جنگ جمل

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جنگ جمل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

جنگ جمل نخستین جنگی است که امیر المؤمنین(ع) پس از بهخلافت رسیدن، با شورشیان پیمان شکن داشت[۱].


مقدمه

  • پس از کشته شدن عثمان در سال ۳۵ هجری، مردم با علی(ع) برای خلافت بیعت کردند، بیعتی فراگیر و پرشور، جز اندکی از اطرافیان عثمان. طلحه و زبیر از اولین بیعت‌کنندگان بودند که به امید ریاست و پست بیعت کردند، ولی چون دیدند علی(ع) امتیاز بیهوده نمی‌دهد، حسد و کینۀ آنان و روش عادلانۀ حضرت امیر و تحریکات امویان، سبب شد آنان پیمان شکستند و به اسم انجام عمره به مکّه رفتند. پیمان‌شکنان دیگر به آنان پیوسته و زمزمۀ مخالفت به بهانۀ خونخواهی عثمان آغاز شد. عایشه هم به جمع آنان پیوست و با آنکه خود از محرّکان اصلی قتل عثمان بود و به کشتن او فتوا داده بود! امّا پیراهن عثمان را علم کرد و فتنه به راه انداخت.[۲] پیمان‌شکنان، با همۀ تفاوت‌هایی که در فکر و انگیزه و سوابق و موقعیّت داشتند، در ضدّیت با علی(ع) و توطئه بر ضدّ حکومت مشروع او ائتلاف کردند و همراه شدند و عایشه را همراه خود ساختند، تا از وجهۀ اجتماعی او به عنوان همسر پیامبر و دختر خلیفۀ اول استفاده کنند.[۳] آنان به بصره رفتند و آنجا را پایگاه فعالیت خویش ساختند. حضرت علی(ع) برای مقابله با این فتنه آماده شد و از مدینه سپاهی به آن سوی بسیج کرد که تعدادش را ۹۰۰ نفر گفته‌اند. سپاه عایشه در مسیر رفتن به بصره به منطقۀ حوأب رسید که سگان آنجا پارس می‌کردند. به یاد حدیثی از پیامبر افتاد که او را هشدار داده بود. خواست برگردد، ولی شهادت دروغ کسانی که گفتند از حوأب گذشته‌ایم، سبب شد راه را ادامه دهد. پیمان شکنان در نواحی بصره مستقر شدند. امام نامه‌ای به فرماندار بصره نوشت و ضمن هشدار و آگاهانیدن، دستور داد که اگر ناکثین سر ستیزه‌جویی داشتند با آنان بجنگد تا حضرت و همراهانش برسند. گفتگوهایی انجام شد، پیمان‌شکنان به بصره دست‌اندازی و بخشی از آن را اشغال کردند و در اطراف دار الاماره جنگی درگرفت و آتش بسی کوتاه پیش‌آمد، پیمان‌شکنان بازهم پیمان شکستند و علیه والی کوفه (عثمان بن حنیف) شوریدند و بیت المال را غارت کردند. سپاه علی(ع) به ذی‌قار رسیدند که در جنوب عراق بود. کسانی هم در مسیر به آن حضرت پیوسته بودند. کسانی هم از کوفه، به فراخوانی امام لبیک گفتند و در ذی‌قار به او پیوستند. سپاه حقجوی امام، با گروه دنیاطلب و فتنه‌انگیز ناکثین درگیر شدند. جنگ جمل در جمادی الاولی سال ۳۶ شروع شد و یک روز بیشتر طول نکشید. شورشیان شکست سختی خوردند، هزاران نفر از دو طرف کشته شدند. زبیر که در پی ملاقات با امام، از جنگ منصرف شده بود، در مسیر بازگشت به مدینه به دست عوامل پیمان‌شکن کشته شد. طلحه هم در همین جنگ به قتل رسید. رزمندگان سپاه علی(ع) دلاورانه جنگیدند و ناکثین درهم شکسته شدند و با پی شدن شتر عایشه، وی بر زمین فرود آمد. او از علی(ع) انتظار خوش‌رفتاری داشت. امام به محمّد بن ابی بکر که برادر عایشه بود، گفت تا خواهرش را به بصره ببرد. به دستور امام، عایشه را همراه عده‌ای از زنان که لباس مردان پوشیده بودند، از بصره به مدینه بردند. امام در بصره استقرار یافت، فتنۀ پیمان‌شکنان به قیمت هزاران کشته و شهید از دو طرف پایان گرفت، ولی جنگ جمل، پیامدهای گوناگونی از نظر مباحث فکری، اعتقادی، سیاسی از خود بر جای گذاشت و به عنوان درسی مهم از عبرت‌های تاریخ، ماندگار شد. حادثۀ جنگ جمل بسیار طولانی و پرنکته است که به رؤس کلّی آن اشاره شد. تفصیل ماجرا را در کتب تاریخ باید خواند.[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۱۸۳.
  2. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶ ص ۲۱۹، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج ۲ ص ۲۹
  3. جمل به معنای شتر است. چون عایشه در این فتنه بر شتر سوار بود، این جنگ به جنگ جمل شهرت یافت. امام علی هم در نهج البلاغه از مردم بصره و از آن پیمان‌شکنان به عنوان سپاه زن و پیروان حیوان (جند المرئه و اتباع البهیمه) یاد کرده است (نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۳)
  4. از جمله: ر. ک: "الجمل" شیخ مفید، "شرح ابن ابی الحدید" ج ۹ و مجلدات دیگر، "مروج الذهب" ج ۲، ص ۳۵۷، "بحار الانوار" ج ۳۲ ص ۱۷۱، "موسوعة الامام علی بن ابی طالب"، ج ۵، "دانشنامۀ امام علی"ج ۹، "امام علی بن ابی طالب" عبد الفتاح عبد المقصود، ج ۳(فاجعۀ جمل)، "نقش عایشه در تاریخ اسلام"، مرتضی عسکری
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۱۸۳.