انقطاع الی الله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از [[برترین]] [[مقامات]] [[عرفانی]] در سیر و سلوک [[قرآنی]]، رسیدن به مقام انقطاع الی الله و بریدن از غیر است و وصول به [[معدن]] عظمت با انوار الهی است که حجابهای نوری را نیز کنار میزند و امکان رؤیت [[قلبی]] [[خدا]] را که لطیف است فراهم میآورد و [[انسان]] از این [[رؤیت]] سرشار و سرمست از [[لذت]] میشود. اما سخن این است که راه رسیدن به این مقام والا و شاخص در سیر و سلوک قرآنی چیست؟ | یکی از [[برترین]] [[مقامات]] [[عرفانی]] در سیر و سلوک [[قرآنی]]، رسیدن به مقام انقطاع الی الله و بریدن از غیر است و وصول به [[معدن]] عظمت با انوار الهی است که حجابهای نوری را نیز کنار میزند و امکان رؤیت [[قلبی]] [[خدا]] را که لطیف است فراهم میآورد و [[انسان]] از این [[رؤیت]] سرشار و سرمست از [[لذت]] میشود. اما سخن این است که راه رسیدن به این مقام والا و شاخص در سیر و سلوک قرآنی چیست؟ <ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[انقطاع الی لله و راه تحقق آن (مقاله)|انقطاع الی لله و راه تحقق آن]].</ref>. | ||
== چرایی بریدن از غیر خدا == | == چرایی بریدن از غیر خدا == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۸
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
یکی از برترین مقامات عرفانی در سیر و سلوک قرآنی، رسیدن به مقام انقطاع الی الله و بریدن از غیر است و وصول به معدن عظمت با انوار الهی است که حجابهای نوری را نیز کنار میزند و امکان رؤیت قلبی خدا را که لطیف است فراهم میآورد و انسان از این رؤیت سرشار و سرمست از لذت میشود. اما سخن این است که راه رسیدن به این مقام والا و شاخص در سیر و سلوک قرآنی چیست؟ [۱].
چرایی بریدن از غیر خدا
اسلام بر توحید در همه مراتب از توحید ذات، صفات و فعل تاکید دارد، همان طوری که توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت و توحید در عبادت مورد تاکید است. این بدان معناست که ذات خداوند بسیط محض است و صفات الهی عین ذات و تفاوت مفهومی هیچ تاثیری در مقام مصداقی به جا نمیگذارد و از همین رو، تناقض و تضادی که در اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت وجود دارد، در خدا معنایی ندارد؛ چنانکه هر چه در هستی تحقق مییابد فعل خداوند است هر چند که به مظاهر خلقی نسبت داده میشود؛ ولی این نسبت حقیقی نیست، بلکه نسبت حقیقی هر فعلی با خدا است. همچنین همان خدایی که آفریدگار هستی است، پروردگار هستی هم است و هیچ تفویض و واگذاری از سوی خداوند صورت نگرفته است؛ و دیگر آنکه تنها اوست که معبود است و عبادت تنها شایسته اوست و هیچ یک از مظاهر به هیچ عنوانی شایسته عبودیت و عبادت نیست؛ چراکه هیچ چیزی در عرض خداوند نیست، بلکه همه چیز در طول قرار گرفته و هیچ چیزی شایسته معبودیت نیست.
چنین تصویر فلسفی از توحید دیگر امکان خودنمایی به کسی و یا چیزی نمیدهد و انسان را در مسیری قرار میدهد که چارهای جز بریدن از غیر خدا نخواهد داشت؛ زیرا همه هستی ملک اوست و او به عنوان مالک مطلق در مظاهر هستی کار میکند؛ پس کسی ملکیتی در چیزی ندارد تا بتواند تصرف و کاری را انجام دهد. از این رو خداوند در آموزههای قرآنی ضمن تبیین فلسفی این چرایی «انقطاع الی الله» در قالب ادبیات تصریفی و گوناگون، به چگونگی این انقطاع اشاره کرده است.
خداوند به اصل اساسی، «انقطاع الی الله» با واژگان و اصطلاحات چندی توجه داده است. از جمله مهمترین آنها میتوان به دو اصطلاح «فرار» و «تَبتُّل» اشاره کرد. تبتل از واژه «بتل» به معنای بریدن است. وقتی چیزی از چیزی دیگر بریده شود این واژه به کار میرود. از همین رو، به کسی که ازدواجی نکرده، واژه «تبتل» به کار برده میشود. واژه «بتول» برای حضرت فاطمه(س) از سوی پیامبر(ص) به کار رفته است که بیانگر انقطاع الی الله در ایشان یا بریده شدن از دوزخ و مانند آنها است. در فرهنگ و ادبیات عربی به شکل کنایی به صاحبان عفت و حیا، «بتول و بتوله» میگویند.
اصطلاح انقطاع در قرآن به معنا و مفهوم انقطاع الیالله به کار نرفته است، بلکه این مفهوم از طریق واژگان فرار و تبتل بیان شده است. در فرهنگ قرآنی، اصطلاح «تَبَتُّل» به معنای انقطاع الی اللّه در عبادت و نیت به کار رفته است.[۲] خداوند در آیه ۸ سوره مزمل، به پیامبرش فرمان میدهد که باید حتما و قطعا از غیر خدا بریده و به خدا بپیوندد. خداوند میفرماید: وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا[۳].
چنانکه گفته شد، بریدن و تبتل، همواره از چیزی است. از آنجا که در آیه بریدن به قصد پیوستن به خدا با عنوان «تبتّل إلیه تبتیلا» مورد تاکید قرار گرفته، هدف و مقصود از بریدن معلوم میشود؛ اما دانسته نمیشود که از چه چیزی باید برید؟ به نظر میرسد که نیاوردن و عدم ذکر آن به این منظور انجام شده تا بر مردم معلوم شود که باید از هر چیزی غیر از خدا، برید و به خدا پیوست. همین معنا و مفهوم در رابطه با فرار به سوی خدا مطرح است. خداوند در آیه ۵۰ سوره ذاریات میفرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ[۴].
در این آیه نیز اینکه باید به سمت چه چیزیگریخت مشخص شده که همان الله است، اما بیان نشده که از چه چیزی بایدگریخت. به نظر میرسد که منظور آیه فرار از هر چیزی غیر از خدا به سوی خدا است. این بدان معناست که انسان باید همانند یک فراری از دشمن به سوی پناهگاهی به نام خدا بگریزد. پس اصل باید وحشت از غیر و جستوجوی انس در خدا باشد.
مرحوم طبرسی در مجمع البیان میگوید: «ففرّوا» به معنای فاهربوا من عقاب الله إلى رحمته وثوابه بإخلاص العبادة له؛ از عقاب خدا به رحمت خدا فرار کنید و عبادت را برای خدا خالصانه انجام بدهید. این جمله، تعبیر اخلاقی و تربیتی بسیار خوبی است که انسان دائماً باید از عقاب خدا به رحمت خدا فرار کند، با سرعت خودش را از دایره عقاب خارج کرده و در دایره رحمت و ثواب قرار بدهد، و راهش هم اخلاص است.
ایشان در ادامه میفرماید: و قيل ففروا إليالله بترك جميع ما يشغلكم عن طاعته و يقطعكم عما أمركم به؛ و گفته شده که باید جمیع آنچه شما را از طاعت خدا بازمیدارد ترکش کنید[۵]، اصلاً ففرّوا إلي الله؛ یعنی جمیع گناهان و محرّمات الهیه را ترک کرده و از حرام فرار کنید، که اساساً با توجه به إني لكم نذيرٌ مبينٌ و منذر بودن رسول خدا(ص) (که مورد توجه قرار گرفته)، ظهور در همین لزوم ترک محرمات دارد. این ظاهر آیه شریفه است[۶].
اما مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر آیه میفرماید: مراد از ففرّوا إلي الله، إنقطاع به خدا از کفر و عقاب است و فقط به خدا ایمان داشته باشید و تنها او را معبود قرار دهید که لاشریکله است. آیه بعدی که میفرماید با الله، خدای دیگر قرار ندهید، در حقیقت تفسیر همان سخن پیشین است که فرموده است: ففروا إليالله. مراد از ایمان به خدا، همان ایمان به خدای یگانهای است که شریکی برای او در الوهیت و معبودیت نیست؛ پس مراد از فرار الی الله، بریدن به سوی خدا از کفر و عقابی است که به دنبال آن میآید و مراد از ایمان به خدای تعالی، ایمان توحیدی است و اینکه او را معبودی قرار دهد که شریکی برایش نیست[۷].
به هر حال، آنچه که در تفسیر مجمع البیان و المیزان آمده، تفسیر مصداقی و تعیین مصادیق است که نمیتوان به عنوان تفسیر از آن یاد کرد. به نظر میرسد که همان طوری که خداوند بریده شدن از چه چیزی را مطلق گذاشته باید گفت که این اطلاق شامل غیر خدا میشود و شخص باید از غیر خدا به سوی خدا فرار کند[۸].
چگونگی انقطاع الی الله
از آیات پیشین به دست آمد که باید از غیر خدا به سوی خداگریخت و به او پیوست. از این بریدن از هر آن چیزی است که انسان را از خدا غافل میکند و یاد خدا را از دل میزداید و سرگرم خود میکند. از این رو خداوند با تاکید بر ذکر الله بر آن است تا جهتگیری را مشخص کند و راه بریدن از غیر و فرار از آن و پیوستن به خدا را تبیین کند. خداوند میفرماید: وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا[۹].
خداوند در آیه ۷ سوره مزمل، به این نکته توجه میدهد که در طول روز انسان سرگرم شنا در عالم مادیات برای کسب روزیهای فراتر از روزی قسمت شده است. خداوند میفرماید: إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا[۱۰]. این سباحت و شنا درباره پیامبر(ص) به فعالیتهای اجتماعی ایشان و مانند آن در راستای ابلاغ رسالت و درباره دیگر مردمان به فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دنیوی آنان مربوط میشود.
این آیات به این نکته توجه میدهند که گرفتاری مردم در اثر غفلتی است که در اثر فعالیتهای طولانی و سخت روزانه به وجود میآید و شخص میتواند با ذکر الهی خود را از این غفلت رها سازد. همچنین از آیات پیش گفته به دست میآید که چون روز، انسان را سرگرم امورات روزانه میکند، شب میتواند به عنوان بهترین زمان برای رهایی از غفلت روز عمل کند و انسان را از این بحران رهایی بخشد تا شخص همواره گرفتار غفلت نماند و با بیداری شبانه از خواب غفلت نیز بیدار شود. از این رو این آیات در سوره مزمل آمده است که نماز شب و تهجدهای شبانه در آن محوریت دارد. خداوند در آغاز این سوره میفرماید ای جامه به خویشتن فرو پیچیده. به پا خیز شب را مگر اندکی. نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه. یا بر آن نصف بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان. قطعا برخاستن شب رنجش بیشتر و گفتار در آن هنگام راستینتر است و تو را در روز، آمد و شدی دراز است و نام پروردگار خود را یاد کن و تنها به او بپرداز. در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبار القا میکنیم[۱۱]. در این آیات به صراحت به مسئله بیداری و تهجدات شبانه به عنوان راهی برای انقطاع الیالله و بریدن از خلق و پیوستن به خالق اشاره شده است. تهجدات شبانه شامل نماز شب، قرائت قرآن و اذکار شبانه است.
از نظر قرآن، انقطاع الی الله با فعالیتهای زندگی روزمره هیچ تنافی ندارد؛ به این معنا که شخص با آنکه به زندگی روزانه و فعالیتهای سنگین و طولانی آن میپردازد میتواند از آن انقطاع داشته باشد؛ زیرا آنچه مهم است رهایی از تعلق خاطر است؛ چون بسیاری از مردم حتی ممکن است متعلقاتی در خارج نداشته باشند، ولی تعلق خاطری دارند که را گرفتار غفلت میکند.
به هر حال، میتوان با حفظ فعالیتهای روزانه دنیوی و انجام آن، رویهای را در پیش گرفت که موجب غفلت نشود و انسان با آنکه به دنیا و فعالیتهای آن میپردازد از تعلق بدان رها و بریده شود. از همین روخداوند در آیات ۷ و ۸ سوره مزمل سفارش میکند با یاد خدا، تبتّل و انقطاع از غیر او همزمان با توسعه زندگی مادّی و فعالیتهای روزانه داشته باشند؛ زیرا «سبحاً» در آیه شریفه به معنای فعالیت، عمل و انجام دادن کار برای رفع نیازهای زندگی است؛ یعنی ای پیامبر، چون مشغله روزانهات زیاد است، شب، وقت فراغت قلب برای تذکّر و یاد خداوند و قرائت قرآن است؛ پس مقداری از شب را برای عبادت قرار بده تا بهره خویش را از خیر دنیا و آخرت برگیری[۱۲]. اما در همان حال در روز نیز میتوان با ذکرالله خود را از عوامل غفلت زا حفظ کرد؛ لذا به سرعت به دنبال تبیین عوامل غفلت یعنی فعالیتهای روزانه بر ذکر نام پروردگار به عنوان یک سفارش و دستور توجه داده و میفرماید: إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا * وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا[۱۳].
همچنین در ادامه آیات همین سوره بیان میشود که حتی در روز میتوان این انقطاع الیالله را با برخی از اعمال به دست آورد. به عنوان نمونه فاصله گرفتن از مردم به ویژه مردمانی که جاهل هستند و در مسیر الیالله سنگ اندازی میکنند، از جمله راههایی است که به انقطاع الی الله کمک میکند. خداوند میفرماید: وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا[۱۴]. در آیه ۱۱ سوره بیان میکند که این افرادی که باید از آنان دوری گزیند کسانی هستند که از ثروت و نعمت برخوردار بوده و از مسیر الهی دور هستند.
با توجه به اینکه رهبران جامعه، بیشترین فعالیتهای اجتماعی و درگیری روزانه را دارند و زمینه غفلت فراهم است، توجه یابی به ذکر الله در روز و شب برای آنان یک ضرورت است تا این گونه در مسیر کمالی باقی و برقرار باشند[۱۵].
به هر حال، خداوند در آیات قرآن ضمن بیان چرایی انقطاع الی الله و اهداف آن، به چگونگی آن اشاره داشته و به انسانها میآموزد که چگونه میتوان به این انقطاع رسید و در عین حال که به فعالیتهای روزانه دنیوی نیز اشتغال داشت. به سخن دیگر، همزمان با انجام مسئولیتهای اجتماعی و نقش اجتماعی میتوان از انقطاع الی الله بهره مند بود و از فواید آن سود برد، بیآنکه فعالیتها و مسئولیتهای اجتماعی و فعالیتهای دنیوی تاثیر منفی در کمال یابی و انقطاع الی الله ایجاد کند.در حقیقت انقطاع الی الله و توجه کامل به حضرت معبود بریدن از غیر خداوند هرگز به معنای بریدن از خلق و انزوا و گوشه نشینی و دوری از اجتماع و ترک فعالیتهای اجتماعی نیست و بهترین گواه بر این امر این است که اولیای الهی و تربیت شدگان مکتب آنان چون امام خمینی در عین حال که توجه کامل به حق داشتند و انقطاع الی الله را دارا بودند؛ ولی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و کوشش آنان در راه هدایت مردم و دستگیری از آنها از همه بیشتر بود بهویژه آنکه فرائضی چون امر به معروف و نهی از منکر جز با حضور در اجتماع و مشارکت و فعالیت فعال مثبت اجتماعی شدنی نیست. از سوی دیگر بر اساس آیات سوره عصر تنها راه رهایی از خسران ابدی عمل به چهار وظیفه ایمان و عمل صالح و توصیه دیگران به حق و صبر است که لازمه آن حضور و فعالیت اجتماعی است. پس معنای درست انقطاع الیالله و توجه نداشتن به غیر حق این است که انسان به جایگاهی برسد که با وجود زندگی در میان مردم و اشتغال به کارها و فعالیت معمولی زندگی هرگز توجه او از خداوند قطع نشود و در هیچ حالی خداوند و حضور و احاطه او را فراموش نکند و در واقع همه مظاهر و خلایق و موجودات هستی را آینه خدانما و نمایانگر صفات و کمالات حق ببیند و به هیچ موجودی در وجود و صفات و افعالش استقلال ندهد و هستی و صفات و افعال او را از خود او نداند، بلکه همه را از خداوند و سرچشمه گرفته از آن هستی مطلق و اسماء و صفات او بداند و این همان معنای دقیقی است که در منابع اسلامی از آن تعبیر به «تجافی» شده است. چنانکه در دعای امامسجاد(ع) در شب بیست و هفتم ماه رمضان آمده است: «اللّهُمَّ ارْزُقْنی التَّجافِیَ عَنْ دارِ الغُرُورِ وَ الْانابَةَ الی دارِ الخلود»؛ «خدایا! کناره گرفتن از سرای فریب (دنیا) و بازگشت همه جانبه به سرای جاودانگی (عالم آخرت) را به من عطا کن». هنر این است که انسان در عین حال که با مردم است وجلوههای مختلف دنیا و زر و زیور آن را میبیند، از عالم ملکوت و حضور خداوند در همه ذرات عالم غافل نباشد و در عین برخورداری از مواهب دنیا و نعمتهای الهی با دیده استقلال به آنها ننگرد و آنها را قائم به خود و بینیاز از خدای خود نبیند[۱۶].
راهکار تحقق کمال الانقطاع
از مهمترین راههای رسیدن به این انقطاع، ذکرالله دائمی است به طوری که انسان همواره خود را در نماز و بندگی مییابد و حضور خویش را در محضر خداوند به نمایش میگذارد و از این حضور و محضر بهرهمند میشود. خداوند درباره تهجدات شبانه به عنوان عامل مهم در حفظ این انقطاع و بریدن میفرماید: قطعا این آیات اندرزی است تا هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی در پیش گیرد. در حقیقت پروردگارت می داند که تو و گروهی از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم از شب یا نصف آن یا یک سوم آن را به نماز برمی خیزید و خداست که شب و روز را اندازهگیری میکند او میداند که شما هرگز حساب آن را ندارید پس بر شما ببخشود اینک هر چه از قرآن میسر میشود بخوانید خدا می داند که به زودی در میانتان بیمارانی خواهند بود و عدهای دیگر در زمین سفر میکنند و در پی روزی خدا هستند و گروهی دیگر در راه خدا پیکار مینمایند پس هر چه از قرآن میسر شد تلاوت کنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و وام نیکو به خدا دهید و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده مهربان است[۱۷].
خداوند در سوره مزمل آیات ۲۰ و ۱۹ بیان میکند که راه باقی ماندن دائمی در مقام یاد خدا، راهی است که در این آیات بیان شده و آن ذکر دائمی در شبانه روز به عنوان یک فعالیت عام و کلی و تهجدات شبانه در قالب ترتیل قرآن و نماز و تفکر و تدبر در آیات آفاق و انفس به عنوان یک فعالیت خاص در راستای تبتل و انقطاع الی الله است.
امیرمؤمنان و بقیهائمه(ع) در مناجات شعبانیه رسیدن به این مقام را خواستار شده و میفرماید: «إِلهي هَب لي کمالَ الإِنقِطاعِ إِليک وأَنِر أَبصارَ قلوبِنا بِضياءِ نَظرِها إِليک، حتّى تَخرِقَ أَبصارَ القُلوبِ حُجبَ النُّور فتَصلَ إِلى مَعدنِ العَظمه، وتَصيرَ أَرواحَنا معلَّقه بعزِّ قُدسِک»؛ «خدایا نهایت بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را روزیام ساز و چشمهای قلبمان را با نظاره به خودت روشن ساز تا آنجا که چشم قلبمان حجابهای نوری را پاره کند و به کانون عظمت بپیوندد و ارواح ما به ساحت قدس تو متصل شود».
پس کمال الانقطاع الیالله، همان توحید و فنای فی الله است؛ یعنی از همه چیز فارغ شوم و به تو بپردازم. یعنی خدامحوری کامل در زندگی. روش آن هم این است که انسان مؤمن، خدای متعال را محور تمامی اندیشهها و اخلاق و رفتار خود کند و در خدا متمرکز شود. همه چیز را برای به خدا و رسیدن به او بخواهد و از خود موحدی خدامحور بسازد.
و معنای انقطاع، توجه کامل و همه جانبه به خداوند متعال و التفات نداشتن به غیر او است. انقطاع الی الله دارای مراتب گوناگونی است و درجات متفاوتی دارد که بستگی به میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند و صفات الهی و سعی و تلاش در نزدیک شدن به خداوند و قرب به حق دارد. درجه کامل انقطاع مربوط به انبیاء الهی و اولیاء بزرگ خداوند است و دیگران به میزان پیروی از دستورهای الهی و تبعیت از پیشوایان دین و راهنمایان الهی انقطاع به سوی خداوند دارند[۱۸].
منابع
پانویس
- ↑ منصوری، خلیل، انقطاع الی لله و راه تحقق آن.
- ↑ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص۱۰۷، «بتل».
- ↑ «و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.
- ↑ «پس، به سوی خداوند بگریزید که من از سوی او برای شما بیمدهندهای آشکارم» سوره ذاریات، آیه ۵۰.
- ↑ ترک جمیع گناهان.
- ↑ مجمعالبیان، ح ۹، ص۲۴۰.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۲۰۱.
- ↑ منصوری، خلیل، انقطاع الی لله و راه تحقق آن.
- ↑ «و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.
- ↑ «تو را در روز، کوششی دراز دامن است» سوره مزمل، آیه ۷.
- ↑ يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلا ثَقِيلا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلا * إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلا * وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلً «ای جامه بر خویش پیچیده * شب را- جز اندکی- بپای خیز * نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! * یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان * ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو میفرستیم * بیگمان عبادت شبانه در پابرجایی، سختتر و در گفتار، استوارتر است * تو را در روز، کوششی دراز دامن است * و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۱-۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج۹-۱۰، ص۵۷۰-۵۷۱.
- ↑ «تو را در روز، کوششی دراز دامن است * و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۷-۸.
- ↑ «و بر آنچه میگویند شکیبا باش و از آنان به نکویی دوری گزین» سوره مزمل، آیه ۱۰.
- ↑ مزمل، آیات ۷ و ۸.
- ↑ منصوری، خلیل، انقطاع الی لله و راه تحقق آن.
- ↑ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا * إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «بیگمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد * بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ منصوری، خلیل، انقطاع الی لله و راه تحقق آن.