اصلاح: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''اصلاح:''' برطرف کردن [[فساد]] و [[تباهی]] از شی‌ء و ایجاد [[سلامت]] و بهبودی در آن
'''اصلاح''' در برابر [[افساد]] به معنای برطرف کردن [[فساد]] و [[تباهی]] و ایجاد [[سلامت]] و بهبودی است. اصلاح هم در مورد افراد معنا دارد و هم دربارۀ [[اجتماع]].
==مفهوم‌شناسی==
اصلاح نقطه مقابل [[افساد]]<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۳۸۴، «صلح».</ref> در منابع زبان [[فارسی]]<ref>لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۳۹۱؛ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۲۹۳، «اصلاح».</ref> و [[عربی]]<ref>لسان العرب، ج ۷، ص ۳۸۴؛ ترتیب العین، ص ۴۵۳ ۴۵۴، «صلح».</ref> به معنای به [[صلاح]] آوردن، بهبودی بخشیدن، تعمیر کردن، [[آشتی]] دادن، نیکویی کردن و آراستن و سامان دادن آمده است. معنای مشترک در همه مشتقات این واژه، [[سلامت]] از [[فساد]] است که شامل [[سلامت]] در ذات<ref>ترتیب العین، ص ۴۵۴، «صلح».</ref>، نظر و عمل<ref>لسان العرب، ج۷، ص۳۸۴؛ التحقیق، ج ۶، ص۲۶۵، «صلح».</ref> می‌شود.


==واژه‌شناسی لغوی==
اصلاح گاهی به‌واسطۀ برپاداشتن چیزی پس از [[فساد]] و خرابی<ref>لسان العرب، ج ۷، ص ۳۸۴؛ اقرب الموارد، ج ۳، ص ۲۷۲؛ تاج العروس، ج ۴، ص ۱۲۵، «صلح».</ref> و گاهی به‌واسطۀ بازگشت به حالت [[اعتدال]] حاصل می‌شود<ref>مفردات، ص ۶۳۶، «فسد».</ref>.<ref>[[اکبر میرسپاه|میرسپاه، اکبر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص.</ref>.
*اصلاح مصدر [[باب ]] [[افعال]] از ریشه "ص ل ح" و نقطه مقابل [[افساد]]<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۳۸۴، «صلح».</ref> است و در منابع واژه‌نگاری [[فارسی]]<ref>لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۳۹۱؛ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۲۹۳، «اصلاح».</ref> و [[عربی]]<ref>لسان العرب، ج ۷، ص ۳۸۴؛ ترتیب العین، ص ۴۵۳ ۴۵۴، «صلح».</ref> به معنای به [[صلاح]] آوردن، بهبودی بخشیدن، تعمیر کردن، [[آشتی]] دادن، نیکویی کردن و آراستن و سامان دادن آمده است. معنای مشترک در همه مشتقات این واژه، [[سلامت]] از [[فساد]] است که شامل [[سلامت]] در ذات<ref>ترتیب العین، ص ۴۵۴، «صلح».</ref>، نظر و عمل<ref>لسان العرب، ج۷، ص۳۸۴؛ التحقیق، ج ۶، ص۲۶۵، «صلح».</ref> می‌گردد.
 
*اصلاح گاه به اقامه و برپاداشتن چیزی پس از [[فساد]] و خرابی<ref>لسان العرب، ج ۷، ص ۳۸۴؛ اقرب الموارد، ج ۳، ص ۲۷۲؛ تاج العروس، ج ۴، ص ۱۲۵، «صلح».</ref> و گاه به بازگشت به حالت [[اعتدال]] حاصل می‌شود<ref>مفردات، ص ۶۳۶، «فسد».</ref>.
==[[اصلاح اجتماعی]]==
*واژه [[انگلیسی]] Reform بیشتر با رویکرد [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] به معنای درست کردن، [[آشتی]]، تعمیر و... به کار می‌رود<ref>فرهنگ معاصر، ص ۳۷۸.</ref><ref>[[اکبر میرسپاه|میرسپاه، اکبر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص.</ref>.
[[اصلاح]] در [[جامعه]] عبارت است از تغییراتی که اساسی و بنیادی نبوده و جامعه را از نظر بنیاد و ساختمان اصلی و [[نظامات]] [[حاکم]]، دگرگون نسازد، بلکه تنها تغییراتی در جهت بهبود اوضاع به وجود آورد<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۱۶۹.</ref>. به‌عبارت دیگر یعنی سامان دادن‌های آرام، تدریجی و غیربنیادی در جهت مطلوب<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۸</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۸.</ref>
 
==[[اصلاح]] در [[اسلام]]==
در اصطلاح اسلامی اصلاح، نقطه مقابل [[افساد]] است اعم از آنکه تدریجی و ظاهری باشد یا بنیادی<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۶؛ جمهوری اسلامی، ص۱۸۰. </ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۸.</ref>
 
==[[اصلاح انسان]]==
اصلاح در [[انسان]] عبارت است از انجام وظیفه‌ای که خداوند برعهدۀ انسان قرار داده است که این امر موجب رشد و تکامل او می‌شود نه اینکه چیزی از او کم شود<ref>جاذبه و دافعه علی{{ع}}، ص۵۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۸.</ref>


==اصلاح در[[قرآن]]==
==اصلاح در[[قرآن]]==
خط ۳۳: خط ۴۱:


===رابطه [[انسان]] با [[خود]]===
===رابطه [[انسان]] با [[خود]]===
===رابطه [[انسان]] با [[خدا]]===
===رابطه [[انسان]] با [[خدا]]===


خط ۴۰: خط ۴۹:


==نتایج و پیامدهای اصلاح==
==نتایج و پیامدهای اصلاح==
==اصلاح در فرهنگ مطهر==
معمولاً تغییراتی که در یک [[جامعه]] روی می‌دهد، اگر بنیادی نباشد، یعنی جامعه را از نظر بنیاد و ساختمان اصلی و [[نظامات]] [[حاکم]]، دگرگون نسازد، بلکه تنها تغییراتی در جهت بهبود اوضاع به وجود آورد اصلاح می‌نامند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۱۶۹.</ref>.
امروز وقتی می‌گویند اصلاح، یعنی سامان دادن‌های آرام تدریجی غیربنیادی. ولی وقتی که می‌خواهند بگویند تغییرات بنیادی می‌گویند [[انقلاب]]. آیا در اصطلاح [[اسلامی]] هم وقتی می‌گویند اصلاح مقصود همین است؟ نه، در اصطلاح اسلامی وقتی گفته می‌شود اصلاح، نقطه مقابل [[افساد]] است اعم از آنکه تدریجی و ظاهری و به اصطلاح عرَضی باشد یا بنیادی و جوهری<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۶؛ جمهوری اسلامی، ص۱۸۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۸.</ref>
===[[اصلاح اجتماعی]]===
اصلاح [[اجتماعی]] یعنی دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۸.</ref>
===[[اصلاح انسان]]===
اصلاح و تکمیل [[انسان]] بدین نیست که فرض شود یک [[سلسله]] امور زائد در وجودش تعبیه شده است و باید آن زائدها و مضرها معدوم گردند. به عبارت دیگر اصلاح انسان در [[کاستی]] دادن به او نیست، در تکمیل و اضافه کردن به او است وظیفه‌ای که [[خلقت]] بر عهده انسان قرارداده است در جهت مسیر خلقت است، یعنی در [[تکامل]] و افزایش است نه در کاستی و کاهش<ref>جاذبه و دافعه علی{{ع}}، ص۵۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۰۸.</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصلاح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اصلاح در برابر افساد به معنای برطرف کردن فساد و تباهی و ایجاد سلامت و بهبودی است. اصلاح هم در مورد افراد معنا دارد و هم دربارۀ اجتماع.

مفهوم‌شناسی

اصلاح نقطه مقابل افساد[۱] در منابع زبان فارسی[۲] و عربی[۳] به معنای به صلاح آوردن، بهبودی بخشیدن، تعمیر کردن، آشتی دادن، نیکویی کردن و آراستن و سامان دادن آمده است. معنای مشترک در همه مشتقات این واژه، سلامت از فساد است که شامل سلامت در ذات[۴]، نظر و عمل[۵] می‌شود.

اصلاح گاهی به‌واسطۀ برپاداشتن چیزی پس از فساد و خرابی[۶] و گاهی به‌واسطۀ بازگشت به حالت اعتدال حاصل می‌شود[۷].[۸].

اصلاح اجتماعی

اصلاح در جامعه عبارت است از تغییراتی که اساسی و بنیادی نبوده و جامعه را از نظر بنیاد و ساختمان اصلی و نظامات حاکم، دگرگون نسازد، بلکه تنها تغییراتی در جهت بهبود اوضاع به وجود آورد[۹]. به‌عبارت دیگر یعنی سامان دادن‌های آرام، تدریجی و غیربنیادی در جهت مطلوب[۱۰].[۱۱]

اصلاح در اسلام

در اصطلاح اسلامی اصلاح، نقطه مقابل افساد است اعم از آنکه تدریجی و ظاهری باشد یا بنیادی[۱۲].[۱۳]

اصلاح انسان

اصلاح در انسان عبارت است از انجام وظیفه‌ای که خداوند برعهدۀ انسان قرار داده است که این امر موجب رشد و تکامل او می‌شود نه اینکه چیزی از او کم شود[۱۴].[۱۵]

اصلاح درقرآن

حوزه معنایی اصلاح

اصلاح و احسان

اصلاح و افساد

اصلاح و اضلال

اصلاح و توبه

اصلاح و ایمان، عمل صالح و تقوا

حوزه‌های اصلاح

رابطه انسان با خود

رابطه انسان با خدا

رابطه انسان با انسان‌های دیگر

رابطه انسان با طبیعت

نتایج و پیامدهای اصلاح

منابع

  1. میرسپاه، اکبر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳
  2. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

جستارهای وابسته

پانویس

  1. الصحاح، ج ۱، ص ۳۸۴، «صلح».
  2. لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۳۹۱؛ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۲۹۳، «اصلاح».
  3. لسان العرب، ج ۷، ص ۳۸۴؛ ترتیب العین، ص ۴۵۳ ۴۵۴، «صلح».
  4. ترتیب العین، ص ۴۵۴، «صلح».
  5. لسان العرب، ج۷، ص۳۸۴؛ التحقیق، ج ۶، ص۲۶۵، «صلح».
  6. لسان العرب، ج ۷، ص ۳۸۴؛ اقرب الموارد، ج ۳، ص ۲۷۲؛ تاج العروس، ج ۴، ص ۱۲۵، «صلح».
  7. مفردات، ص ۶۳۶، «فسد».
  8. میرسپاه، اکبر، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص.
  9. مجموعه آثار، ج۱، ص۱۶۹.
  10. نهضت‌های اسلامی، ص۸
  11. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۰۸.
  12. نهضت‌های اسلامی، ص۶؛ جمهوری اسلامی، ص۱۸۰.
  13. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۰۸.
  14. جاذبه و دافعه علی(ع)، ص۵۳.
  15. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۰۸.