دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی')
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::'''ادله عقلی''':
::::::'''ادله عقلی''':
::::::چنان که پیش از این در کلمات متفکران و صاحبان این دیدگاه بیان شد، از آنجا که [[امام]]{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجه‌های از کمال می‌رسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده می‌کند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا می‌کند و عالم ماده را تسخیر می‌کند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمی‌ماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره [[علم امام]]{{ع}} نیز می‌توان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست می‌آید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به [[روح‌ القدس]] که معلم انبیاست، متصل می‌گردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو می‌کند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگی‌های عالم ماده است<ref>[[ملاصدرا]]، اسفار، ج۶، ص:۲۷۵ - ۲۸۵.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ امام‌اند، یکی از دلایلشان این است که کامل‌تر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[رسول]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]، ص۵۰.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>.
::::::چنان که پیش از این در کلمات متفکران و صاحبان این دیدگاه بیان شد، از آنجا که [[امام]]{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجه‌های از کمال می‌رسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده می‌کند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا می‌کند و عالم ماده را تسخیر می‌کند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمی‌ماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره [[علم امام]]{{ع}} نیز می‌توان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست می‌آید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به [[روح‌ القدس]] که معلم انبیاست، متصل می‌گردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو می‌کند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگی‌های عالم ماده است<ref>[[ملاصدرا]]، اسفار، ج۶، ص۲۷۵ - ۲۸۵.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ امام‌اند، یکی از دلایلشان این است که کامل‌تر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[رسول]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]، ص۵۰.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
[[پرونده:11118.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]]
[[پرونده:11118.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]]
دکتر '''[[مجید معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
دکتر '''[[مجید معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد. در تعریف "امامت" که بنا به فرمایش [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است <ref> کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰.</ref>، وظیفه [[امام]]{{ع}} نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائه الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف همان‌گونه که [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} در امر رسالت به امداد و عنایات خاص الهی نیازمند است، جانشین او و [[امام]]{{ع}} امت به مراتب نیازمندتر است. تدابیر حق تعالی از طریق امر به رسول برای تعلیم امام و ارتباط ملائکه با امام، پاسخگوی این نیاز بوده است.<ref> [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]، شماره ۲۰، ص:۴۱.</ref>
::::::«بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد. در تعریف "امامت" که بنا به فرمایش [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است <ref> کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰.</ref>، وظیفه [[امام]]{{ع}} نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائه الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف همان‌گونه که [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} در امر رسالت به امداد و عنایات خاص الهی نیازمند است، جانشین او و [[امام]]{{ع}} امت به مراتب نیازمندتر است. تدابیر حق تعالی از طریق امر به رسول برای تعلیم امام و ارتباط ملائکه با امام، پاسخگوی این نیاز بوده است.<ref> [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]، شماره ۲۰، ص۴۱.</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
  سوره لقمان، آیه:۳۴</ref>. زیرا روایات خاص، با صراحت بیان می‌کنند که خداوند امامان ما را بر اموری از این قبیل نیز آگاه کرده است، بلکه برخی از آیات شریفه قرآن نیز بر این مطلب دلالت دارند، به طور نمونه آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن. ما با توجه به این آیات و احادیث از ظاهر آن دسته از آیات و روایات که بر اختصاص این علوم به خداوند دلالت دارند، دست برمیداریم و یا آنها را بر علم ذاتی حمل می‌کنیم نه عرضی. <ref>مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص ۱۲ - ۱۳.شیروانی، علی، ترجمه این کتاب، ص ۲۸ - ۲۹.</ref>.
  سوره لقمان، آیه:۳۴</ref>. زیرا روایات خاص، با صراحت بیان می‌کنند که خداوند امامان ما را بر اموری از این قبیل نیز آگاه کرده است، بلکه برخی از آیات شریفه قرآن نیز بر این مطلب دلالت دارند، به طور نمونه آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن. ما با توجه به این آیات و احادیث از ظاهر آن دسته از آیات و روایات که بر اختصاص این علوم به خداوند دلالت دارند، دست برمیداریم و یا آنها را بر علم ذاتی حمل می‌کنیم نه عرضی. <ref>مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص ۱۲ - ۱۳.شیروانی، علی، ترجمه این کتاب، ص ۲۸ - ۲۹.</ref>.
::::::'''استدلال بر عمومیت [[علم امام]]{{ع}}''': مرحوم مظفر بر احاطه علمی [[ائمه]]{{عم}} به همه امور و آگاهی آنان از جمیع حوادث برهان عقلی زیبایی اقامه کرده است که خلاصه آن را در ذیل می‌خوانیم: "از آن جایی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به سوی همه عالم و تمام انسان‌های روی زمین، مبعوث شده است، برای سامان دادن به امور و تساوی در حقوق و اجرای عدالت در میان امت، نیاز به علمی از ناحیه خداوند دارد که بر ریز و درشت و کوچک و بزرگ حوادثی که در سرزمین دور یا نزدیک تحت حکومت او می‌گذرد، احاطه داشته باشد تا جبران ستم‌ها و رفع ظلم و انتقام از تجاوزکاران در اولین زمان برای او میسور باشد. و اگر این علم محیط و توان بر اجرا نباشد، رسالت کمبود داشته و اصلاح امور و اجرای عدالت که از وظایف رسالت است، به خوبی تحقق پیدا نمی‌کند، پس آگاهی رسول به امور عالم و احاطه‌اش به آنچه در آن رخ می‌دهد و توانش بر اصلاح عمومی نسبت به نزدیک و دور، شهری و بیابانی، از پایه‌های آن رسالت فراگیر و اصول لازم برای عملی کردن آن آیین جهان‌شمول می‌باشد. حال با توجه با آنکه زمان رسول هر چه هم طولانی باشد، سرانجام سپری می‌شود، لازم است او را جانشینی باشد که همگان را زیر پرچم یگانه‌ای گرد آورد و نظام شریعت را اجرا کند و همان عدالت‌گستری و سامان‌دهی به امور مردم و ایجاد امنیت را که [[پیامبر]]{{صل}} اقدام به آن کرده بود، دنبال کند. پس خلافت وظیفه‌ای است که نیابت از رسالت کرده و بارگران آن را جز مقام نبوت و قانون‌گذاری، به دوش می‌کشد لذا پس از سپری شدن دوره رسالت، اجرای آنچه [[پیامبر اکرم|رسول اکرم]]{{صل}} آشکارا بیان کرد، نیاز به انسانی دارد که در هر وقت و زمانی به آن احکام، همان‌گونه که نازل شده، آگاه باشد و آن نظام را همان‌گونه که رسول بیان کرده بود، بداند و نیز از آنچه در عالم می‌گذرد، هم چون [[پیامبر اکرم|رسول اکرم]]{{صل}}، با خبر باشد. و آن فرد آگاه، همان [[امام]]{{ع}} است که هیچ زمانی از او خالی نخواهد بود". وی همین برهان را با بیان دیگر در چکیده بحث مطرح کرده می‌نویسد: با توجه به نیاز مبرم مردم به وجود هدایت‌گری که امور آنها را اصلاح کند و به عدالت در میان آنها حکومت نماید و به دیگر اموری که سعادت دنیا و آخرت‌شان را تأمین می‌کند بپردازد، برهان عقلی دلالت می‌کند بر اینکه بر خداوند سبحان لازم است، از باب لطف به بندگانش، کسی را در میان آنها قرار دهد "قرار هم داده" که آگاه به همه امور و مطلع از جمیع علوم و فنون بوده، و به همه آن کمالات آراسته باشد تا بارزترین فرد زمان خود بوده و صلاحیت قیام برای ارشاد و هدایت همه عالم را داشته باشد. چنان‌ که ملاحظه شد ایشان بر این عقیده است که احاطه علمی [[امام]]{{ع}} آن چنان گسترده است که حتی شامل علم الساعه و روز قیامت و... هم می‌شود و بر این احاطه علمی علاوه بر آیات و روایات دالّ بر عمومیت، برهان عقلی نیز اقامه کرده است.
::::::'''استدلال بر عمومیت [[علم امام]]{{ع}}''': مرحوم مظفر بر احاطه علمی [[ائمه]]{{عم}} به همه امور و آگاهی آنان از جمیع حوادث برهان عقلی زیبایی اقامه کرده است که خلاصه آن را در ذیل می‌خوانیم: "از آن جایی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به سوی همه عالم و تمام انسان‌های روی زمین، مبعوث شده است، برای سامان دادن به امور و تساوی در حقوق و اجرای عدالت در میان امت، نیاز به علمی از ناحیه خداوند دارد که بر ریز و درشت و کوچک و بزرگ حوادثی که در سرزمین دور یا نزدیک تحت حکومت او می‌گذرد، احاطه داشته باشد تا جبران ستم‌ها و رفع ظلم و انتقام از تجاوزکاران در اولین زمان برای او میسور باشد. و اگر این علم محیط و توان بر اجرا نباشد، رسالت کمبود داشته و اصلاح امور و اجرای عدالت که از وظایف رسالت است، به خوبی تحقق پیدا نمی‌کند، پس آگاهی رسول به امور عالم و احاطه‌اش به آنچه در آن رخ می‌دهد و توانش بر اصلاح عمومی نسبت به نزدیک و دور، شهری و بیابانی، از پایه‌های آن رسالت فراگیر و اصول لازم برای عملی کردن آن آیین جهان‌شمول می‌باشد. حال با توجه با آنکه زمان رسول هر چه هم طولانی باشد، سرانجام سپری می‌شود، لازم است او را جانشینی باشد که همگان را زیر پرچم یگانه‌ای گرد آورد و نظام شریعت را اجرا کند و همان عدالت‌گستری و سامان‌دهی به امور مردم و ایجاد امنیت را که [[پیامبر]]{{صل}} اقدام به آن کرده بود، دنبال کند. پس خلافت وظیفه‌ای است که نیابت از رسالت کرده و بارگران آن را جز مقام نبوت و قانون‌گذاری، به دوش می‌کشد لذا پس از سپری شدن دوره رسالت، اجرای آنچه [[پیامبر اکرم|رسول اکرم]]{{صل}} آشکارا بیان کرد، نیاز به انسانی دارد که در هر وقت و زمانی به آن احکام، همان‌گونه که نازل شده، آگاه باشد و آن نظام را همان‌گونه که رسول بیان کرده بود، بداند و نیز از آنچه در عالم می‌گذرد، هم چون [[پیامبر اکرم|رسول اکرم]]{{صل}}، با خبر باشد. و آن فرد آگاه، همان [[امام]]{{ع}} است که هیچ زمانی از او خالی نخواهد بود". وی همین برهان را با بیان دیگر در چکیده بحث مطرح کرده می‌نویسد: با توجه به نیاز مبرم مردم به وجود هدایت‌گری که امور آنها را اصلاح کند و به عدالت در میان آنها حکومت نماید و به دیگر اموری که سعادت دنیا و آخرت‌شان را تأمین می‌کند بپردازد، برهان عقلی دلالت می‌کند بر اینکه بر خداوند سبحان لازم است، از باب لطف به بندگانش، کسی را در میان آنها قرار دهد "قرار هم داده" که آگاه به همه امور و مطلع از جمیع علوم و فنون بوده، و به همه آن کمالات آراسته باشد تا بارزترین فرد زمان خود بوده و صلاحیت قیام برای ارشاد و هدایت همه عالم را داشته باشد. چنان‌ که ملاحظه شد ایشان بر این عقیده است که احاطه علمی [[امام]]{{ع}} آن چنان گسترده است که حتی شامل علم الساعه و روز قیامت و... هم می‌شود و بر این احاطه علمی علاوه بر آیات و روایات دالّ بر عمومیت، برهان عقلی نیز اقامه کرده است.
::::::'''عمومیت [[علم امام]]{{ع}}''': [[علامه طباطبایی]] مفسر بزرگ قرآن کریم، در رابطه با [[علم امام]]{{ع}} و قلمرو آن نکات برجسته و اشارات راه‌گشایی دارد. وی در کتاب شریف المیزان اعتقاد خود را به [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} مطرح کرده و اشکالات منکران [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} را پاسخ داده است. و در تفسیر آیاتی که [[علم غیب]] را از غیر خدا نفی می‌کند، چنین گفته است: "خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر کس جز او از غیب آگاه باشد به تعلیم او خواهد بود و هر جا [[پیامبر]]{{صل}} آگاهی خود از غیب را انکار می‌کند و می‌گوید: [[علم غیب]] ندارم به این معنا است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه را می‌دانم از جانب خدا به من آموخته شده است". ایشان نیز همچون [[نجفی لاری]] و مرحوم [[مظفر]]، بر این باور است که شعاع [[علم امام]]{{ع}} تا آنجا امتداد دارد که حتی موارد پنج‌گانه که در آیه کریمه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ}} <ref>سوره لقمان، آیه: ۳۴</ref>علم آنها ویژه خدای متعال دانسته شده است را نیز دربر می‌گیرد. وی در ذیل همین آیه، روایتی را نقل می‌کند که نشان از اختصاص علم این امور به خدای تعالی است، سپس میگوید: "در عین حال، روایات فراوانی از وجود مقدس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]] {{عم}}، رسیده که این حضرات از آینده حال خود و از زمان مرگ‌شان و اینکه در چه سرزمینی از دنیا می‌روند، خبر داده‌اند، و این روایات بسیار، روایات بالا و نظایر آن را تقیید می‌زند، و حاصل مجموع روایات این می‌شود، که علم این پنچ امر، مخصوص خدا است و به کسی نداده، مگر آن کس که خود به وی تعلیم نموده است. البته در بین روایات حصر، روایاتی هست که قابل تقیید نیست، اما به این روایات نباید اعتنا کرد، برای اینکه روایات پیشگویی‌های [[ائمه]]{{ع}} و [[رسول خدا]]{{صل}}، آن قدر زیاد است که نمی‌شود به خاطر یک روایت از همه آنها چشم پوشید". <ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۰.</ref> نزدیک به این مطلب را سیوطی در خصوص علم [[پیامبر]]{{صل}} از بعضی علمای [[اهل سنت]] نقل می‌کند: برخی معتقدند که علم به این پنج موضوع "مراد پنج چیزی است که در آخر سوره لقمان آمده است" نیز به [[پیامبر اکرم|پیامبر]]{{صل}} داده شده است وآن حضرت علم به قیامت و روح نیز دارد؛ ولی مأمور به کتمان آنها است<ref>{{عربی|«ذهب بعضهم الی انّه{{صل}} أوتی علم الخمس ایضًا و علم الساعه و الروح و انه امر بكتم ذلك»}}؛طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص: ۱۹۱ تا ۱۹۷.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۳۰.</ref>.
::::::'''عمومیت [[علم امام]]{{ع}}''': [[علامه طباطبایی]] مفسر بزرگ قرآن کریم، در رابطه با [[علم امام]]{{ع}} و قلمرو آن نکات برجسته و اشارات راه‌گشایی دارد. وی در کتاب شریف المیزان اعتقاد خود را به [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} مطرح کرده و اشکالات منکران [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} را پاسخ داده است. و در تفسیر آیاتی که [[علم غیب]] را از غیر خدا نفی می‌کند، چنین گفته است: "خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر کس جز او از غیب آگاه باشد به تعلیم او خواهد بود و هر جا [[پیامبر]]{{صل}} آگاهی خود از غیب را انکار می‌کند و می‌گوید: [[علم غیب]] ندارم به این معنا است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه را می‌دانم از جانب خدا به من آموخته شده است". ایشان نیز همچون [[نجفی لاری]] و مرحوم [[مظفر]]، بر این باور است که شعاع [[علم امام]]{{ع}} تا آنجا امتداد دارد که حتی موارد پنج‌گانه که در آیه کریمه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ}} <ref>سوره لقمان، آیه: ۳۴</ref>علم آنها ویژه خدای متعال دانسته شده است را نیز دربر می‌گیرد. وی در ذیل همین آیه، روایتی را نقل می‌کند که نشان از اختصاص علم این امور به خدای تعالی است، سپس میگوید: "در عین حال، روایات فراوانی از وجود مقدس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]] {{عم}}، رسیده که این حضرات از آینده حال خود و از زمان مرگ‌شان و اینکه در چه سرزمینی از دنیا می‌روند، خبر داده‌اند، و این روایات بسیار، روایات بالا و نظایر آن را تقیید می‌زند، و حاصل مجموع روایات این می‌شود، که علم این پنچ امر، مخصوص خدا است و به کسی نداده، مگر آن کس که خود به وی تعلیم نموده است. البته در بین روایات حصر، روایاتی هست که قابل تقیید نیست، اما به این روایات نباید اعتنا کرد، برای اینکه روایات پیشگویی‌های [[ائمه]]{{ع}} و [[رسول خدا]]{{صل}}، آن قدر زیاد است که نمی‌شود به خاطر یک روایت از همه آنها چشم پوشید". <ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۰.</ref> نزدیک به این مطلب را سیوطی در خصوص علم [[پیامبر]]{{صل}} از بعضی علمای [[اهل سنت]] نقل می‌کند: برخی معتقدند که علم به این پنج موضوع "مراد پنج چیزی است که در آخر سوره لقمان آمده است" نیز به [[پیامبر اکرم|پیامبر]]{{صل}} داده شده است وآن حضرت علم به قیامت و روح نیز دارد؛ ولی مأمور به کتمان آنها است<ref>{{عربی|«ذهب بعضهم الی انّه{{صل}} أوتی علم الخمس ایضًا و علم الساعه و الروح و انه امر بكتم ذلك»}}؛طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۹۱ تا ۱۹۷.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۳۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۴۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

دلیل عقلی علم تام امامان(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «آموزش دین» در این باره گفته است:

«چون امام(ع) حامل دین و پیشوای جهانیان است لازم است به همه مسائلی که در دنیا و آخرت مورد نیاز مردم است و سعادت انسان وابسته به آن است، علم داشته باشد زیرا عقلا پیشوایی جاهل جائز نیست و از نظر هدایت عمومی الهی معنا ندارد»[۱].


پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

  1. قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)
  2. آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
  4. آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
  5. آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)
  6. آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد می‌کند؟ (پرسش)
  7. آیا معصوم به تمام موارد قرآن علم دارد؟ (پرسش)
  8. آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)
  9. چگونه می‌شود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)
  10. آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)
  11. آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  12. آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  13. آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)
  14. اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)
  15. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  16. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  17. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  18. با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  19. آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  20. چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  21. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  22. آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی می‌کنند؟ (پرسش)
  23. چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  24. چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  25. دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  26. دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  27. دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  28. آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  29. بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  30. دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  31. دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  32. دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  33. آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  34. چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  35. آيا علم تام معصوم تکلیف‌آور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف می‌کند؟ (پرسش)
  36. آیا معصوم از علم تام خود بهره می‌برد؟ (پرسش)
    1. آیا معصوم از علم تام خود برای از بین بردن دشمنان خود استفاده نمی‌کند؟ (پرسش)
    2. اگر معصومان علم تام داشتند چرا نوآوری یا اختراعی در علوم تجربی یا ساخت دارو و غیره نداشته‌اند؟ (پرسش)
  37. اگر معصوم از علم تام خود بهره نمی‌برد پس فایده‌اش چیست؟ (پرسش)
  38. آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  39. آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  40. مهم‌ترین مصادیق علم ویژه معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  41. علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)
  42. آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
  43. رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)
  44. آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)
  45. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. آموزش دین، ص۱۴۶.
  2. بقره، ۱۹۴
  3. بقره،۱۹۰
  4. آگاهی‌های آسمانی، ص ۲۹.
  5. آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳-۳۳۹.
  6. فصول، ص۴۱، و رسالة الإمامة، ص۴۳۰.
  7. الاقتصاد، ص ۱۹۳.
  8. قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.
  9. «از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالی‌که می‌داند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایسته‌تر و عالم‌تر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.
  10. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.
  11. «آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.
  12. الذخیرة فی علم الکلام ، ص۴۳۲ و ۴۳۳.
  13. الاقتصاد الهادی الی الطریق الرشاد، ص ۱۹۲ و تلخیص الشافی، ج۲، ص ۲۴۵-۲۴۶ و تمهید الاصول، ص۸۱۱.
  14. کلام نوین اسلامی ج۲ ص ۳۷۴-۳۷۷.
  15. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن؛ ص۱۸۱.
  16. غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶، دارالکتب الاسلامی/ قم، ۱۴۱۰
  17. الفیه علی هامش علم الائمة، محمد گیلانی، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بی‌تا/ اول.
  18. الفیه علی هامش علم الائمة، ص۱۶۱
  19. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۸
  20. «الامام یحب ان یکون أفضل من رعیته لانّه اما ان یکون مساویا لهم او انقص منهم او أفضل والثالث هوالمطلوب والاول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامه ، والثانی ایضا محال لِأن المفضول یقبح عقلاً تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: ﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین».
  21. بقره ۳۰ زمانی‌ که ‌پروردگارت ‌به ‌فرشتگان ‌گفت‌ : من ‌در زمین ‌جانشین ‌قرار می‌دهم‌.
  22. نسا ۴۱ تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم
  23. نسا ۱۵۹؛ در روز رستخیز بر آنان گواه است.
  24. مائده ۱۱۷، تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم
  25. حج ۷۸، تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید
  26. بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳.
  27. علم غیب امامان در آینه عقل، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.
  28. علم غیب امامان در آینه عقل، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی، ص ۱۵۰.
  29. سوره بقره، آیه ۳۰؛ سوره ص، آیه ۲۶.
  30. محمد صفار، بصائرالدرجات، ج۳، ب۴، ص۱۴۲.
  31. میرزا محمد تقی قزوینی، کیفیة علم الإمام، به نقل از محمد حسن نادم، علم امام؛ ص۱۲۶-۱۲۹.
  32. گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص۲۰۲.
  33. ملاصدرا، اسفار، ج۶، ص۲۷۵ - ۲۸۵.
  34. محمد حسین مظفر، علم الإمام، ص۵۰.
  35. گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۴.
  36. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
  37. نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۲۰، ص۴۱.
  38. کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام.
  39. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص: ۳۶ تا ۴۰
  40. نجفی لاری، عبدالحسین، رساله وجیزه فی کمیه علم الامام و کیفیته، چاپ شده در کتاب علم امام، محمد حسن نادم، ص ۱۰۳.
  41. نجفی لاری، عبدالحسین، رساله وجیزه فی کمیه علم الامام و کیفیته، چاپ شده در کتاب علم امام، محمد حسن نادم، ص ۱۰۴.
  42. بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ سوره لقمان، آیه:۳۴
  43. مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص ۱۲ - ۱۳.شیروانی، علی، ترجمه این کتاب، ص ۲۸ - ۲۹.
  44. سوره لقمان، آیه: ۳۴
  45. طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۰.
  46. «ذهب بعضهم الی انّه(ص) أوتی علم الخمس ایضًا و علم الساعه و الروح و انه امر بكتم ذلك»؛طباطبایی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۹۱ تا ۱۹۷.
  47. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۳۰.
  48. محمد حسین مظفر، علم الإمام، ص۳۹ - ۴۷.
  49. پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ الی۴۶
  50. وبگاه اسلام کوئست