مقام امین الله: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{مقام معصوم}}
| موضوع مرتبط = مقام معصوم
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط = [[مقام امین الله در حدیث]] - [[مقام امین الله در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


از جمله مقامات [[امامان معصوم]]{{عم}} مقام [[امین الله]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|اندازه=150%|"أُمَنَاءَ اَلرَّحْمَنِ"}} آمده است؛ یعنی: «سلام بر شما [[امامان معصوم]]{{عم}} که وارث [[انبیاء]] و پیامبران هستید»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص:۳۳۰.</ref>.
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]] {{عم}} مقام امانت الهی که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{متن حدیث|وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}<ref>سلام بر شما [[امامان معصوم]] {{عم}} که امانتِ نگهداری شده هستید.</ref> آمده است.


==واژه شناسی لغوی==
== معناشناسی ==
در کتاب:  در آستان امامان معصوم  جلد یک (سید احمد خاتمی)
{{اصلی|امانت در لغت}}
[[امانت]] ضد [[خیانت]] است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.</ref>. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای [[آرامش]]، سکون و بر طرف شدن [[خوف]] و [[اضطراب]]<ref>التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از [[حقوق]] به وسیله [[عهد]]، [[وصیت]] و مانند آن<ref> الميزان، ج ۹، ص ۵۴.</ref> یا به معنای حالتی است که [[انسان]] را به حفظ [[حقوق]] دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد<ref>التحرير والتنوير، ج ۸، ص ۲۰۳.</ref>. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به [[مالی]] که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت<ref>مفردات، ص ۹۰؛ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود «[[امین]]»<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج‌۱، ص‌۲۲۸.</ref>گویند<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص ۲۴۶ - ۵۲۴</ref>.


معنای واژه اُمَنا
=== امناء الرحمان ===
«امناء» جمع «امین» است. کتاب‌های لغت واژه «امین» را چنین معنا کرده‌اند: «کسی که در امانت خیانت نمی‌کند، مورد اطمینان و درستکار است».@ فرهنگ سخن: ۱/ ۵۷۶.@
"امناء" جمع "[[امین]]" است. کتاب‌های لغت واژه "[[امین]]" را چنین معنا کرده‌اند: "کسی که در [[امانت]] [[خیانت]] نمی‌کند، مورد [[اطمینان]] و درستکار است"<ref> فرهنگ سخن: ۱/ ۵۷۶.</ref>.
خدا ترس باید امانت گزار امین کز تو ترسد امینش مدار
امین باید از داور اندیشه ناک نه از رفع دیوان و زجر هلاک @ سعدی / بوستان / باب اول در عدل و تدبیر و رأی.@


معنای واژه رحمان
واژه "رحمان" واژه‌ای است که در [[قرآن کریم]] ۵۷ بار [[خداوند]] به آن خوانده شده و "رحيم" به همراه واژه‌های: [[توّاب]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ}}<ref>ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است، سوره حجرات، آیه۱۲.</ref>، رئوف: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه۱۴۳.</ref>، غفور: {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref>جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۱۷۳.</ref>، ودود: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است؛ سوره هود، آیه۹۰.</ref>، ربّ: {{متن قرآن|سَلامٌ قَوْلا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ}}<ref>درود سخنی است که از سوی پروردگاری بخشاینده می‌شنوند؛ سوره یس، آیه۵۸.</ref>، عزیز: {{متن قرآن|وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ}}<ref>و بی‌گمان پروردگار توست که پیروز بخشاینده است؛ سوره شعراء، آیه۹.</ref> و [[برّ]]: {{متن قرآن|إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ}}<ref> ما از دیرباز او را می‌خواندیم که اوست که نیکوکار بخشاینده است؛ سوره طور، آیه۲۸.</ref> آمده است.
واژه «رحمان» واژه‌ای است که در قرآن کریم ۵۷ بار خداوند به آن خوانده شده و «رحيم» به همراه واژه‌های: توّاب،@نور: ۱۰؛ حجرات: ۱۲.@ رئوف،@ بقره: ۱۴۳.@ غفور،@ بقره: ۱۷۳.@ ودود،@ هود: ۹۰.@ ربّ،@ يس: ۵۸.@ عزیز@ شعراء: 9.@ و برّ@ طور: ۲۸.@ آمده است.
«رحمان» گویای رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است که در قرآن از این رحمت با واژه‌های دیگر مثل: رحیم، ارحم الراحمين، ودود، رئوف، لطيف و صفی یاد شده است. جهان در پوشش رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است و جلوه‌ای از رحمت گسترده‌اش «مِهْری» است که بین بندگانش دایر کرده است؛ مهر مادر به فرزند و بالعکس، مهر پدر به فرزند و بالعکس، مهر زوجین به یکدیگر، مهر برادران به یکدیگر و ... .
جالب این‌جاست که در روایتی از مولا علی [[ع]] نقل شده است که این همه مهربانی، یک صدم مهر ربوبی است:
«الله رحيم بعباده ومن رحمته انّه خلق مأة رحمة جعل منها رحمة واحدةً في الخلق كلّهم فبها يتراحم الناس وترحم الوالدة ولدها ... فاذا كان يوم القيامة اضاف هذه الرحمة الواحدة إلى تسع وتسعين رحمة فيرحم بها امة محمد [[صل]]».@ بحارالأنوار: ۴/ ۱۸۳؛ ج ۸/ ۴۴؛ مستدرک سفینة البحار: ۴ / ۱۰۰.@
«خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از رحمت او این است که یک صد شاخه رحمت آفریده، یکی از آن را بین تمام بندگان تقسیم کرده و به واسطه آن مردم نسبت به یکدیگر مهربانند و مادر نسبت به فرزند خود مهر می‌ورزد ... در روز قیامت این رحمت را به ۹۹ قسمت دیگر اضافه می‌کند و با همه آنها امّت پیغمبر اسلام را مشمول رحمتش قرار می‌دهد».
امامان معصوم [[عم]] امنای خدای رحمانند. از کانال این امناست که رحمت خداوند شامل حال بندگان می‌گردد.


تفسیر امانت در عرصه تکوین و تشریع
"رحمان" گویای [[رحمت]] گسترده ذات [[مقدّس]] ربوبی است که در [[قرآن]] از این [[رحمت]] با واژه‌های دیگر مثل: رحیم، ارحم الراحمین، ودود، [[رئوف]]، لطیف و صفی یاد شده است. [[جهان]] در پوشش [[رحمت]] گسترده ذات [[مقدّس]] ربوبی است و جلوه‌ای از [[رحمت]] گسترده‌اش "مِهْری" است که بین بندگانش دایر کرده است؛ مهر مادر به [[فرزند]] و بالعکس، مهر پدر به [[فرزند]] و بالعکس، مهر زوجین به یکدیگر، مهر [[برادران]] به یکدیگر.
اینک سؤال این است که گفتیم امامان معصوم [[عم]] امنای خدای رحمان هستند، اما معنای «امانت» چیست؟ به نظر می‌رسد باید که «امانت» را هم در «عرصه تکوین» و هم در «عرصه تشريع» تفسیر کنیم.


تفسیر امانت در عرصه تکوین
جالب این‌جاست که در روایتی از [[مولا]] [[علی]] {{ع}} [[نقل]] شده است که این همه [[مهربانی]]، یک صدم مهر ربوبی است: «[[خداوند]] نسبت به بندگانش رحیم است و از [[رحمت]] او این است که یک صد شاخه [[رحمت]] آفریده، یکی از آن را بین تمام [[بندگان]] تقسیم کرده و به واسطه آن [[مردم]] نسبت به یکدیگر مهربانند و مادر نسبت به [[فرزند]] خود مهر می‌ورزد ... در [[روز قیامت]] این [[رحمت]] را به ۹۹ قسمت دیگر اضافه می‌کند و با همه آنها [[امّت]] [[پیغمبر اسلام]] را مشمول رحمتش قرار می‌دهد»<ref>{{متن حدیث| اللَّهُ رَحِيمٌ بِعِبَادِهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ خَلَقَ مِائَةَ رَحْمَةٍ جَعَلَ مِنْهَا رَحْمَةً وَاحِدَةً فِي الْخَلْقِ كُلِّهِمْ فَبِهَا يَتَرَاحَمُ النَّاسُ وَ تَرْحَمُ الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا وَ تَحَنَّنُ الْأُمَّهَاتُ مِنَ الْحَيَوَانَاتِ عَلَى أَوْلَادِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَضَافَ هَذِهِ الرَّحْمَةَ الْوَاحِدَةَ إِلَى تِسْعٍ وَ تِسْعِينَ رَحْمَةً فَيَرْحَمُ بِهَا أُمَّةَ مُحَمَّد}}؛ بحارالأنوار: ۴/ ۱۸۳؛ ج ۸/ ۴۴؛ مستدرک سفینة البحار: ۴ / ۱۰۰.</ref>.
در «عرصه تکوین» ائمه معصومین [[عم]] «واسطه فیض‌اند». امام زین العابدین [[ع]] فرمود: «...بنا ينزل الغيث وبنا ينشر الرحمة ويخرج بركات الأرض ولولا ما في الأرض منّا لساخت باهلها».@ الأمالی: ۱۵۷ / مجلس ۳۴ / ح ۱۵؛ روضة الواعظين: ۱/ ۴۵۱.@
«به برکت ماست که باران نازل می‌شود و رحمت الهی منتشر می‌گردد و زمین برکاتش را خارج و ظاهر می‌سازد و اگر ما نبودیم زمین اهلش را فرو می‌برد».
نظام موجود جهان هستی و قانون حاکم بر آن، «قانون اسباب و مسبّبات» است.
امام صادق [[ع]] فرمود: «ابى الله ان يجرى الاشياء الّا بالاسباب فجعل لكلّ شیء سببا».@ اصول کافی: ۱ / ۱۸۳ / ح ۷.@
«مشیّت الهی بر این تعلق گرفته است که تمام چیزها با علل و اسباب طبیعی خود جریان پیدا کند، لذا برای هر چیزی، سببی قرار داده است».
انسان تشنه با آشامیدن آب خنک، سیراب می‌گردد، سرمازده، با حرارت‌زایی آتش، گرم می‌شود، دارو در بهبودی بیمار اثر می‌گذارد و مادّه سمّی، آدم سالم را به خطر می‌افکند. در بهاران، از ابر، باران فرو می‌ریزد و آن آب به زمین نیرو بخشیده، انواع گیاهان را می‌رویاند، حیوان از نبات تغذّی نموده و خود نیز سبب بقا و ادامه حیات انسان می‌گردد.@ توسّل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث: ۲۹.@
در باور مسلمین این عقیده نهادینه شده که نباید «اسباب» را محدود به اسباب و وسایل مادّی دید، از این زاویه است که واسطه فیض بودن امامان معصوم [[عم]] در عرصه معنوی واضح می‌گردد. آنان در این عرصه امانتدارند و این «واسطه‌گری» را آن‌چنان که خداوند دستور داده انجام می‌دهند. گرچه بر این مطلب بارها تأكید کرده‌ایم که این «واسطه بودن» به اذن خداوند تبارک و تعالی است. این همه تأكید بدان جهت است که پیوسته بر این نکته تأکید کنیم که ما، در نهایت عشق به معصومین [[عم]]، هرگز آنان را از حدّی که خود تعیین کرده‌اند، بیرون نبرده، این گل‌های بی خار جهان هستی را «بندگان صالح خداوند» می‌دانیم، این در «عرصه تکوین».


تفسیر امانت در عرصه تشريع
[[امامان معصوم]] {{عم}} امنای خدای رحمان‌اند. از کانال این امناست که [[رحمت]] [[خداوند]] شامل حال [[بندگان]] می‌گردد<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۱]]، ص ۲۵۵.</ref>.
اما در «عرصه تشریع»، امامان معصوم [[عم]] امنای خداوند بوده، نگهبان دین او هستند. اگر پاسداری این پاسداران گلستان دیانت نبود، بی تردید دشمنانی که تمام همّت خود را در جهت نابودی دین به کار گرفته بودند، کامروا می‌شدند، ولی حضور این نگهبانان شایسته دین بود که آنان را ناکام گذاشت.
پیامبر اکرم [[صل]] به امام علی ابن ابی‌طالب [[ع]] فرمود: «یا علیّ! انا وانت وابناك الحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين [[عم]] اركان الدين ودعائم الاسلام من تبعنا نجی ومن تخلّف عنّا فالی النار».@ بحارالأنوار: ۳۶/ ۲۷۲.@
«یا علی! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و نُه فرزند از فرزندان امام حسین [[عم]] و ارکان دین و پایه‌های اسلام هستیم؛ هرکس مطيع ما باشد، نجات می‌یابد و هرکس از ما جدا شود، سرانجامش جهنّم است».
امام رضا [[ع]] در ضمن ویژگی‌هایی که برای امام معصوم [[عم]] می‌شمرد این است که: «ناصح لعباد الله حافظ لدين الله».@ اصول کافی: ۱ / ۲۰۲.@
«او دلسوز بندگان خدا و حافظ دین خداست».
بی‌تردید اگر امامان معصوم [[عم]] نبودند که از مکتب پیامبر حراست کنند، از دین جز مطالبی سطحی و خرافات، چیزی باقی نمی‌ماند و دقیقاً اسلام به همان سرنوشتی مبتلا می‌شد که اکنون مسیحیت و یهودیت به آن مبتلا گشته است.
دشمنان خارجی و نفوذي‌ها تمام همّت خود را برای تحریف این مکتب به کار گرفتند، اما پاسداری نگهبانان اصیل اسلام؛ یعنی امامان معصوم [[عم]] آنان را ناکام گذاشت. مناسب است در این‌جا تنها به یک چهره غارتگر فرهنگی اشاره داشته باشم، او «کعب بن ماتع» معروف به «کعب الأحبار» است. وی یکی از بزرگترین دانشمندان یهود محسوب می‌شد. در عصر ابوبکر به ظاهر، اسلام را پذیرفت. او به مدینه آمده بود تا از آنجا به بیت المقدس رفته، در آن‌جا سکونت گزیند، ولی عمر به او اصرار کرد تا در مدينه بماند. او هم تا زمان عثمان در مدینه ماند، سپس به شام رفت و به معاویه پیوست! تمام تلاش «کعب»، نشر اخبار یهود بین مسلمانان بود و در این باره روایات دروغین فراوانی نشر داد، از جمله آن‌که گفت:
«انّ الكعبة تسجد لبيت المقدس فی كلّ غداة!!».@ فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.@
«خانه کعبه هر روز صبحگاهان برای بیت المقدس سجده می‌کند!!».
جالب این‌جاست که این روایت را برای امام باقر [[ع]] خواندند و گفتند: «کعب راست گفته است!».
حضرت فرمود: «دروغ گفتی و کعب چون تو دروغ گفت».@ فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.@
«کعب» در پی آن بود که یهودیّت را میان مسلمانان نشر داده و ارزش‌های آن را به عنوان ارزش‌های اسلامی جا بزند. او با تربیت شاگردانی، همانند ابوهریره دوسی، شبیخون گسترده فرهنگی را به مکتب اسلام سامان داد. کعب می‌کوشید به ابوهریره -که از عصر معاویه به بعد اهمّیّت یافت- تعليمات خاصّی بدهد و او را با بینش یهودی سیراب سازد. ابوهریره، علاوه بر روایات فراوانی که بدون نام از «کعب» نقل می‌کند، در مواردی هم به وضوح نام کعب را هم می‌برد.@ الإصابة في تمييز الصحابه: ۳ / ۳۱۷؛ تاریخ الامم والملوك: ۱ / ۷۷.@
ابن کثیر می‌گوید: «ابوهریره در روایت کردن، تدلیس می‌کرد؛ یعنی آنچه از پیامبر [[صل]] شنیده و آنچه از کعب شنیده بود، برای مردم تعریف می‌کرد اما روایت کعب را از روایت پیامبر [[صل]] جدا نمی‌ساخت و معلوم نمی‌کرد».@ البداية والنهايه: ۸ / ۱۰۹.@
احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده که: «ابوهریره، حدیثی را روایت کرد، حاضران به او گفتند: این را که نقل کردی از پیامبر [[صل]] بود یا از کیسه خودت می‌باشد؟ ابوهریره گفت: از کیسه خودم می‌باشد!!».@ مسند احمد: ۲/ ۳۴۳.@
با این که ابوهریره در سال هشتم هجرت، مسلمان شد و کمتر از دو سال در خدمت پیامبر [[صل]] بود، تنها در مسند بقی بن مخلد اندلسی ۵۳۷۴ حدیث از وی نقل شده است! او آن‌قدر دروغ‌پردازی کرد که عمر او را از نقل حديث ممنوع کرد و گفت: «اگر از نقل حدیث دست نکشی، تو را به سرزمین دوس (که وطن اصلی‌اش بود) تبعید خواهم کرد».@ نگاهی به نقش ائمه در احیای دین: ۱۷۱.@
مولا علی [[ع]] فرمود: «اكذب الناس على رسول الله [[صل]] ابوهریرة الدوسی».@ بحارالأنوار: ۳۴/ ۲۸۷؛ سفينة البحار: ۴/ ۸۲۱.@
«دروغ پردازترین کسان بر پیامبر [[صل]] ابوهریره است».
این عنصر فاسد، دست پروریده کعب است. و از این‌گونه عناصر نفوذی پس از پیامبر [[صل]] فراوان بودند که روایتشان بخصوص در کتب اهل سنّت، فراوان است.
این خدمت بزرگ امامان معصوم [[عم]] بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح می‌کردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونه‌های آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتاب‌ها تدوین گردد.@ دوره ۱۲ جلدی کتاب «نگاهی به نقش ائمّه در احیای دین»، تألیف علّامه عسکری گامی ارزشمند در این راستاست.@
امامان شیعه [[عم]] برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایسته‌ای هستند و از آموزه‌های آنان توصیه به «امانتداری شایسته» بوده است.


ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری
== امانت الهی در [[قرآن]] ==
قرآن کریم، «مؤمنان شایسته» را به خاطر «امانتداری» می‌ستاید:
[[قرآن]] در [[آیات]] متعدد از امانت‌هایی که [[خداوند]] در [[اختیار]] [[بشر]] نهاده سخن به میان آورده است. [[خداوند]] در [[آیه]] ۷۲ [[سوره]] احزاب می‌فرماید: ما [[امانت]] را بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و کوه‌ها عرضه داشتیم؛ ولی آنها از پذیرش آن امتناع کردند؛ ولی [[انسان]] آن را بر دوش کشید: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا }}<ref> ما [[امانت]] را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> مراد از [[امانت]] [[خدا]] در این [[آیه]] به نظر برخی [[ولایت الهی]]، [[دین حق]]، [[واجبات]] و [[محرمات]] [[خدا]]، [[اطاعت از خدا]]، [[نماز]] و [[روزه]] <ref>جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶ـ۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.</ref> است. برخی نیز مقصود از آن را [[عقل]] یا جمله {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ }} دانسته و عده‌ای گفته‌اند: مراد اعضای بدن انسان است که [[خداوند]] به عنوان [[امانت]] در [[اختیار انسان]] نهاده است و [[انسان]] باید آنها را در راهی که [[خدا]] [[دستور]] داده به‌کار گیرد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۳؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۲.</ref>.
««وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»».@ مؤمنون: ۸.@
«آنان که رعایت امانت و عهد را می‌نمایند».
و در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقی‌ترین انسان‌ها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقی‌ترین انسان‌ها مثل قاتل مولا علی [[ع]]،@ امام صادق [[ع]] فرمود: فلو انّ قاتل علی [[ع]] ائتمننی على امانة لأدّيتها اليه (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).@ قاتلان اولاد انبیا،@ الامام على [[ع]]: ادّوا الأمانة ولو الى قتلة اولاد الانبیاء (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).@ قاتل سیدالشهداء@ امام صادق [[ع]] فرمود: ادّوا الأمانة ولو الى قاتل الحسين بن علي [[عم]] (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).@ و ... .
روایات، امانتداری را محک دین‌مداری شمرده@ نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: لا تنظروا إلى كثرة صلوتهم ... ولكن انظروا إلى صدق الحديث واداء الأمانة (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۴).@ و آن را با دین گره زده‌اند تا آن‌جا که امیرمؤمنان [[ع]] فرمود:  
«من لا أمانة له، لا ایمان له».@ میزان الحکمه: ۱ / ۲۱۵.@
«آن‌کس که امانتدار نیست، ایمان ندارد».
آری، امامان «امانتداران شایسته» خدای رحمان بودند و به حق از عهده ادای آن برآمدند امید که ما که بر سر سفره «امانتی» که آنها با مجاهدت‌های بسیار آن را گسترانیده‌اند نشسته‌ایم، امانتداری را از آنها آموخته دَین خود را به دین اداء نمائیم. آمّین یا ربّ العالمين.


در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{ع}} [[امانت]] در [[آیه]] فوق بیشتر به [[ولایت]]، [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}}، [[ولایت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} و [[امامت]]<ref>بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۳؛ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref>[[تفسیر]] شده است<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.


ص255
== [[امامان معصوم]] {{عم}}؛ امانت‌های نگهداری شده [[خداوند]] ==
واژه "[[امانت]]" و واژه "محفوظ" کلماتی روشن و بی‌نیاز از تفسیر‌اند. آنچه باید مورد بحث قرار گیرد، معنای ترکیبی آن است؛ یعنی باید دید مراد از "[[امانت]] محفوظه" چیست؟ شارحان [[زیارت جامعه کبیره]] چند معنا برای این جمله ذکر کرده‌اند:
# [[امامان معصوم]] {{عم}} امانت‌های [[الهی]] در دست [[مردم]] هستند. آنان {{عربی|" وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} هستند. بر [[مردم]] است که [[امانتدار]] شایسته‌ای باشند و [[وظیفه]] خود را در قبال آنان انجام دهند.
## [[مودّت]] آنان، هم در [[قلب]] باشد و هم در بیرون ابراز شود.
## به [[سیره]] قولی و فعلی آنان تمسّک شود.
## [[ولایت]] آنان در عمل پذیرفته شود.
## آنان الگوی عملی [[انسان]] در [[زندگی]] باشند.
## بر آنان [[صلوات]] فرستاده شود.
## به یاد آنان باشند.
## در [[شادی]] آنان شاد و در [[اندوه]] آنان [[اندوهگین]] باشند. اینها بخشی از وظایفی است که ما در پیشگاه [[اهل بیت]] {{عم}} داریم<ref>اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص۳۸۱ - ۳۵۱. </ref>.
# شما همان امانتی هستید که بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] عرضه شد، آنان از پذیرش آن [[امانت]] سرباز زدند و [[انسان]] آن را پذیرفت<ref>سوره احزاب، آیه۷۲.</ref>. مرحوم [[علامه مجلسی]] بعید نمی‌داند که در نسخه اصل {{عربی|" الْأَمَانَةِ الْمَعْرُوضَةِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} باشد. [[روایات]] فراوانی از [[اهل بیت]] {{عم}} گویای آن است که مقصود از این [[امانت]]، [[ولایت]] [[معصومین]] {{عم}} است<ref>بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۱۴۱.</ref>.
# مراد این است که: شما [[امامان معصوم]] {{عم}} امانتی هستید که در کنار [[کتاب خدا]] حفظ شده‌اند و تا دامنه [[قیامت]] در کنار [[قرآن]] خواهید بود.
# آن‌که [[اهل بیت]] {{عم}} امانتداران شایسته [[امانت]] امامت‌اند که آن را در هر شرایطی حفظ کردند و از آسیب، در [[امان]] نگهداشتند؛ هر امامی با تمام [[توان]] خویش کیان [[امامت]] را حفظ کرده آن را به [[امام]] بعدی خود سپرده است.
 
در روایتی که در ذیل [[آیه]] ۵۸ از سوره نساء از حضرت [[امام صادق]] {{ع}} رسیده حضرت فرمود: "[[خداوند]]، [[امام]] را امر کرده که آنچه را نزد اوست، به [[امام]] بعد از خودش داده و به [[ائمه]] {{عم}} امر کرده که به [[عدالت]] [[حکم]] کنند و به [[مردم]] امر کرده تا از آنان [[اطاعت]] کنند"<ref>{{متن حدیث|أَمَرَ اللَّهُ‏ الْإِمَامَ‏ أَنْ‏ يَدْفَعَ‏ مَا عِنْدَهُ‏ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ وَ أَمَرَ الْأَئِمَّةَ أَنْ يَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُطِيعُوهُم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۷۸.</ref>.
 
آنان در سخت‌ترین شرایط با مایه گذاشتن از [[جان]] و تمامی سرمایه‌های در [[اختیار]] خود، به پاسداری از "[[ولایت]]" -که [[روح]] و [[جان]] [[اسلام]] است- پرداخته‌اند. [[سلام]] بر [[امامان معصوم]] {{عم}} که [[امانت]] "[[امامت]] و [[ولایت]] را پاسداری و حفظ کردند<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۲]]؛ ص ۵۴۳ ـ ۵۴۵.</ref>.
 
== [[تفسیر]] [[امانت]] در عرصه [[تکوین]] ==
در "عرصه تکوین" [[ائمه معصومین]] {{عم}} "واسطه فیض‌اند". [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} فرمود: "به [[برکت]] ماست که [[باران]] نازل می‌شود و [[رحمت الهی]] منتشر می‌گردد و [[زمین]] برکاتش را خارج و ظاهر می‌سازد و اگر ما نبودیم [[زمین]] اهلش را فرو می‌برد"<ref>{{متن حدیث| بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ‏ وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا}}؛ الأمالی: ۱۵۷ / مجلس ۳۴ / ح ۱۵؛ روضة الواعظين: ۱/ ۴۵۱.</ref>.
 
[[نظام]] موجود [[جهان هستی]] و [[قانون]] [[حاکم]] بر آن، "[[قانون]] اسباب و مسبّبات" است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[مشیّت الهی]] بر این تعلق گرفته است که تمام چیزها با علل و اسباب طبیعی خود جریان پیدا کند، لذا برای هر چیزی، سببی قرار داده است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً}}؛ اصول کافی: ۱ / ۱۸۳ / ح ۷.</ref>.
 
[[انسان]] تشنه با آشامیدن [[آب]] خنک، سیراب می‌گردد، سرمازده، با حرارت‌زایی [[آتش]]، گرم می‌شود، دارو در بهبودی [[بیمار]] اثر می‌گذارد و مادّه سمّی، [[آدم]] سالم را به خطر می‌افکند. در بهاران، از [[ابر]]، [[باران]] فرو می‌ریزد و آن [[آب]] به [[زمین]] نیرو بخشیده، انواع گیاهان را می‌رویاند، حیوان از نبات تغذّی نموده و خود نیز سبب بقا و ادامه حیات [[انسان]] می‌گردد<ref> توسّل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث: ۲۹.</ref>.
 
در [[باور]] [[مسلمین]] این [[عقیده]] نهادینه شده که نباید "اسباب" را محدود به اسباب و وسایل مادّی دید، از این زاویه است که [[واسطه فیض]] بودن [[امامان معصوم]] {{عم}} در عرصه [[معنوی]] واضح می‌گردد. آنان در این عرصه امانتدارند و این "واسطه‌گری" را آن‌چنان که [[خداوند]] [[دستور]] داده انجام می‌دهند. گرچه بر این مطلب بارها تأکید کرده‌ایم که این "واسطه بودن" به [[اذن خداوند]] تبارک و تعالی است. این همه تأکید بدان جهت است که پیوسته بر این نکته تأکید کنیم که ما، در نهایت [[عشق]] به [[معصومین]] {{عم}}، هرگز آنان را از حدّی که خود تعیین کرده‌اند، بیرون نبرده، این گل‌های بی خار [[جهان هستی]] را "[[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]]" می‌دانیم، این در "عرصه [[تکوین]]"<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref>.
 
== [[تفسیر]] [[امانت]] در عرصه تشريع ==
اما در "عرصه [[تشریع]]"، [[امامان معصوم]] {{عم}} امنای [[خداوند]] بوده، [[نگهبان دین]] او هستند. اگر پاسداری این پاسداران گلستان [[دیانت]] نبود، بی تردید دشمنانی که تمام همّت خود را در جهت نابودی [[دین]] به کار گرفته بودند، کامروا می‌شدند، ولی حضور این نگهبانان شایسته [[دین]] بود که آنان را ناکام گذاشت.
 
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[امام علی|امام علی ابن ابی‌طالب]] {{ع}} فرمود: "[[یا علی]]! من و تو و دو فرزندت [[حسن]] و [[حسین]] و نُه [[فرزند]] از [[فرزندان]] [[امام حسین]] {{عم}} و ارکان دین و پایه‌های [[اسلام]] هستیم؛ هرکس مطيع ما باشد، [[نجات]] می‌یابد و هرکس از ما جدا شود، سرانجامش جهنّم است"<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ وَ ابْنَاكَ: الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَرْكَانُ الدِّينِ وَ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، مَنْ تَبِعَنَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا فَإِلَى النَّار}}؛ بحارالأنوار: ۳۶/ ۲۷۲.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} در ضمن ویژگی‌هایی که برای [[امام]] [[معصوم]] {{عم}} می‌شمرد این است که: "او دلسوز [[بندگان خدا]] و [[حافظ دین]] خداست"<ref>{{متن حدیث|نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ حَافِظٌ لِدِينِ اللَّه‏}}؛ اصول کافی: ۱ / ۲۰۲.</ref>.
 
بی‌تردید اگر [[امامان معصوم]] {{عم}} نبودند که از [[مکتب]] [[پیامبر]] حراست کنند، از [[دین]] جز مطالبی سطحی و [[خرافات]]، چیزی باقی نمی‌ماند و دقیقاً [[اسلام]] به همان سرنوشتی [[مبتلا]] می‌شد که اکنون [[مسیحیت]] و [[یهودیت]] به آن [[مبتلا]] گشته است.
 
دشمنان خارجی و نفوذي‌ها تمام همّت خود را برای [[تحریف]] این [[مکتب]] به کار گرفتند، اما پاسداری نگهبانان اصیل [[اسلام]]؛ یعنی [[امامان معصوم]] {{عم}} آنان را ناکام گذاشت. مناسب است در این‌جا تنها به یک چهره غارتگر [[فرهنگی]] اشاره داشته باشم، او "[[کعب بن ماتع]]" [[معروف]] به "[[کعب الأحبار]]" است. وی یکی از بزرگترین [[دانشمندان یهود]] محسوب می‌شد. در عصر [[ابوبکر]] به ظاهر، [[اسلام]] را پذیرفت. او به [[مدینه]] آمده بود تا از آنجا به [[بیت المقدس]] رفته، در آن‌جا سکونت گزیند، ولی [[عمر]] به او اصرار کرد تا در مدينه بماند. او هم تا زمان [[عثمان]] در [[مدینه]] ماند، سپس به [[شام]] رفت و به [[معاویه]] پیوست! تمام تلاش [[کعب الأحبار]]، نشر [[اخبار]] [[یهود]] بین [[مسلمانان]] بود و در این باره [[روایات]] دروغین فراوانی نشر داد، از جمله آن‌که گفت:"خانه [[کعبه]] هر روز صبحگاهان برای [[بیت المقدس]] [[سجده]] می‌کند!!"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْكَعْبَةَ تَسْجُدُ لِبَيْتِ الْمَقْدِسِ فِي كُلِّ غَدَاةٍ }}؛ فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.</ref>.
 
جالب این‌جاست که این [[روایت]] را برای [[امام باقر]] {{ع}} خواندند و گفتند: "[[کعب الأحبار]] راست گفته است!". حضرت فرمود: "[[دروغ]] گفتی و [[کعب الأحبار]] چون تو [[دروغ]] گفت"<ref>فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.</ref>.
 
"[[کعب الأحبار]]" در پی آن بود که [[یهودیّت]] را میان [[مسلمانان]] نشر داده و ارزش‌های آن را به عنوان ارزش‌های [[اسلامی]] جا بزند. او با [[تربیت]] شاگردانی، همانند [[ابوهریره]] دوسی، [[شبیخون]] گسترده [[فرهنگی]] را به [[مکتب اسلام]] سامان داد. [[کعب الأحبار]] می‌کوشید به [[ابوهریره]] -که از عصر [[معاویه]] به بعد اهمّیّت یافت- تعليمات خاصّی بدهد و او را با [[بینش]] [[یهودی]] سیراب سازد. [[ابوهریره]]، علاوه بر [[روایات]] فراوانی که بدون نام از "کعب" [[نقل]] می‌کند، در مواردی هم به وضوح نام کعب را هم می‌برد<ref> الإصابة في تمييز الصحابه: ۳ / ۳۱۷؛ تاریخ الامم والملوك: ۱ / ۷۷.</ref>.
 
[[ابن کثیر]] می‌گوید: "[[ابوهریره]] در [[روایت]] کردن، تدلیس می‌کرد؛ یعنی آنچه از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده و آنچه از کعب شنیده بود، برای [[مردم]] تعریف می‌کرد اما [[روایت]] کعب را از [[روایت]] [[پیامبر]] {{صل}} جدا نمی‌ساخت و معلوم نمی‌کرد"<ref> البداية والنهايه: ۸ / ۱۰۹.</ref>. [[احمد بن حنبل]] در مسند خود [[روایت]] کرده که: "[[ابوهریره]]، [[حدیثی]] را [[روایت]] کرد، حاضران به او گفتند: این را که [[نقل]] کردی از [[پیامبر]] {{صل}} بود یا از کیسه خودت می‌باشد؟ [[ابوهریره]] گفت: از کیسه خودم می‌باشد!!"<ref> مسند احمد: ۲/ ۳۴۳.</ref>.
 
با اینکه [[ابوهریره]] در سال هشتم [[هجرت]]، [[مسلمان]] شد و کمتر از دو سال در خدمت [[پیامبر]] {{صل}} بود، تنها در مسند بقی بن مخلد اندلسی ۵۳۷۴ [[حدیث]] از وی [[نقل]] شده است! او آن‌قدر دروغ‌پردازی کرد که [[عمر]] او را از [[نقل]] حديث ممنوع کرد و گفت: "اگر از نقل حدیث دست نکشی، تو را به سرزمین دوس (که وطن اصلی‌اش بود) [[تبعید]] خواهم کرد"<ref> نگاهی به نقش ائمه در احیای دین: ۱۷۱.</ref>.
 
مولا [[علی]] {{ع}} فرمود: "[[دروغ]] پردازترین کسان بر [[پیامبر]] {{صل}} [[ابوهریره]] است"<ref>{{متن حدیث| أَكْذَبُ النَّاسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَبُو هُرَيْرَةَ الدَّوْسِيُّ}}؛ بحارالأنوار: ۳۴/ ۲۸۷؛ سفينة البحار: ۴/ ۸۲۱.</ref>. این عنصر [[فاسد]]، دست پروریده کعب است. و از این‌گونه عناصر نفوذی پس از [[پیامبر]] {{صل}} فراوان بودند که روایتشان بخصوص در کتب اهل [[سنّت]]، فراوان است.
 
این خدمت بزرگ [[امامان معصوم]] {{عم}} بود که در ابعاد مختلف، به تبیین [[اسلام]] پرداخته و به صورت شفّاف، [[اسلام ناب]] را از آنچه به اسم [[اسلام]] برای [[مردم]] مطرح می‌کردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونه‌های آن را در عرصه: [[اعتقادی]]، تفسیری، [[فقهی]] و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتاب‌ها تدوین گردد<ref> دوره ۱۲ جلدی کتاب "نگاهی به نقش ائمّه در احیای دین"، تألیف علّامه عسکری گامی ارزشمند در این راستاست.</ref>.
 
[[امامان شیعه]] {{عم}} برای این [[امانتداری]]، از تمام آنچه در [[توان]] داشتند اعمّ از [[جان]]، [[مال]] و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایسته‌ای هستند و از آموزه‌های آنان توصیه به "[[امانتداری]] شایسته" بوده است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۱]]، ص ۲۵۸.</ref>.
 
== [[ستایش]] [[مؤمنان]] به خاطر [[امانتداری]] ==
[[قرآن کریم]]، "[[مؤمنان]] شایسته" را به خاطر "[[امانتداری]]" می‌ستاید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}}<ref>"آنان که رعایت امانت و عهد را می‌نمایند". سوره مؤمنون، آیه ۸.</ref>. در [[روایات]] هم بر این [[فضیلت]] انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی [[روایات]] آمده است که: اگر بدترین و شقی‌ترین [[انسان‌ها]] هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید [[امانتداری]] کنید؛ شقی‌ترین [[انسان‌ها]] مثل [[قاتل]] مولا [[علی]] {{ع}}<ref>[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|فَلَوْ أَنَّ قَاتِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِي عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّيْتُهَا إِلَيْهِ}}؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۵.</ref> [[قاتلان]] اولاد انبیا<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَتَلَةِ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاء}}؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۵.</ref> [[قاتل]] [[سیدالشهداء]]<ref>امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي‏}}؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۵.</ref> و ... .
 
[[روایات]]، [[امانتداری]] را محک [[دین‌مداری]] شمرده<ref> نبی اکرم {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| لَا تَنْظُرُوا إِلَى كَثْرَةِ صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ}}؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۴.</ref> و آن را با [[دین]] گره زده‌اند تا آن‌جا که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود: "آن‌کس که [[امانتدار]] نیست، [[ایمان]] ندارد"<ref>{{متن حدیث| مَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ لَا إِيمَانَ لَه‏}}؛ میزان الحکمه، ۱ / ۲۱۵.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۱]]، ص ۲۶۲.</ref>
 
== رابطه مقام امین الله با نظریه [[نصب الهی امام]] ==
یکی از واژگانی که در [[روایات]] به طور متعدد درباره [[نبی اعظم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] به کار رفته است، “امین‌الله” می‌باشد. “امین” در لغت از ریشه “الأمن” به معنای [[آرامش]] خاطر و نقیضِ [[ترس]]، بوده<ref>ر.ک: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۰.</ref>، صفت مشبّهه به معنای اسم مفعول از “أمن” می‌باشد که می‌توان آن را به معنای [[فرد]] مورد [[اطمینان]] دانست<ref>ر.ک: نشوان بن سعید حمیری، شمس‌العلوم، ج۱، ص۳۲۵؛ فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی اشکوری، ج۶، ص۲۰۹.</ref>. بنابراین “امین‌الله” در لغت به معنای کسی است که. مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[خداوند]] باشد.
 
هرچند در بیشتر این مجموعه از [[روایات]]، [[نبی اکرم]] {{صل}} یا [[امامان معصوم]]، به طور مطلق به عنوان “امین‌الله” خوانده شده‌اند، در برخی [[روایات]]، متعلق این عنوان را نیز توضیح داده‌اند. ایشان خود را امینان بر [[وحی]] [[خداوند]] یا امینان بر همه علومی که از سوی [[خداوند]] نازل شده است، معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال‌الدین، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص۶۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۷.</ref>. این [[روایات]] را می‌توان به این معنی دانست که [[اهل بیت]] {{عم}} از جهت شناخت صحیح قرآن و [[علوم]] الهیِ دیگر یا تبلیع و [[تفسیر]] آن، مورد اعتماد باری‌تعالی می‌باشند. راویانی نیز در [[تأیید]] این [نوع] [[تفسیر]] از روایاتِ ذکر شده وجود دارد که در آنها [[امامان]] [[همام]]، خود را [[راسخان]] [[علم]] و عالم به [[قرآن]]<ref>ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref>، همچنین [[مفسّران]] [[آیات شریفه]]<ref>ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی‌الاخبار، ص۳۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۲ و ۲۶۹.</ref> خوانده‌اند.
 
بنابراین با توجه به توضیح متعلق “امین‌الله” در [[روایات]]، می‌توان گفت که [[تطبیق]] این واژه به [[اهل بیت]] {{عم}} به این معناست که [[خداوند]] در [[شناخت]] صحیح [[آیات شریفه]] و [[علوم]] [[الهی]] و [[تبلیغ]] و [[تفسیر]] آن، به [[اهل بیت]] {{عم}} [[اطمینان]] داشته، درباره آن احتمال [[خطا]] و [[خیانت]] را نمی‌دهد. روشن است که این همان معنای [[عصمت]] است. پس، از اطلاق واژه “امین‌الله” به [[امامان]] بزرگوار، [[عصمت]] ایشان بر می‌آید و چون تشخیص [[معصوم]] تنها در توان باری‌تعالی است، به همین [[دلیل]]، این افراد، [[برگزیدگان خداوند]] هستند. [[امام صادق]] {{ع}} نیز از [[نصب الهی]] [[اهل بیت]] {{عم}} به عنوان امینان [[وحی]] سخن گفته است. آن حضرت می‌فرمایند: “خداوند تبارک و تعالی ما را برای خود برگزید، پس ما را برگزیدگان از [[خلق]] خود و امینان بر [[وحی]] خود قرار داد”<ref>محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص۶۲.</ref>.
 
از مجموع آنچه درباره “امین‌الله” گفته شد، چنین بر می‌آید که کاربرد این واژه در [[کلام]] [[اهل بیت]] {{عم}}، حداقل بر [[نصب الهی]] شخص به عنوان [[مرجع]] و [[امام]] [[دینی]] دلالت دارد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۹.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۱''']]
# [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۲''']]
# [[پرونده:1100557.jpg|22px]] [[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|'''نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{مقامات در زیارات}}
 
[[رده:مقام معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۲

از جمله مقامات امامان معصوم (ع) مقام امانت الهی که در زیارت جامعه کبیره با عبارت «وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»[۱] آمده است.

معناشناسی

امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود «امین»[۷]گویند[۸].

امناء الرحمان

"امناء" جمع "امین" است. کتاب‌های لغت واژه "امین" را چنین معنا کرده‌اند: "کسی که در امانت خیانت نمی‌کند، مورد اطمینان و درستکار است"[۹].

واژه "رحمان" واژه‌ای است که در قرآن کریم ۵۷ بار خداوند به آن خوانده شده و "رحيم" به همراه واژه‌های: توّاب: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ[۱۰]، رئوف: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ[۱۱]، غفور: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۱۲]، ودود: ﴿وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ[۱۳]، ربّ: ﴿سَلامٌ قَوْلا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ[۱۴]، عزیز: ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ[۱۵] و برّ: ﴿إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ[۱۶] آمده است.

"رحمان" گویای رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است که در قرآن از این رحمت با واژه‌های دیگر مثل: رحیم، ارحم الراحمین، ودود، رئوف، لطیف و صفی یاد شده است. جهان در پوشش رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است و جلوه‌ای از رحمت گسترده‌اش "مِهْری" است که بین بندگانش دایر کرده است؛ مهر مادر به فرزند و بالعکس، مهر پدر به فرزند و بالعکس، مهر زوجین به یکدیگر، مهر برادران به یکدیگر.

جالب این‌جاست که در روایتی از مولا علی (ع) نقل شده است که این همه مهربانی، یک صدم مهر ربوبی است: «خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از رحمت او این است که یک صد شاخه رحمت آفریده، یکی از آن را بین تمام بندگان تقسیم کرده و به واسطه آن مردم نسبت به یکدیگر مهربانند و مادر نسبت به فرزند خود مهر می‌ورزد ... در روز قیامت این رحمت را به ۹۹ قسمت دیگر اضافه می‌کند و با همه آنها امّت پیغمبر اسلام را مشمول رحمتش قرار می‌دهد»[۱۷].

امامان معصوم (ع) امنای خدای رحمان‌اند. از کانال این امناست که رحمت خداوند شامل حال بندگان می‌گردد[۱۸].

امانت الهی در قرآن

قرآن در آیات متعدد از امانت‌هایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. خداوند در آیه ۷۲ سوره احزاب می‌فرماید: ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم؛ ولی آنها از پذیرش آن امتناع کردند؛ ولی انسان آن را بر دوش کشید: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا [۱۹] مراد از امانت خدا در این آیه به نظر برخی ولایت الهی، دین حق، واجبات و محرمات خدا، اطاعت از خدا، نماز و روزه [۲۰] است. برخی نیز مقصود از آن را عقل یا جمله «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ » دانسته و عده‌ای گفته‌اند: مراد اعضای بدن انسان است که خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان نهاده است و انسان باید آنها را در راهی که خدا دستور داده به‌کار گیرد[۲۱].

در روایات اهل بیت (ع) امانت در آیه فوق بیشتر به ولایت، ولایت امیرمؤمنان (ع)، ولایت تمامی ائمه (ع) و امامت[۲۲]تفسیر شده است[۲۳].

امامان معصوم (ع)؛ امانت‌های نگهداری شده خداوند

واژه "امانت" و واژه "محفوظ" کلماتی روشن و بی‌نیاز از تفسیر‌اند. آنچه باید مورد بحث قرار گیرد، معنای ترکیبی آن است؛ یعنی باید دید مراد از "امانت محفوظه" چیست؟ شارحان زیارت جامعه کبیره چند معنا برای این جمله ذکر کرده‌اند:

  1. امامان معصوم (ع) امانت‌های الهی در دست مردم هستند. آنان " وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" هستند. بر مردم است که امانتدار شایسته‌ای باشند و وظیفه خود را در قبال آنان انجام دهند.
    1. مودّت آنان، هم در قلب باشد و هم در بیرون ابراز شود.
    2. به سیره قولی و فعلی آنان تمسّک شود.
    3. ولایت آنان در عمل پذیرفته شود.
    4. آنان الگوی عملی انسان در زندگی باشند.
    5. بر آنان صلوات فرستاده شود.
    6. به یاد آنان باشند.
    7. در شادی آنان شاد و در اندوه آنان اندوهگین باشند. اینها بخشی از وظایفی است که ما در پیشگاه اهل بیت (ع) داریم[۲۴].
  2. شما همان امانتی هستید که بر آسمان‌ها و زمین عرضه شد، آنان از پذیرش آن امانت سرباز زدند و انسان آن را پذیرفت[۲۵]. مرحوم علامه مجلسی بعید نمی‌داند که در نسخه اصل " الْأَمَانَةِ الْمَعْرُوضَةِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" باشد. روایات فراوانی از اهل بیت (ع) گویای آن است که مقصود از این امانت، ولایت معصومین (ع) است[۲۶].
  3. مراد این است که: شما امامان معصوم (ع) امانتی هستید که در کنار کتاب خدا حفظ شده‌اند و تا دامنه قیامت در کنار قرآن خواهید بود.
  4. آن‌که اهل بیت (ع) امانتداران شایسته امانت امامت‌اند که آن را در هر شرایطی حفظ کردند و از آسیب، در امان نگهداشتند؛ هر امامی با تمام توان خویش کیان امامت را حفظ کرده آن را به امام بعدی خود سپرده است.

در روایتی که در ذیل آیه ۵۸ از سوره نساء از حضرت امام صادق (ع) رسیده حضرت فرمود: "خداوند، امام را امر کرده که آنچه را نزد اوست، به امام بعد از خودش داده و به ائمه (ع) امر کرده که به عدالت حکم کنند و به مردم امر کرده تا از آنان اطاعت کنند"[۲۷].

آنان در سخت‌ترین شرایط با مایه گذاشتن از جان و تمامی سرمایه‌های در اختیار خود، به پاسداری از "ولایت" -که روح و جان اسلام است- پرداخته‌اند. سلام بر امامان معصوم (ع) که امانت "امامت و ولایت را پاسداری و حفظ کردند[۲۸].

تفسیر امانت در عرصه تکوین

در "عرصه تکوین" ائمه معصومین (ع) "واسطه فیض‌اند". امام زین العابدین (ع) فرمود: "به برکت ماست که باران نازل می‌شود و رحمت الهی منتشر می‌گردد و زمین برکاتش را خارج و ظاهر می‌سازد و اگر ما نبودیم زمین اهلش را فرو می‌برد"[۲۹].

نظام موجود جهان هستی و قانون حاکم بر آن، "قانون اسباب و مسبّبات" است. امام صادق (ع) فرمود: "مشیّت الهی بر این تعلق گرفته است که تمام چیزها با علل و اسباب طبیعی خود جریان پیدا کند، لذا برای هر چیزی، سببی قرار داده است"[۳۰].

انسان تشنه با آشامیدن آب خنک، سیراب می‌گردد، سرمازده، با حرارت‌زایی آتش، گرم می‌شود، دارو در بهبودی بیمار اثر می‌گذارد و مادّه سمّی، آدم سالم را به خطر می‌افکند. در بهاران، از ابر، باران فرو می‌ریزد و آن آب به زمین نیرو بخشیده، انواع گیاهان را می‌رویاند، حیوان از نبات تغذّی نموده و خود نیز سبب بقا و ادامه حیات انسان می‌گردد[۳۱].

در باور مسلمین این عقیده نهادینه شده که نباید "اسباب" را محدود به اسباب و وسایل مادّی دید، از این زاویه است که واسطه فیض بودن امامان معصوم (ع) در عرصه معنوی واضح می‌گردد. آنان در این عرصه امانتدارند و این "واسطه‌گری" را آن‌چنان که خداوند دستور داده انجام می‌دهند. گرچه بر این مطلب بارها تأکید کرده‌ایم که این "واسطه بودن" به اذن خداوند تبارک و تعالی است. این همه تأکید بدان جهت است که پیوسته بر این نکته تأکید کنیم که ما، در نهایت عشق به معصومین (ع)، هرگز آنان را از حدّی که خود تعیین کرده‌اند، بیرون نبرده، این گل‌های بی خار جهان هستی را "بندگان صالح خداوند" می‌دانیم، این در "عرصه تکوین"[۳۲].

تفسیر امانت در عرصه تشريع

اما در "عرصه تشریعامامان معصوم (ع) امنای خداوند بوده، نگهبان دین او هستند. اگر پاسداری این پاسداران گلستان دیانت نبود، بی تردید دشمنانی که تمام همّت خود را در جهت نابودی دین به کار گرفته بودند، کامروا می‌شدند، ولی حضور این نگهبانان شایسته دین بود که آنان را ناکام گذاشت.

پیامبر اکرم (ص) به امام علی ابن ابی‌طالب (ع) فرمود: "یا علی! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و نُه فرزند از فرزندان امام حسین (ع) و ارکان دین و پایه‌های اسلام هستیم؛ هرکس مطيع ما باشد، نجات می‌یابد و هرکس از ما جدا شود، سرانجامش جهنّم است"[۳۳]. امام رضا (ع) در ضمن ویژگی‌هایی که برای امام معصوم (ع) می‌شمرد این است که: "او دلسوز بندگان خدا و حافظ دین خداست"[۳۴].

بی‌تردید اگر امامان معصوم (ع) نبودند که از مکتب پیامبر حراست کنند، از دین جز مطالبی سطحی و خرافات، چیزی باقی نمی‌ماند و دقیقاً اسلام به همان سرنوشتی مبتلا می‌شد که اکنون مسیحیت و یهودیت به آن مبتلا گشته است.

دشمنان خارجی و نفوذي‌ها تمام همّت خود را برای تحریف این مکتب به کار گرفتند، اما پاسداری نگهبانان اصیل اسلام؛ یعنی امامان معصوم (ع) آنان را ناکام گذاشت. مناسب است در این‌جا تنها به یک چهره غارتگر فرهنگی اشاره داشته باشم، او "کعب بن ماتع" معروف به "کعب الأحبار" است. وی یکی از بزرگترین دانشمندان یهود محسوب می‌شد. در عصر ابوبکر به ظاهر، اسلام را پذیرفت. او به مدینه آمده بود تا از آنجا به بیت المقدس رفته، در آن‌جا سکونت گزیند، ولی عمر به او اصرار کرد تا در مدينه بماند. او هم تا زمان عثمان در مدینه ماند، سپس به شام رفت و به معاویه پیوست! تمام تلاش کعب الأحبار، نشر اخبار یهود بین مسلمانان بود و در این باره روایات دروغین فراوانی نشر داد، از جمله آن‌که گفت:"خانه کعبه هر روز صبحگاهان برای بیت المقدس سجده می‌کند!!"[۳۵].

جالب این‌جاست که این روایت را برای امام باقر (ع) خواندند و گفتند: "کعب الأحبار راست گفته است!". حضرت فرمود: "دروغ گفتی و کعب الأحبار چون تو دروغ گفت"[۳۶].

"کعب الأحبار" در پی آن بود که یهودیّت را میان مسلمانان نشر داده و ارزش‌های آن را به عنوان ارزش‌های اسلامی جا بزند. او با تربیت شاگردانی، همانند ابوهریره دوسی، شبیخون گسترده فرهنگی را به مکتب اسلام سامان داد. کعب الأحبار می‌کوشید به ابوهریره -که از عصر معاویه به بعد اهمّیّت یافت- تعليمات خاصّی بدهد و او را با بینش یهودی سیراب سازد. ابوهریره، علاوه بر روایات فراوانی که بدون نام از "کعب" نقل می‌کند، در مواردی هم به وضوح نام کعب را هم می‌برد[۳۷].

ابن کثیر می‌گوید: "ابوهریره در روایت کردن، تدلیس می‌کرد؛ یعنی آنچه از پیامبر (ص) شنیده و آنچه از کعب شنیده بود، برای مردم تعریف می‌کرد اما روایت کعب را از روایت پیامبر (ص) جدا نمی‌ساخت و معلوم نمی‌کرد"[۳۸]. احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده که: "ابوهریره، حدیثی را روایت کرد، حاضران به او گفتند: این را که نقل کردی از پیامبر (ص) بود یا از کیسه خودت می‌باشد؟ ابوهریره گفت: از کیسه خودم می‌باشد!!"[۳۹].

با اینکه ابوهریره در سال هشتم هجرت، مسلمان شد و کمتر از دو سال در خدمت پیامبر (ص) بود، تنها در مسند بقی بن مخلد اندلسی ۵۳۷۴ حدیث از وی نقل شده است! او آن‌قدر دروغ‌پردازی کرد که عمر او را از نقل حديث ممنوع کرد و گفت: "اگر از نقل حدیث دست نکشی، تو را به سرزمین دوس (که وطن اصلی‌اش بود) تبعید خواهم کرد"[۴۰].

مولا علی (ع) فرمود: "دروغ پردازترین کسان بر پیامبر (ص) ابوهریره است"[۴۱]. این عنصر فاسد، دست پروریده کعب است. و از این‌گونه عناصر نفوذی پس از پیامبر (ص) فراوان بودند که روایتشان بخصوص در کتب اهل سنّت، فراوان است.

این خدمت بزرگ امامان معصوم (ع) بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح می‌کردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونه‌های آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتاب‌ها تدوین گردد[۴۲].

امامان شیعه (ع) برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایسته‌ای هستند و از آموزه‌های آنان توصیه به "امانتداری شایسته" بوده است[۴۳].

ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری

قرآن کریم، "مؤمنان شایسته" را به خاطر "امانتداری" می‌ستاید: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ[۴۴]. در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقی‌ترین انسان‌ها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقی‌ترین انسان‌ها مثل قاتل مولا علی (ع)[۴۵] قاتلان اولاد انبیا[۴۶] قاتل سیدالشهداء[۴۷] و ... .

روایات، امانتداری را محک دین‌مداری شمرده[۴۸] و آن را با دین گره زده‌اند تا آن‌جا که امیرمؤمنان (ع) فرمود: "آن‌کس که امانتدار نیست، ایمان ندارد"[۴۹].[۵۰]

رابطه مقام امین الله با نظریه نصب الهی امام

یکی از واژگانی که در روایات به طور متعدد درباره نبی اعظم (ص) و امامان معصوم به کار رفته است، “امین‌الله” می‌باشد. “امین” در لغت از ریشه “الأمن” به معنای آرامش خاطر و نقیضِ ترس، بوده[۵۱]، صفت مشبّهه به معنای اسم مفعول از “أمن” می‌باشد که می‌توان آن را به معنای فرد مورد اطمینان دانست[۵۲]. بنابراین “امین‌الله” در لغت به معنای کسی است که. مورد اعتماد و اطمینان خداوند باشد.

هرچند در بیشتر این مجموعه از روایات، نبی اکرم (ص) یا امامان معصوم، به طور مطلق به عنوان “امین‌الله” خوانده شده‌اند، در برخی روایات، متعلق این عنوان را نیز توضیح داده‌اند. ایشان خود را امینان بر وحی خداوند یا امینان بر همه علومی که از سوی خداوند نازل شده است، معرفی کرده‌اند[۵۳]. این روایات را می‌توان به این معنی دانست که اهل بیت (ع) از جهت شناخت صحیح قرآن و علوم الهیِ دیگر یا تبلیع و تفسیر آن، مورد اعتماد باری‌تعالی می‌باشند. راویانی نیز در تأیید این [نوع] تفسیر از روایاتِ ذکر شده وجود دارد که در آنها امامان همام، خود را راسخان علم و عالم به قرآن[۵۴]، همچنین مفسّران آیات شریفه[۵۵] خوانده‌اند.

بنابراین با توجه به توضیح متعلق “امین‌الله” در روایات، می‌توان گفت که تطبیق این واژه به اهل بیت (ع) به این معناست که خداوند در شناخت صحیح آیات شریفه و علوم الهی و تبلیغ و تفسیر آن، به اهل بیت (ع) اطمینان داشته، درباره آن احتمال خطا و خیانت را نمی‌دهد. روشن است که این همان معنای عصمت است. پس، از اطلاق واژه “امین‌الله” به امامان بزرگوار، عصمت ایشان بر می‌آید و چون تشخیص معصوم تنها در توان باری‌تعالی است، به همین دلیل، این افراد، برگزیدگان خداوند هستند. امام صادق (ع) نیز از نصب الهی اهل بیت (ع) به عنوان امینان وحی سخن گفته است. آن حضرت می‌فرمایند: “خداوند تبارک و تعالی ما را برای خود برگزید، پس ما را برگزیدگان از خلق خود و امینان بر وحی خود قرار داد”[۵۶].

از مجموع آنچه درباره “امین‌الله” گفته شد، چنین بر می‌آید که کاربرد این واژه در کلام اهل بیت (ع)، حداقل بر نصب الهی شخص به عنوان مرجع و امام دینی دلالت دارد[۵۷].

منابع

پانویس

  1. سلام بر شما امامان معصوم (ع) که امانتِ نگهداری شده هستید.
  2. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.
  3. التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».
  4. الميزان، ج ۹، ص ۵۴.
  5. التحرير والتنوير، ج ۸، ص ۲۰۳.
  6. مفردات، ص ۹۰؛ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».
  7. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج‌۱، ص‌۲۲۸.
  8. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴
  9. فرهنگ سخن: ۱/ ۵۷۶.
  10. ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است، سوره حجرات، آیه۱۲.
  11. و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه۱۴۳.
  12. جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۱۷۳.
  13. و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است؛ سوره هود، آیه۹۰.
  14. درود سخنی است که از سوی پروردگاری بخشاینده می‌شنوند؛ سوره یس، آیه۵۸.
  15. و بی‌گمان پروردگار توست که پیروز بخشاینده است؛ سوره شعراء، آیه۹.
  16. ما از دیرباز او را می‌خواندیم که اوست که نیکوکار بخشاینده است؛ سوره طور، آیه۲۸.
  17. « اللَّهُ رَحِيمٌ بِعِبَادِهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ خَلَقَ مِائَةَ رَحْمَةٍ جَعَلَ مِنْهَا رَحْمَةً وَاحِدَةً فِي الْخَلْقِ كُلِّهِمْ فَبِهَا يَتَرَاحَمُ النَّاسُ وَ تَرْحَمُ الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا وَ تَحَنَّنُ الْأُمَّهَاتُ مِنَ الْحَيَوَانَاتِ عَلَى أَوْلَادِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَضَافَ هَذِهِ الرَّحْمَةَ الْوَاحِدَةَ إِلَى تِسْعٍ وَ تِسْعِينَ رَحْمَةً فَيَرْحَمُ بِهَا أُمَّةَ مُحَمَّد»؛ بحارالأنوار: ۴/ ۱۸۳؛ ج ۸/ ۴۴؛ مستدرک سفینة البحار: ۴ / ۱۰۰.
  18. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۱، ص ۲۵۵.
  19. ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.
  20. جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶ـ۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.
  21. التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۳؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۲.
  22. بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۳؛ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.
  23. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.
  24. اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص۳۸۱ - ۳۵۱.
  25. سوره احزاب، آیه۷۲.
  26. بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۱۴۱.
  27. «أَمَرَ اللَّهُ‏ الْإِمَامَ‏ أَنْ‏ يَدْفَعَ‏ مَا عِنْدَهُ‏ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ وَ أَمَرَ الْأَئِمَّةَ أَنْ يَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُطِيعُوهُم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۷۸.
  28. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص ۵۴۳ ـ ۵۴۵.
  29. « بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ‏ وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»؛ الأمالی: ۱۵۷ / مجلس ۳۴ / ح ۱۵؛ روضة الواعظين: ۱/ ۴۵۱.
  30. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً»؛ اصول کافی: ۱ / ۱۸۳ / ح ۷.
  31. توسّل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث: ۲۹.
  32. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۱، ص ۲۵۷.
  33. «يَا عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ وَ ابْنَاكَ: الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَرْكَانُ الدِّينِ وَ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، مَنْ تَبِعَنَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا فَإِلَى النَّار»؛ بحارالأنوار: ۳۶/ ۲۷۲.
  34. «نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ حَافِظٌ لِدِينِ اللَّه‏»؛ اصول کافی: ۱ / ۲۰۲.
  35. «إِنَّ الْكَعْبَةَ تَسْجُدُ لِبَيْتِ الْمَقْدِسِ فِي كُلِّ غَدَاةٍ »؛ فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.
  36. فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.
  37. الإصابة في تمييز الصحابه: ۳ / ۳۱۷؛ تاریخ الامم والملوك: ۱ / ۷۷.
  38. البداية والنهايه: ۸ / ۱۰۹.
  39. مسند احمد: ۲/ ۳۴۳.
  40. نگاهی به نقش ائمه در احیای دین: ۱۷۱.
  41. « أَكْذَبُ النَّاسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَبُو هُرَيْرَةَ الدَّوْسِيُّ»؛ بحارالأنوار: ۳۴/ ۲۸۷؛ سفينة البحار: ۴/ ۸۲۱.
  42. دوره ۱۲ جلدی کتاب "نگاهی به نقش ائمّه در احیای دین"، تألیف علّامه عسکری گامی ارزشمند در این راستاست.
  43. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۱، ص ۲۵۸.
  44. "آنان که رعایت امانت و عهد را می‌نمایند". سوره مؤمنون، آیه ۸.
  45. امام صادق (ع) فرمود: «فَلَوْ أَنَّ قَاتِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِي عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّيْتُهَا إِلَيْهِ»؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۵.
  46. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَتَلَةِ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاء»؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۵.
  47. امام صادق (ع) فرمود: «أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي‏»؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۵.
  48. نبی اکرم (ص) فرمود: « لَا تَنْظُرُوا إِلَى كَثْرَةِ صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ»؛ بحارالأنوار، ۷۵ / ۱۱۴.
  49. « مَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ لَا إِيمَانَ لَه‏»؛ میزان الحکمه، ۱ / ۲۱۵.
  50. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۱، ص ۲۶۲.
  51. ر.ک: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۰.
  52. ر.ک: نشوان بن سعید حمیری، شمس‌العلوم، ج۱، ص۳۲۵؛ فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی اشکوری، ج۶، ص۲۰۹.
  53. ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال‌الدین، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص۶۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۷.
  54. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴.
  55. ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی‌الاخبار، ص۳۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۲ و ۲۶۹.
  56. محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص۶۲.
  57. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۹.