نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۱ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
ویژگی یاران خاص امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
آنها امت معدوده و همچون پارههای ابرهای متراکم هستند: امام باقر(ع) در تفسیر آیۀ: ﴿أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا﴾[۵] فرمودند: «منظور یاران قائم(ع) هستند که ۳۱۳ نفرند، به خداسوگند! منظور از امت معدوده آنها هستند. به خداسوگند! در یک ساعت همگی جمع میشوند همچون پارههای ابر پاییزی که بر اثر باد جمع و متراکم میگردد»[۶].[۷]
آنها رکنها و پایههای خللناپذیر و پشتیبان محکمند: امام صادق(ع) در تفسیر آیۀ: ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ﴾[۸] فرمودند: «منظور از قوة، همان قائم(ع) است و منظور از رکن شدید (پشتیبان محکم) ۳۱۳ نفر از یارانش هستند»[۹].[۱۰]
«مهمترین ویژگیها و صفات شایستۀ خواص و یارانامام زمان(ع) که موجب میشود افتخار سرداری و سربازی حضرت نصیب ایشان شود، عبارت است از:
ایمان مستحکم: باور به خدا، آن گونه که هیچ تردیدی در آن نباشد، یکی از صفات بارز انصارالمهدی و بلکه از اصلیترین آنهاست؛ هم چنان که امام صادق(ع) در برخی از اوصاف یارانامام زمان(ع) فرمود: "آنان مردانی هستند که دلهایشان مانند پارههای آهن است؛ شکی در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان، از سنگ محکمترند[۱۶]. گویا ایشان در عمل به آیۀ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۱۷]. نمونۀ کاملی هستند. البته چنین ایمان ثابتی، قطعاً به دلیلمعرفت بالای آنها به حضرت حق و اعمال صالحی است که به تصریح روایاتمعصومان(ع)، موجب تثبیت ایمان در قلب آنها شده است.
عبادت و مناجات: بدون شک، عبودیتخدا یک دفعه حاصل نمیشود، بلکه این امر نیازمند تمرین و اظهار خضوع در پیشگاه اوست. فلسفۀ عبادت نیز جز این نیست که انسان با تذکر و تمرین خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالم، یاد بگیرد تا در همۀ عرصههای زندگی تسلیم خواستۀ خدا باشد و البته هر قدر که امتحانهای الهی سختتر باشد، اهمیت عبادت بیشتر است؛ لذا یکی دیگر از خصوصیات یاران امام مهدی(ع)، عبادت و راز و نیاز آنها با حضرت معبود است؛ چنان که در وصفشان آمده است: مردانی در میان آنها هستند که شبها نمیخوابند؛ زمزمه آنها در حال عبادت، همچون زمزمه زنبور عسل است. تمام شب را به عبادت مشغولند و روزها سواره به دشمن حمله میکنند. آنها در وقت شب، راهب، و هنگام روز، شیرند[۱۸].
معرفت به امام: پس از معرفت به خدا، مهمترین سرمایۀ یارانامام زمان(ع)، همانا معرفت عمیق به اوست که آن چنان، ایشان را مجذوب و مطیع حضرت کرده است. بیشک، کسب چنین معرفتی یک دفعه نبوده است، بلکه آنها در زمان غیبتامام زمان(ع) و هم گام با انتظار ظهورش، موفق به تحصیل آن شدهاند. این حقیقت در کلامامام سجاد(ع) به خوبی روشن است. ایشان فرمود:" إِنَ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِ زَمَانٍ لِأَنَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَة "[۱۹]. از همین روست که بر خواندن دعای معرفت در عصر غیبت تأکید شده است:" اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي "[۲۰]. در روایتی نیز میخوانیم: اگر شخصی شبها را نماز بخواند و روزها را روزه بگیرد و تمام اموالش را در راه خدا بدهد و هر سال به مکه و حج رود، اما ولیّ خدا را نشناسد و کارهای خود را به رهبری او قرار ندهد، هیچ حقی بر خدا ندارد و اهل ایمان نیست[۲۱].
ولایت پذیری و اطاعت از امام: اگر بخواهیم از مهمترین ویژگیهای عملی که موجب توفیق ما در قرار گرفتن سپاهامام زمان(ع) میشود نامیببریم، به جرئت میتوان از اطاعت بیچون و چرا و ولایتپذیری از وی نام برد؛ هم چنان که این نکته در توصیف انصارحضرت مهدی(ع) این چنین آمده است: "فرمان برداری آنها از امام، بیش از فرمانبرداری کنیز از آقایش است"[۲۲]. جابر بن یزید جعفی گوید: از جابر بن عبداللَّه انصاری شنیدم که میگفت: وقتی که خدای تعالی بر پیامبرش این آیه را فرو فرستاد که: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾[۲۳]، گفتم: یا رسول اللَّه! خدا و رسولش را شناختهایم؛ پس اولو الامری که خداوند، طاعت آنها را مقرون به طاعت خود کرده، چه کسانی هستند؟ فرمود: ای جابر! آنها جانشینان من و ائمه(ع) مسلمین پس از من هستند. اولِ ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و تو ای جابر! او را میبینی و آن گاه که او را دیدار کردی، سلام مرا به او برسان! و پس از او جعفر بن محمد صادق، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و پس از او هم نام و هم کنیه من حجّه الله در زمینش و بقیه الله در بین عبادش، فرزندحسن بن علی، ائمهمسلمین خواهند بود. او کسی است که خدای تعالیمشرق و مغربزمین را به دست او بگشاید. او کسی است که از شیعیان و اولیایش غایب شود؛ غیبتی که بر عقیده به امامت او باقی نماند، مگر کسی که خداوند قلبش را به ایمانامتحان کرده است[۲۴]. هم چنین پیامبر اعظم(ص) دربارۀ لزوم اطاعت از قائم آل محمد(ع) فرمود: " الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فِي غَيْبَتِهِ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ كَذَّبَهُ فَقَدْ كَذَّبَنِي وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو الْمُكَذِّبِينَ لِي فِي أَمْرِهِ وَ الْجَاحِدِينَ لِقَوْلِي فِي شَأْنِهِ وَ الْمُضِلِّينَ لِأُمَّتِي عَنْ طَرِيقَتِهِ"[۲۵]. کارگزارانحضرت(ع) کسانی هستند که این سخنان نورانی را با گوش جان شنیده و سخت به آن پای بند هستند.
جان نثاری برای امام و شهادت طلبی: یکی از ویژگیهایی که برای یارانامام عصر(ع) در احادیث شمرده شده آن است که: "آنها برای تبرک، بدن خود را بهزین اسبِ امام میسایند. آنها در جنگها، امام را در میان گرفته و با جان خود از وی دفاع میکنند و هر کاری داشته باشد، برایش انجام میدهند... آنها ادعای شهادت دارند و تمنا میکنند که در راه خداوند کشته شوند"[۲۶]. بدین سان، معلوم میشود که ایشان به ترازی رسیدهاند که از هیچ چیز، حتی بذل و فدا کردن جان برای مولای معصوم خویش دریغ نمیورزند و شهادت طلبانه در قیام جهانی امام موعود شرکت میکنند.
تقوا و پرهیزگاری:امام صادق(ع) به صراحت، تقوا را پیش شرط یاوری امام زمان(ع) معرفی کرده و میفرماید:" مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا "[۲۷]. معلوم میشود که هیچ کسی بدون داشتن این ویژگی ممتازی که قرآن کریم مکرراً بر آن تأکید کرده است، شایستگی قرار گرفتن در زمرۀ اصحابامام زمان(ع) را نخواهد داشت.
اخلاق محوری: زندگی بر محور اخلاق اسلامی، یکی دیگر از صفات و خصوصیات ممتاز یارانامام عصر(ع) است؛ چنان که به این مقوله در حدیث سابق، امام صادق(ع) با عبارت: " مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا " بیان گردید. این نکته در ضمن تفسیری از ایشان، ذیل آیۀ مهدوی نیز به چشم میخورد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۲۸]. ایشان، یارانامام عصر(ع) را از مصداقهای کامل این آیه دانسته و فرمودند: آنان، همان کسانی هستند که خداوند درباره آنان فرموده: "خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنان را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست میدارند؛ در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران باعزت، درشت خو و سخت گیرند"[۲۹]. همان گونه که ملاحظه میکنید، به فروتنی در برابر مؤمنان و عزت طلبی، که دو خصوصیت مهم اخلاقی اند، در یارانامام عصر(ع) تصریح شده است.
نصرت دین خدا و ترویج احکام الهی: سنتهای الهیِ فراوانی در هستی جاری است که قرآن کریم به برخی از آنها اشاره کرده است. یکی از آنها، سنتنصرت در مقابل نصرت است. قرآن میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴾[۳۰]. یکی از ویژگیهای انصارحضرت مهدی(ع)، دغدغۀ ترویج دینحق و رساندن آن به مردم است. امام سجاد(ع) در شمارش اوصاف کسانی که منتظر آقا امام زمان(ع) هستند، فرمود: " إِنَ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِ زَمَانٍ ... أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً "[۳۱].
کارآمدی و تخصص: شاید برخی چنین پندارند که یارانحضرت مهدی(ع) تنها اهل مسجد و عبادتند و بس؛ در حالی که یارانامام زمان علاوه بر تعهد، بر طبق آموزههای قرآنی، تخصص هم دارند. شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا در هنگام ظهور، مؤمنی غیر از آن ۳۱۳ نفر نیست؟ ایشان فرمودند:" بَلَى، وَ لَكِنْ هَذِهِ الْعِدَّةُ الَّتِي يُخْرِجُ اللَّهُ فِيهَا الْقَائِمَ(ع)، هُمُ النُّجَبَاءُ وَ الْقُضَاةُ وَ الْحُكَّامُ وَ الْفُقَهَاءُ فِي الدِّين"[۳۲]. از این روایت فهمیده میشود که برای قرار گرفتن در کادر حضرت، تنها تعهد، ایمان و محبت به امام کافی نیست. امام زمان(ع) قرار است تمام دنیا را اداره کند و به همین علت، به یاران زبده و دارای تخصص در زمینههای گوناگون نیاز دارد. اساساً مدیریت و حکومت، به لیاقت و صلاحیتهای خاصی نیاز دارد؛ لذا قرآن میفرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۳۳] طبق این آیۀ شریفه که از جمله آیات مهدوی است، وارثان زمین دو ویژگی دارند: یکی، بندۀ خدا بودن و داشتن تقوای الهی و دیگری برخورداری از صلاحیت که همان لیاقت، تخصص و مدیریت لازم است.
توانایی جسمانی: اگر پیش تر گفتیم که حکومتحضرت مهدی(ع) علاوه بر تأییدات الهی، متکی به مؤمنانصالح و جریان عادی است، بنابراین برای کارآمدی، قدرت جسمانی یکی دیگر از صفات اصحابامام زمان(ع) است. این بدان جهت است که انجام مدیریت امور سنگین با وسعت جهانی، نیازمند توانایی بدنی است؛ هم چنان که در قرآن نیز دربارۀ شرایط یک مدیر علاوه بر دارا بودن علم و دانش، قدرت جسمانی نیز طرح شده است: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۳۴]. در روایات مهدوی نیز به این ویژگی پرداخته شده است. امام سجاد(ع) فرمود:" إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عَنْ شِيعَتِنَا الْعَاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ يَكُونُونَ حُكَّامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا"[۳۵]. هم چنین ابو بصیر گوید: شخصی از اهل کوفه از امام صادق(ع) پرسید: به همراه قائم چند نفر خروج میکنند که میگویند: او به همراه ۳۱۳ تن که شمار اصحابجنگ بدر است، خروج میکند؟ امام فرمود: " قَالَ وَ مَا يَخْرُجُ إِلَّا فِي أُولِي قُوَّةٍ وَ مَا تَكُونُ أُولُو الْقُوَّةِ أَقَلَ مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ " او به همراه اصحابی نیرومند خروج میکند و آن کمتر از ده هزار تن نیست؛ [۳۶]
صبر و استقامت: در احادیثمعصومان(ع)، صبر و پیروزی ملازم با هم هستند. در قرآن نیز بارها بر این اصل تصریح شده است؛ برای نمونه، در جریان نبردطالوت و جالوت، از زبان یارانطالوتنقل میکند که آنها در هنگامۀ جنگ از خدا مسئلت میکردند: ﴿رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا ﴾[۳۷]. در آیه ای دیگر از قرآن کریم نیز استقامت، مقدمۀ نصرت الهی معرفی شده و آمده است: ﴿فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا﴾[۳۸] بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند، شکیبایی کردند تا یاری ما به آنان رسید. بر این پایه، پیروزیامام زمان(ع) و تشکیل حکومت عدل جهانی، نیازمند صبر و استواری در امور بوده و عنصر صبر در انجام کارها نیز بی تردید، از صفات حتمیکارگزاران حضرت است؛ البته این صبر در باشگاه عصر غیبت کسب شده است؛ هم چنان که امام حسین(ع) فرمودند: " مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ(ع) وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ يُظْهِرُ بِهِ دِينَ الْحَقِ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا قَوْمٌ وَ يَثْبُتُ عَلَى الدِّينِ فِيهَا آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ "[۳۹]
اخلاص و انگیزه الهی: یارانی که با حضرت مهدی(ع) هستند، برای رسیدن به منافع شخصی خود قدم در راه یاری حضرت ننهادهاند، بلکه تنها انگیزۀ ایشان خدا و تقرب به اوست و در این راه، از هیچ گونه حمایتی دریغ نمیورزند. ایشان به گواه امام سجاد(ع) در زمانۀ غیبت، مشق اخلاص را تمرین کردهاند:" إِنَ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِ زَمَانٍ ... أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً "[۴۰]
دوری از غرور:انصارامام زمان(ع)، تربیت یافتگان مکتبقرآن هستند و همواره این سفارش خدای متعال را نصب العین خود میدانند که: ﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ﴾[۴۱]؛ و هنگامی که تو تیر انداختی (و به هدف زدی)، تو نبودی (بلکه مؤثر اصلی خدا بود)؛ بدین جهت، در پیروزیهای خود هرگز دچار غرور نمیشوند، که از آنها جز این نیز توقع نیست.
روحیه جهاد و مبارزه: در فرهنگقرآن، بارها این سنت الهی گوش زد شده است که یکی از عوامل نزولنصرت الهی، جهاد و مبارزه با ستمگران است. قرآن میفرماید: ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ﴾[۴۲] و نیز میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۴۳]. به سبب این همه تأکیدات است که در مسئلۀ ظهور امام زمان(ع)، روحیۀ جهادی یکی از صفات انصار حضرت معرفی شده است؛ برای نمونه، یکی از آیات مهدوی که دربارۀ انصار المهدی است، این آیۀ شریفه است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۴]. در این آیه، صفاتی برای یاران حضرت شمرده شده که از جملۀ آنها جهاد و مبارزه است؛ از این رو، همۀ کسانی که مشتاق حضور در لشکرامام(ع) هستند، باید به این صفت مزین شوند.
اصلاح گری در جامعه: کسانی که آرزوی همراهی با مصلح کل و جهانی دارند، باید خود نیز از روحیۀ اصلاحگری در جامعه برخوردار باشند. تجلی عینیِ این روحیه در جامعه، امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف، نشانۀ عشقانسان به مردم است؛ نشانۀ تعهد و سوز و علاقۀ انسان به سلامتیجامعه است؛ نشانۀ فطرت بیدار است. امر به معروف و نهی از منکر، نوعی انضباط اجتماعی است؛ یعنی محدود کردن تمایلات اشخاص در برابر مصالحجامعه. در واقع، نوعی کنترل افراد لاابالی است. امر به معروف و نهی از منکر، نشانۀ رشد است. حضرت لوط(ع) در برابر گروه گناه کار پرسید: "آیا در میان شما یک نفر رشید هست تا مانع این کار شما شود؟ آری! اگر ما از درون، مراقب خود باشیم و مردم از بیرون، مراقب ما باشند و در رأس، نظامی سیاسی و حکومتی مشوق خوبیها و مانع بدیها باشد، بهترینامت خواهیم بود؛ چنان که قرآن میفرماید: ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴾[۴۵]. منتظر حقیقی و مشتاق ظهور که خواستار فراگیری توحید در جهان است، باید بداند که عزت یافتن کلمۀ توحید، به امر به معروف و نهی از منکر است. رسول خدا(ص) فرمود: "کلمه " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ "عذاب الهی را از انسان دور میکند؛ به شرط آن که این کلمه مبارک مورد تحقیر و استخفاف قرار نگیرد. مردی از پیامبر(ص) پرسید: چگونه ممکن است کلمه توحید مورد استخفاف قرار گیرد؟فرمود: اگر گناهان علنی انجام گیرد و کسی گناه کار را نهی نکند و او را تغییر ندهد، به توحید اهانت شده است[۴۶]. اگر پیامبر اکرم(ص) فرمود: "آمران به معروف، خلیفۀ خدا در زمینند"[۴۷] و اگر حضرت علی(ع) بیان کرد: "امر به معروف و نهی از منکر، دو خلق از اخلاق الهی است که هر کس این دو فریضه را یاری کند، خداوند به او عزت میدهد"[۴۸]، قطعاً آن هایی که در سایۀ ولایت مهدوی، فرمانروایانزمین شده و بدین صورت عزت مییابند، باید با امر و نهی، چه در عصر ظهور و چه در زمانۀ غیبت نیز با بهرهگیری از این دو ابزار، به اصلاحجامعه بپردازند. از همین روست که امام زمان در آغاز قیام جهانی خویش و در عهدنامهای که با کارگزاران خویش میبندد، یکی از مفاد عهدنامه را التزام به امر به معروف و نهی از منکر قرار داده و میفرماید:" أُبَايِعُكُمْ عَلَى أَن ... تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ "[۴۹]»[۵۰].
«در باره ویژگیهای یاران خاص حضرت، نکات فراوانی در روایات ذکر شده که بعضی از آنها چنین است:
جوان بودن:جوانی، دلپذیرترین لحظات زندگی و شورانگیزترین فرصتهای حیات انسانی است. فصلی است برای شکفتن غنچههای کمال و معرفت و موسمی است برای جوشش زلال ایمان و معنویت. جوانان، جوانههای سرسبز و شاداب و شکوفههای زیبا و دلپذیر درخت زندگی و حیات انسانیاند. با توجه به جایگاه مهم جوان و جوانی، آموزههای دینی همواره بر این موقعیت تأکید فراوانی کرده و به مناسبت بدان توجه نموده است. یکی از این موارد مورد تأکید این است که در برپایی قیام جهانی منجی موعود، نه فقط خود حضرت در هیئت مردی جوانظهور خواهد کرد که بیشتر یاران خاص او در سن جوانی بوده و بزرگسالان میان آنان کم شمارخواهند بود. حضرت علی (ع) در اینباره فرمود: "همانا یارانقائم(ع) همگی جوانند و پیر میانشان نیست؛ مگر به اندازه سرمه در چشم یا به قدر نمک در توشه راه و کمترین چیز در توشه راه، نمک است"[۵۱].
محدود بودن شمار آنها: با توجه به سختیدین داری در دوران غیبت و بهویژه در آستانه ظهور، کسانی که شایستگی ملازمت با آن حجت الهی را پیدا کنند و به بالاترین درجه ایمان برسند، محدود خواهند بود؛ از این جهت در شماری از روایات گفته شده است: شمار یاران خاصحضرت مهدی (ع) ۳۱۳ تن است[۵۲]. این عدد نیز مانند بسیاری از اعداد دیگر، دارای رمز و رازهایی است که بر ما پنهان و پوشیده است.
نخستین بیعت کنندگان:امام صادق (ع) فرمود: "نخستین کسی که با قائمبیعت میکند جبرئیل است"[۵۳]؛ امام باقر(ع) درباره نخستین کسانی که پس از فرشته وحیبیعت میکنند فرمود:" يُبَايِعُ الْقَائِمَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَيِّفٌ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَيُقِيمُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يُقِيمَ"[۵۴]؛
قدرتمند بودن:یاریحضرت مهدی (ع) در آن قیام جهانی، افزون بر قدرت روحی و معنوی، نیازمند قدرت جسمانی نیز است؛ از اینرو در روایاتی به توانایی فوق العاده یاران خاص اشاره شده است. عبدالملک بن اعین گوید: در نزد امام باقر(ع) از جا برخاستم و از پیری تکیه بر دستم زده، گریستم. حضرت فرمود: تو را چه شده؟ عرض کردم: من امید آن داشتم که تا نیرویی در تن دارم، حکومت حقه شما و پیروزیتان را درک کنم؟ امام فرمود: به راستی اگر این جریان بشود، (و هنگام ظهور و پیروزی ما گردد)، بر مردی از شما نیروی چهل مرد داده شود و دلهای شما چون پارههای آهن گردد؛ اگر با آنها به کوهها زنند آنها را از جای برکنند، و شما در آن زمان حاکمان روی زمین و خزینه داران آن میباشید"[۵۶]؛ البته این قدرتمندی برای رهبرقیام در نقلریان بن صلت چنین آمده است: به امام رضا(ع) گفتم: آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم، اما آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد، همچنان که پر از جور شده باشد، نیستم و چگونه او باشم در حالی که ضعف بدن مرا میبینی. قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیامی کند چنان نیرومند است که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای برمی کند و اگر بین کوهها فریاد برآورد، صخرههای آن فرو میپاشد[۵۷].
کرامت داشتن: در بعضی روایات از کراماتیاران حضرت سخن به میان آمده است. یکی از این کرامتها آن است که دارای قدرتطی الارض هستند. اگر چه حقیقت این امر برای ما به روشنی معلوم نیست؛ اما این قدرتی است که خداوند در اختیار برخی بندگان خود قرار میدهد که با آن مسافتهای بسیار طولانی را در اندک زمانی سپری کنند. امام صادق (ع) درباره طی الارضیارانحضرت مهدی (ع) فرمود: "پس، از گوشه و کنار زمینپیروان او به سویش گرد میآیند و زمین برای آنها به هم پیچیده میشود، تا اینکه با او بیعت میکنند"[۵۸]»[۵۹].
«بیشتر یاران خاصّ حضرت در سن جوانیاند و بزرگسالان میان آنان کم هستند. این یاران، دارای افکاری متحد و آرایی یکنواخت بوده و دلهایشان به هم پیوسته است.
حضرت علی(ع) در این باره فرمود: "همانا یارانقائم(ع) همگی جوانند و پیر میانشان نیست؛ مگر به اندازه سرمه در چشم یا به قدر نمک در توشه راه و کمترین چیز در توشه راه، نمک است[۶۰].
لازم یادآوری است در تشکیل هسته اصلی آن پیکار بزرگ و جهادمقدس، زنان نیز نقش بسزایی دارند و طبق تعبیر برخی از احادیث، حدود پنجاه زن، از یاران اصلی امام و همراه هسته مرکزی آن قیام میباشند. این موضوع، دو نکته را روشن میسازند:
زنان که در طول تاریخ، از حقوق خویش محروم بودند و شخصیت آنان تحقیر گشته بود، در دوران آن انقلاب بزرگ، شخصیت واقعی خویش را باز خواهند یافت و به عنوان کارگزاران اصلی آن تحوّل عظیم، در جامعه جهانی شرکت خواهند داشت. این موضوع، اهمیت ویژهای دارد که ارزش واقعی و پایه قدرت و توانمندی نوع زن و ارزشیابی استعدادهای او را- در صورتی که خود را ساخته باشد- مشخص میسازد.
زنان اگر در جهاد و رویارویی مستقیم شرکت نکنند، در دیگر پستها و مسؤولیتها و سازندگیها، میتوانند مشارکت داشته باشند.
همچنین در گسترش فرهنگ اسلامی، تبیین خطوط اصلی دین، آموزشمعارف الهی و جایگزین ساختن معیارها و اصول انقلاب مهدوی، میتوانند کارامد باشند و نقشهای اصلی و برجستهای را بر عهده گیرند. در مسائل پشت جبهه و دیگر مسائل اجتماعی، فرهنگی و تربیتی نیز میتوانند نقش سازندهای داشته باشند.
امام باقر(ع) فرمود: "... به خدا سوگند سیصد و چند تن از مردان نزد او میآیند، که با آنان پنجاه زن نیز هست .... "[۶۱].
این موضوع، ارجمندی جایگاهزن و بلندای رشد و تکامل او را روشن میکند. اثر تربیتی این موضوع مهم، در جامعه کنونی- که جامعهمنتظر است- میتواند خودآیی زنان و بازشناسی توان رشد و بازیابی شخصیت آنان باشد.
برای شرکت در آن دگرگونی و انقلاب بزرگ و جهانی، زنان از هم اکنون باید با معیارهای دقیق اسلامی و اخلاقی، شخصیت خود را بسازند و در بعد علم و عمل تکامل یابند، و بدانند که هماکنون و در آینده، مسؤولیتهای بزرگی بر عهده دارند و در آینده نقشهای اصولیتری را به انجام خواهند رساند. پس ناگزیر از هم اکنون به شناخت دقیق و درست اسلام بپردازند و در تربیت خویش بکوشند، تا پیش از ظهور، در جامعه زنان منتظر قرار گیرند، و در دوران ظهورشایستگی شرکت در آن حرکت بزرگ و کمک رساندن به داعیحق را داشته باشند[۶۲][۶۳].
«این افراد، در روایات بسیار، تشبیه به ۳۱۳ نفر مسلمانانشجاع و سلحشوری شدهاند که در جنگ بدر، نخستین شکست بزرگ را بر کفار و دشمنان اسلام وارد آوردند، که تا آن وقت دشمنان چنین شکستی از اسلام نخورده بودند و اصلا تصور چنین شکستی را نمیکردند. به علاوه، این ۳۱۳ نفر پرچمداران روی زمین و حاکمانخدا بر مردم در سراسر زمین میباشند، این ویژگیها حکایت از آن میکند که این افراد علاوه بر سلحشوری و شجاعت، دارای علم و بینش بوده که لیاقت رهبری جامعهها را دارند و شایستگی آن را دارند که پرچمدار کشورها باشند. شاید بتوان گفت: هنگام برقراری حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) همه جهان به ۳۱۳ ایالت و استان تقسیم گردد و در هریک از این ایالتها و استانها، این مردان بزرگ رهبر آنجا گردند. اینک به اصل روایت توجه کنید که امام صادق (ع) فرمود: "گویا امامقائم (ع) را بر بالای منبرکوفه مینگرم که یارانش ۳۱۳ نفر، به تعداد جنگاوران مسلمانجنگ بدر، اطرافش را گرفتهاند، این یاران پرچمداران و حاکمان بر مردم در زمین از جانب خدا هستند"[۶۴].
آنها امت معدوده و همچون پارههای ابرهای متراکم هستند: در قرآن میخوانیم: "هرجا باشید، خداوند همه شما را حاضر میکند"[۶۵]. در تفسیر این آیه، امام باقر(ع) فرمود: "منظور یارانقائم (ع) هستند که ۳۱۳ نفرند، به خدا سوگند! منظور از امت معدوده (که در آیه ۸، سوره هود آمده) آنها هستند. به خدا سوگند! در یک ساعت همگی جمع میشوند همچون پارههای ابر پاییزی که بر اثر باد جمع و متراکم میگردد"[۶۶]. و در حقیقتآیه مبارکه مذکور میگوید: خدایی که قدرت دارد ذرات پراکنده خاک انسانها را در قیامت از نقاط مختلف جهان جمعآوری کند، به آسانی میتواند یاران مهدی(ع) را در یک روز و یک ساعت برای افروختن نخستین جرقههای انقلاب به منظور تأسیس حکومت جهانی عدل الهی و پایان دادن به ظلم و ستم جمع نماید. تعبیر " الْأُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ " و همچنین به پارههای ابر پاییزی که تودههای آن جمع و متراکم هستند و همچون تودههای ابر متراکم، خللناپذیر و تیزپرواز و نیرومند میباشند.
آنها رکنها و پایههای خللناپذیر و پشتیبان محکمند:امام صادق (ع) در تفسیرآیه ۸۰، سوره هود، که در آن آمده، حضرت لوط(ع) به قوم سرکش و تبهکار خود گفت: ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ﴾؛ [۶۷] فرمود: "منظور از قوة، همان قائم (ع) است و منظور از رکن شدید (پشتیبان محکم) ۳۱۳ نفر از یارانش هستند"[۶۸]. آری، حضرت لوط(ع) آرزو میکند که ای کاش مردانی مصمم، با قدرت روحی و جسمی کافی و همپیمانهای نیرومند همانند ۳۱۳ نفر مردانی که هسته مرکزی حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) را تشکیل میدهند، در اختیار داشت تا قیام کند و با تکیه بر قدرت، با فساد و انحرافمبارزه نماید. و طبق روایتی میخوانیم آنها همچون پارههای آهن، محکم استوار هستند[۶۹].
دست خدا بالای سر امام(ع) و یارانش: از آنجا که این مردان آزاده، به راستی به امامقائم (ع) میپیوندند تا در راه او هرگونه جانبازی لازم را بنمایند، خداوند نیز یار و یاور آنهاست و با نیروهای غیبیاش آنها را کمک میکند. چنانکه قرآن میفرماید: ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾[۷۰]. امام سجاد فرمود: "گویا صاحب شما (حضرت قائم (ع)) را میبینم که همراه سیصد و اندی نفر در پشت کوفه به نجف مشرف شده، جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپ و اسرافیل در پیش روی او است، پرچمپیامبر (ص) را برافراشته و آن پرچم را به جانب هیچ گروهی از مخالفان متمایل نکند، مگر اینکه خداوند آنان را به هلاکت میرساند"[۷۱]. نیز در ضمن روایتی رسول خدا(ص) فرمود: "هنگام خروجقائم (ع) منادی خدا از آسمان فریاد میزند: ای مردم! مدت ستمگران تمام شد و کار به دست بهترینامت محمد(ص) افتاد، روانه مکه شوید"[۷۲]. به این ترتیب میبینیم دست خدا همراه مهدی(ع) و یارانش است، در این صورت پیروزی آنها حتمی است. از طرفی در روایات میخوانیم: خداوندخروجقائم (ع) را در یک شب سامان میبخشد[۷۳]. به هر حال طبق مضمون فرموده امام باقر(ع)، این انقلاب نیاز به یاران قهرمان و رشید دارد، و باید در این راه خونها ریخته شود و عرقها در بدن جاری گردد[۷۴]. یارانی که شایسته اطراف امامی باشند که پرچمرسول خدا(ص) را به دست گرفته و اسلحههای پیامبر (ص) را با خود حمل میکنند و پیراهن خونی شدهای را که پیامبر (ص) در جنگ احد در تن داشت، به تن دارد.[۷۵]»[۷۶].
↑مردم زمان غیبت او که معتقد به امامت او و منتظر ظهورش هستند، از مردم هر زمانی برترند، زیرا خداوند عقل، فهم و معرفتی به آن ها عطا کرده که غیبت نزد آن ها چون مشاهده است؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۲۰.
↑خدایا! خودت را به من بشناسان. به درستی که اگر خودت را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان. به درستی که اگر پیامبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم امامت را بشناسم. خدایا! امامت را به من بشناسان. اگر امام را نشناسم، به درستی که گمراه و از ضالین میشوم؛ شیخ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۷.
↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
↑قائم از فرزندان من است. نامش نام من و کنیهاش کنیه من است؛ شمایل او شمایل من و روش او روش من است و مردم را بر آیین و دینم بدارد و آن ها را به کتاب پروردگارم فراخواند. کسی که او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است؛ کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، مرا انکار کرده و کسی که او را تکذیب کند مرا تکذیب کرده است و کسی که او را تصدیق کند، مرا تصدیق کرده است. از کسانی که گفتار مرا درباره او انکار و تکذیب میکنند و از کسانی از امتم که مردم را از طریقه او گمراه میسازند، به خداوند شکایت میبرم؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۱.
↑هر کس که بودن در شمار یاران قائم شادمانش می¬سازد، باید در انتظار باشد و با حال انتظار به پرهیزگاری و خلق نیکو رفتار کند. پس اگر اجلش برسد و امام قائم پس از درگذشت او قیام کند، بهره او هم¬چون بهره کسی است که آن حضرت را دریافته باشد. پس بکوشید و منتظر باشید!؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۰۰.
↑ ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی میدارد و خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره مائده، آیه: ۵۴.
↑ ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد؛ سوره محمد، آیه: ۷.
↑مردم زمان غیبت او، که معتقد به امامت او بوده و منتظر ظهورش هستند، از مردم هر زمانی برترند... آنان به حق، مخلصان و به درستی، شیعیان ما و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۲۰.
↑بله، ولی این عده ای که حضرت قائم با آن¬ها قیام میکند، از نجیبان، قاضیان، حاکمان و فقیهان دین هستند؛ محمد بن جریر طبری آملی، دلائل الامامه، ص۵۶۲.
↑ و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.
↑ و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۷.
↑هنگامیکه قائم ما قیام کند، خداوند از شیعه ما آفت را برطرف سازد و دل هایشان را همچون پاره های آهن کند و نیروی هر یک مرد از آنان را به اندازه نیروی چهل مرد قرار دهد و فرمانروایان و بزرگان روی زمین خواهند بود؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص۵۴۱.
↑شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص۵۴۱ ، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۵۴.
↑از ما (خانواده) دوازده نفر مهدی هستند، که اولیِ ایشان امیرالمؤمنین علیه السلام و آخرین آن ها نهمیاز فرزندان من است؛ اوست قیام کننده به حق که خداوند به وسیله او زمین را پس از مرگش زنده گرداند و دین حق را به دست او بر تمامیادیان پیروز کند، اگرچه مشرکان نخواهند. برای او غیبتی است که جمعی در آن مرتدّ شوند و جمعی دیگر، ثابت قدم در دین بمانند و آزار شوند و به ایشان گفته شود: کجاست این وعده اگر راست گو هستید؟! هر آینه، بردباران در غیبت او بر آزار و تکذیب (مردم)، همانند جهادکنندگانِ با شمشیرند در رکاب رسول خدا(ص)؛ علی بن محمد خزاز، کفایه الاثر، ص۲۳۲.
↑مردم زمان غیبت او که معتقد به امامت او بوده و منتظر ظهورش هستند، از مردم هر زمانی برترند... آنان به حق، مخلصان و به درستی، شیعیان ما میباشند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۲۰.
↑ با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دلهای گروهی مؤمن را خنک گرداند؛ سوره توبه، آیه: ۱۴.
↑ و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۹.
↑ ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی میدارد و خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره مائده، آیه: ۵۴.
↑ شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۰.