اسلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
'''اسلام''' در لغت به معنای، [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی است و در اصطلاح به [[شریعت پیامبر خاتم]]{{صل}} اطلاق میشود، اما معانی دیگری از جمله | '''اسلام''' در لغت به معنای، [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی است و در اصطلاح به [[شریعت پیامبر خاتم]]{{صل}} اطلاق میشود، اما معانی دیگری از جمله تسلیم، [[دین الهی]] و [[دین]] [[پیامبر خاتم]] نیز برای آن قابل [[تصور]] است. | ||
==معناشناسی اسلام== | ==معناشناسی اسلام== | ||
[[اسلام در لغت]] به معنای | [[اسلام در لغت]] به معنای آشتی، تسلیم شدن یا تسلیم نمودن چیزی به کسی است. تسلیم نیز به معنای [[گردن نهادن]]، [[پذیرفتن]] و [[سرسپردن]] در برابر دیگری و همچنین به معنای [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] است.<ref>اخلاق ناصری، ص۱۱۶؛ التعریفات، ص۸۰. </ref> در کاربریهای دینی، هم به معنای لغوی و هم به معنای دین الهی به طور عام، یا [[دین پیامبر خاتم]]{{صل}} به طور خاص اطلاق میشود<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۵؛ تفسیر مراغی، ج۱، ج۳، ص۱۱۷. </ref>. رابطه میان معنای اصطلاحی و لغوی اسلام این است که دین فروفرستاده شده از [[خدای متعال]] یا خصوص [[دین اسلام]] که بر پیامبر خاتم نازل شد، بدون هیچگونه اعتراضی، سراسر اطاعت و تسلیم در برابر [[خداوند]] است. در واقع، [[انسان]] [[مسلمان]] با اظهار [[فروتنی]] و ابراز پذیرش [[شریعت الهی]] ملتزم به آن میشود<ref>ر.ک: دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. به عبارت دیگر، تسلیم نقطه اشتراک میان این سه کاربست معنایی واژه اسلام است. | ||
===اسلام به معنای تسلیم=== | ===اسلام به معنای تسلیم=== | ||
{{اصلی|تسلیم}} | {{اصلی|تسلیم}} | ||
از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، | از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند برگزیدگان خود را با چنین صفتی [[ستایش]] میکند: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>؛ همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به داشتن این [[وصف]] امر میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref> و به همین سبب است که [[پیامبران الهی]] ذریۀ خود را برای به دست آوردن آن سفارش کرده اند: {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref>. بنابراین [[مقام تسلیم]] مقامی است که نبود آن سبب فرو پاشی [[اخلاق]] شده و هیچگونه رشدی را برای سالکین طریق [[هدایت]] به همراه ندارد. و حاصل شدن چنین مقامی تنها برای خداشناسان است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «سزاوارترین مخلوقات، [[تسلیم شدگان]] در برابر [[فرمان]] الهیاند و چنین مقامی فقط برای [[خدا]] شناسان حاصل میشود»<ref>{{متن حدیث|أَحَقُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳. </ref>؛ لذا به هر [[میزان]] که [[معرفت]] [[انسان]] اوج پیدا کند، در مقام تسلیم به [[قرب الهی]] نزدیکتر میشود<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۴۱۷.</ref>. | ||
در مجموع اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، | در مجموع اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص۹۲.</ref> | ||
===اسلام بهمعنای دین الهی=== | ===اسلام بهمعنای دین الهی=== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
یکی دیگر از کاربریهای این واژه، اسلام به عنوان نامی یگانه، برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم|خاتم]] است. | یکی دیگر از کاربریهای این واژه، اسلام به عنوان نامی یگانه، برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم|خاتم]] است. | ||
در [[قرآن کریم]] تصریح شده است که اسلام، [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است. مهمترین ویژگیهای | در [[قرآن کریم]] تصریح شده است که اسلام، [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است. مهمترین ویژگیهای دین الهی عبارتاند از: | ||
# '''[[حقانیت]]:''' | # '''[[حقانیت]]:''' قرآن کریم، دین فروفرستاده شده از جانب [[خدای متعال]] را [[دین حق]] معرفی میکند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>. [[حق]] بودن [[دین الهی]] بدین سبب است که [[معارف]] آن، اعم از [[اخلاق]] و [[عقاید]] و [[احکام]] بر واقعیتهای [[اثبات]] شده با [[عقل]] و [[منطق]] [[انسان]] منطبق بوده و از [[خرافات]] و امور خلاف واقع به دور است<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. | ||
# '''[[توحید]]:''' | # '''[[توحید]]:''' دین الهی با [[شرایع]] متعددی که ره آورد [[پیامبران الهی]] در طول [[تاریخ]] بودند بر پایه توحید پایهگذاری شده است، بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خداوند]] و دین همه [[پیامبران]] را که در بسیاری از [[فروع]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مانند آن مشترکاند. [[قرآن کریم]] همه [[انبیای الهی]] و [[پیروان]] آنها را مُسلم میداند، چنانکه [[آیات]] ذیل بیانگر همین مطلب است: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>؛ #{{متن قرآن|فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواريون گفتند: «ما ياران [دين] خداييم، به خدا ايمان آورده ايم و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم». سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. | ||
# '''[[انطباق با فطرت]]:''' همه آموزه ها و حقایق [[دین الهی]] با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین | # '''[[انطباق با فطرت]]:''' همه آموزه ها و حقایق [[دین الهی]] با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | ||
# '''[[اعتدال]]:''' [[قرآن کریم]]، | # '''[[اعتدال]]:''' [[قرآن کریم]]، دین الهی را متصف به اعتدال و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] معرفی کرده است؛ چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref> [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] میداند. «حنیف» به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] اعتدال است. بر همین اساس [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} امر کرده که در مسیر [[حضرت ابراهیم]] که همان مسیر اعتدال است حرکت کند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳، ص؟؟</ref> | ||
===اسلام به معنای دین خاتم=== | ===اسلام به معنای دین خاتم=== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص [[دین پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. پایههای اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. | سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص [[دین پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. پایههای اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. | ||
[[اسلام]]، بهمعنای [[آشتی]] کردن، [[تسلیم]] شدن و | [[اسلام]]، بهمعنای [[آشتی]] کردن، [[تسلیم]] شدن و تسلیم کردن چیزی به کسی، [[خالص]] کردن دین، [[عقیده]] و [[عبادت]] برای [[خدا]] و [[فرمانبرداری]] در برابر اوست<ref>مفردات راغب، ۲۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> و در اصطلاح [[شرع]]، عبارت است از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]]{{صل}} و تسلیم شدن در برابر [[اوامر و نواهی]] و [[احکام]] آن<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۴۲۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۰.</ref> و تسلیم شدن نشان دهنده این [[حقیقت]] است که اولین شرط مسلمان بودن، تسلیم واقعیّتها و حقیقتها بودن است. هر نوع [[عناد]]، لجاج، [[تعصّب]]، تقلیدهای [[کورکورانه]]، جانبداریها، خودخواهیها نظری که برخلاف [[روح]] حقیقتخواهی و [[واقعگرایی]] است، از نظر اسلام محکوم و مطرود است<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۷.</ref>. | ||
اسلام | اسلام دین حقی است که در همه زمانها بوده و به دست [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به حدّ کمال رسیده است<ref>مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۱۰۵.</ref>. باید دانست اسلام طرحی است کلّی، جامع، همه جانبه، [[معتدل]] و [[متعادل]]، حاوی همه طرحهای جزئی و کارآمد در همه موارد زندگی<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص۹۲.</ref> | ||
===روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو=== | ===روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو=== | ||
====رابطه با [[ایمان]]==== | ====رابطه با [[ایمان]]==== | ||
مهمترین تقسیمی که برای | مهمترین تقسیمی که برای اسلام مطرح شده، اسلام [[تقلیدی]] و اجتهادی است. اسلام اجتهادی با ایمان قرین است. میان اسلام و ایمان تفاوتهایی وجود دارد مانند: | ||
# [[شرط ایمان]]، | # [[شرط ایمان]]، اسلام است و اسلام و ایمان دارای رابطۀ طولیاند بدین معنا که ایمان پس از اسلام جای دارد<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}«اعراب بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۸.</ref> لذا هر چند اسلام و ایمان، عبارتاند از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]]{{صل}}، اما اسلام، اعتقاد غیر [[راسخ]] است و ایمان، اعتقاد راسخ<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۷.</ref>. | ||
# | # اسلام تنها [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است؛ ولی ایمان افزون بر این، [[پایبندی]] عملی است و [[ولایت]] را نیز در خود دارد. | ||
# | # اسلام، [[التزام]] به اموری است که موجب جاری شدن [[احکام]] ظاهریاند: از قبیل [[طهارت]] [[بدن]]؛ [[حلال]] گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ [[تجهیز]] و تغسیل و [[تدفین]] و [[نماز]] جنازه؛ جواز [[نکاح]] و [[حق]] [[ارث]]؛ ولی ایمان مایۀ [[نجات]] و [[سعادت اخروی]] است<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی، ج ۲، ص۵۹۵؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱، ص۳۱۰؛ اوائل المقالات، ص۱۵؛ جواهر الکلام، ج۶، ص۵۹.</ref>. | ||
====رابطه با [[دین]] و [[شریعت]]==== | ====رابطه با [[دین]] و [[شریعت]]==== | ||
اسلام، [[آیین الهی]] همه [[پیامبران]] آسمانی است<ref>إنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۹.</ref>. همۀ پیامبران در پی یک [[هدف]] بودهاند و یکدیگر را [[تصدیق]] کردهاند<ref>{{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}«پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان دارند. ميان هيچ يك از پيامبرانش فرقى نمى نهيم. گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاريم كه سرانجام همه به سوى توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref> و در امتی واحد جای داشتهاند با این حال، [[شریعت]] آنان هر یک ویژگیهایی داشته است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۹.</ref>. تفاوت [[دین]] و شریعت در این است که [[نسخ]] به دین راه ندارد؛ اما شریعت با [[ابلاغ شریعت]] بعدی [[منسوخ]] میگردد شریعت نو برخی [[احکام شریعت]] پیشین را [[تأیید]] و برخی را منسوخ میکند<ref>{{متن قرآن|وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}«و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰.</ref>. آخرین شریعت، که دارای [[کمال نهایی]] است، [[شریعت حضرت محمد]]{{صل}} است که به صورت مطلق، «[[اسلام]]» نام دارد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۴۹.</ref>. | |||
==[[خاتمیت دین اسلام]]== | ==[[خاتمیت دین اسلام]]== | ||
اسلام آخرین و [[کاملترین]] دین آسمانی است که [[پیامبر]] آن، [[حضرت]] [[محمد بن عبدالله]]{{صل}} است و مخاطب [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[آیین]] او، همۀ جهانیاناند<ref>{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> و خطاب [[قرآن]] به صراحت همۀ [[انسانها]] را شامل میشود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۴۹.</ref>. [[قرآن کریم]] تأکید میکند [[رسالت]] محمد{{صل}} عمومی و همگانی است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. او رحمتی برای همۀ جهانیان است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>. | |||
بنابر [[آیات قرآن]]، | بنابر [[آیات قرآن]]، اسلام سرانجام بر همۀ [[ادیان]] غالب میآید<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳ و سورۀ فتح، آیۀ ۲۸؛ سورۀ صف، آیۀ ۹؛ سورۀ مائده، آیۀ ۴۸.</ref> و لازمۀ [[خاتمیت]] [[دین]]، [[جاودانگی]] آن است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۹.</ref>. هماهنگی با [[فطرت انسانی]]، بهرهمندی از [[انسانشناسی]] ژرف، برخورداری از آموزههای کمالآفرین و زندگیبخش، سهولت و [[سادگی]]، انعطاف پذیری و عمومیت مبانی [[جاودانگی اسلام]] است. [[اسلام]]، آیینی [[فطری]] است و با [[سنت]] [[تکوین]] و [[نظام آفرینش]] همراه است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۰.</ref> | ||
==تاریخچه | ==تاریخچه اسلام== | ||
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها | در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها اسلام است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بیابهام است. اسلام میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] میپرستیدند، مردار میخوردند، [[دختران]] خویش را زنده به [[گور]] میکردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] میکشتند. تمدنهای بزرگ آن روزگار نیز رو به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] میبردند و در پی چاره میگشتند. | ||
اسلام در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزههایی گستردهتر و متنوعتر دارد، آموزههای [[وحیانی]] اسلام در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن [[حضرت]] در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به دین اسلام فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛ </ref> | |||
[[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت، پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به [[تسخیر]] خویش درآورد. ویژگیهای بیهمتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و تحمل نکردن بیعدالتیهای [[اجتماعی]] و طبقهبندیهای ناروای اشرافی، ملتهای ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم، ج۳، | [[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت، پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به [[تسخیر]] خویش درآورد. ویژگیهای بیهمتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و تحمل نکردن بیعدالتیهای [[اجتماعی]] و طبقهبندیهای ناروای اشرافی، ملتهای ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم، ج۳، ص۶۱ ـ ۵۸، ص۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> پس از اینکه [[اسلام]] تقریباً همۀ مناطق شبه [[جزیره]] [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگر، چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمینها در زمان [[حیات]] و بخشی دیگر پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، دین اسلام به قارۀ [[آسیا]]، سواحل دریای روم و [[هندوستان]] تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref> | ||
==عدم [[تحریف در قرآن]]، | ==عدم [[تحریف در قرآن]]، کتاب اسلام== | ||
به تصریح [[قرآن]] و دیدگاه نزدیک به همۀ [[دانشمندان]] | به تصریح [[قرآن]] و دیدگاه نزدیک به همۀ [[دانشمندان]] مسلمان برخلاف [[کتابهای آسمانی]] [[ادیان]] دیگر هیچ گونه تحریفی در [[کتاب آسمانی]] قرآن راه نیافته است، [[قرآن کریم]] در کنار [[سنت نبوی]] مهمترین و اصلیترین منبع [[تشریع]] در دین اسلام است. سه اصل [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]]، اصلیترین و بنیادینترین پایههای [[اعتقادی]] اسلام به شمار میروند. بیشترین بخش از [[آیات قرآن کریم]] به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این سه موضوع پرداختهاند<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۹
اسلام در لغت به معنای، آشتی، تسلیم شدن یا تسلیم نمودن چیزی به کسی است و در اصطلاح به شریعت پیامبر خاتم(ص) اطلاق میشود، اما معانی دیگری از جمله تسلیم، دین الهی و دین پیامبر خاتم نیز برای آن قابل تصور است.
معناشناسی اسلام
اسلام در لغت به معنای آشتی، تسلیم شدن یا تسلیم نمودن چیزی به کسی است. تسلیم نیز به معنای گردن نهادن، پذیرفتن و سرسپردن در برابر دیگری و همچنین به معنای اطاعت از اوامر و نواهی است.[۱] در کاربریهای دینی، هم به معنای لغوی و هم به معنای دین الهی به طور عام، یا دین پیامبر خاتم(ص) به طور خاص اطلاق میشود[۲]. رابطه میان معنای اصطلاحی و لغوی اسلام این است که دین فروفرستاده شده از خدای متعال یا خصوص دین اسلام که بر پیامبر خاتم نازل شد، بدون هیچگونه اعتراضی، سراسر اطاعت و تسلیم در برابر خداوند است. در واقع، انسان مسلمان با اظهار فروتنی و ابراز پذیرش شریعت الهی ملتزم به آن میشود[۳]. به عبارت دیگر، تسلیم نقطه اشتراک میان این سه کاربست معنایی واژه اسلام است.
اسلام به معنای تسلیم
از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی اخلاق اسلامی، تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند برگزیدگان خود را با چنین صفتی ستایش میکند: ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۴]؛ همچنین پیامبر اکرم(ص) را به داشتن این وصف امر میکند: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۵] و به همین سبب است که پیامبران الهی ذریۀ خود را برای به دست آوردن آن سفارش کرده اند: ﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾[۶]. بنابراین مقام تسلیم مقامی است که نبود آن سبب فرو پاشی اخلاق شده و هیچگونه رشدی را برای سالکین طریق هدایت به همراه ندارد. و حاصل شدن چنین مقامی تنها برای خداشناسان است، چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «سزاوارترین مخلوقات، تسلیم شدگان در برابر فرمان الهیاند و چنین مقامی فقط برای خدا شناسان حاصل میشود»[۷]؛ لذا به هر میزان که معرفت انسان اوج پیدا کند، در مقام تسلیم به قرب الهی نزدیکتر میشود[۸].
در مجموع اسلام یعنی تسلیم حقیقت بودن، «الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ»[۹]. در جایی که منافع شخص، تعصّب شخص، عادت شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، آدمی خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند[۱۰].[۱۱]
اسلام بهمعنای دین الهی
یکی دیگر از کاربریهای این واژه، اسلام به عنوان نامی یگانه، برای دین الهی از آدم تا خاتم است.
در قرآن کریم تصریح شده است که اسلام، دین همه پیامبران بوده است. مهمترین ویژگیهای دین الهی عبارتاند از:
- حقانیت: قرآن کریم، دین فروفرستاده شده از جانب خدای متعال را دین حق معرفی میکند: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ﴾[۱۲]. حق بودن دین الهی بدین سبب است که معارف آن، اعم از اخلاق و عقاید و احکام بر واقعیتهای اثبات شده با عقل و منطق انسان منطبق بوده و از خرافات و امور خلاف واقع به دور است[۱۳].
- توحید: دین الهی با شرایع متعددی که ره آورد پیامبران الهی در طول تاریخ بودند بر پایه توحید پایهگذاری شده است، بر همین اساس، قرآن دین مورد قبول خداوند و دین همه پیامبران را که در بسیاری از فروع مانند نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن مشترکاند. قرآن کریم همه انبیای الهی و پیروان آنها را مُسلم میداند، چنانکه آیات ذیل بیانگر همین مطلب است: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۱۴]؛ #﴿فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[۱۵]؛ ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۶].
- انطباق با فطرت: همه آموزه ها و حقایق دین الهی با فطرت و آفرینش انسان هماهنگ است: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۷].
- اعتدال: قرآن کریم، دین الهی را متصف به اعتدال و به دور از افراط و تفریط معرفی کرده است؛ چنانکه آیۀ ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۸] دین ابراهیم را حنیف و دین حق میداند. «حنیف» به معنای دور شدن از گمراهی و سوق به هدایت است و لازمۀ چنین امری ایجاد و حفظ اعتدال است. بر همین اساس خداوند به پیامبر اکرم(ص) امر کرده که در مسیر حضرت ابراهیم که همان مسیر اعتدال است حرکت کند: ﴿ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۹].[۲۰]
اسلام به معنای دین خاتم
سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص دین پیامبر خاتم است که آخرین و کاملترین دین آسمانی است و در سال ۶۱۰ میلادی با بعثت پیامبر خدا(ص) در مکه آغاز شد و پس از هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه، به سرعت گسترش یافت[۲۱]. پایههای اساسی تشکیل این دین براساس توحید، نبوّت و معاد استوار است و کسی که با صدق و راستی به یکتایی خداوند و نبوت پیامبر معترف باشد مسلمان محسوب میشود[۲۲].
اسلام، بهمعنای آشتی کردن، تسلیم شدن و تسلیم کردن چیزی به کسی، خالص کردن دین، عقیده و عبادت برای خدا و فرمانبرداری در برابر اوست[۲۳].[۲۴] و در اصطلاح شرع، عبارت است از اعتقاد به شریعت محمدی(ص) و تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی و احکام آن[۲۵].[۲۶] و تسلیم شدن نشان دهنده این حقیقت است که اولین شرط مسلمان بودن، تسلیم واقعیّتها و حقیقتها بودن است. هر نوع عناد، لجاج، تعصّب، تقلیدهای کورکورانه، جانبداریها، خودخواهیها نظری که برخلاف روح حقیقتخواهی و واقعگرایی است، از نظر اسلام محکوم و مطرود است[۲۷].
اسلام دین حقی است که در همه زمانها بوده و به دست پیغمبر اکرم(ص) به حدّ کمال رسیده است[۲۸]. باید دانست اسلام طرحی است کلّی، جامع، همه جانبه، معتدل و متعادل، حاوی همه طرحهای جزئی و کارآمد در همه موارد زندگی[۲۹].[۳۰]
روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو
رابطه با ایمان
مهمترین تقسیمی که برای اسلام مطرح شده، اسلام تقلیدی و اجتهادی است. اسلام اجتهادی با ایمان قرین است. میان اسلام و ایمان تفاوتهایی وجود دارد مانند:
- شرط ایمان، اسلام است و اسلام و ایمان دارای رابطۀ طولیاند بدین معنا که ایمان پس از اسلام جای دارد[۳۱].[۳۲] لذا هر چند اسلام و ایمان، عبارتاند از اعتقاد به شریعت محمدی(ص)، اما اسلام، اعتقاد غیر راسخ است و ایمان، اعتقاد راسخ[۳۳].
- اسلام تنها اعتقاد به توحید و نبوت و معاد است؛ ولی ایمان افزون بر این، پایبندی عملی است و ولایت را نیز در خود دارد.
- اسلام، التزام به اموری است که موجب جاری شدن احکام ظاهریاند: از قبیل طهارت بدن؛ حلال گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ تجهیز و تغسیل و تدفین و نماز جنازه؛ جواز نکاح و حق ارث؛ ولی ایمان مایۀ نجات و سعادت اخروی است[۳۴].
رابطه با دین و شریعت
اسلام، آیین الهی همه پیامبران آسمانی است[۳۵]. همۀ پیامبران در پی یک هدف بودهاند و یکدیگر را تصدیق کردهاند[۳۶] و در امتی واحد جای داشتهاند با این حال، شریعت آنان هر یک ویژگیهایی داشته است[۳۷]. تفاوت دین و شریعت در این است که نسخ به دین راه ندارد؛ اما شریعت با ابلاغ شریعت بعدی منسوخ میگردد شریعت نو برخی احکام شریعت پیشین را تأیید و برخی را منسوخ میکند[۳۸]. آخرین شریعت، که دارای کمال نهایی است، شریعت حضرت محمد(ص) است که به صورت مطلق، «اسلام» نام دارد[۳۹].
خاتمیت دین اسلام
اسلام آخرین و کاملترین دین آسمانی است که پیامبر آن، حضرت محمد بن عبدالله(ص) است و مخاطب پیامبر اسلام(ص) و آیین او، همۀ جهانیاناند[۴۰] و خطاب قرآن به صراحت همۀ انسانها را شامل میشود[۴۱]. قرآن کریم تأکید میکند رسالت محمد(ص) عمومی و همگانی است[۴۲]. او رحمتی برای همۀ جهانیان است[۴۳].
بنابر آیات قرآن، اسلام سرانجام بر همۀ ادیان غالب میآید[۴۴] و لازمۀ خاتمیت دین، جاودانگی آن است[۴۵]. هماهنگی با فطرت انسانی، بهرهمندی از انسانشناسی ژرف، برخورداری از آموزههای کمالآفرین و زندگیبخش، سهولت و سادگی، انعطاف پذیری و عمومیت مبانی جاودانگی اسلام است. اسلام، آیینی فطری است و با سنت تکوین و نظام آفرینش همراه است[۴۶].[۴۷]
تاریخچه اسلام
در میان شرایع بزرگ، تنها اسلام است که تاریخ پیدایی، کتاب آسمانی، احکام، عبادات و سیره و احوال پیامبر آن روشن و بیابهام است. اسلام میان مردمی ظهور یافت که از فضایل انسانی دور بودند، تمدن و فرهنگی نداشتند، بت میپرستیدند، مردار میخوردند، دختران خویش را زنده به گور میکردند و کودکان خویش را از ترس فقر میکشتند. تمدنهای بزرگ آن روزگار نیز رو به افول نهاده بودند. مردم ایران و روم از فساد حکمرانان رنج میبردند و در پی چاره میگشتند.
اسلام در مقایسه با یهودیت و مسیحیت آموزههایی گستردهتر و متنوعتر دارد، آموزههای وحیانی اسلام در طول ۲۳ سال و به تدریج بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و گسترش یافت. آن حضرت در ابتدا فرمان یافت تا دعوت خود را از نزدیکانش آغاز کند: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾[۴۸] و در مرحلۀ دوم مردم مکه و مناطق پیرامون را به دین اسلام فراخواند: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا﴾[۴۹] و در نهایت، دعوت خویش را متوجه همگان کرد: ﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾[۵۰].[۵۱]
آیین اسلام از آن رو که توانمندی شگفتی در جذب ملل به خویش داشت، پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به تسخیر خویش درآورد. ویژگیهای بیهمتای این آیین آسمانی از قبیل هماهنگی با فطرت انسان و تحمل نکردن بیعدالتیهای اجتماعی و طبقهبندیهای ناروای اشرافی، ملتهای ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند[۵۲].[۵۳] پس از اینکه اسلام تقریباً همۀ مناطق شبه جزیره عرب را فرا گرفت، پیامبر اکرم(ص) مردمان کشورهای دیگر، چون ایران، مصر، روم و حبشه را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمینها در زمان حیات و بخشی دیگر پس از رحلت آن حضرت به سرزمین اسلامی ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن مسلمان شدند. به این ترتیب، دین اسلام به قارۀ آسیا، سواحل دریای روم و هندوستان تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت[۵۴].[۵۵]
عدم تحریف در قرآن، کتاب اسلام
به تصریح قرآن و دیدگاه نزدیک به همۀ دانشمندان مسلمان برخلاف کتابهای آسمانی ادیان دیگر هیچ گونه تحریفی در کتاب آسمانی قرآن راه نیافته است، قرآن کریم در کنار سنت نبوی مهمترین و اصلیترین منبع تشریع در دین اسلام است. سه اصل توحید، نبوت و معاد، اصلیترین و بنیادینترین پایههای اعتقادی اسلام به شمار میروند. بیشترین بخش از آیات قرآن کریم به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این سه موضوع پرداختهاند[۵۶].
جستارهای وابسته
- تسلیم
- دین الهی
- دین اسلام
- اسلام فطری
- اسلام ظاهری (اسلام زبانی)
- اسلام واقعی (تسلیم)
- اسلام پدران پیامبر خاتم
- اسلام مادران پیامبر خاتم
- اسلام پدران ائمه
- اسلام مادران ائمه
- دین حق
- دین فطری
- ادیان توحیدی
- دین حضرت آدم(ع)
- دین حضرت نوح(ع)
- دین حضرت هود(ع)
- دین حضرت صالح(ع)
- دین حضرت ابراهیم(ع)
- دین حضرت شعیب(ع)
- دین حضرت موسی(ع)
- دین حضرت عیسی(ع)
- دین منطقهای
- تحریف ادیان الهی
- اشتراک ادیان الهی
- اختلاف ادیان الهی
- ادیان غیر توحیدی
- منشأ دين
- قلمرو دین
منابع
پانویس
- ↑ اخلاق ناصری، ص۱۱۶؛ التعریفات، ص۸۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۵؛ تفسیر مراغی، ج۱، ج۳، ص۱۱۷.
- ↑ ر.ک: دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.
- ↑ «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
- ↑ «بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.
- ↑ «و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.
- ↑ «أَحَقُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ»؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳.
- ↑ ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۴۱۷.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص۹۲.
- ↑ «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.
- ↑ ر.ک: دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواريون گفتند: «ما ياران [دين] خداييم، به خدا ايمان آورده ايم و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم». سوره آل عمران، آیه ۵۲.
- ↑ «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
- ↑ «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.
- ↑ ر.ک: خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳، ص؟؟
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵.
- ↑ مفردات راغب، ۲۴۶.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۵۰.
- ↑ التبیان، شیخ طوسی، ج۳، ص۴۲۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۸.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۰.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۷.
- ↑ مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۱۰۵.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۶۴.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص۹۲.
- ↑ ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾«اعراب بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۴۸.
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۷.
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی، ج ۲، ص۵۹۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۳۱۰؛ اوائل المقالات، ص۱۵؛ جواهر الکلام، ج۶، ص۵۹.
- ↑ إنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۹.
- ↑ ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾«پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان دارند. ميان هيچ يك از پيامبرانش فرقى نمى نهيم. گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاريم كه سرانجام همه به سوى توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۴۹.
- ↑ ﴿وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾«و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۴۹.
- ↑ ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۴۹.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا﴾«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳ و سورۀ فتح، آیۀ ۲۸؛ سورۀ صف، آیۀ ۹؛ سورۀ مائده، آیۀ ۴۸.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۴۹.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۸۲.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۵۰.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
- ↑ «و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
- ↑ «و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛
- ↑ ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم، ج۳، ص۶۱ ـ ۵۸، ص۵۵۸ ـ ۵۳۷.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۲۵۰.
- ↑ ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».
- ↑ ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.
- ↑ ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.