دینستیزی
مقدمه
بنیاد جنگها را میبایست در جنگهای عقیدتی و فرهنگی یافت؛ زیرا سلطه بر ذهن و قلب افراد انسانی هر چند که دشوارتر است، ولی تلفات و هزینههای کم تری را تحمیل میکند و آثار ماندگارتری به جا میگذارد؛ به ویژه آنکه با سلطه فکری و فرهنگی حتی منابع و قدرتهای دشمن به سادگی در اختیار گرفته میشود و مستضعفان فکری و فرهنگی، بردگان بیجیره و مواجب و در خدمت دشمن قرار میگیرد.
اصولا جنگهای نرم عقیدتی و فرهنگی، موجب تغییر و تبدیل در فلسفههای زندگی بشر میشود و سبک زندگی شکست خوردگان در این جنگها را تغییر داده و در خدمت اهداف و مقاصد دشمن قرار داده و ایشان را به کارگزاران دشمن و حامیان فلسفه و سبک زندگی آنان تبدیل میکند.
با نگاهی به سیاستها و برنامههای شیطان بزرگ آمریکا در کشورهای اشغال شدهای چون عراق و افغانستان به سادگی میتوان دریافت که دشمن به این نتیجه رسیده که حذف نخبگان این مردم به تنهایی نمیتواند کشور را مطیع دشمن سازد، بلکه میبایست با سلطه فکری و فرهنگی، نسلی را تربیت کرد که در خدمت اهداف و مقاصد آمریکا باشد؛ چنان که امروز در آشوبهای عراق و لبنان و حتی ایران میتوان نسلی را یافت که تحت تربیت مستقیم نهادهای جاسوسی شیطان بزرگ از جمله بنیاد آزادی، بنیاد سورس، بنیاد راکفلر، بنیاد کارنگی و مانند آنها قرار گرفتهاند و ضربات پیاپی به امنیت ملی این کشورها وارد میسازند؛ بیآنکه هزینهای را آمریکا بپردازد؛ زیرا جماعتی که آمریکا را بهشت موعود و فلسفه و سبک زندگی آمریکایی را مقصد و مقصود خود قرار دادهاند در میادین شهرهای عراق و لبنان حتی با جان و مال و عرض خویش در خدمت آمریکا هستند و فلسفه و سبک زندگی آمریکایی را میخواهند در عراق و لبنان اعمال کنند و دنبال لیبرالیسم نوین آمریکایی و سلطه آن بر جهان بوده و تداوم و استمرار آن را خواهان هستند.
رفتارهای این گروه و جماعت در شهرهای عراق به ویژه بغداد، کربلاء، نجف و حتی در شهرهای لبنان و ایران، نشان میدهد که نوک حملات متوجه دینستیزی و اسلام ستیزی به عنوان یک فلسفه و سبک زندگی انسانی است؛ زیرا گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی نشات گرفته از آن را تنها رقیب واقعی گفتمان غربی – آمریکایی مییابند. حمله به ارزشهای اسلامی چون حجاب، رقص در میادین، رفتار زشت جنسی، شراب خواری علنی و پخش آن در میان افراد حاضر، حمله به مساجد، حوزهها، حسینیهها، مواکب و خیمههای حسینی به ویژه در کربلا، حملات به نمادهای گفتمان انقلاب اسلامی چون کنسولگری در بصره، نجف و کربلا و مانند آنها حتی در آشوبهای اخیر ایران و لبنان به ویژه در عراق به شکل گستردهتر و استمرار آن، همه بیانگر اهداف و مقاصدی است که دشمن از طریق دست آموختگان و پرورش یافتگان در جنگ نرم فکری و فرهنگی به آن توجه و اهتمام میورزد و به ظاهر ایرانی و عراقی و لبنانی هستند، ولی در حقیقت فلسفه و سبک و گفتمان شیطان بزرگ آمریکا را اجرایی میکنند و دنبال تحقق آن هستند.
به هر حال، هدف از همه سیاستها و برنامههای سلطه شیطان بزرگ از طریق جنگ نرم فکری و فرهنگی، دینستیزی است؛ البته دینستیزی نسبت به اسلام ناب و گفتمان انقلاب اسلامی هدف اصلی این سلطه آمریکا و مستکبران جهان است؛ زیرا فلسفه و سبک زندگی برخاسته از گفتمان انقلاب اسلامی، نظامی را پی ریزی میکند که در تقابل آشکار با اهداف ظالمانه و استکباری گفتمان غربی – آمریکایی است.[۱].
روشهای دینستیزی
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، دشمنان دین ستیز برای دست یابی به اهداف خویش از روشها و شیوههای گوناگون و متنوعی بهره میگیرند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تزیین گری باطل: انسانها به طور طبیعی – فطری نسبت به حق گرایش و نسبت به باطل گریزش دارند؛ زیرا نفس ملهمه از سوی خدا به گونهای ساخته شده که حق را میشناسد و به سمت آن گرایش دارد و در مسیر هدایت و خط مستقیم الهی حرکت میکند.[۲] همین نرم افزار فطری و تکوینی در هر انسان خود عامل مهم بازدارنده نسبت به باطل از جمله کفر، فجور، فحشاء، ظلم، بیوفایی، خیانت، دروغ و مانند آنها است؛ بنابراین، دشمنی چون شیطان برای دست یابی به اهداف خویش ناچار است تا از «فتنه» و «شبهه»سازی بهره گیرد تا بتواند حق و باطل را به گونهای بیامیزد تا قدرت تشخیص از مردم گرفته شود و مردم در شرایط فتنه و شبهه به سمت باطل کشیده شوند. در همین راستا تزیین گری و آراستن باطل به حق برای ایجاد گرایش مردم به آن، از مهمترین شیوههای دشمن برای ایجاد سلطه فکری و فرهنگی و تغییر فلسفه و سبک زندگی مردم است. دشمن با بهرهگیری از همه امکانات از جمله رسانههای همگانی و شبکههای اجتماعی چنان امر زشت و بد و باطلی را زیبا و حق و خوب نشان میدهند که گویی جز این امر حق نیست و نباید به سمت وسویی دیگر رفت. این گونه است که جای جلاد و شهید و و نیز حق و باطل، هنجار و ضد هنجار، کفر و ایمان، زشت و زیبا، خوب و بد و ارزش و ضد ارزش جا به جا میشود و مردم به جای دفاع و گرایش به اسلام حقیقی دنبال اسلامهای تحریف شده آمریکایی – انگلیسی میروند و آن را فلسفه و سبک زندگی خویش قرار میدهند و دین آمریکایی جایگزین اسلام ناب محمدی(ص) و گفتمان انقلاب اسلامی میشود[۳]؛ زیرا واژه «السّبیل» در آیه استعاره برای دین است. [۴] پس دشمن با بهرهگیری از ابزارهای تزیین مانند فیلمهای هالیودی چنان تصویری آرمانی از آمریکا و زندگی آمریکایی ارایه میدهد که انسان گمان میکند که تمام خوشبختی در دنیا و آخرت تنها با سبک زندگی آمریکایی تحقق مییابد و هر کسی بخواهد سعادت مند وخوشبخت باشد باید این فلسفه و سبک زندگی را ایمان بیاورد و با آن زندگی کند. جوانان کشورهای مسلمان از طریق بمباران رسانههای گوناگون دشمنان با وعدههای پوچ و آرایههای دروغین، به این باور میرسند که آرمان خویش را در فلسفه و سبک زندگی آمریکایی جست و جو کنند و برای رسیدن به آن از جان و مال و عرض خویش هزینه کنند و هرگز از مبارزه برای چنین گفتمان دست بر ندارند و به جهاد مقدس برای سبک زندگی آمریکایی اقدام کنند.
- بدنمایی از اسلام: دشمن همان طوری که برای رسیدن به سلطه فکری و فرهنگی و جهانیسازی گفتمان استکباری خویش از طریق تزیین گری و آرایهسازی اقدام میکند، همچنین در حال بدنمایی از اسلام و گفتمانهای رقیب دیگری است که گفتمان استکباری را به چالش میکشد. در گذشته همه رسانههای آمریکایی – غربی از جمله رادیوآزاد و فیلمهای هالیودی در حال بدنمایی از سوسیالیزم و کمونسیم بودند که چالش بزرگ برای گفتمان استکباری شیطان بزرگ آمریکا بود؛ امروز بزرگترین چالش در برابر گفتمان استکباری که با شکل زیبا و شعارهای مردم فریبی چون لیبرال دمکراسی به مردم جهان معرفی میشود، اسلام سیاسی و گفتمان انقلاب اسلامی است که از عقل سلیم و نقل وحیانی معتبر مدد گرفته است. بر همین اساس، دشمن تمام تلاش خویش را میکند تا از طریق رسانههای همگانی و شبکه اجتماعی، فضاهای حقیقی و مجازی، عوامل میدانی و غیر میدانی، به ویژه جریان نفوذ و نفاق، چهرهای غیر واقعی از اسلام به نمایش گذارد و با ایجاد شبهات عقیدتی، فکری، فرهنگی، تشکیک در قوانین اسلامی و تاثیرات آن، تاکید بر فقدان نظامسازی در حوزهها و ساحات اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی، سیاسی و مانند آنها اسلام را ناکارآمد جلوه دهد و با بهرهگیری از جریانهای تکفیری چهرهای ضد انسانی، ضد اجتماعی، ضد ارزشهای انسانی، خشونت آفرین و مانند آنها از اسلام به نمایش گذارد. در همین راستا گاه به ابزار تمسخر رو میآورد[۵] و گاه دیگر به جدل و مجادله باطل توجه مییابد تا مقاصد خویش را برای گریزان کردن مردم از اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی تحقق بخشند.[۶]
- جدال باطل: از دیگر روشهای دشمن برای سلطه فکری و فرهنگی بر مردمان به ویژه امت اسلام، بهرهگیری از جدال باطل است. جدال به معنای اتخاذ موضع تقابلی است به طوری که هر آن چه که شخصی بیان میکند و عقیده دارد، طرف دیگر ضد و مقابل آن را بیان کند. جدال باطل به این معنا است که شخص بدون علم و آگاهی و حتی اطمینان نزدیک به یقین بلکه تنها بر اساس شک و ظن، عقیدهای را میپذیرد و از آن دفاع میکند یا بدون علم نسبت به عقیده دیگری تنها بر اساس همان شک و ظن، عقیده او را تخطئه یا او را متهم به سخنی یا عملی یا عقیدهای میکند. این روش از سوی دشمن هماره به کار گرفته میشود؛ زیرا هدف دشمن آن است تا با ایجاد تشکیک، شبهات و شبهه افکنی افکار مردم را مخدوش و ذهن ایشان را گرفتار دست کم نسبیت در حقانیت کند که خود موجب تردید عملی نسبت به آن عقیده و فکر میشود. در حقیقت وقتی فلسفه و بنیانهای فلسفی یک نظام سیاسی و گفتمانی مورد تشکیک قرار میگیرد، شرایط برای ایجاد تردید عملی در پیروان فراهم میآید. همین تشکیک علمی و تردید عملی موجب میشود تا نظام و گفتمان سیاسی در قالب دفاعی فرو رفته و توان حمله و هجوم را نداشته باشد. کمترین نقش جدال باطل برای گفتمان غربی – آمریکایی نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی، عدم همراهی و همسویی و همکاری مردم با نظام سیاسی ولایی خواهد بود به طوری که هر گونه تعاون با گفتمان انقلاب اسلامی از دست میرود؛ زیرا آن را نظامی برای ایجاد نیکی و تقوا نمیدانند و ممکن است حتی گمانه همکاری و تعاون با ظلم و عدوان و گناه در اذهان امت اسلام ایجاد شود. چنین شیوهای بارها از سوی دشمن در فضاهای گوناگون رسانهای در پیش گرفته شده است؛ به طوری که بسیاری مردم با انواع شبهات در حوزههای فکری و فرهنگی و اجتماعی و مانند آن مواجه هستند و تردیدهای جدی در عملکرد مردم نسبت به حقانیت گفتمان انقلاب اسلامی پدید آمده است. بنابراین، لازم است تا این شیوه و حربه دشمن شناخته شده و به تقابل با آن پرداخت[۷]؛ زیرا واژه و اصطلاح «سبیل اللّه» در این آیه به معنای دین اسلام است که دشمن با جدال باطل به تقابل با آن برخاسته است. [۸]
- گسترش شرک: همان طوری که دشمن از طریق هنجارشکنی و تزیین باطل به عنوان حق و آراستن آن در قالب فتنهها و شبهات و متشابهات[۹] به جنگ گفتمان انقلاب اسلامی آمده است تا گفتمان شرک غربی – آمریکایی خویش را سلطه بخشد، همچنین تلاش جدی و گستردهای را برای گسترش انواع شرک به کار میبرد؛ زیرا از طریق انواع شرک است که میتوان جلوی تاثیرات توحید ناب را در زندگی مردم گرفت؛ چراکه از نظر آموزههای وحیانی قرآن، هر سطحی از شرک موجب بازدارندگی از تاثیر مثبت فلسفه و سبک زندگی توحیدی میشود؛ زیرا خدا از هر گونه شرکی به شدت خشم میگیرد و آثار غضب در زندگی مردمان آشکار میشود. در حقیقت ایجاد و گسترش شرک در جوامع اسلامی همانند برداشتن قطعهای از قطعات اتومبیل است که کارآیی خود را از دست میدهد و اتومبیل توحید ناب از حرکت باز میماند. تلاش دشمن بر این است تا به گونهای با ایجاد و گسترش شرک، کارآیی را از گفتمان انقلاب اسلامی بگیرد و اجازه ایجاد و گسترش آن را ندهد.[۱۰]
- آراستن دنیاگرایی و دنیاطلبی: از دیگر شیوههای دشمن در راستای دینستیزی و اسلام ستیزی و بازداشتن مردم از گفتمان انقلاب اسلامی و سبک قرآنی در زندگی، تشویق مردم به دنیاگرایی و دنیاطلبی به عنوان یک ارزش است، به طوری که آرمان برخی از مردم حتی رهبران یک نظام اسلامی تبدیل کشور به سوئیس، ژاپن، یا مالزی بود به طوری که آن را به صراحت در سخنان خویش بیان میکردند و شرایط سازندگی کشور را به گونهای سامان داده و میدهند که سیاستها و برنامهها و بودجهها به سمت چنین آرمانی حرکت کند. ایجاد اشرافیت مدرن در مدیریت عالی کشور دستاورد همین دنیاگرایی و دنیاطلبی است که دشمنان استکباری آن را برنامهریزی کردهاند. این دنیاگرایی و آراستن دنیا برای مسئولان و مردم موجب میشود تا نوعی شکاف طبقاتی ایجاد و عدالت قسطی در پای اشرافیت مدرن مسئولان و مردمان دنیاطلب ذبح شود. پس امت اسلام و مسئولان در گفتمان انقلاب اسلامی میبایست هماره هوشیار و بیدار باشند تا در دام آراستن دنیا از سوی دشمنان و بزک کردن آن نیافتند و از اهداف و مقاصد اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی دور نشوند؛ زیرا دشمن از این شیوه و روش برای انحراف مردم و مسئولان بهره میگیرد و رسانههای آنان با تبلیغات بسیار، دنیاگرایی وتجملگرایی و رفاه زدگی را به عنوان یک هدف معرفی و به تبلیغ سبک زندگی غربی – آمریکایی در فیلمها و تبلیغات کالاها میپردازند[۱۱]؛ زیرا اصطلاح «سبیل اللّه» به معنای دین خدا و اسلام است [۱۲] که دشمن با چنین شیوهای به جنگ اسلام آمده و اسلام ستیزی را در عمل به نمایش میگذارد و دوستان داخلی آنان این را تقویت و تشویق و گسترش میدهند.
- کفر و آیین شیطانی: هر چند که دشمن در آغاز ممکن است در جمع مؤمنان، از حمله مستقیم به توحید پرهیز کند و از طریق شبههسازی و متشابهسازی و فتنه گری حق و باطل را به هم بیامیزد تا مقاصد شوم خویش را تحقق بخشد، اما گاه در مراحل و مراتبی به تشویق و ترغیب علنی آیین کفر و شیطان میپردازد تا این گونه جلوی اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی را بگیرد. این گونه است که حمله به مراجع تقلید، مساجد، قرآن سوزی، شیطان پرستی و نمادهای آن در دستور کار قرار میگیرد. تبلیغات رسانههای استکباری و شیطانی چنان در این مرتبه و مرحله سنگین و علنی و آشکار است که روسای آن خود مستقیم به میدان آمده از کافران آشوبگر به عنوان منجیان بشریت و منادیان آزادی و رهایی از هر گونه قوانین شریعت اسلام یاد کرده و به دفاع از آنان میپردازند و بیانیه صادر کرده و حمایت فکری، مادی و مالی و قانونی در مجامع بینالمللی از آنها میکنند تا این گونه اهداف و مقاصد شیطانی و استکباری خویش را در لوای کفر و الحاد به کرسی بنشانند. در این میان جریانهای نفوذ و نفاق در داخل کشور و امت اسلام نیز تلاش میکنند تا همان شعارها را به شکلی دیگر بیان کنند و برای تحقق اهداف خویش و دشمنان سوگند خورده اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی حتی خواهان خلای قدرت شده تا این گونه امکان آشوب و هرج و مرج فراهم آید و راه بر مؤمنان و امت بسته شود.[۱۳] باید توجه داشت که هدف اصلی دشمن در بهکارگیری همه این شیوهها و روشها در یک جنگ نرم فکری و فرهنگی، سلطه کفر بر جهان و تأمین اهداف شیطانی و حذف دین اسلام و گفتمان الهی آن از جوامع بشری است؛ زیرا اصطلاح سبیل الله دراین آیات به معنای همان اسلام و صراط مستقیم الهی است.[۱۴]
آن چه بیان شد تنها گوشهای از روشها و شیوههای دشمن در اسلام ستیزی و مقابله با گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی(ص) است که انقلاب اسلامی منادی آن است. در آیات قرآنی روشها و شیوههای دیگری بیان شده که در این جا تنها به مهمترین آنها اشاره شده که بارها از سوی دشمن در همین مدت چهل ساله انقلاب اسلامی بارها در ایران و عراق و لبنان و دیگر کشورهای اسلامی به کار گرفته شده و در بسیاری از موارد نیز موفق بودند هر چند که به دلیل بصیرت مردم و رهبری در ایران اسلامی بسیاری از این توطئه و دسیسههای دشمن به نتایج مطلوب برای آنان نرسیده و ناکام و شکست خورده فریاد بر آوردند و خشم و عصبانیت خویش را آشکار کردند. بنابراین، ضمن هوشیاری و بصیرت و بیداری باید به دشمن گفت: ﴿وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ﴾[۱۵].[۱۶].
منابع
پانویس
- ↑ منصوری، خلیل، دینستیزی در جنگ فرهنگی.
- ↑ ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰؛ ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، * بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰.
- ↑ ﴿وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴾ «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند» سوره نمل، آیه ۲۴.
- ↑ تفسیر التحریر والتنویر، ج ۹، جزء ۱۹، ص۲۵۵
- ↑ ﴿قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ﴾ «گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.
- ↑ ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ * ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾ «و از مردم کسی است که درباره خداوند بیهیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنیبخش، چالش میورزد * (در حالی که از تکبّر) شانه بالا میاندازد تا (مردم را) از راه خداوند گمراه کند؛ او را در این جهان خواری است و در رستخیز عذاب سوزان را به او میچشانیم» سوره حج، آیه ۸-۹.
- ↑ حج، آیات ۸ و۹
- ↑ مجمع البیان، ج ۷ – ۸، ص۱۱۶
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ ﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ﴾ «و چون آدمی را بلایی رسد پروردگارش را با بازگشت به سوی او میخواند سپس چون (خداوند) نعمتی از خویش بدو بخشد آنچه را پیشتر از درگاه او فرا میخواند، از یاد میبرد و برای خداوند همانندهایی برمیسازد تا (دیگران را هم) از راه او گمراه گرداند؛ بگو: چند روزی» سوره زمر، آیه ۸.
- ↑ ﴿اشْتَرَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ «آیات خداوند را به بهایی اندک فروختند و (مردم را) از راه او باز داشتند؛ به راستی بد بود رفتاری که آنان میکردند» سوره توبه، آیه ۹؛ ﴿الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ﴾ «آنان که زندگانی این جهان را از جهان واپسین دوستتر دارند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کج میخواهند در گمراهی ژرفی به سر میبرند» سوره ابراهیم، آیه ۳.
- ↑ روح المعانی، ج ۸، جزء ۱۳، ص۲۶۴
- ↑ ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا * وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم * و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۰-۱۶۱؛ ﴿الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ﴾ «همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را ناراست (و ناهموار) میخواهند و به جهان واپسین انکار میورزند» سوره اعراف، آیه ۴۵؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾ «بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند» سوره انفال، آیه ۳۶؛ ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ﴾ «بر عذاب کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند برای تبهکاری که میکردند عذابی میافزاییم» سوره نحل، آیه ۸۸؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ * إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ * إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ} «(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند * به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمیرسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان میبرد * بیگمان خداوند آنان را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند سپس در کفر مردند هرگز نمیآمرزد» سوره محمد، آیه ۱ و ۳۲ و ۳۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ص۲۱۳؛ همان، ج ۹ – ۱۰، ص۱۶۱
- ↑ «و چون به خلوت روند سرانگشتان را از خشم بر شما (به دندان) میگزند؛ بگو به خشم خود بمیرید؛ خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.
- ↑ منصوری، خلیل، دینستیزی در جنگ فرهنگی.