فدک

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

فدک روستایی آباد و حاصل‌خیز در ۱۳۰ کیلومتری مدینه بود که در سال ۷ هجری بدون خون‌ریزی به دست پیامبر (ص) فتح شد و براساس آیات قرآن به عنوان، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر (ص) بود و حضرت به دستور خداوند آن را به حضرت زهرا (س) بخشید. اما بعد از ایشان خلیفه اول براساس اهداف سیاسی آن را غصب کرد و در برابر استدلالات و بینه حضرت حاضر به پس دادن آن نشد. غصب فدک نمادی از مظلومیت اهل بیت (ع) است.

مقدمه

فدک دهکده‌ای آباد و نام منطقه‌ای حاصل‌خیز در ۱۳۰ کیلومتری مدینه در شرق خیبر است. این روستا که مملو از فوّاره[۱]و انواع درختان میوه و خرماست[۲] در سال ۷ هجری بدون خون‌ریزی به دست پیامبر (ص) فتح شد. بنابر حکم صریح قرآن سرزمین‌هایی که بدون درگیری نظامی به فتح مسلمانان درآیند، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر (ص) می‌شوند و مسلمانان دیگر حقّی در آن ندارند و پیامبر (ص) می‌تواند هرگونه مصلحت بداند درباره آنها تصمیم بگیرد. پس از نزول آیۀ ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۳] پیامبر به فرمان خدا در زمان حیات خویش، فدک را به فاطمه زهرا (س) بخشید و در همان مجلس سندی نیز تنظیم کرد که امیرمؤمنان (ع) و ام ایمن گواهان آن بودند. حضرت زهرا (س) نماینده‌ای برای خود برگزید که امور فدک را از نزدیک اداره کند و کارمندانی نیز به فرمان او درآورد. فدک از سه سال پیش از وفات پیامبر در دست فاطمه (ع) بود و بنی هاشم از محصول آن بهره می‌بردند[۴].

موقعیت و درآمد سرشار باغات فدک

فدک، ده یا دهستانی پر ثروت و نعمت و حاصل‌خیز و دارای نخلستان‌هایی با درختان بسیار و چشمه‌های جوشان بود[۵] و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی اشتغال داشتند. خرما و برخی محصولات تجاری آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه روز با مدینه فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه حجاز محسوب می‌شد[۶].

همچنین این سرزمین به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش، یکی از نزدیک‌ترین منزلگاه‌ها به مسیر تجاری مکه به شام بود و این مسئله بر اهمیت اقتصادی آن می‌افزود. فاصله اندک آن با قلعه‌های خیبر که از نظر اقتصادی و نظامی مهم بودند نیز دلیل دیگری بر اهمیت آن بود. مورخان گفته‌اند: یک بار هنگامی که درآمد فدک را به محضر امیرالمؤمنین (ع) آورده بودند و پول‌های طلای آن را در برابر ایشان ریخته بودند، چنان انبوه بود که آن کس که در سوی دیگر نشسته بود دیده نمی‌شد؛ اما همه آنها تا ظهر آن روز در میان فقرای شهر تقسیم شد و هیچ چیز باقی نماند[۷]. درآمد فدک را در آن روزگار بیست و چهار هزار دینار گفته‌اند[۸].[۹]

غصب فدک

پس از رحلت پیامبر (ص)، خلیفۀ اول، نماینده حضرت زهرا (س) را اخراج کرد و فدک را به بهانۀ حدیث ساختگی نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُوَرِّثُ[۱۰] به تصرف خویش درآورد.

امیرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) از راه‌های گوناگون کوشیدند فدک را بازپس گیرند و برای اثبات مالکیت خود، استدلال و احتجاج کردند. حضرت زهرا (ع) هم در خطبۀ معروف خویش از غصب آن انتقاد می‌نماید و با استناد به آیات قرآن، ادعای آنان را در اینکه پیامبر ارث باقی نمی‌گذارد ردّ می‌کند[۱۱]. علاوه بر اینکه فدک مدت‌ها در اختیار حضرت فاطمه (س) بود و از این رو، نیازی نبود آن حضرت برای اثبات مالکیت خویش بینه اقامه کند؛ اما از او بینه خواستند. سرانجام، با اینکه حضرت فاطمه (س) بینه و شاهد اقامه کرد نپذیرفتند و فدک را بازنگرداندند، فاطمه (س) با ابوبکر قهر کرد و دیگر هیچ‌گاه با او سخن نگفت. فدک از آن پس چند بار دست به دست گشت. سرانجام در زمان خلافت مأمون عباسی به گونۀ رسمی و مستند به مالکیت فرزندان زهرا (س) درآمد[۱۲].

خطبه فدکیه

خطبه فدکیه، خطبه‌ای که حضرت فاطمه زهرا (ع) در مسجد مدینه در حضور ابوبکر و جمعی از مهاجران و انصار ایراد کرد. از آنجا که آن سخنرانی در پی غصب فدک از حضرت زهرا (ع) توسّط خلیفه انجام گرفت و وی به عنوان اعتراض و دادخواهی سخنرانی کرد و در ضمن آن به مسألۀ فدک که میراث او از پدرش بود پرداخت، به "خطبۀ فدکیّه" معروف شده است. این خطبۀ غرّاء و عمیق که سرشار از فصاحت و بلاغت و از ذخائر عظیم فکری و فرهنگی شیعه و یادگار ماندگار دختر پیامبر است، نوعی استیضاح حکومت وقت است و در ضمن آنکه به مباحث توحیدی و معارفی و بعثت پیامبر و جایگاه قرآن و احکام آن می‌پردازد، از زیرپا گذاشتن وصیت پیامبر و غصب خلافت و سستی مهاجران و انصار در دفاع از حق و ولایت و ممانعت خلیفه از فدک و علل بروز آن رجعت سیاسی و احیای تفکّرات جاهلی به شدّت انتقاد می‌کند و سرشار از استدلال‌های قرآنی است و از منابع و مستندات حقانیّت حضرت علی (ع) و خلافت بر حقّ اوست. عالمان برجسته شرح‌های متعدّدی بر این خطبه نوشته و دقایق و ظرایف آن را تشریح کرده‌اند[۱۳] و در منابع فراوانی نقل شده است[۱۴].[۱۵]

اهداف غصب فدک

فدک خیلی بزرگ بود، نخل‌های آن به تعداد نخل‌های کوفۀ امروز و محصول خرمای آن بیشتر از خیبر بود و ابوبکر و عمر هدفشان از تصرّف آن این بود که علی (ع) به کمک محصولات و غلّۀ آن در مخاصمه‌ای که دربارۀ خلافت داشت قدرت نگیرد، ازاین‌رو بعد از فدک، فاطمه و علی و سایر بنی‌هاشم و بنی مطّلب را از حقّشان نسبت به خمس جلوگیری کردند، چراکه انسان تهیدست، همتش هم سست و خودش خوار می‌شود و در پی کسب و کار می‌رود و ریاست‌طلبی و حکومت را رها می‌کند.

غصب فدک جنبۀ سیاسی داشت و می‌خواستند دست اهل بیت را از امور مالی کوتاه کرده و به پشتوانۀ اقتصادی آنان ضربه بزنند. فدک پیوسته در تاریخ به عنوان نشانه‌ای روشن از ظلم به اهل بیت (ع) مطرح بوده و ابعادی فراتر از تصرّف یک مزرعه و باغ یافته است. کوتاه کردن دست اهل بیت از آن، نمادی از کنار گذاشتن سیاسی بوده و فدک مترادف با حکومت شده است. گواه این مطلب، سخن موسی بن جعفر (ع) به هارون الرشید است که فدک را همۀ قلمرو و وسعت اسلام دانست که حقّ خاندان پیامبر بوده و دیگران غصب کرده‌اند[۱۶]. فاطمه (س) نیز با طرح مسألۀ فدک به عنوان نشانه‌ای از غصب و زور رژیم، می‌کوشید تا حکومت را محکوم کند و پافشاری ایشان از این‌رو بود، نه به خاطر ارزش اقتصادی آن.

بنابراین، فدک برای شیعیان تنها یادآور یک نزاع مالی نیست؛ بلکه نمادی از مظلومیت حضرت فاطمه (س) و امام علی (ع) است که با نام آنان گره خورده و ارزش اعتقادی یافته است[۱۷].

فدک در گذر تاریخ

بعد از امیرالمؤمنین (ع) معاویه، فدک را به مروان بن حکم داد؛ اما بعدها آن را پس گرفت. با روی کار آمدن مروان بن حکم، فدک دوباره به تصرف او درآمد و آن را به پسرش عبدالعزیز بخشید و از او به پسرش عمر بن عبدالعزیز رسید که با توجه به اوضاع سیاسی دوران خود، فدک را به اولاد فاطمه (س) برگرداند؛ اما پس از وی پادشاهان اموی، فدک را پس گرفتند. سفاح خلیفه عباسی، فدک را به فرزندان فاطمه (س) داد؛ اما منصور، آن را پس گرفت. در روزگار مأمون، گروهی از سادات به وی شکایت بردند که فدک را پیامبر (ص) به فاطمه (س) بخشید، مأمون باتوجه به نظر فقها، فدک را به اولاد فاطمه (س) داد؛ اما حاکمان بعد از او، فدک را به تصرف خود در آوردند.

فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی خیبر قرار دارد و شامل تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات کشاورزی است[۱۸].

منابع

پانویس

  1. چشمه‌ای که آب آن فوران می‌کند.
  2. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
  3. «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۶؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۳؛ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۳۵.
  5. معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.
  6. معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
  7. کشف المحجة لثمرة المهجة، ص۱۸۲؛ الطرائف، ص۳۹۲.
  8. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۳؛ کشف المحجة، ص۱۲۴.
  9. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۴.
  10. احتجاج طبرسی‌، ج ۱، ص۲۰؛ الاختصاص‌، ص ۱۸۵- ۱۸۳.
  11. «یا بن ابی قحافه! أفی الکتاب ان ترث اباک و لا ارث ابی؟ لقد جئت شیئا فریّا»؛ کفایة الموحدین، ج ۲، ص ۳۶۱.
  12. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۷؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۵.
  13. از جمله: "ملکۀ اسلام" میرزا خلیل کمره‌ای، "شرح خطبۀ حضرت زهرا" عز الدین حسینی زنجانی، "سوگنامۀ فدک" سید محمّد تقی نقوی، "شرح خطبه حضرت فاطمه" احمد مدرسی وحید تبریزی، "شرح خطبة الصدیقه فاطمة الزهراء" محمّد طاهر آل شبیز خاقانی، "سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد پیامبر" علی رضا اللهیاری، "اللّمعه البیضاء" محمّد علی انصاری قراچه داغی
  14. از جمله: «مناقب ابن‌شهرآشوب»، ج ۲ ص۲۰۸، «کشف الغمه»، ج ۲ ص۱۰۵، «بحار الأنوار»، ج ۲۹ ص۲۱۵، «العوالم»، ج ۱۱ ص۴۶۷، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص۲۱۲، «بلاغات النساء»، ص۲۳ و...
  15. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۴۷.
  16. مناقب، ج ۴، ص ۳۲۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص ۲۰۰.
  17. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۵.
  18. ر.ک: قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵.