اعتماد به نفس در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مفهوم‌شناسی

خودباوری، به اعتماد و باور فرد به توانایی‌ها و مهارت‌های خود برای انجام موفق کارها و وظایف فردی و اجتماعی گفته می‌شود[۱] و شامل ارزشیابی مثبت فرد از ویژگی‌های خود و اجتماع پیرامون خود می‌گردد[۲] و در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی است.

خودباوری در بُعد فردی به معنای اعتماد به توانایی‌های خود برای مبارزه با چالش‌های اساسی زندگی[۳] و احساس ارزشمند بودن و به دست آوردن نیازها و خواسته‌های خود و استفاده از نتایج زحمات است[۴] و در بُعد اجتماعی که در اینجا مورد توجه است، یعنی ارج‌ نهادن به خویشتن شخص و اجتماع که می‌تواند نقش مهمی در پیشرفت یا عقب‌ماندگی علمی و صنعتی جوامع ایفا کند.[۵]

مفهوم خودباوری که در برابر از خودبیگانگی است و امور مرتبط با آن در ادبیات امام خمینی، با عبارت‌هایی همچون «اتکا به خویشتن»، «ما می‌توانیم»، «اعتماد به نفس»، «مطمئن به نفس»، «استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی» و «خودکفایی» بازگو شده‌است[۶] و کلماتی همچون روح یأس و ناامیدی، سستی و تنبلی، خودباختگی، احساس حقارت و خودکم‌بینی، وابستگی فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، در وصف افراد و جوامع ازخودبیگانه به‌کار رفته‌ است.[۷].[۸]

خاستگاه و جایگاه خودباوری

در آیات مختلفی از قرآن به گونه‌ای مفهوم خودباوری و اعتماد به نفس آمده‌ است وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا[۹]، وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۱۰]، فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ [۱۱]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۲] همچنین در سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) بر اهمیت اعتماد به نفس و خوباوری و سفارش آن به دیگران اشاره شده‌است؛ چنان‌که در روایتی از پیامبر(ص) آمده‌است توکل بر خدا باعث تقویت اعتماد به نفس می‌شود[۱۳] در سخنی از امام‌علی(ع) نیز آمده‌است کسی که به بزرگی و کرامت نفس خود باور آورده، هرگز آن را با پلیدی گناه، پست و موهون نمی‌کند.[۱۴]

در نگاه اسلامی خودباوری بر پایه تکیه و اعتماد به قدرت خداوند می‌تواند منشأ تحول در زندگی اجتماعی شود؛[۱۵] برای نمونه در صدر اسلام مسلمانان با توجه به خودباوری دینی، توانستند تغییر اساسی در دنیای پیرامون خود به وجود آوردند و به پیروزی‌های گسترده‌ای دست یابند.[۱۶] این واقعیت مورد توجه امام خمینی نیز قرار گرفته‌است[۱۷] و چنان‌که ایشان اشاره کرده دقت در آموزه‌های اسلامی[۱۸] نشان می‌دهد باور به توانمندی‌های مادی و معنوی انسان در سایه شناختِ خود محقق می‌شود.[۱۹] همچنین شناخت از خود، راهی قابل اعتماد برای شناخت خداوند است.[۲۰]

در قرآن کریم آگاهی از خود و ظرفیت‌های وجودی، همراه و قرین با خداشناسی دانسته شده‌ است؛[۲۱] بر همین اساس انتظار می‌رود مجموعه معرفت و آگاهی انسان از خود و خداوند، به این باور منتهی شود که محور عالم هستی خداوند است و فرجام همه کارها به سمت اوست وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ[۲۲]؛ [۲۳] در عین حال انسان موجودی رها و سرگردان و خودکفا نیست و آفریننده او برنامه و نقشه راه را در قالب هدایت پیامبران(ع)، در اختیار او قرار داده‌ است [۲۴] و چنان‌که امام خمینی نیز تأکید کرده‌ است، انسان در طول اراده خداوندی دارای حق انتخاب و اعمال اراده خود است و می‌تواند سرنوشت و مسیر زندگی را خود انتخاب کند[۲۵] بر این مبنا در اسلام خودباوری در راستای خداباوری یعنی اعتماد به قدرت بی‌انتهای الهی باید تکیه‌گاه ذهنی اعمال فردی و اجتماعی قرار گیرد. در نگاه امام خمینی تکیه بر خود، پس از اعتماد به خداوند منشأ خیرات و اصلاح همه امور است؛[۲۶] چنان‌که انقلاب اسلامی ایران در سایه همین باور به پیروزی رسید[۲۷] و خودباوری عامل بی‌نیازی،[۲۸] و راه رهایی از وابستگی و رسیدن به استقلال،[۲۹] و همچنین منشأ قدرت و پیروزی‌های انسان[۳۰] است.[۳۱]

عوامل تضعیف خودباوری

خودباوری فرایندی است که قوت و ضعف آن متأثر از عوامل و زمینه‌های خرد و کلان همچون خانواده، رسانه‌ها، سیاست‌های آموزشی و عملکرد نظام سیاسی است.[۳۲] از نگاه امام خمینی عوامل تضعیف خودباوری در جامعه اسلامی را به‌طور کلی می‌توان در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد:

  1. فردی: در نگاهی کلان، امام خمینی جوهر اصلی خودباختگی فرد در جامعه اسلامی را نشئت‌گرفته از ضعف شناخت هویتِ خویشتن می‌داند. هویت مورد نظر ایشان برگرفته از دو عنصر اسلام و فرهنگ بومی ـ ملی است و ضعف در شناخت این دو می‌تواند منجر به خودباختگی افراد جامعه گردد. به باور ایشان شناخت‌نداشتن از هویت اسلامی و ایرانی و به تعبیر ایشان «انسان شرقی» موجب شده انسانِ مسلمان، مرعوب انسان غربی شود[۳۳] و مسلمان شرقی در تاریخ و گذشته خود سرمایه‌های فکری، فرهنگی و علمی متعددی با محوریت اسلام داشته که آن را نمی‌شناسد.[۳۴] این شناخت و آشنایی نداشتن، قابلیت‌های فکری و فرهنگی، مفاخر علمی و دینی و به‌طور کلی فرهنگ شرقی با محوریت اسلام،[۳۵] می‌تواند آثاری همچون گم‌گشتگی، گم‌کردن خودِ فردی، دینی و ملی، ازدست‌دادن قدرت ملی، استقلال نداشتن و وابستگی و از دست‌دادن حیثیت ملی را در پی داشته باشد.[۳۶]
  2. اجتماعی: از نگاه امام خمینی عوامل ضعیف‌شدن خودباوریِ جامعه اسلامی در دو حوزه داخلی و خارجی قابل بررسی است. در حوزه داخلی، عوامل گوناگونی در ضعیف‌شدن خودباوری ملت‌های اسلامی و گرایش به فرهنگ‌های بیگانه وجود دارد که می‌توان آنها را در سه موضوع کلیِ دوری از اسلام، نقش روشنفکران غرب‌زده و حاکمان وابسته تقسیم‌بندی کرد:
    1. دوری از اسلام: بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که در پی احیای هویت اسلامی در دوران معاصر بوده‌اند، غالباً بر گزاره مشترک «دوری مسلمانان از اسلام اصیل» تأکید کرده‌اند.[۳۷] از نگاه امام خمینی نیز ارزشمندی فرهنگ و معرفت ملت‌های اسلامی ناشی از آموزه‌های دین اسلام است که بسیاری ملت‌های مسلمان و حتی اسلام‌شناسان آن را گم‌کرده و از آن بیگانه‌اند[۳۸] و تا آن را نیابند به خودباوریدست نخواهند یافت.[۳۹] به نظر ایشان ضعف معرفتی به مکتب اسلام[۴۰] موجب شده برخی افراد با گره‌زدن مقوله پیشرفت با بی‌دینی و عقب‌ماندگی با دینمداری، قواعد دینی و بومی خود را رها کنند و با قوانین غربی همراه شوند.[۴۱]
    2. نقش روشنفکران غرب‌زده: امام خمینی مرعوب شدن روشنفکران و نخبگان فکری در برابر پیشرفت‌های مادی غرب را یکی از عوامل افزایش خودبیگانگی جوامع اسلامی می‌دانست و به آن توجه داشت. ایشان معتقد است از خودبیگانگی و وابستگی فکری به غرب و ناچیزپنداشتن مفاخر بومی و توانمندی‌های ملی همچون خوابی مصنوعی است که برخی از روشنفکران و به‌ویژه قشر دانشمند و متفکر را به خواب برده‌است[۴۲] و از داشته‌های علمی خود غافل و پیشرفت‌های علمی و فنّی غرب را قرین با پیشرفت معنوی انگاشته‌اند.[۴۳] این امر باعث شده این روشنفکران با ترویج اندیشه‌هایی که بر خودباختگی تکیه زده، جوامع را به سمت خودباختگی برانند.[۴۴]
    3. نقش دولت‌های وابسته: امام خمینی نقش حاکمان و کارگزاران وابسته به غرب و بیگانه از فرهنگِ ملی و بومی را در تضعیف خودباوری مسلمانان مهم می‌داند. از نگاه ایشان خودکم‌بینی و خودباختگیِ دولت‌های اسلامی موجب شده تا آنان دانسته یا ندانسته مجریان نقشه‌های استعماری در میان ملت‌های مسلمان شوند؛[۴۵] به گونه‌ای که خودباوری و اعتماد به نفس در حکومتی مانند رژیم پهلوی جای خود را به «ما نمی‌توانیم» داد و تلقین این شعار نیز در بیشتر افراد جامعه نفوذ کرد.[۴۶] در این دیدگاه حاکمانی نظیر محمدرضا پهلوی مأموریت دارند با ترویج فرهنگ استعماری و زدودن روحیه خودباوری در جامعه، منافع غرب را تأمین کنند.[۴۷] بر همین اساس امام خمینی یکی از اهداف اصلی خود در مبارزه با رژیم پهلوی را نجات مردم ایران از وابستگی فرهنگی به غرب، رهایی از تمام چارچوب‌های پوسیده و بی‌محتوای تحمیل‌شده در طول پنجاه سال حکومت پهلوی و بازسازی فرهنگ اسلامی بر اساس خودباوری اعلام کرد.[۴۸]

در بعد عوامل خارجی، هرچند امام خمینی قائل است تأثیر عواملی همچون فرهنگ استعماری نیازمند همکاری و همیاری عناصر داخلی و بومی همچون حاکمان است،[۴۹] ولی عامل اصلی ترویج این فرهنگ در میان جوامع مسلمان، حکومت‌های استعماری‌اند. به باور ایشان ترویج فرهنگ استعماری در میان مسلمانان، مهم‌ترین عامل بیرونی تضعیف خودباوری است؛ زیرا فرهنگ استعماری در تداوم استعمار و سلطه، استحاله و تضعیف فرهنگ بومی و اسلامی جوامع را دنبال می‌کند[۵۰] تا با خارج‌کردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسی، جوامع اسلامی را از فرهنگ ملی و اسلامی خویش بیگانه سازد.[۵۱] به اعتقاد ایشان نتیجه ورود و حضور فرهنگ استعماری در نظامِ باور ملت‌ها، وابستگی و از خودبیگانگی،[۵۲] جلوگیری از رشد استعدادها در عرصه‌های مختلف،[۵۳] فراموشی داشته‌های علمی، فرهنگی و تاریخی[۵۴] و تحقیر فرهنگ و ارزش‌های بومی و ارج‌نهادن به فرهنگ استعماری است.[۵۵].[۵۶]

راه‌های تقویت خودباوری

از نگاه امام خمینی زدودن آثار فکریِ فرهنگ استعماری یعنی از خودبیگانگی و ضعف خودباوری، بسیار مشکل است؛[۵۷] اما راهکارهایی وجود دارد که با کمک آنها می‌توان به‌تدریج خودباوری را در میان افراد و ملت‌ها تقویت کرد. به باور ایشان گام اساسی در این خصوص شناخت مکتب اسلام و باور به قابلیت‌ها و توانمندی‌های آن در مدیریت زندگی فردی و اجتماعی و رشد و توسعه مادی و معنوی است که از طریق آن می‌توان باور به خودِ شرقی را تقویت کرد.[۵۸] از دیدگاه ایشان فرهنگ اسلامی غنی‌ترین و مترقی‌ترین فرهنگ است و می‌تواند بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت و تفکرات مادی، مسیر تعالی و سعادت انسانی را هموار سازد.[۵۹]

امام خمینی با بیان این امر که «شرق آفتاب دارد»، ولی راه بروز این فرهنگ و استعدادهایش را بسته‌اند، [۶۰] بازیافتن فرهنگ اسلامی[۶۱] را با وجود قرآن و پس از آن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه[۶۲] امکان‌پذیر می‌دانست. اهتمام ایشان به این امور و استقرار آموزه‌های فرهنگ اسلامی در حیات زندگی بشر و جایگزینی آن به جای فرهنگ مادی، استعماری و غربی،[۶۳] هرچند به عنوان مهم‌ترین منبع خودباوری اهمیت دارد، اما ایشان دیگر منابع هویتی و شناختی ازجمله مؤلفه‌ها و مفاخر قومی و ملی به شرط اینکه روبه‌روی اسلام قرار نگیرند[۶۴] و نیروی عظیم یک میلیاردی جمعیت مسلمانان و ذخایر فراوان آنان[۶۵] را نفی نمی‌کرد.

به‌طور کلی ایشان معتقد است فرهنگ بومی و اسلامی آن‌قدر غنی و توانمند است که می‌توان بدون وابستگی به شرق و غرب، ملت را در مسیر پیشرفت به پیش برد؛[۶۶] ولی باید این داشته‌ها با آگاهی‌بخشی و تبلیغات صحیح به عموم مردم عرضه شود؛ بنابراین در این راستا وظیفه رسانه‌های ارتباط‌جمعی همچون رادیو و تلویزیون[۶۷] و مراکز تربیت و تعلیم از دبستان تا دانشگاه[۶۸] مهم است.

مبارزه با عوامل داخلیِ ضعیف‌کننده خودباوری مانند کارگزاران بومیِ فرهنگ استعماری به‌ویژه حکومت‌های وابسته، راهکار دیگری است که امام خمینی خود عملاً در مبارزه با رژیم پهلوی پیشگام آن بود. ایشان اعتقاد داشت با حضور استعمار و نیروهای داخلی‌اش نمی‌توان استقلال را در هیچ زمینه‌ای به دست آورد؛[۶۹] بنابراین یکی از محورهای اساسی مبارزات ایشان با رژیم پهلوی، موضوع خودباختگی آن رژیم به قدرت‌های استعماری چپ و راست بود که موجبات وابستگی و بدبختی ملت ایران را فراهم می‌کرد.[۷۰]

از سوی دیگر، هراس‌ نداشتن از قدرت‌های خارجی و تحمل سختی‌ها و ناملایمات داخلی، عناصری است که امام خمینی آنها را قوام‌دهنده و کامل‌کننده خودباوری برمی‌شمرد و اعتقاد داشت این موضوع همراه با توکل به خدای بزرگ و اعتماد به نفس، رمز پیشرفت و پیروزی است؛[۷۱] به این ترتیب در اندیشه ایشان ترویج باور به خود و حس اعتماد به نفس و استقامت در برابر تمامی ابرقدرت‌ها و نیز مشکلات، می‌تواند جوامع اسلامی را از وابستگی رها سازد و فرهنگ اسلامی و پرچم اسلام را با عزت به حرکت درآورد.[۷۲].[۷۳]

خودباوری در انقلاب اسلامی ایران

در تبیین بعد روانی و ذهنی پیروزی انقلاب اسلامی، می‌توان به شخصیت امام خمینی به عنوان الگوی خودباوری برای انقلابیان و پس از آن در اداره نظام جمهوری اسلامی ایران، و تأکیدهای ایشان به توانمندی‌های فردی و جمعی در کنار اعتقاد به یاری الهی،[۷۴] اشاره کرد. مرتضی مطهری پس از دیداری که با امام خمینی در پاریس داشت، تأکید کرد که در شخصیت ایشان چهار نوع «آمَنَ» (ایمان) «آمَنَ بِهَدَفِهِ»، «آمَنَ بِسَبیلِهِ»، «آمَنَ بِقَوْلِهِ» و «آمَنَ بِرَبِّهِ»، یعنی ایمان به هدف، راه، قول و پروردگار خویش وجود دارد؛[۷۵] از این‌رو همواره خودباوری و اعتماد به وعده و نصرت الهی در رفتار و گفتار ایشان در میان مبارزه علیه رژیم پهلوی به‌خوبی دیده می‌شد. شجاعت، نترسیدن از شکست و اعتقاد راسخ به هدف[۷۶] باعث شد ایشان خودباوری و خداباوری را به صحنه مبارزه بیاورد؛ به گونه‌ای که اعلام کند با توجه به مصلحت اسلام سخن می‌گوید و آن را دنبال خواهد کرد و در این راه از هیچ چیز هراس و ترس نخواهد داشت.[۷۷] این قضاوتی است که جلال آل‌احمد نیز پس از دیداری که در سال ۱۳۴۱ با امام خمینی در قم داشت، دربارهٔ ایشان داشته باشد[۷۸] این نگرش در پیروزی انقلاب اسلامی، موجب نیرویی معجزه‌آسا در اقشار مختلف ملت شد که با دستان خالی و فارغ از دارایی‌های مادی و نظامی توانستند رژیم سلطنتی ۲۵۰۰ ساله را سرنگون سازند و بر اسطوره‌های تاریخ‌سازان و بت‌تراشان خط بطلان بکشند.[۷۹] همچنین باور و اعتماد امام خمینی به اراده و نیروی انقلابیِ مردم باعث شد ایشان بدون تکیه و حمایت قدرت‌های جهانی،[۸۰] مبارزه فکری و فرهنگیِ خود را تا سرنگونی رژیم پهلوی هدایت کند.[۸۱]

نگاه و باور یاد شده همچنین در مراحل سخت تثبیت و تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران همواره در اندیشه امام خمینی جریان داشت. مطرح‌کردن شعارهایی نظیر «استقلال و آزادی» و «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» مؤید اعتماد به قابلیت‌های فکری و مادی ملت ایران و رد هر گونه یأس و ناامیدی در اداره و مدیریت کشور در عرصه‌های گوناگون و غلبه بر نیروهای استکباری و ظالمانه است.[۸۲] به اعتقاد امام خمینی این خودباوری در مسائلی ازجمله اداره کشور در آغاز انقلاب، با توجه به نبود تجربه در میان مدیرانِ جوانِ انقلابی قابل ردیابی است[۸۳] اوج این خودباوری را می‌توان در روحیه ایثار، شهادت، فداکاری و اخلاص مردم و نهادهای مردمی در دوران جنگ تحمیلی به‌خوبی مشاهده کرد.[۸۴] به اعتقاد ایشان ملت می‌تواند با تکیه برداشته‌های خویش حمله دشمنِ تا بن‌دندان مسلح را دفع کند و با غلبه بر تجهیزات پیشرفته، دشمنان انقلاب را به انزوا بکشاند.[۸۵] در نگاه ایشان، ملتی که آموزه‌های دینی و بومی خود را ارج می‌نهد و به دارایی‌ها و منابع مادی خود باور و اعتماد دارد، از تهدید و حمله نظامی و محاصره اقتصادی نمی‌هراسد و تا پای جان مقاومت خواهد کرد.[۸۶]

از سوی دیگر، ساخت و توسعه کشور پس از پیروزی انقلاب و رفع نیازهای علمی کشور و ساخت ایرانِ پیشرفته، امام خمینی را بر آن می‌داشت تا بیشتر نسل جوان و دانشگاهی را که آینده‌سازان ایران‌اند، مخاطبِ اندیشه خودباوری و شناخت خویشتن قرار دهد و در مقاطع مختلف از آنان بخواهد با تکیه و اعتماد به اندوخته‌های علمی خویش[۸۷] و در سایه کوشش و به‌کارانداختن افکار بلند بالای خود و اعتماد به نفس،[۸۸] نیازهای علمی کشور را برآورده کنند. ایشان خودباوری همراه با خداباوری را بار دیگر در وصیت‌نامه خویش شرط استقلال و رهایی از وابستگی برشمرد و به ملت‌های مسلمان یادآوری کرد، مسلمانان از غربی‌ها چیزی کم ندارند و با یافتن خویشتنِ خود و دورکردن یأس و ناامیدی و تحمل سختی‌ها و کمبودها می‌توانند در درازمدت، زندگی شرافتمندانه‌ای برای خود بسازند.[۸۹].[۹۰]

منابع

پانویس

  1. قلی‌پور و پیران‌نژاد، بررسی اثرهای عدالت در ایجاد و ارتقای خودباوری در نهادهای آموزشی، ۳۵۸.
  2. رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری و آزاداندیشی، ۱۳۵.
  3. براندن، قدرت خودباوری، ۷.
  4. براندن، قدرت خودباوری، ۲۷.
  5. رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری و آزاداندیشی، ۱۴۴.
  6. امام خمینی، صحیفه، ۸۰/۸؛ ۳۴/۹؛ ۱۱۳/۱۴، ۱۱۶؛ ۳۱۰/۱۵ و ۲۲۲/۱۹.
  7. امام خمینی، صحیفه، ۲۵۳/۲؛ ۲۵۹/۴؛ ۵۴/۵، ۲۶۶ و ۱۸۱/۹.
  8. مهرابی کوشکی، راضیه، مقاله «خودباوری»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۸۴–۲۸۹.
  9. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  10. «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
  11. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  12. «ای مؤمنان! خویش را دریابید! چون رهیاب شده باشید آن کس که گمراه است به شما زیان نمی‌رساند؛ همگان بازگشتتان به سوی خداوند است آنگاه شما را از آنچه می‌کرده‌اید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۱۰۵.
  13. مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۳۸/۶۸.
  14. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۱.
  15. میرزابیگی، نقش نیازهای روانی در بهداشت روانی و آموزش و پرورش، ۳۳.
  16. واقدی، المغازی، ۴۴۰/۲–۴۹۴ و ۴۹۶–۵۲۵.
  17. امام خمینی، صحیفه، ۲۲۱/۱۹.
  18. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۲.
  19. امام خمینی، تقریرات، ۳۰۳/۳.
  20. امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۴.
  21. حشر، ۱۹
  22. «و هر که روی (دل) خویش به سوی خداوند نهد و نکوکار باشد بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است و سرانجام کارها با خداوند است» سوره لقمان، آیه ۲۲.
  23. طباطبایی، المیزان، ۲۳۰/۱۶.
  24. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴۱۲/۸.
  25. امام خمینی، الطلب و الاراده، ۶۵.
  26. امام خمینی، صحیفه، ۶۲/۱۷.
  27. امام خمینی، صحیفه، ۹۳/۱۸.
  28. امام خمینی، صحیفه، ۴۳۲/۱۵.
  29. امام خمینی، صحیفه، ۳۰۸/۱۴.
  30. امام خمینی، صحیفه، ۳۰۶/۱۴–۳۰۹ و ۳۱۰/۱۵.
  31. مهرابی کوشکی، راضیه، مقاله «خودباوری»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۸۴–۲۸۹.
  32. رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری و آزاداندیشی، ۱۳۳ و ۱۴۷–۱۴۸.
  33. امام خمینی، صحیفه، ۳۷۹/۹ و ۵۴/۱۰.
  34. امام خمینی، صحیفه، ۳۹۲/۹.
  35. امام خمینی، صحیفه، ۴۶۳/۹ و ۴۴۸/۱۰.
  36. امام خمینی، صحیفه، ۴۶۲/۹ و ۴۲/۱۰.
  37. موثقی، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه‌های سیاسی و آراء اصلاحی سید جمال‌الدین اسدآبادی، ۴۸.
  38. امام خمینی، صحیفه، ۳۰۵/۱۱.
  39. امام خمینی، صحیفه، ۱۰۹/۱۲.
  40. امام خمینی، صحیفه، ۴۶۰/۹.
  41. امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۹.
  42. امام خمینی، صحیفه، ۷۹/۱۰.
  43. امام خمینی، کشف اسرار، ۳۴.
  44. امام خمینی، صحیفه، ۳۹۸/۱۰ و ۲۳۲/۱۱.
  45. امام خمینی، صحیفه، ۴۸۸/۲.
  46. امام خمینی، صحیفه، ۴۹۵/۳–۴۹۶.
  47. امام خمینی، صحیفه، ۶۳/۴، ۹۱ و ۳۷۱/۵.
  48. امام خمینی، صحیفه، ۱۳۳/۵.
  49. امام خمینی، صحیفه، ۳۴۶/۲ و ۱۳۴/۴.
  50. امام خمینی، صحیفه، ۹۱/۴؛ ۵۳/۵؛ ۷۱/۷ و ۵/۱۲.
  51. امام خمینی، صحیفه، ۳۲۶/۲۱.
  52. امام خمینی، صحیفه، ۲۲/۴ و ۳۴۲/۱۹.
  53. امام خمینی، صحیفه، ۵۰۵/۳ و ۹۱/۴.
  54. امام خمینی، صحیفه، ۴۱۵/۲۱.
  55. امام خمینی، صحیفه، ۴۱۴/۲۱.
  56. مهرابی کوشکی، راضیه، مقاله «خودباوری»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۸۴–۲۸۹.
  57. امام خمینی، صحیفه امام، ۲۴/۸.
  58. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲۰/۱۲.
  59. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۴۳/۱۹.
  60. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲۵/۵.
  61. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۱۰/۱۵.
  62. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۹۶/۲۱–۳۹۷.
  63. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۴۶/۲ و ۲۱۱/۱۳.
  64. امام خمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/۱۳ و ۴۷۱/۱۵.
  65. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۱۸/۷.
  66. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۲۹/۹؛ ۵۲/۱۰، ۷۷ و ۳۴۳/۱۹.
  67. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۶ و ۱۱۸/۱۶ و ۱۰۶/۱۷، ۲۴۳.
  68. امام خمینی، صحیفه امام، ۲۴۳/۱۵، ۴۴۷ و ۲۲۲/۱۹.
  69. امام خمینی، صحیفه امام، ۷۴/۳، ۲۶۰ و ۳۷۰/۱۲.
  70. امام خمینی، صحیفه امام، ۲۷۸/۲.
  71. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۴۸/۱۵.
  72. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۹ و ۳۴۳/۱۸.
  73. مهرابی کوشکی، راضیه، مقاله «خودباوری»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۸۴–۲۸۹.
  74. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۱۳/۱۴.
  75. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۳/۲۴–۱۳۴.
  76. امام‌جمعه‌زاده و مهرابی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امام خمینی، ۸۶.
  77. امام خمینی، صحیفه امام، ۲۹۳/۱.
  78. دانایی، خاطرات محمدحسین دانایی، ۱۳۲.
  79. امام خمینی، صحیفه امام، ۹۳/۱۸.
  80. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۵۹/۷.
  81. امام‌جمعه‌زاده و مهرابی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امام خمینی، ۸۵.
  82. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵، ۲۴۰ و ۳۸۹/۱۶.
  83. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۱۹/۱۹–۳۲۰.
  84. عیوضی و فراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۷.
  85. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۴۹/۱۶–۱۵۰.
  86. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۸۰/۱۱ و ۳۷۹/۱۲.
  87. امام خمینی، صحیفه امام، ۸۷/۲.
  88. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۳۹/۱۸.
  89. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۲۱ ۴۱۹.
  90. مهرابی کوشکی، راضیه، مقاله «خودباوری»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۸۴–۲۸۹.