علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

چیستی علم و علمی

واژه علمی با یای نسبتی، برگرفته از ماده «علم»، به معنای دانش و ادراک است[۱]، فراهیدی، علم را به نقیض جهل تعریف کرده است[۲]. برخی علم را به معنای حضور و احاطه بر چیزی (معلوم) اطلاق کرده‌اند[۳]. راغب در مفردات، علم را به معنای ادراک الشیء بحقیقته معنا کرده است[۴]. امام خمینی، نیز شبیه همین معنای اخیر را معتقد است؛ به نظر امام، الفاظ برای روح و حقیقت معانی وضع شده است[۵] که تمامی زوایای معانی در نظر بوده و در جای خود درخور دقت بسیار است. علم به معنای (Science) و واژه علمی با یای نسبتی به معنای (scientific) استعمال می‌شود، بنابراین، نظام علمی به معنای (scientific system) به کار می‌رود[۶] که مسائل علمی به طور نظام‌مند و سیستماتیک و موافق اصول علمی (scientfically) ارائه می‌گردد. علم در اصطلاح فلسفه و منطق، به قوه درک‌کننده آمده است که به عنوان فصل جداکننده انسان از سایر حیوانات، تعریف شده است[۷]. در اصطلاح قرآنی علم، در مقابل جهل و به معنای دانایی و به عنوان برترین حجت الهی مطرح گردیده است ﴿قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ [۸]؛ ﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ [۹]؛ ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>. ارائه و به‌کارگیری دانش، به شکل نظام‌مند و در قالب یک سیستم منطقی، بهره‌گیری بهتری را سبب خواهد شد.

امام، به پدیده «علم» با اتقان و دقت وارد گردیده و نگاه توحید محور داشته است، ایشان که منشأ تمامی کمالات را از آن خداوند می‌داند، علم را نیز به عنوان کمال حقیقی یکبار با عالِم مطلق می‌سنجد که صرف واقعیت است، از این منظر حقیقت علم، نسبت به عالم مطلق، متحقق است و عینیت دارد، نه یک مفهوم صرف باشد[۱۰]. در همین راستا، امام بودن اصل علم از مقولات عشر را خلاف واقع و از قبیل اشتباه معروض به عارض می‌د‌اند؛ ولی در مراتب علم انسانی و ممکنات، ترجیح می‌دهد که علم را از مقوله کیف محسوب نماید[۱۱]. به اعتقاد امام، علم، یک حقیقت عام است. هم بر کشف ناقص و دانش یک انسان، صادق است و هم بر کشف تام و تمام، به صدق حقیقی صادق است، منتهی فرق از جهت شدت و کمال و ضعف و نقصان است که تعبیری است از صدق تشکیکی. امام علم را یک مفهوم عام می‌داند که معنای شرح‌الاسمی آن همانند نور، ظاهرٌ بنفسه و مظهرٌ لغیره می‌باشد[۱۲]. البته امام تشکیک در مفهوم را قبول ندارد[۱۳] بلکه تشکیک را در واقعیت و خارجیت کشف و علم می‌داند که به حمل شایع صناعی از مصادیق آن مفهوم عام است[۱۴]. بنابراین، علم از منظر امام همانند وجود بر افرادش بالتشکیک صادق می‌باشد[۱۵].

از نظر امام به ذات حق که علیم یا عالم گفته می‌شود، بدین معناست که کل وجودش علم است؛ اما اگر به زید، عالم گفته شود به این معنی است که علمش ظل و سایه علم حق است. ایشان پس از این بیان نتیجه می‌گیرد که پس حقیقت «علم»، عَرض، کیف، انفعال و اضافه نیست، بلکه فوق جوهر و فوق عرض است؛ زیرا جوهر و عرض ماهیت است، ماهیت امر اعتباری است و علم از سنخ وجود است[۱۶]. علم از نظر امام هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق همانند وجود است؛ همان‌گونه که فرد حقیقی وجود واجب‌الوجود من جمیع‌الجهات بوده و جوهر و عرض و فعل و انفعال نیست. همچنین فرد حقیقی علم، فرد واجب‌العلم بوده که عبارت از ذات حق است و در این مرتبه، علم فوق جوهر و عرض و فوق مقولات عشر است[۱۷]. همان‌گونه که یادشد، وجود مراتب تشکیکی دارد، علم نیز مراتب تشکیکی دارد که برخی مراتب آن جوهر و برخی مراتبش عرض است، همان‌گونه که وجود ممکنات، سایه وجود حق است، علم ممکنات نیز با اختلاف مراتب، سایه علم حق است[۱۸].[۱۹]

ویژگی‌های علم

امام خمینی چند ویژگی برای علم بیان کرده است. یکی اینکه قوه علمی در انسان را دارای سه نقطه مرکزی و متعادل، نقطه بعید از مرکز در طرف افراط و نقطه بعید از مرکز در طرف تفریط، ترسیم می‌نماید. به اعتقاد امام، اگر انسان جانب افراط را بگیرد و سراغ هر علمی برود، به کشکولی تبدیل می‌شود که نمونه‌های از هر دانش را دارد و متبحر در هیچ کدام نمی‌شود، چنین عالمی نه خود از علمش بهره درست می‌برد و نه به دیگران می‌تواند بهره برساند. اگر قوه علمیه در طرف تفریط و تعطیل قرار بگیرد نیز، عمل بدون آگاهی خواهد بود که فایده نخواهد داشت. اما اگر قوه علمی در انسان به صورت اعتدال قرار بگیرد، و به اندازه توان، علمی را بیاموزد که دین و دنیایش را اصلاح نماید، هرچه در این مسیر پیش برود، به منبع حکمت و خیر کثیر اشاره به آیه: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ [۲۰] نزدیک‌تر می‌شود[۲۱]. امام معتقد است، نباید از نافع بودن علم غفلت شود و معیار نافع بودن علم از نگاه امام، این است: هر علمی که انسان را از هوا و سرکشی نفس و صفات شیطانی دور و به خدا نزدیک کند، علم نافع است[۲۲].

ویژگی دیگر اینکه امام توصیه می‌کند که در بالابردن سطح علمی خود و جامعه، نباید دچار توهم شده و به اندازه‌ای از دانش بسنده کنیم. ایشان، ریشه توهم غنای علمی را به خاطر بی‌خبری نسبت به ماهیت علم می‌داند؛ زیرا علم به لحاظ ماهیت و حقیقت، غیرمتناهی است. ایشان با توجه به پایان‌ناپذیری حقیقت علم نتیجه می‌گیرد انسان باید در تمام عمر، در ارتقای علمی خود و جامعه پیرامونش تلاش کند[۲۳]. امام، بزرگ‌پنداری درجه علمی را ناشی از گرفتاری انسان در حجاب غلیظ اصطلاحات می‌داند و از حضرت موسی کلیم یاد می‌نماید که به علم نبوت خود اکتفا نکرده با تواضع و فروتنی، از حضرت خضر، درخواست آموزش علم بیشتر نمود ﴿قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا[۲۴]. یا حضرت ابراهیم (ع) از خداوند درخواست علم بیشتر در چگونگی زنده کردن مرده‌ها نمود ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۲۵] تا از اطمینان قلبی به اطمینان شهودی ارتقا یابد، همچنین حضرت رسول اکرم (ص) مأموریت یافت، از خدای متعال، درخواست علم بیشتر نماید ﴿فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا [۲۶].

امام پس از ذکر الگوهای مقدس (انبیای الهی) نتیجه می‌گیرد این دستورات کتاب الهی برای بیداری ما از خواب غفلت است[۲۷]. از نظر امام فلسفه برتری انسان ملائک الهی، همان تعلیم اسماء ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ [۲۸] است که بالاترین درجه آن تحقق دانش به اسمای حق می‌باشد[۲۹].

کبر و غرور علمی و تنافی آن با جوهره علم، یکی دیگر از ویژگی‌های علم نزد امام خمینی است. به نظر امام، عالم باید خود را از صفت شیطانی کبر دور کند. در این منظر، عالم غیر متواضعی که توقع کرنش از طرف دیگران نسبت به خود را داشته باشد، عالم به معنای واقعی نیست، بلکه انبار مفاهیم و اصطلاحات پلید شیطانی است؛ زیرا اگر صرف اندوختن مفاهیم علمی مایه سعادت می‌شد، شیطان باید به سعادت می‌رسید. از نظر امام، اگر علم، خاصیت سازندگی نداشته باشد، به حجاب غلیظی تبدیل می‌گردد که رهایی از آن از هر قیدی مشکل‌تر است[۳۰]. ایشان در جای دیگر نیز، بن مایه کبر برخی علما را توهم داشتن کمال دانسته و سبب اصلی کبرآوری علم در هر رشته‌ای را در آن می‌داند که علم، عالم را وارد عمل نکرده و معارف حقه وارد قلب‌شان نگردیده است[۳۱].

ویژگی دیگر علم این است که علم، زیربنای ارتقای معنوی است. علم از نظر امام مایۀ ارتقای معنوی و یکی از مراتب سیر و سلوک إلی الله است[۳۲]. اما ارزش‌گذاری امام برای علم، مطلق نیست بلکه ایشان، علم بدون ایمان را حجاب می‌داند و آن را حجاب اکبر قلمداد می‌نماید[۳۳]. امام معتقد است، صرف علم مایۀ سعادت نیست[۳۴] بلکه بر انسان سالک طریق آخرت، ضرورت دارد قلب خود را «با نور علم و ایمان» خاشع کند[۳۵]. امام در این راستا، از کسانی یاد می‌نماید که علم در آنان تأثیر سوء بخشیده و به مفاسد اخلاقی آنان افزوده و باعث هلاکت‌شان شده است[۳۶]. توجه خاص امام به ارتقای معنوی در برازندگی ایشان نیز تأثیر ویژه داشته است و آنچه که موجب تمایز و برجستگی وجهه علمی و استنباط دینی حضرت امام، در مقایسه با دیگر بزرگان و عالمان دین‌شناس بوده است، نظام معرفتی و دینی ایشان است که به نحو ممتازی از سه حوزه معرفتی عرفان، فلسفه و علوم نقلی متأثر گشته و ترکیب ویژه این سه منشأ در هویت‌بخشی به نظام معرفتی آن حضرت نقش مؤثر داشته است. بخش عمده صلابت و کارآمدی فهم دینی حضرت امام مرهون این نظام معرفتی است و کوشش در فهم درست آن، رافع بسیاری از تنگ‌نظری‌ها، کج‌اندیشی‌ها و یکسونگری‌ها خواهد بود»[۳۷]. از نظر امام، عالم هستی، تجلی حق است، همانگونه که وجود ممکن، مظهر و تجلی وجود حق است، علوم ممکن نیز مظهر و تجلی عالمیت حق است[۳۸]. بنابراین هر اندازه شالوده نظام علمی، در مسیر حق باشد و با آن مبدأ سنخیت بیشتری داشته باشد، ناب‌تر و ارزشمندتر خواهد بود. امام معتقد است، علم بهره عقل است و ایمان بهره قلب، علم باید وارد قلب گردد تا مایه سعادت انسان شود[۳۹].[۴۰]

اقسام علم

امام خمینی در آثار خود اقسام متعدد علم را ذکر می‌نماید که مجال ورود تفصیلی آن نیست، فقط فهرستی از اقسام علوم را از نگاه ایشان می‌آوریم، امام از علومی با پسوندهای ذیل یاد می‌نماید: علم توحید[۴۱]، علم تهذیب نفس[۴۲]، علم عاشقی[۴۳]، علم الهی[۴۴]، علم کلی[۴۵]، علم جزئی[۴۶]، علم حضوری[۴۷]، علم حصولی[۴۸]، علم فعلی[۴۹]، علم انفعالی[۵۰]، علم نافع[۵۱]، علم غیر نافع[۵۲]، علم حجاب[۵۳]. امام از همه اقسام علم، فقط به علمی ارزش قائل می‌شود که توأم با عمل در راستای توحید و معرفت حق علیم باشد.[۵۴]

اقسام علم در اسلام

امام، در شرح چهل حدیث، از اقسام علم با عناوین ذیل نام می‌برد: علوم دنیایی، که هدف از تحصیل آن رسیدن به مقاصد دنیایی است. علوم اخروی، که غرض از تحصیل آن رسیدن به مقامات اخروی و درجات ملکوتی است[۵۵]. از نظر امام علوم اخروی خود بر سه قسم است:

  1. علم الله و معارف حق،
  2. علم تهذیب نفس و سلوک إلی الله؛
  3. علم آداب و سنت‌های بندگی[۵۶].

امام در شرح حدیثی از پیامبر اکرم (ص) که در آن از سه نوع علم به «آیه محکمه، او فریضه عادله او سنة قائمه»[۵۷] تعبیر گردیده است، هر سه تعبیر را به‌ترتیب، به اقسام سه‌گانه فوق تطبیق می‌کند[۵۸]. نکته این است که امام معتقد است، علوم کاربردی چون طب و تشریح و نجوم و هیأت و امثال آن نیز اگر به دیده نشانه و علامت، نگریسته شود، زیر مجموعه علم سه‌گانه فوق قرار می‌گیرد؛ زیرا با این دید، علوم فوق نیز انسان را به معارف حق هدایت می‌کند[۵۹]. از همین منظر است که امام تأکید دارد، علم در صورتی ارزشمند و مایه کمال است که در مسیر قرب الهی و باعث قوت معرفت توحیدی شخص عالِم شود والا گاهی علم عرفان، علم فقه و علم توحید، نیز انسان را به جهنم می‌فرستد[۶۰].[۶۱]

اقسام علم در فلسفه

امام خمینی، در تقریرات فلسفه، علم را به حضوری و حصولی تقسیم کرده است. علم حضوری؛ علمی است بی‌نیاز از واسطه و به اعتقاد امام، بر سه مورد صادق می‌باشد: الف. علم مجرد، مانند علم نفس به ذات خودش، که این جا علم عین عالم است. ب. علم علت به معلول، در این صورت نیز معلول پیش علت حاضر است. ج. علم هر مجردی به مجرد دیگر[۶۲]. علم حصولی، علمی است که حصولش محتاج به واسطه است[۶۳].

علم تفصیلی و علم اجمالی، تقسیم دیگری از علم فلسفی است[۶۴]. علم فعلی و علم انفعالی، دسته‌بندی دیگر در فلسفه است. علم فعلی، علمی است که علت ایجاد وجود خارجی می‌شود. علم انفعالی، علمی است که صورت خارج باعث تولید صورت علمیه می‌گردد[۶۵]. با توجه به نگاه کاربردی امام، به مسائل و اعتقاد ایشان به برگشت عقل نظری به عقل عملی[۶۶] بزرگ‌ترین مقسم در تقسیمات برآمده از آثار امام، علم نافع و غیرنافع است، که اکثر اقسام یاد شده، مانند علم توحید، علم تهذیب نفس، علم عاشقی، علم الهی، علم اخروی از اقسام علم نافع به حساب می‌آید. اما علم حجاب از مصادیق و اقسام بارز علم غیر نافع می‌باشد. اما علم کلی، علم جزئی، علم حضوری، علم حصولی، علم فعلی، علم انفعالی، علم دنیوی، دو وجهی است؛ از نظر امام، اگر در تحصیل این علوم، هدف الهی و توحیدی باشد، از اقسام علم نافع، محسوب می‌شود، ولو علم تشریح و طب باشد و اگر هدف غیرالهی باشد از اقسام علم غیر نافع، محسوب می‌شود، ولو علم توحید و عرفان باشد.[۶۷]

چیستی علم و نظام علمی

علم و نظام علمی از مهم‌ترین عناصر اساسی در زندگی انسان معاصر به شمار می‌آید به گونه‌ای که تصور پیشبرد زندگی در جهات مختلف آن بدون مدد علم، تصویری اگر نه محال، دست کم بسیار بعید به نظر می‌رسد. این معنا هم در وجوه مثبت و حیات بخش آن صادق است و هم – مع‌الأسف- در جنبه‌های مرگبار و زندگی‌سوز آن مثل ساخت سلاح‌های اتمی. در نظام فکری اسلام نیز علم جایگاه ویژه و ارزشمندی دارد. در مکتب اهل بیت(ع) همواره بر ارزش علم و تحصیل و ترویج آن تأکید شده است و با دقت در آن هیچ تخالفی بین این دو دیده نمی‌شود. اما ویژگی دنیای معاصر در توانمندی آن برای نظام‌سازی در حوزه‌های مختلف به خصوص در عرصه علمی است. به عبارت بهتر، جامعه مدرن به خوبی درک کرده برای بهره‌گیری بهتر از مواهب زندگی باید نظام‌سازی کند و نظام علمی در این فرآیند جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا در حقیقت نظامی است نظام‌ساز و ساختاری است ساختاردهنده. رهبر معظم انقلاب اسلامی با تسلط درست بر مبانی اندیشه دینی و با اشراف بر جریان‌های علمی و فرهنگی معاصر به خوبی اهمیت این موضوع را درک کرده و در راستای آن تلاش کرده‌اند. تأکید مکرر ایشان بر ضرورت تولید علم و ایجاد تحول در علوم انسانی را در همین راستا می‌توان تعریف کرد. اندیشه ایشان دارای عناصر و ابعاد مختلفی است که در اینجا بخش‌های محوری آن مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

علم در لغت به معنی یقین، معرفت و دانش است و در مفهوم کلی خود بر هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء، پدیده‌ها، روابط و... اطلاق می‌شود. گاهی به علم در مفهوم کلی و عام آن knowledge اطلاق می‌شود. همچنین از واژه علم مفهوم خاصی نیز تعبیر شده است و آن science است که مقصود از آن بخشی از دانستنی‌ها و آگاهی‌های نوع بشر است که به روش‌های تجربی قابل اثبات و تأیید باشد. کرلینجر معتقد است: دو نوع تفکر ایستا و پویا در خصوص علم وجود دارد. دیدگاه ایستا، دیدگاهی است که ظاهراً اکثر افراد عادی و دانشجویان از آن متأثرند و بیانگر این است که علم فعالیتی است که اطلاعات نظام‌یافته‌ای را در ارتباط با جهان فراهم می‌سازد. کار دانشمند کشف حقایق جدید و افزودن آن بر پیکره اطلاعات موجود است، حتی علم به عنوان مجموعه‌ای از واقعیت‌ها دیده می‌شود. در این دیدگاه، علم به عنوان روشی برای تبیین پدیده‌های مشاهده شده تلقی می‌شود. در این حالت، تأکید بر وضعیت فعلی دانش و افزودن بر آن بر مجموعه قوانین، نظریه‌ها، فرضیه‌ها و اصول موجود است. از طرف دیگر، دیدگاه پویا علم را بیشتر به عنوان فعالیت یا آنچه که دانشمندان انجام می‌دهند در نظر می‌گیرد»[۶۸]. برخی از محققان، علم را نوعی شناخت می‌دانند اما نوعی شناخت مطمئن که درباره یک مسأله بر پایه تفکر و تعقل عمیق، بر اساس روشهای قیاسی یا تجربی صحیح به دست آمده است، این علم باید در یک مجموعه‌ای از روابط علت و معلولی به طور نظام یافته و به هم پیوسته و متقن بر اساس ضوابط قابل قبول برای دانشمندان به طور بین ذهنی ارائه شود[۶۹].

پس نظام علمی را می‌توان مجموعه‌ای از عناصر و ساختارهای فعال در عرصه کسب، تولید و ترویج دانش و آگاهی دانست که ارتباطی پویا و فعال بین اجزای گوناگون آن وجود دارد. در درون نظام علمی عناصر و اجزاء متعددی وجود دارند که غالب این عناصر، انسانی و اجتماعی بوده و مبتنی بر تعاملات چند سویه می‌باشد. شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین عناصر حیاتی نظام علمی، کنش متقابل بین عناصر دخیل در آن است، حتی بین عناصر طبیعی و بی‌جان آن. با این وصف نظام علمی را می‌توان نوعی نظام اجتماعی دانست. اما در خصوص این دو مفهوم، مقام معظم رهبری، تعریف روشنی ارائه نکرده‌اند و شواهد متعدد در کلام ایشان حاکی از پذیرش برداشت متداول و مرسوم از این دو مفهوم است. به عبارت روشن‌تر وقتی ایشان به این دو مقوله می‌پردازند درک عام موجود از آن را می‌پذیرند. بنابراین، بیش از آنکه در خصوص اصل مفهوم بحثی داشته باشند در خصوص ضرورت و اهمیت، شرایط ارتقا و موانع تولید علم اظهار نظر می‌کنند. نظام علمی در ایران در نظرگاه مقام معظم رهبری، نظامی است کلان با اجزاء متعدد که از عوامل و بخش‌های گوناگونی تشکیل شده و نهادهای مختلفی در آن دخیل‌اند؛ آموزش و پرورش، آموزش عالی و حوزه‌های علمیه، مهم‌ترین دستگاه‌های پژوهشی و آموزشی از منظر ایشان به حساب می‌آیند. نکته مهمی که در اینجا باید قبل از ورود به متن به آن توجه کنیم این است که حجم مطالب و نوع توجه معظم‌له به مسائل آموزشی و پژوهشی در هر کدام از این نهادهای علمی متفاوت است. به عنوان مثال ایشان، ابعاد، وظایف و تکالیف مختلفی برای حوزه برمی‌شمرند که متفاوت با دانشگاه است. بنابراین لازم است هرکدام از این نهادها در متنی متمایز مورد بحث قرار گیرند. در این مقاله تا حد ممکن تلاش شده موارد مشترک و قابل جمع در یک نظام آموزشی و پژوهشی کلان مورد بحث قرار گیرد. در نظر مقام معظم رهبری، همه این عناصر، نهادها و سازمان‌های آموزشی و پژوهشی، ساختار واحد و منسجمی را تشکیل می‌دهند که برای نیل به اهدافی مشترک و مشخص فعالیت می‌کنند. این اهداف کلان، خود تابع اهداف اصلی نظام اسلامی است. به بیان دیگر، از منظر معظم‌له، نظام علمی، خرده ساختاری است مهم ذیل ساختار کلان نظام اسلامی. بر این اساس، ادبیات ایشان در خصوص این نهادها و سازمان‌های مختلف در بسیاری از موارد مشترک است. به این معنا که ایشان با وجود اینکه کارکردها و وظایف این نهادهای علمی را متفاوت می‌دانند اما غالباً از مفاهیم مشابهی برای توصیف و تبیین وضعیت آنها استفاده می‌کنند. به عنوان مثال معظم‌له در بسیاری از موارد وقتی از تعلیم و تربیت و یا معلم و مربی استفاده می‌کنند الزاماً مقصودشان افراد مرتبط با حوزه آموزش و پرورش نیست؛ بلکه می‌تواند اساتید مربوط به آموزش عالی و حوزه‌های علمی باشد.

نظام علمی، از جمله مهم‌ترین ابزار و عوامل پیشبرد اهداف گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در دنیای کنونی عرصه‌ای نیست که نیل به اهداف مورد نظر و ارتقاء عناصر مؤثر در آن بدون توجه به آموزش و پژوهش تعریف شده باشد. نظام آموزش و پژوهش در نظر ایشان دارای جایگاهی ویژه و بسیار اساسی است. به باور مقام معظم رهبری، مسأله فرهنگ و تعلیم و تربیت، مسأله اول در نظام ماست. در بلند مدت، هیچ چیز به اندازه تعلیم و تربیت اهمیت ندارد. نقش معلم و مربی در جامعه ما، نقشی است طراز اول. در حقیقت، سنگر مبارزه با کفر و ظلم و استکبار جهانی و قلدری شیاطین سیاسی عالم، همین سنگر مدرسه و تعلیم و تربیت و فرهنگ است[۷۰].[۷۱]

ارزش و فضیلت علم

شأن و منزلت علم و تحقیق در دنیای مدرن امری روشن است. آنچه در تقابل بین دنیای مدرن و ارزش‌های دینی مورد مناقشه قرار گرفته است، ارزش علم در دین است. حتی کسی که اطلاعات اجمالی از دین مبین اسلام داشته باشد به راحتی در خواهد یافت علم از چه جایگاه والا و ویژه‌ای در اسلام برخوردار است. پیامبر خدا(ص)، علم را سرآمد همه خوبی‌ها و جهل را سرآمد همه بدی‌ها می‌دانند[۷۲]. امیرالمؤمنین علی(ع) سرآمد و نقطه پایان فضیلت‌ها را دانش می‌دانند[۷۳]. همچنین حضرتش در جای دیگری می‌فرمایند: در ارجمندی دانش، همین بس که کسی هم که آن را نیکو نمی‌داند دم از داشتن آن می‌زند و هرگاه نسبت علم و دانایی به او داده شود، خوشحال می‌گردد و در نکوهندگی نادانی، همین بس که حتی آدم نادان و بی‌بهره از دانش از آن بیزاری می‌جوید[۷۴]. از این دست توصیفات در متون دینی فراوان دیده می‌شود. مقام معظم رهبری بر پایه روایات و احادیث، ارزش و شاخص اصلی دسته‌بندی انسان‌ها را در نسبت آنها با علم و دانش می‌دانند و معتقدند اصولاً انسان‌ها سه دسته بیشتر نیستند: انسان‌هایی که دانشمندند؛ انسان‌هایی که در طریق دانستن هستند؛ و بقیه انسان‌ها که همج رعاع هستند. یعنی انسان‌های سرگردان، بی‌ارزش و بی‌وزن[۷۵]. از نظر ایشان به عنوان یک مسلمان و مؤمنِ به آئین اسلام، وظیفه است کار علمی و رسیدن به اوج علمی، هم در حرکت فردی و هم در برنامه‌ریزی جمعی کشور دنبال بشود[۷۶].

مقام معظم رهبری معتقدند بر تمام اجزای جهان هستی قانونی حکم‌فرماست و ما از طرف دین مأموریم که این قانون را کشف کنیم، تا بتوانیم این جهان را اداره کنیم. از نظر ایشان، بشر برای اداره این هستی قانونمند آمده است. بشر آمده که بر سنگ و چوب و درخت و روی زمین و زیر زمین حکومت کند؛ نیامده که محکوم اینها باشد. این حاکمیت بر روی زمین- که فلسفه وجودی و وظیفه اصلی بشر است- محقق نمی‌شود، مگر آن وقتی که این قوانین شناخته شوند. این قوانین را با علم می‌شود شناخت. بر همین پایه ایشان ترویج روح علمی در جامعه را یک هدف می‌دانند[۷۷]. از نظر معظم‌له، علم برای یک جامعه انسانی، یک موهبت الهی است: هم علوم ارزشی و علوم معرفتی و هم علومی که به انسان کمک می‌کند تا در طبیعت عظیم و خلقت شگفت‌آور، از گنجینه‌هایی که خدا برای انسان در این طبیعت قرار داده، بیشتر و بهتر استفاده کند. ایشان بر این باورند از اول پیدایش انسان، حرکت انسان به سمت پیدا کردن رموز طبیعت و کشف کردن کوچه پس کوچه‌های تو در توی این ساخت عظیم و بافت بزرگ به کار گرفته شده و اسلام و همه ادیان این را تأیید می‌کنند. معظم‌له معتقدند نمی‌توان در هیچ دینی- به خصوص دین اسلام- تعبیر و جمله‌ای پیدا کرد که نشان‌دهنده این باشد که این علوم دنیوی فایده‌ای ندارد یا مضر است یا نباید دنبالش رفت[۷۸]. ایشان، خود علم را یک ارزش می‌دانند، اما این ارزش را کسانی می‌توانند به ضد ارزش تبدیل کنند که از او علیه منافع بشریت استفاده کنند؛ اما خود دانش یک ارزش است که به برکت آن، معرفت خدا هم آسان می‌شود. از نظر ایشان، کسانی که دارای علم‌اند، بیشتر می‌توانند حقانیت پیام پیغمبران و حقانیت پیام راستین اسلام را بفهمند؛ به همین دلیل، علم را با شهوات، با غرض‌ها و با چیزهایی که در عالم مادی و گرایش‌های مادی وجود دارد، نباید مخلوط کرد. به نظر ایشان آنچه که بد است، ضد ارزش حرکت کردن و بهره‌گیری شهوانی و نفسانی از علم است، نه خود علم. ایشان هم علوم معرفتی، علوم ارزشی، علوم حقیقی یا اعتباری را خیلی باارزش می‌دانند و هم علومی را که وسیله کشف دنیای موجود در اختیار بشر و کشف رازهای آن و توانا شدن بر استفاده بهتر از این گنجینه عظیم است[۷۹].

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، وجه ممیزه اصلی علم نافع و غیرنافع را ملازمت یا عدم ملازمت آن با اخلاق و معنویت می‌دانند. از نظر ایشان، علم بدون تزکیه، علم غیر نافع بلکه مضر است. اگر رشد علمی صورت بگیرد، اما افراد، از لحاظ انسانی و اخلاقی و تربیتی، انسان‌های منحرف و معوجی بار بیایند و بی‌اعتقاد و بی‌اعتنا به همه موازین اخلاقی باشند، میزان علم هرچه بیشتر شد، ضربه و ضررش هم بیشتر خواهد بود[۸۰]. به نظر ایشان، عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمان‌ها و ارزش‌های ملّی و دینی خود را نداشته باشد، و عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملّت قرار بدهد، از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چراغ به دزدی می‌رود و بیشتر صدمه می‌زند[۸۱]. مقام معظم رهبری معتقدند در دنیا برای اینکه ثابت کنند که علم، ذات سکولار دارد و دانش با ارزش‌ها کاری ندارد، خیلی سعی شده و برای آن فلسفه درست کردند؛ برای اینکه مفهوم دانش را یک مفهوم مجرد از ارزش‌ها معرفی کنند؛ اما حقیقت مطلب این است که علم و عقل ابزار دو جنبه‌ای است؛ می‌تواند در خدمت ارزش‌ها قرار بگیرد، می‌تواند در خدمت حیوانیت و سبعیت قرار بگیرد. بستگی به این دارد که مدیریت علم با چه کسی است. اگر مدیریت علم به دست انسان‌های دنیاطلب، قدرت‌طلب و زراندوز بود، این علم ابزاری برای استعمار، استثمار، تحقیر ملت‌ها، اشغالگری و برای ترویج فحشا خواهد شد. اما اگر علم به وسیله بندگان صالح مدیریت شد، آن وقت خدمت می‌کند و زیان نمی‌رساند. اگر کسانی که انرژی هسته‌ای را کشف کردند و یا کسانی که آن را به کار گرفتند، اهل فضیلت و تقوا بودند و بندگان صالح؛ هرگز حادثه هیروشیما پیش نمی‌آمد. به طور کلی از نظر معظم‌له، اگر مدیریت علم، دست انسان‌های صالح باشد، این مسائل پیش نمی‌آید و علم در خدمت بشریت قرار خواهد گرفت؛ چون این ظرفیت را دارد و می‌تواند این‌طور باشد. بنابراین، از منظر ایشان اینکه ما بیاییم علم را سکولاریزه کنیم؛ ثابت کنیم که علم نمی‌تواند با ارزش همراه باشد، یک مغالطه بسیار بزرگ و فریب بزرگ برای ذهن انسان‌هاست. معنویت اسلامی با حیوانیت، فساد و سوءاستفاده از علم مشکل دارد، نه با دانش، فناوری و تحقیق[۸۲].

مقام معظم رهبری، صراحتاً ذات علم را سکولار نمی‌دانند؛ بلکه از نظر ایشان علم بما هو علم، جهت‌گیری خاصی ندارد. به عبارت روشن‌تر، علم اگر علم است، شرقی و غربی، ایرانی و آمریکایی و... ندارد. البته ممکن است هر فرد یا مکتبی مرام و روش خود را علم بداند و یافته‌های دیگران را غیر علمی ببیند؛ همچنان که غربیان این دیدگاه را داشته و دیگران غیرغربی را جدای از علم و تلاش‌های تحقیقی مستقل و مبتنی بر مبانی متفاوت را غیرعلمی می‌دانند. این مسأله‌ای است که در خصوص آن مجادلات فراوانی صورت گرفته است. فی‌الجمله اینکه در بینش مقام معظم رهبری، علم اگر علم است ماهیت واحدی دارد و منافع و مضار آن تابع رفتار و نیات به کار گیرندگان آن است. بر همین اساس، ایشان معتقدند اصول ثابت و معلومی در علم وجود دارد که باید آن را مد نظر داشت.[۸۳]

رابطه علم و دین

از نظر مقام معظم، درست بر عکس مسیحیت خرافی، در اسلام ضدیت دین با علم و ضدیت دین با عقل، اصلاً معنا ندارد. از نظر ایشان در اسلام یکی از منابع حجت برای یافتن اصول و فروع دینی، عقل است؛ اصول اعتقادات را با عقل بایستی به دست آورد؛ در احکام فرعی هم عقل یکی از حجت‌هاست. اسلام همواره نسبت به علم، مهم‌ترین حرکت و مهم‌ترین تحریک و تحریص را داشته و تمدن اسلامی به برکت حرکت علمی که از روز اول در اسلام شروع شد، به وجود آمده است[۸۴]. به همین دلیل، از نظر ایشان هر چه علم پیشرفت کند، پایه‌های ایمان دینی مستحکم‌تر خواهد شد. از نظر ایشان، نگاه انسان به یک ذره خاک یا سنگ به صورت یک جسم بسیط، نوعی ایمان را مبین است که متفاوت است با وقتی که انسان تمام ملکول‌ها و تمام ذرات و عناصر اتمی موجود در این جسم را مشاهده می‌کند - نظم آن را، حرکت آن را، مهندسی پیچیده آن را، تأثیرات آن را و... - هر چه علم بیشتر پیشرفت کند، هرچه کهکشان‌ها بیشتر شناخته شود، هرچه دریاها و صحراها و ذرات، بیشتر زیر دقت علم قرار گیرد، هرچه نیروهای فشرده در وجود انسان بیشتر شناخته شود، ایمان به خدایی که آفریننده و فراهم کنده این دستگاه عظیم و پیچیده است، پایگاه مستحکم‌تری پیدا خواهد کرد. به باور ایشان، امروز قوای عظیمی را که در وجود محدود انسان هست، علم کشف می‌کند؛ در سلسله اعصاب، در ذرّات وجود، در تمام مولکول‌های سرتاپای اعضاء و در مغز. مقام معظم رهبری معتقدند وقتی انسان به این یافته‌های علمی نگاه می‌کند، ایمانش قوی‌تر می‌شود[۸۵].[۸۶]

ارزش معرفت‌شناختی علم

مقام معظم رهبری معتقدند اصولی وجود دارد که باید از این اصول تخطی نشود. یعنی به نام فکرپردازی و اندیشه‌ورزی، از اصول انحراف پیدا نشود. اصول، شاخص‌های راه صحیح و صراط مستقیم است و نباید اصول را به دیواره‌هایی تشبیه بکنیم که انسان از وسط این دیواره‌ها حرکت کند؛ بلکه اصول شاخص‌اند. یک راه و صراط مستقیمی هست که این، انسان را به هدف می‌رساند. این صراط مستقیم را باید شناخت و کشف کرد. به باور معظم‌له، هیچ کس در محدوده صراط مستقیم زندانی نشده و اجبار به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار، الزام و محدود نمی‌کند، بلکه انسان را هدایت می‌کند و به او می‌گوید اگر بر طبق این اصول حرکت کند، به نتیجه مطلوب خواهد رسید و اگر از آن تخطی کند، به هدف نخواهد رسید[۸۷]. خدشه در همین نقطه است که ایشان مهم‌ترین اصل معرفت شناختی را در علم و غیر آن نتیجه‌گیری می‌کنند و آن رد نسبی‌گرایی در همه حوزه هاست. ایشان بر این باورند که در غرب به غلط علم و عقل را مطلق کردند و گفتند. دین کنار برود و علم و عقل بیاید. اما در چهل - پنجاه سال اخیر در عقل هم دارند خدشه می‌کنند و با صدای بلند محکمات عقلی را انکار می‌کنند و به نسبی‌گرایی و شکاکیت در همه اصول- اصول اخلاقی، اصول عقلانی و حتی اصول علمی کشانده شده‌اند. از نظر ایشان این تجربه، تجربه‌ای نیست که کسی از آن تقلید کند. ما نباید راه طی شده به منزل نرسیده غرب را دنبال کنیم[۸۸]. مقام معظم رهبری معتقدند هیچ انسانی نیست که در مجموعه تفکراتش، یک حرف غلط یا یک فکر باطل- ولو نادانسته نباشد. آن کسی هم که فرض تصور غلط یا ایده باطلی را دنبال می‌کند، لابد چیزهایی در کلماتش هست که آنها حق است. اما این را نمی‌توان به صورت یک مبنای فکری و فلسفی در آورد و ادعا کرد اصلاً حق مطلق و باطل مطلقی وجود ندارد. از نظر ایشان، حق مطلق وجود دارد، باطل مطلق هم وجود دارد. بنابراین، نظریه نسبی‌گرایی در حق و باطل را رد می‌کنند[۸۹].[۹۰]

منابع

پانویس

  1. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۳۲.
  2. فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۱۵۲.
  3. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۲۰۷.
  4. راغب اصفهانی، المفردات، ص۵۸۰.
  5. امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۳۹.
  6. حییم، سلیمان، فرهنگ معاصر انگلیسی – فارسی (یک جلدی)؛ امامی، کریم، فرهنگ معاصر کیمیا، ذیل واژه.
  7. تهاونی، محمدعلی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج۳، ص۱۲۱۹؛ خوانساری، محمد، منطق صوری، ج۱، ص۳.
  8. «گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بی‌نیاز است؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمی‌دانید درباره خداوند می‌گویید؟» سوره یونس، آیه ۶۸
  9. «بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۳
  10. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۴۳ – ۴۴.
  11. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳.
  12. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۷.
  13. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۶.
  14. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۷.
  15. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۷.
  16. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۷.
  17. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۰ - ۳۸۲.
  18. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۱ – ۳۸۲.
  19. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۸۷.
  20. «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
  21. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.
  22. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۸.
  23. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.
  24. «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه 66.
  25. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  26. «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه 114.
  27. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۶.
  28. «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
  29. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۰۶ - ۲۰۷ و ۲۱۵.
  30. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۸؛ نیز: دیوان امام، ص۳۶۱.
  31. امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۸۲ - ۸۴، ۸۹ - ۹۲.
  32. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱؛ شرح چهل حدیث، صص ۴۱۱ - ۴۲۰.
  33. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱.
  34. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴.
  35. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵.
  36. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۱.
  37. طرح نظام اندیشه و آرای امام خمینی، ص۸.
  38. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۲.
  39. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۲؛ شرح دعای سحر، ص۱۸۶.
  40. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۸۹.
  41. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۲۰، ۵۱۰؛ ج۱۶، ص۲۱۹؛ ج۱۷، ص۱۸۸؛ ج۱۹، ص۱۳۴؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۵۱؛ جهاد اکبر، ص۱۸ – ۱۹؛ شرح دعای سحر، ص۱۷۲.
  42. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۱۲؛ شرح دعای سحر، ص۱۷۲.
  43. شرح دعاء السحر، ص۶۱، ۱۹۲، ۹۷، ۲۵۲.
  44. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۸، ۲۲۶، ۲۳۷؛ ج۲، ۴۱۶ - ۴۱۹؛ ج۳، ص۴۴۴، ۴۴۵؛ صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۱؛ ج۸، ص۴۳۵؛ ج۱۹، ص۶۳.
  45. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۸۹، ۳۴۹؛ ج۲، ص۲۷۰؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۵، ۶۱۶.
  46. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۵، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۷۰، ۵۵۳.
  47. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۴ – ۳۸۹.
  48. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۴ – ۳۸۹.
  49. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۹۱ - ۳۹۲؛ ج۲، ص۲۴۱ - ۲۴۸.
  50. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۹۱ - ۳۹۲.
  51. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۸، ۵۷، ۹۳؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۸، ۳۳۹؛ شرح چهل حدیث، ص۲۲۹، ۳۱۱، ۳۶۴، ۴۰۵؛ صحیفه امام، ج۲، ص۵۲.
  52. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۸.
  53. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۹۹؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸؛ جهاد اکبر، ص۱۸، ۶۹. برای اطلاع بیشتر از اقسام علم ر. ک: شرح چهل حدیث، ص۹۰، ۳۶۸ - ۳۹۶؛ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۴ - ۳۹۱.
  54. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۹۲.
  55. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۱۲.
  56. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۶ – ۳۸۷.
  57. کلینی، اصول کافی، کتاب العقل والجهل، حدیث ۱۰.
  58. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۹۱ – ۳۹۲.
  59. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۹۶.
  60. صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۴.
  61. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۹۳.
  62. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۴ – ۳۸۶.
  63. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۴.
  64. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۹۰؛ بابت پرهیز از تطویل، از توضیح برخی اقسام خودداری شد.
  65. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۹۱.
  66. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۴۶.
  67. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۹۴.
  68. کر لینجر. فرد. ان، مبانی پژوهش در علوم رفتاری، ترجمه حسن پاشاشرینی و حسن جعفری‌زند، ج۱، ص۲۷.
  69. رفیع پور، فرامرز، موانع رشد علمی ایران و راه حل‌های آن، ص۲۰.
  70. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم بیعت وزیر آموزش و پرورش، معلمان و جمعی از دانش آموزان استان تهران، ۲۶/۳/۱۳۶۸.
  71. سیاه‌پوش، امیر، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۶۵۹.
  72. «الْعِلْمُ رَأْسُ الْخَيْرِ كُلِّهِ وَ الْجَهْلُ رَأْسُ الشَّرِّ كُلِّهِ»، بحار الأنوار، ج۷۷، ص۱۷۵، ح۹؛ منتخب میزان الحکمة، ص۳۹۶.
  73. «رَأْسُ الْفَضَائِلِ الْعِلْمُ‌، غَايَةُ الْفَضَائِلِ الْعِلْمُ‌»، غرر الحکم: ۵۲۳۴ ۶۳۷۹. منتخب میزان الحکمة، ص۳۹۶.
  74. «كَفَى بِالْعِلْمِ شَرَفاً أَنْ يَدَّعِيَهُ مَنْ لَا يُحْسِنُهُ وَ يَفْرَحَ بِهِ إِذَا نُسِبَ إِلَيْهِ وَ كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً أَنْ يَبْرَأَ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيهِ»، منیة المرید، ص۱۱۰؛ منتخب میزان الحکمة، ص۳۹۶.
  75. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جوانان نخبه و دانشجویان، ۵/۷/۱۳۸۳.
  76. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جوانان نخبه و دانشجویان، ۵/۷/۱۳۸۳.
  77. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای «گروه دانش» صدای جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۱۱/۱۳۷۰.
  78. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با نخبگان جوان دانشگاهی، ۵/۶/۱۳۸۷.
  79. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با نخبگان جوان دانشگاهی، ۵/۶/۱۳۸۷.
  80. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمعی از مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش، ۲۶/۴/۱۳۸۱.
  81. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرزندان ممتاز شاهد و مدیران و معلمان نمونه مدارس شاهد به همراه مسئولان بنیاد شهید انقلاب اسلامی، گروهی از خانواده‌های معظم شهدا و جانبازان استان‌های تهران و مازندران، مردم و مسئولان شهرهای نور و محمودآباد، و اساتید و دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳/۶/۱۳۷۰.
  82. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیأت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی، ۱/۴/۱۳۸۳.
  83. سیاه‌پوش، امیر، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۶۶۳.
  84. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جوانان نخبه و دانشجویان، ۵/۷/۱۳۸۳.
  85. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
  86. سیاه‌پوش، امیر، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۶۶۷.
  87. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان سراسر کشور، ۷/۷/۱۳۸۷.
  88. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
  89. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران، ۲۲/۲/۱۳۷۷.
  90. سیاه‌پوش، امیر، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۶۶۸.