بداء در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:


بَداء بدین معناست که در برنامه [[قضا و قدر الهی]] [[تجدید]] نظر رخ بدهد، مقصود این است که در حوادث [[تاریخی]] [[بشر]]، [[خدا]] برای پیش و پس رفتن [[تاریخ]] بشر صوت [[قطعی]] معیّن نکرده است. یعنی ای [[انسان]]! تو خودت مجری قضا و قدر الهی هستی، این تو هستی که تاریخ را می‌توانی جلو ببری، می‌توانی عقب ببری، می‌توانی نگه داری، هیچ چیزی، نه از [[ناحیه]] [[طبیعت]]، نه از نظر ابزارهای [[زندگی]] و نه از نظر [[مشیّت الهی]] بر تاریخ [[حکومت]] نمی‌کند<ref>نکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.</ref>. بداء یعنی ظاهر شدن، هویدا شدن، پیدا شدن [[رأی]] دیگری در کاری یا امری<ref>نکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۸۸.</ref>
بَداء بدین معناست که در برنامه [[قضا و قدر الهی]] [[تجدید]] نظر رخ بدهد، مقصود این است که در حوادث [[تاریخی]] [[بشر]]، [[خدا]] برای پیش و پس رفتن [[تاریخ]] بشر صوت [[قطعی]] معیّن نکرده است. یعنی ای [[انسان]]! تو خودت مجری قضا و قدر الهی هستی، این تو هستی که تاریخ را می‌توانی جلو ببری، می‌توانی عقب ببری، می‌توانی نگه داری، هیچ چیزی، نه از [[ناحیه]] [[طبیعت]]، نه از نظر ابزارهای [[زندگی]] و نه از نظر [[مشیّت الهی]] بر تاریخ [[حکومت]] نمی‌کند<ref>نکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.</ref>. بداء یعنی ظاهر شدن، هویدا شدن، پیدا شدن [[رأی]] دیگری در کاری یا امری<ref>نکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۸۸.</ref>
==معناشناسی بداء==
== معناشناسی بداء ==
===واژه شناسی لغوی===
=== واژه شناسی لغوی ===
بدا در لغت به معنی آشکار شدن است و هرگاه به [[انسان]] نسبت داده شود، مقصود این است که چیزی که بر او پنهان بوده، آشکار شده و رای او در مورد آن [[تغییر]] کرده است<ref>لسان العرب، ج۱، ص۴۱-۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۱۱۶۰؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۳۴.</ref>. اگر [[بداء]] به [[رأی]] و [[عقیده]] استناد یابد در صورتی که شخص مسبوق به رأیی نباشد، به معنای پیدایش [[رأی]] است وگرنه به معنای [[تغییر]] [[رأی]] خواهد بود<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۱۲؛ النهایه، ص‌۱۰۹. </ref>. از این رو معنای [[جهل]] و [[تغییر]] [[رأی]] و [[اراده]] نیز در آن نهفته است. زمانی که [[انسان]]، چیزی را نمی‌داند و سپس بر او آشکار می‌شود و [[رأی]] و نظرش دگرگون می‌گردد، می‌‌گویند [[بداء]] حاصل شده است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۳۷۴-۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref>.
بدا در لغت به معنی آشکار شدن است و هرگاه به [[انسان]] نسبت داده شود، مقصود این است که چیزی که بر او پنهان بوده، آشکار شده و رای او در مورد آن [[تغییر]] کرده است<ref>لسان العرب، ج۱، ص۴۱-۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۱۱۶۰؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۳۴.</ref>. اگر [[بداء]] به [[رأی]] و [[عقیده]] استناد یابد در صورتی که شخص مسبوق به رأیی نباشد، به معنای پیدایش [[رأی]] است وگرنه به معنای [[تغییر]] [[رأی]] خواهد بود<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۱۲؛ النهایه، ص‌۱۰۹. </ref>. از این رو معنای [[جهل]] و [[تغییر]] [[رأی]] و [[اراده]] نیز در آن نهفته است. زمانی که [[انسان]]، چیزی را نمی‌داند و سپس بر او آشکار می‌شود و [[رأی]] و نظرش دگرگون می‌گردد، می‌‌گویند [[بداء]] حاصل شده است<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۳۷۴-۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref>.


===معنای اصطلاحی===
=== معنای اصطلاحی ===
بدا در اصطلاح به معنای [[تغییر]] مقدرات از سوی [[خداوند]] بر اساس پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ – ۳۷۸.</ref>. یعنی [[خداوند]]، تغییراتی را در برخی امور ایجاد می‌کند که [[تصور]] بر قطعی بودن آنهاست، به بیان دیگر [[بداء]] اتخاذ نظری جدید در برخی امور است که وقوع آن مورد [[انتظار]] نبوده و ظاهر بر خلاف آن بوده است<ref>مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲.</ref>.
بدا در اصطلاح به معنای [[تغییر]] مقدرات از سوی [[خداوند]] بر اساس پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است<ref>ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ – ۳۷۸.</ref>. یعنی [[خداوند]]، تغییراتی را در برخی امور ایجاد می‌کند که [[تصور]] بر قطعی بودن آنهاست، به بیان دیگر [[بداء]] اتخاذ نظری جدید در برخی امور است که وقوع آن مورد [[انتظار]] نبوده و ظاهر بر خلاف آن بوده است<ref>مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲.</ref>.


[[دانشمندان]] [[امامیه]] در تبیین [[بداء]] و رد و [[انکار]] آن از سوی [[مخالفان]]، آن را با [[نسخ]] مقایسه کرده‌اند؛ [[بدا]] به منزله [[نسخ]] در [[تشریع]] است و [[نسخ]] به منزله [[بدا]] در [[تکوین]]<ref>التوحید، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الغیبه، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الانتصار، ص‌۹۳؛ رسائل الشریف المرتضی، ص‌۱۱۶ ـ ۱۱۹.</ref>. تفاوت ماهوی [[بداء]] و [[نسخ]] در این است که [[نسخ]] مربوط به دو امر و دو زمان است، ولی [[بداء]] ناظر به یک پدیده بوده و در یک زمان رخ می‌‌دهد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹.</ref>. در واقع هر گاه [[امر و نهی]] به عین یک فعل و در یک زمان و نسبت به یک [[مکلف]] تعلق بگیرد [[بداء]] و [[باطل]] است و هرگاه متعلق [[امر و نهی]] دو فعل همانند و نسبت به دو زمان باشد [[نسخ]] و جایز است<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۷.</ref>.
[[دانشمندان]] [[امامیه]] در تبیین [[بداء]] و رد و [[انکار]] آن از سوی [[مخالفان]]، آن را با [[نسخ]] مقایسه کرده‌اند؛ [[بدا]] به منزله [[نسخ]] در [[تشریع]] است و [[نسخ]] به منزله [[بدا]] در [[تکوین]]<ref>التوحید، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الغیبه، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الانتصار، ص‌۹۳؛ رسائل الشریف المرتضی، ص‌۱۱۶ ـ ۱۱۹.</ref>. تفاوت ماهوی [[بداء]] و [[نسخ]] در این است که [[نسخ]] مربوط به دو امر و دو زمان است، ولی [[بداء]] ناظر به یک پدیده بوده و در یک زمان رخ می‌‌دهد<ref>ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹.</ref>. در واقع هر گاه [[امر و نهی]] به عین یک فعل و در یک زمان و نسبت به یک [[مکلف]] تعلق بگیرد [[بداء]] و [[باطل]] است و هرگاه متعلق [[امر و نهی]] دو فعل همانند و نسبت به دو زمان باشد [[نسخ]] و جایز است<ref>ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۷.</ref>.


==محال بودن [[بداء]] برای [[خداوند]]==
== محال بودن [[بداء]] برای [[خداوند]] ==
*توجه به منزه بودن [[ذات الهی]] از هرگونه [[جهل]] و [[نقص]] از یک سو و اسناد [[بداء]] به [[خداوند]] در [[متون دینی]] از سوی دیگر، زمینه‌ای فراهم آورده تا مسأله [[بداء]] به طور گسترده در منابع [[کلامی]] و [[تفسیری]] مورد توجه و تحقیق قرار گیرد و به طور مستقل کتاب‌هایی در این زمینه تألیف شود. در این‌گونه کتب دو جهت عمده مورد نظر بوده است: نخست تبیین مفهوم [[بداء]] و اینکه چگونه [[اعتقاد]] به آن مستلزم اسناد [[جهل]] به [[خداوند]] نیست و دیگر اینکه [[اعتقاد]] مزبور نه تنها موجب [[پذیرش]] [[نقص]] نیست، بلکه می‌تواند در تصحیح نگرش [[انسان]] به اداره [[جهان]] از سوی [[خداوند]] مؤثر باشد<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸.</ref>.
* توجه به منزه بودن [[ذات الهی]] از هرگونه [[جهل]] و [[نقص]] از یک سو و اسناد [[بداء]] به [[خداوند]] در [[متون دینی]] از سوی دیگر، زمینه‌ای فراهم آورده تا مسأله [[بداء]] به طور گسترده در منابع [[کلامی]] و [[تفسیری]] مورد توجه و تحقیق قرار گیرد و به طور مستقل کتاب‌هایی در این زمینه تألیف شود. در این‌گونه کتب دو جهت عمده مورد نظر بوده است: نخست تبیین مفهوم [[بداء]] و اینکه چگونه [[اعتقاد]] به آن مستلزم اسناد [[جهل]] به [[خداوند]] نیست و دیگر اینکه [[اعتقاد]] مزبور نه تنها موجب [[پذیرش]] [[نقص]] نیست، بلکه می‌تواند در تصحیح نگرش [[انسان]] به اداره [[جهان]] از سوی [[خداوند]] مؤثر باشد<ref>ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸.</ref>.
*چنانچه در معنای [[بداء]] گفته شد؛ [[بداء]] در مورد [[انسان]] به معنای آن است که چیزی از او پوشیده و پنهان بود، سپس برایش آشکار شد. در مورد [[خداوند]] که دانای به همه‌چیز است و هیچ‌چیز قبل از [[خلقت]] عالم و پس از آن تا [[قیامت]] بر او پوشیده نیست، مفهوم دیگری دارد، یعنی چیزی را که برای [[انسان]] معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار می‌کند و برخلاف تصوّر قبلی [[انسان]]، موضوعی مطرح می‌شود، گویا نظر [[خدا]] عوض شده است، در حالی که مسأله برای [[خداوند]] از آغاز به همان صورت بوده است، در مسألۀ [[بداء]]، [[صفات الهی]] دقیق‌تر شناخته می‌شود، در [[روایات]] آمده است: «هرگز [[خداوند]] به چیزی همچون [[بداء]]، [[تعظیم]] یا [[عبادت]] نشده است»<ref>{{متن حدیث|ما عبد اللّه بشیء مثل البداء و ما عظّم اللّه بمثل البداء}}؛ کافی ج ۱ ص ۱۴۶.</ref>.  
* چنانچه در معنای [[بداء]] گفته شد؛ [[بداء]] در مورد [[انسان]] به معنای آن است که چیزی از او پوشیده و پنهان بود، سپس برایش آشکار شد. در مورد [[خداوند]] که دانای به همه‌چیز است و هیچ‌چیز قبل از [[خلقت]] عالم و پس از آن تا [[قیامت]] بر او پوشیده نیست، مفهوم دیگری دارد، یعنی چیزی را که برای [[انسان]] معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار می‌کند و برخلاف تصوّر قبلی [[انسان]]، موضوعی مطرح می‌شود، گویا نظر [[خدا]] عوض شده است، در حالی که مسأله برای [[خداوند]] از آغاز به همان صورت بوده است، در مسألۀ [[بداء]]، [[صفات الهی]] دقیق‌تر شناخته می‌شود، در [[روایات]] آمده است: «هرگز [[خداوند]] به چیزی همچون [[بداء]]، [[تعظیم]] یا [[عبادت]] نشده است»<ref>{{متن حدیث|ما عبد اللّه بشیء مثل البداء و ما عظّم اللّه بمثل البداء}}؛ کافی ج ۱ ص ۱۴۶.</ref>.  
*بنابراین [[بداء]] به معنای عوض شدن [[تصمیم]] [[خدا]] به خاطر [[جهل]] به [[مصالح]] یا [[پشیمانی]] از [[تصمیم]] گذشته، بر [[خدای متعال]] محال است و در [[روایات]] هم [[نفی]] شده است، ولی به این معنی که [[خداوند]] گاهی چیزی را بنا به مصلحتی بر زبان پیامبرش یا [[ولیّ]] خود یا در ظاهر حال آشکار می‌سازد، سپس آن را محو می‌کند و موضوع برخلاف صورت اولیه می‌شود و [[خدا]] این را از پیش هم می‌داند<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۴.</ref>.
* بنابراین [[بداء]] به معنای عوض شدن [[تصمیم]] [[خدا]] به خاطر [[جهل]] به [[مصالح]] یا [[پشیمانی]] از [[تصمیم]] گذشته، بر [[خدای متعال]] محال است و در [[روایات]] هم [[نفی]] شده است، ولی به این معنی که [[خداوند]] گاهی چیزی را بنا به مصلحتی بر زبان پیامبرش یا [[ولیّ]] خود یا در ظاهر حال آشکار می‌سازد، سپس آن را محو می‌کند و موضوع برخلاف صورت اولیه می‌شود و [[خدا]] این را از پیش هم می‌داند<ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۴.</ref>.
==[[بداء]] و [[کتاب محو و اثبات]]==
== [[بداء]] و [[کتاب محو و اثبات]] ==
*در نظر شیعه‌ [[بداء]] همان کاری است که [[خداوند]] در [[لوح محو و اثبات]] انجام می‌‌دهد، برخلاف نسبت ناروای [[اهل سنت]] به [[شیعه]] که [[خداوند]] چیزی را نمی‌داند و سپس [[علم]] بر او عارض می‌شود. گاهی [[خداوند]] چیزی را که مقدر فرموده ولی به جهت مصالحی [[تغییر]] می‌دهد، نه به این معنا که ابتدا [[مصلحت]] واقعی را نمی‌دانسته، بلکه [[صلاح]] این بوده که ابتدا به گونه‌ای مقدر شود و سپس به گونه‌ای دیگر [[تغییر]] یابد. یکی از آن [[مصالح]] نمایش [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] است، همچنین [[تشویق]] [[مردم]] به انجام کارهای خوبی است که در [[سرنوشت]] آنها مؤثر است<ref>ر.ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان‌، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه‌، ج ۱۰ ص ۲۴۲؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.</ref>. از این رو محدودۀ [[بداء]]، کتاب محو و [[اثبات]] است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچ‌گونه تغییری رخ نمی‌دهد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: «کتاب محو و [[اثبات]] کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو می‌کند و آنچه را بخواهد ثابت می‌دارد، به همین جهت، [[دعا]] [[قضای الهی]] را [[تغییر]] می‌دهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله [[تغییر]] [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت»<ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>.  
* در نظر شیعه‌ [[بداء]] همان کاری است که [[خداوند]] در [[لوح محو و اثبات]] انجام می‌‌دهد، برخلاف نسبت ناروای [[اهل سنت]] به [[شیعه]] که [[خداوند]] چیزی را نمی‌داند و سپس [[علم]] بر او عارض می‌شود. گاهی [[خداوند]] چیزی را که مقدر فرموده ولی به جهت مصالحی [[تغییر]] می‌دهد، نه به این معنا که ابتدا [[مصلحت]] واقعی را نمی‌دانسته، بلکه [[صلاح]] این بوده که ابتدا به گونه‌ای مقدر شود و سپس به گونه‌ای دیگر [[تغییر]] یابد. یکی از آن [[مصالح]] نمایش [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] است، همچنین [[تشویق]] [[مردم]] به انجام کارهای خوبی است که در [[سرنوشت]] آنها مؤثر است<ref>ر. ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان‌، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه‌، ج ۱۰ ص ۲۴۲؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.</ref>. از این رو محدودۀ [[بداء]]، کتاب محو و [[اثبات]] است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچ‌گونه تغییری رخ نمی‌دهد. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: «کتاب محو و [[اثبات]] کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو می‌کند و آنچه را بخواهد ثابت می‌دارد، به همین جهت، [[دعا]] [[قضای الهی]] را [[تغییر]] می‌دهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله [[تغییر]] [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت»<ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>.  
* [[ام الکتاب]]، منشأ کتاب محو و [[اثبات]] است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] [[عالم طبیعت]] رخ می‌دهد، بر اساس الگوی ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. [[یادآوری]] «[[ام الکتاب]]» پس از بیان حوادث بیان‌گر دو نکته مهم است: اول اینکه تحولات، بدون ملاک و معیار نیست؛ دوم اینکه تحولات بر [[اراده الهی]] [[تحمیل]] نمی‌شود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت می‌گیرد<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>. این تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیرحتمی واقع می‌شود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] از تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>، مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم می‌خورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل [[تغییر]] است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.</ref>
* [[ام الکتاب]]، منشأ کتاب محو و [[اثبات]] است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] [[عالم طبیعت]] رخ می‌دهد، بر اساس الگوی ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. [[یادآوری]] «[[ام الکتاب]]» پس از بیان حوادث بیان‌گر دو نکته مهم است: اول اینکه تحولات، بدون ملاک و معیار نیست؛ دوم اینکه تحولات بر [[اراده الهی]] [[تحمیل]] نمی‌شود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت می‌گیرد<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>. این تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیرحتمی واقع می‌شود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] از تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>، مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم می‌خورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل [[تغییر]] است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref><ref>ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.</ref>


==[[بداء]] و [[قضاء و قدر الهی]]==
== [[بداء]] و [[قضاء و قدر الهی]] ==
*بر اساس [[تعالیم]] [[قرآنی]]، [[علم]] [[خداوند]] از هر جهت مطلق است و محدودیتی ندارد: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. این بدان معناست که [[خداوند]] بر همۀ حوادث از ازل تا ابد [[آگاه]] است و در این [[علم]] هیچ‌یک از مخلوقات با وی مشارکت ندارند: {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}}<ref>«هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند» سوره جن، آیه ۲۶.</ref> و ممکن است تنها برخی از آن به صورت استثنا [[آگاه]] باشند: {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۷.</ref> و این همان قضای حتمی است. در کنار این [[حقیقت]]، حقیقتی در سطح نازل‌تر قرار می‌گیرد و آن اینکه [[سرنوشت انسان‌ها]] و حوادث و وقایعی که برای آنها پدید می‌آید بر اثر عوامل و شرایط ویژه‌ای همانند [[اختیار]] افراد و گروه‌های [[انسانی]] و [[توانایی]] ایشان در [[انتخاب]] راه‌های گوناگون رقم می‌خورد. این همان قضای غیر محتوم یعنی قدر است که اطلاع بر آن برای نفس [[نبی]] یا ولی ممکن است<ref>اسفار، ج‌۶‌، ص‌۳۹۸‌ـ‌۳۹۹؛ المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۷۶‌ـ‌۳۷۸.</ref>.
* بر اساس [[تعالیم]] [[قرآنی]]، [[علم]] [[خداوند]] از هر جهت مطلق است و محدودیتی ندارد: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. این بدان معناست که [[خداوند]] بر همۀ حوادث از ازل تا ابد [[آگاه]] است و در این [[علم]] هیچ‌یک از مخلوقات با وی مشارکت ندارند: {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا}}<ref>«هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند» سوره جن، آیه ۲۶.</ref> و ممکن است تنها برخی از آن به صورت استثنا [[آگاه]] باشند: {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۷.</ref> و این همان قضای حتمی است. در کنار این [[حقیقت]]، حقیقتی در سطح نازل‌تر قرار می‌گیرد و آن اینکه [[سرنوشت انسان‌ها]] و حوادث و وقایعی که برای آنها پدید می‌آید بر اثر عوامل و شرایط ویژه‌ای همانند [[اختیار]] افراد و گروه‌های [[انسانی]] و [[توانایی]] ایشان در [[انتخاب]] راه‌های گوناگون رقم می‌خورد. این همان قضای غیر محتوم یعنی قدر است که اطلاع بر آن برای نفس [[نبی]] یا ولی ممکن است<ref>اسفار، ج‌۶‌، ص‌۳۹۸‌ـ‌۳۹۹؛ المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۷۶‌ـ‌۳۷۸.</ref>.
* [[جایگاه]] [[بداء]] در این میان به عنوان یکی از [[افعال]] یا [[اوصاف الهی]] آن است که بر اساس وعده‌های [[خداوند]] به جای برخی از مقدرات غیر حتمی به جهت [[اختیار]] و عملکرد [[انسان]] نظیر [[صدقه]]، [[صله رحم]]، [[نیکی]] به [[پدر]] و [[مادر]] و [[قدردانی]] از آنان یا ترک این‌گونه امور، [[سرنوشت]] بهتر یا بدتری برای وی رقم می‌خورد: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>. بخش نخست [[آیه]] اشاره به قضای غیر محتوم دارد و قسمت دوم مربوط به قضای محتوم است<ref>ر.ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۸۰.</ref>. [[بداء]] در [[حقیقت]] [[تغییر]] در [[علم الهی]] نیست، بلکه [[تغییر]] در مقدّرات غیر محتوم است.
* [[جایگاه]] [[بداء]] در این میان به عنوان یکی از [[افعال]] یا [[اوصاف الهی]] آن است که بر اساس وعده‌های [[خداوند]] به جای برخی از مقدرات غیر حتمی به جهت [[اختیار]] و عملکرد [[انسان]] نظیر [[صدقه]]، [[صله رحم]]، [[نیکی]] به [[پدر]] و [[مادر]] و [[قدردانی]] از آنان یا ترک این‌گونه امور، [[سرنوشت]] بهتر یا بدتری برای وی رقم می‌خورد: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>. بخش نخست [[آیه]] اشاره به قضای غیر محتوم دارد و قسمت دوم مربوط به قضای محتوم است<ref>ر. ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۸۰.</ref>. [[بداء]] در [[حقیقت]] [[تغییر]] در [[علم الهی]] نیست، بلکه [[تغییر]] در مقدّرات غیر محتوم است.


==[[بداء در قرآن]]==
== [[بداء در قرآن]] ==
*در [[آیات قرآن]] پیرامون موضوع [[بدا]] [[سخن]] به میان آمده است، آیاتی که در این زمینه آمده چند دسته‌اند:
* در [[آیات قرآن]] پیرامون موضوع [[بدا]] [[سخن]] به میان آمده است، آیاتی که در این زمینه آمده چند دسته‌اند:
#آیاتی که ناظر به مبانی و اجزای مفهوم [[بداء]] است؛ از جمله [[آیات]] [[قضا و قدر]] محتوم و غیر محتوم: {{متن قرآن|لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۸ ـ ۳۹</ref>، [[علم مطلق]] و [[ازلی]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آفریننده آسمان‌ها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست» سوره انعام، آیه ۱۰۱.</ref>، عدم [[محدودیت]] [[قدرت خدا]]: {{متن قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم؛ آیا ندانسته‌ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟» سوره بقره، آیه ۱۰۶.</ref> و....
# آیاتی که ناظر به مبانی و اجزای مفهوم [[بداء]] است؛ از جمله [[آیات]] [[قضا و قدر]] محتوم و غیر محتوم: {{متن قرآن|لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۸ ـ ۳۹</ref>، [[علم مطلق]] و [[ازلی]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آفریننده آسمان‌ها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست» سوره انعام، آیه ۱۰۱.</ref>، عدم [[محدودیت]] [[قدرت خدا]]: {{متن قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم؛ آیا ندانسته‌ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟» سوره بقره، آیه ۱۰۶.</ref> و....
#آیاتی که [[تغییر]] [[سرنوشت انسان‌ها]] را بر اثر [[افعال]] اختیاری آنان مطرح می‌کنند؛ مانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«خدا چيزى را كه از آن مردمى است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند». سوره رعد، آیه ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref>.
# آیاتی که [[تغییر]] [[سرنوشت انسان‌ها]] را بر اثر [[افعال]] اختیاری آنان مطرح می‌کنند؛ مانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«خدا چيزى را كه از آن مردمى است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند». سوره رعد، آیه ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref>.
#آیاتی که ناظر به مصادیق [[عینی]] [[بداء]] بوده، به موارد خاص آن اشاره دارد؛ مانند: {{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا}}<ref>«و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد» سوره نوح، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref> و....  
# آیاتی که ناظر به مصادیق [[عینی]] [[بداء]] بوده، به موارد خاص آن اشاره دارد؛ مانند: {{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا}}<ref>«و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد» سوره نوح، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref> و....  
*با [[درک]] صحیح [[مسئله بداء]] [[انسان]] متوجه می‌‌شود در [[جایگاه]] هر [[انتخاب]] و انجام هر کاری [[خداوند]] ناظر اوست و براساس همین [[انتخاب]] و عملکرد، مقدرات وی در هر لحظه از سوی [[خداوند]] رقم می‌خورد: {{متن قرآن|يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}}<ref>«هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.</ref>، در چنین زمینۀ [[فکری]]، [[ارزش]] اموری همچون [[توبه]]، [[دعا]] و کارهای خیر در سایۀ [[التزام]] به [[توکل]] روشن‌تر می‌شود<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸</ref>.
* با [[درک]] صحیح [[مسئله بداء]] [[انسان]] متوجه می‌‌شود در [[جایگاه]] هر [[انتخاب]] و انجام هر کاری [[خداوند]] ناظر اوست و براساس همین [[انتخاب]] و عملکرد، مقدرات وی در هر لحظه از سوی [[خداوند]] رقم می‌خورد: {{متن قرآن|يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}}<ref>«هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.</ref>، در چنین زمینۀ [[فکری]]، [[ارزش]] اموری همچون [[توبه]]، [[دعا]] و کارهای خیر در سایۀ [[التزام]] به [[توکل]] روشن‌تر می‌شود<ref>ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸</ref>.
*در نگاهی دیگر [[آیات قرآنی]] درباره [[بداء]] به دو [[لوح]] اشاره دارند. [[قرآن کریم]] که برای اولین‌بار در [[تاریخ]] [[معارف]] بشری [[مسئله بداء]] را طرح کرده است، دو نوع مقدرات را این چنین تبیین می‌‌کند:
* در نگاهی دیگر [[آیات قرآنی]] درباره [[بداء]] به دو [[لوح]] اشاره دارند. [[قرآن کریم]] که برای اولین‌بار در [[تاریخ]] [[معارف]] بشری [[مسئله بداء]] را طرح کرده است، دو نوع مقدرات را این چنین تبیین می‌‌کند:
# [[لوح]] محفوظ‍‌: مقدراتی که نوشته می‌شود و به هیچ وجه [[تغییر]] نمی‌یابد؛ چرا که مطابق با [[علم الهی]] است: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ}}<ref>«(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است،در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲</ref>؛
# [[لوح]] محفوظ‍‌: مقدراتی که نوشته می‌شود و به هیچ وجه [[تغییر]] نمی‌یابد؛ چرا که مطابق با [[علم الهی]] است: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ}}<ref>«(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲</ref>؛
# [[لوح محو و اثبات]]: آنچه برای [[انسان]] مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به [[اراده خداوند]] [[تغییر]] می‌کند: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref><ref>ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.</ref> این [[لوح]] بیانگر مفاد [[بداء]] است.
# [[لوح محو و اثبات]]: آنچه برای [[انسان]] مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به [[اراده خداوند]] [[تغییر]] می‌کند: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref><ref>ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.</ref> این [[لوح]] بیانگر مفاد [[بداء]] است.
==[[بداء]] در [[روایات]]==
== [[بداء]] در [[روایات]] ==
* [[بداء]] در [[جوامع روایی]] [[شیعه]]، به گونه‌ای مورد توجه خاصّ قرار گرفته است تا جایی که یکی از باب‌های کتب [[روایی]]، بدین موضوع می‌پردازد<ref>کافی‌، ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید، باب ۵۴، باب البداء.</ref>. [[اهل سنت]] نیز به رغم عدم [[پذیرش]] [[بداء]] و توهم [[مخالفت]] آن با [[علم الهی]] و نسبت دادن انحصار [[اعتقاد]] آن به [[شیعه]]، [[روایات]] [[بداء]] را بیش از [[امامیه]] در کتب خود [[نقل]] کرده‌اند<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref>. به رغم تصریح به [[مسئله بداء]] در [[صحاح]] معروف<ref>صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ ج‌۷، ص‌۹۶.</ref> برخی از ایشان [[بداء]] را ملازم با [[جهل]] [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۶۶‌.</ref>. در حالی که [[بداء]] به هیچ وجه [[علم الهی]] را محدود نمی‌کند و ناشی از [[جهل]] نیست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْدُ لَهُ مِنْ جَهْلٍ}}. الکافی ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. توهم تلازم [[بداء]] با [[جهل]] و نقصان [[علم]] [[خدا]] موجب گردیده تا برخی [[عالمان شیعه]] نیز از به کار بردن [[بداء]] در مورد [[خداوند]] خودداری کرده و حتی آن را [[انکار]] کنند<ref>تلخیص المحصل، ص‌۴۲۱‌ـ‌۴۲۲.</ref>، یا اینکه [[بداء]] را [[تأویل]] برده، آن را به معنای اظهار و ابداء بدانند<ref>المسائل العکبریه، ص‌۹۹‌ـ‌۱۰۰.</ref><ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.</ref>
* [[بداء]] در [[جوامع روایی]] [[شیعه]]، به گونه‌ای مورد توجه خاصّ قرار گرفته است تا جایی که یکی از باب‌های کتب [[روایی]]، بدین موضوع می‌پردازد<ref>کافی‌، ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید، باب ۵۴، باب البداء.</ref>. [[اهل سنت]] نیز به رغم عدم [[پذیرش]] [[بداء]] و توهم [[مخالفت]] آن با [[علم الهی]] و نسبت دادن انحصار [[اعتقاد]] آن به [[شیعه]]، [[روایات]] [[بداء]] را بیش از [[امامیه]] در کتب خود [[نقل]] کرده‌اند<ref>ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref>. به رغم تصریح به [[مسئله بداء]] در [[صحاح]] معروف<ref>صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ ج‌۷، ص‌۹۶.</ref> برخی از ایشان [[بداء]] را ملازم با [[جهل]] [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۶۶‌.</ref>. در حالی که [[بداء]] به هیچ وجه [[علم الهی]] را محدود نمی‌کند و ناشی از [[جهل]] نیست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْدُ لَهُ مِنْ جَهْلٍ}}. الکافی ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. توهم تلازم [[بداء]] با [[جهل]] و نقصان [[علم]] [[خدا]] موجب گردیده تا برخی [[عالمان شیعه]] نیز از به کار بردن [[بداء]] در مورد [[خداوند]] خودداری کرده و حتی آن را [[انکار]] کنند<ref>تلخیص المحصل، ص‌۴۲۱‌ـ‌۴۲۲.</ref>، یا اینکه [[بداء]] را [[تأویل]] برده، آن را به معنای اظهار و ابداء بدانند<ref>المسائل العکبریه، ص‌۹۹‌ـ‌۱۰۰.</ref><ref>ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.</ref>
* [[امام صادق]]{{ع}} در چندین [[روایت]] فرمودند: «[[خداوند]] به چیزی همانند [[بداء]] بزرگ شمرده نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ}}. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۴۶؛ التوحید، باب البداء، ح۲.</ref>؛ «[[خداوند]] با چیزی مانند [[بدا]] عبادت‌ نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‌ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.</ref> و «اگر [[مردم]] [[پاداش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] را می‌دانستند در [[سخن گفتن]] از آن [[سستی]] نمی‌کردند»<ref>{{متن حدیث|لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ}}. الکافی، ص‌۱۴۸؛ التوحید، باب البداء، ح ۷.</ref>. [[ائمه]]{{ع}} [[اعتقاد]] به [[بدا]] را بالاترین‌ نشان‌ اعتقاد‌ به [[توحید]] و [[تنزیه]] [[پروردگار]] می‌دانند و آن را‌ یکی‌ از‌ آموزه‌های‌ مشترک‌ ادیان‌ معرفی می‌کنند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: «هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نشد مگر به‌ حرام‌ بودن شراب و [[اقرار]] به [[بدا]] برای [[خداوند]]»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا بِتَحْرِیمِ‏ الْخَمْرِ وَ أَنْ‏ یُقِرَّ لَهُ‏ بِالْبَدَاء‏‏}}‏؛ ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌فرماید: «کسی که [[گمان]] کند برای [[خداوند]] در چیزی [[بداء]] حاصل می‌‌شود که روز قبل آن را نمی‌دانست، از او [[بیزاری]] بجویید»<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْ‏ءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ}}؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۱.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: «برای [[خدا]] در چیزی [[بداء]] حاصل نمی‌شود، مگر اینکه پیش از آن به آن [[علم]] داشته است»<ref>{{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ إِلَّا کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَبْدُوَ لَهُ}}؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۹.</ref>. <ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref>
* [[امام صادق]] {{ع}} در چندین [[روایت]] فرمودند: «[[خداوند]] به چیزی همانند [[بداء]] بزرگ شمرده نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ}}. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۴۶؛ التوحید، باب البداء، ح۲.</ref>؛ «[[خداوند]] با چیزی مانند [[بدا]] عبادت‌ نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‌ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.</ref> و «اگر [[مردم]] [[پاداش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] را می‌دانستند در [[سخن گفتن]] از آن [[سستی]] نمی‌کردند»<ref>{{متن حدیث|لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ}}. الکافی، ص‌۱۴۸؛ التوحید، باب البداء، ح ۷.</ref>. [[ائمه]] {{ع}} [[اعتقاد]] به [[بدا]] را بالاترین‌ نشان‌ اعتقاد‌ به [[توحید]] و [[تنزیه]] [[پروردگار]] می‌دانند و آن را‌ یکی‌ از‌ آموزه‌های‌ مشترک‌ ادیان‌ معرفی می‌کنند. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نشد مگر به‌ حرام‌ بودن شراب و [[اقرار]] به [[بدا]] برای [[خداوند]]»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الرِّضَا {{ع}} قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا بِتَحْرِیمِ‏ الْخَمْرِ وَ أَنْ‏ یُقِرَّ لَهُ‏ بِالْبَدَاء‏‏}}‏؛ ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} می‌‌فرماید: «کسی که [[گمان]] کند برای [[خداوند]] در چیزی [[بداء]] حاصل می‌‌شود که روز قبل آن را نمی‌دانست، از او [[بیزاری]] بجویید»<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْ‏ءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ}}؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۱.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: «برای [[خدا]] در چیزی [[بداء]] حاصل نمی‌شود، مگر اینکه پیش از آن به آن [[علم]] داشته است»<ref>{{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ إِلَّا کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَبْدُوَ لَهُ}}؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۹.</ref>. <ref>ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref>
*از مجموع [[روایات]] به دست می‌آید [[بدا]] ناظر به دو اصل مهم در [[جهان‌بینی توحیدی]] و [[اسلامی]] است: اول اینکه [[قدرت خداوند]] مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس [[علم]] و [[حکمت]] خود احسن و [[اصلح]] بداند، محقق خواهد ساخت، بر خلاف عقیدۀ [[یهود]] که [[دست خدا]] را بسته دانسته و [[تصور]] می‌کردند در عالم [[تکوین]] هیچ‌گونه تحولی رخ نخواهد داد {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. دوم اینکه [[اعمال]] خوب و بد [[انسان]] در [[سرنوشت]] او تأثیر می‌گذارد. از باب مثال [[صله رحم]] [[عمر]] را طولانی و [[قطع رحم]] [[عمر]] را کوتاه می‌کند<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>، همچنین [[دادگری]] [[سلطان]] سبب طولانی شدن و [[ستمگری]] وی، سبب کوتاه شدن [[زمامداری]] او می‌شود<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref>
* از مجموع [[روایات]] به دست می‌آید [[بدا]] ناظر به دو اصل مهم در [[جهان‌بینی توحیدی]] و [[اسلامی]] است: اول اینکه [[قدرت خداوند]] مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس [[علم]] و [[حکمت]] خود احسن و [[اصلح]] بداند، محقق خواهد ساخت، بر خلاف عقیدۀ [[یهود]] که [[دست خدا]] را بسته دانسته و [[تصور]] می‌کردند در عالم [[تکوین]] هیچ‌گونه تحولی رخ نخواهد داد {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. دوم اینکه [[اعمال]] خوب و بد [[انسان]] در [[سرنوشت]] او تأثیر می‌گذارد. از باب مثال [[صله رحم]] [[عمر]] را طولانی و [[قطع رحم]] [[عمر]] را کوتاه می‌کند<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>، همچنین [[دادگری]] [[سلطان]] سبب طولانی شدن و [[ستمگری]] وی، سبب کوتاه شدن [[زمامداری]] او می‌شود<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.</ref><ref>ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref>
*برخی از نکاتی که از [[روایات]] [[بداء]] استفاده می‌شود عبارتند از:
* برخی از نکاتی که از [[روایات]] [[بداء]] استفاده می‌شود عبارتند از:
# [[اقرار]] [[انبیاء]] و [[ستایش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] از طرف [[ائمه]] بیانگر این است که [[شناخت خداوند]] بدون [[اعتقاد]] به [[بداء]] کامل نیست.
# [[اقرار]] [[انبیاء]] و [[ستایش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] از طرف [[ائمه]] بیانگر این است که [[شناخت خداوند]] بدون [[اعتقاد]] به [[بداء]] کامل نیست.
#نسبت [[بداء]] به [[خداوند]] به معنای آن است که [[خداوند]] [[سرنوشت انسان]] را بر اساس [[اعمال]] او [[تغییر]] می‌دهد. [[انسان]] می‌تواند با کار خوب یا بد [[آینده]] خود را رقم زند. [[اعمال انسان]] حتی در حوادث طبیعی نیز مؤثرند؛ مثلًا گاهی موجب [[نزول]] [[بلا]] می‌شوند و گاه، بلایی را دور می‌کنند و یا مایه [[برکات]] آسمانی و [[الهی]] می‌شوند. اعمالی همانند [[استغفار]]، [[توبه]]، [[شکر نعمت]]، [[صدقه]]، [[احسان]]، [[صله ارحام]] و [[نیکی]] به [[والدین]] موجب [[تغییر]] [[سرنوشت انسان]] و [[نزول]] برکات‌اند و در مقابل، [[کفر]] و [[گناهان]] موجب [[بلا]] و [[عذاب الهی]].
# نسبت [[بداء]] به [[خداوند]] به معنای آن است که [[خداوند]] [[سرنوشت انسان]] را بر اساس [[اعمال]] او [[تغییر]] می‌دهد. [[انسان]] می‌تواند با کار خوب یا بد [[آینده]] خود را رقم زند. [[اعمال انسان]] حتی در حوادث طبیعی نیز مؤثرند؛ مثلًا گاهی موجب [[نزول]] [[بلا]] می‌شوند و گاه، بلایی را دور می‌کنند و یا مایه [[برکات]] آسمانی و [[الهی]] می‌شوند. اعمالی همانند [[استغفار]]، [[توبه]]، [[شکر نعمت]]، [[صدقه]]، [[احسان]]، [[صله ارحام]] و [[نیکی]] به [[والدین]] موجب [[تغییر]] [[سرنوشت انسان]] و [[نزول]] برکات‌اند و در مقابل، [[کفر]] و [[گناهان]] موجب [[بلا]] و [[عذاب الهی]].
# [[اعتقاد]] به [[بداء]] در برابر [[باور]] [[یهود]] است که معقتدند [[خدا]] [[جهان]] را [[آفریده]]، [[سرنوشت انسان‌ها]] را تقدیر کرده و [[تغییر]] در آن راه ندارد.
# [[اعتقاد]] به [[بداء]] در برابر [[باور]] [[یهود]] است که معقتدند [[خدا]] [[جهان]] را [[آفریده]]، [[سرنوشت انسان‌ها]] را تقدیر کرده و [[تغییر]] در آن راه ندارد.
# [[خداوند]] دو نوع [[علم]] دارد: [[علمی]] که به [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] می‌بخشد و تغییری در آن راه ندارد و [[علمی]] که نزد خود اوست و کسی از آن [[آگاهی]] ندارد مگر آنکه [[خداوند]] [[اراده]] کند، [[بداء]] در نوع دوم پدید می‌آید<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.</ref>.
# [[خداوند]] دو نوع [[علم]] دارد: [[علمی]] که به [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] می‌بخشد و تغییری در آن راه ندارد و [[علمی]] که نزد خود اوست و کسی از آن [[آگاهی]] ندارد مگر آنکه [[خداوند]] [[اراده]] کند، [[بداء]] در نوع دوم پدید می‌آید<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.</ref>.
==[[جایگاه]] [[اعتقاد]] به [[بداء]]==
== [[جایگاه]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] ==
* [[اعتقاد]] به [[بداء]] بالاترین [[نشانه]] [[اعتقاد به توحید]] است که [[علم الهی]] را محدود نمی‌کند و ناشی از [[جهل]] نیست. [[امام صادق]] ‌{{ع}} فرمود: «[[خدا]] هرچه را بخواهد پیش می‌اندازد و هرچه را بخواهد مؤخر می‌کند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد [[اثبات]] می‌کند و کتاب ما در نزد اوست‌ و فرمود‌: «هر چیزی‌ را که [[خدا]] [[اراده]] می‌کند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در [[علم]] او وجود‌ دارد، چیزی بر او آشکار نمی‌شود مگر اینکه در علم‌ او‌ بوده‌ است، همانا برای [[خدا]] از روی [[جهل]] آشکار نمی‌شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ‏ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ‏ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ‏}}؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref><ref>ر.ک: جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۶؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref>
* [[اعتقاد]] به [[بداء]] بالاترین [[نشانه]] [[اعتقاد به توحید]] است که [[علم الهی]] را محدود نمی‌کند و ناشی از [[جهل]] نیست. [[امام صادق]] ‌{{ع}} فرمود: «[[خدا]] هرچه را بخواهد پیش می‌اندازد و هرچه را بخواهد مؤخر می‌کند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد [[اثبات]] می‌کند و کتاب ما در نزد اوست‌ و فرمود‌: «هر چیزی‌ را که [[خدا]] [[اراده]] می‌کند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در [[علم]] او وجود‌ دارد، چیزی بر او آشکار نمی‌شود مگر اینکه در علم‌ او‌ بوده‌ است، همانا برای [[خدا]] از روی [[جهل]] آشکار نمی‌شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ‏ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ‏ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ‏}}؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref><ref>ر. ک: جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۶؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref>


==نمونه‌های [[تاریخی]] [[بداء]]==
== نمونه‌های [[تاریخی]] [[بداء]] ==
*در [[روایات]] نمونه‌هایی از [[بداء]] در [[تاریخ]] [[ادیان]] نیز بیان شده است مانند:
* در [[روایات]] نمونه‌هایی از [[بداء]] در [[تاریخ]] [[ادیان]] نیز بیان شده است مانند:
#در مورد [[قوم]] [[حضرت]] [[یونس]]، بعد از [[نفرین]] [[یونس]] و اینکه قرار بود [[عذاب]] نازل شود، برای [[خدا]] [[بدا]] حاصل شد و به جای آنکه آنان را [[عذاب]] کند، [[رحمت]] خود را شامل آنان کرد<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. به سرگذشت [[قوم]] [[یونس]] در [[قرآن کریم]] اشاره شده و از دیگران خواسته شده از آن [[عبرت]] بگیرند و با [[برگزیدن]] راه [[ایمان]]، از گزند پی‌آمدهای [[کفر]] مصون بمانند: {{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>«پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۵.</ref>
# در مورد [[قوم]] [[حضرت]] [[یونس]]، بعد از [[نفرین]] [[یونس]] و اینکه قرار بود [[عذاب]] نازل شود، برای [[خدا]] [[بدا]] حاصل شد و به جای آنکه آنان را [[عذاب]] کند، [[رحمت]] خود را شامل آنان کرد<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. به سرگذشت [[قوم]] [[یونس]] در [[قرآن کریم]] اشاره شده و از دیگران خواسته شده از آن [[عبرت]] بگیرند و با [[برگزیدن]] راه [[ایمان]]، از گزند پی‌آمدهای [[کفر]] مصون بمانند: {{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>«پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۵.</ref>
# [[عیسی]]{{ع}} با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس [[عروسی]]، [[شادی]] و پای‌کوبی می‌کردند، [[عیسی]]{{ع}} گفت: امروز شادمان‌اند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن [[شب]] از [[بینوایی]] [[دستگیری]] کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.</ref>.
# [[عیسی]] {{ع}} با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس [[عروسی]]، [[شادی]] و پای‌کوبی می‌کردند، [[عیسی]] {{ع}} گفت: امروز شادمان‌اند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن [[شب]] از [[بینوایی]] [[دستگیری]] کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.</ref>.
#حزقیل [[پیامبر]] از جانب [[خدا]] [[مأموریت]] یافت تا از [[مرگ]] [[پادشاه]] زمان خود در روزی معین خبر دهد، ولی [[مرگ]] آن [[پادشاه]] به تأخیر افتاد و او [[مأمور]] شد تا این مطلب را به او برساند<ref>قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.</ref>.
# حزقیل [[پیامبر]] از جانب [[خدا]] [[مأموریت]] یافت تا از [[مرگ]] [[پادشاه]] زمان خود در روزی معین خبر دهد، ولی [[مرگ]] آن [[پادشاه]] به تأخیر افتاد و او [[مأمور]] شد تا این مطلب را به او برساند<ref>قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مرگ]] خارکن [[یهودی]] خبر داد، اما [[مرگ]] او به خاطر صدقه‌ای که داد به تأخیر افتاد<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[مرگ]] خارکن [[یهودی]] خبر داد، اما [[مرگ]] او به خاطر صدقه‌ای که داد به تأخیر افتاد<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>.
#هنگامی که آیۀ {{متن قرآن|فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ}}<ref>«پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۴.</ref> نازل شد، [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[یقین]] کردند [[عذاب]] [[خدا]] بر [[کافران]] نازل خواهد شد، اما با [[نزول]] آیۀ {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> دانستند [[عذاب]] نازل نخواهد شد<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ج۷، ص۵۴۶-۵۴۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۱.</ref>.  
# هنگامی که آیۀ {{متن قرآن|فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ}}<ref>«پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۴.</ref> نازل شد، [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} [[یقین]] کردند [[عذاب]] [[خدا]] بر [[کافران]] نازل خواهد شد، اما با [[نزول]] آیۀ {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> دانستند [[عذاب]] نازل نخواهد شد<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ج۷، ص۵۴۶-۵۴۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۱.</ref>.  
==[[بداء]] در [[نبوت]] و [[امامت]]==
== [[بداء]] در [[نبوت]] و [[امامت]] ==
*در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بداء]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شده‌اند و تغییرپذیر نیست. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] ـ [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{ع}} ـ از [[دنیا]] رفتند، [[امام کاظم]] و [[امام عسکری]]{{ع}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند.  
* در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بداء]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شده‌اند و تغییرپذیر نیست. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]] {{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]] {{ع}} [[بدا]] رخ داده است؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] ـ [[امام صادق]] و [[امام هادی]] {{ع}} ـ از [[دنیا]] رفتند، [[امام کاظم]] و [[امام عسکری]] {{ع}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند.  
*بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونه‌ای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد بدین صورت که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگ‌تر [[امام]] [[معصوم]] بودند، [[تصور]] [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان [[نادرستی]] [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۱.</ref>. برخی [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیل}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}} تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَتَبَ الْقَتْلَ عَلَی ابْنِی إِسْمَاعِیلَ مَرَّتَیْنِ فَسَأَلْتُهُ فِیهِ فَعَفَا عَنْ ذَلِکَ}}؛ الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۹.</ref>
* بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونه‌ای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد بدین صورت که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگ‌تر [[امام]] [[معصوم]] بودند، [[تصور]] [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان [[نادرستی]] [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۱.</ref>. برخی [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیل}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]] {{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]] {{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]] {{ع}} تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَتَبَ الْقَتْلَ عَلَی ابْنِی إِسْمَاعِیلَ مَرَّتَیْنِ فَسَأَلْتُهُ فِیهِ فَعَفَا عَنْ ذَلِکَ}}؛ الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref><ref>ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۹.</ref>
==عدم امکان [[بداء]] در [[ظهور امام زمان]]{{ع}}==
== عدم امکان [[بداء]] در [[ظهور امام زمان]] {{ع}} ==
*یکی از مسائل اساسی دربارۀ [[بدا]]، عدم وقوع [[بداء]] در مورد [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است. در [[روایات]] [[آخرالزمان]] به دو گونه به موضوع [[بداء]] اشاره شده است؛
* یکی از مسائل اساسی دربارۀ [[بدا]]، عدم وقوع [[بداء]] در مورد [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} است. در [[روایات]] [[آخرالزمان]] به دو گونه به موضوع [[بداء]] اشاره شده است؛
#دعاهایی که درخواست [[تعجیل فرج حضرت مهدی]]{{ع}} و کوتاه شدن مدت [[غیبت]] توصیه شده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «اگر [[مردم]] از [[غیبت]] امامشان به درگاه [[خداوند]] [[گریه]] و ناله کنند، [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک‌تر خواهد شد و اگر [[مردم]] نسبت به دوری [[حجت خدا]] بی‌تفاوت باشند، [[غیبت]] نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ}}؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.</ref>.
# دعاهایی که درخواست [[تعجیل فرج حضرت مهدی]] {{ع}} و کوتاه شدن مدت [[غیبت]] توصیه شده است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «اگر [[مردم]] از [[غیبت]] امامشان به درگاه [[خداوند]] [[گریه]] و ناله کنند، [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک‌تر خواهد شد و اگر [[مردم]] نسبت به دوری [[حجت خدا]] بی‌تفاوت باشند، [[غیبت]] نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ}}؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.</ref>.
#روایاتی که موضوع [[بداء]] را خصوصاً در احوال [[آخرالزمان]] و [[ظهور]] [[حضرت]] بیان می‌کند. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «چند چیز جزء [[نشانه‌های حتمی ظهور]] است که قطعاً پیش از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} روی خواهد داد؛ [[خروج سفیانی]]، فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در [[سرزمین بیداء]]، [[شهید]] شدن [[نفس زکیه]]، ندایی آسمانی. [[راوی]] سؤال کرد: آیا در [[نشانه‌های حتمی]]، [[بداء]] روی خواهد داد؟ [[حضرت]] پاسخ داد: آری. سپس [[راوی]] عرض کرد: می‌ترسم در [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} نیز [[بداء]] رخ دهد! [[حضرت]] فرمود: خیر! [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[وعده‌های الهی]] است و [[خداوند]] در [[وعده]] خود [[تخلف]] نمی‌کند، زیرا خود در [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۹.</ref><ref>{{متن حدیث|کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا{{ع}}فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ}}؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.</ref><ref>ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref>
# روایاتی که موضوع [[بداء]] را خصوصاً در احوال [[آخرالزمان]] و [[ظهور]] [[حضرت]] بیان می‌کند. چنانچه [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: «چند چیز جزء [[نشانه‌های حتمی ظهور]] است که قطعاً پیش از [[قیام]] [[حضرت قائم]] {{ع}} روی خواهد داد؛ [[خروج سفیانی]]، فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در [[سرزمین بیداء]]، [[شهید]] شدن [[نفس زکیه]]، ندایی آسمانی. [[راوی]] سؤال کرد: آیا در [[نشانه‌های حتمی]]، [[بداء]] روی خواهد داد؟ [[حضرت]] پاسخ داد: آری. سپس [[راوی]] عرض کرد: می‌ترسم در [[قیام]] [[حضرت قائم]] {{ع}} نیز [[بداء]] رخ دهد! [[حضرت]] فرمود: خیر! [[قیام]] [[حضرت قائم]] {{ع}} از [[وعده‌های الهی]] است و [[خداوند]] در [[وعده]] خود [[تخلف]] نمی‌کند، زیرا خود در [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۹.</ref><ref>{{متن حدیث|کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا {{ع}}فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ {{ع}}هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ}}؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.</ref><ref>ر. ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref>
*اصل [[ظهور حضرت حجت]] از اموری است که شکی در حتمیت آن نیست، چنانچه فرموده‌اند: «اگر از [[عمر]] هستی یک روز باقی مانده باشد [[حضرت]] [[ظهور]] خواهد کرد»<ref>ر.ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref><ref>ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.</ref> هرچند از [[تعیین وقت ظهور]] [[امام عصر]]{{ع}} [[نهی]] شده است<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.</ref>، ولی تقدیم و تأخر در آن ممکن است.
* اصل [[ظهور حضرت حجت]] از اموری است که شکی در حتمیت آن نیست، چنانچه فرموده‌اند: «اگر از [[عمر]] هستی یک روز باقی مانده باشد [[حضرت]] [[ظهور]] خواهد کرد»<ref>ر. ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref><ref>ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.</ref> هرچند از [[تعیین وقت ظهور]] [[امام عصر]] {{ع}} [[نهی]] شده است<ref>ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.</ref>، ولی تقدیم و تأخر در آن ممکن است.
==امکان [[بداء]] در [[نشانه‌های ظهور]]==
== امکان [[بداء]] در [[نشانه‌های ظهور]] ==
*نسبت به [[نشانه‌های ظهور]] باید گفت: وقوع [[بداء]] در نشانه‌های غیرحتمی [[مورد اتفاق]] همه [[دانشمندان اسلامی]] است. ولی درباره وقوع [[بدا]] در [[نشانه‌های حتمی ظهور]] سه نظر وجود دارد: امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]] دراصل [[نشانه‌های حتمی]] وامکان [[بداء]] درجزئیات<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.</ref>.
* نسبت به [[نشانه‌های ظهور]] باید گفت: وقوع [[بداء]] در نشانه‌های غیرحتمی [[مورد اتفاق]] همه [[دانشمندان اسلامی]] است. ولی درباره وقوع [[بدا]] در [[نشانه‌های حتمی ظهور]] سه نظر وجود دارد: امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]] دراصل [[نشانه‌های حتمی]] وامکان [[بداء]] درجزئیات<ref>ر. ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.</ref>.
* [[ادله]] امکان [[بداء]] در [[نشانه‌های حتمی ظهور]]:
* [[ادله]] امکان [[بداء]] در [[نشانه‌های حتمی ظهور]]:
# [[روایت]] وقوع [[بداء]] در [[خروج سفیانی]]: [[ابو هاشم جعفری]] می‌گوید: نزد [[امام جواد]]{{ع}} از [[سفیانی]] و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: «آیا ممکن است در امر حتمی، [[بدا]] پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: می‌ترسم درباره [[قائم]] هم [[بدا]] حاصل شود. فرمود: نه! [[قائم]]، وعدۀ [[الهی]] است و در آن، [[تخلف]] نمی‌شود»<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲.</ref>. در بررسی این [[دلیل]] باید گفت: [[روایات]] [[متواتر]] برحتمی بودن [[نشانه‌های ظهور]] دلالت دارند. البته وقوع [[بدا]] در جزئیات امکان دارد.
# [[روایت]] وقوع [[بداء]] در [[خروج سفیانی]]: [[ابو هاشم جعفری]] می‌گوید: نزد [[امام جواد]] {{ع}} از [[سفیانی]] و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: «آیا ممکن است در امر حتمی، [[بدا]] پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: می‌ترسم درباره [[قائم]] هم [[بدا]] حاصل شود. فرمود: نه! [[قائم]]، وعدۀ [[الهی]] است و در آن، [[تخلف]] نمی‌شود»<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲.</ref>. در بررسی این [[دلیل]] باید گفت: [[روایات]] [[متواتر]] برحتمی بودن [[نشانه‌های ظهور]] دلالت دارند. البته وقوع [[بدا]] در جزئیات امکان دارد.
#حتمی بودن [[نشانه‌های ظهور]]، [[مخالف]] [[قرآن]] است. باید توجه داشت [[اعتقاد]] به امکان [[بدا]] به معنای تحقق آن نیست و امکان [[عقلی]] وجود دارد که با فقدان شرایط، [[تغییر]] می‌کند.
# حتمی بودن [[نشانه‌های ظهور]]، [[مخالف]] [[قرآن]] است. باید توجه داشت [[اعتقاد]] به امکان [[بدا]] به معنای تحقق آن نیست و امکان [[عقلی]] وجود دارد که با فقدان شرایط، [[تغییر]] می‌کند.
#همیشگی و ناگهانی بودن [[ظهور]] با حتمی بودن آن منافات دارد.  
# همیشگی و ناگهانی بودن [[ظهور]] با حتمی بودن آن منافات دارد.  
*به نظر می‌رسد دیدگاه سوم با [[روایات]] تناسب بیشتری دارد زیرا در [[نشانه‌های حتمی ظهور]] اصل وقایع حتمی هستند ولی سایر خصوصیات مانند زمان حتمی نیستند و احتمال [[بدا]] در آنها وجود دارد. بنابراین [[ظهور امام عصر]]{{ع}} زمان قطعی و غیر قابل [[بداء]] ندارد بلکه قابل [[تغییر]] و تقدم و تأخر است<ref>ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.</ref>.
* به نظر می‌رسد دیدگاه سوم با [[روایات]] تناسب بیشتری دارد زیرا در [[نشانه‌های حتمی ظهور]] اصل وقایع حتمی هستند ولی سایر خصوصیات مانند زمان حتمی نیستند و احتمال [[بدا]] در آنها وجود دارد. بنابراین [[ظهور امام عصر]] {{ع}} زمان قطعی و غیر قابل [[بداء]] ندارد بلکه قابل [[تغییر]] و تقدم و تأخر است<ref>ر. ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۳

بَداء بدین معناست که در برنامه قضا و قدر الهی تجدید نظر رخ بدهد، مقصود این است که در حوادث تاریخی بشر، خدا برای پیش و پس رفتن تاریخ بشر صوت قطعی معیّن نکرده است. یعنی ای انسان! تو خودت مجری قضا و قدر الهی هستی، این تو هستی که تاریخ را می‌توانی جلو ببری، می‌توانی عقب ببری، می‌توانی نگه داری، هیچ چیزی، نه از ناحیه طبیعت، نه از نظر ابزارهای زندگی و نه از نظر مشیّت الهی بر تاریخ حکومت نمی‌کند[۱]. بداء یعنی ظاهر شدن، هویدا شدن، پیدا شدن رأی دیگری در کاری یا امری[۲][۳]

معناشناسی بداء

واژه شناسی لغوی

بدا در لغت به معنی آشکار شدن است و هرگاه به انسان نسبت داده شود، مقصود این است که چیزی که بر او پنهان بوده، آشکار شده و رای او در مورد آن تغییر کرده است[۴]. اگر بداء به رأی و عقیده استناد یابد در صورتی که شخص مسبوق به رأیی نباشد، به معنای پیدایش رأی است وگرنه به معنای تغییر رأی خواهد بود[۵]. از این رو معنای جهل و تغییر رأی و اراده نیز در آن نهفته است. زمانی که انسان، چیزی را نمی‌داند و سپس بر او آشکار می‌شود و رأی و نظرش دگرگون می‌گردد، می‌‌گویند بداء حاصل شده است[۶].

معنای اصطلاحی

بدا در اصطلاح به معنای تغییر مقدرات از سوی خداوند بر اساس پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است[۷]. یعنی خداوند، تغییراتی را در برخی امور ایجاد می‌کند که تصور بر قطعی بودن آنهاست، به بیان دیگر بداء اتخاذ نظری جدید در برخی امور است که وقوع آن مورد انتظار نبوده و ظاهر بر خلاف آن بوده است[۸].

دانشمندان امامیه در تبیین بداء و رد و انکار آن از سوی مخالفان، آن را با نسخ مقایسه کرده‌اند؛ بدا به منزله نسخ در تشریع است و نسخ به منزله بدا در تکوین[۹]. تفاوت ماهوی بداء و نسخ در این است که نسخ مربوط به دو امر و دو زمان است، ولی بداء ناظر به یک پدیده بوده و در یک زمان رخ می‌‌دهد[۱۰]. در واقع هر گاه امر و نهی به عین یک فعل و در یک زمان و نسبت به یک مکلف تعلق بگیرد بداء و باطل است و هرگاه متعلق امر و نهی دو فعل همانند و نسبت به دو زمان باشد نسخ و جایز است[۱۱].

محال بودن بداء برای خداوند

  • توجه به منزه بودن ذات الهی از هرگونه جهل و نقص از یک سو و اسناد بداء به خداوند در متون دینی از سوی دیگر، زمینه‌ای فراهم آورده تا مسأله بداء به طور گسترده در منابع کلامی و تفسیری مورد توجه و تحقیق قرار گیرد و به طور مستقل کتاب‌هایی در این زمینه تألیف شود. در این‌گونه کتب دو جهت عمده مورد نظر بوده است: نخست تبیین مفهوم بداء و اینکه چگونه اعتقاد به آن مستلزم اسناد جهل به خداوند نیست و دیگر اینکه اعتقاد مزبور نه تنها موجب پذیرش نقص نیست، بلکه می‌تواند در تصحیح نگرش انسان به اداره جهان از سوی خداوند مؤثر باشد[۱۲].
  • چنانچه در معنای بداء گفته شد؛ بداء در مورد انسان به معنای آن است که چیزی از او پوشیده و پنهان بود، سپس برایش آشکار شد. در مورد خداوند که دانای به همه‌چیز است و هیچ‌چیز قبل از خلقت عالم و پس از آن تا قیامت بر او پوشیده نیست، مفهوم دیگری دارد، یعنی چیزی را که برای انسان معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار می‌کند و برخلاف تصوّر قبلی انسان، موضوعی مطرح می‌شود، گویا نظر خدا عوض شده است، در حالی که مسأله برای خداوند از آغاز به همان صورت بوده است، در مسألۀ بداء، صفات الهی دقیق‌تر شناخته می‌شود، در روایات آمده است: «هرگز خداوند به چیزی همچون بداء، تعظیم یا عبادت نشده است»[۱۳].
  • بنابراین بداء به معنای عوض شدن تصمیم خدا به خاطر جهل به مصالح یا پشیمانی از تصمیم گذشته، بر خدای متعال محال است و در روایات هم نفی شده است، ولی به این معنی که خداوند گاهی چیزی را بنا به مصلحتی بر زبان پیامبرش یا ولیّ خود یا در ظاهر حال آشکار می‌سازد، سپس آن را محو می‌کند و موضوع برخلاف صورت اولیه می‌شود و خدا این را از پیش هم می‌داند[۱۴].

بداء و کتاب محو و اثبات

بداء و قضاء و قدر الهی

  • بر اساس تعالیم قرآنی، علم خداوند از هر جهت مطلق است و محدودیتی ندارد: ﴿أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۱]. این بدان معناست که خداوند بر همۀ حوادث از ازل تا ابد آگاه است و در این علم هیچ‌یک از مخلوقات با وی مشارکت ندارند: ﴿فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا[۲۲] و ممکن است تنها برخی از آن به صورت استثنا آگاه باشند: ﴿إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۲۳] و این همان قضای حتمی است. در کنار این حقیقت، حقیقتی در سطح نازل‌تر قرار می‌گیرد و آن اینکه سرنوشت انسان‌ها و حوادث و وقایعی که برای آنها پدید می‌آید بر اثر عوامل و شرایط ویژه‌ای همانند اختیار افراد و گروه‌های انسانی و توانایی ایشان در انتخاب راه‌های گوناگون رقم می‌خورد. این همان قضای غیر محتوم یعنی قدر است که اطلاع بر آن برای نفس نبی یا ولی ممکن است[۲۴].
  • جایگاه بداء در این میان به عنوان یکی از افعال یا اوصاف الهی آن است که بر اساس وعده‌های خداوند به جای برخی از مقدرات غیر حتمی به جهت اختیار و عملکرد انسان نظیر صدقه، صله رحم، نیکی به پدر و مادر و قدردانی از آنان یا ترک این‌گونه امور، سرنوشت بهتر یا بدتری برای وی رقم می‌خورد: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۲۵]. بخش نخست آیه اشاره به قضای غیر محتوم دارد و قسمت دوم مربوط به قضای محتوم است[۲۶]. بداء در حقیقت تغییر در علم الهی نیست، بلکه تغییر در مقدّرات غیر محتوم است.

بداء در قرآن

  • در آیات قرآن پیرامون موضوع بدا سخن به میان آمده است، آیاتی که در این زمینه آمده چند دسته‌اند:
  1. آیاتی که ناظر به مبانی و اجزای مفهوم بداء است؛ از جمله آیات قضا و قدر محتوم و غیر محتوم: ﴿لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۲۷]، علم مطلق و ازلی خداوند: ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۸]، عدم محدودیت قدرت خدا: ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۹] و....
  2. آیاتی که تغییر سرنوشت انسان‌ها را بر اثر افعال اختیاری آنان مطرح می‌کنند؛ مانند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۳۰] و ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۳۱].
  3. آیاتی که ناظر به مصادیق عینی بداء بوده، به موارد خاص آن اشاره دارد؛ مانند: ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا[۳۲]، ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۳۳] و....
  1. لوح محفوظ‍‌: مقدراتی که نوشته می‌شود و به هیچ وجه تغییر نمی‌یابد؛ چرا که مطابق با علم الهی است: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ[۳۶]؛
  2. لوح محو و اثبات: آنچه برای انسان مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به اراده خداوند تغییر می‌کند: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۳۷][۳۸] این لوح بیانگر مفاد بداء است.

بداء در روایات

  1. اقرار انبیاء و ستایش اعتقاد به بداء از طرف ائمه بیانگر این است که شناخت خداوند بدون اعتقاد به بداء کامل نیست.
  2. نسبت بداء به خداوند به معنای آن است که خداوند سرنوشت انسان را بر اساس اعمال او تغییر می‌دهد. انسان می‌تواند با کار خوب یا بد آینده خود را رقم زند. اعمال انسان حتی در حوادث طبیعی نیز مؤثرند؛ مثلًا گاهی موجب نزول بلا می‌شوند و گاه، بلایی را دور می‌کنند و یا مایه برکات آسمانی و الهی می‌شوند. اعمالی همانند استغفار، توبه، شکر نعمت، صدقه، احسان، صله ارحام و نیکی به والدین موجب تغییر سرنوشت انسان و نزول برکات‌اند و در مقابل، کفر و گناهان موجب بلا و عذاب الهی.
  3. اعتقاد به بداء در برابر باور یهود است که معقتدند خدا جهان را آفریده، سرنوشت انسان‌ها را تقدیر کرده و تغییر در آن راه ندارد.
  4. خداوند دو نوع علم دارد: علمی که به فرشتگان و پیامبران می‌بخشد و تغییری در آن راه ندارد و علمی که نزد خود اوست و کسی از آن آگاهی ندارد مگر آنکه خداوند اراده کند، بداء در نوع دوم پدید می‌آید[۵۸].

جایگاه اعتقاد به بداء

  • اعتقاد به بداء بالاترین نشانه اعتقاد به توحید است که علم الهی را محدود نمی‌کند و ناشی از جهل نیست. امام صادق ‌(ع) فرمود: «خدا هرچه را بخواهد پیش می‌اندازد و هرچه را بخواهد مؤخر می‌کند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند و کتاب ما در نزد اوست‌ و فرمود‌: «هر چیزی‌ را که خدا اراده می‌کند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در علم او وجود‌ دارد، چیزی بر او آشکار نمی‌شود مگر اینکه در علم‌ او‌ بوده‌ است، همانا برای خدا از روی جهل آشکار نمی‌شود»[۵۹][۶۰]

نمونه‌های تاریخی بداء

  1. در مورد قوم حضرت یونس، بعد از نفرین یونس و اینکه قرار بود عذاب نازل شود، برای خدا بدا حاصل شد و به جای آنکه آنان را عذاب کند، رحمت خود را شامل آنان کرد[۶۱]. به سرگذشت قوم یونس در قرآن کریم اشاره شده و از دیگران خواسته شده از آن عبرت بگیرند و با برگزیدن راه ایمان، از گزند پی‌آمدهای کفر مصون بمانند: ﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ[۶۲][۶۳]
  2. عیسی (ع) با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس عروسی، شادی و پای‌کوبی می‌کردند، عیسی (ع) گفت: امروز شادمان‌اند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن شب از بینوایی دستگیری کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است[۶۴].
  3. حزقیل پیامبر از جانب خدا مأموریت یافت تا از مرگ پادشاه زمان خود در روزی معین خبر دهد، ولی مرگ آن پادشاه به تأخیر افتاد و او مأمور شد تا این مطلب را به او برساند[۶۵].
  4. پیامبر اکرم (ص) از مرگ خارکن یهودی خبر داد، اما مرگ او به خاطر صدقه‌ای که داد به تأخیر افتاد[۶۶].
  5. هنگامی که آیۀ ﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ[۶۷] نازل شد، اصحاب پیامبر (ص) یقین کردند عذاب خدا بر کافران نازل خواهد شد، اما با نزول آیۀ ﴿وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ[۶۸] دانستند عذاب نازل نخواهد شد[۶۹].

بداء در نبوت و امامت

عدم امکان بداء در ظهور امام زمان (ع)

  1. دعاهایی که درخواست تعجیل فرج حضرت مهدی (ع) و کوتاه شدن مدت غیبت توصیه شده است. امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم از غیبت امامشان به درگاه خداوند گریه و ناله کنند، ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد و اگر مردم نسبت به دوری حجت خدا بی‌تفاوت باشند، غیبت نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»[۷۴].
  2. روایاتی که موضوع بداء را خصوصاً در احوال آخرالزمان و ظهور حضرت بیان می‌کند. چنانچه امام صادق (ع) می‌فرماید: «چند چیز جزء نشانه‌های حتمی ظهور است که قطعاً پیش از قیام حضرت قائم (ع) روی خواهد داد؛ خروج سفیانی، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء، شهید شدن نفس زکیه، ندایی آسمانی. راوی سؤال کرد: آیا در نشانه‌های حتمی، بداء روی خواهد داد؟ حضرت پاسخ داد: آری. سپس راوی عرض کرد: می‌ترسم در قیام حضرت قائم (ع) نیز بداء رخ دهد! حضرت فرمود: خیر! قیام حضرت قائم (ع) از وعده‌های الهی است و خداوند در وعده خود تخلف نمی‌کند، زیرا خود در قرآن فرموده: ﴿ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۷۵][۷۶][۷۷]

امکان بداء در نشانه‌های ظهور

  1. روایت وقوع بداء در خروج سفیانی: ابو هاشم جعفری می‌گوید: نزد امام جواد (ع) از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: «آیا ممکن است در امر حتمی، بدا پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: می‌ترسم درباره قائم هم بدا حاصل شود. فرمود: نه! قائم، وعدۀ الهی است و در آن، تخلف نمی‌شود»[۸۲]. در بررسی این دلیل باید گفت: روایات متواتر برحتمی بودن نشانه‌های ظهور دلالت دارند. البته وقوع بدا در جزئیات امکان دارد.
  2. حتمی بودن نشانه‌های ظهور، مخالف قرآن است. باید توجه داشت اعتقاد به امکان بدا به معنای تحقق آن نیست و امکان عقلی وجود دارد که با فقدان شرایط، تغییر می‌کند.
  3. همیشگی و ناگهانی بودن ظهور با حتمی بودن آن منافات دارد.

منابع

پانویس

  1. نکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.
  2. نکامل اجتماعی انسان، ص۱۶.
  3. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۸۸.
  4. لسان العرب، ج۱، ص۴۱-۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۱۱۶۰؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۳۴.
  5. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۱۲؛ النهایه، ص‌۱۰۹.
  6. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۳۷۴-۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.
  7. ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ – ۳۷۸.
  8. مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲.
  9. التوحید، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الغیبه، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الانتصار، ص‌۹۳؛ رسائل الشریف المرتضی، ص‌۱۱۶ ـ ۱۱۹.
  10. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹.
  11. ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۷.
  12. ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸.
  13. «ما عبد اللّه بشیء مثل البداء و ما عظّم اللّه بمثل البداء»؛ کافی ج ۱ ص ۱۴۶.
  14. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۴.
  15. ر. ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان‌، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه‌، ج ۱۰ ص ۲۴۲؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
  16. البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.
  17. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.
  18. «اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.
  19. البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.
  20. ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.
  21. سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  22. «هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند» سوره جن، آیه ۲۶.
  23. «جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۷.
  24. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۳۹۸‌ـ‌۳۹۹؛ المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۷۶‌ـ‌۳۷۸.
  25. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  26. ر. ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۸۰.
  27. «هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۸ ـ ۳۹
  28. «آفریننده آسمان‌ها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست» سوره انعام، آیه ۱۰۱.
  29. «اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم؛ آیا ندانسته‌ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟» سوره بقره، آیه ۱۰۶.
  30. «خدا چيزى را كه از آن مردمى است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند». سوره رعد، آیه ۱۱.
  31. «آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.
  32. «و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد» سوره نوح، آیه ۱۰ ـ ۱۱
  33. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  34. «هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.
  35. ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸
  36. «(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲
  37. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  38. ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.
  39. کافی‌، ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید، باب ۵۴، باب البداء.
  40. ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.
  41. صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ ج‌۷، ص‌۹۶.
  42. التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۶۶‌.
  43. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْدُ لَهُ مِنْ جَهْلٍ». الکافی ج ۱ ص ۱۴۸.
  44. تلخیص المحصل، ص‌۴۲۱‌ـ‌۴۲۲.
  45. المسائل العکبریه، ص‌۹۹‌ـ‌۱۰۰.
  46. ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  47. «مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ». الکافی، ج‌۱، ص‌۱۴۶؛ التوحید، باب البداء، ح۲.
  48. «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‌ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ»؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.
  49. «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ». الکافی، ص‌۱۴۸؛ التوحید، باب البداء، ح ۷.
  50. «عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا بِتَحْرِیمِ‏ الْخَمْرِ وَ أَنْ‏ یُقِرَّ لَهُ‏ بِالْبَدَاء‏‏»‏؛ ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴
  51. «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْ‏ءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۱.
  52. «مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ إِلَّا کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَبْدُوَ لَهُ»؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۹.
  53. ر. ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.
  54. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.
  55. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.
  56. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.
  57. ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.
  58. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.
  59. «إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ‏ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ‏ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ‏»؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.
  60. ر. ک: جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۶؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.
  61. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.
  62. «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.
  63. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۵.
  64. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.
  65. قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.
  66. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.
  67. «پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۴.
  68. «و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.
  69. سیوطی، الدرالمنثور، ج۷، ص۵۴۶-۵۴۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۱.
  70. شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۹.
  71. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۱.
  72. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَتَبَ الْقَتْلَ عَلَی ابْنِی إِسْمَاعِیلَ مَرَّتَیْنِ فَسَأَلْتُهُ فِیهِ فَعَفَا عَنْ ذَلِکَ»؛ الفصول المختاره، ص۳۰۹.
  73. ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۹.
  74. «فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ»؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.
  75. سوره آل عمران، آیه ۹.
  76. «کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا (ع)فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (ع)هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ»؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  77. ر. ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  78. ر. ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  79. ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  80. ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.
  81. ر. ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.
  82. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲.
  83. ر. ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.