اصلاح بین مردم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

درباره معنای لغوی اصلاح فی‌مابین می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  1. اصلاح فیمابین مترادف اصلاح میان مردم است[۱].
  2. اصلاح از ریشه صلح، آراستن و به صلاح در آوردن است[۲].
  3. ذات البین به معنی بین مردم و فی مابین است[۳].

اصلاح از بزرگ‌ترین مصادیق خیرخواهی در بین مردم و پاداش آن نزد خداوند بسیار است. اینکه دروغ گفتن در زمینه اصلاح بین مردم جایز است نشان دهنده اهمیت موضوع است، وگرنه ترک دروغ واجب است و واجب را جز واجب‌تر و مهم‌تر از خود ساقط نمی‌کند[۴].

از نظر قرآن هیچ منظره‌ای زشت‌تر از این نیست که عده‌ای از مسلمانان با هم درگیر و آنگاه عده‌ای، بی‌تفاوت نظاره‌گر زد و خورد برادران خود باشند و مظلومی در این میان از پا در بیاید. بنابراین وظیفه هر مسلمانی این است که از نزاع و خونریزی میان مسلمانان جلوگیری کرده، احساس مسئولیت نماید و اگر یکی از دو طرف نزاع در برابر اجرای عدالت تسلیم نشد، بر مسلمین واجب است که برای حمایت مظلوم، با طغیانگران تا آن‌جا که به حکم خدا سرنهند پیکار کنند. در صورتی که طاغی تسلیم قانون شد باید بین آ‌ن‌ها صلح و آشتی برقرار کنند و ریشه اختلافات را حل کنند[۵].

ضد فساد، اصلاح ذات‌البین است که دلیل شرافت و طبع بلند انسان است و اگر کسی موفق شود بین دو نفر یا دو فامیل آشتی و الفت (به جای قهر و کینه) ایجاد کند، ثواب اخروی و لذت دنیا را به همراه دارد[۶].[۷]

اصلاح بین مردم از نگاه فقه

در فقه اسلامی، آشتی دادن دو یا چند نفری که با هم کینه و دشمنی دارند، مستحب و در موردی که حفظ جان مؤمنی بر آن توقّف دارد واجب است. از موارد مصرف زکات اصلاح ذات البین است[۸]. مستحب است قاضی پیش از داوری، دو طرف دعوا را به صلح و آشتی فراخواند و در صورت خودداری آن دو، حکم را صادر کند[۹].[۱۰]

اصلاح بین مردم در سیره نبوی

استواری پایه‌های جامعه جزیرة العرب بر سازمان عشیره‌ای و نداشتن حکومتی یکپارچه، آتش جنگ‌های درازمدت را در جزیرة العرب پیش از اسلام برافروخته بود و درگیری مردم بر سر مسائل بی‌اهمیت، گاه به نبردهای سخت میان قبایل می‌انجامید و آنان را به جنگ برای نابودی یکدیگر وادار می‌ساخت. پیامبر (ص) در چنین جامعه‌ای برانگیخته شد. آن حضرت، برای اصلاح وضعیت موجود، هم‌زمان در سه زمینه به فعالیت پرداخت:‌

  1. اصلاح اندیشه‌ها و توجه به اصل همدردی: با توجه به اینکه هر کار، نتیجه اندیشه‌ای است که در روح و فکر افراد نفوذ یافته است، پیامبر (ص) برای اصلاح جامعه، همان‌گونه که در عمل می‌کوشید، در بُعد نظری نیز همواره به ارشاد، راهنمایی و جهت‌دهی اندیشه‌های مردم به سوی اصلاح و کمال می‌پرداخت. ایشان با تأکید بر شعار ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۱۱]؛ این اصل را اساس برتری انسان‌ها در جامعه قرار داد. رسول اکرم (ص) مؤمنان را در دوستی، مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر چونان یک پیکر معرفی می‌کرد که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد[۱۲]. در نتیجه، حضرت رسول (ص)، مردم را به تلاش برای حل مشکلات یکدیگر موظف می‌دانست.
  2. اصلاح پیوندهای اجتماعی: روابط اجتماعیِ شکل گرفته بر اساس تعصبات قبیله‌ای در شبه‌جزیره جزیرة العرب که به جنگ و خونریزی می‌انجامید، باید اصلاح می‌شد تا حکومتی اسلامی و ملتی یکپارچه ساخته شود. از دلایل مهم دعوت پیامبر (ص) برای رفتن به مدینه و وعده یاری او در شکل‌دهی حکومت اسلامی، امید به ایجاد صلح پایدار بود[۱۳]. رسول خدا (ص) نیز برای اصلاح پیوندهای اجتماعی ملت مسلمانی که تازه از مهاجر و انصار شکل گرفته بود، اقداماتی انجام داد مانند: سفارش به تقوا؛ توجه به فعالیت‌های گروهی؛ تدوین قانون اساسی و بستن پیمان برادری بین مهاجر و انصار.
  3. ایجاد اصلاح در عرصه قضا: قضاوت، از اصول مهم یک حکومت کارآمد و از وظایف پیامبران الهی که در قرآن بیان شده، برپایی قسط و عدالت در جامعه است[۱۴]، حضرت محمد (ص) در قرآن با عنوان داور، معرفی و این وظیفه ایشان به روشنی بیان شده است[۱۵]. رسول اکرم (ص) پیش از بعثت نیز محل رجوع مردم در هنگام بروز مشکلات و اختلافات بود[۱۶] و ایشان پس از بعثت و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه نیز در جایگاه نخستین داور و قاضی به اصلاح میان مردم پرداخت.

پیامبر اکرم (ص) اصلاح بین افراد را بهترین صدقه دانسته، فرمود: « أَفْضَلُ‌ الصَّدَقَةِ إِصْلَاحِ‌ ذَاتِ‌ الْبَيْنِ‌»[۱۷]،‌ در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) آمده است: « أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ‌ دَرَجَةِ الصِّيَامِ‌ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ؟ اِصَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ»[۱۸].[۱۹]

آشتی دادن بین مردم (اصلاح ذات البین)

در اسلام تا حد امکان تلاش شده است که روابط برقرار شده از بین نرود. اگر روابط افراد و جامعه در سطح خرد یا کلان به هم بخورد، در اسلام تدابیری اندیشیده شده تا آن روابط دوباره ترمیم یابد:

مرحله اول: به خود دو طرف که رابطه‌شان به هم خورده است سفارش‌هایی شده تا بدون وساطت کسی در صدد ترمیم روابط خود باشند. پیامبر اسلام فرمود: بیش از سه روز جایز نیست دو نفر مسلمان با هم سخن نگویند[۲۰]. همچنین فرمود: هر کسی که زودتر شروع به سخن گفتن کند، زودتر داخل بهشت می‌شود[۲۱] و ثواب زیادی برای او در نظر گرفته شده است.

مرحله دوم: اگر به هر دلیلی آنها در مرحله اول موفق نشدند باهم آشتی کنند، اسلام به سایر مسلمانان سفارش کرده تا اصلاح ذات البین کنند؛ پیامبر فرمود: از خدا بترسید - و اگر بین شما اختلافی وجود دارد - آن را اصلاح نمایید: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ[۲۲] و کسی که اقدام به این کار - آشتی دادن - نماید، ثوابی زیاد برای آن در نظر گرفته شده که چه بسا طبق برخی روایات اصلاح ذات البین از بهترین صادقه‌ها محسوب شده است: «قال رسول الله(ص): أفضل الصّدقة إصلاح ذات البين»[۲۳]. حتی در برخی روایات، ثواب اصلاح بین دو نفر بهتر از نماز، روزه و صدقه دانسته شده است[۲۴]. یا حداقل بعد از ادای واجبات عملی بهتر از اصلاح بین مردم وجود ندارد؛ چنان که در حدیث نبوی آمده است: «مَا عَمِلَ امْرُؤٌ عَمَلًا بَعْدَ إِقَامَةِ الْفَرَائِضِ خَيْراً مِنْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ»[۲۵]. مرحله سوم: اگر انسان برای آشتی دادن دو نفر و ترمیم روابط آنان به دروغ متوسل گردد، اشکالی ندارد و جایز است. حضرت فرمود: بین مردم آشتی برقرار کنید، هر چند با گفتن دروغ باشد: « أَصْلَحَ بَيْنَ النَّاسِ وَلَوْ تَعْنِي الْكَذِبِ »[۲۶]. از امام صادق(ع) آمده است که حضرت فرمود: انسان مصلح و آشتی‌گر دروغ‌گو نیست: «الْمُصْلِحُ لَيْسَ بِكَاذِبٍ»[۲۷] در ضرب‌المثل‌های زبان فارسی نیز این حقیقت بیان شده است: دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز[۲۸]. همچنین در حدیث نبوی آمده است: همه دورغ‌ها نوشته می‌شود، به جز دو دروغ: یکی آنکه در جنگ گفته می‌شود. دوم آن‌که برای اصلاح و آشتی دادن بین دو شخص می‌گویند. كُلُّ الكِذْبِ مَكْتُوبٌ كِذْباً لامَحالَةَ إلاّ أَنْ يَكْذِبَ الرَّجُلُ فِى الحَرْبِ فَإنَّ الحَرْبَ خُدْعَةٌ أَوْ يَكُونُ بَينَ رَجُلَيْنِ شَحْناءُ فَيُصْلُحُ بَيْنَهُما أَو يُحَدِّثَ إمْْرَأَتَهُ يُرْضيها[۲۹].

برخی فقها از همین احادیث چنین استنباط کرده‌اند که آشتی دادن بین دو مؤمن واجب است؛ زیرا دروغ گفتن واجب است و واجب ساقط نمی‌شود مگر به واجب مهم‌تر از آن[۳۰].

مرحله چهارم: اگر لازم باشد برای آشتی دادن دو مؤمن از مال امام(ع) مصرف شود، بی‌اشکال است و امام(ع) اجازه داده است که اگر بین شیعیان نزاعی در بگیرد و می‌‌توان با مصرف کردن مال آنها را آشتی داد، لازم است این کار صورت گیرد: «قَالَ الصادق(ع) للمفضل: إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي»[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۳.
  2. منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۶۲.
  3. منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۲۱۹.
  4. محمد رحیم نوری، مبانی اخلاق، ص۲۱۴ – ۲۱۵.
  5. ابوالفضل بهرام‌پور، اخلاق و عرفان در سوره حجرات، ص۴۷.
  6. محمد جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص۲۲۶.
  7. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۴.
  8. جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۶۵ ـ ۲۶۸
  9. جواهر الکلام، ج ۴۰، ص۱۴۵
  10. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، ص ۵۴۴.
  11. هر کس باتقواتر است، نزد خدا گرامی‌تر است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.
  12. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۵۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۳۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۲۱۱.
  13. وات مونتگمری، محمد؛ پیامبر و سیاستمدار، ص ۱۱۱ - ۱۱۳.
  14. سوره حدید، آیه ۲۵.
  15. سوره نساء، آیه ۵۹ و آیه ۱۰۵.
  16. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.
  17. مسند الشهاب، ج، ص ۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۰ و کنز العمال، ج۳، ص۵۹.
  18. کنزالعمال، ج۳، ص۴۶۰؛ مسند احمد، ج ۶، ص۴۴۵ - ۴۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص۴۶۰ و صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۴۹۰.
  19. اخلاقی، معصومه فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۳۳ ـ ۱۳۹.
  20. معراج السعاده، ص۵۰۷.
  21. معراج السعاده، ص۵۰۷.
  22. «پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه ۱.
  23. نهج الفصاحه، ح۴۹.
  24. جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  25. منتخب میزان الحکمه، ح۳۵۸۶.
  26. بحارالانوار، کتاب العشره، باب اصلاح بین الناس، ح۱.
  27. اصول الکافی، باب الاصلاح بین الناس، ح۵؛ منتخب میزان الحکمه، ح۳۵۸۹.
  28. شاید این ضرب‌المثل از این حدیث نبوی گرفته شده باشد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِي الصَّلَاحِ وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَادِ» (وصایا الرسول و الائمه، ص۱۹).
  29. جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  30. جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  31. اصول کافی، باب الاصلاح بین الناس، ح۳، جامع السعادات، ج۲، ص۸۰.
  32. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص 97-99.