حدیث ثقلین: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حدیث ثقلین در حدیث]] | [[حدیث ثقلین در کلام اسلامی]] | [[حدیث ثقلین در گفتگوهای بینالمذاهب]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حدیث ثقلین در حدیث]] | [[حدیث ثقلین در نهج البلاغه]] | [[حدیث ثقلین در کلام اسلامی]] |[[حدیث ثقلین در گفتگوهای بینالمذاهب]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حدیث ثقلین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حدیث ثقلین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> |
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۸
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث ثقلین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- پیامبر خدا(ص) بارها، از جمله در روز عرفه، در مسجد خیف، در غدیر خم و در خطبۀ غدیریه، نیز در روزهای آخر عمر، بر جایگاه والای قرآن و عترت تأکید فرمود و از این دو میراث گرانبها و دو یادگار سنگین یاد کرد که پس از خود برجای میگذارد و فرمود در قیامت از شما سؤال خواهم کرد که با این دو یادگار چه کردید؟ متن حدیث به صورتهای مختلف نقل شده است، از جمله: "من میان شما دو چیز سنگین میگذارم: کتاب خداوند متعال و خاندانم. کتاب خدا، رشتهای کشیده میان آسمان و زمین است و عترتم خاندان منند، خدای لطیف و آگاه به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمیشوند، تا کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند، پس بنگرید با آنان پس از من چگونه رفتار خواهید کرد؟"[۱] ثقل یا ثقل به معنای وزین و سنگین است. از ابو عباس ثعلب پرسیدند چرا به این دو ثقلین گویند؟ گفت: چون تمسّک به این دو، سنگین است[۲] نیز به معنای متاع، توشۀ سفر، هرچیز نفیسی که نیازمند حفاظت باشد آمده است. در روایات متعدّدی از این دو با عنوان "ثقل اکبر" و "ثقل اصغر" یاد شده است. در سخنان علی(ع) به کمیل آمده است: « يَا كُمَيْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ ».[۳] این حدیث، هم منقبتی برای اهل بیت پیامبر است، هم میرساند که آنان عدل و قرین قرآنند، هم مرجعیت علمی و دینی خاندان پیامبر و أئمه معصومین(ع) را میرساند، هم به تفکیکناپذیری قرآن و عترت در آن تصریح شده است و اینکه تمسّک به این دو با هم موجب سعادت و رستگاری است. آیندهنگری رسول خدا(ص) برای فلاح امّت و دوری از گمراهی ایجاب میکرد که راه روشن حق و دین را در سایۀ قرآن و عترت به امت خویش نشان دهد. حضرت بر مسألۀ "تمسّک به آن دو" تأکید داشت و آن را مانع "گمراهی" میدانست. از اینجا لزوم تبعیت از عترت در همۀ امور و فصل الخطاب دانستن آنان روشن میشود، همان نقشی را که قرآن دارد. جامعیت کتاب و عترت و هدایتجویی از این دو یادگار و معیّت و همراهی آن دو و ضرورت رجوع به آنان از این حدیث روشن میگردد. نیز از این حدیث، عصمت ائمه(ع) و عترت نیز به دست میآید. همانگونه که قرآن وحی الهی است و خطایی در آن راه ندارد، مامان نیز معصوماند و از هوای نفس و گناه و خطا مصونند. به همین خاطر فرمان داد که به هردو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا گمراه نگردند. این حدیث، از احادیث متواتر است و شمار بسیاری از اصحاب آن را روایت کردهاند، ۳۴ نفر از اصحاب و ۱۹ نفر از تابعین، و از سوی علمای شیعه و سنی حدیث صحیح شمرده شده است. مرحوم قاضی نور اللّه آن را از ۷۴ راوی اهل سنت نقل کرده است و در منابع گوناگون به اسناد و راویان آن اشاره شده است[۴][۵]
حدیث ثقلین در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
از جمله چارهاندیشیهای پیامبر خدا برای آینده امت و جلوگیری از گسترش ضلالت و جهالت و حیرت در جامعه، تلاش برای تعیین مرجع علمی و نشان دادن جهتگیری استوار برای حرکتهای فکری و بیان چگونگی تفسیر قرآن و مکتب و سرچشمه آن است. شاید این حقیقت، روشنترین گونه خود را در "حدیث ثقلین" که از احادیث متواتر است نشان داده است. یکی از گونههای مختلف نقل این حدیث، چنین است که پیامبر خدا(ص) فرمود: «" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ وَ هُوَ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا"»[۶]. من، در میان شما چیزی به یادگار مینهم که پس از من تا وقتی بدان چنگ درزنید، هرگز گمراه نگردید. یکی از آن دو، بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا، که ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است، و عترتم، اهل بیتم. هرگز این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض [کوثر]، بر من وارد آیند. پس بنگرید در نبودنِ من، چگونه با آن دو رفتار میکنید[۷].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَ إِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا بِمَا ذَا تَخْلُفُونِّي»؛ معانی الاخبار، ص ۹۰، امالی صدوق، ص ۵۰۰
- ↑ معانی الاخبار، ص ۹۰، امالی صدوق، ص ۵۰۰، ثقل هم به معنای متاع و توشۀ سفر است، هم هرچیز نفیسی که نیاز به محافظت دارد (قاموس المحیط) و به معنای سنگین هم آمده است.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی
- ↑ احقاق الحق، ج ۸ ص ۳۰۸، نیز ر. ک: الغدیر، ج ۱ ص ۳۲ به بعد و ص ۲۹۴، و نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۲،۱ و ۳، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱ ص ۸۳، اثبات الهداة، ج ۳ ص ۹۱ و ۱۹۵
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۰۸.
- ↑ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸. برای آشنایی با مصادر و روایات حدیث ثقلین و دلالت آن به استمرار ولایت اهل بیت مراجعه فرمایید به دانشنامه میزان الحکمة، ج ۶، ص ۲۰۳- ۲۶۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰.