خندق: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==جستارهای وابسته == {{' به '{{') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[سپاه]] [[مشرکین]] [[مدینه]] را محاصره کردند. به پیشنهاد [[سلمان فارسی]] دور [[مدینه]] خندق کندند تا [[دشمن]] وارد [[مدینه]] نشود. عمرو بن عبدودّ با تعدادی از شجاعان نامآور از خندق گذشتند و در میدانی رویاروی [[مسلمانان]] قرار گرفتند و [[مبارز]] طلبیدند و کسی جواب نداد. [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} به میدان او رفت. جملۀ معروف {{عربی|برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّه}}همۀ [[ایمان]] در برابر همۀ [[شرک]] قرار گرفته است) از زبان [[پیامبر]] شنیده شد<ref>بحار الأنوار، ج ۲۰ ص ۲۱۵</ref> و [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را [[دعا]] کرد. نبردی سخت درگرفت و [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ضربتی عمرو بن عبدودّ را از پای درآورد و [[سپاه]] [[مشرکین]] گریختند و [[نبرد]] به سود [[مسلمانان]] پایان یافت. دربارۀ آن ضربت بیهمتا و سرنوشتساز، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"لضربة علیّ لعمرو یوم الخندق تعدل عبادة الثّقلین"}}<ref>عوالی اللّئالی، ج ۴ ص ۸۶</ref> و آن ضربت را برابر با [[ارزش]] [[عبادت]] جنّ و انس دانست. این [[ستایش]] با تعبیرهای مختلف (مثل: لمبارزة علیّ، [[قتل]] علیّ و. . .) آمده است. [[اخلاص]] [[امام علی|علی]]{{ع}} در این [[نبرد]] نیز مهمّ است. وقتی پس از ضربتی روی سینۀ عمرو بن عبدودّ نشست، او جسارت کرده [[آب]] دهان افکند، [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و چند قدم راه رفت، دوباره برگشت و سر او را از تن جدا کرد. وقتی علّت این کار را پرسیدند، فرمود: نخواستم به خاطر [[عصبانیت]] او را بکشم، بلکه میخواستم فقط به خاطر [[خدا]] باشد<ref> مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۱۱۵، بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۵۱</ref>. این [[اخلاص]]، در شعرهای معروف [[مولوی]] آمده است.<ref>مثنوی، دفتر اوّل، بیتهای ۳۷۲۱ تا ۳۸۱۰، گوا مخفّف گواه است</ref> برخورد جوانمردانۀ [[امام]] با کشتۀ [[دشمن]] نیز مشهور است، که [[زره]] از تن او نکند و چون خواهر عمرو بر بالین برادر آمد و از کشندۀ او پرسید و دانست که [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} او را کشته، بر برادر نگریست و گفت که [[جوانمردی]] بزرگ او را کشته است.<ref>ارشاد، ج ۱ ص ۱۰۷</ref> این نیز از افتخارات و [[فضایل]] آن [[حضرت]] به شمار میرود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۸۵.</ref> | *[[سپاه]] [[مشرکین]] [[مدینه]] را محاصره کردند. به پیشنهاد [[سلمان فارسی]] دور [[مدینه]] خندق کندند تا [[دشمن]] وارد [[مدینه]] نشود. عمرو بن عبدودّ با تعدادی از شجاعان نامآور از خندق گذشتند و در میدانی رویاروی [[مسلمانان]] قرار گرفتند و [[مبارز]] طلبیدند و کسی جواب نداد. [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} به میدان او رفت. جملۀ معروف {{عربی|برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّه}}همۀ [[ایمان]] در برابر همۀ [[شرک]] قرار گرفته است) از زبان [[پیامبر]] شنیده شد<ref>بحار الأنوار، ج ۲۰ ص ۲۱۵</ref> و [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را [[دعا]] کرد. نبردی سخت درگرفت و [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ضربتی عمرو بن عبدودّ را از پای درآورد و [[سپاه]] [[مشرکین]] گریختند و [[نبرد]] به سود [[مسلمانان]] پایان یافت. دربارۀ آن ضربت بیهمتا و سرنوشتساز، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"لضربة علیّ لعمرو یوم الخندق تعدل عبادة الثّقلین"}}<ref>عوالی اللّئالی، ج ۴ ص ۸۶</ref> و آن ضربت را برابر با [[ارزش]] [[عبادت]] جنّ و انس دانست. این [[ستایش]] با تعبیرهای مختلف (مثل: لمبارزة علیّ، [[قتل]] علیّ و. . .) آمده است. [[اخلاص]] [[امام علی|علی]]{{ع}} در این [[نبرد]] نیز مهمّ است. وقتی پس از ضربتی روی سینۀ عمرو بن عبدودّ نشست، او جسارت کرده [[آب]] دهان افکند، [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و چند قدم راه رفت، دوباره برگشت و سر او را از تن جدا کرد. وقتی علّت این کار را پرسیدند، فرمود: نخواستم به خاطر [[عصبانیت]] او را بکشم، بلکه میخواستم فقط به خاطر [[خدا]] باشد<ref> مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۱۱۵، بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۵۱</ref>. این [[اخلاص]]، در شعرهای معروف [[مولوی]] آمده است.<ref>مثنوی، دفتر اوّل، بیتهای ۳۷۲۱ تا ۳۸۱۰، گوا مخفّف گواه است</ref> برخورد جوانمردانۀ [[امام]] با کشتۀ [[دشمن]] نیز مشهور است، که [[زره]] از تن او نکند و چون خواهر عمرو بر بالین برادر آمد و از کشندۀ او پرسید و دانست که [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} او را کشته، بر برادر نگریست و گفت که [[جوانمردی]] بزرگ او را کشته است.<ref>ارشاد، ج ۱ ص ۱۰۷</ref> این نیز از افتخارات و [[فضایل]] آن [[حضرت]] به شمار میرود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۸۵.</ref> | ||
==پرسش وابسته== | ==پرسش وابسته== | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | * [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۴۵: | خط ۲۶: | ||
[[رده:خندق]] | [[رده:خندق]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | ||
[[رده:اتمام لینک داخلی]] | [[رده:اتمام لینک داخلی]] |
نسخهٔ ۲۶ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۱
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جنگ خندق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
جنگ خندق نبرد خندق در زمان پیامبر (سال ۵ هجری) در غرب مدینه اتفاق افتاد. و نقش سرنوشتساز و عظیم حضرت علی(ع) در آن، یادکردنی است[۱].
مقدمه
- سپاه مشرکین مدینه را محاصره کردند. به پیشنهاد سلمان فارسی دور مدینه خندق کندند تا دشمن وارد مدینه نشود. عمرو بن عبدودّ با تعدادی از شجاعان نامآور از خندق گذشتند و در میدانی رویاروی مسلمانان قرار گرفتند و مبارز طلبیدند و کسی جواب نداد. امیر المؤمنین(ع) به میدان او رفت. جملۀ معروف برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّههمۀ ایمان در برابر همۀ شرک قرار گرفته است) از زبان پیامبر شنیده شد[۲] و حضرت علی(ع) را دعا کرد. نبردی سخت درگرفت و امیر المؤمنین با ضربتی عمرو بن عبدودّ را از پای درآورد و سپاه مشرکین گریختند و نبرد به سود مسلمانان پایان یافت. دربارۀ آن ضربت بیهمتا و سرنوشتساز، رسول خدا(ص) فرمود: "لضربة علیّ لعمرو یوم الخندق تعدل عبادة الثّقلین"[۳] و آن ضربت را برابر با ارزش عبادت جنّ و انس دانست. این ستایش با تعبیرهای مختلف (مثل: لمبارزة علیّ، قتل علیّ و. . .) آمده است. اخلاص علی(ع) در این نبرد نیز مهمّ است. وقتی پس از ضربتی روی سینۀ عمرو بن عبدودّ نشست، او جسارت کرده آب دهان افکند، علی(ع) برخاست و چند قدم راه رفت، دوباره برگشت و سر او را از تن جدا کرد. وقتی علّت این کار را پرسیدند، فرمود: نخواستم به خاطر عصبانیت او را بکشم، بلکه میخواستم فقط به خاطر خدا باشد[۴]. این اخلاص، در شعرهای معروف مولوی آمده است.[۵] برخورد جوانمردانۀ امام با کشتۀ دشمن نیز مشهور است، که زره از تن او نکند و چون خواهر عمرو بر بالین برادر آمد و از کشندۀ او پرسید و دانست که علی بن ابی طالب(ع) او را کشته، بر برادر نگریست و گفت که جوانمردی بزرگ او را کشته است.[۶] این نیز از افتخارات و فضایل آن حضرت به شمار میرود.[۷]
پرسش وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۵.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۰ ص ۲۱۵
- ↑ عوالی اللّئالی، ج ۴ ص ۸۶
- ↑ مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۱۱۵، بحار الأنوار، ج ۴۱ ص ۵۱
- ↑ مثنوی، دفتر اوّل، بیتهای ۳۷۲۱ تا ۳۸۱۰، گوا مخفّف گواه است
- ↑ ارشاد، ج ۱ ص ۱۰۷
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۵.