آیه تبلیغ در تفسیر و علوم قرآنی
متن آیه
آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱] معروف به آیه تبلیغ و از آخرین آیاتی است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. عالمان شیعه و بسیاری از اهل سنت چنین باور دارند که این آیه، در حجةالوداع "هجدهم ذیحجه" در غدیر خم برای اعلام جانشینی حضرت علی (ع) از سوی پیامبر (ص) نازل شده است[۲].[۳]
علت نامگذاری به آیه تبلیغ
آیه ۶۷ سوره مائده، سوره مائده به "آیه تبلیغ" مشهور شده است. از آنجا که در این آیه به پیامبر اکرم(ص) دستور داده شده امامت امیرمؤمنان و جانشین پس از خود را برای مردم اعلام کند و برای این منظور از واژه ﴿بَلِّغْ﴾ استفاده شده آن را آیه تبلیغ نامیدهاند[۴].
شأن نزول
قول مشهور فریقین
امامت و ولایت امام علی(ع)
مفسّران و محدّثان شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت، آیه تبلیغ را با واقعه «غدیر»، مرتبط دانسته و محتوای پیام آن را ولایت و امامت امام علی(ع) بیان کردهاند. به عنوان نمونه علامه امینی از ۳۰ منبع حدیثی و تفسیری اهل سنّت، همچون "کتاب الولایه" از ابن جریر طبری، "تفسیر الثعلبی"، کتاب "ما نزل من القرآن فی علی" از ابو نعیم اصفهانی، "أسباب النزول واحدی" و...، ارتباط این آیه را با جریان غدیر، نقل کرده است[۵]، گر چه ممکن است بعضی از آنها این ارتباط و آنچه را نقل کردهاند، قبول نداشته باشند.
عیّاشی از مفسّران شیعی، از ابن عبّاس و جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند: خداوند، به پیامبر(ص) امر کرد تا علی(ع) را به امامت مردم، منصوب کند و ولایت او را به آنان خبر دهد. پیامبر(ص) ترسید که بگویند: عموزادهاش را برگزیده است و در این باره، سرکشی کنند. پس خداوند به او چنین وحی کرد: «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی، پیامش را نرساندهای، و خدا، تو را از گزند مردم، نگاه میدارد»[۶].
سیوطی از مفسّران اهل سنّت نیز، از ابو سعید خُدری روایت میکند که گفت: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾، روز غدیر خم، در باره علی بن ابی طالب(ع)، نازل شد. وی همچنین از ابن مسعود، روایت کرده که گفت: «ما در زمان پیامبر خدا(ص) این آیه را این گونه قرائت و فهم میکردیم: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾ أنَّ علیّاً مولی المؤمنین ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۷].
با توجه به آنچه گذشت میتوان گفت که از منظر شیعه آیه تبلیغ، در آخرین سال عمر پیامبر و در روز هجدهم ذیحجه یعنی در حجة الوداع نازل شده است[۸] و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به مردم ابلاغ کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، رسالت او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است پیامبر(ص) تا آن زمان همۀ اصول و فروع اسلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود و مسلمانان به آنها عمل میکردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسئله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) بود. نگرانی پیامبر(ص) این بود که با ابلاغ این دستور الهی، منافقان که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکردند، چنین وانمود کنند که پیامبر(ص) در حقیقت به همان سنتهای قومی و قبیلگی عمل میکند و مسئله رهبری او نیز که به عنوان امری الهی تبلیغ میشد، ریشه در سنتهای مزبور دارد. اگر این تفکر در میان مسلمانان نفوذ میکرد، همه تلاشهای طاقتفرسای پیامبر(ص) در طول دوران نبوت، مخدوش میگردید. خداوند به او اطمینان داد که کافران و منافقان از نقشههای خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ابلاغ کند. بر این اساس، پیامبر(ص) در هیجدهم ذی الحجه و در غدیر خم به مأموریت ویژه خود جامه عمل پوشانید و علی(ع) را به عنوان رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد[۹].
در این هنگام پیامبر، مسلمانان را در محلی به نام غدیر خم جمع کرده و خطبهای غرّاء خواندند. سپس شروع به معرفی حضرت علی(ع) به عنوان وصی و جانشینی خود کردند. پیامبر ابتدا از مردم بر وحدانیّت خدا و رسالت خود و معاد، تصدیق گرفت آنگاه فرمود: «من در راه سفر آخرتم و برای گمراه نشدن شما کتاب خدا و عترتم را به یادگار گذاشتم. پروردگارم مرا باخبر کرده که این دو یادگار تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد. ای مردم! این دو امانت ارزشمند را حفظ کنید چراکه مادامی که به آن متوسل میشوید هرگز گمراه نخواهید شد». در این هنگام پیامبر دست علی(ع) را بالا برد و فرمود: «ای مردم! چه کسی بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: خدا و رسولش داناترند. سپس پیامبر فرمود هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است. خداوندا! آنکس که علی را دوست دارد، دوست بدار و آنکه علی را دشمن میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاریاش میکند یاریش کن و دشمنان او را خوار کن، خدواندا! او را محور حقّ قرار بده».
پیامبر اکرم(ص) بعد از اعلام ولایت امیرالمؤمنین(ع) از مردم خواست تا دیگران را از این امر باخبر کرده و به بزرگان اصحاب امر کرد که به علی(ع) بابت چنین ولایتی تبریک بگویند[۱۰]. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک وحی فرود آمد و آیۀ ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۱] را نازل کرد[۱۲].
اقوال و احتمالات دیگر
برخی از مفسران اهل سنت شأن نزولهای دیگری را برای آیه ذکر کردهاند تا ربطی به مسألۀ غدیر نداشته و از مؤيّدات ولایت امیرالمؤمنین(ع)، به حساب نیاید.
نزول آیه پیش از حجة الوداع
ابن تیمیه در این زمینه میگوید: «اهل علم بدون هیچ اختلافی بر این باورند که این آیه از جمله آیاتی است که در اوایل هجرت پیامبر به مدینه و با فاصله زمانی بسیار پیش از حجة الوداع، نازل شده (هر چند این آیه در سوره مائده است)؛ زیرا آیه درباره ابلاغ حکم رجم و یا درباره حکم قصاص که از ناحیه یهودیان استفتا شده، میباشد و هر دو ماجرا در همان اوایل هجرت و پیش از فتح مکه اتفاق افتاده است»[۱۳].
نقد و بررسی
اینکه گفته شود آیه مذکور درباره بیان حکم رجم و قصاص نازل شده، ضعفهای جدی دارد و کسی هم طرفدار آن نیست، جز نسبتی که فخر رازی و عینی به برخی دادهاند و از آن با تعبیر قيل؛ «گفته شده» یاد کردهاند. از میان صحابه و تابعین نیز کسی قائل به این قول نیست، چه رسد به این ادعای ابن تیمیه که میگوید: «اهل علم بدون اختلاف بر این قول متفقاند...». افزون بر آن، حتی یک نفر همچنین رأیی ندارد که این آیه در اوایل هجرت پیامبر به مدینه نازل شده، بلکه اجماع علما بر این است که آیه مذکور جزء آخرین آیات نازل شده بر رسول خدا(ص) است[۱۴].[۱۵]
نزول آیه در قضیه محافظت پیامبر در مکه و مدینه
اهل سنت بر اساس برخی روایات میگویند: پیش از نزول این آیه از پیامبر محافظت میشد ولی پس از نزول آن و تضمین خداوند بر حفظ جان ایشان عذر نگهبانان را خواستند و فرمودند: «بروید، خداوند من را حفظ خواهد کرد».
سیوطی از ابن عباس نقل میکند که از رسول خدا(ص) سؤال شد کدام آیه بر شما گران آمد؟ حضرت فرمود: در ایام موسم حج در منا بودم و مشرکان عرب و سایر مردم در آنجا بودند؛ جبرئیل بر من نازل شد و گفت ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ﴾[۱۶].... من برخاستم و ندا دادم ای مردم چه کسی مرا یاری میکند تا پیام پروردگارم را برسانم و برای او بهشت باشد؟ ای مردم! بگویید: «لا اله الا الله» و من رسول خدایم تا رستگار شده و نجات یابید و به بهشت روید. پس هیچ کس از مرد وزن و کودک نبود جز آنکه مرا با خاک و سنگ هدف قرار دادند و در صورتم آب دهان انداختند و گفتند: دروغگو است... تا اینکه عموی ایشان آمد و آن حضرت را از دست آنان نجات داد و آنان را به عقب راند»[۱۷].
نزول آیه در جنگ با بنی انمار
ابن ابیحاتم به نقل از جابر بن عبدالله انصاری میگوید در جنگ پیامبر خدا(ص) با بنی انمار، حضرت بر سر چاهی نشستند. مردی به نام وارث یا غورث بن حارث از بنی نجار قصد کشتن حضرت را کرد. وی نزد پیامبر آمد و گفت شمشیرت را بده تا ببویم. حضرت آن را به وی داد، آنگاه از دستش لیز خورده و افتاد. پیامبر به او فرمود: خداوند بین تو و آنچه میخواستی انجام دهی، مانع شد. آنگاه این آیه نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾[۱۸].[۱۹]
نزول آیه درباره رجم و قصاص
برخی از اهل سنت در شأن نزول آیه میگویند: «خداوند به پیامبرش دستور داد تا آنچه را که درباره حکم رجم و قصاص بر وی نازل شده اعلان کند. در واقع این اعلان برخوردی در برابر موضع یهود بود که میخواستند به نحوی از حکم رجم زنای محصنه و قصاص که در تورات آمده است، فرار کنند. از این رو افرادی را نزد رسول خدا(ص) فرستادند تا از ایشان دربارۀ این دو موضوع سؤال کنند، جبرئیل نازل شد و حکم رجم و قصاص را آورد»[۲۰]. ایشان بر این باورند که آیات ۴۱ تا ۴۳ که پیش از آیه مورد بحث در همین سوره مائده است در این باره است.
نزول آیه درباره مکر یهود
اولین کسی که آیه تبلیغ را در قضیه مکر یهود تفسیر کرد، مقاتل بن سلیمان است[۲۱] و پس از وی طبری و بغوی و محمد بن ابی بکر رازی این قول و تفسیر را اختیار کردهاند[۲۲]. فخر رازی نیز پس از احتمالات فراوان در مورد نزول آیه مورد بحث، همین قول را برگزیده و تنها دلیل آن را نیز سیاق یا تناسب آیات قبل و بعد دانسته که جملگی دربارّ یهودیان است[۲۳].[۲۴]
سایر اقوال و احتمالات
اهل سنت اقوالی دیگر به صورت احتمال در مورد نزول این آیه ذکر کردهاند که به نظر ما ضعیف و از واقعیت دور است و نیازی به طرح و نقد گسترده آنها نیست؛ زیرا افزون بر آنکه دلیلی از روایات و قرینهای از آیات برای آنها ندارند، خود به خود بطلان آنها با توجه به سبک و سیاق آیه مورد بحث و جایگاه سوره مائده و نزول آن در اواخر بعثت روشن میشود، به ویژه اگر به شأن و ویژگیهای رسول خدا(ص) که در قرآن ذکر شده دقت کنیم. این اقوال عبارتاند از:
- هنگامی که آیه تخییر نازل شد و در آن خداوند فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴾[۲۵]. پیامبر آیه را برای آنان عرضه نکرد؛ زیرا میترسید آنان حیات دنیا را انتخاب کنند[۲۶].
- این آیه درباره زینب همسر زید - پسرخوانده پیامبر خدا - نازل شده است که داستان آن در سوره احزاب آمده است[۲۷].
- آیه در مورد جهاد و پیکار در راه خدا نازل شده چون منافقان از پیکار در راه خدا ناخشنود بودند و پیامبر اکرم(ص) نیز برخی اوقات از تشویق به جهاد امساک میکرد[۲۸].
- هنگامی که آیه شریفه: ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾[۲۹] نازل شد، رسول خدا(ص) از عیبجویی معبودهای مشرکان چشم پوشید، ولی پس از نزول آیه مورد بحث آن را پنهان نکرد و به عیبجویی معبودهای آنان پرداخت. خدا هم وعده به حفظ حضرت داده بود[۳۰].
- آیه درباره حقوق مسلمانان نازل شد؛ آنگاه که پیامبر خدا(ص) در حجة الوداع شرایع و مناسک را اعلان کردند، فرمودند: «آیا رساندم؟» گفتند: آری، و حضرت فرمود: «خدایا، گواه باش»[۳۱].
- خداوند پیامبرش را به شتاب در رساندن پیامی که برایشان نازل شده، امر میکند؛ از این رو هر چند حضرت تصمیم داشت هر آنچه بر ایشان نازل شده را برساند، لیکن برخی پیامها را به تأخیر انداخت؛ زیرا بر خویش میترسید. ادامه آیه این احتمال را تقویت میکند[۳۲] که میفرماید: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۳۳].
- برخی دیگر میگویند: چون مکه فتح شد و اسلام گسترش یافت، خداوند به حضرت(ص) دستور داد هر آنچه را برای او فرستاده شده، آشکار و بیپرده بدون هیچ ترس و خویشتنداری، ابلاغ کند که اگر به این صورت ابلاغ نکند، رسالت پروردگارش را نرسانده است[۳۴] و یا آیه خطاب به حضرت میگوید: آنچه بر تو نازل شد، بدون ترس از هیچ کس برسان و اگر با ترس تبلیغ کنی، گویی که تمام رسالت پروردگارت را نرساندهای[۳۵]. ابن انباری میگوید: «پیامبر برخی آیات قرآن را زمانی که در مکه بود، آشکارا ابلاغ کرد و برخی را به خاطر ترس از هجوم مشرکان تنها با یارانشان در میان گذاشت، ولی پس از آنکه خداوند اسلام را با مؤمنان عزیز کرد، به حضرت دستور داد هر چه بر تو نازل شده، آشکار کن»[۳۶].
جمعبندی اقوال
این اقوال و نظایر آن چیزی جز استنباطها و به عبارت درستتر استحسانهای این افراد نیست و شواهدی آن را همراهی نمیکند و با دشوارهای جدی روبهرو است؛ برای نمونه اعتقاد به نزول این آیه در جریان امر الهی به ابلاغ آشکار هر آنچه بر پیامبر نازل شده پس از فتح مکه، با متن آیه ناسازگار است؛ زیرا در شرایطی که پس از فتح مکه و یا فتوحات دیگر، اسلام عزیز شد و گسترش یافت، ابلاغ پیامهایی که پنهان مانده بودند، به تهدید و تضمین نیاز نداشت و لازم نبود که خداوند بفرماید: ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۳۷] و چنین ضمانت کند: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۳۸].
از سوی دیگر، توطئه مشرکان برای قتل حضرت در لیلة المبیت در مکه صورت گرفت؛ بنابراین حضرت بر خود نترسیده و ابلاغ پیام خدا را پنهان نکرده است و افزون بر آن، باید پس از نزول این آیه، آیاتی در همین سوره یا سوره توبه که پس از این سوره نازل شده، به چشم بخورد که درباره مشرکان باشد، آن هم با سبک و سیاقی که احتمال نزول آنها در اوایل بعثت معقول بوده ولی ابلاغ آنها به تأخیر افتاده باشد تا در این آیه به ابلاغ آنها حکم شود[۳۹]. بر دیگر شأن نزولهای گفته شده نیز نقدهای جدی وارد است که بخشی از آنها را در ادامه و در بخش دلالت آیه بیان خواهیم کرد. با توجه به آنچه گفته شد، تنها شان نزولی که میتواند صحیح و مورد اعتنا باشد، نزول آیه در امامت امام علی(ع) است که با روایاتی معتبر همراه بوده و توسط قاطبه علمای شیعه و برخی علمای اهل سنت نیز تأیید میگردد.
مفردات آیه
معناشناسی ﴿بَلِّغْ﴾
واژه ﴿بَلِّغْ﴾، به معنای رساندن به نقطه پایانی مقصد است یعنی خداوند به پیامبرش امر کرده که ای پیامبر، آنچه بر تو نازل شده است، به صورت تام و کامل به دیگران برسان. همچنین از عبارت ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ﴾ به دست میآید که تبلیغ علاوه بر تبلیغ لسانی، باید در مقام عمل و فعل هم باشد تا برای همگان اتمام حجت شده باشد. از طرفی میان ابلاغ و تبلیغ نیز تفاوت وجود دارد. ابلاغ، اطلاعرسانی است، ولی تبلیغ، انتقال چهره به چهره و رساندن عملی است[۴۰].
تبلیغ نیز از ریشه "ب ل غ" در لغت به معنای وصول و رسیدن به چیزی، رسیدن به مقصود و پایان و مقصد، آمده است[۴۱]. در برخی کلمات معنای آن را رسیدن به پایان مقصد دانستهاند، اعم از آنکه مکان باشد یا زمان یا امری معین و گاهی نیز نزدیک شدن به مقصد و مشرف شدن بر آن، هرچند به آخر آن نرسد، معنا شده است[۴۲]. در تحقیق تنها رسیدن به بالاترین مرحله کمال و با رسیدن به پایان را معنای این لغت ذکر کرده است[۴۳].
کلمه تبلیغ در اصطلاح قرآن نشانهای از یک مفهوم اجتماعی عام به معنای رساندن دستورهای پروردگار به مردم است و در این آیه مقصود ابلاغ خصوص ولایت و امامت امیرمؤمنان به مردم است. به طور کلی تبلیغ یکی از "اصطلاحات کلیدی" قرآن است که دارای همبستگی با شبکه مفاهیم قرآن شامل: "رسالت الهی"، "رسول"، "آنچه از طرف خدا نازل شده"، "مردم"، "دین" و "شریعت" است. این لغت با در نظر گرفتن شبکه مفاهیم فوق، معنی ویژهای میدهد که از معنای لغوی خود فراتر است[۴۴].
معناشناسی ﴿أُنْزِلَ﴾
واژه ﴿أُنْزِلَ﴾، به صورت فعل مجهول آمده تا اهمیت و بزرگی موضوع مطرح شده در آیه را نشان دهد. عبارت ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ﴾ از وحی رسالی پیامبر(ص) حکایت میکند، نه وحی قرآنی. وحی رسالی از آموزههایی حرف میزند که در قرآن نیامده، ولی بر پیامبر(ص) نازل شده و بخشی از سنت نبوی را در بر میگیرد، مانند: دستور به تعداد رکعات نماز و مانند آن، ولی وحی قرآنی آیاتی است که در قالب قرآن کریم گردآوری شده است. عبارت ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾ میفهماند که مسألۀ آیه، از نگاه اسلام اهمیت به سزایی دارد تا آنجا که اگر پیامبر(ص) آن را انجام ندهد، رسالتشان ناتمام باقی میماند[۴۵].
مراد از ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾
این عبارت نشان میدهد عدهای در این مسئله موضعگیری سختی داشتهاند تا حدی که جان پیامبر(ص) در معرض خطر بوده است؛ به همین دلیل، خداوند حمایت خاص خودش را از پیامبر اعلام میدارد و واژه «النَّاسِ» شامل کافر و مؤمن میشود و حصر آن در کافران، توجیهی ندارد. همچنین باید توجه داشت کافران در ﴿إِإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ خصوص مشرکان، یهود و یا نصاری نیستند، بلکه کفر در آیه، معنای عام دارد که پوشانیدن حق است؛ از اینرو، پوشاندن و انکار ولایت امیر مؤمنان(ع) مصداق کفر به شمار میآید[۴۶].
پیامهای مهم آیه
اهمیت این مأموریت
آیه تبلیغ بر اهمیت و حساسیت فراوان پیام مورد نظر دلالت میکند؛ زیرا تصریح دارد که در صورت ابلاغ نکردن پیام، رسالت پروردگار به انجام نرسیده و گویی پیام، ارزشی برابر با پیام نبوت و رسالت دارد. نمیتوان تصور کرد که پیام، در حوزه اعتقادی مانند توحید و نبوت و معاد یا موضوعی فقهی از قبیل احکام نماز و روزه و حج بوده است؛ زیرا سوره مائده از آخرین سورههای نازل شده است و این حقایق پیش از آن بر پیامبر نازل و به مردم ابلاغ شده بود. میتوان گفت که در اواخر حیات رسول خدا(ص) نوبت به اعلام مطلبی رسید که علاوه بر اهمیت و تازگی برای مردم، در جای خود مکمل اصل رسالت به شمار میرفت و آن چیزی جز طرح رهبری امت اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص) نبود.در واقع آنچه که پیامبر مأمور به ابلاغش شده بود دارای چنان اهمیتی بوده است که اگر انجام نمیداده سایر احکام و دستورات دین مهمل و بیاثر شده و مانند جسدی فاقد روح میگشته است و آن همان ولایت امر امت است که باید به اذن الهی، امام حافظ دین و سرپرست و تدبیر کننده امور جامعه باشد و روایات شیعه و سنی نیز تأیید میکنند که آیه۶۷ سوره مائده در باره ولایت امام علی(ع) نازل شده است[۴۷].
عدم ابلاغ ولایت مساوی با تباه ساختن رسالت خدا
عبارت ﴿وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾، نشانگر آن است که این پیام از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر رسانده نشود، رسالتِ خدا ابلاغ نشده و تباه خواهد شد. برغم گمان برخی که ضمیر «ه» در «رسالته» را به پیامبر اکرم(ص) برمیگردانند، این ضمیر به خود خدای متعال برمیگردد. از این رو معنای این عبارت چنین میشود که ای رسول ما اگر آنچه را به تو ابلاغ کردهایم به مردم نرسانی، رسالت خدا را به آنها نرساندهای. این نشان میدهد که دین با امر ولایت و امامت کامل شده و سایر انبیا نیز در این مسیر به دنبال مقدمهسازی برای تحقق آن بودند یعنی رسالت سایر انبیا نیز بر آمادهسازی جامعه جهت تحقق ولایت الهی استوار شده بود بر این اساس اگر پیامبر اسلام(ص)، آن فرمان را ابلاغ نمیکرد، تمام زحمات انبیا که همان رسالت الهی بود، تباه میگشت[۴۸].
نگرانی پیامبر(ص) از ابلاغ
به سبب حساسیت موضوع، پیامبر(ص) در ابلاغ پیام نگران بود، اما خداوند با وعده ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ از آن حضرت رفع نگرانی کرد. نگرانی پیامبر به جهت ترس از جانش نبود، اگر هم نگران بود بدین جهت بود که مبادا پیش از ابلاغ رسالت، آن حضرت را بکشند و یا نگران این بود که مردم (منافقان) او را تکذیب کنند و به او تهمت بزنند و مانع تاثیر تبلیغ دین خدا شوند[۴۹] با توجه به منتفی بودن نزول آیه درباره مشرکان قریش و اهل کتاب، روشن میگردد که مصداق «ناس» در آیه تبلیغ، منافقان درون جامعه اسلامی است[۵۰].
پیامبر(ص) در معرفی امام علی(ع) به عنوان جانشین خود نگران مخالفت و کارشکنی آنان بود، زیرا:
- منافقان به جانشینی پیامبر به عنوان ریاست بر جامعه طمع داشتند و دستیابی به نعمتهای دنیا را در تصاحب جانشینی آن حضرت میدیدند و جانشین شدن امام علی(ع) آرزوهای آنها را بر باد میداد[۵۱].
- حضرت علی(ع) به عنوان شخصیتی قاطع و انعطاف ناپذیر در برابر ظلم و بیعدالتی شناخته شده بود.
- نو مسلمانانی که امام علی(ع) پیشتر در جنگها بستگانشان را به قتل رسانده بود، کینه او را در دل داشتند[۵۲].
- امام علی(ع) به هنگام وفات پیامبر(ص)، ۳۳ ساله بود و پذیرش رهبری او در جامعهای که سن افراد و شیخوخیت، ملاک مهمی در تصدی مناصب بود، امر سادهای نبود[۵۳]. این امر در جنگ تبوک که پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) را به جای خود در مدینه قرار داد یا در واپسین لحظات عمر خود اسامة بن زید را به فرماندهی منصوب کرد، بروز یافت[۵۴].
جمله ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾، نشانگر آن است که محتوای پیام، پیشتر به پیامبر(ص) ارسال شده بوده است و سپس آن بزرگوار، مأمور به ابلاغ گشته است؛ امّا دغدغه و دلهرهای، او را از این که پیام را آشکار نماید، باز داشته است. این حقیقت را همه روایات شیعی[۵۵] و برخی روایات اهل سنّت، تأیید میکنند[۵۶].
شبهات پیرامون آیه
فخر رازی در تفسیر این آیه ده احتمال مختلف ذکر میکند و شاید تکثیر احتمالات برای پوشاندن واقعیت و مشتبه نمودن آن است. در نهایت فخر رازی دهمین احتمال را ارتباط این آیه با واقعه غدیر خم قرار میدهد و پس از نقل روایاتی که مربوط به جریان غدیرخم و نصب حضرت علی برای امامت است، مینویسد: روایات گرچه به این مضمون فراوان است، لکن بهتر این است که بگوییم این آیه پیامبر اکرم(ص) را از مکر یهود و نصاری ایمن ساخت و امر نمود که پیامبر(ص) دین را تبلیغ کند و از جانب یهود و نصاری نگران نباشد؛ زیرا قبل از این آیه و بعد از آن آیات فراوانی وجود دارد که با یهود و نصاری و در مورد آنان سخن میگوید، بنابراین ممتنع است که این یک آیه در این وسط از آیات قبلی و آیات بعدی جدا باشد[۵۷].
علامه طباطبایی در نقد سخن فخر رازی مینویسد: از جمله ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ بر میآید حکمی که این آیه درصدد بیان آن است و رسول الله(ص) مأمور به تبلیغ آن شده، امر مهمی است که در تبلیغ آن بیم خطر هست یا بر جان رسول الله(ص) و و یا بر پیشرفت دین اسلام از ناحیه آنان خطری متوجه رسول الله(ص) بشود تا مجوز این باشد که رسول الله(ص) دست از کار تبلیغ خود بکشد و یا برای مدتی آن را به تعویق بیندازد و حاجت به این بیفتد که خدا به رسول خود ـ در صورتی که پیغام تازه را به آنان برساند ـ وعده حفظ و حراست از خطر دشمنش را بدهد. علاوه بر این، اگر این خطر، چشمزخمی بوده که احتمالاً ممکن بوده از اهل کتاب به آن جناب برسد جا داشت این سوره در اوایل هجرت نازل شود؛ زیرا در اوایل هجرت که رسول الله(ص) در شهر غربت و در بین عده معدودی از مسلمین آن شهر به سر میبرد یهودیان او را از همه طرف محاصره کرده بودند، آن هم یهودیانی که با حدّت و شدت هر چه بیشتر به مبارزه علیه رسول الله(ص) برخاسته و صحنههای خونینی نظیر خیبر و امثال آن به راه انداختند، اگر در آیه مورد بحث مراد از "ناس" یهود بود جا داشت در آن روزها این آیه نازل شود، لکن نزول این سوره در اواخر عمر شریف آن حضرت اتفاق افتاده که همه اهل کتاب از قدرت و عظمت مسلمین در گوشهای، ساکت ماندهاند. پس کاملا معلوم شد که آیه مورد بحث هیچگونه ارتباطی با اهل کتاب ندارد. افزون بر همه اینها، در آیه مورد بحث تکلیفی که سنگین، کمرشکن و طاقتفرسا باشد به اهل کتاب نشده تا در ابلاغ آن به اهل کتاب خطری از ناحیه آنها متوجه رسول الله(ص) بشود. از همه اینها گذشته، رسول الله(ص) در سالهای اول بعثت، مأمور شد تکالیف بس خطرناکی را گوشزد بشر آن روز سازد، مثلا مأمور شد کفار قریش و آن عربهای متعصب را به توحید خالص و ترک بتپرستی دعوت کند. مشرکین عرب را که بسیار خشنتر و خونریزتر و خطرناکتر از اهل کتابند به اسلام و توحید بخواند، با این وجود، خداوند این تهدید و وعیدی که امروز به رسول الله(ص) میدهد آن روز نداد، پس معلوم میشود پیغام تازه، خطرناکترین موضوعاتی است که رسول الله(ص) به تازگی مأمور تبلیغ آن شده است[۵۸].
در تفسیر تسنیم نیز آمده است: "چگونه رسول اکرم(ص) در زمان ضعف و نابودی قدرت یهود از ابلاغ مطلبی نه چندان دشوار بهراسد و حال آنکه در زمان اقتدار آنان تعبیرهایی تندتر از مضمون آیه یاد شده را بدون هراس به آنها ابلاغ کرده بود؛ مانند: ﴿كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾[۵۹]، ﴿كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ﴾[۶۰].[۶۱]
مراد از مردمی که پیامبر از ناحیه آنان احساس خطر برای دین اسلام نموده است، قطعاً مردم مؤمن نبوده و نیز مراد کفار مکه نیست؛ زیرا اولاً سرزمین مکه فتح شده بود و ثانیاً برای پیامبر(ص) با ابلاغ جانشین خود از ناحیه کفار نگرانی حاصل نشده است؛ زیرا این کفار هستند که با ابلاغ و اعلام جانشین پیامبر باید نگران بشوند پس قطعاً نگرانی پیامبر از ناحیه منافقان بوده است و با مراجعه به روایات و وقایع تاریخی نیز روشن میشود که پیامبر از ناحیه منافقان نگران بوده است. پس منافقان در سال آخر عمر پیامبر(ص) نیز حضوری فعال داشته و عده فراوانی بودهاند به طوری که در موقع اعلام ولایت و امامت امیر مؤمنان برای پیامبر اکرم(ص) نگرانی حاصل شد[۶۲]. از این جمله آیه: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۶۳] استفاده میشود که دشمنان این پیام الهی و نیز مصداق ﴿النَّاسِ﴾ در این آیه، کفار هستند که برخی از آنان قابل هدایت نیستند[۶۴] و همچنان که در حقّانیت قرآن جای هیچ شکی نیست؛ زیرا او دهها هزار شاهد برای اثبات حق خود داشت! با این همه شاهد چه جای شک و ریب است. امام صادق(ع) میفرماید: "ای اباحفص، شگفتآور است آنچه علی بن ابیطالب امیر مؤمنان دید! او ده هزار شاهد داشت ولی نتوانست حق خود را بگیرد با این که هر مردی با دو شاهدحق خود را میگیرد. رسول خدا از مدینه برای حج خارج شد در حالی که همراه او پنج هزار نفر آدم بود و از مکه بازگشت در حالی که پنج هزار نفر از اهل مکه او را همراهی میکردند تا این که به سرزمین جحفه رسید؛ در آنجا جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و آیه تبلیغ را به آن حضرت ابلاغ کرد..."[۶۵].[۶۶]
منابع
ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
خراسانی، علی، مقاله «آیه تبلیغ»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱
سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت
مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی
محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
محمدی، رضا، امامشناسی ۵
پانویس
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ اسباب النّزول، واحدی، ص ۱۶۵؛ الدّرالمنثور، ج ۳، ص ۱۱۷؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «آیه تبلیغ»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۱؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۱۴-۲۲۳.
- ↑ تفسیر عیّاشی: ج۱، ص۳۳۱.
- ↑ سیوطی، الدرّ المنثور، ج۲ ص۲۹۸.
- ↑ ر.ک: خراسانی، علی، آیه تبلیغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۵۰.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳.
- ↑ « امروز کسانی كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده اند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم». سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، رضا، امامشناسی ۵، ص۲۴-۲۶.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنة، ج۲، ص۸۴.
- ↑ ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹؛ فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص۱۵۹.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان»... سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۷؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹۰؛ فتح القدیر، ج۲، ص۶۱.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۴.
- ↑ بدرالدین عینی، عمدة القارى، ج۱۸، ص۲۰۶؛ بغوی، تفسیر معالم التنزيل، ج۲، ص۵۱؛ فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۴۸.
- ↑ تفسير مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۴۹۱ و ۴۹۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۷؛ بغوی، تفسير معالم التنزيل، ج۲، ص۵۱؛ رازی، تفسير اسألة القرآن المجيد و اجوبتها، ص۷۴.
- ↑ رازی، مفاتيح الغيب، ج ۱۲، ص۵۰.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، امامت در قرآن، ص۲۵۸-۲۶۲.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۹؛ عینی، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۰۶.
- ↑ ر.ک: بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۵۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۹؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۴۲؛ عینی عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۰۶.
- ↑ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۵۲.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ ابن عباس، تنویر المقباس، ص۹۸ و نیز ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۹.
- ↑ عینی، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۰۶؛ ثعلبی نیز احتمالهای مذکور را درباره آیه نقل کرده است (الکشف و البیان، ج۴، ص۹۱).
- ↑ رازی، محمد بن ابی بکر، تفسیر اسئلة القرآن المجید و اجوبتها، ص۷۴.
- ↑ «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ابن قتیبه، کتاب المسائل والاجوبة، ص۲۲۲.
- ↑ بغوی، معالم التنزیل (تفسیر بغوی)، ج۲، ص۵۲ و نیز، ر.ک: تفسیر نسفی، ج۱، ص۲۹۳؛ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۲۰۸؛ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۱، ص۲۱۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۸ و ابن قتیبه، کتاب المسائل و الاجودة. ص۲۲۲.
- ↑ به نقل از: واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۲۰۸؛ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۱، ص۲۱۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۸.
- ↑ «و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص۱۵۳.
- ↑ ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۱۷.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ مفردات، ص۱۴۴؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۱۷.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۱۷.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، الناشر منشورات اسماعيليان، ج۶، ص۴۶ ـ ۴۸.
- ↑ مکاتبه اختصاصی امامت پدیا با محمد هادی فرقانی.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۶، ص۴۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۶، ص۴۷.
- ↑ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۹۷،۹۹.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۸۲-۱۳۸۷ش، ج۴، ص۲۷۶.
- ↑ دینوری، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۳ق، ص۲۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۸۶.
- ↑ الکافی: ج۱ ص۲۸۹، مناقب الإمام أمیر المؤمنین(ع)، ج۲ ص۳۸۰، الاحتجاج، ج۱ ص۷۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امیر المؤمنین(ع)، ج۲ ص۲۶۹ ـ ۳۹۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۰۱.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۴۳.
- ↑ «بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
- ↑ «چنان که "اصحاب سبت" را لعنت کردیم» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۲۷۲.
- ↑ تفسیر انوار ثقلین، ج۲، ص۲۵۱.
- ↑ «خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ تفسیر انوار ثقلین، ج۲، ص۲۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۴۰.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.