ویژگی امام در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  1. جعل باید از سوی خدا باشد. خداوند برای امام اوصاف و شرایطی قائل است؛ زیرا در تداوم امامت ابراهیم می‌فرماید: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۲].
  2. امام نباید ظالم و ستمگر باشد: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۳]. این نکته تعبیر دیگری از عصمت است؛ زیرا از شرایط امام داشتن بردباری صبر و یقین است. ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۳۴] و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت کنند، قرار دادیم، آن گاه که شکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند. در این آیه علت رسیدن به مقامت صبر و یقین بیان شده است. و چون صبر به صورت مطلق آمده، تمام مواردی که مربوط به آزمایش بندگان خاص است، شامل می‌شود. نکته دیگر، معنای: لَمٰا صَبَرُوا، صبر براطاعت، و خویشتن داری در برابر گناهان است.[۳۵].
  3. در جایی دیگر متابعت و پیروی را در صورتی می‌داند که شخص هدایت یافته باشد: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۳۶] بنابراین امام، باید هدایت یافته باشد، نباید آلوده به ناپاکی‌ها و رجس باشد. باید امامت، امام روشنایی باشد. به همین دلیل حضرت سلیمان درخواست کرد که مانند امامت او کسی نداشته باشد: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ[۳۷] تا وصف ممتاز او از دیگران باز شناخته شود.
  4. از نظر شیعه باید امام معصوم باشد و این آیه در حق اهل بیت پیامبر (ع) برای نفی قذارتها آمده است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۸]. از این رو خداوند فرموده است: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۹]
  5. البته شرایط دیگری هم مطرح است، مانند: علم، دعوت به خیرات، عبادت مستمر و برپاداشتن تعالیم الهی و در یاد و عمل برای محرومان بودن، که به برخی از آنها در قرآن اشاره شده است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۴۰] ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ[۴۱][۴۲].

ویژگی امام در قرآن در معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان

ویژگی‌های امام در اصطلاح قرآن

در لابه لای مباحث، به برخی از ویژگی‌های منصب امام اشاره شد؛ با وجود این، مروری دگربار بر این مؤلفه‌ها و نگاهی جامع به آنها، ضروری می‌نُماید:

رابطه میان امامت قرآنی و امامت شیعی

پیش از تبیین رابطه میان امامت قرآنی و امامت شیعی، یادکرد مجدد این نکته ضروری است که اگرچه امام در قرآن کریم، در تمام موارد، به معنای پیشوا و مقتدا به کار رفته است، اما این کاربردها، در هر یک از لفظ دارای ملاک‌ها، ویژگی‌های خاصی است که بدون در نظر گرفتن آنها، اطلاق این مفهوم بر نمونه‌های متعدد، عملی ناصواب است. حال آنچه در این مقام، درباره آن بحث می‌شود، بالاترین مرتبه امامت است؛ یعنی امامت با همان ملاک‌هایی که بر حضرت ابراهیم (ع) صدق می‌کرد. اکنون پرسش محوری این است که چه رابطه‌ای میان امامت قرآنی - در بالاترین مرتبه آن، که مساوق با در اختیار داشتن دو شأن هدایتگری و زعامت سیاسی است - و امامت شیعی وجود دارد؟ آیا می‌توان امامت قرآنی را برای امامان پاک (ع) نیز قائل شد؟

به دو گونه می‌توان به این پرسش، پاسخ گفت:

  1. اگرچه تعیین حدود امامت شیعی، خود یکی از وظایف این نوشتار است و این مهم جز با مراجعه تفصیلی به متون روایی و کلامی به دست نمی‌آید، با مراجعه‌ای گذرا به متون کلامی شیعه، می‌توان چنین نتیجه گرفت که بارزترین ویژگی‌های امامت شیعی، علم خدادادی، عصمت، منصوص بودن و افضلیت است و امام دست کم دارای شئونی همچون مرجعیت دینی، رهبری اجتماعی و ولایت تکوینی است. از این‌رو، امام به معنای شیعی، افزون بر آنکه وظیفه هدایت مردم را بر عهده دارد، مسئولیت اجرای دستورات الهی نیز به اذن خداوند، بدو سپرده شده است. بنابراین تمام ویژگی‌هایی که برای امامت حضرت ابراهیم (ع) بیان شد، منطبق با ائمه اطهار (ع) است؛ پس امامت ائمه اطهار (ع) نیز همان امامت حضرت ابراهیم (ع) است. در بررسی این سخن باید گفت، این پاسخ به پرسش یادشده، بار معنایی فزون‌تری از مقام امامت، نسبت به آنچه که متکلمان می‌گویند، در اختیار حق جویان قرار نمی‌دهد؛ به دیگر بیان، در این پاسخ، ویژگی‌هایی برای امام در نظر گرفته‌ایم و سپس آنها را بر امامت قرآنی منطبق کرده‌ایم. در این شیوه پاسخ گویی، امامت در اصطلاح قرآنی، گویای ویژگی و صفت خاصی برای امام نیست؛
  2. مفسران راستین قرآن، یعنی همان امامان پاک (ع) در روایاتی که به حد استفاضه می‌رسد، با استناد به آیه ابتلا، امامت در آن را، به نوعی بر امامت مصطلح شیعی تطبیق کرده و خود را مصداق امام، به چنین معنایی معرفی کرده‌اند[۴۶]؛ از این‌رو، حتی اگر در آن روایات، صفاتی برای امام بیان نشده بود، از تطابق امامت امامان پاک (ع) با امامت حضرت ابراهیم (ع) می‌توانستیم صفاتی همچون علم الهی، عصمت، افضلیت، منصوص بودن و مبیّن و مجری دین بودن را به او نسبت دهیم.

افزون بر آنچه که گفته شد، برخی متکلمان برجسته شیعه، همچون هشام بن حکم نیز برای اثبات عصمت امام، به همین آیه استناد کرده‌اند[۴۷]. با توجه به آنکه هشام بن حکم، خود دارای شاگردان فراوانی بوده، به گونه‌ای که مدرسه هشامیه، به وی منسوب بوده است[۴۸]، می‌توان از شیوع تطابق مفهوم امامت در آیه ابتلا بر ائمه اطهار (ع) در دوران حضور ائمه (ع) خبر داد. با توجه به آنچه گذشت، می‌توان گفت در ادبیات شیعی، آن‌گاه که امام برای امامان پاک (ع) به کار می‌رود، منظور کسی است که صفاتی همچون علم الهدی، عصمت، افضلیت و منصوص بودن را دارد و افزون بر منصب هدایتگری و تبیین معارف الهی، شأن رهبری اجتماعی و اجرای احکام را نیز داراست و پیشوا در امور دین و دنیای مردم است.

نتیجه‌گیری

نتایج به دست آمده از این قسمت، عبارت‌اند از:

  1. امام در ادبیات قرآنی، ریاستی عام در حوزه‌های تبلیغی و حکومتی دارد؛ بدین معنا که افزون بر بُعد هدایتگری، شأن اجرای احکام را نیز داراست و صفاتی همچون علم الهدی، عصمت، افضلیت و منصوص بودن را نیز دارد؛
  2. امامان شیعی نیز مشمول این مفهوم‌اند و از این‌رو، همان شئون و صفات را دارایند[۴۹].

منابع

پانویس

  1. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  2. التفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۶-۳۷، ج۱۰، ص۱۴۴.
  3. المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
  4. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  5. المیزان، ج۹، ص۴۰۲.
  6. التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۲۱؛ پیام قرآن، ج۹، ص۵۰؛ حق الیقین، ص۵۴-۵۵.
  7. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  8. المیزان، ج۴، ص۳۸۹-۳۹۱؛ حق‌الیقین، ص۴۰.
  9. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ التفسیر المنار، ج۵، ص۲۰۳.
  10. المیزان، ج۴، ص۳۹۲-۳۹۳.
  11. «خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  12. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند» سوره نساء، آیه ۸۳.
  13. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  14. المیزان، ج۵، ص۲۲؛ ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱.
  15. روض‌الجنان، ج۶، ص۳۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱؛ ج۵، ص۲۳-۲۴.
  16. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  17. المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹، ۲۸۵.
  18. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  19. «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
  20. المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹، ۲۸۵.
  21. المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۴.
  22. روض‌الجنان، ج۱۳، ص۲۰۹.
  23. «و استواران در دانش»... سوره آل عمران، آیه ۷.
  24. الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۸.
  25. «و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.
  26. مجمع‌البیان، ج۶، ص۴۶۲؛ نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۱-۵۲۴؛ المیزان، ج۱۱، ص۳۸۷-۳۸۹.
  27. «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
  28. الکافی، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴؛ مجمع‌البیان، ۸، ص۴۵۱؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۴۲.
  29. الکافی، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۶؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۹۲.
  30. الکافی، ج۱، ص۱۷۶، ۲۷۰، ۲۲۳، ۲۳۱، ۲۳۸-۲۴۲.
  31. مصطفی‌پور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
  32. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  33. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  34. «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  35. ر. ک: المیزان ذیل آیات یادشده و ترجمه قرآن بر اساس تفسیر المیزان، ص ۱۹. مرکز فرهنگ قرآن، ۱۳۸۷ ش.
  36. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  37. «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بی‌گمان این تویی که بسیار بخشنده‌ای» سوره ص، آیه ۳۵.
  38. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  39. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  40. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  41. «بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.
  42. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰
  43. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  44. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  45. عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۴۵۴.
  46. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹؛ حسن بن شیعه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۷۵؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۱۰؛ معانی الاخبار، ص۹۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ج۱، ص۲۱۶-۲۱۸ و ج۲، ص۱۹۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص۶۷۵-۶۷۶؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۲۱۶-۲۱۸.
  47. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴.
  48. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۱۶.
  49. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۰-۱۲۳.