بداء

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بداء (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

چیستی بداء

  • بداء در لغت به معنای آشکار شدن و ظهور است[۱].[۲] هرگاه بداء به انسان نسبت داده شود، مقصود این است که چیزی که بر او پنهان بوده و حال آشکار شده است[۳]. و در اصطلاح به معنای تغییر مقدرات از سوی خداوند، بر اساس پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است[۴]. به بیان دیگر بداء اتخاذ نظری جدید در برخی امور است که وقوع آن مورد انتظار نبوده و ظاهر بر خلاف آن بوده است[۵] بداء غیر از نسخ است؛ بداء مربوط به تکوین است، ولی نسخ مربوط به تشریع، در واقع حکم منسوخ برای زمان محدودی تشریع شده که حکم ناسخ بیانگر پایان آن است[۶].

بداء محال برای خدا و بداء جایز

بداء و کتاب محو و اثبات

بداء و قضاء و قدر الهی

  • علم خداوند از هر جهت مطلق بوده و محدودیتی ندارد؛ ﴿أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۶] او از همه حوادث عالم از ازل تا ابد آگاه است، این همان قضای حتمی است. منتها عامل دیگری که در حوادث و سرنوشت انسان‌ها مؤثر است، اختیار افراد و توانایی آنهاست که همان قضای غیر محتوم یعنی قدر است[۱۷]. در واقع بداء تحت تأثیر دو عامل است: ارادۀ خداوند و ارادۀ انسان. قضا یعنی عالم بالا و قدر یعنی عالم پایین. ارادۀ انسان می‌‌تواند در ارادۀ غیر حتمی خداوند تأثیر بگذارد؛ زیرا بنابر آنچه در روایات آمده، مراحل پنج‌گانه‌ای از آغاز تا انجام یک فعل از سوی خدا وجود دارد: مشیت، اراده، تقدیر، قضا و امضا. تا قبل از امضا و قضای غیر حتمی، با عواملی مانند دعا و صدقه امکان نقض وجود دارد، اما وقتی امضا شد، دیگر قابل تغییر نیست[۱۸].

بداء در قرآن

  • در آیات قرآن پیرامون موضوع بدا سخن به میان آمده است، آیاتی که در این زمینه آمده چند دسته‌اند:
  1. برخی از آیات ناظر به مبانی و مفهوم بداء هستند مانند: ﴿لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۱۹]؛
  2. برخی دیگر بیانگر تغییر سرنوشت انسان‌ها بر اثر افعال اختیاری است مانند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۲۰]؛
  3. آیاتی هم ناظر به مصادیق عینی بداء هستند از جمله: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۲۱].[۲۲]
  1. لوح محفوظ‍‌: مقدراتی که نوشته می‌شود و به هیچ وجه تغییر نمی‌یابد چرا که مطابق با علم الهی است: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ[۲۳]؛
  2. لوح محو و اثبات: آنچه برای انسان مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به اراده خداوند تغییر می‌کند: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۲۴].[۲۵] این لوح بیانگر مفاد بداء است.

بداء در روایات

  1. اقرار انبیاء و ستایش اعتقاد به بداء از طرف ائمه بیانگر این است که شناخت خداوند بدون اعتقاد به بداء کامل نیست.
  2. نسبت بداء به خداوند به معنای آن است که خداوند سرنوشت انسان را بر اساس اعمال او تغییر می‌دهد.
  3. اعتقاد به بداء در برابر باور یهود است که معقتدند خدا جهان را آفریده، سرنوشت انسان‌ها را تقدیر کرده و تغییر در آن راه ندارد.
  4. خداوند دو نوع علم دارد: علمی که به فرشتگان و پیامبران می‌بخشد و تغییری در آن راه ندارد و علمی که نزد خود اوست و کسی از آن آگاهی ندارد مگر آنکه خداوند اراده کند، بداء در نوع دوم پدید می‌آید[۳۴].

جایگاه اعتقاد به بداء

  • اعتقاد به بداء بالاترین نشانه اعتقاد به توحید است که علم الهی را محدود نمی‌کند و ناشی از جهل نیست. امام صادق ‌(ع) فرمود: «خدا هرچه را بخواهد پیش می‌اندازد و هرچه را بخواهد مؤخر می‌کند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند و کتاب ما در نزد اوست‌ و فرمود‌: «هر چیزی‌ را که خدا اراده می‌کند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در علم او وجود‌ دارد، چیزی بر او آشکار نمی‌شود مگر اینکه در علم‌ او‌ بوده‌ است، همانا برای خدا از روی جهل آشکار نمی‌شود»[۳۵].[۳۶]

نمونه‌های تاریخی بداء

  1. قوم حضرت یونس(ع) به جای عذاب، رحمت الهی شامل حال آنها شد که در قرآن هم به آن اشاره شده است: ﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ[۳۷]؛
  2. حزقیل پیامبر مأموریت یافت تا زمان مرگ پادشاه را اعلام کند ولی مرگ او به تأخیر افتاد و مأمور شد به او ابلاغ کند[۳۸].
  3. پیامبر اکرم(ص) از مرگ خارکن یهودی خبر داد، امام به خاطر صدقه‌ای که داد مرگ او به تأخیر افتاد[۳۹].[۴۰]

بداء در نبوت و امامت

عدم امکان بداء در ظهور امام زمان(ع)

  1. دعاهایی که درخواست تعجیل فرج حضرت مهدی(ع) و کوتاه شدن مدت غیبت توصیه شده است. امام صادق(ع) فرمود: «اگر مردم از غیبت امامشان به درگاه خداوند گریه و ناله کنند، ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد و اگر مردم نسبت به دوری حجت خدا بی‌تفاوت باشند، غیبت نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»[۴۳].
  2. روایاتی که موضوع بداء را خصوصاً در احوال آخرالزمان و ظهور حضرت بیان می‌کند. چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید: «چند چیز جزء نشانه‌های حتمی ظهور است که قطعاً پیش از قیام حضرت قائم(ع) روی خواهد داد؛ خروج سفیانی، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء، شهید شدن نفس زکیه، ندایی آسمانی. راوی سؤال کرد: آیا در نشانه‌های حتمی، بداء روی خواهد داد؟ حضرت پاسخ داد: آری. سپس راوی عرض کرد: می‌ترسم در قیام حضرت قائم(ع) نیز بداء رخ دهد! حضرت فرمود: خیر! قیام حضرت قائم(ع) از وعده‌های الهی است و خداوند در وعده خود تخلف نمی‌کند، زیرا خود در قرآن فرموده: ﴿ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۴۴][۴۵].[۴۶]

امکان بداء در نشانه‌های ظهور

  1. روایت وقوع بداء در خروج سفیانی: ابو هاشم جعفری می‌گوید: نزد امام جواد(ع) از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: «آیا ممکن است در امر حتمی، بدا پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: می‌ترسم درباره قائم هم بدا حاصل شود. فرمود: نه! قائم، وعدۀ الهی است و در آن، تخلف نمی‌شود»[۵۱]. در بررسی این دلیل باید گفت: روایات متواتر برحتمی بودن نشانه‌های ظهور دلالت دارند. البته وقوع بدا در جزئیات امکان دارد.
  2. حتمی بودن نشانه‌های ظهور، مخالف قرآن است. باید توجه داشت اعتقاد به امکان بدا به معنای تحقق آن نیست و امکان عقلی وجود دارد که با فقدان شرایط، تغییر می‌کند.
  3. همیشگی و ناگهانی بودن ظهور با حتمی بودن آن منافات دارد.
  • به نظر می‌رسد دیدگاه سوم با روایات تناسب بیشتری دارد زیرا در نشانه‌های حتمی ظهور اصل وقایع حتمی هستند ولی سایر خصوصیات مانند زمان حتمی نیستند و احتمال بدا در آنها وجود دارد. بنابراین ظهور امام عصر(ع) زمان قطعی و غیر قابل بداء ندارد بلکه قابل تغییر و تقدم و تأخر است[۵۲].

پرسش‌های وابسته

منابع

منبع‌شناسی جامع بداء

پانویس

  1. ر.ک. لسان العرب، ج۱، ص۴۱-۴۲؛ الصحاح، ج۲، ص۱۱۶۰؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۳۴؛ مفردات، ص‌۱۱۳.
  2. ر.ک: دانشنامه امام مهدی: ج۷، ص۴۵۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  3. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  4. ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.
  5. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲.
  6. ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸.
  7. شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴؛ تفسیر قمی، ذیل آیه ۶۴ سوره مائده.
  8. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۴؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  9. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۴.
  10. ر.ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان‌، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه‌، ج ۱۰ ص ۲۴۲؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
  11. البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.
  12. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.
  13. «اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.
  14. البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.
  15. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.
  16. سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  17. ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
  18. مطهری، تکامل اجتماعی انسان، ص۱۶؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.
  19. «هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۸ ـ ۳۹
  20. «خدا چيزى را كه از آن مردمى است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  21. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  22. ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸.
  23. «(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲
  24. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  25. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  26. کافی‌، ج ۱ ص ۱۴۸ باب البداء؛ التوحید صدوق، باب ۵۴ و....
  27. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۳۴.
  28. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰.
  29. «ما عبد اللّه بشیء مثل البداء»؛ کافی ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید صدوق، باب البداء، ح۱.
  30. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۴، ص ۱۰۳ و ۱۲۱.
  31. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۴.
  32. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج‌۴، ص‌۱۲۳؛ صحیح البخاری‌، ج۴، ص ۲۰۸.
  33. ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  34. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.
  35. «إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ‏ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ‏ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ‏»؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.
  36. ر.ک: جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۶؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.
  37. «پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.
  38. قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.
  39. بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۱.
  40. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۶.
  41. شیخ مفید الفصول المختاره، ص۳۰۹؛ مَهْمَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ فَلَا یَبْدُو لَهُ فِی نَقْلِ نَبِیٍّ عَنْ نُبُوَّتِهِ وَ لَا إِمَامٍ عَنْ إِمَامَتِهِ وَ لَا مُؤْمِنٍ قَدْ أَخَذَ عَهْدَهُ بِالْإِیمَانِ عَنْ إِیمَانِهِ
  42. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۹.
  43. «فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع)هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ»؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.
  44. سوره آل عمران، آیه ۹.
  45. «کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا(ع)فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع)هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ»؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  46. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  47. ر.ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  48. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  49. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.
  50. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.
  51. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲.
  52. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.