اقسام و انواع علم کداماند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛}} | {{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛}} | ||
[[پرونده:11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]]]] | [[پرونده:11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«برای علم تقسیمات متعددی از جهات گوناگون ذکر شده که بعضی از آنها را که برای روشن شدن موضوع و دایره بحث مفید است ذکر مینماییم. | ::::::«برای علم تقسیمات متعددی از جهات گوناگون ذکر شده که بعضی از آنها را که برای روشن شدن موضوع و دایره بحث مفید است ذکر مینماییم. | ||
::::::'''علم حصولی و علم حضوری''': هر شیئی که متعلق علم قرار میگیرد از آن جهت که امری ممکن است مرکب از دو حیثیت است: وجود و ماهیت. زیرا به قول فلاسفه {{عربی|اندازه=150%|"کل ممکن زوج ترکیبی من ماهیة و وجود"}}<ref>هر ممكن، دو گانهای مركب از ماهیت و وجود است، غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی در فلسفه اسـلامی، تهـران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ش، چاپ دوم، ج ۲،صص ۴۷۰-۴۸۲ </ref> بنابراین علمِ عالِم از دو حال خارج نیست: یا تعلّق میگیرد به ماهیت آن شی و یا به وجودش. و به تعبیر دیگر معلوم انسان گاهی صورتهای ذهنی اشیاء و مفاهیم آنهاست که نقش حکایتگری از حقایق و موجودات خارجی را به عهده دارند و واسطه شناخت آنها میباشند و گاهی چنین نیست و علم مستقیماً به خود وجودات خارجی و حقایق اشیاء بدون واسطه مفاهیم ذهنی و صورتهای ماهوی آنها تعلق میگیرد. قسم اول را علم حصولی و قسم دوم را علم حضوری نامیدهاند. علم هر انسانی به ذات خودش و نیز به حالات و اوصاف و احساسات درونیاش، از نوع علم حضوری است چه اینکه خود اینها، و نه مفاهیم و ماهیاتشان، نزد انسان حضور دارند و انسان بلاواسطه، خود و حالات باطنی خود را مییابد و نه با واسطه صور و مفاهیم ذهنی. اما علم انسان به هر آنچه خارج از اوست علمی حصولی است زیرا به توسط مفاهیم و ماهیات اشیاء حاصل میشوند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۲۹۲؛ خواجه طوسـی، شـرح الاشـارات و التنبیهـات، ج ۲ ،صـص ۳۰۴؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج ۳،ص۴۰۳ و ج۶ ،صص۱۵۵؛ همان، الحاشیة علی الهیات لاشـفاء، ص۱۳۷؛ همـان، المبـدء و المعاد، صص ۸۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، انتشارات جامعه مدرسین، باتعلیقات زارعی سبزواری، قـم، ۱۴۲۰ ق، صص۲۹۳-۲۹۷.</ref> | ::::::'''علم حصولی و علم حضوری''': هر شیئی که متعلق علم قرار میگیرد از آن جهت که امری ممکن است مرکب از دو حیثیت است: وجود و ماهیت. زیرا به قول فلاسفه {{عربی|اندازه=150%|"کل ممکن زوج ترکیبی من ماهیة و وجود"}}<ref>هر ممكن، دو گانهای مركب از ماهیت و وجود است، غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی در فلسفه اسـلامی، تهـران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ش، چاپ دوم، ج ۲،صص ۴۷۰-۴۸۲ </ref> بنابراین علمِ عالِم از دو حال خارج نیست: یا تعلّق میگیرد به ماهیت آن شی و یا به وجودش. و به تعبیر دیگر معلوم انسان گاهی صورتهای ذهنی اشیاء و مفاهیم آنهاست که نقش حکایتگری از حقایق و موجودات خارجی را به عهده دارند و واسطه شناخت آنها میباشند و گاهی چنین نیست و علم مستقیماً به خود وجودات خارجی و حقایق اشیاء بدون واسطه مفاهیم ذهنی و صورتهای ماهوی آنها تعلق میگیرد. قسم اول را علم حصولی و قسم دوم را علم حضوری نامیدهاند. علم هر انسانی به ذات خودش و نیز به حالات و اوصاف و احساسات درونیاش، از نوع علم حضوری است چه اینکه خود اینها، و نه مفاهیم و ماهیاتشان، نزد انسان حضور دارند و انسان بلاواسطه، خود و حالات باطنی خود را مییابد و نه با واسطه صور و مفاهیم ذهنی. اما علم انسان به هر آنچه خارج از اوست علمی حصولی است زیرا به توسط مفاهیم و ماهیات اشیاء حاصل میشوند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۲۹۲؛ خواجه طوسـی، شـرح الاشـارات و التنبیهـات، ج ۲ ،صـص ۳۰۴؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج ۳،ص۴۰۳ و ج۶ ،صص۱۵۵؛ همان، الحاشیة علی الهیات لاشـفاء، ص۱۳۷؛ همـان، المبـدء و المعاد، صص ۸۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، انتشارات جامعه مدرسین، باتعلیقات زارعی سبزواری، قـم، ۱۴۲۰ ق، صص۲۹۳-۲۹۷.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
::::::'''[[علم فعلی]] و [[علم شأنی]]''': بعضی از محققان در خصوص بحث [[علم امام]] {{ع}}، این دو اصطلاح را به کار بردهاند و مرادشان از علم فعلی. علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده باشد؛ و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است امّا در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفسِ مرید تحقق مییابد. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاقی مجازی است و چنین چیزی حقیقتاً جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی، علم ارادی و علم اشائی و علم مشروط هم اطلاق کردهاند.<ref>نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ ،ص۱۰۰.</ref> | ::::::'''[[علم فعلی]] و [[علم شأنی]]''': بعضی از محققان در خصوص بحث [[علم امام]] {{ع}}، این دو اصطلاح را به کار بردهاند و مرادشان از علم فعلی. علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده باشد؛ و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است امّا در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفسِ مرید تحقق مییابد. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاقی مجازی است و چنین چیزی حقیقتاً جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی، علم ارادی و علم اشائی و علم مشروط هم اطلاق کردهاند.<ref>نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ ،ص۱۰۰.</ref> | ||
::::::'''[[علم ذاتی]] و علم عرضی''': علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد، از دو حال خارج نیست: یا علّتی خارج از ذات عالم، آن را به عالم افاضه کرده است. به این معنی که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است؛ و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است. این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسیم دوم علم، علم ذاتی و قسم اول علم عرضی "غیرذاتی" نام دارد. فلاسفه، وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری میدانند. چه اینکه بر اساس قاعده {{عربی|اندازه=150%|"کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"}} <ref>ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی، ج۲،صص۳۸۲-۳۸۶.</ref> هر ما بالعرضی بالضروره باید به ما بالذات منتهی شود و الّا دور یا تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم "[[علم ذاتی]]" منحصر در وجود حق تعالی است. چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچگونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست امّا سایر صاحبان علوم که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در برمیگیرد علومشان عرضی است چه اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خدای متعال به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۵-۱۹.</ref>. | ::::::'''[[علم ذاتی]] و علم عرضی''': علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد، از دو حال خارج نیست: یا علّتی خارج از ذات عالم، آن را به عالم افاضه کرده است. به این معنی که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است؛ و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است. این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسیم دوم علم، علم ذاتی و قسم اول علم عرضی "غیرذاتی" نام دارد. فلاسفه، وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری میدانند. چه اینکه بر اساس قاعده {{عربی|اندازه=150%|"کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"}} <ref>ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی، ج۲،صص۳۸۲-۳۸۶.</ref> هر ما بالعرضی بالضروره باید به ما بالذات منتهی شود و الّا دور یا تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم "[[علم ذاتی]]" منحصر در وجود حق تعالی است. چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچگونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست امّا سایر صاحبان علوم که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در برمیگیرد علومشان عرضی است چه اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خدای متعال به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۵-۱۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛}} | |||
[[پرونده:11902.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسن مهدیفر|مهدیفر]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«علم یا بدون واسطه، به ذات معلوم تعلق میگیرد و وجود واقعی و عینی معلوم برای عالم و شخص درک کننده، حاضر میگردد و یا وجود خارجی آن، مورد شهود و آگاهی، قرار نمیگیرد بلکه شخص از راه صورت که نمایانگر معلوم میباشد و اصطلاحا صورت یا مفهوم ذهنی نامیده میشود و از آن آگاه میگردد. قسم اول را "علم حضوری" و قسم دوم را "علم حصولی" مینامیم. به خاطر همین ویژگی است که علم حضوری خطاناپذیر است زیراهمانطور که بیان شد در علم حضوری خود واقعیت عینی، نزد عالم حاضر میگردد به خلاف موارد علم حصولی که صورتها و مفاهیم ذهنی، نقش میانجی را ایفاء میکنند و ممکن است مطابقت کامل با اشیاء و اشخاص خارجی را نداشته باشند»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]].</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛}} | ||
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | [[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]''' در کتاب: ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]''' در کتاب: ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۸۸: | خط ۹۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛}} | ||
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | [[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۹۴: | خط ۹۹: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۹. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}} | ||
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | [[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۹: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۰. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]] | [[پرونده:11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]] | ||
::::::آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ::::::آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۸: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۱. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | [[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۹: | ||
::::::'''قسم دوم از علم امام، علم عادی''': او در مورد قسم دوم از علم امام که علم عادی است، مینویسد: "[[پیامبر اکرم|پیغمبر]] {{صل}} به نص قرآن کریم و همچنین [[امام]] {{ع}} "از [[عترت]] پاک او" بشری است همانند سایر افراد بشر، و اعمالی که در مسیر زندگی انجام میدهد، مانند اعمال سایر افراد بشر، در مجرای اختیار و براساس علم عادی قرار دارد. امام {{ع}} نیز مانند دیگران خیر و شر و نفع و ضرر کارها را از روی علم عادی تشخیص داده و آنچه را شایسته اقدام میبیند اراده کرده، در انجام آن به تلاش و کوشش میپردازد. در جایی که علل و عوامل و اوضاع و احوال خارجی موافق میباشد، به هدف اصابت میکند و در جایی که اسباب و شرایط مساعدت نکنند، از پیش نمیرود". از سخنان علامه چنین به دست میآید که امام {{ع}} بر همه حقایق هستی و حوادث بزرگ و کوچک نظام امکانی، در هر شرایطی به اذن و تعلیم الهی، مسلط است و این علم كه از لوازم مقام نورانیت اوست، لایتغیر و تخلفناپذیر است و ارتباط با تکلیف ندارد»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۹۷-۲۰۰.</ref>. | ::::::'''قسم دوم از علم امام، علم عادی''': او در مورد قسم دوم از علم امام که علم عادی است، مینویسد: "[[پیامبر اکرم|پیغمبر]] {{صل}} به نص قرآن کریم و همچنین [[امام]] {{ع}} "از [[عترت]] پاک او" بشری است همانند سایر افراد بشر، و اعمالی که در مسیر زندگی انجام میدهد، مانند اعمال سایر افراد بشر، در مجرای اختیار و براساس علم عادی قرار دارد. امام {{ع}} نیز مانند دیگران خیر و شر و نفع و ضرر کارها را از روی علم عادی تشخیص داده و آنچه را شایسته اقدام میبیند اراده کرده، در انجام آن به تلاش و کوشش میپردازد. در جایی که علل و عوامل و اوضاع و احوال خارجی موافق میباشد، به هدف اصابت میکند و در جایی که اسباب و شرایط مساعدت نکنند، از پیش نمیرود". از سخنان علامه چنین به دست میآید که امام {{ع}} بر همه حقایق هستی و حوادث بزرگ و کوچک نظام امکانی، در هر شرایطی به اذن و تعلیم الهی، مسلط است و این علم كه از لوازم مقام نورانیت اوست، لایتغیر و تخلفناپذیر است و ارتباط با تکلیف ندارد»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۹۷-۲۰۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۲. آقای موسوی؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی موسوی|موسوی]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی موسوی|موسوی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید علی موسوی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی ]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[سید علی موسوی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی ]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۷: | ||
::::::اما قسم سوم از علم حضوری در اندیشه [[امام خمینی]] علم مجرد به مجرد است؛ چه آن که جزء معلولهای آن مجرد دیگر باشد یا نباشد؛ به این شرط که آن مجرد در سلسله معلولهای مجرد دیگر نباشد. پس علت مجرد به معلول مجرد خود علم دارد و معلول مجرد هم به علت مجرد علم دارد که البته این علم به نحو احاطه نیست، بلکه آن علم تا آن جایی است که معلول ظرفیت علم به وسعت علت خودش را داشته باشد. امام خمینی در این باره چنین میفرمایند: قسم سوم علم حضوری علم هر مجردی به هر مجردی است اعم از آنکه مجرد از معالیل مجرد دیگر باشد یا نه، منتها در صورتی که مجرد در سلسله معالیل مجرد دیگر باشد چنانکه علت مجرده به وجود معلول خود عالم است، با این بیان که گفتیم: علت به علم حضوری به وجود معلول خویش عالم است معلول مجرد هم به علت مجرد خود عالم است، ولی نه به نحو احاطه، بلکه به آن اندازه که حدقه چشم او استعداد تعقل علت خود را دارد؛ زیرا شأن معلول این است که در آن جهت تضییق بوده و از علت خود، ناقصتر است»<ref>[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی]]، ص ۱۲۵.</ref>. | ::::::اما قسم سوم از علم حضوری در اندیشه [[امام خمینی]] علم مجرد به مجرد است؛ چه آن که جزء معلولهای آن مجرد دیگر باشد یا نباشد؛ به این شرط که آن مجرد در سلسله معلولهای مجرد دیگر نباشد. پس علت مجرد به معلول مجرد خود علم دارد و معلول مجرد هم به علت مجرد علم دارد که البته این علم به نحو احاطه نیست، بلکه آن علم تا آن جایی است که معلول ظرفیت علم به وسعت علت خودش را داشته باشد. امام خمینی در این باره چنین میفرمایند: قسم سوم علم حضوری علم هر مجردی به هر مجردی است اعم از آنکه مجرد از معالیل مجرد دیگر باشد یا نه، منتها در صورتی که مجرد در سلسله معالیل مجرد دیگر باشد چنانکه علت مجرده به وجود معلول خود عالم است، با این بیان که گفتیم: علت به علم حضوری به وجود معلول خویش عالم است معلول مجرد هم به علت مجرد خود عالم است، ولی نه به نحو احاطه، بلکه به آن اندازه که حدقه چشم او استعداد تعقل علت خود را دارد؛ زیرا شأن معلول این است که در آن جهت تضییق بوده و از علت خود، ناقصتر است»<ref>[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی]]، ص ۱۲۵.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۳. آقای داداشزاده؛}} | ||
[[پرونده:11948.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[داوود داداشزاده|داداشزاده]]]] | [[پرونده:11948.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[داوود داداشزاده|داداشزاده]]]] | ||
::::::آقای '''[[داوود داداشزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[داوود داداشزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۵: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۴. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛}} | ||
[[پرونده:11936.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]] | [[پرونده:11936.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]] | ||
::::::خانم '''[[طیبه اکبری راد]]''' و خانم [[فاطمه جمشیدی]] در مقاله ''«[[بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث (مقاله)|بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::خانم '''[[طیبه اکبری راد]]''' و خانم [[فاطمه جمشیدی]] در مقاله ''«[[بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث (مقاله)|بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۵۱: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۵. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).}} | ||
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]] | [[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]] | ||
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در اینباره گفته است: |
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۰
اقسام و انواع علم کداماند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
اقسام و انواع علم کداماند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
سلطان الواعظین در کتاب «شبهای پیشاور» در این باره گفته است:
- «علم را به دو نوع ذاتى و عَرَضى تقسيم میكنند. علم ذاتى يا علم مطلق، منحصر به فرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است. در حيطه عقل بشر قابل تصور نيست و بشر از آن عاجز است. لذا آنچه كه بشر میگويد اثبات اجمالى آن است. علم عرضى نيز خود به دو قسم ديگر تقسيم میشود: علم اكتسابى و علم لدنى. علم اكتسابى به واسطه مدرسه رفتن و آموزش ديدن به دست میآيد، و به همان مقدارى كه زحمت میكشيم حاصل میگردد. علم لدنّى علمى است كه بدون تحصيل، از مبدأ فياض افاضه میشود. خداوند در قرآن مجيد میفرمايد: ﴿﴿وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً﴾﴾ "از نزد خود به او علم لدنّى آموختيم"[۱]؛ بنابراين هيچ مسلمانى نمیتواند ادعا كند كه علم به غيب، جزو ذات پيغمبر و امامان است. يعنى آنها نيز همانند خداوند، ذاتاً عالم به علم غيب هستند»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. آیت الله تحریری؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی، در کتاب «ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه» در اینباره گفته است:
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین حسینی شاهرودی؛ |
---|
حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید مرتضی حسینی شاهرودی در کتاب «آشنایی با عرفان اسلامی» در این باره گفته است:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی در کتاب: «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «معارف کلامی شیعه» در اینباره گفته است:
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
|
۱۰. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۱۱. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۱۲. آقای موسوی؛ |
---|
|
۱۳. آقای داداشزاده؛ |
---|
|
۱۴. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛ |
---|
|
۱۵. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين). |
---|
|
پرسشهای وابسته
- علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم فطری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
- فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بودهاند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب قدر نازل میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)
- امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم میتواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- غیر معصوم از چه راهی میتواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ شبهای پیشاور؛ ص ۲۰۸.
- ↑ «خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد درحالی که چیزی نمیدانستید، لكن برای شما گوش و چشمان و دلها قرار داد شاید شکرگزار باشید». سوره نحل، آیه۷۸.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ج۱، ص ۱۰۹-۱۱۵.
- ↑ ملا محسن فیض کاشانی، أنوار الحکمة، ص۱۹۶-۱۹۷
- ↑ حسن بن جعفر نجفی (کاشف الغطاء)، أنوار الفقاهة - کتاب القضاء، ص۱۷
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص ۴۲۲
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص ۴۲۳
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص ۴۲۵
- ↑ سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج۳، ص ۷۱۵
- ↑ ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۷ - ۸.
- ↑ سوره انفال، آیه: ۲۹.
- ↑ سوره بقره، آیه: ۲۸۲.
- ↑ سوره طلاق، آیه: ۲.
- ↑ سوره طلاق، آیه: ۴.
- ↑ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴ و ۴۵.
- ↑ هر ممكن، دو گانهای مركب از ماهیت و وجود است، غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی در فلسفه اسـلامی، تهـران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ش، چاپ دوم، ج ۲،صص ۴۷۰-۴۸۲
- ↑ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۲ ،صص ۲۹۲؛ خواجه طوسـی، شـرح الاشـارات و التنبیهـات، ج ۲ ،صـص ۳۰۴؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج ۳،ص۴۰۳ و ج۶ ،صص۱۵۵؛ همان، الحاشیة علی الهیات لاشـفاء، ص۱۳۷؛ همـان، المبـدء و المعاد، صص ۸۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، انتشارات جامعه مدرسین، باتعلیقات زارعی سبزواری، قـم، ۱۴۲۰ ق، صص۲۹۳-۲۹۷.
- ↑ شرح المصطلحات الفلسفیه،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۱۴ ق، صص ۵۷؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، صص۳۰۸.
- ↑ حلی، الجوهر النضید، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۳ش، ص۱۲؛ خواجه طوسی، اساس الاقتبـاس، انتـشارات دانـشگاه تهران،۱۳۶۱،ص۱۷؛ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحكمة، ص۳۰۱.
- ↑ گرچه در اكثر موارد به این موضوع تصریح نشده و شاید به وضوحش واگذار كردهاند اما در بعضی موارد هم تصریح بـه ایـن مطلـب وجود دارد. نگاه كنید به: خواجه طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۳۰۹.
- ↑ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۳۰۸؛ طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحكمة، صص ۳۰۱.
- ↑ تقسیم دوم علم به كلی و جزئی به علم حضوری هم تعمیم داده شده است. نگاه كنید به : طباطبائی، نهایـة الحكمـة، ص۳۰۵.
- ↑ : ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳،صص ۲۹۸ و ۳۰۱؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج۳ ،ص۳۸۳ و ج۶ ،ص۱۸۹ و ج۸ ،ص۷۳؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، ص۳۲۳.
- ↑ علم فعلی اصطلاح دیگری هم دارد كه به معنای علم در مرتبه فعل است و در مقابلش علم ذاتی است به معنای علمی كـه در مرتبه ذات قرار دارد.
- ↑ نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ ،ص۱۰۰.
- ↑ ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی، ج۲،صص۳۸۲-۳۸۶.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۵-۱۹.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن.
- ↑ اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.
- ↑ غیاث اللغات، ص۶۱۰.
- ↑ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳.
- ↑ اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۲۰.
- ↑ درباره اقسام علم بنگرید به: طباطبایی، نهایه الحکمه، ص ۲۱۴، ۲۲۵ و ۲۶۵؛ فخر رازی، المباحث المشرقیه، ج ۱، ص ۴۸۵.
- ↑ سیّد لاری، رسائل، ج ۲، ص ۳؛ سیّد مرتضی، الشّافی، ج ۲، ص ۳۳.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۹۲- ۹۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ج ۳، ص ۵۵۴.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴.
- ↑ معارف کلامی شیعه، ص۲۸۶
- ↑ شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۹.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۸ و ۹.
- ↑ نجفی لاری، عبدالحسین، معارف السلمانی، چاپ شده در کتاب علم امام، محمد حسن نادم، ص ۲۰.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۹۰.
- ↑ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ عبدالغنی اردبیلی، تقریرات فلسفه، ص۳۸۴.
- ↑ عبدالغنی اردبیلی، تقریرات فلسفه، ص۳۸۴.
- ↑ تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص ۱۲۵.
- ↑ رک: عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص ۵۵ تا ۵۸؛ سید محمد حسین طباطبایی، بدایة الحکمة، تحقیق عباس علی زارعی سبزواری، چ ۲۱، قم: مؤسسه چاپ اسلامی ۱۲۶ق، ص ۱۷۳ تا ۱۸۹.
- ↑ مرتضی مطهری. مجموعه آثار ج۶، ص ۱۰۳.
- ↑ رک: عبدالرزاق لاهیجی،گوهر مراد ص۱۴۸.
- ↑ علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص ۲۳.
- ↑ مفردات، ترجمه حسین خداپرست، ص۵۳۱.
- ↑ قاموس قران، ج۵، ص۳۳.
- ↑ سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند؛ سوره کهف، آیه: ۱۲.
- ↑ الرائد، ترجمه رضا انزابی نژاد، ج۲ ،ص۱۲۱۶.
- ↑ بدایة الحکمه، ص۲۳۶.
- ↑ المنطق المظفر، ص۱۵.
- ↑ آموزش فلسفه، ج۱ ،ص۱۶۶؛ همچنین نک: شرح منظومه، ص۱۴۲ - ۱۴۳.
- ↑ بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۰.
- ↑ تقسیم علم به حصولی و حضوری از دو دیدگاه انجام میشود؛ گاه از رهگذر انقسام علم به بیواسطه و با واسطه، و گاه از رهگذر وجود ماهیت. ر.ک عبدالله جوادی آملی، شناختشناسی در قرآن، ص:۳۰۸.
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۲۵.