حجة الوداع در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

پیامبر در اوایل ذیقعده سال ۱۰ هجری همه مسلمانان را به برپایی حج فرا خواند[۱]. به روایت امام صادق(ع) پیامبر در ۱۰ سال اقامتش در مدینه هیچ حجی نگزارد تا اینکه خدا این آیه را بر او فرو فرستاد: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۲]؛ و در میان مردم برای [ادای]حج بانگ برآور، تا زائران پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری ـ که از هر راه دوری می‌آیند ـ به سوی تو روی آورند»؛ آن‌گاه رسول خدا(ص) همه مسلمانان را به شرکت در این حج فراخواند[۳] و از آنجا که آن حضرت این حج را حج پایانی و واپسین دیدار خود با مردم دانست و اندکی پس از موسم حج رحلت فرمود، این حج به حجه‌الوداع مشهور گردید[۴]، چنان‌که برخی آن را «حجه‌الاسلام»[۵]، «حجه‌البلاغ»[۶] و «حجة التمام والکمال»[۷] خوانده‌اند.

پس از فراخوان عمومی و آمادگی مسلمانان برای انجام دادن حج، سرانجام، پیامبر(ص) با خیل مسلمانانی که از مدینه و گرداگرد آن به ایشان پیوسته بودند، در واپسین روزهای ماه ذیقعده از مدینه بیرون رفتند[۸]. سیوطی، آیه‌های فرود آمده در این سفر را «آیات تابستانی» شمرده است[۹]. به روایت امام صادق(ع) زمان حرکت پیامبر(ص) از مدینه ۴ شب مانده به پایان ذیقعده[۱۰] و به گزارش واقدی، ابن هشام و بسیاری دیگر از سیره‌نگاران، ۵ شب مانده از ذیقعده[۱۱] بوده؛ اما ابن حزم اندلسی روز پنجشنبه، ۶ شب مانده به پایان ذیقعده[۱۲] را یاد کرده است.

ایشان پیش از آغاز سفر، بدن و لباس خود را در کمال پاکیزگی بیاراست و با شصت و اندی قربانی، در حالی‌که همه زنان خود را همراه داشت، از مدینه خارج شد. هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه رسید و در آنجا غسل کرد و نمازظهر خواند و حج را نیت کرد و محرم شد و لبیک گویان راهی مکه شد[۱۳]. لباس احرام حضرت از جنس صحار، نوعی لباس یمنی بود که آن را در مکه و در میقات تنعیم به تن کرد[۱۴]. اگرچه در زمان حرکت پیامبر(ص) از مدینه اختلاف است، برپایه همه گزارش‌های موجود، حضرت در چهارم ذیحجه به مکه رسید[۱۵]. براثر اختلاف یاد شده در زمان حرکت ایشان از مدینه، مدت سفر حضرت از مدینه تا مکه ۸ ۱۱ روز بوده است. براساس گزارش امام صادق(ع) حضرت رسول(ص) ۸ روز و ۷ شب[۱۶] و به نقل واقدی، ۹ روز و ۸ شب[۱۷] و به نظر ابن حزم، ۱۰ روز و ۹ شب در راه بود[۱۸]. حضرت محمد در طول سفر خود از مدینه تا مکه، تنها برای خواندن نماز و استراحت در ایستگاه‌های میانه راه می‌ایستاد. ایشان نمازظهر و عصر نیز مغرب و عشا را بی‌فاصله می‌خواندند، تا زودتر به مکه برسد و اعمال حج را بهنگام انجام دهد[۱۹]. واقدی توقف‌گاه‌های رسول خدا(ص) پس از ذوالحلیفه را این‌گونه شمرده است: ملل؛ شرف‌السیّاله؛ عرق الظّبیه؛ روحاء؛ منصرف؛ اِثایه؛ عرج؛ سقیا؛ ابواء؛ تلعتات الیمن؛ ثنیّة اراک؛ جحفه؛ قدید؛ مشلل؛ لَفَت؛ عسفان؛ غمیم؛ مرّالظّهران[۲۰]. حضرت وقتی به مکه رسید، از قسمت بالای مکه و از باب بنی‌شیبه به مسجدالحرام درآمد و هنگامی که کعبه را دید، دستش را به دعا بالا برد و شرافت، عظمت و کرامت کعبه را از خدا خواست[۲۱]. در مسجدالحرام پس از استلام حجرالاسود، ۷بار خانه را طواف کرد؛ آن‌گاه پشت مقام ابراهیم نماز طواف خواند و دوباره حجرالاسود را استلام کرد[۲۲]. به گزارش واقدی، رسول خدا(ص) افزون بر رکن اسود، رکن یمانی را هم استلام کرد[۲۳]. پس از این، از باب بنی مخزوم برای انجام دادن سعی از مسجدالحرام بیرون آمد و سعی را از کوه صفا آغاز و پس از ۷ بار پیمودن فاصله میان دو کوه، آن را بر فراز کوه مروه پایان داد[۲۴]. پیامبر(ص) طواف و سعی خود را سواره انجام دادند[۲۵].[۲۶]

تأسیس حج تمتع و متعة الحج

بخشی از مناسک حج که پیش از این انجام می‌گرفت در سال دهم و در مناسک حجه‌الوداع امضا شد؛ ولی بخش‌هایی نیز بدان افزوده شدند. معمولاً پس از سعی صفا و مروه، حاجیان همچنان محرم می‌ماندند، تا در روز نهم مناسک خود را در عرفات پی گیرند و پس از مناسک منا حج خود را به پایان می‌بردند؛ لیکن پیامبر(ص) پس از سعی صفا و مروه فرمان داد تا هرکه با قربانی عازم حج نشده، در این مرحله از احرام خارج شده و عمره تمتع نیت کند و سپس در روز هشتم مجددا محرم گشته و مناسک را به عنوان حج تمتع ادامه دهد. بدین ترتیب، کسانی که با خود قربانی نیاورده بودند از احرام خارج شدند و محرّمات احرام، بر آنها حلال شد، از این‌رو مقطعی را که حاجیان در مکه محرم نیستند، متعه حج و این نوع حج را حج تمتع نامیدند که در سال ۱۰ هجری تأسیس و تشریع شد[۲۷]. فرمان پیامبر(ص) به عمره تمتع و خروج از احرام، موجب شگفتی و اعتراض عده‌ای شد و حضرت در پاسخ بر درستی فرمان خود تأکید ورزید و این حکم را همیشگی دانست[۲۸]. عمر که از مخالفان این فرمان بود در دوره خلافت خود حکم(ص) پیامبر را لغو و ممنوع کیرد[۲۹] و سنت وی در این زمینه همچنان در احکام اهل سنت پابرجاست.[۳۰]

پیوستن امام علی به پیامبر در حجه الوداع

در ۴ یا ۵ ذیحجه و پس از تشریع حج تمتع، علی(ع) به مکه رسید. او که پیش از عزیمت پیامبر(ص) به حجه‌الوداع با دستور حضرت به یمن رفته بود، تا آنان را به اسلام فرا خواند و خمس و خراجشان را بستاند، پس از اجرای این مأموریت، مالیات‌های اهالی یمن و جزیه‌های مسیحیان نجران را همراه سی و اندی قربانی با خود به مکه آورد تا برای انجام دادن مناسک به پیامبر(ص) بپیوندد[۳۱]. این در حالی است که از گزارش ابوالفتوح رازی ذیل تفسیر آیه ۱۹۶ بقره برمی‌آید که حضرت علی(ع) پیش از تشریع حج تمتع به مکه رسیده بود. براساس این گزارش، رسول خدا(ص) و علی در احرام بودند که این آیه فرود آمد: ﴿وَأَتِمُّوا۟ ٱلْحَجَّ وَٱلْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا ٱسْتَيْسَرَ مِنَ ٱلْهَدْىِ وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُۥ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍۢ فَإِذَآ أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلْعُمْرَةِ إِلَى ٱلْحَجِّ فَمَا ٱسْتَيْسَرَ مِنَ ٱلْهَدْىِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَـٰثَةِ أَيَّامٍۢ فِى ٱلْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌۭ كَامِلَةٌۭ ذَٰلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُۥ حَاضِرِى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ[۳۲]. در این آیه از مؤمنان خواسته شد برای اللّه‌حج و عمره را به پایان ببرند (نه برای دیگر خدایان) و اگر دیگران مانع اجرای حج مؤمنان شدند، همانجایی که رسیده‌اند قربانی را انجام داده و از احرام حج درآیند. پس از آن، پیامبر(ص) از آن دسته از یارانش که بی‌قربانی به حج آمده بودند دستور داد از احرام خارج شوند[۳۳]؛ برخی مفسران معتقدند آیه در سال ۶ هجری و در شرایطی که مسلمانان برای انجام دادن حج و عمره با مخالفت مشرکان روبه‌رو بودند، نازل شده است[۳۴].[۳۵]

مناسک پیامبر(ص) در حج تمتع

رسول خدا(ص) در انتظار ایام حج، بی‌آنکه در خانه‌های مکه ساکن شود، تا ۸ ذیحجه در ابطح در حاشیه مکه و در مسیر منا خیمه زد و آنجا ماند و پس از انجام دادن اعمالحج دوباره به همین مکان بازگشت و تا هنگام عزیمت به مدینه در آنجا ماند و به هیچ خانه‌ای فرود نیامد و به زیر هیچ سایه‌ای نرفت[۳۶]. با فرا رسیدن ۸ ذیحجه، ایشان و مسلمانان برای اعمال حج از مکه به سوی منا حرکت کردند. عده‌ای که از احرام خارج شده بودند، دوباره به نیت حج، احرام بسته و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در منا خوانده وشب را همانجا ماندند و در روز نهم پس از اقامه نماز صبح و طلوع آفتاب به عرفات رفتند. رسول خدا(ص) پیش از نمازظهر و عصر در عرفات خطبه‌ای خوانده[۳۷] و پس از اقامه نماز تا غروب در آنجا به دعا پرداخت و سپس شب دهم را تا طلوع فجر در مزدلفه ماندند و همزمان با طلوع خورشید به منا رفتند[۳۸]. ایشان اجازه داد زنان و ناتوانان شب در مزدلفه نمانند و به منا روند. این در حالی بود که پیش از این بخشی از حاجیان که به آنها حمس می‌گفتند پیش از غروب آفتاب عرفه را ترک می‌کردند و بی‌توقف در مزدلفه به منا می‌رفتند[۳۹]. مناسک پیامبر(ص) در روز دهم (عید قربان) در منا با رمی جمره عقبه آغازید و خطبه‌ای را نیز در این روز خواند، آن‌گاه در قربانگاه ۱۰۰ قربانی را با کمک علی(ع) ذبح کردند و اندکی را مصرف و مانده را صدقه و هدیه دادند[۴۰]. پیامبر(ص) افزون بر این، به نیابت زنان خود نیز گاوی را قربانی کرد[۴۱]. آن حضرت پس از عمل قربانی، با تراشیدن سر از احرام خارج شد[۴۲]. به گزارش طبری در عید قربان، نزد جمرات ایستاد و فرمود: هذا یوم‌الحج الأکبر[۴۳]. در همین روز، آن حضرت محدوده وقوف در عرفه و مشعر و حد قربانگاه را تعیین کرد[۴۴]؛ سپس به طواف کعبه رفته و پس از نماز طواف، سعی صفا و مروه و سرانجام، طواف نسا و نماز آن را به جا آورد و از آب زمزم نوشید[۴۵]. به نقلی در همین روز دهم به منا بازگشت و نمازظهر و عصر را در آنجا خواند؛ ولی به گزارش دیگری نمازظهر و عصر را در مکه خواند و آن‌گاه به منا رفت و تا روز سیزدهم در منا ماند (ایام منا یا ایام تشریق) و در هریک از روزهای ۱۱ - ۱۳ ذیحجه به رمی جمرات سه‌گانه (اولاء، وسطا و عقبا) پرداخت[۴۶]. واقدی به نقل از عکرمه و ابن‌عباس گزارش مفصلی از خطبه حضرت در روز ۱۱ ذیحجه به دست داده است[۴۷]. رسول خدا(ص) بعدازظهر روز سیزدهم از منا به مکه و اقامتگاه خود در ابطح رفت وشب در آنجا ماند و در همین شب دستور داد پیش از ترک مکه طواف کنند و خود نیز هنگام سحر و پیش از نماز صبح طواف به جا آورد و صبح روز ۱۴ ذیحجه راه مدینه را در پیش گرفت[۴۸]. ۱۸ ذیحجه در غدیرخم ایستاد و به فرمان خدا خطبه‌ای مهم خواند و در آن به مردم درباره قرآن و عترت فراوان سفارش کرد و از جانشینی حضرت علی(ع) پس از خود خبر داد[۴۹].[۵۰]

منابع

پانویس

  1. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۱.
  2. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  3. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۲۰ - ۵۲۲.
  4. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۸ - ۱۰۸۹، ۱۱۰۳؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۶؛ مروج الذهب، ج ۴، ص۳۰۱.
  5. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۴، ص۲۱۱.
  6. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۶؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۴، ص۲۱۱.
  7. عمدة القاری، ج ۱۸، ص۳۶.
  8. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۱؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۵۹.
  9. الاتقان، ج ۱، ص۶۹.
  10. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۵۲۰.
  11. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۱؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۵۹.
  12. جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷؛ حجة الوداع، ابن حزم، ص۳۴.
  13. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹ - ۱۰۹۰.
  14. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۰؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳.
  15. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۵.
  16. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴ - ۴۵۵.
  17. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹.
  18. جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ حجة الوداع، ابن حزم، ص۳۴؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۱۲۸.
  19. حجه‌الوداع، واثقی، ص۷۵ - ۷۶.
  20. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۲ - ۱۰۹۳، ۱۰۹۶ - ۱۰۹۷.
  21. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳.
  22. الکافی، ج ۴، ص۲۵۰؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۹؛ سنن النسائی، ج ۵، ص۲۳۶.
  23. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۸.
  24. الکافی، ج ۴، ص۲۵۰؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص۴۲؛ المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۸ - ۱۰۹۹.
  25. صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۷ - ۶۸؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص۴۱۹ - ۴۲۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۹۷.
  26. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۲.
  27. الکافی، ج ۴، ص۲۴۸ - ۲۴۹، سنن ابی داود، ج ۱، ص۴۲۵ - ۴۲۶؛ السنن الکبری، ج ۵، ص۲۳.
  28. الکافی، ج ۴، ص۲۴۶؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۵.
  29. جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۲ - ۳.
  30. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۴.
  31. اعلام الوری، ج ۱، ص۲۵۹ - ۲۶۰.
  32. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  33. جامع البیان، ج ۲، ص۱۲۹ - ۱۳۰؛ روض الجنان، ج ۳، ص۹۷ - ۹۹.
  34. التحریر والتنویر، ج ۲، ص۲۱۲؛ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۹۳.
  35. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۴.
  36. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۹ - ۱۱۰۰؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  37. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ سنن الدارمی، ج ۲، ص۱۴۷.
  38. سنن الدارمی، ج ۲، ص۴۸ - ۴۹؛ المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۶ - ۱۱۰۷.
  39. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص۱۹۹؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص۱۱۳ - ۱۱۵؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  40. المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۷ - ۱۱۰۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص۴۷۴ - ۴۷۵؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۲۰۷.
  41. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۲؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۲۰۷؛ سبل الهدی، ج ۹، ص۸۳ - ۸۴.
  42. المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۸ - ۱۱۰۹.
  43. جامع البیان، ج ۱۰، ص۵۲ - ۵۳.
  44. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۵ - ۶۰۶.
  45. الثقات، ج ۲، ص۱۲۹؛ سبل‌الهدی، ج ۸، ص۴۷۹.
  46. المغازی، ج ۳، ص۱۱۱۰؛ سبل الهدی، ج ۸، ص۴۸۰ - ۴۸۱.
  47. المغازی، ج ۳، ص۱۱۱۱ - ۱۱۱۵؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۴.
  48. الطبقات، ج ۲، ص۱۸۲ - ۱۸۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹ - ۱۱۲؛ جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ سبل الهدی، ج ۸، ص۴۸۳.
  49. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۱۲؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۲۲۹ - ۲۳۰.
  50. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۵.