اطاعت خدا در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اطاعت خدا است. "اطاعت خدا" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اطاعت خدا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اطاعت از خدا به معنای فرمانبرداری از پروردگار عالم که به حکم عقل و با دلایل قرآنی و روایی ثابت می‌شود. در قرآن کریم، اطاعت از پیامبر و اولوالامر هم ردیف با اطاعت از خدا آمده است.

مفهوم‌شناسی اطاعت از خدا

واژه اطاعت از ریشه «ط ـ ‌و ‌ـ ‌ع» (ضد کَرْه) به‌معنای فرمان بردن[۱] همراه با خضوع و رغبت و اختیار است[۲]. در تفاوت اطاعت با «اِتّباع» و «اجابت» گفته‌اند: اطاعت فرمانبری از موجودی برتر است، در حالی که اِتّباع، مطلق پیروی با فرمان یا بدون‌فرمان و اجابت، پذیرش درخواست موجود زیر دست است[۳].[۴]

همچنین گفته شده اطاعت در جایی است که امر و دستوری در کار باشد[۵]، به عبارت دیگر اطاعت بیشتر در فرمانبرداری نسبت به امر معنا پیدا می‌کند[۶].[۷] در معنای اصطلاحی اطاعت گفته شده؛ ایجاد فعل یا هر آنچه به منزله فعل است موافق با اراده شخص دیگری که جایگاه بالاتری نسبت به فاعل داشته باشد البته نباید به صورت اجبار باشد[۸]. از این تعریف استفاده می‌شود، صدق اطاعت متوقف بر وجود امر و نهی نیست بلکه همین که فعلِ محقق شده مطابق ارادۀ شخص دیگر باشد کفایت می‌کند.

اقسام

اطاعت بر دو گونه تکوینی و تشریعی است:

اطاعت تکوینی

این نوع از اطاعت خود در دو ‌بخش قابل بررسی است:

اطاعت تکوینی از فرمان الهی

موجودات عالم دو نحوۀ وجود دارند: یکی وجود علمی که جایگاه آن در مقام قدس الهی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند و عالَم خارج است. وجود علمی اشیاء، سایه‌ها و مرتبه نازلۀ اسما و صفات و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است[۹]؛ ازاین‌رو اطاعت در آن قابل تصور نیست. امّا وجود عینی اشیا مسبوق به اراده خداوند است: ﴿إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۰] خطاب «کُنْ» به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت از مرحله علم به مرحله عین درآمده و به‌صورت وجود خارجی ظاهر‌ می‌شوند. این همان چیزی است که از آن به «اطاعت تکوینی» اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بی‌جان و عاقل و غیر‌عاقل را در برمی‌گیرد. بدیهی است امتثال و فرمانبرداری یاد شده از روی میل و رغبت است، نه اضطرار، ازاین‌رو می‌توان آن را اطاعت نامید، ولی باید خاطرنشان کرد موجودات عالم ماده دارای دو وجهه هستند: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهۀ ملکوتی آنها که سراسر علم و شعور و حیات و اراده و قدرت و حضور است، فرمانبرداری از روی میل و رغبت به وضوح قابل تصور است، ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، فرمانبرداری موجودات به صورت اجبار رخ می‌نماید و چنانچه هر دو وجهه مورد نظر قرار گیرد، از اطاعت به «اسلام» تعبیر می‌شود که اعم از طوع و کره است: ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا[۱۱]. افزون بر اطاعت تکوینی، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه تغییر و تحولی در اوصاف و کمالات وجود (ذاتی و عرضی) نیز مطیع فرمان پروردگارند و آیاتی که از عبودیّت[۱۲]، سجده[۱۳]، تسبیح[۱۴] و قنوتِ[۱۵] همه موجودات پرده برمی‌دارد، هریک حکایت از اطاعت اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به اطاعت تکوینی برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند زمین که در داستان نوح(ع) آب خود را فرو برد: ﴿يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ[۱۶]، آسمان که در همان واقعه از باران باز ایستاد: ﴿يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي[۱۷]، اصحاب سبت که به بوزینه تبدیل شدند: ﴿فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ[۱۸]، آتش نمرود که بر ابراهیم(ع) سرد و سلامت شد: ﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا[۱۹]، زمین که به فرمان خدا رام انسان است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا[۲۰]، بلد طیّب که به اذن خدا گیاه خود را می‌رویاند: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ[۲۱]، آسمان که به فرمان خدا شکافته می‌شود: ﴿إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ[۲۲]، زمین که به اذن حق اخبار خویش را باز می‌گوید: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا[۲۳]، بادها که درختان را بارور‌می‌سازند: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ[۲۴] و زنبور عسل که از کوهها خانه اختیار می‌کند و از شهد همه میوه‌ها عسل می‌سازد: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۵] .[۲۶]

اطاعت تکوینی از غیر خداوند

اطاعت تکوینی موجودات ـ ‌در اصلِ وجود و کمالات و اوصاف‌ ـ بالاصاله در برابر فرمان الهی است، ولی با مشیّت الهی، ممکن است موجودات از فرمان انسان‌هایی همچون پیامبران نیز در هر دو بعد یاد شده اطاعت تکوینی داشته باشند، چنان که کوه‌ها و پرندگان در تسخیر داود(ع) بوده و از او اطاعت می‌کردند و به هر جا که اراده وی بود، بازمی‌گشتند:﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ[۲۷] و جریان باد و شیطان‌های بنّا و غوّاص و شیطان‌های در غل و زنجیر که مطیع و فرمانبر سلیمان(ع) بودند: ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ[۲۸].[۲۹] و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن مردگان و شفا دادن کور مادرزاد که به اذن خداوند، به دست عیسی(ع) صورت گرفت: ﴿وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي[۳۰].[۳۱]

اطاعت تشریعی

اطاعت تشریعی فرمانبری ارادی از حکم و قانونی است که از ناحیه شخصِ برخوردار از حق تشریع و آمریت، اعتبار شده باشد. بدیهی است این اطاعت در حوزه رفتار ارادی موجوداتی مختار، مانند انسان معنا می‌یابد و پذیرش آن در گرو نفی مسلک جبر و بر مبنای ارادی بودن اطاعت است که اطاعت و عصیان، ارزش یا ضد ارزش محسوب می‌شود. براساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی می‌شود. شماری از آیات قرآن به اطاعت از خدا اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ[۳۲] امر به اطاعت از خداوند، در آیات یاد شده ارشادی است، نه مولوی و گرنه موجب تسلسل می‌شود، چون این عقل انسان است که او را به اطاعت از پروردگار وا می‌دارد و آیات ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وی را به آن حکم عقلی ارشاد می‌کند[۳۳] یا می‌تواند تأکید حکم عقل‌باشد[۳۴]. اطاعت از پیامبر[۳۵]، اولی الأمر[۳۶] و اطاعت زن از شوهر[۳۷] نیز از مصادیق اطاعت تشریعی از خداوند هستند زیرا اطاعت از همه این موارد به فرمان و دستور الهی است[۳۸]. در یک تقسیم‌بندی دیگر اطاعت به دو قسم حقیقی و حکمی تقسیم شده است که بیشتر در مباحث فقهی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. مراد از اطاعت حقیقی اطاعت مکلف از امری است که صدور آن از جانب شارع مقدس ثابت شده است، اطاعت اوامر صریحی که در قرآن و روایات آمده است مانند امر به نماز، زکات، روزه، حج و.... و مراد از اطاعت حکمی انجام فعلی است که به واسطه آن بنده مطیع محسوب می‌شود به جهت احتمال ورود امر به آن فعل[۳۹]، مانند انجام مواردی که احتمال تعلق امر به آنها وجود دارد، مانند بسیاری از اموری که به آنها مستحب گفته می‌شود ولی دلیل معتبری برای آنها وجود ندارد، یعنی موارد قاعده «تسامح در ادله سنن»[۴۰].[۴۱]

ادله لزوم اطاعت از خداوند

حکم عقل به لزوم اطاعت از خدا

حق اطاعت اولاً و بالذات مخصوص خداوند است؛ یعنی همین که مفهوم خدای متعالِ آفریننده تصور شود، عقل، حکم به لزوم اطاعت از او می‌کند. این مطلب چون ذاتی است دلیل ندارد اما این نیاز به تبیین دارد که به شکلی تفسیر همین ذاتی بودن حق‌الطاعة برای خدای متعال است. چند بیان برای توضیح حق‌الطاعة ذاتی برای خداوند مطرح شده است:

  1. بیان اول، مبتنی بر خالقیت و مالکیت خداوند: خلاصۀ این بیان به این صورت است که «خدای متعال خالق است و هر خالقی مالک است در نتیجه هر مالکی، بر مخلوق خودش حق اطاعت دارد.
  2. بیان دوم مبتنی بر وجوب شکر منعم است، که از سه قیاس تشکیل می‌شود:
    1. قیاس اول: صغری: خداوند منعم و محسن است؛ کبری: هر منعمی شکرش واجب است و جزاء احسان، احسان است؛ در نتیجه: خدای متعال واجب‌الشکر است.
    2. قیاس دوم: صغری: شکر نعمت خدا واجب است؛ کبری: شکر هر نعمتی به تناسب آن نعمت است؛ نتیجه: شکر نعمت خلق و رزق خدایی، باید متناسب با همان نعمت باشد.
    3. قیاس سوم: صغری: شکر نعمت خلق و رزق خدا باید متناسب با همان نعمت باشد؛ کبری: شکر متناسب با نعمت خلق و رزق، اطاعت است؛ نتیجه: شکر خدا به اطاعت اوست[۴۲].

دلیل دوم آیات قرآن دال بر لزوم اطاعت از خداوند

  1. ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ[۴۳]. آیه دلالت دارد که اعراض کردن از اطاعت خدا و رسول کفر است و خداوند کافران را دوست ندارد. «أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ» نشانه آن است که تقوا و پرهیز از آتشی که برای کافران آماده شده است، تنها با اطاعت خدا و رسول تحقق می‌یابد[۴۴].
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ[۴۵].[۴۶]
  3. ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۴۷].
  4. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ[۴۸].

در این آیات به صراحت امر شده به اطاعت از خداوند و همچنانکه بالمطابقه متضمن وجوب اطاعت خداوند هستند، متضمن وجوب اطاعت رسول نیز هستند و در هیچ جای قرآن امر به اطاعت خدا از امر به اطاعت رسول منفک نشده است. علاوه بر اینکه نتیجه رویگردانی از اطاعت خداوند و رسول او کفر، عدم ایمان و بطلان اعمال معرفی شده است. همچنین در بعض آیات به صراحت از سرپیچی از اطاعت خداوند نهی شده است[۴۹].

قلمرو اطاعت از خدا

براساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه خداوند است[۵۰]، از این رو قلمرو اطاعت از خداوند هیچ محدودیتی ندارد[۵۱] و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند، هم اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی می‌شود[۵۲]. ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ اقرار به توحید و انجام فرائض الهی در حلام و حرام و احکام است[۵۳]. به عبارت دیگر اطاعت از خدا یعنی پیروی از احکامی که به عنوان وحی بر قلب پیامبر نازل شده و مورد حکم و خطاب تمام مؤمنین هستند و اطاعت از پیامبر خدا که توضیح و تفسیر وحی الهی است نیز به امر الهی است[۵۴]. با توجه به اینکه مقام سلطنت و مُلک از آثار و لوازم وجوب اطاعت مطلق است، لذا وجوب اطاعت در ذات خدای متعال، حصر مقام مُلک و سلطنت در ذات اقدس اوست[۵۵]. بر اساس ادله لزوم اطاعت از خداوند می‌توان گفت: حکم عقل به لزوم اطاعت از خداوند، محدود به حدی نیست چه اینکه مالکیت و خالقیت خداوند بی‌نهایت است؛ در نتیجه اطاعت از مالک و خالق علی الإطلاق لازم است. همچنین بنابر حکم عقل به لزوم شکر منعم، همه عالم هستی پر از نعمات الهی است که قابل شمارش نیست و از این جهت هم حدی برای لزوم اطاعت از خداوند نیست. از آنجا که اراده تکوینی خداوند در همۀ امور نافذ است، اراده تشریعی خداوند در همه امور نافذ و مطاع است. در آیات و روایات هم اطاعت از خداوند به صورت مطلق و عام ذکر شده و در هیچ موردی مقید و محدود نیست. بنابراین بر اساس ادله لزوم اطاعت، اطاعت از خداوند محدود به هیچ حدی نیست.

اطاعت از پیامبر و اولی الامر

اگر ثابت شود که پیامبری از جانب خدا آمده و هر آنچه می‌گوید به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از جانب خداوند است، عقل به همان ملاکی که حکم به لزوم اطاعت از خداوند می‌کرد، اطاعت از پیامبر را هم لازم می‌داند[۵۶].

در آیات فراوانی اطاعت از پیامبر اسلام(ص) در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است؛ مانند: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ[۵۷]، ﴿يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ[۵۸]. با توجه به اینکه اطاعت از پیامبر(ص) به دستور خدا واجب شده، اطاعت از وی اطاعت از خدا محسوب می‌شود[۵۹]. در شانزده آیه، اطاعت از خدا و رسول بدون تکرار کلمه «أطیعوا» آمده است که دلالت بر ملازمه بین اطاعت خدا و پیغمبر دارد، یعنی هیچ یک بدون دیگری فایده ندارد[۶۰]، زیرا در قرآن می‌فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ[۶۱] و در آیه دیگر ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۶۲] تصریح شده همۀ آنچه به وسیله رسول خدا بیان شده به امر الهی است و باید بر اساس آن عمل کرد. همچنین بر اساس آیۀ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۶۳]، اطاعت از اولی الأمر، عین اطاعت از رسول خداست و در نتیجه همانند اطاعت از خداوند است[۶۴].

حکم اطاعت از غیر خدا

همان گونه که اشاره شد اطاعت از غیر خدا اگر بدون اذن الهی باشد به شرک منتهی می‌شود، ولی در صورتی که بر اساس امر الهی باشد، اطاعت از غیر خدا هم در واقع اطاعت از خداست؛ چنانچه در آیات فراوانی از مخالفت خدا و رسول نهی شده است بلکه ملاک حقیقی ایمان، اطاعت از خدا و رسول معرفی شده است، نه صرف اقرار به وحدانیت خدا و رسالت رسول و نیز ملاک حقیقی کفر، معصیت خدا و رسول است؛ اگر چه با اقرار به وحدانیت خدا و رسالت رسول همراه باشد. برخی از آیاتی که از مخالفت و معصیت خدا و رسول خدا نهی کرده‌اند عبارت‌اند از:

  1. ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ[۶۵].
  2. ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۶۶].
  3. ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا[۶۷].

این دسته از آیات، دلالت بر این دارند که معصیت خدا و رسول کفر محض است؛ اگرچه با اقرار به وحدانیت خدا و رسالت رسول خدا همراه باشد. مطلب فوق در آیات دیگر مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۶۸]. در این آیه، مراد از کفر بعدالایمان، نافرمانی از رسول اکرم است، یعنی بعد از اقرار به رسالت رسول خدا(ص) به او کافر می‌شوند. از آنجا که جملۀ ﴿وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ عطف بر ﴿كَفَرُوا است، نه بر ﴿إِيمَانِهِمْ معنای جمله این است، به رغم آنکه به رسالت رسول خدا و حقانیت آن شهادت می‌دهند، کفر می‌ورزند که این کفر نظیر کفر در آیه ذیل، به معنای معصیت الرسول است: ﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا[۶۹]. همچنین می‌فرماید: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ[۷۰]. در این آیه نیز اعراض از اطاعت خدا و رسول، کفر به‌شمار آمده و اعراض کنندگان از اطاعت خدا و رسول "کافر" نامیده شده‌اند. با توجه به تلازم بین اطاعت خدا و اطاعت رسول و امر صریح و مؤکد خداوند به اطاعت مطلق رسول، هرگونه معصیت امر رسول، معصیت امر خدا است و از نظر قرآن مصداق روشن کفر است[۷۱].

آثار و نتایج اطاعت از خدا

اطاعت از خدا و رسول، آثار و برکاتی را در پی دارد که به چند نمونه اشاره می‌شود:

  1. بهره‌مندی از رحمت الهی: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۷۲].
  2. ورود به بهشت: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ[۷۳]. ورود اهل طاعت به بهشت طبق قاعده عقلی وجوب وفا به وعده است که ترک آن ظلم محسوب می‌شود[۷۴].
  3. قرار گرفتن در کنار کسانی که به آنها نعمت داده شده است: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۷۵].
  4. پاداش نیکو و عدم کاستی در آن: ﴿فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا[۷۶]، ﴿وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا[۷۷].[۷۸]
  5. رسیدن به فوز بزرگ: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا[۷۹]. هرکس از خدا و فرستاده‌اش در آنچه که بدان امر یا از آن نهی کرده‌اند، اطاعت کند، به رستگاری بزرگ می‌رسد: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۸۰]، ﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا[۸۱].[۸۲]پیروی کردن از نوری که همراه پیامبر(ص) نازل شده، از اسباب رستگاری است: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۸۳] این نور، قرآن کریم[۸۴] یا امیرمؤمنان، علی(ع)[۸۵] است که پیروی از آنها در حقیقت، اطاعت از خداست[۸۶].
  6. برخی با تمسک به آیات ۶۶ سوره مائده، ۹۶ سوره اعراف و ۵۲ سوره نور، وسعت روزی و گشایش درهای خیر را هم از آثار اطاعت دانسته‌اند[۸۷].

در مقابل، پیامدهای سوء اطاعت نکردن از خدا و رسول و نافرمانی امر و نهی الهی، گریبانگیر فرد و جامعه عصیانگر می‌شود. وظیفه پیامبر(ص) تنها رساندن پیام الهی است[۸۸]: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۸۹] و این انسان است که با عصیان فرمان خدا و رسول، گرفتار گمراهی آشکار خواهد شد[۹۰]: ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۹۱].[۹۲]

منابع


جستارهای وابسته

پانویس

  1. مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».
  2. مفردات، ص‌۵۲۹؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۳۸.
  3. التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۷، «تبع».
  4. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن ج ۳، ص ۵۲۷.
  5. المصباح المنیر، ماده «طوع».
  6. مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».
  7. ر.ک: شیخ‌الاسلامی، علی، آل رسول، سوسن، حیدری اصفهانی، نادره، اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم؛ موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۱.
  8. رسائل السید المرتضی (المجموعة الثانیة): ۲۷۵ ـ ۲۷۶، رسالة الحدود والحقائق.
  9. شرح فصوص الحکم، ص‌۶۲.
  10. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  11. «آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
  12. سوره مریم، آیه ۹۳.
  13. سوره رعد، آیه ۱۵.
  14. سوره جمعه، آیه ۱.
  15. سوره روم، آیه ۲۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۶.
  16. «ای زمین آبت را فرو خور» سوره هود، آیه ۴۴.
  17. «و ای آسمان (از باریدن) باز ایست!» سوره هود، آیه ۴۴.
  18. «به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
  19. «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.
  20. «اوست که زمین را برای شما رام کرد» سوره ملک، آیه ۱۵.
  21. «و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می‌آید» سوره اعراف، آیه ۵۸.
  22. «هنگامی که آسمان شکاف بردارد، و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد» سوره انشقاق، آیه ۱ و ۲
  23. «در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.
  24. «و بادها را بارورکننده فرستادیم» سوره حجر، آیه ۲۲.
  25. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین! سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸ ـ ۶۹
  26. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳.
  27. «ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند» سوره ص، آیه ۱۸ ـ ۱۹
  28. «پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص» سوره ص، آیه ۳۶ ـ ۳۷
  29. مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۷۳۱.
  30. «آن گاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى‏] به شكل پرنده مى‏ ساختى، پس در آن مى‏ دميدى، و به اذن من پرنده‏ اى مى‏ شد» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  31. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳.
  32. «بگو از خداوند فرمان برید » سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹، سوره مائده، آیه ۹۲.
  33. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴.
  34. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۸۹.
  35. سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹.
  36. سوره نساء، آیه ۵۹.
  37. سوره نساء، آیه ۳۴.
  38. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳، ۵۲۸ ـ ۵۳۰.
  39. فرائد الأصول، ج۲، ص۱۵۶؛ نهایة الأفکار، ج۲، ص۲۸۰.
  40. موسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴، ص۱۲.
  41. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳.
  42. بحوث فی علم الأصول، ج‏۴، ص ۲۹.
  43. «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  44. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱؛ جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج۳، ص۵۳۰.
  45. «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.
  46. موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۲؛ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  47. «از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
  48. «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را می‌شنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰.
  49. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  50. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن ج ۳ ص ۵۳۰؛ درس خارج اصول فقه اسلام، آیت الله اراکی، جلسه اول، سالتحصیلی ۱۳۹۹ ـ ۱۴۰۰.
  51. موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۲.
  52. ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳، ص ۵۳۰.
  53. ر.ک: شیخ‌الاسلامی، علی، آل رسول، سوسن، حیدری اصفهانی، نادره، اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم به نقل از تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۶۹۰.
  54. ر.ک: حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج ۲، درس پانزدهم.
  55. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  56. انصاری شوشتری، محمد علی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴، ص ۱۲.
  57. «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  58. «اى مؤمنان، از خداوند فرمان بريد و از پيامبر»؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  59. جامع‌البیان، مج، ۴، ج‌۵، ص‌۲۴۲.
  60. ر.ک: شیخ‌الاسلامی، علی، آل رسول، سوسن، حیدری اصفهانی، نادره، اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم به نقل از حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ج ۲، ص ۲۴۲.
  61. «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است» سوره نساء، آیه ۸۰.
  62. «آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
  63. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  64. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۲۱-۲۳.
  65. «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ. و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۳ ـ ۱۴
  66. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  67. «و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.
  68. «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
  69. «در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.
  70. «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  71. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  72. «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
  73. «آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است» سوره نساء، آیه ۱۳.
  74. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۵.
  75. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  76. «اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۶.
  77. «و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
  78. جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۸۵.
  79. «و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  80. «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
  81. «تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  82. جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.
  83. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  84. مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۶۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷.
  85. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۲؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۸؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۳.
  86. یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.
  87. کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۱۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳۰، ص‌۱۳۷.
  88. جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۵۸.
  89. «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.
  90. جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۶‌ـ‌۱۷.
  91. «هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  92. ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.