رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
«علم افاضی - که عنوانی پذیرفته شده و متداول در بحث علم غیب است - واژهای برگرفته از قرآن است: ﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾ [۱]. واژه ﴿لَّدُنْ﴾ که در آیات دیگری نظیر آیه ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ [۲] و آیه ﴿الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴾ [۳] وارد شده است، بیانگر این است که علم لدنی علمی است از طرف خداوند و به القای الهی. علم لدنی گاهی به صورت وحی و گاهی به صورت الهام، و در پارهای موارد به شکل تحدیث است. انسان کامل گاه از طریق وحی اصطلاحی که مصداق آن، نبی خاتم است و گاه از طریق الهام اطلاع بر غیب پیدا میکند. علامه طباطبایی در ذیل آیات ۷ و ۸ سوره شمس مینویسد: "الهام، القا در ذهن و روان آدمی است که خداوند صورتهای علمی، خواه تصوری و خواه تصدیقی، به روح انسان القا میکند"[۴]. تحدیث، که آن نیز نوعی دریافت مغیبات است، برای کسانی رخ میدهد که برخوردار از سعه وجودی میشوند که میتوانند مخاطب امواج غیبی گردند. شیعیان بر این باورند که دریافت وحی اصطلاحی با وجود نبی خاتم پایان پذیرفت، لکن دریافتهای غیبی الهی - که همان علم لدنی است - تمامی راههای آن مسدود نشد و امامان و معصومان پاک با تعلیم الهی صلاحیت دریافت علم لدنی دارند»[۵].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی، در کتاب «ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه» در اینباره گفته است:
«علم لدنی از واژههایی است که به مرور در سخنان علمای شیعه برای اشاره به علم موهوبی رواج یافت. گویا این اصطلاح، از این آیه قرآن گرفته شده است: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ [۶]؛ این آیه درباره حضرت خضر (ع) و علم او است. تعابیر ﴿عَلَّمْنَاهُ﴾ و ﴿مِن لَّدُنَّا﴾ ظهور در آن دارد که این علم، موهوبی است و خداوند فقط به برگزیدگانش از این دانش عطا میکند. به مرور همین معنا از علم لدنی به عنوان تعریف این اصطلاح پذیرفته شده است. به طوری که حتی در منابع غیر شیعی علم لدنی این گونه تعریف شده که علمی است که خداوند آن را به طور غیر عادی، از طریق مشاهده قلبی و بدون واسطه بودن فرشته یا پیامبر (ص) به برگزیده خود عطا میکند [۷][۸].
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
«شیعه معتقد است، امام از علم غیب و لدنی بهرهمند است به بیان سید لاری مراد از علم امام ظاهری به دست آمده از طریق نشانهها، حواس ظاهری و علوم کسبی نیست، بلکه مراد علم باطنی فطری لدنی است که خداوند از طریق الهام، وحی، روح القدس و مانند آنها، از طریق اسباب خاص به انبیا و اوصیا میبخشد[۹][۱۰].
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«متکلمان اصطلاح دیگری را نیز درباره علم غیب بهکار میبرند بنام علم لدنی و مقصود از آن، علمی است که از سوی خداوند افاضه میشود و حواس و تفکر را به آن راهی نیست. این قسم خود به دونوع ایحائی و الهامی تقسیم میشود. آنچه که از طریق وحی حاصل میشود ایحائی است که مخصوص انبیا است، اما الهامی را خداوند به دل هرکس که بخواهد الهام میکند پیامبر باشد یا وصی و یا دیگری. هر دو قسم را لدنی گویند. این اصطلاح (علم لدنی) به لحاظ اینکه از راههای عادی قابل دسترسی نیست علم غیب و به اعتبار اینکه از جانب خداوند افاضه میشود لدنی گویند. که بر گرفته از، آیه شریفه: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۱] است. ازاین آیه شریفه استفاده میشود که این علم بهطور مستقیم و بینیاز از وسایل معمولی از طرف خدا به درون انسانها راه مییابد. البته استعداد و شایستگی بشرط آن است و ورود به مقام والای عبودیت خداوند ﴿عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا﴾ آدمی را سزاوار دریافت چنین رحمت ربانی میکند.[۱۲]. شهید مطهری در باره علم مذکور میگوید: علم لدنی یعنی علمی که منشأاش تجسسات ظاهری بشری یا قیاسات و استدلالات و آزمایشها نباشد، فقط خداوند افاضه کرده باشد.[۱۳] در مقابل علم غیب و لدنی، کسبی است و آن علمی است که از راه حواس و یا تفکر و تعقل بهدست میآید. این همان علم حصولی مصطلح میباشد. علم کسبی علاوه بر احتمال خطا داشتن آن، یک انسان نمیتواند به تمام مسائل مورد نیاز آگاهی پیدا کند ولو صدها سال عمر کند اما علم غیبی و لدنی مصون از خطاست و میتواند بسیار گسترده باشد»[۱۴]. |
۴. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر نویسنده مقاله «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«برای دریافت رابطه این دو اصلاح نخست لازم است، آشنایی به هر یک پیدا شود. تعبیر یا اصطلاح علم لدنی برگفته از آیه ۶۵ سوره مبارک کهف اقتباس شده است. ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۵]. این آیه مربوط به داستان حضرت موسی و بندهای از بندگان خدا(حضرت خضر) است که خداوند در توصیف وی از بهرهمندی او از علمی الهی سخن میگوید. نشانههای رفتار برآمده از این دانش الهی در آیات بعد به روشنی گواه برخورداری این عالم از علمی فراتر از توان طبیعی بشر برای دسترسی به آن خبر میدهد. داستان سوراخ کردن کشتی، کشتن یک فرزند از خانواده، و پدیدار ساختن گنجی نهان بیانگر این مسئلهاند. در نتیجه از منظر مصداقی نیز میتوان مقصود از علم لدنی را دریافت. مراجعه به کلام وحی نشان میدهد مقصود از غیب و دانش غیبی آگاهیهای مخفی و پوشیده از دیگران است که دامنه آن شامل غیب آسمانها و زمین میشود. به عنوان نمونه آیه ۲۶ سوره کهف میفرماید: ﴿قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا﴾[۱۶]. بر اساس تعریف ارائه شده و مصادیق مطرح شده از علم لدنی و علم غیب میتوان ادعا کرد هر دو، تعبیری از یک حقیقت هستند که مؤلفه اصلی آن پنهان بودن از دیگران است البته در علم لدنی و علم غیب یک محور اساسی دیگر نیز وجود دارد و آن مسئله فضیلت محوری در این دانش است. که این فضیلت یا به ذات آن علم و یا به پیامدها و نتایج آن بازگشت دارد»[۱۷]. |
۵. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در کتاب «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در اینباره گفته است:
«علم لدنی اصطلاحی است که از این آیه در قرآن کریم که در مورد حضرت خضر است اخذ شده است: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۸] میتوان گفت ویژگی این علم این است که از راههای طبیعی به دست نیامده است. بلکه موهبتی الهی است که خدا به هر که بخواهد اعطا میکند. در مورد علم امام نیز روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این علم موهبتی از جانب خداوند است که شامل حال امام میشود. مرحوم کلینی دو روایت در این مورد نقل میکند. روایت اول که از امام رضا (ع) است به لحاظ سند مرفوعه است. در این روایت حضرت میفرمایند که اگر خداوند بنده ای را به امامت برگزیند به او علمی الهی میکند که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند. و به درستی به همه سؤالها پاسخ میگوید. روایت دوم از نظر سند روایت صحیح است. این روایت از امام صادق نقل شده است که ایشان در ظمن خطبهای صفات و خصوصیات ائمه را توصیف میکنند. در ضمن صفاتی که برای امام در این روایت عنوان میشود این است که بعد از آنکه امام قبلی از دنیا رفت خداوند علم خودش را به امام بعدی میدهد و اسرار خودش را در نزد او به ودیعه میگذارد و او را مخزن علم خویش قرار میدهد. (...) ابن میثم در توضیح این مسأله تأکید میکند که بین علم غیب که اختصاص به خدا دارد و جز او کسی علم به آن ندارد و آنچه که ما در باره علم حضرت علی (ع) اثبات کردیم فرق است مراد از علم غیب علمی است که مستفاد از سبب و علتی که آن را افاده کند نباشد. و این تنها در مورد خداوند صادق است اما غیر خدا همه علم غیب خود را با واسطه یا بدون واسطه به سبب جود الهی دارند. پس بنابراین علم دیگران علم غیب نیست بلکه اطلاع از امور غیبی است که البته نصیب هرکسی نمیشد و تنها اختصاص به کسانی دارد که عنایت خاص الهی شامل آنهاست. در نتیجه دلیل نفی علم غیب از سوی حضرت علی (ع) روشن میشود. زیرا علم آن حضرت مستفاد از جود الهی است»[۱۹].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین مالستانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین حسین صالحی مالستانی در مقاله «علم غيب و علم لدنی پيامبر» در اینباره گفتهاست:
«در قرآن کریم واژه ﴿لَدُنْ﴾ به تنهایی ۲ بار، به شکل ﴿لَّدُنَّا﴾ ۲ بار ﴿لَدُنْکَ﴾ ۲ بار و به شکل ﴿لَدُنِّی﴾ ۱ بار به کار رفته است.[۲۰] از جمله در آیه ۶۵ سوره کهف آمده: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۲۱] محتوای آیه درباره حضرت خضر است و بعض مفسرین، رحمت را به نبوت و ولایت و وحی، و علم من لدنا را به علم غیب تفسیر کردهاند. [۲۲] (...) علم لدنی از الطاف الهی برای پیامبر (ص) دانسته شده و تأیید نظر مفسران است. علامه در المیزان ذیل آیه ۶۵ سوره کهف آن علم را در حیطه و انحصار الهی میداند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب به دست نمیآید و دلیل بر آن را جمله ﴿مِن لَّدُنَّا﴾ از نزد خدا، دانسته است که به عنوان خاستگاه آن محسوب میشود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن علم به تأویل حوادث است.[۲۳] (...) در جای دیگر از آن مرادف با عقل کل و عصمت از خطا و علم به ماوراءالطبیعه و علم غیب ذکر کرده است. [۲۴] که انبیای الهی از آن بهرهمند بودهاند. بعضی از معاصرین علم لدنی را به استناد آیه ۶۵ سوره کهف درباره حضرت خضر (ع) مخصوص انبیا دانسته است.[۲۵] مرحوم نراقی در جواب سؤال علم لدنی انبیا و ائمه (ع)، علم به غیر محسوسات را ابتدا تقسیم و دستهبندی نموده. قسم سوم به تمام فروعاتش علم لدنی است که از قول خداوند متعال اخذ گردیده است. ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۲۶] این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است.[۲۷] ایشان برای همه انبیا نوعی از "علم لدنی" را قایل میشود و آن را مستند به سنت میداند.[۲۸] به هر حال "علم لدنی" که مأخوذ از خرمن دانش الهی است یک نوع علم غیبی است که به انبیا و اولیای الهی افاضه شده است. (...) در یکی از تفاسیر اهل سنت نیز علم لدنی را بخشش خدای سبحان و در مقابل علم اکتسابی قرار داده و شامل امور غیبی دانسته است و به همان آیه ۶۵ سوره کهف اشاره کرده که درباره فیض علم الهی برای حضرت خضر (ع) است.[۲۹] در تفسیر روح البیان تأویل رؤیا را جزئی از اجزای نبوت دانسته برای اینکه آن را علم لدنی معرفی کرده که خداوند متعال به هر که بخواهد تعلیم مینماید.[۳۰] نسفی هم علم لدنی را به علم الهامی معنا کرده.[۳۱] که باز هم همان علم غیب میشود که حقیقت آن نزد خدای حکیم است. شاذلی نیز علم لدنی را برای حضرت یوسف، بخشش الهی و به معنای تعبیر رؤیا و یا بعض از غیب دانسته است[۳۲]» [۳۳].
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین باقری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان «بررسی علم اولیای الهی» در اینباره گفته است:
«ویژگی علم لدنی این است که از راههای طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است که خداوند متعال به هر که بخواهد، عطا میکند. درباره علم امام (ع) روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این دانش، موهبتی از جانب خدای متعال است که شامل حال امام میشود. مرحوم کلینی دو روایت در این زمینه نقل میکند. روایت اول از امام صادق (ع) است، نقل شده که ایشان در خطبهای صفات و خصوصیات ائمه (ع) را توصیف میکنند. در این روایت صفاتی که برای امام بیان میشود این است که بعد از رحلت امام قبلی خدای متعال علم خودش را به امام بعدی میدهد و اسرار خود را نزد او به ودیعه میگذارد و او را مخزن علم و پناهگاه حکمت خویش قرار میدهد. روایت دوم از امام رضا (ع) است که میفرمایند: اگر خدای متعال بندهای را به امامت برگزیند، به او علمی الهام میکند که بعد از آن در پاسخ هیچ پرسشی در نمیماند و به درستی به همه سؤالها پاسخ میگوید»[۳۴]. |
۸. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر معارف و دیگر نویسندگان مقاله «نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن» در اینباره گفتهاند:
«برخی از مفسران، علم غیب مخصوص خداوند را "علم ذاتی و مستقل" دانستهاند. برخی "علم به همه انواع غیوب" و عدهای "علم به مفاتح غیب". نظریه نخست، نظریه برگزیده است. این نظر بیان میدارد که دانش غیب اصالتاً و بالذّات از آن خداوند است. مشیت و اراده او تعیین میکند که برخی از رسولانش نیز از غیب آگاه شوند. به تَبَع و با تعلیم رسولان الهی، جانشینان آنها نیز از غیب مطلع میگردند. بنابراین، سخن شیعیان مبنی بر علم غیب ائمه اطهار (ع)، علم ذاتی به غیب نیست، کما اینکه علم اکتسابی از جهان خلقت نیز نمیباشد؛ بلکه علمی لدنّی است که پیامبر خدا (ص) از خداوند متعال آموخت و مأمور بود که به جانشینانش نیز بیاموزد. از این رو با رحلت پیامبر اسلام (ص) "نزول وحی" قطع شد ولی ارتباط جانشینان آن حضرت (ص) از طریق "الهام به قلب" و "تحدیث ملائکه" با عالم بالا، همچنان ادامه یافت. روایات اسلامی از قول اصحاب، بیانگر تعلیم رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) است. حضرت علی (ع) و دیگر ائمه اطهار (ع) نیز بر اخذ علم خویش از پیامبر (ص) تصریح میکنند[۳۵].
|
۹. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه؛ |
---|
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آلبویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در اینباره گفتهاند:
«لدنّی بودن علم امام: علوم اهل بیت (ع) بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمیآید، چرا که ایشان پرسشهای دشوار را پیش از تأمل پاسخ میدهند و هیچ مستفید و ممتحن و هیچ منکری، امری از امور دین را از ایشان نپرسیده است مگر آنکه بیتوقف و تأمل پاسخ گفتهاند، معارف و علوم ایشان از ادراک دیگران به دور است، مناقب و مدایح ایشان، مثل ظهور نور شمس و قمر است، در شرافت بر همه سابقاند و در عرصه یقین بر همه فایق، عجز و قصور بر ایشان راه ندارد و نقص و فتور، گِرد ایشان نمیگردد و در جمیع صفات غالبند.(...)»[۳۶]. بنابراین، علم امام لدنّی است و هر کس علمش مستفاد از کتب و معلمین باشد، او ورثه انبیا در علم ایشان نیست. علوم انبیا تنها از سوی خداوند متعال قابل دستیابی است، چنانکه قرآن میفرماید: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴾ [۳۷] پروردگار تو کریمتر است کسی که به انسان آنچه را نمیدانست به توسط قلم[۳۸] آموخت. و نباید گمان کرد که تعلیم خداوند، تنها مختص انبیا (ع) است، زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ﴾ [۳۹] یعنی هر کس که در سلوک خود به حقیقت تقوا نایل شود، خداوند آنچه را نمیداند به او تعلیم مینماید[۴۰]. علم لدنی از راه وحی و الهام به دست میآید الهام درجات خفیفهای از وحی است و در تمام زمانها و برای تمام افراد امکانپذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیکتر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت مییابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب نبوت و وحی منسد میگردد، باب الهام گشوده میشود»[۴۱]. |
۱۰. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«از منابع علوم معصومان (ع) علم لدنی میباشد که دانشمندان اسلام در مورد آن نظرات مختلفی را بیان نمودهاند که در ذیل برخی از آنها را بیان مینماییم:
مفسرین قرآن در تبیین مراد از علم لدنی، دو دسته شدهاند: بعضی همچون صاحب جوامع الجامع ، صاحب تفسیر زاد المسیر ، و صاحب تفسیر جلالین ... وغیره، با اشاره مختصر از کنار این مسئله گذشته و به این مقدار که میگویند این علم، علم مغیبات است اکتفا کردهاند و برای تأکید سخن خودشان، سخن ابن عباس را نقل میکنند که در ذیل آیه ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ گفته: «أعْطَاهُ عِلْمًا مِن عِلْمِ الْغَیْبِ» [۴۳]. اما بعضی دیگر از مفسرین این مسأله را شرح و بسط داده، خصائص و ویژگیهایی را برای این علم ذکر نمودهاند، از جمله اینکه: |
۱۱. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد صادق عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
«لدن در لغت به معنای «نزد» است، اقرب الموارد میگوید: لدن ظرف زمان و مکان به معنای عند "نزد" است ولی از عند اخص است و به مکان نزدیک دلالت دارد[۴۶] اما اصطلاح علم لدنی که گویا از آیه ۶۵ سوره مبارکه کهف ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۴۷] اخذ شده است، به معنای دانشی است که اسباب عادی تعلیم و تعلم، اکتساب و استدلال در آن نقشی ندارد، بلکه علم شهودی و حضوری است که از راه تهذیب نفس و پیمودن مسیر تکامل و بار یافتن به مقام لدن، به دست میآید. فخر رازی در تعریف علم لدنی میگوید: «انوار الهی که از عالم غیب بیواسطه تفکر و تأمل و بیواسطه فراگیری و تحصیل، در اثر طهارت با طنی و ریاضتهای مداوم شرعی و در نتیجه قوی شدن جنبه عقلانی، بر نفوس پاک و مستعد که کمترین تعلق را به بدن و جسم دارند، افاضه میشود، علم لدنی نامیده میشود، و تعبیر «علّمناه من لدنّا علماً» بر این حقیقت دلالت دارد که این علم از سوی خداوند بیواسطه فکر و نظر حاصل میشود»[۴۸] علامه طباطبایی نیز گفته است: «این علم "علم لدنی" نیز مانند رحمت علمیاست که غیر خدا کسی در آن دخالتی ندارد و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه اینکه از راه اکتساب و استدلال به دست نمیآید، دلیل بر این معنا جمله ﴿مِن لَّدُنَّا﴾ است که میرساند منظور از آن علم، علم لدنی و غیر اکتسابی است و مختص به اولیا است. و از آخر آیات استفاده میشود که مقصود از آن تأویل حوادث است» [۴۹] حاصل این که علم لدنی به دانشی میگویند که نیاز به اکتساب، تعلیم و زانو زدن پیش استاد ندارد و مستقیماً از جانب خداوند که سرچشمه همه علوم است به برخی افراد شایسته الهام میشود. پیامبران الهی و ائمه (ع) از پیشتازان این علم بوده و پس از آن برخی از اولیاء الهی با ریاضتهای شرعی و تهذیب و تزکیه نفس خود به این مقام رسیدهاند و از اینگونه علم بهرهمند شدهاند»[۵۰]. قاضی عبدالجبار از سران معتزله است. او وجود علم لدنی و خدادادی امام به تمام احکام الهی را لازم و ضروری نمیداند و معتقد است، آگاهی امام از جمیع احکام دینی و مسائل شرعی لازم نیست؛ زیرا مردم در شناخت احکام و شریعت، نیازمند به امام نیستند و مسائل دینی و شرعی را از او نمیگیرند. بلی چنین علم گستردهای در پیامبر لازم است؛ چون وی حجت در دین است و مردم دین و شریعت را از او میگیرند[۵۱][۵۲]. علم لدنی آن است که نیازی به تعلّم، مدرسه و کتاب و زانو زدن پیش هیچ استادی ندارد و بیواسطه از سوی خداوند به برخی بندگان شایسته افاضه میشود. ابن طاووس معتقد است علم ائمه (ع) از این قبیل است. یعنی آنان بدون تعلّم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شدهاند. به نظر او امامان شیعه حتی نزد پدران خود نیز علم نیاموختهاند. وی در این باره میگوید: «علوم ائمه (ع) که خود نشانهای الهی و معجزهای ربانی است، مهمترین دلیل بر امامت ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموختهاند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانشها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا میرفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام امامت بدان نیاز داشت وارث میشد»[۵۳] هرچند ابن طاووس از واژه علم لدنی استفاده نکرده است، اما تفسیری که درباره علوم ائمه (ع) نموده است بر علم لدنی منطبق میشود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل میکند که وی گفته است، علم امیرمؤمنان (ع)، علم لدنی و موهبت الهی است. [۵۴] طبری ضمن این که میگوید: علم ائمه، لدنی است و آنان نزد هیچ کس برای فراگیری دانش زانو نزده است، میافزاید: امام به تمام کتابهای آسمانی و همچنین همه زبانهای شرق و غرب آگاهاند. عبارت وی چنین است: چنان یافتم که اهل عالم از مورخان و ناقلان و محدثان اتفاق کرده بودند که ائمه شیعه از ایام طفولیت تا به کبر سن هرگز ایشان را در هیچ مجمعی و محفلی بازماندگی نبود در هیچ علمی، و از علمای طوایف و ادیان و ملل هرگز (چنین) مدعی ظاهر نشد، بلکه عالم بودن به علوم الهامیه و لدنیه و عالم بودند به جمله کتب سماویه و به جمله زبانهای شرق و غرب، واین نوع نباشد الاّ به معجز محض و دلالت امامت ایشان، و هرگز ایشان را استادی نبود و معلوم نشد که از که آموختند، چنانکه صاحب الامر در شش سالگی فتاوای اهل عالم میداد»[۵۵]. |
۱۲. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم گلافشان پارسانسب در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در اینباره گفته است:
«یکی از مسائلی که در حیطه علم لدنی به حساب آورده شده است آگاهی به جهان غیب میباشد. عالم غیب در مقابل عالم شهود است چیزهایی که بهوسیلهی حواس قابل درک نباشند و از قلمرو حواس برتر و بالاتر باشند از علم غیب محسوب میشوند مانند اوضاع قیامت و معاد، بهشت و دوزخ، ثوابها و عقابهای اخروی، ملائکه و فرشتگان و حوادث گذشته و آینده که برای انسان با این حواس مادی غیر قابل درکند ولی نسبت به پروردگار جهان حاضر میباشند و در آیاتی چند از قرآن کریم به علم غیب اشاره شده و آن را فقط از آن خداوند به حساب آوردهاند و هر چند قرآن علم غیب را از مختصات خداوند برشمرده ولی برخی بندگان لایق و برگزیدۀ خدا را استثناء کرده است[۵۶] که میفرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۵۷]. کسی عالم به غیب نیست مگر آن اندازه دانش و اطلاعاتی که بر خداوند برای پیمبرانش پسندیده و در امر رسالت محتاج به آن باشند و در اطراف او فرشتگانی گماشته و حفظه قرار داده که هنگام نزول وحی شیاطین و جنیان را منع و طرد نمایند که اطلاع از کلمات وحی که از عالم ما فوق الطبیعه فرود میآید پیدا ننماید تا آنکه استراق سمع نموده به کَهَنه بیاموزند و معجزه با سحر مشتبه گردد[۵۸]؛ ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء﴾ [۵۹]، ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾ [۶۰]؛ ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ﴾ [۶۱]. از این قبیل آیات استفاده میشود که خداوند متعال پارهای از حقایق و مطالب غیبی را بوسیلۀ وحی بر پیغمبران نازل میکند و بدین وسیله آنان را با جهان غیب مرتبط میسازد و پیغمبران و بندگان برگزیدۀ خدا علومشان وابسته به تأییدات و افاضات خداوند است»[۶۲].
|
۱۳. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم لدنی، علمی است که خداوند بدون اکتساب بندگان، به آنان عطا میکند؛ یعنی، علومی که بدون استاد و تعلیم و تعلم، خداوند به افراد عنایت میکند؛ مانند علم پیامبران و ائمه (ع) و بعضی از اولیا اما اینکه آیا شامل علوم مادی هم میشود؟ بله علم لدنی صرفا مختص امور معنوی نیست و شامل امور و علوم مادی هم میشود. در واقع علم لدنی بدون واسطه و کلاس و درس و تحصیل به فردی افاضه میشود اما اینکه به دلیل اینکه از غیب است و نوع رسیدن به این مقام از راه معنوی است پس باید شامل علوم معنوی هم بشود خیر اینطور نیست؛ علم لدنی شامل تمامی امور و حوزه های علوم میشود و از این حیث فرقی بین علوم نیست. مثلا خداوند به حضرت سلیمان علم زبان داده بود که حتی زبان حیوانات را میدانست و با مورچگان صحبت میکرد و ... اگر در احوالات و زندگی ائمه (ع) دقت کنیم به وضوح میبینیم که آنان بتصریح و یا اشاره - بسته به سطح مخاطب خویش - از مسائلی صحبت میکنند که مربوط به حوزه علوم مادی میشود، مثل طب، شیمی، علوم و تکنولوژی، امور رزمی. قرآن کریم صراحت دارد به اینکه خداوند به حضرت داوود صنعت زره سازی را آموخت : ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ﴾[۶۳] این موارد و امور دیگری که در خبرها از ائمه هدی (ع) در باره علوم روز، طب علم شیمی و ... به ما رسیده نشان میدهد که علم لدنی دایره محدودی ندارد و همه علوم را شامل میشود»[۶۴]
|
۱۴. پژوهشگران وبگاه پرسمان. |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم لدنی: علمی است که از راه و طریق عادی به دست نیامده است؛ یعنی، اکتسابی نیست، و از طریق استاد و تعلیم و تعلم به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است. علم غیب: علم به اموری که برای نوع بشر پوشیده و جزو اسرار الهی و مخزون در منبع علم الهی است. کشف و شهود امری که دیدههای نوع بشر نمیبیند و گوشها آن را نمیشنود. البته باید توجه داشت که علم، یعنی کشف و شهود بنابراین علم غیب، امر نسبی است؛ یعنی، علم به چیزی که برای سایرین غیب است. کشف و شهود چیزی که برای دیگران غایب و نامعلوم است. با توجه به دو تعریف فوق، معلوم میشود که هر علم غیبی، علم لدنی است. چون غیب بر همگان پوشیده است و کسی جز خدا آن را نمیداند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین علمی را به آنان موهبت کند ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۶۵] اما هر علم لدنی، علم غیب نیست یعنی ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع بشر از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی انسانها بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین علمی موهبتی و لدنی است اما علم به غیب نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست. مثل این که خداوند بر اثر یک عنایت، به شخص بیسوادی سواد خواندن و نوشتن اعطا کند و یا کسی را حافظ قرآن قرار دهد.[۶۶] حاصل سخن:هر علم غیبی، علم لدنی است اما برخی علوم لدنی، علم غیب نیستند. به اصطلاح منطقی رابطه بین این دو، عموم و خصوص مطلق است. علم لدنی، عام مطلق و علم غیب، خاص مطلق است»[۶۷]. |
پرسشهای وابسته
- منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علمالکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا برهان میتواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
- علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده میشود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
- آیا معصومان کتابی داشتند که نامهای پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
- آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
- آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند؛ سوره نمل، آیه: ۶.
- ↑ و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته سپس از سوی فرزانهای آگاه آشکار شده است؛ سوره هود، آیه: 1.
- ↑ و الإلهام الإلقاء فی الروع و هو إفاضته تعالی الصور العلمیة من تصور أو تصدیق علی النفس؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۴۲۸.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۵
- ↑ و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.
- ↑ محمد علی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص ۱۲۳۱؛ محمد بن محمد الغزالی، مجموعة رسائل الإمام الغزالی، ص ۲۳۲.
- ↑ ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
- ↑ رسائل سید لاری، ص۱۳.
- ↑ امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹
- ↑ «و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم»؛ سوره کهف، آیه ۶۵.
- ↑ ر.ک «ترجمه و تفسیر نهج البلاغه»، ج۸، ص۵۹.
- ↑ «مجموعه آثار»، ج۴، ص۱۴۶.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۴ و ۲۵.
- ↑ «و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف آیه۶۵.
- ↑ «بگو: خداوند بر آن اندازه که درنگ کردند داناتر است، نهان آسمانها و زمین از آن اوست؛ چه بینا و چه شنواست! آنان را جز او سروری نیست و هیچ کس را در فرمانروایی خویش شریک نمیگرداند» سوره کهف آیه۲۶.
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم»؛ سوره کهف، آیه۶۵.
- ↑ علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۱.
- ↑ محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه "لدن".
- ↑ «و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم».
- ↑ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص ۳۰۶؛ فیض کاشانی، الآصفی فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۷۲۲؛ اطیب البیان، ج ۸، ص ۳۸۱؛ ایشان علم را به علم غیب، معنا کرده
- ↑ طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۱۳، ص ۴۷۴.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۲۸۶؛ ج ۵، ص ۲۳۵؛ میرزا خسروانی، تفسیر خسروی، ج ۵۵، ص ۳۶۶
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ج ۷، ص ۱۹۹
- ↑ «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵
- ↑ نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.
- ↑ همان.
- ↑ طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۸، ص ۵۶۴
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۲۵۹.
- ↑ نسفی، تفسیر نسفی، ج ۱، ص ۵۶۶.
- ↑ شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ضلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۸۷.
- ↑ علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸.
- ↑ بررسی علم اولیای الهی، ص۶۶.
- ↑ [[نقد_شبهه_تعارض_آیات_علم_غیب_در_قرآن_(مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)، ص ۴۷]
- ↑ علم امام، ص۱۲۱
- ↑ بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامیترین است. همان که با قلم آموزش داد. به انسان آنچه نمیدانست آموخت؛ سوره علق ، آیه: ۳ - ۵.
- ↑ علم واقعی که تنها برای انبیا و اوصیاست از سوی قلم (یا عقل اول) نازل شده است که در سرسلسله مقامات و فرشتگان ملکوت است و بر همه عالم سلطه دارد.
- ↑ خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ سوره بقره ، آیه: ۲۸۲.
- ↑ عین القضاه همدانی، زبدة الحقایق، ص ۶۸.
- ↑ علم امام، ص ۱۲۴.
- ↑ «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵
- ↑ به او علمی از علم غیب داد.
- ↑ اسماعیل حقی البروسوی، روح البیان، ج۵، ص۲۷۰.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۸.
- ↑ خوری، سعید، اقرب الموارد، ج ۵، ص ۴۶.
- ↑ و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه ۶۵.
- ↑ فخر رازی، محمد، مفاتیح الغیب، ج ۲۱، ص ۴۸۲ - ۴۸۳.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۳، ص ۳۴۲.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۶.
- ↑ المغنی، ج ۲۰، ق ۱، ص ۲۱۰ – ۲۱۱.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۳۲.
- ↑ کشف المحجه لثمره المهجه، ص ۹۱.
- ↑ ابن طاووس، علی، سعد السعود، ص ۲۸۴؛ الطرائف فی معرفه مذاهب الطوایف، ص ۱۳۶.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۱۲.
- ↑ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ بانو امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۴، ص ۱۵۶.
- ↑ و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۹.
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ گلافشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۲.
- ↑ «و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟»؛ سوره انبیا، آیه۸۰.
- ↑ مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.
- ↑ (مانند جریان کربلایی کاظم که در کتاب داستانهای شگفت شهید دستغیب میتوانید مطالعه کنید).
- ↑ وبگاه پرسمان.