ابوبکر بن ابی‌قحافه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
* [[ابوبکر]] در روز [[دوشنبه]] ۷ [[جمادی]] الآخر [[سال سیزدهم هجری]] تب کرد و بستری شد. در این [[بیماری]] که پانزده روز طول کشید [[عمر]] به‌جای وی بر [[نماز]] ایستاد. سرانجام در ۲۲ همان ماه در سن ۶۲ سالگی، در حالی‌که دو سال و سه ماه و ۲۲ روز از خلافتش سپری شده بود، درگذشت. [[ابوبکر]] را همسرش اسماء [[غسل]] داد و همان [[شب]] [[عمر]] بر پیکرش نمازگزارد و در کنار [[مدفن]] [[پیامبر]] به [[خاک]] سپرده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 81.</ref>.
* [[ابوبکر]] در روز [[دوشنبه]] ۷ [[جمادی]] الآخر [[سال سیزدهم هجری]] تب کرد و بستری شد. در این [[بیماری]] که پانزده روز طول کشید [[عمر]] به‌جای وی بر [[نماز]] ایستاد. سرانجام در ۲۲ همان ماه در سن ۶۲ سالگی، در حالی‌که دو سال و سه ماه و ۲۲ روز از خلافتش سپری شده بود، درگذشت. [[ابوبکر]] را همسرش اسماء [[غسل]] داد و همان [[شب]] [[عمر]] بر پیکرش نمازگزارد و در کنار [[مدفن]] [[پیامبر]] به [[خاک]] سپرده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 81.</ref>.
* [[امام علی]]{{ع}} در [[خطبه]] سوم [[نهج البلاغه]] فرمود: "[[آگاه]] باشید. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[فرزند ابی‌قحافه]] [[خلافت]] را چون جامه‌ای بر تن کرد و [[نیک]] می‌دانست که پایگاه من نسبت به آن (امر [[خلافت]]) چونان محور است به آسیاب"<ref> نهج البلاغه، خطبه ۳: {{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی‏}}</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در این [[خطبه]] به صراحت [[اعتراض]] خود را بیان می‌کند: [[ابوبکر]] با وجودی که می‌دانست [[جایگاه]] [[امام]] در امر [[خلافت]] به منزله [[قطب]] آسیاست، اما [[خلافت]] را به دست گرفت. استوانه [[آسیا]] حرکات سنگ را تنظیم می‌کند و در نتیجه گردش سنگ حاصل می‌شود. [[امام]]{{ع}} نیز بر وفق [[حکمت الهی]]، نظم‌دهنده امور [[مسلمین]] و [[آگاه]] به [[سیاست]] شرعیّه است. به این سبب [[جایگاه]] خود را در [[خلافت]] به موقعیّت و نقش استوانه آسیاب [[تشبیه]] کرده است. آنچه مسلم است [[غصب خلافت]] و کنار گذاشتن اما از اداره امور [[جامعه]] لطمه‌ای جبران‌ناپذیر بر [[بشریت]] وارد ساخت که جبران آن امری ناممکن است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 81.</ref>.
* [[امام علی]]{{ع}} در [[خطبه]] سوم [[نهج البلاغه]] فرمود: "[[آگاه]] باشید. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[فرزند ابی‌قحافه]] [[خلافت]] را چون جامه‌ای بر تن کرد و [[نیک]] می‌دانست که پایگاه من نسبت به آن (امر [[خلافت]]) چونان محور است به آسیاب"<ref> نهج البلاغه، خطبه ۳: {{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی‏}}</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در این [[خطبه]] به صراحت [[اعتراض]] خود را بیان می‌کند: [[ابوبکر]] با وجودی که می‌دانست [[جایگاه]] [[امام]] در امر [[خلافت]] به منزله [[قطب]] آسیاست، اما [[خلافت]] را به دست گرفت. استوانه [[آسیا]] حرکات سنگ را تنظیم می‌کند و در نتیجه گردش سنگ حاصل می‌شود. [[امام]]{{ع}} نیز بر وفق [[حکمت الهی]]، نظم‌دهنده امور [[مسلمین]] و [[آگاه]] به [[سیاست]] شرعیّه است. به این سبب [[جایگاه]] خود را در [[خلافت]] به موقعیّت و نقش استوانه آسیاب [[تشبیه]] کرده است. آنچه مسلم است [[غصب خلافت]] و کنار گذاشتن اما از اداره امور [[جامعه]] لطمه‌ای جبران‌ناپذیر بر [[بشریت]] وارد ساخت که جبران آن امری ناممکن است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 81.</ref>.
==[[دلایل]] [[مؤمن الطاق]] بر عدم [[فضیلت]] [[خلیفه اول]] [[ابوبکر]]==
*۱. [[همراهی]] [[ابوبکر]] با [[پیامبر]] در [[هجرت به مدینه]] و [[نزول]] [[آیه غار]]، از جمله اموری است که به عنوان [[فضیلت]] برای [[خلیفه اول]] مطرح شده است<ref>سنّیان برای همراهی ابوبکر با پیامبر و اقامت چند روزه وی در غار با ایشان اهمیت وی بسیار قائل‌اند و تعبیرات {{متن قرآن|لَا تَحْزَنْ}} و {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ}} را از فضایل وی شمرده‌اند. ایشان آیه {{متن قرآن|ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ}} را به عنوان دلیلی بر صلاحیت وی در احراز خلافت مطرح کرده‌اند. برخی دیگر تعبیر، که «لاتحزن» را از نوع حزن پروردگار در کار قوم خویش دانسته و آن را نه دلیل بر معصیت کرده، که نشان از اطاعت پروردگار تلقی کرده‌اند. همچنین، آرام، ضمیر «ه» را راجع به ابوبکر پنداشته و {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ}}: خدای، آرامِ ایمان بر او فروفرستاد را عنایت و التفاتی از سوی حق به به وی شمرده‌اند. شیعیان نیز در قبال ادعاهای اهل سنّت در این آیه به موضع‌گیری پرداخته و آورده‌اند خطاب {{متن قرآن|لَا تَحْزَنْ}} به معنای بیمناک نبودن است. اینان در توضیح و تفسیر این آیه آورده‌اند که چون قریش پس از آگاهی از خروج پیامبر، به ردیابی ایشان پرداخت، به غار رسیدند و آنجا در پی یافتن آنان به گفتگو پرداختند، ابوبکر دچار بیم شد و گفت: اگر به پشت پای خویش بنگرند، ما را خواهند دید. پیامبر نیز فرمودند: چه اندیشه می‌کنی درباره دو نفری که سومین آنان خداوند است؟ همچنین درباره مرجع ضمیرِ {{متن قرآن|عَلَيْهِ}} در {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ}}آورده‌اند که مرجع ضمایر قبل و بعد این بخش از آیه، در «تَنصُروهُ»، «نَصَرَهُ»، «اَخرَجَهُ»، «یَقولُ»، «لِصاحِبِهِ» و «أَیَّدَهُ»، همه راجع به پیامبر است. پس چگونه ممکن است بی دلیل و قرینه صریح، ضمیر «علیه» در میان این همه، به ابوبکر باز گردد؟ (طباطبائی، المیزان،ج ۹ ص۲۷۹-۲۸۲).</ref>.
*[[ابن ابی خدره]] در بیان فضیلت‌های [[ابوبکر]] به این واقعه از [[تاریخ]] [[متوسل]] می‌شود که [[ابوبکر]] نفر دوم و البته تنها نفری است که این [[افتخار]] را داشته با [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار]] باشد. [[مؤمن الطاق]] نیز نشان می‌دهد این ادعا نه تنها [[ایمان]] [[ابوبکر]] را تحت الشعاع قرار می‌دهد، بلکه نشان از قدح [[ابوبکر]] هم دارد. وی با گرفتن پاسخ مثبت در قبال این [[پرسش]] که: آیا [[خداوند]] سکینه و [[آرامش]] را بر [[پیامبر]]{{صل}} و [[مؤمنان]] در خارج از [[غار]] هم نازل و عطا فرموده است؟<ref>{{متن حدیث|هَلْ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي غَيْرِ الْغَارِ}}؛ ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.</ref>
*می‌گوید، اما [[ابوبکر]] هنگام [[خروج]] از [[غار]] نگران و اندوهناک به نظر می‌رسید<ref>اشاره است به آیه {{متن قرآن|فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا}} «اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>. گویی [[خداوند]] او را از سکینه‌ای که دیگر مؤمنانِ همراه [[رسول خدا]]{{صل}} در موارد دیگر، که طبق [[آیات قرآن]] از آنکه برخوردار بودند<ref>اشاره است به آیه {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶؛ یا اشاره به آیات {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ * ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}} «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید * آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۵-۲۶.</ref>، [[محروم]] کرده است؛ بنابراین روشن است که این مسئله به جای آنکه مدحی بر [[خلیفه اول]] باشد ذمّ و قدح اوست.
*۲. [[ابوجعفر]] در پاسخ به متکلمی که [[دفن]] کنار [[رسول خدا]]{{صل}} را مایه [[فضل]] [[ابوبکر]] دانسته بود می‌گوید: [[منزل]] [[رسول خدا]]{{صل}} پس از وی، از دو حال خارج نیست: یا متعلق به نُه [[همسر]] اوست و یا متعلق به تمام [[مسلمانان]]، که در هر دو صورت، [[ابوبکر]] در محل غصبی و بدون [[اذن]] صاحب آن [[دفن]] شده است <ref>ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.</ref>.
*بر پایه [[استدلال]] او [[خانه رسول خدا]]، اگر به صورت [[ارث]] برای [[فرزند]] و زنانش گذاشته شده باشد و [[ابوبکر]] در سهم دختر خود، [[عایشه]]، [[دفن]] شده باشد، و آن گاه با احتساب نُه [[همسر پیامبر]]{{صل}}، تنها یک سهم از ۷۲ سهم از اتاقی که [[ابوبکر]] در آن [[دفن]] شده به [[عایشه]] می‌رسد و این مقدار برای [[دفن]] [[انسان]] بسیار بسیار ناچیز است. اگر فرض دوم نیز مطرح شود که [[اموال]] [[پیامبر]]{{صل}} [[ارث]] نیست و [[صدقه]]‌ای است که به [[بیت المال]] داخل می‌شود و به همه [[مسلمانان]] تعلّق می‌گیرد، حل آن دشوارتر است؛ چون در این فرض معلوم است که سهم [[ابوبکر]] چه بسیار اندک و معادل سهم کوچک‌ترین [[فرد]] [[مسلمانان]] خواهد بود؛ ازاین رو در هر دو حالت وی در [[زمین]] غضبی [[دفن]] شده و این قدح [[ابوبکر]] است نه [[مدح]] وی.
*٣. نمازگزاردن [[ابوبکر]] در زمان [[رسول اکرم]]{{صل}} و در [[مسجد]] ایشان، دیگر فضیلتی است که در مقابل [[مؤمن الطاق]] برای [[ابوبکر]] مطرح شده است. [[مؤمن الطاق]] که این ادعا را به [[تهمت]] نزدیک‌تر می‌داند تا [[فضیلت]]، می‌کوشد نشان دهد این حرکت [[ابوبکر]] به [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} نبوده است. وی با این [[استدلال]] که اگر [[نماز]] گزاردن او مورد [[رضایت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، وی را از این کار [[عزل]] نمی‌کردند، تلاش می‌کند با حصرِ [[عقلی]] حالاتِ مختلف نمازگزاردن [[ابوبکر]]، فعل او را در قبال [[رضایت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بسنجد و نشان دهد در هر صورت آنچه [[ابوبکر]] انجام داده مایه خجلت و [[شرمساری]] وی خواهد شد نه [[فضیلت]] برای او. [[مؤمن الطاق]] بیان می‌کند که [[نماز]] مذکور از دو حالت خارج نیست:
#یا این است که [[حیله]] و نیرنگی در این کار بوده و چون به [[پیامبر]]{{صل}} چنین احساسی [[دست]] داد، با آن حالت شدّت [[بیماری]] به [[مسجد]] رفته و او را از اقامه [[جماعت]] باز داشتند، تا بعد از حضرتش{{صل}} این [[نماز]] نهادن، حجتی از بهر او در امر [[خلافت]] نباشد، و [[مردمان]] نیز در قبول دعوی او معذور نباشند.
#یا بدین صورت است که [[رسول خدا]] او را به این [[نماز]] امر کرد و به او [[تفویض]] فرمود، چنان که در حکایت [[تبلیغ]] [[سوره]] [[مبارکه]] [[برائت]] و [[مأمور]] شدن [[ابوبکر]] از جانب [[رسول خدا]]{{صل}} همین صورت یافت؛ پس از آن [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: این [[سوره]] را جز تو یا مردی که از تو باشد، نباید برساند، پس [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را در [[طلب]] [[ابوبکر]] بفرستاد و آن [[سوره]] را از وی گرفت و او را از نگاهداری آن [[سوره]] و از رسانیدن [[احکام]] آن معزول داشت. قصد این [[نماز]] نهادن نیز بر این منوال است؛ و در هر دو حالت وی مذموم است؛ چه آنچه از وی مستور بود، مکشوف گشت و [[ظهور]] این قضیه، خود دلیلی واضح و روشن است که [[ابوبکر]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، صلاحیت [[خلافت]] آن [[حضرت]] را ندارد و نیز بر هیچ چیز از [[امور دینی]] [[مأمون]] نیست<ref>ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۹-۳۷۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.</ref>.
*۴. [[دلیل]] دیگری را که [[مؤمن الطاق]] در [[فضیلت]] [[ابوبکر]] ردّ و [[انکار]] کرده، آن است که ادعا شده، [[ابوبکر]] نخستین فردی است که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[اسلام]] آورده و ایشان را [[تصدیق]] کرده است.
*[[ابوجعفر]] به همین منظور به [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> متمسک می‌شود و ابراز می‌دارد [[خداوند متعال]] بر [[ابوبکر]] [[واجب]] گردانیده که برای [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} که پیش از او [[ایمان]] آورده است [[استغفار]] کند. [[ابوجعفر]] به منظور تأمین [[دلیل]]، به روایتی از [[حضرت امیر]]{{ع}} هم [[تمسک]] می‌جوید که از نظر حاضران مورد قبول است، او می‌گوید: [[علی]]{{ع}} در [[بصره]] فرموده: من [[صدیق]] اکبرم، پیش از [[ابوبکر]] [[ایمان]] آوردم و قبل از او [[نبوت]] را [[تصدیق]] کردم.<ref>{{متن حدیث|أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ آمَنْتُ قَبْلَ أَنْ آمَنَ أَبُو بَكْرٍ وَ صَدَّقْتُ قَبْلَهُ}}؛ ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸؛ سیوطی، الجامع، ج۲، ص۵۰؛ نسائی، سنن، ص۲۱-۲۲؛ ابن الأثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۶؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۰؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۶۸.</ref>. آن‌گاه اضافه می‌کند، [[لقب]] [[صدیق]]، اسمی است که [[مردم]] روی [[ابوبکر]] گذاشته‌اند، اما کسی که [[قرآن]] وی را [[صدیق]] نامیده، سزاوارتر به آن عنوان است<ref>ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.</ref>.<ref>[[اکبر اقوام کرباسی|اقوام کرباسی، اکبر]]، [[مؤمن الطاق (کتاب)|مؤمن الطاق]]، ص۲۱۲-۲۱۷.</ref>


==[[خلافت ابوبکر]]==
==[[خلافت ابوبکر]]==
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==



نسخهٔ ‏۲۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوبکر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ابوبکر بن ابی قحافه، از صحابه پیامبر و - به اعتقاد اهل سنت - اولین خلیفه از خلفای راشدین است.

مقدمه

ابوبکر پس از رحلت پیامبر

دلایل مؤمن الطاق بر عدم فضیلت خلیفه اول ابوبکر

  1. یا این است که حیله و نیرنگی در این کار بوده و چون به پیامبر(ص) چنین احساسی دست داد، با آن حالت شدّت بیماری به مسجد رفته و او را از اقامه جماعت باز داشتند، تا بعد از حضرتش(ص) این نماز نهادن، حجتی از بهر او در امر خلافت نباشد، و مردمان نیز در قبول دعوی او معذور نباشند.
  2. یا بدین صورت است که رسول خدا او را به این نماز امر کرد و به او تفویض فرمود، چنان که در حکایت تبلیغ سوره مبارکه برائت و مأمور شدن ابوبکر از جانب رسول خدا(ص) همین صورت یافت؛ پس از آن جبرئیل نازل شد و عرض کرد: این سوره را جز تو یا مردی که از تو باشد، نباید برساند، پس رسول خدا(ص) علی(ع) را در طلب ابوبکر بفرستاد و آن سوره را از وی گرفت و او را از نگاهداری آن سوره و از رسانیدن احکام آن معزول داشت. قصد این نماز نهادن نیز بر این منوال است؛ و در هر دو حالت وی مذموم است؛ چه آنچه از وی مستور بود، مکشوف گشت و ظهور این قضیه، خود دلیلی واضح و روشن است که ابوبکر بعد از رسول خدا(ص)، صلاحیت خلافت آن حضرت را ندارد و نیز بر هیچ چیز از امور دینی مأمون نیست[۱۴].

خلافت ابوبکر

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۶.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 79- 80.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 79- 80.
  4. اقوال مختلف تعداد جمعیت حاضر در روز غدیر خم را از حداقل ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر کرده‌اند.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 80- 81.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 81.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۳: «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی‏»
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 81.
  9. سنّیان برای همراهی ابوبکر با پیامبر و اقامت چند روزه وی در غار با ایشان اهمیت وی بسیار قائل‌اند و تعبیرات لَا تَحْزَنْ و فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ را از فضایل وی شمرده‌اند. ایشان آیه ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ را به عنوان دلیلی بر صلاحیت وی در احراز خلافت مطرح کرده‌اند. برخی دیگر تعبیر، که «لاتحزن» را از نوع حزن پروردگار در کار قوم خویش دانسته و آن را نه دلیل بر معصیت کرده، که نشان از اطاعت پروردگار تلقی کرده‌اند. همچنین، آرام، ضمیر «ه» را راجع به ابوبکر پنداشته و فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ: خدای، آرامِ ایمان بر او فروفرستاد را عنایت و التفاتی از سوی حق به به وی شمرده‌اند. شیعیان نیز در قبال ادعاهای اهل سنّت در این آیه به موضع‌گیری پرداخته و آورده‌اند خطاب لَا تَحْزَنْ به معنای بیمناک نبودن است. اینان در توضیح و تفسیر این آیه آورده‌اند که چون قریش پس از آگاهی از خروج پیامبر، به ردیابی ایشان پرداخت، به غار رسیدند و آنجا در پی یافتن آنان به گفتگو پرداختند، ابوبکر دچار بیم شد و گفت: اگر به پشت پای خویش بنگرند، ما را خواهند دید. پیامبر نیز فرمودند: چه اندیشه می‌کنی درباره دو نفری که سومین آنان خداوند است؟ همچنین درباره مرجع ضمیرِ عَلَيْهِ در فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِآورده‌اند که مرجع ضمایر قبل و بعد این بخش از آیه، در «تَنصُروهُ»، «نَصَرَهُ»، «اَخرَجَهُ»، «یَقولُ»، «لِصاحِبِهِ» و «أَیَّدَهُ»، همه راجع به پیامبر است. پس چگونه ممکن است بی دلیل و قرینه صریح، ضمیر «علیه» در میان این همه، به ابوبکر باز گردد؟ (طباطبائی، المیزان،ج ۹ ص۲۷۹-۲۸۲).
  10. «هَلْ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي غَيْرِ الْغَارِ»؛ ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.
  11. اشاره است به آیه فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا «اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد» سوره توبه، آیه ۴۰.
  12. اشاره است به آیه إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶؛ یا اشاره به آیات لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ * ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید * آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۵-۲۶.
  13. ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.
  14. ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۹-۳۷۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.
  15. «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰.
  16. «أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ آمَنْتُ قَبْلَ أَنْ آمَنَ أَبُو بَكْرٍ وَ صَدَّقْتُ قَبْلَهُ»؛ ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸؛ سیوطی، الجامع، ج۲، ص۵۰؛ نسائی، سنن، ص۲۱-۲۲؛ ابن الأثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۶؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۰؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۶۸.
  17. ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.
  18. اقوام کرباسی، اکبر، مؤمن الطاق، ص۲۱۲-۲۱۷.