‏ حَيَاةُ قَلْبِ‏ الْبَصِيرِ وَ مَفَاتِيحُ‏ أَبْوَابِ‏ الحِكْمَةِ‏‏‏‏»؛ الحسن بن ابی الحسن دیلمی، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص ۲۹۷.
  11. سوره بقره، آیه:۷۶.
  12. علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۴۰.