نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۲ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
هدفمندی در زندگی: از جمله عواملی که زندگیانسان را دستخوش ناکامیها و به دنبال آن، گرفتار غم و اندوه میکند، نداشتن هدف برای زندگی و فقدان برنامه برای آیندهدنیا و آخرت است، فعالیتها و کوششهای چنین فردی در جهت مشخصی قرار ندارد و همین پراکنده بودن و بیهدف، او را با انواع ناکامیها و ناراحتیها روبهرو میکند. به همین دلیل، اگر انسان برای زندگی خود هدفهای خوب و مطمئنی تعریف کند، سبب میشود همه توان، انگیزه و همت خود را در راه رسیدن به آن هدفها متمرکز کند و همواره از جهتدار بودن و هدفمندی خود در زندگیاحساسرضایت و خوشحالی کند، هرچند نتواند به همه هدفهای خود دست یابد. روانشناسانی [۱۹] بر این نظراند که اهداف و ارزش-ها موجب ارتقای سطح انگیزش[۲۰] و در نتیجه انسجام و یکپارچگیشخصیت میگردد، و شخصیتهای سالم از انگیزش نیرومند و اهداف والا و ارزشهای متعالی در زندگی برخوردارند. روان نژندها مقاصد و اهداف دراز مدت ندارند و شخصیت شان در نظامهای جزیی نامربوط و عاری از نیرویی یگانه ساز تباه میشود[۲۱]. به نظر آلپورت شخصیت سالم، لزوماً شخصیت بی خیالِ شاد نیست. چه بسا ممکن است زندگی شخص سالم سخت و تلخ و آکنده از درد و رنج باشد با این همه او همواره دارای اهداف بسیار متعالی است[۲۲]. کسی که در زندگی خود هدف متعالی و معقولی را دنبال میکند، در پی یافتن معنا در زندگی است. تلاش برای یافتن معنا در زندگی، انسان را به حرکت در میآورد، در او شور و شوق وصفناپذیری ایجاد میکند و انرژی وی را مضاعف میسازد. روان شناس شهیر، ویکتور فرانکل که در اسارت نازیها به کشف معنادرمانی نایل گردید، در همان زمان، همه نزدیکان خود را از دست داد؛ پدر، برادر و همسرش از بین رفتند، همه اعضای خانوادهاش از بیماریجان دادند. او میگوید: "آنچه انسان را از پای درمیآورد، رنجها و سرنوشت نامطلوب نیست، بلکه بیمعنا شدن زندگی است که مصیبتبار است. معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم میتوان معنایی یافت"[۲۳]. از جهت روانشناختی، مسیر حرکت انسان را اهدافش مشخّص میکند. امید در زندگی موجب میشد تا فرد بتواند برای خود اهدافی را در نظر بگیرد. انسانمنتظِر، با امید به ظهورنور و عدالت - در حقیقت - اهداف کلان زندگی خود و جامعه را، با رویکرد به نصرت الهی[۲۴]، پیروزی و بهروزی و غلبه حق بر باطل[۲۵]، گسترش عدالت: «يَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۲۶]. و بالاخره فراگیری هدایت، لطف و رحمت الهی[۲۷] مشخّص میکند[۲۸]. اهداف امت "منتظِر"، زمینهسازی برای ظهور و تحقّق آرمانهای الهیامام "منتظَر" است. این آرمان، اصلاحانسان و احیای زمین توسط عدالت و ایمان است، چنانکه امام صادق (ع) میفرماید: «أَيْ يُحْيِيهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّةِ الضَّلَالِ»[۲۹]؛ خداوندزمین را پس از مردن آن از ستمکاری رهبرانگمراهی، با دادگریقائم (ع) به هنگام ظهورش دوباره زنده میکند. در چندین روایت از امام باقر (ع) ذیل این آیه آمده است که اشاره به زنده شدن زمین به وسیله قائم (ع) دارد. حضرت میفرماید: «فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾[۳۰] يَعْنِي بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّتٌ فَيُحْيِيهَا اللَّهُ بِالْقَائِمِ فَيَعْدِلُ فِيهَا فَتَحْيَا الْأَرْضُ وَ يَحْيَا أَهْلُهَا بَعْدَ مَوْتِهِمْ»؛ در سخن خداوند: "بدانید همانا خداوند زمینِ مرده را زنده میکند"، یعنی به مرگش و کفر اهلش و کافر که مرده است، پس خداوند به وسیله قائم (ع) زمین را زنده میکند. پس در آن عدالت بر قرار میکند، پس (با عدالت) زمین را زنده میکند و اهل آن را بعد از مردنش، (با عدالت) زنده میکند[۳۱]. لذا، اهدافی که مکتب انتظار برای منتظِران طراحی و ارائه میکند، مربوط به فرقه مذهبی خاص و معطوف به منطقه جغرافیایی ویژه نیست، بلکه اهداف عالی و جهانشمولی است که متناظر به سرنوشت تمام انسانها و معطوف به اصلاح کل جهان از طریق ایمان و عدالت است. این اهداف ریشه در فطرت همه انسانها دارد و فرجام حیات انسانی را روشن نموده و فلسفه تاریخ را قابل درک مینماید. این اهداف، سطح امید و انگیزش و نشاط و شادی را در افراد ارتقاء داده و موجب انسجام، تحرّک و پویاییروانی میگردد و در نتیجه بهداشت و سلامت روانی افراد را ارتقاء میبخشد[۳۲].
مثبتنگری: خوشبینی که نشانهسلامت روان است، میتواند شادی را افزایش دهد. از جهت روانشناختی، انسانتصمیم میگیرد که جهان و آینده را چگونه ببیند. چون "آنچه مایه خوشبختی و شادیانسان میشود، درون اوست، نه عوامل بیرونی". آنچه انسان را میآزارد، نفس حادثه نیست، بلکه تفکرات او درباره آن حادثه است[۳۷]. نگرش مثبت به آیندهزندگی و پرورش حالات روحی مثبت مانند مهربانی، همدردی و کمک به دیگران، به سلامت و شادیروحی میانجامد؛ زیرا اعمال و واکنشهای ما نتیجه افکار ما هستند. پس اگر افکار مثبت و شاد داشته باشیم، زندگیمان شاد خواهد بود. مثبتاندیشی و نگرش امیدوارانه به آینده و تعامل سازنده و محبتآمیز با دیگر انسانها، یکی از آثار روانشناختیمهدویت باوری و انتظار است. زیرا، مکتب انتظار، مجموعه معارف و محتوای اصیل توحیدی را در متن خود دارد که انسانی دارای اصالت و هویت واحد، و جهانی بدون مرز را برای بشریت ترسیم میکند. انسان و جامعهمنتظِر، با این جهانبینی، فلسفه خلقتانسان، و فلسفه تاریخ را به درستیدرک میکند و با نفی هرگونه تبعیض و ظلم، به آینده سرشار از صلح و عدالتجهان و برابری و برادریانسان، بینش مثبت پیدا میکند و به تحولات مثبت و سازنده که در جریان ظهور نوید داده شده است امیدوار میشود، چنانکه رسول اعظم (ص) فرمود: «يَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ خداوند توسط حضرت مهدی (ع)، زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده است، سرشار از قسط و عدالت خواهد کرد[۳۸]. لذا، چشمها در انتظار دیدن آن روز همیشه روشن است، چنانکه امام باقر (ع) فرمود: «فَإِنْ أَدْرَكْتِ ذَلِكِ الزَّمَانَ قَرَّتْ عَيْنُكِ»؛ پس اگر آن زمان را درک کردی، چشمانت روشن میشود[۳۹]. دلها در انتظار آن روز بیمانند و بهیادماندنی سرشار از مسرّت و شادمانی است، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «أَلمَهدِي إذَا خَرَجَ يَفرَحُ بِهِ جَمِيعَ المُسلِمِينَ خاصَّتَهُم وَ عامَّتَهُم»؛ مهدی که قیام کند، همه مسلمانان از خاص و عام به وسیله آن، شادمان و خوشحال میشوند[۴۰]. نشاط و شادمانی شگفت حاصل از عشق و ایمان به مهدویت، نه تنها دلهای خاص و عام، بلکه دلهای کودکان در گهواره خفته را نیز به یاری امام زمان (ع) بر میانگیزد. چنانکه امام حسن عسکری (ع) به امام زمان (ع) فرمود: «يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً وَ نواسط [نَوَاشِطُ] الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً وَ تُهَزُّ بِكَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً»؛ کودکی که در گهواره آرمیده، آرزو میکند که بتواند به سوی تو بشتابد، وحشیان صحرا آرزو میکنند بتوانند به سوی تو راهی یابند. اقطار و اکناف جهان سبز و خرّم و چهره دنیا خندان و قلّههای شرف و عظمت از تو شاداب و خرامان میشود[۴۱]. در بینشانتظار، امروز آن زمان نزدیک به نظر میرسد، همانطور که قرآنبشارت داده است: ﴿أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾[۴۲]. این باور و بینش مثبت مکتب انتظار، نشاط و شادی حاصل از امیدواری به رسیدن به آینده سعادتمندانه برای انسان فراهم میآورد و از این طریق بهداشت روانی افراد را ارتقا میبخشد.
گسترش ارتباطاتاجتماعی: یکی از عوامل مهم در گسترش شادیهای پایدار، گسترش روابط و تعاملهای اجتماعی است. در علوم روانشناسی و جامعهشناسی و حتی ارتباطات، بارها این امر تأیید شده است که برون آمدن از دایره فردیت، و خارج شدن از انزوا و تکروی و شریک شدن با دیگران در برخی هدفها و برنامهها، به کاهش فشارهای روانی، فشارهای ناشی از سختی فعالیت و تلاش در مسیر هدف کمک زیادی میکند، بدین گونه که چون هدف را بیشتر قابل دستیابی میکند نوعی رضایت و اطمینان خاطر درونی فراهم میآورد. شکلگیری گروهها، جمعیتها، احزاب، انجمنها، و سازمانهای مردم نهاد و عضویت افراد در این نوع تشکلها، نوعی از این همگراییهاست که یکی از نتایج آن برای افراد و جامعه، گسترش شادی و نشاط است. پرفسور رابرت یونتام، محقق و استاد دانشگاه هاروارد، در تحقیقی به این نتیجه رسید که یکی از موارد شاد بودن انسان، داشتن روابط اجتماعی و خانوادگی است. وی معتقد است هرچه فردروابط اجتماعی بیشتری داشته باشد، از سلامتروحی و روانی برخوردار میشود و بر شادی وی افزوده خواهد شد. به گفته این محقق، انسان به صورت ذاتی، موجودی اجتماعیخلق شده است که احساس درونی کمک به دیگران در او وجود دارد. بنابراین، با داشتن چنین روابطی، فرداحساسرضایت و شادی میکند[۴۳].
در ادبیاتروانشناسی، از "روحیهانسجام و همگرایی با جامعه"، به "احساس تعلّق به گروه" تعبیر شده است. احساس تعلّق به گروه و توجه به نقش فعال خود در جامعه، که مکتب انتظار با اهدافجهان شمول و ایجاد پیوندهای معنوی بین افراد آن را تقویت میکند، دارای اهمیت زیاد در سلامت روانیانسان است. بسیاری از روان شناسان به اهمیت روابط انسانی به منظور تأمین سلامت و بهداشت روانی توجه کردهاند. مثلاً آلفرد آدلر[۴۴] کوشیده است بیمارانروانی خود را راهنمایی کند که به دیگران توجه کنند و برای تأمین امکانات رفاهی و کمک به نیازمندان بکوشند. آدلر بر این نظر بود که بیمارانروانی هر چه در درون جامعه بیشتر و رابطهاش با مردم بهتر باشد بیماریش زودتر درمان خواهد شد. آدلر در این خصوص میگوید: "... هدف من از تمام این تلاشها جلب توجه بیماران خود نسبت به دیگران است، زیرا وقتی بیمار، درون گروه خویش جای گرفت و با افراد گروه به طور فعال همکاری و مساعدت کرد، در واقع سلامت خود را باز یافته است. به نظر من مهمترین موضوعی که دین و مذهب به آن سفارش کرده است، دوست داشتنهمسایه و دیگر همنوعان و کمک کردن به آنان است"[۴۵].
در ایجاد و پیدایش احساس "تعلق به گروه" و ارتباط سازنده و تعامل مهرورزانه با دیگر انسانها که به نظر روان شناسان برای بهداشت و سلامت روانی افراد مفید است، گاهی عوامل عاطفی بیرونی، انسانها را برانگیخته و افراد بر اساس آن با یکدیگر، هم گروه و متحد میشوند. این عوامل، گاهی عواطف ملی مانند: هموطنی، همزبانی، همنژادی است که تا حدی دلهای افراد را به هم دیگر نزدیک و مأنوس میکند، امّا این گونه انس و الفتها خیلی مستحکم و با دوام نیست. آن عاملی که واقعاً افراد را همدل و همروح میکند ایمان به آرمان واحد الهی است. هرگز تاریخِ جهان، اتحاد و همبستگی را که در میان هم دینها و همایمانها بوده است در میان گروههای دیگر نشان نداده است که خودشان را مانند پیکر واحد، یکی ببینند[۴۶].
پیغمبر اکرم (ص) با آن تشبیه عالی در مورد چنین اتحاد و همبستگی بیان فرمود: «مَثَلُ الْمُؤْمِنینَ فی تَوادُدِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمّی»؛ مَثَل اهلایمان مَثَل یک پیکر است. آنها به منزله اجزای یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید سایر عضوها با تب و بیداری با او همدردی میکنند[۴۷]. از یکسو در جامعه ایمانیِ انتظار، که مؤمنانبرادرانمعنوی هم تلقی میشوند، که دلهای آنان سرشار از محبت و مودت نسبت به همدیگراست، اظهار دوستیمؤمنان و مسلمانان به یکدیگر و گردهمایی و اتحاد صفوف آنان در مراسمات مذهبی از یک طرف باعث رشد عاطفه نوع دوستی[۴۸]، و تقویت و تشویقمردم به ایثار[۴۹] و رعایت منافع جمعی و به طور کلی جامعه میشود؛
از سوی دیگر در جامعه جهانیانتظار، شناختمکتب و فهمفلسفه انتظار و ایمان و به تحقّق آرمانهای والای آن، به "انسانمنتظِر" این بینش ژرف و وسیع را میبخشد که، فرهنگ انتظار و دکترین مهدویت، یک تِز انحصاری و فرهنگ فرقهای نیست که مخصوص شیعیان باشد، بلکه معطوف به اداره جهان و سر نوشت همه انسانها و مربوط به فرهنگ جهانی و فلسفه تاریخ است، و پیام آن هدایتگرانسان و آرمان آن نجاتبخشجهان است. لذا، مخاطب آن همه انسانها، و هدف ان اصلاح و احیای کل جهان است. لذا، چنین ارتباطات گسترده و تعاملات مهرورزانه و اهدافاصلاحگرانه که از مهدویت باوری و انتظار سرچشمه میگیرد موجی از سرور و سرزندگی و شادمانی و نشاط را در همه عالم و در دلهای انسانهای منتظِر بر میانگیزد، که این شادی و نشاط نه تنها در میان انسانها و زمینیان، بلکه در میان اهالی آسمانها نیز طبق بیانات اهل بیت (ع) نمود چشمگیری خواهد داشت. چنانکه امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «يَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ سُكَّانُهَا»؛ به قیام او، اهلآسمانها و ساکنین آنها شادمان میشوند[۵۰]. رسول اعظم (ص) نیز میفرماید: «فَعِنْدَ ذَلِكَ تُفْرِخُ الطُّيُورُ فِي أَوْكَارِهَا وَ الْحِيتَانِ فِي بِحَارِهَا وَ تُمَدُّ الْأَنْهَارُ وَ تَفِيضُ الْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ الْأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا...»؛ در آن هنگام پرندگان در آشیانههای خود شادمان میشوند و ماهیان در قعر دریاها شادمانی میکنند و چشمهها سرازیر میشوند و زمین چندین برابر محصولِ خود، میرویاند[۵۱].
این انتظار شگفت و واقعه شیرین، نه تنها موجی از شادمانی و نشاط و سرور در میان اهلآسمانها و پرندگان و ماهیان ایجاد میکند، بلکه در دلهای مؤمنان از دنیا رفته نیز موجی از شادی و نشاط برمیانگیزد، چنانکه امام محمد باقر (ع) میفرماید: «وَ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ وَ ذَلِكَ حَيْثُ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ»؛ مؤمنی نیست جز آنکه، این شادمانی در قبر او نیز وارد آید، هنگامی که در قبرها به دیدار هم میروند و قیام قائم را به هم بشارت میدهند[۵۲].
↑﴿وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
↑نک: هارولد. جی. کویینگ، آیا دین برای سلامتی شما سودمند است؟ آثار دین بر بهداشت روان، ترجمه: بتول نجفی، به نقل از: لیلا علوی مقدم، «راهی به شهر شادی»، دو ماهنامه حدیث زندگی، بهمن و اسفند ۱۳۸۱، ش۹، ص۴۵.
↑نک: میرشاه جعفری، ابراهیم؛ و دیگران، «شادمانی و عوامل مؤثر بر آن»، تازههای علوم شناختی، سال چهارم، ۱۳۸۱، ش۳، ص۵۰.
↑نظری شاری، عبدالله، «نقش انتظار در بهداشت روانی»، فصلنامه علمی – پژوهشی بلاغ، سال شانزدهم، شماره ۴۴-۴۵، قم، خزان و زمستان ۱۳۹۲، ص۹۹.
↑سبحانینیا، محمد، «جوان، شادی و نشاط»، مجله معارف اسلامی، فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر ۱۳۸۶، ش۶۰، ص۸۷.
↑﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد * و مردم را ببینی که دسته دسته به دین خداوند درمیآیند» سوره نصر، آیه ۱-۲.
↑﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾ «حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بیگمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۹، باب ۳۱، ح۲.
↑﴿قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى﴾ «بگو همه چشم به راهند، شما هم چشم به راه باشید، به زودی خواهید دانست چه کسانی همراهان راه میانهاند و چه کسی رهیافته است» سوره طه، آیه ۱۳۵؛ ﴿عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا﴾ «باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز میگردیم و دوزخ را زندان کافران قرار دادهایم» سوره اسراء، آیه ۸.
↑Extremera N, Fernández-Berrocal P. Perceived emotional intelligence and life satisfaction: Predictive and incremental validity using the Trait Meta-Mood Scale. Personality and Individual Differences. ۲۰۰۵; ۳۹(۵):۹۳۷–۴۸. doi: ۱۰.۱۰۱۶/j.paid.۲۰۰۵.۰۳.۰۱۲
↑اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه: وحید افضلیراد، ص۹۶، به نقل از: مجله معارف اسلامی، ص۲۴؛ «جوان، شادی و نشاط»، ص۸۸.
↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۹، باب ۳۱، ح۲.