شورش خوارج پس از جنگ نهروان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام علی]]{{ع}} است. "'''امام علی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام علی]]{{ع}} است. "'''[[امام علی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام علی در قرآن]] | [[امام علی در حدیث]] | [[امام علی در کلام اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام علی در قرآن]] | [[امام علی در حدیث]] | [[امام علی در کلام اسلامی]]</div>
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
==مقدمه==
*[[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]: آن‌گاه که نهروانیان کشته شدند، [[اشرس بن عوف شیبانی]] در دَسْکره، با دویست تن بر [[علی]]{{ع}} شورید و به [[انبار]] روانه شد. [[علی]]{{ع}}، [[ابرش بن حسان]] را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به [[نبرد]] پرداخت و اشرس در [[ربیع]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] کشته شد. سپس [[هلال بن عُلفه]] از [قبیله‌] [[تیم الرباب]]، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان‌<ref>ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری است‌کهن میان کوه‌ها و دره‌ها، با چشمه‌هایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).</ref> درآمد. [[علی]]{{ع}}، [[معقل بن قیس ریاحی]] را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را که بیش از دویست تن بودند، بکشت. [[قتل]] اینان در [[جمادی]] اول به سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد. آن‌گاه، [[اشهب بن بشر]] (وگفته شده: [[اشعث بن بشر]]) از [قبیله‌] بُجَلیه، با یکصد و هشتاد تن [[شورش]] کرد و به همان عرصه درآمد که هلال [بن عُلفه‌] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان [[نماز]] گزارْد و به [[قدر]] [[توان]]، آنان را [[دفن]] کرد. پس [[علی]]{{ع}}، جاریة بن قُدامه [[سعدی]] (و گفته شده: حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشان‌روانه کرد. پس‌اشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا<ref>جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).</ref> از منطقه جوخا<ref>جوخا، نام رودخانه‌ای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).</ref> به [[نبرد]] پرداختند و اشهب و یارانش در [[جمادی]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] از پای‌درآمدند.
* [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]: آن‌گاه که نهروانیان کشته شدند، [[اشرس بن عوف شیبانی]] در دَسْکره، با دویست تن بر [[علی]]{{ع}} شورید و به [[انبار]] روانه شد. [[علی]]{{ع}}، [[ابرش بن حسان]] را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به [[نبرد]] پرداخت و اشرس در [[ربیع]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] کشته شد. سپس [[هلال بن عُلفه]] از [قبیله‌] [[تیم الرباب]]، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان‌<ref>ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری است‌کهن میان کوه‌ها و دره‌ها، با چشمه‌هایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).</ref> درآمد. [[علی]]{{ع}}، [[معقل بن قیس ریاحی]] را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را که بیش از دویست تن بودند، بکشت. [[قتل]] اینان در [[جمادی]] اول به سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد. آن‌گاه، [[اشهب بن بشر]] (وگفته شده: [[اشعث بن بشر]]) از [قبیله‌] بُجَلیه، با یکصد و هشتاد تن [[شورش]] کرد و به همان عرصه درآمد که هلال [بن عُلفه‌] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان [[نماز]] گزارْد و به [[قدر]] توان، آنان را [[دفن]] کرد. پس [[علی]]{{ع}}، جاریة بن قُدامه [[سعدی]] (و گفته شده: حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشان‌روانه کرد. پس‌اشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا<ref>جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).</ref> از منطقه جوخا<ref>جوخا، نام رودخانه‌ای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).</ref> به [[نبرد]] پرداختند و اشهب و یارانش در [[جمادی]] ثانی سال ۳۸ [هجری‌] از پای‌درآمدند.


آن‌گاه، [[سعید بن قفل تیمی]]، از [قبیله‌] [[تیم الله بن ثعلبه]]، در [[ماه رجب]]، همراه‌ دویست مرد در بندنیجین [[شورش]] کرد و به درزنجان<ref>در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است که‌روستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار می‌رفته و نام اصلی‌اش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).</ref>، در دو فرسنگی [[مدائن]]، درآمد. سعد بن مسعود به جانب ایشان روان شد و در [[رجب]] سال ۳۸ هجری، هلاکشان ساخت.
آن‌گاه، [[سعید بن قفل تیمی]]، از [قبیله‌] [[تیم الله بن ثعلبه]]، در [[ماه رجب]]، همراه‌ دویست مرد در بندنیجین [[شورش]] کرد و به درزنجان<ref>در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است که‌روستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار می‌رفته و نام اصلی‌اش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).</ref>، در دو فرسنگی [[مدائن]]، درآمد. [[سعد بن مسعود]] به جانب ایشان روان شد و در [[رجب]] [[سال]] ۳۸ [[هجری]]، هلاکشان ساخت.


سپس [[ابو مریم سعدی]] تمیمی [[خروج]] کرد و به شهرزور<ref>شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته می‌شود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).</ref> درآمد. بیشینه همراهان وی، از [[عجم]] بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن [[عرب]] نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به [[نقلی]] چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی [[کوفه]] رسید.
سپس [[ابو مریم سعدی]] تمیمی [[خروج]] کرد و به شهرزور<ref>شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته می‌شود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).</ref> درآمد. بیشینه همراهان وی، از [[عجم]] بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن [[عرب]] نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به [[نقلی]] چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی [[کوفه]] رسید.
پس [[علی]]{{ع}} سفیری نزد وی فرستاد و او را به [[بیعت]] و داخل شدن در [[کوفه]] فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز [[جنگ]] نیست. آن‌گاه، [[علی]]{{ع}}، [[شریح بن هانی]] را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. [[خوارج]] بر شُرَیح و یارانش [[هجوم]] آوردند و اینان از هم گسیختند و شریح با دویست تن [[باقی]] ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی‌مانده آنان به [[کوفه]] درآمدند. پس [[علی]]{{ع}}، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، [[جاریة بن قدامه سعدی]] را فرستاد. جاریه، [[خوارج]] را به فرمانبرداری از [[علی]]{{ع}} فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما [[اجابت]] نکردند. [[علی]]{{ع}} هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس [[یاران علی]]{{ع}}، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که [[امان]] خواستند و [[علی]]{{ع}} امانشان داد. در میان [[خوارج]] [[چهل]] مجروح افتاده بودند که [[علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد تا ایشان را به کوفه‌ آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. [[قتل]] آن گروه از [[خوارج]] در [[ماه رمضان]] سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ [[خوارج]] بودند و از سر بی‌باکی‌شان، به [[کوفه]] نزدیک شده بودند<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۵۰۷.</ref>.
پس [[علی]]{{ع}} سفیری نزد وی فرستاد و او را به [[بیعت]] و داخل شدن در [[کوفه]] فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز [[جنگ]] نیست. آن‌گاه، [[علی]]{{ع}}، [[شریح بن هانی]] را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. [[خوارج]] بر شُرَیح و یارانش [[هجوم]] آوردند و اینان از هم گسیختند و [[شریح]] با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی‌مانده آنان به [[کوفه]] درآمدند. پس [[علی]]{{ع}}، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، [[جاریة بن قدامه سعدی]] را فرستاد. جاریه، [[خوارج]] را به [[فرمانبرداری]] از [[علی]]{{ع}} فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما [[اجابت]] نکردند. [[علی]]{{ع}} هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس [[یاران علی]]{{ع}}، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که [[امان]] خواستند و [[علی]]{{ع}} امانشان داد. در میان [[خوارج]] [[چهل]] مجروح افتاده بودند که [[علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد تا ایشان را به کوفه‌ آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. [[قتل]] آن گروه از [[خوارج]] در [[ماه رمضان]] [[سال]] ۳۸ [هجری‌] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ [[خوارج]] بودند و از سر بی‌باکی‌شان، به [[کوفه]] نزدیک شده بودند<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۵۰۷.</ref>.


{{نهروان}}
{{نهروان}}

نسخهٔ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام علی(ع) است. "امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • الکامل فی التاریخ: آن‌گاه که نهروانیان کشته شدند، اشرس بن عوف شیبانی در دَسْکره، با دویست تن بر علی(ع) شورید و به انبار روانه شد. علی(ع)، ابرش بن حسان را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به نبرد پرداخت و اشرس در ربیع ثانی سال ۳۸ [هجری‌] کشته شد. سپس هلال بن عُلفه از [قبیله‌] تیم الرباب، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان‌[۱] درآمد. علی(ع)، معقل بن قیس ریاحی را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را که بیش از دویست تن بودند، بکشت. قتل اینان در جمادی اول به سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد. آن‌گاه، اشهب بن بشر (وگفته شده: اشعث بن بشر) از [قبیله‌] بُجَلیه، با یکصد و هشتاد تن شورش کرد و به همان عرصه درآمد که هلال [بن عُلفه‌] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان نماز گزارْد و به قدر توان، آنان را دفن کرد. پس علی(ع)، جاریة بن قُدامه سعدی (و گفته شده: حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشان‌روانه کرد. پس‌اشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا[۲] از منطقه جوخا[۳] به نبرد پرداختند و اشهب و یارانش در جمادی ثانی سال ۳۸ [هجری‌] از پای‌درآمدند.

آن‌گاه، سعید بن قفل تیمی، از [قبیله‌] تیم الله بن ثعلبه، در ماه رجب، همراه‌ دویست مرد در بندنیجین شورش کرد و به درزنجان[۴]، در دو فرسنگی مدائن، درآمد. سعد بن مسعود به جانب ایشان روان شد و در رجب سال ۳۸ هجری، هلاکشان ساخت.

سپس ابو مریم سعدی تمیمی خروج کرد و به شهرزور[۵] درآمد. بیشینه همراهان وی، از عجم بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن عرب نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به نقلی چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی کوفه رسید. پس علی(ع) سفیری نزد وی فرستاد و او را به بیعت و داخل شدن در کوفه فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز جنگ نیست. آن‌گاه، علی(ع)، شریح بن هانی را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. خوارج بر شُرَیح و یارانش هجوم آوردند و اینان از هم گسیختند و شریح با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی‌مانده آنان به کوفه درآمدند. پس علی(ع)، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، جاریة بن قدامه سعدی را فرستاد. جاریه، خوارج را به فرمانبرداری از علی(ع) فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما اجابت نکردند. علی(ع) هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس یاران علی(ع)، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که امان خواستند و علی(ع) امانشان داد. در میان خوارج چهل مجروح افتاده بودند که علی(ع) فرمان داد تا ایشان را به کوفه‌ آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. قتل آن گروه از خوارج در ماه رمضان سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ خوارج بودند و از سر بی‌باکی‌شان، به کوفه نزدیک شده بودند[۶][۷].

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری است‌کهن میان کوه‌ها و دره‌ها، با چشمه‌هایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).
  2. جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).
  3. جوخا، نام رودخانه‌ای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).
  4. در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است که‌روستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار می‌رفته و نام اصلی‌اش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).
  5. شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته می‌شود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).
  6. الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۵۰۷.