آیه تبلیغ در حدیث

روایات در منابع شیعه

روایاتی که در مصادر شیعه درباره مورد نزول آیه تبلیغ وارد شده، همه پیرامون اعلان ولایت امام علی (ع) است و آن را مربوط به روز غدیرخم می‌داند. در این روایات، آیه مذکور از یک‌سو با آیه ولایت (آیه ۵۵ سوره مائدهاولی الامر (آیه ۵۹ سوره نساء) و آیه اکمال دین (آیه ۳ سوره مائده) و از سوی دیگر با حدیث ثقلین پیوند خورده است.

ابوجعفر کلینی با سند صحیح از زراره، فضیل بن یسار، بکیر بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و أبی الجارود جملگی از امام باقر (ع) چنین نقل می‌کنند: «أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ (ع) وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ-  إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ [۱] وَ فَرَضَ وَلَايَةَ أُولِي الْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً (ص) أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَايَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وَ أَنْ يُكَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [۲] فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَقَامَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ (ع) يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ...»؛ خداوند، پیامبرش را به ولایت علی (ع) فرمان داد و بر او چنین نازل کرد: «تنها ولی شما خدا و رسول و مؤمنانی هستند که نماز به پا می‌دارند و در رکوع زکات می‌دهند» و نیز خداوند ولایت اولی الامر را واجب کرد، آنان نمی‌دانستند این ولایت چیست، پس خداوند به محمد (ص) فرمان داد ولایت را برای آنان تفسیر کند، همان‌گونه که احکام نماز و زکات و روزه و حج را تفسیر می‌کنند. چون این فرمان رسید، حضرت دلتنگ و نگران شد که نکند مردم از دینشان برگردند و ایشان را تکذیب کنند. حضرت به پروردگارشان رجوع کردند و چاره خواستند پس خداوند چنین وحی فرستاد: «ای رسول، آنچه بر تو نازل شد، ابلاغ کن؛ اگر نکنی رسالت آن [خدا] را به انجام نرسانده‌ای و خدا تو را از مردم نگه می‌دارد.».... پس حضرت به فرمان خدا امر ولایت را آشکار ساخت و به معرفی ولایت علی (ع) در روز غدیرخم پرداخت... و به مردم فرمان داد تا حاضران به غایبان اطلاع دهند.»..[۳].

این حدیث، مأموریتی را که خداوند در آیه تبلیغ بر عهده پیامبر نهاده، به خوبی تبیین می‌کند و آن را با آیه ولایت و اولی الامر و اکمال پیوند می‌دهد. ابوجعفر کلینی مضمون این حدیث را از طرف دیگر نیز نقل کرده است[۴]. ابن طاووس نیز آن را از الرسالة الواضحة با سند مؤلف آن مظفر بن جعفر بن حسن، از امام رضا (ع) از جدشان امام صادق (ع) نقل کرده است[۵].

محمد بن مسعود عیاشی نیز از ابن عباس، جابر بن عبدالله[۶]، امام صادق (ع)[۷] و امام باقر (ع)[۸] (با چند طریق) از مورد نزول آیه مذکور در حجة الوداع درباره ولایت امام علی (ع)، احادیثی متعدد نقل کرده است.

در تفسیر [منسوب به] علی بن ابراهیم نیز همین مضمون با طرق گوناگون نقل و در برخی از آنها به پیوند آیه مذکور با حدیث ثقلین اشاره شده است[۹]. شیخ صدوق (م. ۳۸۶ق) نیز در ذیل روایتی دراز دامن از پیامبر خدا (ص) و عبدالله بن عباس[۱۰] به مورد نزول این آیه درباره ولایت امام علی، تصریح می‌کند[۱۱] و شیخ طوسی (م. ۴۶۰ق) نیز از امام صادق (ع) دعای پس از نماز غدیر را ذکر می‌کند که در آن به تفسیر آیه اشاره شده است[۱۲]. طبرسی صاحب کتاب الاحتجاج هم در ضمن گزارش واقعه غدیر و خطبه آن، مورد نزول این آیه را یادآور می‌شود[۱۳].[۱۴]

روایات در منابع اهل سنت

روایات اهل سنت در این باره دو گروه‌اند؛ برخی در بیان مورد نزول آیه درباره امام علی (ع) و روز غدیر صراحت دارند و برخی صراحت ندارند که با قرائن و شواهد می‌توان برخی از آنها را با گروه اول یکسان دانست. در برخی از این روایات، آیه تبلیغ با آیه اکمال پیوند خورده است.

دانشمندان اهل سنت به نقل از صحابه و تابعین روایاتی متعدد را از گروه اول ذکر کرده‌اند. در این میان، تعداد قابل ملاحظه‌ای روایت از صحابه به چشم می‌خورد که از جمله آنان می‌توان به این افراد اشاره کرد:

زید بن ارقم

ابن جریر طبری (م. ۳۱۰ق) در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر[۱۵] که هم‌اکنون مفقود است، به نقل از زید بن ارقم می‌نویسد: لما نزل النبي بغدير خم في رجوعه من حجة الوداع... خطب خطبة بالغة ثم قال: إن الله تعالى أنزل إلي:  بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ... [۱۶]. پیامبر (ص) پس از بازگشت از حجة الوداع، در غدیر خم فرود آمدند... [و] خطبه‌ای غرا خواندند و سپس فرمودند: خداوند بلند مرتبه بر من چنین نازل کرد: «آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شده، برسان»[۱۷].[۱۸]

ابوسعید خدری

ابن ابی‌حاتم رازی (م. ۳۲۷ق) به نقل از پدر خود از ابوسعید خدری چنین می‌آورد: نزلت هذه الآية  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ [۱۹] في علي بن أبي طالب[۲۰].

این آیه:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ [۲۱] درباره علی بن ابی طالب نازل شده است».

ابن مردویه[۲۲] (م. ۴۱۰ق)، ابونعیم اصفهانی[۲۳] (م. ۴۳۰ق)، واحدی نیشابوری[۲۴] (م. ۴۶۸ق)، حاکم حسکانی[۲۵] (از دانشمندان قرن پنجم)، ابن عساکر[۲۶] (م. ۵۷۱ق) و نظام الدین القمی نیشابوری[۲۷] هر یک با سند خود از ابوسعید خدری این حدیث را نقل کرده‌اند[۲۸].

عبدالله بن عباس

ابو عبدالله محاملی در کتاب امالی خود به نقل از ابن عباس می‌نویسد: ... حتى إذا كان رسول الله (ص) بغدير خم أنزل الله:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ  فقام مناد فنادى الصلاة جامعة[۲۹]؛ تا آنکه رسول خدا (ص) در غدیر خم آمدند، خداوند چنین نازل کرد:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ [۳۰] پس منادی صدا زد: مردم! گرد هم آیید»

ابوبکر فارسی شیرازی[۳۱] (م. ۴۰۷ یا ۴۱۱ق) و ابن مردویه[۳۲] (م. ۴۱۰ق)، ابواسحاق ثعلبی[۳۳] (م. ۴۲۷ق)، ابوسعید سجستانی[۳۴] (م. ۴۷۷ق)، حاکم حسکانی[۳۵] (از دانشمندان قرن پنجم) با چند سند و عزالدین الرسعنی[۳۶] (م. ۶۶۱ق) نیز از ابن عباس این حدیث را نقل کرده‌اند[۳۷].

عبدالله بن مسعود

ابن مردویه (م. ۴۱۰ق) به نقل از عبدالله بن مسعود چنین می‌آورد: «كُنَّا نَقْرَأُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ‌(ص)  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ... [۳۸] أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ  وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ... [۳۹]»[۴۰]؛ ما در عهد رسول خدا (ص) این آیه را چنین قرائت می‌کردیم: «ای رسول، آنچه بر تو از پروردگارت نازل شده - به اینکه علی مولای مؤمنان است - برسان و اگر چنین نکنی، رسالت پروردگارت را نرسانده‌ای...»[۴۱].

جابر بن عبدالله الانصاری

حاکم حسکانی - از دانشمندان قرن پنجم - به نقل از ابن عباس و جابر بن عبدالله می‌گوید: أمر الله محمداً أن ينصب عليا للناس ليخبرهم بولايته فتخوف رسول الله (ص) أن يقولوا حابي ابن عمه و أن يطعنوا في ذلك عليه، فأوحى الله إليه:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...  فقام رسول الله بولايته يوم غدير خم[۴۲]؛ خداوند به پیامبرش محمد (ص) دستور داد علی (ع) را برای مردم منصوب کرده، آنان را از ولایتش آگاه کند؛ پس رسول خدا (ص) نگران بودند که مردم بگویند وی این مقام را از سوی خود به پسر عمویش بخشید و در این باره طعنه زنند؛ پس خداوند به ایشان وحی کرد: «ای رسول، آنچه بر تو نازل شده، برسان.»... پس رسول خدا (ص) به اعلان ولایت علی (ع) در روز غدیر اقدام فرمود[۴۳].

ابوهریره

حاکم حسکانی مذکور به نقل از ابوهریره نیز آن را بدین‌گونه آورده است: فأنزل الله عزوجل  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ... [۴۴] فی علی بن أبی طالب  وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ... [۴۵][۴۶]. خداوند - عز وجل - چنین نازل کرد: «ای رسول، آنچه بر تو از پروردگارت درباره علی بن ابی طالب (ع) نازل شده، برسان و اگر چنین نکنی، رسالت پروردگارت را نرسانده‌ای». ابواسحاق جوینی حموئی (م. ۷۳۰ق) نیز از سه استاد خود از ابوهریره این حدیث را نقل کرده است[۴۷].[۴۸]

عبدالله بن ابی اوفی أسلمی

حاکم حسکانی با سندی دیگر از عبدالله بن أبی أوفی می‌نویسد: سمعت رسول الله (ص) يقول يوم غدير خم و تلا هذه الآية  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...  ثم قال: ألا من كنت مولاه فعلي مولاه... ؟[۴۹]؛ از رسول خدا (ص) در روز غدیرخم شنیدم که این آیه را تلاوت کرد: ای رسول، آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، برسان.».. سپس پیامبر فرمود: آگاه باشید! هر کس من مولای اویم پس علی مولای او است[۵۰].

براء بن عازب انصاری

فخر رازی (م. ۶۰۶ق) پس از آنکه اقوال گوناگون را در تفسیر آیه مذکور ذکر می‌کند، در دهمین وجه می‌نویسد: نزلت الآية في فضل علي و لما نزلت هذه الآية أخذ بيده و قال: «من كنت مولاه فعلي مولاه... اللهم وال من والاه... و هو قول ابن عباس و البراء بن عازب و محمد بن علي[۵۱]؛ این آیه در فضل علی (ع) نازل شده و چون این آیه نازل شد پیامبر خدا (ص)دست علی (ع) را گرفتند و فرمودند: «هر کس من مولای اویم، پس علی مولای او است.... خدایا! هر کس او را دوست دارد، دوست دار.».. و این قول ابن عباس، براء بن عازب و محمد بن علی (امام باقر (ع)) است».

سید علی همدانی[۵۲] (م. ۷۸۶ق) و سید عبدالوهاب بخاری[۵۳] (م. ۹۳۲ق) نیز از براء بن عازب همین مضمون را آورده‌اند.

از تابعین نیز آنان که نزول آیه را درباره امام علی (ع) و روز غدیر می‌دانند، عبارت‌اند از:

۱. ابوجعفر امام باقر (ع): ابواسحاق ثعلبی (م. ۴۲۷ق) از امام باقر (ع) درباره معنای آیه چنین نقل می‌کند: إن معناها:  بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ  في فضل علي فلما نزلت اخذ رسول الله (ص) بيد علي فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه[۵۴]؛ معنای آیه این است: آنچه از پروردگارت درباره فضل علی (ع) بر تو نازل شده برسان، پس رسول خدا (ص) دست علی (ع) را گرفتند و فرمودند: هر کس من مولای اویم پس علی مولای او است».

حاکم حسکانی نیز به نقل از امام باقر (ع) چنین می‌آورد: «فَقَالَ [جبرئیل]: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَكَ عَلَى وَلِيِّهِمْ- عَلَى مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَيْهِ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صِيَامِهِمْ وَ حَجِّهِمْ- لِيَلْزَمَهُمُ الْحُجَّةُ فِي جَمِيعِ ذَلِكَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي قَرِيبُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّةِ وَ فِيهِمْ تَنَافُسٌ وَ فَخْرٌ، وَ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ وَتَرَهُ وَلِيُّهُمْ[۵۵] وَ إِنِّي أَخَافُ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ [۵۶] يُرِيدُ فَمَا بَلَّغْتَهَا تَامَّةً... فَلَمَّا ضَمِنَ اللَّهُ لَهُ بِالْعِصْمَةِ وَ خَوَّفَهُ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ...»[۵۷]؛ جبرئیل به پیامبر خدا (ص) عرض کرد: خداوند به تو دستور می‌دهد امت خود را در مورد پیشوایشان [پس از خود] راهنمایی کنی، همان‌گونه که آنان را نسبت به نماز و زکات و روزه و حجشان راهنمایی کرده‌ای، تا حجت بر آنان در تمام این امور تمام شود. پس رسول خدا (ص) فرمود: پروردگارا! قوم من به عصر جاهلیت نزدیک‌اند [هنوز در آنها اندیشه‌های جاهلی زنده است] برای رسیدن به ریاست تلاش می‌کنند و فخر می‌فروشند. هیچ کدام از آنان نیست جز آنکه ولی‌شان امام علی (ع) دوست و یار او را کشته است و من نگرانم! پس خداوند چنین نازل کرد: ای رسول، آنچه بر تو نازل شده، برسان، اگر نرسانی رسالت پروردگارت را انجام نداده‌ای»؛ یعنی رسالت پروردگارت را به طور کامل و تمام به انجام نرسانده‌ای... پس چون خداوند، حفظ پیامبرش را تضمین کرد... پیامبر (ص) دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: ای مردم! هر کس من مولای اویم، پس علی مولای او است».

چنان که پیش‌تر گذشت، فخر رازی نیز همین مضمون را از امام باقر (ع) نقل کرده است[۵۸]. بدرالدین عینی (م. ۸۵۵ق) همان معنایی را که ثعلبی نقل کرده، آورده[۵۹]، و احمد بن محمد الطبری - معروف به خلیلی - نیز از امام باقر (ع) این مضمون را نقل کرده است[۶۰]. ابوالفتح نطنزی (م. حدود ۵۵۰ق) نیز با سند خود به نقل از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) همین قول را آورده است[۶۱].

٢. ابوعبدالله امام صادق (ع): ابی‌بکر محمد بن ابی الثلج به نقل از امام صادق (ع) چنین می‌آورد: «أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ‌(ص):  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ  فی علی  وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ... »[۶۲]؛ خداوند تبارک و تعالی بر پیامبر خود چنین نازل کرد: «ای رسول، آنچه از پروردگار تو، درباره علی (ع) نازل شده، برسان و اگر انجام ندهی...».

۳. عطیة بن سعد العوفی: حافظ ابونعیم اصفهانی (م. ۴۳۰ق) از قول عطیه عوفی می‌نویسد: نزلت هذه الآية على رسول الله في علي يوم غدير خم[۶۳]؛ «این آیه بر رسول خدا (ص) درباره علی روز غدیر خم نازل شده است».

۴. زید بن علی: در کتاب تفسیر غریب القرآن منسوب به زید بن علی آمده است: «این آیه تنها درباره علی بن ابی طالب (ع) نازل شده است»[۶۴].

ابن مردویه (م. ۴۱۰ق) نیز از زید بن علی چنین نقل می‌کند: لما جاء جبرئيل بأمر الولاية ضاق النبي بذلك ذرعاً و قال: «قومي حديثوا عهد بجاهلية» فنزلت[۶۵]؛ چون جبرائیل امر ولایت را آورد، پیامبر احساس دلتنگی کردند و فرمودند: «قوم من تازه، روی به اسلام آورده‌اند و به عصر جاهلی نزدیک‌اند [و ممکن است اعلان ولایت امام علی (ع) را با معیارهای عصر جاهلی بسنجند و رسالت را تکذیب کنند] پس آیه عصمت تبلیغ نازل شد».

۵. ابوحمزه ثمالی: ابن مردویه از ابوحمزه چنین می‌آورد: «قَالَ:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ  نَزَلَتْ فِي شَأْنِ الْوَلَايَةِ»[۶۶]؛ آیه «ای رسول، آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، برسان» در شأن ولایت نازل شده است».

دسته دوم از این روایات که در مورد نزول این آیه درباره امام علی (ع) می‌باشد، غیر صریح از این افراد (از صحابه و تابعین) نقل شده است:

۱. عبدالله بن عباس: حدیثی از طریق عبدالله بن صالح از معاویه از علی بن ابی طلحة از ابن عباس بدین‌گونه نقل شده است: قوله  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ...  يعني إن كتمت آية مما أنزل اليك من ربك لم تبلغ رسالتي[۶۷]؛ تفسیر آیه مذکور بدین شرح است: اگر تو [ای پیامبر] آیه‌ای از آیاتی که پروردگارت بر تو نازل کرده، کتمان کنی، رسالت من را انجام نداده‌ای».

این قول ابن عباس تنها از یک طریق نقل شده، بر فرض صحت صدور در صدد تفسیر آیه است نه بیان مورد نزول آیه؛ بنابراین، با روایات دیگر از جمله روایاتی که از خود ابن عباس نقل شد (که مورد نزول آیه را درباره امام علی (ع) و روز غدیر می‌دانست) منافاتی ندارد و قابل جمع است؛ زیرا ابلاغ ولایت امام علی (ع) یکی از مصادیق این برداشت از آیه به شمار می‌آید.

٢. مجاهد بن جبر: از قول مجاهد با سند مقطوع درباره این آیه چنین نقل شده است: لما نزلت  بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...  قال: یا رب، إنما أنا واحد کیف أصنع لیجتمع علی الناس؟ فنزلت  وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ [۶۸]؛ چون آیه «آنچه بر تو نازل شده، برسان...) نازل شد، پیامبر (ص) فرمود: پروردگار من، همانا من تنهایم اگر مردم بر علیه من شورش کنند، چه کنم؟ پس چنین نازل شد: اگر انجام ندهی، رسالت پروردگارت را انجام نداده‌ای».

هر چند تعبیر أنا واحد؛ «من تنهایم» با اوایل بعثت پیامبر خدا (ص) سازگار است، لکن ۔ چنان که پیش از این ملاحظه شد- چون این آیه در سوره مائده در اواخر بعثت بر پیامبر خدا (ص) نازل شده و کسی در این تردید نکرده است؛ از این‌رو، شاید تعبیر «من تنهایم» برای مبالغه به کار رفته باشد. این مطلب با بررسی سیره تبلیغی پیامبر خدا (ص) که به تفصیل بحث شد، قابل درک خواهد بود؛ بنابراین، در اینجا نیز احساس دل‌نگرانی پیامبر خدا (ص) بر اساس نصوص متعددی که گذشت، در مورد ابلاغ ولایت امام علی (ع) است.

٣. حسن بصری: سیوطی (م. ۹۱۱ق) در این باره می‌نویسد: أخرج أبو الشيخ عن الحسن أن رسول الله (ص) قال: «إن الله بعثني برسالة فضقت بها ذرعا و عرفت أن الناس مكذبي فوعدني لأبلغن أو ليعذبني» فأنزل:  يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ... [۶۹]؛ ابوالشیخ از قول حسن بصری می‌نویسد: پیامبر خدا (ص) فرمود: خداوند من را به رسالتی برانگیخت و من از آن دلتنگ شدم و دانستم مردم من را تکذیب می‌کنند، پس خداوند من را تهدید کرد که یا آن را برسانم و یا من را عذاب خواهد کرد و چنین نازل کرد: «ای رسول، آنچه بر تو نازل شده، برسان...».

ثعلبی[۷۰] و واحدی نیشابوری[۷۱] نیز این حدیث را به طور مرسل از حسن بصری نقل کرده‌اند. با توجه به مفاد روایاتی دیگر که پیش از ملاحظه کردید، آنچه رسول خدا (ص) را دل‌نگران کرده بود، ابلاغ ولایت امام علی (ع) بود که احتمال تکذیب مردم را در پی داشت (و این آیه در همین باره نازل شد)، بنابراین پیام این روایت نیز می‌تواند همسان با روایات پیشین باشد.

برخی مفسران و متکلمان شیعه[۷۲] در تأیید نزول آیه مورد بحث درباره ولایت امام علی (ع)، به شأن نزول آیات اول و دوم سوره معارج تمسک کرده‌اند. بخشی از روایاتی که درباره شأن نزول این آیات وارد شده، به طور خلاصه چنین است: «اعلان ولایت امام علی (ع) در روز غدیر به حارث بن نعمان فهری رسید. وی سوار بر مرکب شد و رسول خدا (ص) را در أبطح ملاقات کرد. پس از آنکه به پیامبر گفت: تو ما را به توحید و نماز و روزه و حج دعوت کردی و ما پذیرفتیم، هم‌اکنون به ما می‌گویی «هر کس من مولای اویم پس علی مولای او است.»... آیا این امر از خود تو است یا از ناحیه خدا؟ حضرت فرمود: از ناحیه خدا... وی که خشمگین شده بود گفت: خدایا! اگر آنچه محمد (ص) می‌گوید راست باشد، پس بر ما سنگی از آسمان فرود آر... و بر ناقه خود سوار شد؛ همین که اندکی دور شد، سنگی از آسمان بر سر او فرود آمد و او را از پای درآورد و در پی آن آیات  سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ [۷۳] نازل شد»[۷۴].

هر چند روایاتی درباره این جریان در مصادر فریقین یافت می‌شود، لکن قلت طرق و اضطراب در متن آنها، از اعتبار این روایات می‌کاهد؛ از این‌رو، علامه طباطبایی روایات این حادثه را آحاد می‌داند و می‌گوید: «قرینه قطعی، این روایات را همراهی نمی‌کند؛ از این‌رو، نمی‌توان به آنها در تفسیر آیه تبلیغ استناد کرد»[۷۵].

آنان که این حادثه را با سند نقل کرده‌اند، جملگی به نقل از سفیان بن عیینة از امام صادق (ع) است[۷۶]. حاکم حسکانی نیز به سه سند دیگر از امام باقر (ع)[۷۷]، حذیفة بن یمان[۷۸] و ابوهریره[۷۹] آن را آورده است.

در برخی نصوص به جای حارث بن نعمان، جابر بن نضر بن حارث[۸۰] و در برخی، نعمان بن المنذر الفهری[۸۱] نقل شده و درباره محل حادثه و انگیزه آن نیز اختلاف در نقل به چشم می‌خورد. طبق روایت کلینی از ابی بصیر (و وی با سند مقطوع) در جلسه‌ای که رسول خدا (ص) در میان برخی اصحاب خود در مدینه حضور داشته‌اند، حارث بن عمرو فهری در آنجا درباره مناقب امام علی (ع) از زبان رسول خدا (ص) خشمگین شده، بر خود نفرین می‌کند و همین که از مدینه بیرون می‌رود، گرفتار عذاب شده و در پی آن آیات  سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ  بر پیامبر خدا (ص) نازل می‌شود[۸۲]. بر همین اساس، در برخی از این احادیث در مورد این آیات چنین وارد شده است:  سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ  «بِوِلَايَةِ عَلِيٍّ‌»  لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ [۸۳].

روشن است این احادیث در مقام تأویل آیه‌اند نه آنکه شأن نزول آیه را بیان کرده باشند؛ یعنی همان‌گونه که معاندان رسالت، پس از آنکه حقانیت توحید و رسالت برای آنان کشف شود، اگر بر آنان نفرین شود یا درخواست عذاب کنند[۸۴]، عذاب خدا در دنیا یا آخرت دامن‌گیر آنان خواهد شد، درباره ولایت امام علی (ع) نیز به همان معیار، گرفتار عذاب خواهند شد. به هر حال باید بررسی بیشتری درباره این حادثه و پیوند آن با آیات سوره معارج صورت گیرد[۸۵].[۸۶]

منابع

پانویس

  1. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  2. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  3. کلینی، الکافی، کتاب الحجة، باب ما نص الله عزوجل و رسوله علی الأئمة (ع) واحدا واحدا، ج۱، ص۲۸۹، ح۴ و ص۲۹۰، ح۶ و نیز ر.ک: ابن عقده، کتاب الولایة، ص۱۹۸، ح۳۱ و به همین مضمون ر.ک: حموئی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۴، ح۲۵۰، باب ۵۸.
  4. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۰، ح۶.
  5. ابن طاوس، الیقین، ص۳۷۲، باب ۱۲۲.
  6. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۲، ح۱۳۱۲ و نیز ر.ک: طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۴۲.
  7. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۳، ح۱۳۱۴.
  8. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۲، ح۱۳۱۳ و ص۶۴، ح۱۳۱۵ و ص۶۵، ح۱۳۱۶.
  9. تفسیر [المنسوب ب] القمی، ج۱، ص۱۷۱ -۱۷۵ و ص۲۸۹، ح۴، و ص۲۹۵؛ ج۲، ص۲۰۱.
  10. ر.ک: محمودی، ترتیب الامالی، ج۴، ص۱۴۱، ح۱۶۹۹.
  11. صدوق، الامالی، ص۴۰۰ و ترتیب الامالی، ج۴، ص۲۵۱، ح۱۸۴۰ و نیز ر.ک: تفسیر فرات کوفی، ص۱۸۰- ۱۸۱، ح۲۳۲ و کوفی مناقب امیرالمؤمنین (ع)، ج۱، ص۱۴۱- ۱۳۹، ح۷۸.
  12. طوسی (شیخ طوسی)، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۴.
  13. طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۶۶ - ۸۶.
  14. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۱.
  15. ذهبی در تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۱۰، رقم ۷۲۸؛ ابن کثیر در البدایة و النهایة، ج۶ (جزء ۱۱) ص۱۴۶ از این کتاب یاد کرده‌اند.
  16. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان.».. سوره مائده، آیه ۶۷.
  17. به نقل از بیاضی (م. ۸۷۷)، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۰۱ و نیز، امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۲۴؛ ابن طاووس نیز از کتاب نورالهدی، تألیف حسن بن ابی طاهر احمد جاوابی (که نزد ابن طاووس بوده) چنین نقل می‌کند: ابوالمفضل محمد بن عبدالله الشيباني قال: أخبرنا ابوجعفر محمد بن جرير طبري... عن زيد بن ارقم: لما نزل النبي بغدير خم... ر.ک: ابن طاووس، الیقین، ص۵۷۸، باب ۲۹. باز قاسم بن ابراهیم الرسی از پیشوایان زیدیه در قرن سوم با سند خود از زید بن ارقم همین مضمون را آورده است (ر.ک: الرسی، الکامل المنیر، ص۸۴).
  18. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۳.
  19. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  20. رازی، ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۲، ح۶۶۰۹ و به نقل از وی، سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۷. سیوطی آن را از قول ابن ابی‌حاتم چنین نقل کرده است: نزلت هذه الآية على رسول الله (ص) يوم غدير خم في علي بن ابي طالب (ع) و نیز ر.ک: نیشابوری، غرائب القرآن (حاشیة تفسیر طبری)، ج۶، ص۱۹۴.
  21. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  22. ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۹، ح۳۴۵ (گردآورنده کتاب ابن مردویه - مناقب علی بن ابی طالب و ما نزل من القرآن فی علی - روایات این کتاب را از مصادر گوناگون جمع‌آوری کرده است، از جمله این روایت را به نقل از سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۷ آورده است. شایان ذکر است که ابوبکر احمد بن موسی ابن مردویه اصفهان در نگاه رجال شناسان با اوصافی بی‌مانند توصیه شده است مانند شمس الدین محمد ذهبی (م. ۷۴۸ق) که به نقل از ابوبکر ذکوانی اصفهان درباره وی می‌نویسد: «وی بزرگ‌تر از آن است که به شخصیت، دانش، سیره و فضل او راه پیدا کنیم و در وثاقت و کثرت حدیث، مشهورتر از آن است که حدیثش را توصیف نماییم. خود ذهبی نیز از وی با عنوان الحافظ المجود العلامة... و كان من فرسان الحديث فهماً يقظاً متقناً... یاد می‌کند» (ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۰۸-۳۱۰، رقم ۱۸۸)؛ شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۶۰ و آلوسی، روح المعانی، ج۶، ص۱۷۲.
  23. ابونعیم اصفهانی، النور المشتعل، ص۸۶، ح۱۶.
  24. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص۲۰۴، ح۴۰۳ و به نقل از وی، ر.ک: نصیبی شافعی، مطالب السؤول، ص۸۰؛ عینی، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۰۶؛ ابن صباغ، الفصول المهمة، ج۱، ص۲۴۵ و قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱۹، باب ۳۹.
  25. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰، ح۲۴۴.
  26. ابن عساکر، ترجمة الامام علی من تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۱۵، ح۵۸۸ و ص۸۶، ح۵۸۹ و به نقل از وی: ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۱۷ و شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۶۰.
  27. نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۶، ص۱۹۴.
  28. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۳.
  29. این حدیث در امالی محاملی به روایت ابن یحیی البیع به صورت ناقص از عبدالله بن ابی لیلی انصاری، نقل شده است (محاملی، امالی، ص۱۶۲، ح۱۳۳)؛ علامه امینی به نقل از شیخ ابراهیم و صابی در کتاب الاکتفاء از محاملی این حدیث را از ابن عباس به طور کامل نقل کرده است (امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۲۶).
  30. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  31. امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۲۶ به نقل از کتاب شیرازی «ما نزل من القرآن فی امیر المؤمنین» حاکم حسکانی به این کتاب سند داشته و از آن زیاد نقل می‌کند.
  32. ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۴۰، ح۳۴۹ به نقل از اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۱۸.
  33. ثعلبی، الکشف و البیان، ج۴، ص۹۲ و به نقل از وی: ابن طاووس، الطرائف، ج۱، ص۱۵۲، ح۲۳۴.
  34. سجستانی، به نقل از ابن طاووس، الطرائف، ج۱، ص۱۲۱، ح۱۸۴ و ۱۸۵.
  35. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۳۹، ح۲۴۰ و ص۲۵۱، ح۲۴۵ و ص۲۵۵، ح۲۴۹ و ح۲۵۰ به نقل از وی؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۴۴؛ فخر رازی و آلوسی نیز به «ابن عباس» این نسبت را داده‌اند، ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۹-۵۰؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۸۲ و ابن طاووس هم مضمون این حدیث را از محمد بن اسحاق بن ابراهیم و نیز مسعود بن ناصر سجستانی نقل کرده است، ر.ک: ابن طاووس، سعد السعود، ص۱۴۲-۱۴۳ باز در تفسیر الحبری (حسین بن حکم حبری م. ۲۸۶ق) به نقل از ابن عباس این حدیث نقل شده است. ر.ک: تفسیر الحبری، ص۲۶۲، ح۲۴ و یحیی بن حسین شجری هم از طریق حبری آن را نقل کرده است، ر.ک: ابن شجری (م ۴۷۹ق)، کتاب الامالی (معروف به الاعمالی الخمیسیة)، ج۱، ص۱۴۵.
  36. الرسعنی الحنبلی، به نقل از: اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۲۵.
  37. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۴.
  38. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  39. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  40. ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۹، ح۳۴۶ به نقل از: سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۱۷؛ شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۶۰؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۸۲؛ اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۱۹ و حلی، کشف الیقین، ص۳۸۰، ح۳۶۱. شایان ذکر است تعبیر كنا نقرأ كذا: «چنین قرائت می‌کردیم» به معنای چنین تفسیر می‌کردیم و تعلیم می‌دادیم است. برای توضیح بیشتر، ر.ک: نجارزادگان (محمدی)، سلامة القرآن من التحریف، ص۵۶ - ۵۴».
  41. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۵.
  42. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۵، ح۲۴۹.
  43. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۵.
  44. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان.».. سوره مائده، آیه ۶۷.
  45. «و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.
  46. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۴۹، ح۲۴۴.
  47. حموئی، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۵۸، ح۱۲۰.
  48. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۶.
  49. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۲، ح۲۴۷.
  50. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۶.
  51. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۹-۵۰؛ ثعلبی نیز بخشی از این حدیث را نقل کرده است (ثعلبی، الکشف و البیان، ج۴، ص۹۲).
  52. به نقل از: قندوزی، ینابیع المودة، ج۲، ص۲۴۹، ح۶۹۹، مرحوم میرحامد حسین هندی در کتاب عبقات الانوار به شرح حال سید علی همدانی به نقل از عبدالرحمن بن احمد الجامی و دیگران پرداخته است (ر.ک: هندی، عبقات الانوار، ج۱۰، ص۳۳۴).
  53. به نقل از: امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۳۵. درباره شرح حال سید عبدالوهاب بخاری (ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۲۸۴).
  54. ثعلبی، الکشف والبیان، ج۴، ص۹۲ و به نقل از روی قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱۹، باب ۳۹.
  55. در خطبه مشهور زهرای مرضیه (س) نیز به این نکته اشاره شده که از امام علی (ع) به خاطر شمشیر برنده‌اش و یورش سهمگین و خشم الهی‌اش... انتقام گرفته و وی را از حق خود محروم کردند (ر.ک: ابن ابی طیفور، بلاغات النساء، ص۳۲).
  56. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.
  57. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۴، ح۲۴۸؛ محمد بن سلیمان کوفی - از دانشمندان قرن چهارم - که زیدی مذهب است، با سند‌های متعدد مضمون این حدیث را نقل کرده است (ر.ک: کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، ج۱، ص۱۶۳، ح۷۸ و ص۲۰۱، ح۱۰۱ و ج۲، ص۲۲۶، ح۸۶۶ و ص۲۲۸، ح۸۶۸ و ص۲۷۰، ح۹۰۸).
  58. فخر رازی، مفاتیح الغیب. ج۱۲، ص۴۹-۵۰.
  59. عینی، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۰۶.
  60. به نقل از ابن طاووس، الیقین، ص۳۴۹، باب ۱۲۷.
  61. نطنزی، خصائص العلویة علی جمیع البریة، به نقل از: امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۳۰.
  62. به نقل از ابن طاووس، الیقین، ص۲۱۲، باب ۵۸، از کتاب التنزیل تألیف ابو بکر محمد بن ابی الثلج، در تفسیر الحبری نیز این حدیث با سند وی نقل شده است (ر.ک: الحبری، تفسیر الحبری، ص۲۸۵، ح۴۱).
  63. ابونعیم اصفهانی، النور المشتعل من کتاب ما نزل من القرآن فی علی، ص۸۶، ح۱۶؛ یحیی بن الحسن - معروف به ابن بطریق (م. ۶۰۰ق) - و علامه حلی (م. ۷۲۶ق) این حدیث را به نقل از ابونعیم نقل کرده‌اند (ر.ک: حلی، کتاب خصائص الوحی المبین، ص۵۳، ح۲۱؛ حلی. منهاج الکرامة، ص۱۱۷).
  64. زید بن علی، تفسیر غریب القرآن، ص۱۸۳.
  65. ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۴۰، ح۲۴۸ به نقل از اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۱۷.
  66. ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۴۰؛ به نقل از: شیرازی ایجی، احمد، توضیح الدلائل، مخطوط، ورق ۱۵۷.
  67. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۷؛ رازی، ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۲.
  68. طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۷؛ رازی، ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۲؛ و نیز ر.ک: تفسیر سفیان ثوری، ص۱۰۴۱، ح۲۵۶؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۷. در سند این حدیث در تمام مصادر آن فردی مجهول از مجاهد ابن حدیث را نقل کرده است.
  69. سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۶.
  70. ثعلبی، الکشف والبیان، ج۴، ص۹۷.
  71. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص۲۰۴، ح۴۰۲.
  72. طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۲.
  73. «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست * که از آن کافران است، بی‌آنکه بازدارنده‌ای داشته باشد * از سوی خداوند دارنده پایگاه‌ها (ی بلند)» سوره معارج، آیه ۱-۳.
  74. طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۲؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۱، ح۱۰۳۰ و ۱۰۳۱ و مصادری دیگر که پس از این ملاحظه خواهید کرد.
  75. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷.
  76. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۱، ح۱۰۳۰، ۱۰۳۱ و به نقل از وی، طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰ و نیز ر.ک: ابن ماهمیار، به نقل از: بحرانی، البرهان، ج۴، ص۳۸۲؛ ثعلبی، الکشف والبیان، ج۱۰، ص۳۵.
  77. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۲، ح۱۰۳۲.
  78. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۳-۳۸۴، ح۱۰۳۳. بر اساس بررسی علامه امینی، سند این حدیث از نظر خود اهل سنت صحیح و تمام رجال آن ثقات می‌باشند (ر.ک: امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۶۳).
  79. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۵، ح۱۰۳۴.
  80. امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۶۰، به نقل از غریب القرآن ابوعبید هروی، علامه امینی می‌گوید: «کراجکی این شخص را به نام حسین بن محمد خارقی، معرفی کرده است».
  81. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۴، ح۱۰۳۳.
  82. کلینی، الکافی، ج۸، ص۵۷ - ۵۸، ح۱۸. حلبی نیز در سیره خود از حضور این شخص در مسجد مدینه خبر می‌دهد، ر.ک: حلبی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۲۷۴ به نقل از امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۷۳ و همین طور سبط ابن جوزی (ر.ک: تذکرة الخواص، ص۳۰). برخی نیز از قتل وی در بطحای مکه خبر می‌دهند (ر.ک: حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۲، ح۱۰۳۲)؛ شاید برخورد حارث بن عمرو فهری با پیامبر خدا (ص) در مدینه بود، ولی پس ارتداد و خروج از مدینه در بطحای مکه گرفتار عذاب می‌شود.
  83. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۲۲، ح۴۷. علامه مجلسی پس از آنکه سند این حدیث را ضعیف می‌شمرده، این روایات را از باب تأویل آیه دانسته است (مجلسی، مرآة العقول، ج۵، ص۶۱).
  84. مانند نفرین پیامبر خدا (ص) درباره قریش که فرمود: «خدایا آنان را به قحطی هفت ساله مانند قحطی زمان یوسف گرفتار کن» و آنان هشت سال گرفتار گرسنگی و قحطی شدند، به گونه‌ای که لاشه‌ها را می‌خوردند». ر.ک: صحیح مسلم، ج۵، ص۳۴۲، ح۳۹ «کتاب القیامة و الجنة و النار» و نیز، ر.ک: صحیح بخاری، ج۴، ص۱۷۳، ح۴۴۱۶.
  85. برای توضیح بیشتر، ر.ک: امینی، الغدیر، ج۱، ص۴۶۰-۴۷۱.
  86. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۳۶-۱۴۳.