اولین مسلمانان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نخستین کسی که به رسول اکرم (ص) ایمان آورد امیرمؤمنان (ع) و خدیجه (س) بودند. علی (ع) فرمود: "هیچ‌ کس پیش از من به پذیرش دعوت حق نشتافت".

مقدمه

در هر انقلابی پیش‌گامانی هستند که پایه‌های نهضت بر دوش آنان قرار می‌گیرد. آنها در واقع، وفادارترین عناصر انقلابی‌اند؛ زیرا هنگامی که پیشوا و رهبرشان از هر جهت تنهاست، گرد او را می‌گیرند و با اینکه از جهات مختلف در فشارند و انواع خطرها از هر طرف آنها را احاطه کرده، دست از یاری و فداکاری، برنمی‌دارند. در آغاز اسلام نیز مانند هر انقلاب دیگری، پیش‌گامان و مؤمنان نخستین، با مشکلات فراوانی روبه‌رو بودند. آنها شکنجه و آزار می‌شدند، ناسزا می‌شنیدند، متهم می‌شدند، به زنجیر کشیده می‌شدند و کشته می‌شدند؛ اما با اراده‌ای آهنین و عزمی راسخ و ایمانی استوار، در این راه گام نهادند و به استقبال خطرها رفتند.

نخستین مسلمان

در آغاز بعثت، رسول خدا (ص) سه سال، مردم را مخفیانه به دین اسلام دعوت می‌کرد. در این مدت فقط چند نفر از خاندان حضرت به دین اسلام گرویده بودند که در صدر آنها امیرمؤمنان (ع) و خدیجه (س) قرار داشتند. محدثان و مورخان وفادار، همگی بر این مطلب تأکید کرده‌اند که نخستین زن مسلمان، خدیجه (س)، همسر وفادار و فداکار پیامبر (ص) بود.

در بین مردان نیز، همه دانشمندان و مفسران شیعه، به اتفاق گروهی عظیم از دانشمندان اهل سنت، علی (ع) را نخستین کسی می‌دانند که دعوت پیامبر (ص) را اجابت کرد. شهرت این موضوع در میان دانشمندان، به حدی است که جمعی از آنان، ادعای اجماع و اتفاق بر آن کرده‌اند؛ از جمله قرطبی در کتاب تفسیرش از حاکم نیشابوری نقل کرده است: "در بین مورخان و سیره‌نگاران در اینکه علی بن ابی‌طالب (ع) نخستین کسی است که اسلام آورده، اختلافی نیست. آنان تنها در بلوغش اختلاف کرده‌اند"[۱][۲].

ابوجعفر اسکافی معتزلی نیز آورده است: "عموم مردم نقل کرده‌اند که افتخار اول مسلمانی از آن علی (ع) است"[۳]. اجماعات دیگری را نیز علمای دیگر، نقل کرده‌اند. آنان بر این امر تأکید می‌ورزند که حضرت علی (ع) نخستین کسی بوده که اسلام آورده است[۴]. روایات نقل‌ شده در همین زمینه از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع) و دیگر صحابه و تابعین نیز خود، شاهدی دیگر بر این مدعاست.

گروهی از دانشمندان اهل سنت، از پیامبر (ص) نقل کرده‌اند که آن حضرت دست علی (ع) را گرفت و فرمود: "علی (ع) اول کسی است که به من ایمان آورد و اول کسی است که با من بیعت کرد و اوست صدیق اکبر"[۵].

نیز از ایشان روایت شده است: « هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمِنْ بِي وَ صدقني وَ صَلَّى مَعِي»[۶] و « أَوَّلُكُمْ وُرُوداً عَلَيَّ الْحَوْضَ أَوَّلُكُمْ إِسْلَاماً عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»[۷].

علی (ع) نیز فرمود: "هیچ‌ کس پیش از من به پذیرش دعوت حق نشتافت"[۸]. وی در حوادث و وقایع زمان حکومتش، به ویژه در جنگ صفین نیز، بارها در جمع عده بسیاری از صحابه و تابعین، این امر را یادآوری کرد و به این فضیلتش احتجاج کرد و احدی از دشمنانش آن را انکار و در آن تشکیک نکرد و این منصب را به دیگری منتسب نساخت[۹]. صحابه و تابعین نیز بر این امر صحه گذاشتند[۱۰]. بسیاری از آنان در احتجاجات و مکتوباتشان با معاویه، همواره بر این امر تأکید می‌ورزیدند که وی اول کسی است که اجاب و اناب و وافق و أسلم برسول الله (ص)[۱۱].

مسعودی در مروج الذهب نقل می‌کند: "بسیاری از مردم بر این عقیده‌اند که علی بن ابی طالب (ع)، هرگز به خدا شرک نورزید تا از نو اسلام بیاورد؛ بلکه او در همه کارهایش پیرو پیامبر (ص) بود و به او اقتدا می‌کرد. به همین حال بود تا اینکه بالغ شد و خداوند او را همچون پیامبرش هدایت کرد و از لغزش‌ها مصون نگه داشت"[۱۲][۱۳]

رد نخستین مسلمان بودن ابوبکر

عده‌ای از مؤرخان و سیره‌نویسان، زید بن حارثه یا ابوبکر را نخستین مسلمان شمرده‌اند[۱۴]؛ اما این اقوال به دلایلی افزون بر دلایل فوق، مردود است:

  1. همان‌گونه که گروهی از اهل سنت، در برخی از روایات خود، بدان اشاره کرده‌اند، ابوبکر پنجاهمین نفری بود که اسلام آورد[۱۵].
  2. از اسماء دختر ابوبکر نقل شده است که چون پدرم اسلام آورد، به خانه آمد، همه ما اسلام آوردیم. عایشه نیز اسلام آورد، در حالی که کوچک بود[۱۶]. این روایت، دلیل دیگری بر تأخر اسلام ابوبکر است؛ چرا که زمان تولد عایشه سال پنجم پس از بعثت، معلوم و معروف است.
  3. به قول دانشمند معروف، ابوجعفر اسکافی معتزلی، اگر ابوبکر در اسلام سبقت داشته است، چرا خودش به این موضوع به منزله یک فضیلت در هیچ موقعیتی از جمله در سقیفه، احتجاج و استدلال نکرده است و هیچ‌یک از صحابه هوادار او نیز چنین ادعایی را مطرح نکرده‌اند[۱۷].

افزون بر آن، روایات تاریخی دیگری نیز نقل شده است که حاکی از متأخر بودن ایمان او از علی (ع) و خدیجه و... بوده است[۱۸]. گویا این ادعا به دوران پس از خلافت خلفای اربعه می‌رسد و بعد از شهادت علی (ع) وضع شده است. چه بسا معاویه دستور این کار را داده و در تمام سرزمین‌های اسلامی پخش کرده باشد[۱۹].

علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتابش الصحیح من سیرة النبی الأعظم با دلایلی مفصل به این موضوع پرداخته و علی (ع) را اول مسلمان شمرده است[۲۰][۲۱]

نخستین مسلمانان

پس از امیرالمؤمنین (ع) و خدیجه (س)، جعفر بن ابی‌طالب اسلام آورد[۲۲]. شیخ صدوق در امالی از رسول خدا (ص) نقل کرده است که جعفر، پیش از اسلام نیز موحد بوده و هیچ‌گاه بت نپرستیده است[۲۳]، پس از جعفر، زید بن حارثه ایمان آورد[۲۴]، فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان (ع) نیز، دومین زنی بود که اسلام را پذیرفت[۲۵]، ابوذر غفاری[۲۶]، عمر بن عنبسه اسلمی[۲۷] خالد بن سعید[۲۸]، عتبة بن غزوان[۲۹]، حمزة بن عبدالمطلب[۳۰] و عبیدة بن حارث[۳۱] نیز از پیشگامان پذیرش اسلام شمرده شده‌اند. ابن‌اسحاق در کتابش، هشت نفر را با عنوان مسلمانان نخستین، مطرح کرده است که درباره شماری از آنان اختلاف است، و از همین رو، گروهی از مؤرخان و محققان با او مخالفت کرده و گزارش وی را نپذیرفته‌اند[۳۲].

دیگر مسلمانانی که مؤرخان و سیره‌نویسان، آنان را نخستین مسلمانان شمرده‌اند، عبارت‌اند از: خباب بن أرت[۳۳]، ابوبکر[۳۴]، عثمان بن عفان[۳۵]، طلحه بن عبیدالله[۳۶]، زبیر بن عوام[۳۷]، سعد بن ابی وقاص[۳۸]، عبدالرحمان بن عوف[۳۹]، سعید بن زید و همسرش فاطمه اخت عمر بن خطاب[۴۰]، صهیب[۴۱] و بلال حبشی[۴۲][۴۳]

نخستین گرونده به رسول خدا (ص)

رسول اکرم (ص) بر اساس ارزش‌های بلند و والایی تربیت یافت که قرآن کریم بدان تصریح کرده و فرموده است: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۴۴].

آن بزرگوار در اعتقاد و اندیشه و رفتار و اخلاق، الگویی متفاوت با مردم جزیرة العرب به شمار می‌آمد، وی از همان دوران کودکی به موازات ارزش‌های رسالت پیامبران به ویژه بزرگ پیامبر خدا حضرت ابراهیم خلیل (ع) حرکت می‌کرد و این خط آن‌چنان بود که به آداب و رسوم جامعه جاهلی نمی‌انجامید ازاین‌رو به ایجاد هسته و کانون خانواده‌ای با ایمان پرداخت که از خود و خدیجه و علی تشکیل یافته بود.

نبی اکرم تصمیم گرفت مجرای تاریخ را بشکافد و از میان جریان عام راهی گشوده و با مدد کانونی که تشکیل داده بود در برابر فساد موجود، از خود پایداری نشان دهد و دست به ایجاد موجی خروشان بزند تا رفته‌رفته به طوفانی بنیان‌کن تبدیل شود و بساط بت‌پرستی و جاهلیت را از صفحه روزگار براندازد.

علی بن ابی طالب (ع) تربیت یافته دامان رسول خدا (ص) هیچ‌گاه بر بتی سجده نکرد و چشم بر هم زدنی به خدا شرک نورزید و آن‌گاه که وحی بر رسول خدا فرود آمد، در کنار او حضور داشت و به گواه تمام منابع تاریخی وی نخستین گرونده به رسالت خاتم الأنبیاء بود. از انس بن مالک روایت شده گفت: نبوّت روز دوشنبه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و علی (ع) روز سه‌شنبه نماز گزارد[۴۵].

از سلمان فارسی منقول است گفت: نخستین فرد امّت که در کنار حوض کوثر بر پیامبرش وارد می‌شود علی بن ابی طالب است که قبل از همه به اسلام گروید[۴۶].

عباس بن عبد المطلب می‌گوید: از عمر بن خطاب شنیدم می‌گوید: از علی جز به نیکی یاد نکنید؛ زیرا من از رسول خدا (ص) شنیدم می‌فرمود: علی از سه ویژگی برخوردار است و من علاقمندم دارای یکی از آن ویژگی‌ها باشم، هریک از آن امتیازات نزد من دوست‌داشتنی‌تر از اشیاء روی زمین است «عمر می‌گوید:» ماجرا از این قرار بود که روزی من و ابو بکر و ابو عبیده جرّاح و جمعی از یاران رسول خدا (ص) نزد آن بزرگوار بودیم، حضرت دست مبارک خود را بر شانه علی بن ابی طالب زد و فرمود: «ای علی! تو از میان مسلمانان نخستین کسی هستی که به اسلام گرویدی و اولین فرد از مؤمنان هستی که به خدا ایمان آوردی و نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسی است، آن کس که ادعای دوستی مرا بکند ولی بغض و کینه تو را در دل داشته باشد، در ادعایش دروغگوست»[۴۷].

بنابراین، به اتفاق همه تاریخ‌نگاران امیر مؤمنان (ع) نخستین اسلام آورنده است[۴۸]، تنها در میزان سنّ مبارک آن حضرت به هنگام اعلان اسلامش به اختلاف پرداخته‌اند، امّا هرگاه پی بردیم آن بزرگوار تا زمانی که به اسلام گروید و ایمان آورد، لحظه‌ای به کفر و شرک آلوده نشد، غور و بررسی پیرامون تعیین سنّ امام به هنگام اسلام آوردن سودی ندارد، خود آن حضرت فرمود: من بر فطرت توحید چشم به جهان گشودم.

ازاین‌رو، محدثان هرگاه از آن حضرت یاد می‌کنند جهت ارج و احترام به این فضیلت به اتفاق، جمله «علی کرّم الله وجهه» را به کار می‌برند، بدین ترتیب، با پرورش امام (ع) در دامان رسالت که به دست نبوّت تغذیه معنوی شد و اخلاق بلند و پسندیده نبوی او را پیراسته گرداند، اسلام در ژرفای قلبش جایگزین گشت. استاد عقّاد آن‌گاه که از امام (ع) سخن می‌گوید اظهار می‌دارد: اگر ما به‌ میلاد عقیده و روح دقت کنیم تحقیقا درمی‌یابیم که آن بزرگوار، مسلمان به دنیا آمده است؛ زیرا وی دیده بر اسلام گشود و هرگز با پرستش بت‌ها آشنایی نداشت، او در خانه‌ای که خاستگاه رسالت اسلامی بود تربیت یافت و نحوه عبادت را قبل از اینکه از پدر و مادرش بیاموزد، از نماز نبیّ اکرم (ص) و همسر پاکدامنش آموخت[۴۹][۵۰]

نخستین نمازگزار

نخستین نماز جماعت در اسلام

نخستین مسلمانان

بنابر اخباری که برخی از آنها گذشت، خدیجه نخستین زنی بود که به رسول خدا(ص) ایمان آورد. حضرت علی(ع) پرورش یافته در خانه پیامبر(ص) و زید بن حارثه مولای آن حضرت، نیز که همتا و همانند فرزندان حضرت بودند و با ایشان در یک خانه زندگی می‌کردند، از همان آغاز دعوت پیامبر(ص) را پذیرفتند[۵۱]. رقیه و اُم کلثوم، دختران آن حضرت نیز هم‌زمان با اسلام آوردن خدیجه، مسلمان شدند[۵۲]. ترکیب نخستین پذیرندگان دعوت، در بردارنده این پیام زیبا برای بشریت بود، که حق‌باوری، حق‌مداری و ارزش انسانی در آیین نبوی نه به جنسیت است، نه به سن و نه به جایگاه اجتماعی. از آنجا که پیشگامی در دین، از افتخارهای دینی شمرده می‌شود و نسل‌های پسینی نیز به پیشگامی اجداد خود مباهات می‌کردند، درباره ایمان آورندگان نخستین، بحث‌های بسیار و گزارش‌های مختلفی پدید آمده‌اند. اخبار تاریخی و روایی فراوانی نشان می‌دهند درباره نخستین مسلمان بودن امام علی(ع) اختلافی نیست. اسکافی ادعای اجماع کرده[۵۳] و حاکم نیشابوری گفته است: بدون هیچ اختلافی آن امام(ع) نخستین مسلمان است[۵۴] و بلاذری از فراوانی گزارش‌ها درباره نخستین نمازگزار بودن آن حضرت با رسول خدا(ص) یاد کرده است[۵۵]. امیرالمؤمنین(ع) خود نیز فرمود: کسی پیش از من دعوت حق را نپذیرفت[۵۶]. امام سجاد(ع) نیز در پاسخ به پرسش سعید بن مسیب درباره ایمان امام علی(ع) فرمود: او، هم بر همه مردم در ایمان آوردن به خدا و رسولش پیشی گرفت و هم در نماز گزاردن با رسول خدا(ص)[۵۷]. برخی اصحاب امام علی(ع) نیز ضمن رجزهای خود در نبرد صفین، از نخستین مسلمان بودن آن حضرت یاد کرده‌اند[۵۸]. این گونه اخبار نشان می‌دهند نخستین مسلمان بودن، موضوع مهمی در حوادث سیاسی پس از رحلت رسول خدا(ص) به شمار می‌رفته است.

این در حالی است، که اختلاف درباره اسلام آوردن ابوبکر، حتی میان اهل سنت نیز جدی است[۵۹]. برای مثال، برخی راویان ابوبکر را نخستین مسلمان دانسته‌اند، در حالی که محمد ابن حنفیه، نخستین مسلمان بودن وی را رد کرده[۶۰] و سعدبن ابی وقاص در پاسخ به پرسش فرزندش گفت: ابوبکر زمانی مسلمان شد، که بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند[۶۱]. سن امام علی(ع) را هنگام اسلام آوردن به اختلاف از هفت تا شانزده سالگی گفته‌اند. بر پایه منابع اهل سنت، امام علی(ع) فرمود: من صدیق اکبرم، و پس از من جز دروغ‌گویان چنین ادعایی ندارند، من هفت سال پیش از همه مردم و قبل از آنکه احدی از این امت خداپرست باشد، نماز خوانده‌ام[۶۲]. نماز گزاردن حضرت پیش از بعثت، بدین معناست، که در منزل رسول خدا(ص) بوده و مانند آن حضرت، خدا را پرستش می‌کرده است[۶۳]. بنابراین، اگر امام(ع) در هشت سالگی، به خانه رسول خدا(ص) رفته باشد، به هنگام اسلام آوردن پانزده سال سن داشته است[۶۴]. حال آنکه به نظر می‌رسد که هفت سال قبل از نماز گزاردن مردم یعنی هفت سال قبل از دعوت علنی در سال سوم، یعنی آن حضرت از چهار سال قبل از بعثت، با رسول خدا(ص) نماز می‌گزارد. یعنی از همان شش سالگی که وارد خانه پیامبر(ص) شد. بر پایه خبر یعقوبی، نماز ظهر، نخستین فریضه‌ای بود که بر رسول خدا(ص) واجب شد و جبرئیل وضو و نماز را به وی تعلیم داد. رسول خدا(ص) نیز آن را به خدیجه و سپس به علی(ع) آموخت[۶۵]. بنابراین، مهم‌ترین ویژگی دعوت پنهان این بود، که رسول خدا(ص) دعوت را از درون خانواده و با نماز شروع کرد. این کار حکایت‌گر صداقت پیامبر(ص) در دعوت بود، که نشان می‌دهد هم خود رسالتش را باور داشت و هم در دعوت مردم، از خانواده خود غافل نبود. همچنین دعوت را با نماز شروع کرد، تا بیان کند که ایمان بدون عمل بی‌ارزش است. از این رو، دعوت رسول خدا(ص) بر عمق جان‌های پاک‌سرشت تأثیر گذاشت و نماز، نشانه ایمان شد.[۶۶]

رسول خدا(ص) در چهل سالگی در شهر مکه به رسالت برانگیخته شد و حضرت علی(ع) نخستین فردی بود که به دعوت رسول خدا(ص) ایمان آورد[۶۷] و همراه حضرت خدیجه(س) در کنار کعبه با رسول خدا(ص) نماز گزارد[۶۸]. رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي‌»[۶۹] علی(ع) خود نیز در موارد گوناگون به این نکته تصریح کرد که من نخستین مؤمن به رسول الله هستم و جز من و خدیجه مسلمانی وجود نداشت. نیز فرمود: پنج سال قبل از دیگر افراد این امت، خدا را عبادت کردم. مالک اشتر[۷۰]، زید بن ارقم و انس بن مالک و برخی دیگر[۷۱] این سخن را تأکید کرده و اهل سنت اجماع دارند که علی(ع) نخستین کودک ایمان آورنده است[۷۲].[۷۳]

منابع

پانویس

  1. لا اعلم خلافاً بین اصحاب التواریخ ان علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه اولهم اسلامأ و انما اختلفوا فی بلوغه؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۸، ص۲۳۶.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اولین مسلمانان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲.
  3. روی الناس کافةً افتخار علی (ع) بالسبق إلی الاسلام؛ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۴۳.
  4. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۰۹۲.
  5. «إِنَّ هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَ هَذَا أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هَذَا الصَّدِّيُقِ الْأَكْبَرُ»؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۲؛ نجم الدین رواندی، شرف النبی، ج۵، ص۵۱۵.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۵.
  7. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۰۹۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۱۷.
  8. «لَنْ يُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِي إِلَى دَعْوَةِ حَقٍّ»؛ نهج البلاغه، ص۱۹۶.
  9. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۹۰؛ جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۳۲۲.
  10. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۰۳، ۳۵۵، ۳۵۶.
  11. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۱۸، ۳۱۷، ۳۵۵.
  12. علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۷.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اولین مسلمانان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳.
  14. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۳۱۶ به بعد.
  15. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۱۶.
  16. ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج۱، ص۲۷۰.
  17. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۲۲۴.
  18. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴۰-۲۵۰ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۵ به بعد؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۷.
  19. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۳۲۴-۳۳۰.
  20. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۳۲۴-۳۳۰.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اولین مسلمانان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴.
  22. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۴؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج۱، ص۲۷۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۴۱.
  23. شیخ صدوق، امالی، ص۷۵.
  24. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۴.
  25. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۷، ص۶۴.
  26. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۳۸، محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۱۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲.
  27. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴.
  28. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴.
  29. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳.
  30. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴.
  31. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اولین مسلمانان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.
  33. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳.
  34. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۳۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۰.
  35. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۰.
  36. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۰.
  37. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۰.
  38. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۰.
  39. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۰.
  40. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۲.
  41. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۴۱۹؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۷۲۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۶.
  42. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ص۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۷۸.
  43. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اولین مسلمانان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۵.
  44. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  45. تاریخ دمشق، ج۱، ص۴۱؛ کامل، ج۲، ص۵۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۰۰، حدیث ۳۷۳۵.
  46. استیعاب ابن عبد البرّ مالکی در حاشیه اصابه، ج۳، ص۲۹؛ و در تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵ آمده است علی نخستین اسلام‌آورنده است و در تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۱، ص۳۲، ۳۶، ۶۵ وارد شده که علی نخستین اسلام‌آورنده است؛ تاریخ بغداد، ج۲، ص۸۱، شماره ۴۵۹.
  47. فصول المهمه ابن صبّاغ مالکی، ص۱۲۶؛ تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۱، ص۳۳۱، حدیث ۴۰۱.
  48. از جمله منابع روایتی که علی بن ابی طالب را نخستین اسلام آورنده دانسته است می‌توان به سنن بیهقی، ج۶، ص۲۰۶؛ مسند ابو حنیفه، شماره ۳۶۸، ص۱۷۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵ چاپ مؤسسه أعلمی؛ کامل، ج۲، ص۵۷؛ اسد الغابه، ج۴، ص۱۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۷۱۵؛ بدء الوحی و السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۲؛ سیره حلبی، ج۱، ص۴۳۲؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۳؛ عیون الأثر، ج۱، ص۹۲؛ اصابه، ج۲، ص۵۰۷.
  49. عبقریة الامام علی از عباس محمود عقاد، ص۴۳؛ علامه امینی در کتاب الغدیر، ج۳، ص۲۲۰ بیش از ۶۶ روایت بر پیشی داشتن اسلام امام علی (ع) بر دیگر صحابه، یادآور شده است.
  50. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۶۸.
  51. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: «لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا».
  52. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶-۳۷.
  53. اسکافی، المعیار و الموازنه، ص۶۶-۶۸ و ۷۲.
  54. حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص۲۲.
  55. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴۷.
  56. «لَنْ يُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِي إِلَى دَعْوَةِ حَقٍّ»؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۰۰؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۹.
  57. کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۳.
  58. منقری، وقعة صفین، ص۴۷۴.
  59. برای اطلاع بیشتر، ر.ک: حسینیان مقدم، «ابوبکر»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹.
  60. ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۶.
  61. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۳، ص۳۹.
  62. ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۱۲.
  63. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴؛ «... وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ‌».
  64. برای اطلاع بیشتر، ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۹-۲۴۸.
  65. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۳.
  66. محمدی، داداش‌نژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص۸۹.
  67. احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۱۱.
  68. ر.ک: ترمذی، سنن، ج۵، ص۶۴۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۶.
  69. سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۲۲۲؛ خطبه ۷۱، ص۵۴ و خطبه ۵۷، ص۴۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۳۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۵۵.
  70. منقری، وقعة صفین، ص۲۳۸.
  71. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۵.
  72. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۸۴.
  73. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۲۷.