نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۰۳ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
رابطه علمالکتاب با علم معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«این دسته از احادیث تصریح دارد که امامان(ع) تمام آنچه را در قرآن مجید هست میدانند تا آنجا که امام صادق (ع) میفرماید:« « وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا يَكُونُ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء»[۱]
آیا محقق جستجوگر پس از دیدن چیزی باز هم برای آن دلیل میطلبد! آیا مراد از علم به کتاب خدا که در آن بیان هرچیزی هست، اعم از اخبار آسمان و زمین و آنچه بوده و هست، تنها علم به احکام یا موضوعات آنهاست، نه رویدادها و اعمال و حوادث گذشته یا آیندۀ عالم؟ و آیا هیچ صاحب دانش یا دارای ذوقی این بیان را بر آن مرداد حمل میکند؟ و آیا بیانی صریحتر از این برای آگاهی از شؤون گذشته، حال و آیندۀ عالم سراغ دارید؟»[۲]
«منظور از کتاب، قرآن کریم است، و معناى آن این است که هر کس این کتاب را فرا گرفته و بدان عالم گشته و در آن تخصص یافته باشد، او گواه است بر اینکه قرآن از ناحیه خداست، و من هم که آورنده آنم فرستاده خدایم، در نتیجه خاتمه سوره به ابتداء آن برمىگردد، که فرموده بود: ﴿﴿ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِيَ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُون﴾﴾[۳]و آخر سوره به اول آن و همچنین به وسط آن عطف مىشود که فرمود:﴿﴿ أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾﴾[۴] و این گفتار از خداى سبحان در حقیقت یارى کردن قرآن و دفاع از آن است، در قبال توهینى که کفار از آن کرده، و مکرر گفتند:﴿﴿ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ﴾﴾[۵]
البته براى افاده این معنا جا داشت که صریحاً متعرض وضع قرآن شده بفرماید قرآن بزرگترین آیت بر رسالت است، و لیکن فرمود:﴿﴿ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾[۶]تا این غرض را ایفاء کرده باشد، و از بزرگترین شواهد این معنایى که براى آیه کردیم این است که آیه شریفه مثل بقیه آیات این سوره در مکّه نازل شده است[۷].
«در احادیث بسیاری که از طریق شیعه و سنی نقل شده میخوانیم که از رسول خدا(ص) معنى ﴿﴿وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ را پرسیدند، فرمود: او وصى برادرم سلیمان بن داوود بود، دوباره می پرسند: ﴿﴿وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ کیست؟ فرمود: او برادرم على بن ابى طالب(ع) است. بنابراین امیر المؤمنین علی (ع) علم الکتاب را داراست که علم کلی است؛ نه مانند علم من الکتاب که علم جزئی را گویند[۸]»[۹].
«قرآن مجید، علم الکتاب را اقیانوسی از دانش میداند که اسرار هستی در آن نهان است، مثلاً در یکجا میفرماید:﴿﴿ وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۱۰] و در جای دیگر میفرماید:﴿﴿ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۱۱] و در جای دیگر به طور واضح میفرماید: کلیدهای غیب نزد خداوند است، به جز او کسی از آن آگاه نیست، او میداند آنچه در خشکی و دریاست، هیچ برگی بر زمین نمیافتد؛ مگر اینکه میداند، هیچ دانهای در تاریکی زمین و هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر اینکه در کتابی واضح قرار دارد. ﴿﴿ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۱۲] و بالأخره برای اینکه به عظمت این علم الکتاب بیشتر آگاه شویم، نگاهی میاندازیم به داستان حضرت سلیمان(ع) و بلقیس که در قرآن مجید آمده است. در این جریان، حضرت سلیمان(ع) از اطرافیان خود پرسید: کدام یک از شما تخت بلقیس را قبل از اینکه او و افرادش بیایند نزد من حاضر میکند؟ یکی از جنّیان گفت: من آن تخت را قبل از اینکه شما از جای خود برخیزی حاضر میکنم! در این میان قرآن میگوید: کسی که در نزد او دانشی بود ﴿﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾[۱۳] گفت: من آن را زودتر از به هم خوردن پلک چشم تو، حاضر میکنم و این کار را کرد.
توجه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از اهل البیت(ع) ذکر شده است که فرمودند: «دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا!!»[۱۴]. آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب امام صادق(ع) مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از امام صادق(ع) شنیدند که میفرمود: «من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید:﴿﴿ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۱۵][۱۶].
روایات اهل بیت(ع) قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، امیرالمؤمنین(ع) و پس از او ائمه اطهار(ع)، از اولاد معصومان او میباشند. پیامبر اکرم(ص) به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم علی بن ابیطالب(ع) است. [۱۷]. و امام صادق(ع) در حدیث صحیح فرمود: «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين(ع)[۱۸]. امام(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی در مورد موسی(ع) فرمود: ﴿﴿ وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً ﴾﴾[۱۹] و نفرمود: تمامی موعظهها را و در مورد عیسی(ع) فرمود: ﴿﴿ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ ﴾﴾[۲۰] تا عیسی برای شما برخی از موارد اختلاف را بیان کند و نفرمود: همه آن را، اما در مورد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ﴿﴿ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾[۲۱] و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: ﴿﴿ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۲۲] آنگاه حضرت صادق(ع) فرمود: «علم این کتاب با این عظمت نزد علی(ع) است [۲۳].».[۲۴]
«امام، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر میکند و از آن برای جامعیت وجود پیامبر اسلام(ص) بهره میگیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."[۲۹] اینکه برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمامتر و برخی ناقص است و برخی ناقصتر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از عالم غیب الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.[۳۰]امام خمینی پس از این زمینهسازیها و با توجه به این که وی پیامبر خاتم(ص) را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه پیامبران را مظهر اسامی چون: رحمن و... میدانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن پیامبر اکرم(ص) است میفرماید: "ولی انسان کامل از آنجا که کون جامع و آیینه تمامنمای همه اسما و صفات الهیه است از اینرو، تمامترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتابهای الهی در آن است". [۳۱] به نظر میرسد که آیینه تمام نما بودن پیامبر اکرم(ص) به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از علم لدنی و یا علم غیب است که خداوند به او افاضه کرده است و پیامبر(ص) کتاب الهی است که همه کتابهای الهی و همه آنچه را انبیای الهی آوردهاند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و پیامبران هر کدام بهاندازهای که حقنما و مرئات عالم غیب هستند، بههمان میزان از علم لدنی الهی برخوردارند و پیامبر خاتم(ص) از همه جامعتر و علم او نیز محیطتر از علوم همه است» [۳۲].
«روایت آورده که از وجود اسم اعظم و علم الکتاب نزد امامان(ع) خبر میدهد. وی در توضیح ماهیت و حروف اسم اعظم هم، ۱۰ روایت نقل کرده که طبق آنها، اسم اعظم خداوند ۷۳ حرف دارد که ۷۲ حرفش نزد امامان(ع) و ۱ حرف آن مختص خدا و نزد او محفوظ است. وی دربارۀ علم الکتاب هم، ذیل آیۀ ۴۳ سورۀ رعد نقل میکند که امام صادق(ع) فرمود: «منظور از ﴿﴿ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾[۳۳] ماییم و علی(ع) اولین و بهترین ما و با فضیلتترین ماست». شیخ صدوق معتقد است اسمای اعظم الهی، در حروف مقطعۀ قرآن قرار دارد و در اختیار کسانی قرار میگیرد که به وسیلۀ آنها بتوانند بر حقانیت خود دلیل بیاورند»[۳۴].
«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت رسول خدا(ص) کسی است که دارای علم الکتاب است. روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را امام علی(ع) و ائمه معصومین(ع) دانستهاند. یکی از آنها روایتی است که ابو سعید خدری از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند و میگوید: «از پیامبر(ص) درباره ﴿﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ ﴾﴾[۳۵] پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بود آصف بن برخیا. عرض کردم: از چه کسی سخن میگوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم علی بن ابیطالب(ع) است. برید بن معاویه از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیة مورد بحث فرمود «مقصود ما اهلبیت(ع) هستیم و علی(ع) اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا(ص) است». این آیه را وقتی در کنار آیة ﴿﴿وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابِ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۳۶]، قرار دهیم، ابعاد علوم اهل بیت(ع) که مطابق روایات، مصداق ﴿﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾[۳۷] هستند، تا حدودی روشن میشود. در برخی روایات، ائمه(ع)، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زدهاند و فرمودهاند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد «آصف» بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان(ع) هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است. [۳۸][۳۹].
«اولین منبع علم ائمه(ع) به حقیقت کتاب خداوند است که ائمه معصومین(ع) در حالات مختلف از آن استفاده میکردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در لوح محفوظ و کتاب مبین نهفته است و تنها انسانهایی به حقیقت آن راه پیدا میکنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. ائمه(ع) با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمیتوانند آن را پیدا کنند، دست یافته اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونهای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی میدانند. قرآن مجید میفرماید: ﴿﴿ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾[۴۰] از این آیه استفاده میشود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست[۴۱].
«قرآن فرموده: ﴿﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ﴾﴾[۴۲] در اینکه مصداق ﴿﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ چه کسی میباشد تفاسیر مختلف و مصادیق متعددی بیان شده است که حضرت علامه آن مصادیق را تلویحا مورد نقد و بررسی قرار داده است لکن نکتهای که باید عرض بنمایم این است که تمامی مصادیق مذکور با مسئله کامل بودن علم امام قابل تطبیق است مگر تفسیر جناب زمخشری در کشاف که گفتهاند منظور از ﴿﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ خداوند متعال میباشد، که بطلان این نظر با فرمایشات جناب علامه معلوم گردید. اما مصادیق دیگری که برای آن ذکر شده است هیچکدام با اصل بحث امامت و علم امام ناسازگار نیست.اما سؤال اینجاست که چگونه میتوان از آیه مذکور علم امام را ثابت و محدوده آن را مشخص کرد؟ در پاسخ باید بگوئیم که کسی که علم کتاب نزد اوست یا امام است یا غیر امام اگر بگوییم که این علم نزد امام است که مدعا ثابت و مطلوب حاصل شده است و آن علم بیحد و حصر امام است و اگر چنین علمی که صاحب آن علم میتواند گواه بر نبوت محمد مصطفی(ص) باشد و شهادت او در کنار شهادت خدا قرار گیرد نزد غیر امام باشد پس باید بگوییم که علم امام باید بسیار بالاتر از علم الکتاب باشد یا در حد او زیرا دانستیم که امام بالاترین مخلوقات و برترین ایشان از هر حیث میباشد و معنا ندارد که علم کسی از علم امام که برتر از اوست بیشتر باشد و الا لازم میآمد که او امام باشد نه آن کس که ما او را امام فرض کردهایم»[۴۳].
«در احادیث متعددی که در کتب اهل سنت و شیعه نقل شده چنین میخوانیم که: ابو سعید خدری میگوید از رسول خدا(ص) معنی ﴿﴿الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم ﴿﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ کیست؟ فرمود: «ذلک اخی علی بن ابیطالب» «او برادرم علی بن ابیطالب است»؛[۴۴] با توجه به اینکه "علم من الکتاب" که در مورد "آصف" آمده علم جزئی است، و "علم الکتاب" که در مورد حضرت علی(ع) آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی «آصف» و علی(ع) روشن میگردد. از سوى سوم در آیه ۸۹ سوره نحل مىخوانیم: ﴿﴿وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَابِ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۴۵] روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به فرمان خدا آگاه گردد»[۴۶].
↑به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا انجامش میدانم، چنان که گوئی در دست من است. خبر آسمان و خبر زمین در قرآن است و نیز خبر گذشته و آینده، خدای عزّوجلّ فرماید: «بیان هر چیز در آن هست؛ اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجة، باب «انه لم یجمع القرآن کله الا الائمه» حدیث چهارم.