موالی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

معناشناسی

«موالی» جمع «مولی» است و مولی در لغت به معنی آقا، سرور، بندگان، یاران، گماشتگان[۱]، آزاد کرده، آزاد کننده، هم‌پیمان[۲] و آزادشدگان[۳].[۴]، سرپرست، پیشوا و صاحب اختیار آمده است[۵].

در اصطلاح به تمام ملل غیر عرب تحت تسلط عرب‌ها، «موالی» می‌‌گفتند. «موالی» بیشتر به ایرانیان اطلاق می‌شد؛ چون یا اجداد آنها پس از اسارت، آزاد شده بودند و یا با برخی از قبایل عرب، پیمان حمایت بسته بودند و به تدریج به همه مردم ایران «موالی» گفته می‌شد[۶].

موالی در عراق

در آستانه نبرد قادسیه، بیش از چهار هزار نفر از سپاهیان ایرانی، معروف به دیالمه (دیلمیان) به فرماندهی «زهرة بن حویة» به سپاه مسلمانان عرب پیوستند. این افراد که در جنگ‌ها، راهنما و همراه مسلمانان بودند، «حمراء» نامیده شدند. آنان برای پیوستن به سپاه عرب شرط کردند که پس از جنگ به مکان دلخواه خود بروند و با هر قبیله‌ای که خواستند هم‌پیمان شوند و از غنایم نیز سهمی بگیرند[۷]. اینان پس از پیوند با برخی قبایل عرب، اصطلاحاً «موالی» آن قبایل نامیده شدند.

موالی در عراق از حقوق چندانی بهره‌مند نبودند و شهروند درجه دوم شناخته می‌شدند و آنان را تحقیر می‌کردند و حتی در زمان خلیفه دوم سعی شد به دلیل نیامیختن با عرب‌ها و نفوذ در مرکز خلافت از ورود آنها به مدینه جلوگیری شود. در زمان خلیفه دوم و سوم، سخت‌گیری‌هایی نسبت به آنان روا داشته شد که در عصر اموی به اوج خود رسید.

بیشتر موالی و ایرانیان در کوفه زندگی می‌کردند. سعد بن ابی وقاص در سال ۱۷ ه‍.ق کوفه را تأسیس کرد[۸] و عده کثیری از اصحاب پیامبر(ص) قبایلی از عرب‌های یمنی (عرب‌های جنوبی) و عرب‌های قحطانی (اعراب شمالی یا نزاری) در آن اقامت گزیدند. عرب‌های جنوبی و شمالی، هیچ وقت با هم زندگی مسالمت‌آمیزی را آغاز نکردند و این امر سبب بروز مشکلاتی در این شهر شد.

سعد بن ابی وقاص با توجه به مهاجرت قبایل و طوایف و برای جلوگیری از اختلافات، جمعیت کوفه را به هفت گروه موسوم به «اسبع» تقسیم کرد. چهار هزار ایرانی، مشهور به حمراء و گروهی از مردم بحرین با یکی از این طوایف متحد شدند. این تقسیم‌بندی ۱۹ سال، یعنی تا زمانی که حضرت علی(ع) در سال ۳۶ ه ق به کوفه آمد، ادامه داشت؛ علی(ع) تغییرات مهمی را در ترکیب و صورت خارجی این هفت گروه از طریق ترکیب و جابه‌جایی برخی قبایل، از یک گروه به گروه دیگر به وجود آورد.

بر تعداد ایرانیان در کوفه روز به روز افزوده شد. علاوه بر چهار هزار مرد جنگی که در کوفه اقامت داشتند، تعداد زیادی نیز، همراه خانواده خود به کوفه آمده، در آنجا اقامت گزیدند. مسجد کوفه را نیز یک ایرانی به نام «روزبه بُزُرْجُمِهر (بزرگمهر)» ساخت و از جمله مصالح آن، آجرهایی بود که از کاخ سلطنتی ایرانیان در حیره آورده بودند. مطلب دیگر اینکه ایرانیان بازارها را به صورت دکه در کنار منازل ساختند[۹].

با افزایش جمعیت ایرانیان در کوفه، شهر کوفه به دو گروه اعراب و پارسیان تقسیم شد. اعراب خود به چند گروه تقسیم می‌شدند که ترکیب آنها بسیار نامتجانس و پیچیده بود.

پارسیان به سه گروه تقسیم می‌شدند:

  1. اسیرانی که پس از شکست در نبردهای مدائن، قادسیه، نهاوند و... به کوفه آورده شدند. اکثر آنها اسلام را از اربابان خود پذیرفتند و آزادی یافتند ولی هم پیمان آنان باقی ماندند. این اسیران، موالی حقیقی در کوفه بودند؛
  2. گروهی از کشاورزان و روستائیان، با سقوط دولت ساسانی، وسایل زندگی خود را از دست داده بودند. این افراد کوفه را مناسب‌ترین محل برای سکونت و کار خود یافتند. گروهی نیز به عنوان پیشه‌ور و صنعت‌گر به کوفه آمدند، و اسلام را پذیرفتند که این گروه بزرگ‌ترین گروه «موالی» را تشکیل می‌دادند؛
  3. «حمراء» در حدود چهار هزار نفر از اشراف و بزرگان بودند. آنها پس از پیوستن به سپاه عرب شرط کرده بودند که از پرداخت خراج، معاف باشند و حتی سهمی از غنایم را بگیرند و آزادی عمل داشته باشند.

افزون بر این، تعداد زیادی از زنان نیز اسیر شده بودند که به همسری اعراب مسلمان در آمدند؛ در نتیجه ۲۰ نسل در کوفه به وجود آمد که مادرانشان ایرانی بودند.

از میان ساکنان کوفه، یمنی‌ها و ایرانیان تمایلات شیعی داشتند ولی بخش عمده‌ای از آنها از مواجهه با هر خطری که امکان وقوع آن باشد، گریزان بودند. به همین دلیل مانند بسیاری از اعراب کوفه فاقد شهامت و ثبات قدم لازم در مرحله امتحان بودند[۱۰].[۱۱]

موالی و ائمه اطهار(ع)

موالی، پیش از حکومت ظاهری حضرت علی(ع) شاهد نابرابری و برتری‌طلبی‌های فراوانی بودند؛ حتی عمر، خلیفه دوم به بهانه خالص نگه داشتن نژاد عرب و در آمیخته نشدن با عجم، رفتاری طردکننده و غیراسلامی و انسانی با موالی، داشت. او وقتی به خلافت رسید، بعضی را بر بعضی برتری داد؛ «سابقین» در اسلام را بر دیگران، مهاجران قریش را بر دیگر مهاجران، همه مهاجران را بر انصار و عرب را بر عجم برتری بخشید. وی در تقسیم بیت المال بین مردم مساوات قائل نشد[۱۲].

این نابرابری در زمان عثمان به اوج خود رسید. عثمان بیت المال را ملک مطلق خود اعلام و به اقوام خود هبه می‌کرد. اطرافیان او مال خدا را همچون شتری که گیاهان تازه بهاری را با ولع زیاد و با تمام دهان می‌خورند، غارت می‌کردند که این کار موجب خشم مردم و کشته شدن عثمان شد[۱۳].

امام علی(ع) برای بر پا داشتن عدالت و مساوات، بدعت‌های پیشین را محو و تقسیم بیت المال، موالی را با عرب یکسان دانست. این امر سبب مخالفت سران در قبایل و ایجاد فتنه‌ها شد. حتی روزی اشعث بن قیس نزد امیرمؤمنان(ع) آمد و گفت: «ای امیرمؤمنان! این سرخ رویان (ایرانیان) که اطراف شما را گرفته و نزدیک شما نشسته‌اند، بر ما چیره شده‌اند».

امام پس از لحظه‌ای سکوت، فرمود: «... آیا می‌خواهی آنان (ایرانیان) را طرد کنم؟ هرگز طرد نخواهم کرد؛ چون در این صورت از زمره جاهلان خواهم بود»[۱۴].

و یا در برابر «معترفین» که از امام خواستند بین عرب و عجم تفاوت قائل شوند، فرمود: از من می‌خواهید که با ستمگری، بر کسانی که امور آنان را به عهده گرفته‌ام، طالب پیروزی باشم. به خدا سوگند! تا عمر من باقی و شب و روز برقرار و ستارگان در آسمان در پی هم طلوع و غروب می‌کنند، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زنم، حتی اگر اموال به خود من تعلق داشت به طور مساوی در میان آنها تقسیم میکردم تا چه رسد به این که این اموال، مال خداست[۱۵]. این سیاست، کافی بود تا ایرانیان را که وارث تمدنی کهن بودند با روح و حقیقت اسلام آشنا سازد و طرفدار علی(ع) و خاندان رسالت شوند.

از سوی دیگر، سادگی و بی‌پیرایگی و شیوه عادلانه حکومت علی(ع) مورد توجه ایرانیان قرار گرفت؛ زیرا آنها شاهد تجمل‌گرایی و ریخت و پاش‌های دولت ساسانی بودند؛ این ساده‌زیستی خلیفه مسلمانان، سبب شیفتگی آنان به اهل بیت(ع) می‌شد. اهتمام علی(ع) و فرزندان بزرگوارش به موالی تنها در بُعد اجتماعی و اقتصادی نبود، بلکه آنان در تربیت موالی اهتمام زیادی داشتند. حضرت علی(ع) هزار برده را از دسترنج خود آزاد کرد[۱۶] که میثم تمار یکی از آنها بود.

امام سجاد(ع) با خرید بردگان و غلامان به تربیت آنان می‌پرداخت. آن حضرت، پس از رساندن این افراد به مرحله کمال اخلاقی و علمی، آنان را آزاد می‌کرد. از جمله این افراد، می‌‌توان برادران معروف یعنی حسین بن سعید اهوازی، حسن بن سعید اهوازی و احمد بن حسین را نام برد[۱۷].

برخورد مناسب و پسندیده ائمه اطهار(ع) با موالیان، سبب گرایش آنان به تشیع شد و تعدادی از آنان ـ به عنوان صحابی ائمه اطهار(ع) ـ خدمات ارزنده‌ای به جهان اسلام ارائه کردند. هر قدر که از عمر اسلام می‌گذشت، تعداد صحابه ایرانی ائمه(ع) نیز افزایش می‌یافت. اکثر موالیان ایرانی و عمدتاً از راویان احادیث‌اند[۱۸].

با گسترش اسلام در ایران و افزایش ایرانیان مسلمان شده، محدثان ایرانی افزایش چشم‌گیری یافتند؛ به گونه‌ای که در سده یکم ۱۱ نفر، در سده دوم ۴۰۹ نفر، در سده سوم ۲۳۰۹ نفر و در سده چهارم ۳۵۲۱ محدث از ایران در خدمت جهان اسلام بوده است[۱۹].

امام صادق(ع) در روایتی پس از تمجید از موالیان، درباره آنان می‌فرماید: کسی که اسلام را با رغبت بپذیرد، بهتر از کسی است که با ترس بپذیرد. منافقان از ترس به اسلام گرویدند اما موالیان با رغبت آن را پذیرفتند[۲۰].[۲۱]

منابع

پانویس

  1. فرهنگ معین.
  2. دایرة المعارف فارسی، ج۲، بخش دوم، ص۲۸۸۱.
  3. فرهنگ دهخدا.
  4. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص۳۴.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۵۸.
  6. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص۳۴.
  7. فتوح البلدان، ص۲۷۹.
  8. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳.
  9. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۶۹.
  10. تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۵۳.
  11. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص۳۴ - ۳۷.
  12. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۱۱۱.
  13. نهج البلاغه، خ ۳، ص۵۸.
  14. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۸۴.
  15. نهج البلاغه، خ ۱۲۶.
  16. الغارات، ج۱، ص۹۲.
  17. دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۶۲؛ تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۲۸.
  18. تاریخ تشیع در ایران، ج۱، ص۱۳۰.
  19. نقش ایرانیان در تدوین و نشر حدیث، ص۲۷.
  20. بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۶۹.
  21. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص۳۷ - ۴۰.