معصیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = معصیت| عنوان مدخل = معصیت| مداخل مرتبط = [[معصیت در قرآن]] - [[معصیت در نهج البلاغه]] - [[معصیت در فقه سیاسی]] - [[معصیت در معارف دعا و زیارات]] - [[معصیت در معارف و سیره سجادی]] - [[معصیت در معارف و سیره نبوی]] - [[معصیت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[معصیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[معصیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
| موضوع مرتبط = معصیت | |||
| عنوان مدخل = معصیت | |||
| مداخل مرتبط = [[معصیت در قرآن]] - [[معصیت در نهج البلاغه]] - [[معصیت در فقه سیاسی]] - [[معصیت در معارف دعا و زیارات]] - [[معصیت در معارف و سیره سجادی]] - [[معصیت در معارف و سیره نبوی]] - [[معصیت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[معصیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[معصیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''معصیت''' یا '''گناه''' به معنای [[سرکشی]] و [[نافرمانی]] است در مقابل [[اطاعت]] و [[تبعیت]] کردن و در اصطلاح عبارت است از زیر پا گذاشتن [[فرمان]] کسی که [[اطاعت]] از او عقلاً یا شرعاً [[واجب]] است، مانند [[خداوند متعال]]. [[گناهان]] در مقایسه با هم به دو دسته [[گناهان کبیره]] و صغیره تقسیم میشوند. [[گناه کبیره]] گناهی است که [[آیه]] یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن وجود داشته باشد. [[توبه]] دری است که [[خداوند]] بهروی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه بهسوی [[خداوند]] بازگردد. | '''معصیت''' یا '''گناه''' به معنای [[سرکشی]] و [[نافرمانی]] است در مقابل [[اطاعت]] و [[تبعیت]] کردن و در اصطلاح عبارت است از زیر پا گذاشتن [[فرمان]] کسی که [[اطاعت]] از او عقلاً یا شرعاً [[واجب]] است، مانند [[خداوند متعال]]. [[گناهان]] در مقایسه با هم به دو دسته [[گناهان کبیره]] و صغیره تقسیم میشوند. [[گناه کبیره]] گناهی است که [[آیه]] یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن وجود داشته باشد. [[توبه]] دری است که [[خداوند]] بهروی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه بهسوی [[خداوند]] بازگردد. | ||
نسخهٔ ۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۸
معصیت یا گناه به معنای سرکشی و نافرمانی است در مقابل اطاعت و تبعیت کردن و در اصطلاح عبارت است از زیر پا گذاشتن فرمان کسی که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است، مانند خداوند متعال. گناهان در مقایسه با هم به دو دسته گناهان کبیره و صغیره تقسیم میشوند. گناه کبیره گناهی است که آیه یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن وجود داشته باشد. توبه دری است که خداوند بهروی انسان گشوده است تا انسان به هنگام ندامت و پشیمانی از گناه بهسوی خداوند بازگردد.
مقدمه
«گناه» نافرمانی از دستورهای خداوند تعالی.
از واژههای مرتبط با گناه؛ اثم، خطیئه، عصیان، سیئه و جناح است که با هم تفاوتهایی دارند.
امام خمینی گناه را به کبیره و صغیره تقسیم و تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعه گناه کبیره محسوب گردد. همچنین در تقسیم بدیعی گناه را به قلبی و قالبی دستهبندی میکند. با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، امام خمینی به اعتبار تضییع حق خدا یا مردم، گناه را به گناهانی که متعلق آن حقالله و یا حقالناس است، تقسیم میکند. امام خمینی معتقد است که نسبت گناه به افراد، دارای مراتب است؛ و برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمیشود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده میشود. امام خمینی، نقصان ایمان و حب دنیا را از جمله اسباب ارتکاب گناه برشمرده، و برای ترک گناه راه عملی چون مراقبت از نفس و راه علمی چون توجه به صورت برزخی گناه ارائه کرده و تاریکی روح و غفلت از توبه را از جمله آثار گناه برشمرده است. امام خمینی تدارک گناه را امری ضروری میداند و توبه و تحمل سختی عبادت را ازجمله اسباب تدارک گناه برشمرده و تأخیر در تدارک گناه را باعث سنگینشدن بار گناه و سختترشدن کار گنهکار میداند.[۱]
مفهومشناسی
گناه به معنای جرم، خطا، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است[۲] که در زبان عربی با واژههایی چون اثم، معصیت، خطیئه، سیئه،[۳]ذنب و جناح[۴] هممعناست؛ اگرچه میان خود این واژهها نیز تفاوتهایی وجود دارد. در اصطلاح اخلاقی، به هر کردار، گفتار و فکری که خداوند نهی کرده است، گناه گفته میشود.[۵] در اصطلاح فقهی نیز گناه، مخالفت با اوامر و نواهی حقتعالی است.[۶]
اثم به معنای کندی و تأخر است[۷] و برخی آن را عملی که برای انسان حلال نیست، معنا کردهاند.[۸]ذنب به عملی میگویند که عاقبت آن شدید باشد[۹] و یا به امری گفته میشود که سرزنش به دنبال داشته باشد.[۱۰] به گناه از آنرو که سبب کندی حرکت انسان به سوی نیکیها میشود، اثم و از آنرو که عاقبت بدی به دنبال دارد، ذنب گفته میشود. همچنین خطیئه به آن دسته از بدیها گفته میشود که بدون قصد از انسان سر بزند.[۱۱] عصیان به معنای مخالفت با اطاعت و فرمانبرداری است[۱۲] و سیئه کار زشت و متضاد حسنه است.[۱۳] جناح به معنای گناه و انحراف از حق است.[۱۴] فرق خطیئه با اثم و سیئه در این است که سیئه و اثم بر امری گفته میشود که مقصود اصلی و بالذات بوده و با تعمّد همراه است؛ اما در خطیئه غالباً مقصود از آن امر عرضی و تبعی است.[۱۵].[۱۶]
پیشینه
هر دین و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزههای خود را بر نمیتابد و آن را نافرمانی شمرده، مرتکب آن را مستحق مجازات میداند؛[۱۷] برای مثال در آیین هندو صدمهرساندن به دیگران و دروغگفتن نهی شده،[۱۸] غسل در رودخانه گنگ، موجب کاهش گناه دانسته شده است.[۱۹] در آیین بودا، پرهیز از دزدی و بیعفتی و خودخواهی، جزو دستورهای او به حساب میآید.[۲۰] زردشتیها نیز دروغگویان را گناهکارانی میدانند که جاودانه در جهنم مجازات میشوند.[۲۱] همچنین، مخالفت و عصیان امر مولا عقلاً قبیح است.[۲۲] در دین یهود به انواع زیادی از گناهان، اشاره شده، به توبه و صدقه برای جبران آن توصیه شده است.[۲۳] در مسیحیت، گناه، نقض عمدی دستورهای الهی شمرده شده که ناشی از غرور و اعجاب نفس است.[۲۴] در میان ادیان الهی، اسلام، اهتمام ویژهای به دوری از گناه دارد. در قرآن کریم از گناه با نامهای گوناگونی همچون اثم،[۲۵] خطیئه،[۲۶] سیئه[۲۷] و ذنب[۲۸] تعبیر شده است. در کتابهای روایی، ابواب پرشماری به این مسئله اختصاص یافته است و به موضوعاتی همچون کوچکشمردن گناه، اقسام گناه، توبه از گناهان کبیره و پرهیزدادن انسان از اصرار بر گناه پرداخته شده است.[۲۹]
علمای اخلاق از گناه با عنوان هلاک کننده انسان و باعث تاریکی قلب یاد کردهاند[۳۰] و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص دادهاند.[۳۱] متکلمان و فرقههای مختلف اسلامی، آرای گوناگونی درباره گناه بیان کردهاند؛ چنانکه خوارج مسلمان مرتکب گناه کبیره را کافر[۳۲] و معتزله آنها را نه کافر و نه مسلمان، بلکه فاسق[۳۳] میدانند. اشاعره و امامیه نیز گناهکار را مسلمانی فاسق میدانند؛ چون از جهت عملی خدا را نافرمانی کرده است، اما از جهت باطنی و قلبی هنوز به خدا ایمان دارد.[۳۴] فقها نیز در ضمن مباحث فقهی، چون بحث عدالت، به این مسئله توجه کردهاند.[۳۵]
امام خمینی در آثار اخلاقی خود به گناه و موضوعات مرتبط به آن پرداخته است.[۳۶] همچنین در آثار فقهی خود به اقسام گناه و احکام آن اشاره کرده،[۳۷] بهویژه در کتاب المکاسب المحرمه به بحثهای استدلالی درباره شماری از گناهان پرداخته است.[۳۸].[۳۹]
اقسام و مراتب
در قرآن کریم به دو قسم گناه کبیرهوَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ[۴۰] و صغیره إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا[۴۱][۴۲] اشاره شده است. بعضی از روایات نیز به این دو قسم اشاره کردهاند.[۴۳] در برخی روایات، گناهانی که به سبب آنها به انسان وعده آتش داده شده است، چون قتل، عاق والدین، ربا و خوردن مال یتیم، از گناهان کبیره به حساب آمدهاند؛[۴۴] اگرچه هر گناهی ازآنرو که مخالفت و عصیان خداوند است، در حقیقت بزرگ و کبیره است[۴۵] و صغیره یا کبیرهبودن گناهان، امری نسبی است. در برخی روایات، اصرار بر گناه،[۴۶] کوچک شمردن گناه[۴۷] و خوشحالی در هنگام ارتکاب گناه[۴۸] از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره دانسته شده است.
فقها در تعریف گناهان کبیره و صغیره اختلاف دارند. به فقهای پیشین نسبت داده شده است که ایشان همه گناهان را کبیره شمردهاند؛ در عین حالکه بعضی گناهان را بزرگتر از دیگر گناهان دانستهاند.[۴۹] بعضی نیز گناهانی که بر آنها وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره شمردهاند.[۵۰] علمای اخلاق نیز گناه کبیره را گناهی میدانند که بر آن وعده عذاب داده شده[۵۱] و یا در قرآن به آن تصریح شده است؛[۵۲] همچنین پنج عامل را سبب تبدیل گناه صغیره به کبیره شمردهاند:
- اصرار بر گناه؛
- کوچک شمردن آن؛
- شاد شدن در انجام گناه؛
- اظهار گناه در جایی که باید آن را مخفی نگه دارد؛
- شخصِ مورد اعتماد مردم گناه صغیرهای انجام دهد و به سبب عمل او، قبح گناه نزد مردم کم شود.[۵۳]
امام خمینی به گناهان کبیره و صغیره از چند جهت اشارههایی کرده است.[۵۴] ایشان گناه کبیره را گناهی میداند که نصی بر کبیره بودن آن وارد شده و یا بر آن وعده آتش و عذاب داده شده است و یا در کتاب و سنت از گناهان کبیره شمرده شده است.[۵۵] ایشان افزون بر این موارد، تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعهگناه کبیره محسوب گردد.[۵۶] از نظر ایشان گناهانی همچون شرب خمر،[۵۷]زنا،[۵۸] ریا،[۵۹]دروغ[۶۰] و غیبت،[۶۱] نیز اصرار بر گناهان صغیره،[۶۲] ازجمله گناهان کبیره به حساب میآیند. ایشان افزون بر تقسیم گناه به صغیره و کبیره، در مواضع چندی خطاها، گناهان و رذایل اخلاقی انسان را در تقسیم بدیع دیگری، به قلبی و قالبی دستهبندی میکند [۶۳] که این تقسیم در سخنان دیگر اندیشمندان دیده نشده است.
امام خمینی با استناد به روایات،[۶۴] بر این باور است که نسبت گناه به افراد، مختلف و دارای مراتب است؛ چنانکه برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمیشود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده میشود؛ برای مثال توجه به عالم کثرت برای مقربان، گناه و ذنب است، ولی به اصطلاح عرف عام، گناه نیست.[۶۵] با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، در تقسیمی دیگر، به اعتبار اینکه تنها تضییع حق خداوند یا مردم، به گناهانی که متعلق آن حقالله و یا حقالناس است، تقسیم میشود و پذیرش توبه در گناهانی که مربوط به حق مردم است، منوط به رضایت آنها میگردد.[۶۶] امام خمینی نیز با استناد به بعضی روایات،[۶۷] گناهانی مانند غیبت را ـ که مربوط به حق مردم است ـ شدیدتر میداند؛ ازآنرو که بخشودگی آنها به رضایت مخلوق هم نیاز دارد و اگر انسان با این گناهان از دنیا برود، کارش بسیار مشکل میشود؛ زیرا در حقوق الهی سر و کار انسان با شخص رحیم است، اما اگر سر و کار انسان با مردم باشد، ممکن است گرفتار کسی شود که به این آسانی از او نگذرد.[۶۸] ایشان با توجه به وجود گناهان فردی و اجتماعی، هم بر ترک گناهان فردی تأکید میکرد و هم به گناهانی که دارای آثار اجتماعی هستند، هشدار میداد و به مناسبتهای گوناگون، مردم و مسئولان را به رعایت حقالناس سفارش میکرد.[۶۹] به اعتقاد ایشان، ازجمله گناهان بزرگ و نابخشودنی، گناهانی است که آسیباش متوجه تمام جامعه گردد؛ همانند اختلاف و تفرقهافکنی بین مسلمانان، [۷۰] تضعیف حکومت اسلامی،[۷۱] رهاکردن سنگر علم دین و دنیا[۷۲] و مسامحه در تربیت جوانان.[۷۳] ایشان اعمالی که منجر به صدمه زدن به اسلام میشود را خیانت به اسلام و جرم و گناهی نابخشودنی میداند.[۷۴].[۷۵]
اسباب و عوامل
علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمردهاند؛ ازجمله:
- تبعیت از هوای نفس؛
- غلبه شهوات؛
- تسلط شیطان؛[۷۶]
- نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛
- دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛
- امیدواری بیحساب به عفو خداوند.[۷۷]
امام خمینی نیز به برخی عوامل ارتکاب گناهان اشاره کرده است:
- نقصان ایمان و یقین شخص است.[۷۸] به اعتقاد ایشان، اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که عالم محضر خداست و خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، ممکن نیست مرتکب گناه شود؛[۷۹] از اینرو انبیا و اولیای الهی که از یقین و اطمینان کامل برخوردارند، معصوم از گناه هستند.[۸۰]
- حب دنیا و حب نفس است که منشأ اصلی گناهان انسان است.[۸۱]
- کوچک شمردن گناه است؛[۸۲]
- مشغول شدن به سخنان لغو و باطل است؛[۸۳]
- وسوسههای شیطان است؛ زیرا شیطان با جلوهدادن هر امر باطلی به صورت حق، انسان را فریب میدهد و به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت میکشاند.[۸۴]
- تکبر در برابر اوامر الهی است که به واسطه آن، شخص متکبر از امتثال اوامر الهی، مانند حج و نماز سر باز میزند؛ زیرا پوشیدن لباس احرام یا سجده در نماز را مناسب مقام خود نمیبیند.[۸۵].[۸۶]
پیشگیری و ترک
علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راههای علمی و عملی متعددی ذکر کردهاند؛ ازجمله راههای علمی آنان عبارت است از:
- یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛
- تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبتهایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛
- تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛
- یادآوری ضعیف بودن نفس و عاجز بودن آن از تحمل عذاب.[۸۷]
ازجمله راههای عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده[۸۸] و مرابطه است و مرابطه خود مرکب از چهار امر است:
- مشارطه که در هر شبانهروز یک بار انسان باید با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان بگیرد که دنبال گناه نرود.
- مراقبه است که در تمام شبانهروز مراقب نفس خود باشد تا شرط را فراموش نکند.
- محاسبه پس از عمل است تا اگر معصیتی مرتکب شد، در مقام نکوهش نفس برآید.
- معاتبه است که پس از حسابرسی، اگر نفس را مقصر و خیانتکار دید، مسامحه نکند و ابتدا او را سرزنش و پس از آن، او را به واسطه عبادات سخت، صدقه اموال و تلافی کوتاهیها، تنبیه کند.[۸۹]
امام خمینی، راه عملی جلوگیری از گناه را مراقبت از نفس[۹۰] و عملکردن برخلاف ملکات زشت[۹۱] میداند؛ زیرا با این روش، اخلاق زشت کمکم از انسان دور شده، شیطان از او فاصله میگیرد و حقتعالی در قلب ساکن میشود.[۹۲] ایشان راه علمی درمان گناه را در توجه انسان به این نکته میداند که گناهان در عالم برزخ و قیامت، صورتهای متناسب با خود دارند و انسان با آنها عذاب میشود؛ بنابراین انسان آگاه به این مسئله، دیگر مرتکب گناه نمیشود.[۹۳].[۹۴]
آثار و پیامدها
قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی،وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ[۹۵] از میان رفتن حسنات، إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ[۹۶]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ[۹۷] انتقال حسنات گناهکار به دیگری لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ[۹۸]، وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ[۹۹] و تکذیب آیات الهی وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۰۰]، وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۱۰۱] و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا[۱۰۲] ذکر میکند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژهای بیان شده است؛ ازجمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیکشدن اجل،[۱۰۳] رواج زنا سبب زمینلرزه، نپرداختن زکات سبب از بین رفتن چهارپایان، قضاوت بهناحق سبب قطع باران و پیمانشکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان[۱۰۴] میشود.
اندیشمندان اسلامی نیز آثاری برای گناهان ذکر کردهاند؛ ازجمله: ظلمت و کدورت قلب،[۱۰۵] دوری از خداوند[۱۰۶] و حبط و بطلان عمل و یا بطلان ثواب آن.[۱۰۷] به اعتقاد آنان، از آنجاکه وجهه حقیقی و ملکوت گناه، صورتهایی مناسب خود دارد،[۱۰۸] این اعمال در هر نشئهای از نشئههای عالم، به صورت خاص خود ظهور مییابد؛ چنانکه اثر خوردن مال یتیم در آخرت به صورت خوردن آتش ظاهر میشود.[۱۰۹]
امام خمینی در بیان آثار گناه، به تأثیر آن در نفس و روح انسان توجه کرده است که منشأ انحرافات دیگر میشود. ایشان معتقد است قلب انسان مانند آینه صاف و شفاف است که در اثر گناهان، کدر گشته، سبب تاریکی روح گناهکار میشود و او را از معرفت الهی باز میدارد و چشم حقیقتبین او را کور میکند.[۱۱۰] به اعتقاد ایشان، از آنجاکه گناهان مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند ـ بلکه در ظاهر لذت هم دارند ـ بسیار خطرناکاند و بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد میکنند. انسان نیز در اثر تکرار گناهان، سرانجام، حقایق دین، چون عالم برزخ، صراط، معاد و قیامت را منکر میشود و مقامات اولیا را نیز انکار میکند؛[۱۱۱] اگر گناه باعث ظاهر شدن ملکات و رذایل اخلاقی بشود، انسان از رحمت الهی بیشتر دور میشود. گناه، نور فطرت را خاموش کرده، انسان را همنشین شیطان میکند و در جهنم میافکند.[۱۱۲] ایشان تأثیر گناه بر قلب را زودتر و شدیدتر از اعمال نیک بر آن میداند؛ زیرا انسان از عالم طبیعت است و قوای غضب، شهوت و شیطنت با او همراه است و قلب به سوی اموری که مطابق طبیعت اوست، گرایش دارد و با اندک کمکی از خارج، در قلب انسان تأثیر شدیدی رخ میدهد؛ از اینروست که در روایات[۱۱۳] از همنشینی با افراد فاسق و زشتخو و شرکت در مجالس معصیت نهی شده است.[۱۱۴]
از دیدگاه امام خمینی گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی میشود و در نتیجه گناهکار مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته، از درگاه حضرت حق رانده میشود.[۱۱۵] ایشان یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن را از بین رفتن عزم و اراده انسان میشمارد که موجب میشود انسان از هویت انسانی تهی شده، در آخرت به صورت انسان محشور نشود.[۱۱۶] نیز ارتکاب گناهان، به ویژه گناهان کبیره، موجب میشود گناه در دل ریشه کند و انسان را از توبه غافل نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر اندازد.[۱۱۷] ایشان ظهور گناهان در آخرت به صورت ملکوتی خود را نتیجه این اعمال در دنیا میداند که به صورت مناسب خود ظاهر میشوند؛ چنانکه اعمال نیک و عبادات انسان به صورت جنت اعمال و بهشت جسمانی ظاهر میشوند.[۱۱۸].[۱۱۹]
جبران گناه
قرآن کریم از خداوند با عنوان بخشاینده گناهان، بارهاوَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۱۲۰]، قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۱۲۱] و تبدیل کننده سیئات به حسناتإِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۲۲] یاد کرده، در آیاتی دیگر به بازگشت به سوی حق و تدارک گناهان، دستورهایی داده است.وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ[۱۲۳]، وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ[۱۲۴]، وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ[۱۲۵]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۲۶] همچنین در دعاهای رسیده از اهل بیتS نیز با بیان سعه رحمت حق و بزرگی خداوند و اعتراف به گناهان و قصورهایی که در بندگی و انجام وظایف شده، از خداوند طلب بخشش شده است.[۱۲۷] در برخی روایات، جبران گناه به پرداخت حقوق مخلوقات، انجام فرایض ترکشده، ذوبکردن گوشتهایی که از مال حرام بر بدن روییده و تحمیل عبادات بر جسم، منوط شده است.[۱۲۸] علمای اخلاق نیز بر لزوم تدارک فوری گناه تأکید کرده، تأخیر در آن را جایز ندانستهاند[۱۲۹] و جبران گناه در حق مردم را به ادای حقوق مالی و غیر مالی و به دست آوردن رضایت آنان منوط کردهاند؛ همچنین تدارک گناه در حق خداوند را به استغفار و توبه و انجام تکالیف فوتشده و پرداخت برخی کفارات دانستهاند.[۱۳۰]
امام خمینی تدارک گناه را در اصلاح نفس، امری ضروری میداند؛ زیرا لذت گناه در نفس، تأثیر سوء بسیاری دارد و موجب فساد آن میشود.[۱۳۱] به اعتقاد ایشان، ازجمله اسباب تدارک گناه، توبه است و همان گونه که لباس، زشتیهای ظاهر انسان را میپوشاند، توبه و پشیمانی از گناهان نیز باطن انسان را از زشتیها پاک میکند.[۱۳۲] از اسباب دیگر تدارک گناه، ریاضت و تحمل سختی عبادت بر نفس است.[۱۳۳] امام خمینی تأخیر در تدارک گناهان را باعث سنگینشدن بار گناه و سختترشدن کار گنهکار میداند؛[۱۳۴] زیرا هر چه سن انسان بالاتر رود، ریشه گناه در قلب او قویتر، ارادهاش ضعیفتر و قوایش ناتوانتر میگردد،[۱۳۵] و چه بسا اجل مهلت توبه ندهد و با بار گناهان از این دنیا منتقل شود که در این صورت، جبران آنها در آن عالم، کار آسانی نیست و تا انسان مشمول شفاعت گردد فشارها و عذابهایی متحمل خواهد شد.[۱۳۶].[۱۳۷]
منابع
پانویس
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۹۰؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۳۸۹ و ۲/۴۳۰.
- ↑ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵ ـ ۲۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۲۷.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرهS، ۱۲/۲۰۳؛ خویی، موسوعة الامامالخویی، ۷/۳۲۴؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۲/۸۶.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۶۰.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۵.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۳۱.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۸.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷.
- ↑ جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۴۲۹؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۶۷.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۴۱.
- ↑ جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۶۰؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۴۸۴.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷؛ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدینS، ۵/۱۶۷.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۲۹.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۳۴.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۴۲.
- ↑ هیوم، ادیان زنده جهان، ۲۸۹.
- ↑ نایینی، فوائد الاصول، ۴/۱۱۱؛ امام خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۶۶ و ۳/۱۷۲.
- ↑ منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۲۹۹ ـ ۳۰۳.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۲۴۱۴.
- ↑ بقره، ۱۷۳ و ۱۸۲؛ حجرات، ۱۲.
- ↑ نساء، ۱۱۲؛ بقره، ۸۱.
- ↑ بقره، ۸۱؛ غافر، ۴۰.
- ↑ آل عمران، ۳۱؛ فتح، ۲؛ الرحمن، ۳۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۶۸ و ۲۸۷؛ دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۲۴۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۲۹۹ ـ ۳۳۸.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۴۷ ـ ۴۸.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۲ ـ ۶۷۴.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۳۲.
- ↑ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۸۴.
- ↑ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۱۴ ـ ۴۱۵.
- ↑ شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵؛ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۸/۲۸۲ ـ ۲۸۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۲۷۵ و ۲۸۵ ـ ۲۸۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۱، ۸۴ و ۱۰۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۷ ـ ۶۸، ۲۷۹ ـ ۲۸۱ و ۳۳۷ ـ ۳۴۳؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۸، ۳۱۷، ۳۴۵ و ۴۱۵ ـ ۴۱۶؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۳ ـ ۳۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸ ـ ۲۵۹؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۳۹۸ و ۴۴۲.
- ↑ امام خمینی، المکاسب المحرمه، ۱/۲۹۹، ۳۷۰ و ۲/۷، ۴۸، ۱۴۲.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ «و (نیز برای) کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت دوری میگزینند و چون به خشم آیند درمیگذرند» سوره شوری، آیه ۳۷.
- ↑ «اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شدهاید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در میآوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۸۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهارS، ۷۴/۱۶۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۸۸.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۸۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۳/۶۱؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۳۰۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۳/۶۱؛ شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۴.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۳۵.
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۱ ـ ۶۹۲.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۱۱۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۲، ۲۵۸ و ۲/۴۵۶ ـ ۴۵۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۴۴۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸؛ امام خمینی، مکاسب، ۲/۹۹ ـ ۱۰۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۲۰، ۳۳۰؛ امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲/۴۵.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۳/۵۸۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۲/۶۱۷.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۳۷۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۳ و ۳۰۹.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهارS، ۲۵/۲۰۴ – ۲۰۵ و ۶۰/۱۸۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۷ ـ ۶۸۸.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۲/۲۸۰ ـ ۲۸۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۷ ـ ۳۰۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۳ و ۱۹/۱۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۱۷ و ۱۱/۱۷۶ ـ ۱۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰ و ۲۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹۷ و ۱۳/۴۳۵.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۹؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰ ـ ۳۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۹۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸۱.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۷ ـ ۷۰۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۵.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ «و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
- ↑ «به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمیرسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان میبرد» سوره محمد، آیه ۳۲.
- ↑ «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.
- ↑ «تا در روز رستخیز بارهای (گناه) خود را یکسر و بخشی از بارهای آن کسان را که نادانسته گمراهشان میکنند، بردارند؛ آگاه باشید! بد باری برمیدارند» سوره نحل، آیه ۲۵.
- ↑ «و به یقین، بار (گناه) های خویش و بار (گناه) هایی دیگر را روی بار (گناه) های خویش، برمیدارند و در روز رستخیز آنچه بر میبافتند از آنان خواهند پرسید» سوره عنکبوت، آیه ۱۳.
- ↑ «و آنان که کافر شدند و نشانههای ما را دروغ شمردند دمساز آتشاند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.
- ↑ «و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
- ↑ «آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱/۲۴۲.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۰.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۹۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۷۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۹۱ ـ ۹۳؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، ۱/۲۵۴.
- ↑ ملاصدرا، العرشیه، ۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۲۰۴.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۲ ـ ۵۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۷۶ و ۶۳۹ ـ ۶۴۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۵ ـ ۳۷۶.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۷.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
- ↑ «و کسانی که چون (کار) ناشایستهای میکنند یا به خویش ستم روا میدارند خداوند را به یاد میآورند و از گناهان خود آمرزش میخواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را میآمرزد؟- و (آن کسان که) بر آنچه کردهاند دانسته پافشاری نمیکنند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
- ↑ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
- ↑ «جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدیهایشان میگرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.
- ↑ «و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به پیشگاه او توبه کنید تا شما را تا زمانی معیّن از بهرهای نیکو بهرهمند سازد و به هر کس که سزاوار بخششی است، بخشش شایسته او را عطا کند و اگر روی گردانید من به راستی از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم» سوره هود، آیه ۳.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ «و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.
- ↑ «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبهای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستانهایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمیگذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان میشتابد، میگویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه سجادیه، ۱۳۹ ـ ۱۴۶؛ قمی، مفاتیح الجنان، ۱۱۸.
- ↑ نهج البلاغه، ح۴۰۹، ۵۹۸.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۵۹ ـ ۱۶۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۹ ـ ۶۸۰.
- ↑ مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۳۳۲؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۶۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۲۹؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۷ ـ ۶۸۸.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۹۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۹۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۷ ـ ۵۸؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳ ـ ۲۷۴.
- ↑ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.