اطعام در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

اطعام مصدر باب افعال و از ریشه "ط ـ ع ـ م" به معنای طعام (غذا) دادن است.[۱] در اینکه مراد از طعام چیست، لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفته‌اند: هر چیزی است که چیده و جمع‌آوری شود، اعمّ از حبوبات و میوه‌ها،[۲] و بعضی طعام را خصوص خرما [۳] و جمعی فقط گندم می‌دانند؛[۴] ولی به نظر می‌رسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همان‌گونه که ابن‌منظور و راغب گفته‌اند: طعام عبارت است از هر چیز خوردنی،[۵] بنابراین، اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.[۶]

اطعام در قرآن

واژه طعم و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم آمده که ۱۶ بار آن از باب اِفعال است؛ همچنین واژه طَعام در ۵ مورد از جمله در آیه وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۷] به معنای اطعام دانسته شده است.[۸] در برخی آیات از اطعام‌کنندگان ستایش وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الأَرَائِكِ لا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِيرًا [۹] و از کسانی که اطعام نمی‌کنند یا دیگران را به اطعام تشویق نمی‌کنند، نکوهش شده است وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۰][۱۱]

در پاره‌ای از آیات، اطعام از کارهای پروردگار شمرده شده است: وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ[۱۲]؛ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ[۱۳]، الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ[۱۴]؛ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ[۱۵] در حقیقت اسناد اطعام به انسان‌ها چیزی جز اسناد اطعام به خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام می‌کنند از آنِ خداوند است،[۱۶] ازاین‌رو "مُطعِم" یکی از اسما و صفات الهی شمرده شده است. (مُطعِم) اطعام از مصادیق انفاق و احسان است. اسلام برای حفظ حرمت انسان‌ها و ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه، صاحبان ثروت را ملزم کرده که بخشی از اموال خود را برای تأمین هزینه زندگی و رفع گرسنگی نیازمندان اختصاص دهند: وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ[۱۷]

قرآن کریم بی‌توجهی به اطعام نیازمندان را از آثار کفر به مبدأ هستی شمرده است: إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ[۱۸]، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۹]؛ همچنین بر ترک اطعام، آثار زیان‌باری مترتب کرده و در آیاتی فَكُّ رَقَبَةٍ[۲۰]، أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ[۲۱] اطعام به مسکین در روزهای سخت، نمودی از مجاهدت با نفس و وسوسه‌های شیطانی شمرده شده است.[۲۲] بدون تردید تجلی خصلت پسندیده مهمان‌نوازی بیشتر همراه با اطعام است. از برخی آیات برمی‌آید که اطعام، سیره پیامبران و اولیای الهی بوده است؛ آیات هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلامًا قَالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ [۲۳]، الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ[۲۴] که به داستان پذیرایی حضرت ابراهیم (ع) از مهمانان خود پرداخته بیانگر خصلت مهمان‌نوازی اوست. گفته‌اند: وی هنگام تناول غذا به دنبال مهمان می‌گشت تا او را با خود شریک کند، از همین رو آن حضرت را «ابوالضیفان» یعنی پدر مهمانان می‌گفتند، [۲۵] چنان که آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا [۲۶] حاکی از جود و خصلت اطعام در پیامبراکرم (ص) است.

اهل بیت (ع) نیز در اطعام به دیگران الگو بودند؛ آیات وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الأَرَائِكِ لا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِيرًا وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلا وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلا عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلا وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا[۲۷] به نقل شیعه و سنّی درباره حضرت علی و فاطمه و فرزندانشان حسن و حسین (ع) نازل گردیده [۲۸] و بیان کننده اطعام خالصانه و خداپسندانه ایشان است که بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای رضای خداوند انجام گرفت و خدای متعال به پاکی و خلوص عمل ایشان گواهی داده است: وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۲۹]، إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۳۰] در ادامه، آیات إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الأَرَائِكِ لا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِيرًا وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلا وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلا عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلا وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا[۳۱] نیز از پاداش‌های الهی در مقابل این عمل مقبول و نیکوکارانه خبر می‌دهد. اطعام در این آیات وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الأَرَائِكِ لا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِيرًا وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلا وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلا عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلا وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا[۳۲] از نوع اطعام واجب نیست، زیرا اطعام‌کنندگان خود به آن نیاز داشتند: عَلَى حُبِّهِ. اطعام در چنین موقعیّتی که با تحمّل سه روز گرسنگی همراه بود حاکی از اوج ایثار اطعام‌کنندگان از نظر اخلاق و رفتار و دلیل بر خلوص و فداکاری ایشان است. در آیات أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ [۳۳] اطعام از اوصاف اصحاب یمین شمرده شده است. در روایات بر مواردی از اطعام، مانند اطعام روزه‌دار و اطعام در عروسی، بازگشت از سفر حجّ، خرید منزل و ختنه و عقیقه فرزند تأکید شده است.[۳۴] قرآن کریم بر اطعامِ نیازمند که در قحطی دچار سختی و گرسنگی شده اصرار ورزیده، یتیم و مسکین را از مصادیق بارز نیازمندان می‌داند: أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ [۳۵][۳۶]

بایسته‌های اطعام

  1. اطعام در صورتی ارزشمند است که صرفاً برای رضای خدا انجام شود و هیچ انگیزه‌ای جز خشنودی پروردگار در آن نباشد: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۳۷] طبعاً در چنین اطعامی که برای خدا و منزّه از هرگونه منّت و اذیّت و ریاکاری است همه، به ویژه نیازمندان شرکت داده می‌شوند؛ امّا چنانچه در اطعام اغراض دیگری دنبال شود، بسیاری از نیازمندان، به ویژه انسان‌های عفیف‌النفس و خویشتندار، محروم می‌مانند.[۳۸]
  2. شایسته است طعام دهنده، هم اطعام را دوست داشته باشد و هم از آنچه دوست می‌دارد به دیگران بخوراند: وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۳۹]، لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ[۴۰][۴۱] البته اطعام محبوب چنانچه مورد نیاز خود انسان نیز باشد فضیلت بیشتر و پاداش‌های ویژه‌ای دارد، چنان که از آیات وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۴۲] و وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۴۳]. استفاده می‌شود.
  3. سزاوار است در اطعام نیازمندان، آنان که احتیاج بیشتری دارند در اولویت باشند و به هنگام سختی و قحطی، بیشتر مورد توجّه قرار گیرند، چنان که آیات وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۴۴] و أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ [۴۵] بر اطعام نیازمندان در روزهای سخت زندگی و گرسنگی تأکید می‌کند. بر پایه روایتی از پیامبراکرم (ص) هر کس گرسنه‌ای را در روز قحطی اطعام کند خداوند او را از دَرِ مخصوص وارد بهشت می‌کند؛[۴۶] نیز اطعام مسلمانان در روز سختی، از اسباب مغفرت شمرده شده است[۴۷][۴۸]

اطعام واجب

اطعام به عنوان کفاره و فدیه

قرآن در مواردی به وجوب اطعام مساکین به عنوان کفاره برخی گناهان یا جایگزین کردن برخی از اعمال، اشاره کرده است.

  1. بر کسانی که زنانشان را ظهار می‌کنند و سپس پشیمان می‌شوند، پیش از آنکه با همسرشان همبستر شوند در صورتی که قدرت بر آزاد کردن برده یا دو ماه روزه پی در پی ندارند، واجب است ۶۰مسکین را طعام دهند: وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۴۹]، فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۵۰]
  2. اطعام به ۱۰ مسکین برای شکستن سوگند از روی قصد، واجب است: لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۵۱] برخی جمله مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ را اشاره به کیفیت غذا دانسته و گفته‌اند: این طعام نباید پایین‌تر از خوراک خانواده‌اش باشد.[۵۲] بعضی دیگر آن را توضیح کمّی دانسته و گفته‌اند: مقصود یک مدّ طعام است، زیرا این مقدار حدّ متوسط خوراک افراد است.[۵۳]
  3. کسی که در حال احرام و از روی عمد صید می‌کند، باید تعدادی از مساکین را اطعام کند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ[۵۴] براساس آیه، مقدار طعام مساکین بستگی به نوع شکار دارد.[۵۵] مفسّران و فقها در ترتیب یا تخییر کفّارات یاد شده در آیه بر یک نظر نیستند؛[۵۶] برخی از ظاهر آیه (کلمه أو) تخییر را استفاده کرده‌اند [۵۷] و برخی ظهور کلمه «أو» را بر تخییر انکار کرده و ترتیب یا تخییر را به روایات ارجاع داده‌اند.[۵۸]
  4. شخصی که به موجب پیری یا تشنگی طاقتفرسا توان روزه‌داری را از دست داده، نیز زن بارداری که زایمانش نزدیک است و زن شیرده کم‌شیر، می‌بایست به جای هر روز روزه ماه رمضان، مسکینی را اطعام کنند و اگر بیش از آن، اطعام کنند بهتر خواهد بود: أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵۹][۶۰]
  5. اطعام ۱۰ یا ۶ مسکین به عوض تراشیدن موی سر، قبل از قربانی لازم است: وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۶۱] مراد از صَدَقَةٍ اطعام ۱۰ مسکین، و به قولی ۶ مسکین است.[۶۲][۶۳]

اطعام در غیر کفارات

اطعام در مواردی، خود مستقلاً مورد توجّه بوده است:

  1. وجوب اطعام از گوشت قربانی حجّ به بینوایان: لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۶۴]، وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۶۵] فقیر "قانع" کسی است که سؤال نمی‌کند و به آنچه داده می‌شود قناعت می‌ورزد. فقیر "معترّ" کسی است که به آنچه داده می‌شود معترض است و از گدایی‌کردن هراسی ندارد.[۶۶] شاید بتوان از تقدیم "قانع" بر "معترّ»" در آیه اولویت و تقدم اطعام فقیر قانع بر فقیر معترّ را استفاده کرد.
  2. زکات مال و زکات فطره نیز از مصادیق اطعام واجب به شمار می‌آید. افزون بر آیات زیادی که لفظ زکات در آنها به‌کار رفته، شماری از آیات با لفظ "طَعام" و "نُطعم" به موضوع زکات پرداخته است؛ مانند: وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۶۷]، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۶۸]، وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۶۹]، وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ[۷۰] برخی واژه طعام را در این آیات به معنای "اِطعام" دانسته و برخی آن را مضاف‌الیه کلمه محذوف یا مقدّر "اطعام" یا "بذل"[۷۱] می‌دانند؛ ولی به هر صورت، اضافه طعام به مسکین بیان کننده این است که طعام، حق مسکین و گویا در واقع وی مالک آن است.[۷۲] آیه وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ[۷۳] نیز گویای همین مطلب است، ازاین‌رو در پرداخت آن به مسکین جای هیچ‌گونه منّتی نیست. از برخی روایات استفاده می‌شود که علت وجوب زکات در اموال توانگران فراهم شدن غذای فقراست.[۷۴] شاید از همین روست که بیشترین مواردی که زکات در آن واجب شده، مانند گندم، جو، کشمش، خرما، شتر، گاو و گوسفند، کاربردی جز طعام ندارد و زکات فطره را نیز باید از خوراک معمول خانواده و اهل شهر پرداخت.
  3. اطعام کسانی که نفقه آنها بر انسان واجب است؛ مانند وجوب نفقه مادر بر پدر: وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا[۷۵][۷۶][۷۷]

آثار اطعام

خداوند در سوره بلد ابرار را ـ که براساس روایات فریقین، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین (ع) هستند [۷۸]ـ به سبب اطعام خالصانه و ایثارگرانه ستوده است و ایشان را از شرّ روزی که از آن می‌هراسند (قیامت) محافظت کرده و آنان را با صورتهایی نورانی و زیبا و دلهایی شاد برمی‌انگیزد و به موجب صبر بر تکالیف یا صبر بر ایثار با شدت احتیاجِ خودشان، در بهشت ساکن کرده و حریر بهشتی بر ایشان می‌پوشاند، درحالی‌که در آنجا بر تختها تکیه زده و از گرما و سرما درامان‌اند و درختان بهشتی بر سرشان سایه افکنده و میوه‌هایش در دسترس و اختیار آنهاست. حوریان و نوجوانان زیبایِ بهشتی با سبوهایی سیمین و جامهایی بلورین گرداگرد ایشان در گردش‌اند؛ جامهایی که در سفیدی همچون نقره و در صفا و درخشندگی همچون شیشه و از هر حیث اندازه‌گیری شده است. آنان را از شرابی که طعم زنجبیل دارد می‌نوشانند. در آنجا چشمه‌ای به نام سلسبیل است. گرداگرد بهشتیان پسرانی جاودانی، همواره در گردش‌اند؛ پسرانی که در زیبایی همچون مروارید پراکنده در اطراف بهشتیان (برای خدمت) به نظر می‌آیند و چون خوب بنگری آن جایگاه با شکوه را عالَمی پرنعمت و حکومتی بی‌نهایت بزرگ از حیث بقا و وسعت خواهی یافت. بالاپوش ایشان دیبای سبز و استبرق (پارچه ضخیمی از جنس ابریشم و طلا) و زیورآلات ایشان دستبندهایی از نقره است و خدایشان آنان را شرابی طهور و گوارا می‌نوشاند: وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الأَرَائِكِ لا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِيرًا وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلا وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلا عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلا وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا[۷۹] در روایات، پاداش دنیوی اطعام، زیاد شدن روزی،[۸۰] دفع و رفع بلاها و بیمار‌ی‌ها،[۸۱] ایجاد محبّت [۸۲] و... دانسته شده است. در آیات وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۸۳]، كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ[۸۴]، وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۸۵] سختی معیشت را پیامد ترک اطعام یتیمان و مساکین برشمرده است.

در قرآن کریم ترک اطعام و حتی تشویق نکردن به آن، در کنار بی‌ایمانی به خدا قرار گرفته است: إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ[۸۶]، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۸۷] و این دو را از علایم اصحاب شمال بر شمرده است. وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ[۸۸]، وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ[۸۹]، يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ[۹۰] براساس آیات فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ [۹۱]، جهنّمیان بزهکار در پاسخ این پرسش که چه چیزی شما را به دوزخ کشانده گویند: از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را اطعام نمی‌کردیم. با یاوه‌گویان یاوه می‌گفتیم و روز پاداش (آخرت) را دروغ می‌شمردیم. طبق برخی روایات مراد از عدم اطعام در این آیه نپرداختن حقوق آل‌محمّد (ص) یعنی خمس است.

در این آیات عدم اطعام مساکین، ترک نماز و تکذیب آخرت سبب جهنّمی شدن شمرده شده است، چنان که در برخی از آیات، راندن یتیم و ترغیب نکردن دیگران به اطعام بینوایان خصلت کسی به شمار آمده که به روز قیامت و ثواب و عقاب باور ندارد: أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۹۲] ترک اطعام از ویژگی‌های کسانی است که از آیات الهی رویگردان بوده و کافرند، ازاین‌رو وقتی مؤمنان ایشان را به اطعام و انفاق تشویق‌می‌کنند با استهزا و نسبت دادن گمراهی آشکار، به مؤمنان می‌گویند: آیا اطعام کنیم کسی را که اگر خدا می‌خواست او را اطعام می‌کرد: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۹۳] قرآن کریم به تارکان اطعام یادآور می‌شود که تنگدستی و سختی معیشت آنان، پیامد دنیوی ترک اطعام و اکرام به یتیم و مسکین است: وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۹۴]، كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ[۹۵]، وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۹۶][۹۷] ترک اطعام دلیل بر پستی و خسیس بودن است؛ براساس روایتی از پیامبر (ص) ذیل آیه فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا [۹۸] اهل قریه‌ای که از اطعام و پذیرایی حضرت موسی و همراه وی سرباز زدند، مردمی پست بودند: فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا[۹۹][۱۰۰] گفته شده که این قریه دورترین نقطه زمین خدا از آسمان است؛[۱۰۱] یعنی اهل آن از رحمت خدا دورند[۱۰۲][۱۰۳]

اطعام در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

جدا از بحث میهمان نوازی و سیره و سنت دعوت به ضیافت در فرهنگ و سیره پیامبر که از آیات اطعام استفاده می‌شود، مراد بُعد اخلاقی و تربیتی میهمان رفتن در ارتباط با پیامبر است.

  1. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ[۱۰۴]

نکات:

در این آیه اطعام محمد به مؤمنان به صورت ولیمه ازدواجش با زینب» و ادب حضور در اطعام پیامبر مطرح گردیده است.

  1. بدون دعوت جایی نروید: لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ[۱۰۵].
  2. اگر دعوت شدید، بپذیرید. وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا[۱۰۶]
  3. پس از ضیافت آن چنان ننشینید که باعث اذیت و ناراحتی شود. فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا[۱۰۷]و گویی در آن جا جلسه گذاشتید، که پیامبر نمی‌تواند سخنی بگوید و حیا مانع می‌شود: وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ[۱۰۸][۱۰۹].

اطعام و ایثار اهل بیت

بر پایه احادیثی که در منابع شیعه و سنی آمده است[۱۱۰]، امیر مؤمنان (ع) و فاطمه زهرا (س) به همراه فضّه با نذر سه روز روزه، شفای امام حسن و امام حسین (ع) را از خدا‌طلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و قحطی سفره اهل‌بیت را خالی‌تر از همیشه ساخته بود[۱۱۱]، روز را به شب رساندند. در آن زمان فاطمه زهرا (س) برای همسایه یهودی کاری را با ریسیدن پشم به انجام می‌رساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و می‌توانست به کارِ افطار آید؛ اما تقدیر و آزمون الهی سرنوشت دیگری را رقم زد. هنوز لقمه‌ای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامی‌طلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد یتیمی‌از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره اهل‌بیت را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۱۲]. [۱۱۳] سرانجام، جبرئیل از سوی خداوند چنین هدیه آورد: وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۱۱۴] و از انگیزه این اطعام و بی اعتنایی اهل‌بیت به پاداش و ستایش مردمان چنین خبر داد: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۱۱۵][۱۱۶]

برخی گفته‌اند: سوره هل اتی مکی است[۱۱۷] و ازدواج امام علی (ع) و فاطمه (س) و تولد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در مدینه روی داده است، از این‌رو نمی‌توان انطباق آیات یاد شده را بر اهل‌بیت (ع) پذیرفت؛ ولی همان‌گونه که بسیاری از دانشمندان اهل سنت تأکید کرده‌اند در مکی یا مدنی بودن سوره هل اتی بین صاحب نظران اختلاف است[۱۱۸]، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه سوره یا آیات یاد شده را مدنی می‌دانند ـ حتی در میان اهل سنت ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح داده‌اند [۱۱۹]. از سوی دیگر، چه بسیار است سوره‌هایی که مکی نامیده می‌شود، در حالی که برخی از آیات آنها ـ به اتفاق مفسران ـ در مدینه نازل شده است و به طور کلی، سوره‌ای که اولین آیاتش در مکه فرود آمده است، هر چند آیات دیگری در مدینه به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام می‌گیرد[۱۲۰][۱۲۱]

اطعام در دانشنامه معاصر قرآن کریم

اِطعام مصدر باب افعال به معنی غذا دادن، سیر کردن و از ریشه «طَعم» به معنی غذا خوردن، خوردن و آشامیدن چشیدن است. طعام به معنی غذا، خوردنی یا نوشیدنی غلّات و حبوبات است. «استطعام» نیز به معنی غذا خواستن، درخواست خوراک نمودن می‌باشد. مشتقات اِطعام در قرآن کریم به صورت: یطعم يُطْعِمُونِ، یطعِمُو (ن)، تُطْعِمُونَ، نُطْعِمُ (مضارع)، اطعِمُوا (امر)؛ يطْعَم (مضارع مجهول) آمده است. طعام عبارت است از نان، خرما، گندم و یا سایر خوراکی‌ها مثل برنج و ذرت و امثال آنها و اطعام نیز، عبارت است از خورداندن چیز خوراکی.

واژه «طعم» با مشتقاتش جمعاً ۴۸ بار در قرآن ذکر شده است. اطعام از جمله صفات خدای متعال در قرآن بیان شده است: وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ[۱۲۲]؛ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ[۱۲۳]؛ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ[۱۲۴]. بنابراین «مُطعِم» یکی از صفات خداوند یکتا به حساب می‌آید.

در قرآن کریم، اطعام یکی از شاخه‌ها و مصادیق احسان و انفاق و نیکوکاری شمرده می‌شود و کسانی که مردم را به طعام دادن به مساکین ترغیب نمی‌کنند جزء دوزخیان شمرده شده‌اند. وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ[۱۲۵].

اولیا و انبیای الهی همگی اهل اطعام و دستگیری بینوایان و دارای صفت و خصلت میهمان‌نوازی بوده‌اند. آیات هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ[۱۲۶]، فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ[۱۲۷]، فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ[۱۲۸] و فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ[۱۲۹] بیانگر چنین حقیقتی است. این گونه آیات بیانگر خصلت میهمان‌نوازی پیامبران و حکایت از حُسن روابط عمومی آنان حتی با افراد ناشناس و میهمان‌های ناخوانده دارد.

داستان العام اهل بیت پیامبر اکرم (ص) در سوره انسان نمونه دیگر از خصلت سخاوت و فقیرنوازی اولیاء خدا دارد: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا[۱۳۰]، وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۱۳۱]، إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۱۳۲]، إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا[۱۳۳]

بنا به نقل اکثر مفسران شیعه و سنی، این آیات درباره فاطمه و علی و حسن و حسین و خادمه آنان نازل شده است که افطاری خود را به مسکین و اسیر و یتیم دادند. هر چند شأن نزول آیه درباره آن بزرگواران است، ولی می‌تواند تا روز قیامت، مصادیق فراوانی در هر زمانی داشته باشد و کسانی از روی اخلاص و اقتدا به اهل بیت (ع)، به اطعام و رسیدگی به بینوایان پردازند.

نکات مهمی که در این اطعام وجود دارد از جهت اعتقادی و اخلاقی حائز اهمیت فراوان است. علی بن ابراهیم از عبدالله بن میمون از امام صادق (ع) نقل کرده است: نزد فاطمه مقداری جو بود که از آن حلوایی به نام «عصیده» پختند. چون پخته و آماده شد و آن را سر سفره نزد خویش نهادند، مسکینی آمد و گفت: خدا رحمت‌تان کند، ما را از آنچه روزیتان نموده اطعام کنید. علی (ع) برخاست و یک سوم آن را به او داد. پس از اندکی یتیمی آمد و گفت: خدا رحمت‌تان کند، ما را از آنچه خدا روزی شما نموده اطعام کنید. باز علی (ع) یک سوم دیگر آن را به او داد. اندکی نگذشت که اسیری آمد و گفت: خدا رحمت‌تان کند، پس علی (ع) ثلت باقی را نیز به او بخشید و خود چیزی از آن نچشیدند. آن‌گاه خدای سبحان، آیه وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۱۳۴] را تا آیه وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا[۱۳۵] را درباره امیر مؤمنان (ع) نازل فرمود. البته مفهوم این آیه برای هر مؤمنی که چنین کاری کند، صادق و جاری است[۱۳۶].

همین روایت را سید هاشم بحرانی نقل کرده است[۱۳۷]، شیخ صدوق در کتاب «امالی» آن را با طول و تفصیل بیشتر و به گونه دیگری نقل نموده است[۱۳۸]. نعمت الله صالحی نجف آبادی ضمن نقل روایتی از تفسیر قمی و امالی صدوق به تحلیل و بررسی دقیق آنها پرداخته و به این نتیجه رسیده که: «مضمون نقل علی بن ابراهیم قمی مطلبی است کاملاً طبیعی و قابل قبول و هیچ گونه اشکال و ایرادی بر آن وارد نیست و ایثار امیر مؤمنان و خانواده‌اش را به بهترین وجهی اثبات می‌کند»[۱۳۹]. وی محتوای روایت صدوق را غریب و غیرطبیعی می‌داند و یازده اشکال بر آن وارد می‌کند که همگی قابل توجه‌اند و سرانجام می‌نویسد: «نقل علی بن ابراهیم هم سندش قابل اعتماد است و هم متن آن مطلبی است که کاملاً طبیعی و قابل قبول می‌باشد. نقل عطاء اگر چه متن آن عیبی ندارد، ولی سندش سالم نیست و نقل حسن بن مهران و مجاهد از ابن عباس و ابی صالح از ابن عباس که هر سه یکی است، نه سندش سالم است و نه متن آن قابل قبول است... در حقیقت نقل این داستان از اهل سنت به صورتی که در امالی صدوق و مناقب ابن‌شهرآشوب است از باب الزام طرف مقابل است نه از باب پذیرش نقل اهل سنت با همه خصوصیات آن. بر اساس این روایت، اطعام مسکین و یتیم و اسیر در یک شب واقع شده است. مراد از وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ این است که اهل بیت (ع) با آن‌که غذا را دوست داشتند به دیگران دادند. چنان که قرآن در مقام دیگر می‌فرماید: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ[۱۴۰] و نیز می‌فرماید: وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[۱۴۱].

علامه طباطبایی گوید: محبت اهل بیت به خداوند در آیه بعد مطرح شده که می‌گویند: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ[۱۴۲] و منظور از عَلَى حُبِّهِ علاقه به غذاست، که در این صورت، علاوه بر اخلاص، ایثار آنان نیز ثابت می‌شود.

نکته مهم دیگر این که در این ایثار - هر چند که ارزش مادی فوق‌العاده‌ای نداشت - عمل توحیدی و اخلاص، آن را برجسته و نمایان ساخت که خداوند این آیات را درباره آن نازل فرمود. ضمناً نشان می‌دهد که اگر آدمی در فکر نام و شهرت نباشد و عملی را از روی اخلاص انجام دهد خداوند آن را به نحوی ماندگار و جاودان خواهد ساخت. بنابراین، اطعام وقتی ارزش بیشتری دارد که شیء انفاق شده، مورد نیاز و علاقه انسان باشد: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا[۱۴۳].

کمک به دیگران، زمانی ارزش ویژه پیدا می‌کند که خالصانه و به دور از منت باشد. انسان‌های والا و بلند همت در مقابل اطعام و بخشش خود، نه تنها با زبان درخواست تشکر ندارند، بلکه در دل هم به فکر تمجید و تشکر نیستند. برای فرار از سختی و عبوس بودن روز قیامت، باید در دنیا در برابر مسکین و یتیم و اسیر، عبوس بودن و روی ترش کردن را رها نمود.

در قرآن کریم مسئله اطعام مساکین از طرق گوناگون مطرح شده است. از جمله وجوب اطعام فقیر به عنوان کفاره و فدیه وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۴۴]، فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۴۵]. اطعام بینوایان از طریق گوشت قربانی در هنگام حج لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۱۴۶] و وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۱۴۷]. اطعام فقیران از طریق دادن زکات مال و زکات فطره وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۴۸]، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۴۹]، وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۵۰]، وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ[۱۵۱]، وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ[۱۵۲] و همچنین اطعام کسانی که نفقه آنها بر انسان واجب است؛ مانند وجوب نفقه پدر و مادر در صورت ناتوانی و وجوب نفقه مادر بر پدروَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۱۵۳].

آثار اطعام بینوایان در دنیا سبب تقویت آنان و رفع خط فقر می‌شود و در آخرت عزت و سرافزاری اطعام‌کننده را به بار میآورد. در این باره آیات سوره انسان دلیلی روشن بر این مدعا است. و کیفر و عذاب شماری از دوزخیان به خاطر بی‌توجهی آنان به فقیران و عدم اطعام آنان است که آن روز علت دوزخی شدن‌شان را این‌گونه بیان می‌کنند: وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ[۱۵۴]. و چنین افرادی به گونه دیگر مورد سرزنش قرار گرفته‌اندوَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۵۵]، وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۱۵۶]، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۱۵۷]، كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ[۱۵۸]، وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ[۱۵۹]، فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا[۱۶۰] که نشان می‌دهد ترک اطعام به نیازمندان، نشانه پستی و خسیس بودن و تنگ‌چشمی است که چنین افرادی در نزد خدا و خلق او نکوهیده و بی‌شخصیت‌اند.

پیامبر اسلام (ص) فرموده است: «هر کس، هر مسلمانی را که گرسنه است سیر کند، روز رستاخیز از میوه‌های بهشت بدو بخوراند»[۱۶۱]

«سه کس را روز رستاخیز، هنگامی که سایه‌ای جز سایه عرش نیست در سایه آن جای دهند، کسی که صله رحم به جا بیاورد و زنی که با نبودن شوهر و مرگ او، فرزندانش را بپروراند و نیکو تربیت کند و کسی که غذایی فراهم آورد و به میهمان خود بخوراند و پذیرایی او را کامل کند»[۱۶۲].

«بر شما باد به نیکوگفتاری و بخشیدن طعام و خوراکی»[۱۶۳].

امام صادق (ع) فرموده است: «مِنْ مُوجِبَاتِ الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ إِطْعَامُ‏ الطَّعَامِ‏ السَّغْبَانَ‏»، یکی از موجبات بهشت و آمرزش، اطعام گرسنه است، سپس این آیه را تلاوت فرمود أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ[۱۶۴][۱۶۵][۱۶۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج ۸، ص ۱۶۶، «طعم»؛ لغت نامه، ج ۲، ص ۲۴۵۰، «اطعام»
  2. لسان‌العرب، ج ۸، ص ۱۶۴؛ تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۳۷، «طعم»
  3. لسان‌العرب، ج ۸، ص ۱۶۴.
  4. مقاییس‌اللغه، ج ۳، ص ۴۱۱؛ لسان‌العرب، ج ۸، ص ۱۶۴؛ ترتیب‌العین، ص ۴۸۸، «طعم»
  5. مفردات، ص ۵۱۹؛ لسان‌العرب، ج ۸، ص ۱۶۴، «طعم»
  6. خراسانی، محمد، مقاله «اطعام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  7. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  8. فتح‌القدیر، ج ۵، ص ۲۸۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۷؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۳۴.
  9. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم. پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند. و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد. در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی» سوره انسان، آیه ۸-۱۳.
  10. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  11. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۳۴؛ زادالمسیر، ج ۸، ص ۳۵۳.
  12. «اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟» سوره انعام، آیه ۱۴.
  13. «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند» سوره قریش، آیه ۳.
  14. «همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.
  15. «و همان که به من می‌خوراند و می‌نوشاند» سوره شعراء، آیه ۷۹.
  16. الفرقان، مج ۹، ج ۷، ص ۳۵۷.
  17. «و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
  18. «بی‌گمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت» سوره حاقه، آیه ۳۳.
  19. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  20. «آزاد کردن برده‌ای است» سوره بلد، آیه ۱۳.
  21. «یا خوراک دادن در روز گرسنگی،» سوره بلد، آیه ۱۴.
  22. الکشاف، ج ۴، ص ۷۵۶.
  23. «آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به (گوش) تو رسیده است؟ هنگامی که بر او وارد شدند و درود گفتند، او نیز درود گفت (و پنداشت) گروهی ناشناسند. آنگاه (پنهان از مهمانان) نزد خانواده‌اش رفت و گوساله‌ای فربه (که بریان کرده بود) آورد» سوره ذاریات، آیه ۲۴-۲۶.
  24. «آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند،» سوره فجر، آیه ۱۱.
  25. سبل‌الهدی، ج ۱، ص ۳۰۶.
  26. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  27. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم. پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند. و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد. در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی. و سایه‌سارهای آن، نزدیک آنها و میوه‌های آن بسیار در دسترس است. و گرد آنان آوندهایی سیمین و جام‌هایی بلورین می‌چرخانند. بلورهایی سیمگون که آنها را (ساقیان) به اندازه پیموده‌اند. و در آنجا به آنان پیاله‌ای می‌نوشانند که آمیخته آن زنجبیل است. از چشمه‌ای که آنجاست به نام سلسبیل. و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان می‌گردند که چون بنگریشان، می‌پنداری که مرواریدهایی پراکنده‌اند. و چون بدان جا بنگری نعمت و پادشاهی بیکرانی می‌بینی. بر تن آنان جامه‌هایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراسته‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک می‌نوشاند. بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۸-۲۲.
  28. کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۳۱۹ـ۳۲۱؛ البرهان، ج ۵، ص۵۴۶ـ۵۴۷؛ روح‌المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۷۰.
  29. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  30. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
  31. «بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم. پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند. و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد. در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی. و سایه‌سارهای آن، نزدیک آنها و میوه‌های آن بسیار در دسترس است. و گرد آنان آوندهایی سیمین و جام‌هایی بلورین می‌چرخانند. بلورهایی سیمگون که آنها را (ساقیان) به اندازه پیموده‌اند. و در آنجا به آنان پیاله‌ای می‌نوشانند که آمیخته آن زنجبیل است. از چشمه‌ای که آنجاست به نام سلسبیل. و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان می‌گردند که چون بنگریشان، می‌پنداری که مرواریدهایی پراکنده‌اند. و چون بدان جا بنگری نعمت و پادشاهی بیکرانی می‌بینی. بر تن آنان جامه‌هایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراسته‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک می‌نوشاند. بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۱۰-۲۲.
  32. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم. پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند. و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد. در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی. و سایه‌سارهای آن، نزدیک آنها و میوه‌های آن بسیار در دسترس است. و گرد آنان آوندهایی سیمین و جام‌هایی بلورین می‌چرخانند. بلورهایی سیمگون که آنها را (ساقیان) به اندازه پیموده‌اند. و در آنجا به آنان پیاله‌ای می‌نوشانند که آمیخته آن زنجبیل است. از چشمه‌ای که آنجاست به نام سلسبیل. و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان می‌گردند که چون بنگریشان، می‌پنداری که مرواریدهایی پراکنده‌اند. و چون بدان جا بنگری نعمت و پادشاهی بیکرانی می‌بینی. بر تن آنان جامه‌هایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراسته‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک می‌نوشاند. بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۸-۲۲.
  33. «یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمینگیر، آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند. آنان، خجستگانند» سوره بلد، آیه ۱۴-۱۸.
  34. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵؛ ج ۳، ص ۴۰۲؛ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۸.
  35. «یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۴-۱۶.
  36. خراسانی، محمد، مقاله «اطعام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  37. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
  38. الفرقان، ج ۲۹، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.
  39. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  40. «هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.
  41. تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۸۴؛ الفرقان، ج ۲۹، ص ۳۱۰.
  42. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  43. «و كسانى كه پيش از آمدن مهاجران در ديار خود بوده ‏اند و ايمان آورده ‏اند، آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كرده ‏اند دوست مى‏ دارند. و از آنچه مهاجران را داده مى‏ شود در دل احساس حسد نمى ‏كنند، و ديگران را بر خويش ترجيح مى‏ دهند هر چند خود نيازمند باشند و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند.» سوره حشر، آیه ۹.
  44. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  45. «یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۴-۱۶.
  46. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۰؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۸۴.
  47. الکافی، ج ۲، ص ۲۰۱؛ کنزالعمال، ج ۹، ص ۲۴۳؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۸۴.
  48. خراسانی، محمد، مقاله «اطعام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  49. «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
  50. «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.
  51. «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  52. جواهرالکلام، ج۳۳، ص۲۶۲؛ زبده‌البیان، ص۶۳۱.
  53. جواهرالکلام، ج ۳۳، ص ۲۶۶؛ مسالک‌الافهام، ج ۳، ص ۱۵۷.
  54. «ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید و هر کسی به عمد آن را بکشد، کیفرش چهارپایی است همگون آنچه کشته است، چنانکه دو (گواه) دادگر از خودتان بر (همگونی) آن (با شکار) حکم کنند، قربانی‌یی که به (قربانگاه) کعبه برسد؛ یا کفّاره‌ای است برابر با اطعام مستمندان یا همچند آن (شصت روز) روزه تا کیفر کار خود را بچشد؛ خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.
  55. جامع البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۵۸؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۷۹.
  56. مجمع‌البیان، مج ۳، ص ۳۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۰۳؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۲۶۴.
  57. الکشاف، ج ۱، ص ۶۷۸؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۲۷۱.
  58. مسالک الافهام، ج ۲، ص ۲۷۲؛ المیزان، ج ۶، ص ۱۴۰.
  59. «روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر می‌تابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.
  60. زبده‌البیان، ص۲۱۲ـ۲۱۳؛ البرهان، ج۱، ص ۳۸۷؛ مسالک‌الافهام، ج ۱، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۱.
  61. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  62. التبیان، ج۲، ص ۱۵۸؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۱۹.
  63. خراسانی، محمد، مقاله «اطعام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  64. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  65. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
  66. الکشاف، ج ۳، ص ۱۵۸؛ زبدة البیان، ص ۳۰۱.
  67. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  68. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  69. «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمی‌انگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸.
  70. «و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.
  71. الکشاف، ج ۴، ص ۸۰۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۳۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۶۸.
  72. التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۱۳؛ روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۳۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۶۸.
  73. «و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
  74. بحارالانوار، ج ۶، ص ۹۶.
  75. «خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  76. احکام‌القرآن، ج۱، ص۵۵۶؛ التبیان، ج۲، ص ۲۵۶.
  77. خراسانی، محمد، مقاله «اطعام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  78. شواهدالتنزیل، ج ۲، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۶.
  79. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم. پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند. و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد. در آن، بر تخت‌ها پشت می‌دهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی می‌بینند و نه سرمایی. و سایه‌سارهای آن، نزدیک آنها و میوه‌های آن بسیار در دسترس است. و گرد آنان آوندهایی سیمین و جام‌هایی بلورین می‌چرخانند. بلورهایی سیمگون که آنها را (ساقیان) به اندازه پیموده‌اند. و در آنجا به آنان پیاله‌ای می‌نوشانند که آمیخته آن زنجبیل است. از چشمه‌ای که آنجاست به نام سلسبیل. و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان می‌گردند که چون بنگریشان، می‌پنداری که مرواریدهایی پراکنده‌اند. و چون بدان جا بنگری نعمت و پادشاهی بیکرانی می‌بینی. بر تن آنان جامه‌هایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراسته‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک می‌نوشاند. بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۸-۲۲.
  80. الکافی، ج۶، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۶۲، ۳۶۸.
  81. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۷۹، ۳۸۶.
  82. بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۴۴۹.
  83. «و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت،» سوره فجر، آیه ۱۶.
  84. «نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمی‌دارید،» سوره فجر، آیه ۱۷.
  85. «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمی‌انگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸.
  86. «بی‌گمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت» سوره حاقه، آیه ۳۳.
  87. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  88. «و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.
  89. «و نمی‌دانستم که حسابم چیست» سوره حاقه، آیه ۲۶.
  90. «کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۷.
  91. «که در بهشت‌هایی به سر می‌برند، از هم می‌پرسند از گناهکاران، چه شما را به دوزخ درآورد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم، و با پریشانگویان، پریشانگویی می‌کردیم. و روز جزا را دروغ می‌شمردیم» سوره مدثر، آیه ۴۰-۴۶.
  92. «آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ می‌شمارد دیده‌ای؟ او همان کسی است که یتیم را می‌راند. و (مردم را) به سیر کردن مستمند برنمی‌انگیزد» سوره ماعون، آیه ۱-۳.
  93. «و چون به آنان بگویند که از آنچه خداوند روزیتان کرده است ببخشید، کافران به مؤمنان می‌گویند: آیا به کسی خوراک دهیم که اگر خداوند می‌خواست بدو خوراک می‌داد؟ شما جز در گمراهی آشکاری به سر نمی‌برید» سوره یس، آیه ۴۷.
  94. «و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت،» سوره فجر، آیه ۱۶.
  95. «نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمی‌دارید،» سوره فجر، آیه ۱۷.
  96. «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمی‌انگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸.
  97. التبیان، ج ۱۰، ص ۳۴۶.
  98. «آنان از پذیرایی ایشان خودداری کردند» سوره کهف، آیه ۷۷.
  99. «باز راه افتادند تا هنگامی که به مردم شهری رسیدند از مردمش خوراک خواستند، اما آنان از پذیرایی ایشان خودداری کردند؛ سپس دیواری در آن (شهر) یافتند که می‌خواست فرو افتد، (خضر) آن را استوار کرد، (موسی) گفت: اگر می‌خواستی برای آن مزدی دریافت می‌داشتی» سوره کهف، آیه ۷۷.
  100. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۷۵۱؛ روح‌المعانی، مج ۹، ج ۱۶، ص ۸.
  101. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۱۸؛ البرهان، ج ۸، ص ۱۶۳.
  102. جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۵۷.
  103. خراسانی، محمد، مقاله «اطعام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  104. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  105. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  106. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  107. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  108. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  109. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۲۹.
  110. الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۷۰‌؛ روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹‌، ۲۷۱.
  111. بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.
  112. «و كسانى كه پيش از آمدن مهاجران در ديار خود بوده ‏اند و ايمان آورده ‏اند، آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كرده ‏اند دوست مى‏ دارند. و از آنچه مهاجران را داده مى‏ شود در دل احساس حسد نمى ‏كنند، و ديگران را بر خويش ترجيح مى‏ دهند هر چند خود نيازمند باشند و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند.» سوره حشر، آیه ۹.
  113. بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.
  114. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  115. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
  116. ر. ک. یوسفیان، حسن، مقاله «اهل بیت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.
  117. منهاج‌السنه، ج‌۲، ص‌۱۱۷.
  118. روح المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۵۸.
  119. تفسیر الخازن، ج‌۴، ص‌۳۳۷؛ الغدیر، ج‌۳، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۱.
  120. بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۵۶؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۳۱.
  121. ر. ک. یوسفیان، حسن، مقاله «اهل بیت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.
  122. «و اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟» سوره انعام، آیه ۱۴.
  123. «و همان که به من می‌خوراند و می‌نوشاند» سوره شعراء، آیه ۷۹.
  124. «همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.
  125. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت او را امروز در اینجا دوستی نیست و خوراکی جز چرکاب ندارد» سوره حاقه، آیه ۳۴-۳۶.
  126. «آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به (گوش) تو رسیده است؟» سوره ذاریات، آیه ۲۴.
  127. «هنگامی که بر او وارد شدند و درود گفتند، او نیز درود گفت (و پنداشت) گروهی ناشناسند» سوره ذاریات، آیه ۲۵.
  128. «آنگاه (پنهان از مهمانان) نزد خانواده‌اش رفت و گوساله‌ای فربه (که بریان کرده بود) آورد» سوره ذاریات، آیه ۲۶.
  129. «و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمی‌شود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم» سوره هود، آیه ۷۰.
  130. «به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است» سوره انسان، آیه ۷.
  131. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  132. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
  133. «بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم» سوره انسان، آیه ۱۰.
  134. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  135. «بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۲۲.
  136. تفسیر القمی، ج۲، ۳۹۰-۳۹۱.
  137. البرهان، ج۸، ص۱۷۷.
  138. ترجمه امالی، صدوق، ۲۵۶-۲۶۲.
  139. تأثیر روایات در تفسیر و فهم قرآن، ۱۷۳.
  140. «هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید» سوره آل عمران، آیه ۹۲.
  141. «و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.
  142. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم» سوره انسان، آیه ۹.
  143. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم» سوره انسان، آیه ۹-۱۰.
  144. «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
  145. «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.
  146. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  147. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
  148. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  149. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  150. «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمی‌انگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸.
  151. «و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.
  152. «و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
  153. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  154. «و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم» سوره مدثر، آیه ۴۴.
  155. «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
  156. «و چون به آنان بگویند که از آنچه خداوند روزیتان کرده است ببخشید، کافران به مؤمنان می‌گویند: آیا به کسی خوراک دهیم که اگر خداوند می‌خواست بدو خوراک می‌داد؟ شما جز در گمراهی آشکاری به سر نمی‌برید» سوره یس، آیه ۴۷.
  157. «و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت،» سوره فجر، آیه ۱۶.
  158. «نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمی‌دارید،» سوره فجر، آیه ۱۷.
  159. «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمی‌انگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸.
  160. «باز راه افتادند تا هنگامی که به مردم شهری رسیدند از مردمش خوراک خواستند، اما آنان از پذیرایی ایشان خودداری کردند؛ سپس دیواری در آن (شهر) یافتند که می‌خواست فرو افتد، (خضر) آن را استوار کرد، (موسی) گفت: اگر می‌خواستی برای آن مزدی دریافت می‌داشتی» سوره کهف، آیه ۷۷.
  161. نهج الفصاحه، ح۱۰۳۶.
  162. نهج الفصاحه، ح۱۲۲۰.
  163. نهج الفصاحه، ح۱۹۶۸.
  164. «یا خوراک دادن در روز گرسنگی،» سوره بلد، آیه ۱۴.
  165. المحاسن، ج۲، ۳۸۹.
  166. کوشا، محمد علی، مقاله «اطعام»، دانشنامه معاصر قرآن کریم