آیه تبلیغ در تفسیر و علوم قرآنی
متن آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱].
آیه تبلیغ، آیه ۶۷ سوره مائده، از آخرین آیاتی است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده و به حضرت دستور داد ولایت و وصایت امیرالمؤمنین (ع) را اعلام نماید. این امر با ادله گوناگون عقلی و نقلی ثابت شده است.
مقدمه
به آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۲] از سوره مائده آیه تبلیغ میگویند.
شیخ طوسی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل کرده است که چون خداوند به پیامبر (ص) وحی کرد که حضرت علی (ع) را به جانشینی خود بگمارد، حضرت (ص) نگران بود مبادا این امر بر جماعتی از صحابه گران آید. آنگاه خداوند برای جرأت بخشیدن به ایشان در انجام این امر، این آیه را نازل فرمود.
به اجماع مفسران شیعه و بسیاری از دانشمندان و مفسّران اهلسنّت، این آیه درباره حضرت علی (ع) و اعلام جانشینی آن حضرت نازل شده است.
از رسول خدا (ص) روایت شده است که پس از خواندن آیه تبلیغ، خطاب به علی (ع) فرمودند: «وَ لَوْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أُمِرْتُ بِهِ مِنْ وَلاَيَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلِي» این مسئله آن چنان نزد خدای تعالی داری اهمیت بود که پیامبر (ص) وظیفه داشت آن را عملاً به مردم ابلاغ کند و صرف گفتن کفایت نمیکرد. آن حضرت در روز غدیرخم با معرفی حضرت علی (ع) وی را به امامت منصوب کرد[۳].[۴]
علت نامگذاری به آیه تبلیغ
آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۵] به "آیه تبلیغ"[۶] مشهور شده است.
از آنجا که در این آیه به پیامبر اکرم (ص) دستور داده شده امامت امیرمؤمنان و جانشین پس از خود را برای مردم اعلام کند و برای این منظور از واژه ﴿بَلِّغْ﴾ استفاده شده آن را آیه تبلیغ نامیدهاند[۷].
عالمان شیعه و بسیاری از اهل سنت چنین باور دارند که این آیه، در حجةالوداع "هجدهم ذیحجه" در غدیر خم برای اعلام جانشینی حضرت علی (ع) از سوی پیامبر (ص) نازل شده است[۸].[۹]
معناشناسی
تبلیغ از ریشه "ب ل غ" در لغت به معنای وصول و رسیدن به چیزی، رسیدن به مقصود و پایان و مقصد، آمده است [۱۰]. در برخی کلمات معنای آن را رسیدن به پایان مقصد دانستهاند، اعم از آنکه مکان باشد یا زمان یا امری معین و گاهی نیز نزدیک شدن به مقصد و مشرف شدن بر آن، هرچند به آخر آن نرسد، معنا شده است[۱۱]. در تحقیق تنها رسیدن به بالاترین مرحله کمال و با رسیدن به پایان را معنای این لغت ذکر کرده است[۱۲].[۱۳]
داستان غدیر
زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر اکرم (ص) موظف شد جانشینی امیرمؤمنان (ع) را به طور رسمی برای همه مردم اعلام کند. در آخرین سال عمر پیامبر، هنگامی که مراسم حجةالوداع به پایان رسید درحال بازگشت، پیامبر اکرم (ص) و مردمی که همراه او بودند به سرزمین جحفه و سپس بیابانهای خشک و سوزان غدیر خم رسیدند. غدیرخم چهارراهی است که مردم سرزمین حجاز را از هم جدا میکند، راهی به سوی مدینه در شمال و راهی به سوی عراق در شرق و راهی به سوی غرب و سرزمین مصر و راهی به سوی سرزمین یمن در جنوب پیش میرود و در همینجا باید آخرین خاطره و مهمترین فصل این سفر بزرگ انجام پذیرد و مسلمانان با دریافت آخرین دستور که در حقیقت نقطه پایانی در مأموریتهای موفقیتآمیز پیامبر (ص) بود از هم جدا شوند. روز پنجشنبه سال دهم هجرت بود و هشت روز از عید قربان میگذشت، ناگهان دستور توقف از طرف پیامبر (ص) به همراهان داده شد. مسلمانان با صدای بلند، آنهایی را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند به بازگشت دعوت کردند و مهلت دادند تا عقب افتادگان نیز برسند. خورشید از خط نصفالنهار گذشت، مؤذن پیامبر با صدای الله اکبر مردم را به نماز ظهر دعوت کرد. مردم به سرعت آماده نماز میشدند، اما هوا به قدری سوزان بود که بعضی مجبور بودند، قسمتی از عبای خود را به زیر پا و طرف دیگر آن را به روی سر بیفکنند؛ در غیر این صورت ریگهای داغ بیابان و اشعه آفتاب، پا و سر آنها را ناراحت میکرد. نماز ظهر تمام شد. پیامبر (ص) به آنها اطلاع داد که همه باید برای شنیدن یک پیام تازه الهی که در ضمن خطبه مفصلی بیان میشد خود را آماده کنند.
کسانی که از پیامبر (ص) فاصله داشتند سیمای ملکوتی او را در لابلای جمعیت نمیتوانستند مشاهده کنند. لذا منبری از جهاز شتران ترتیب داده شد و پیامبر (ص) بر فراز آن قرار گرفت و نخست حمد و سپاس پروردگار به جا آورد و خود را به خدا سپرد، سپس مردم را مخاطب ساخت و فرمود: من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده از میان شما میروم. من مسئولم و شما هم مسئولید. شما درباره من چگونه شهادت میدهید؟ همه مردم صدا بلند کردند و گفتند: ما گواهی میدهیم تو وظیفه رسالت را ابلاغ کردی و شرط خیرخواهی را انجام دادی و آخرین تلاش و کوشش را در راه هدایت ما نمودی، خداوند تو را جزای خیر دهد. سپس فرمود:... اکنون بنگرید با این دو چیز گرانمایه و گرانقدر که در میان شما به یادگار میگذارم چه خواهید کرد؟ یکی از میان جمعیت صدا زد، کدام دو چیز گرانمایه؟! پیامبر (ص)، بلافاصله گفت: اول ثقل اکبر، کتاب خداست که یک سوی آن به دست پروردگار و سوی دیگرش در دست شماست، دست از دامن آن برندارید تا گمراه نشوید و اما دومین یادگار گرانقدر من خاندان منند و خداوند لطیف خبیر به من خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نشوند، تا در بهشت به من بپیوندند از این دو پیشی نگیرید و عقب نیفتید که هلاک خواهید شد.
ناگهان مردم دیدند پیامبر (ص) به اطراف خود نگاه کرد گویا کسی را جستجو میکند و همین که چشمش به علی افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند کرد، آنچنان که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و همه مردم او را دیدند و شناختند که او همان افسر شکستناپذیر اسلام است. در این هنگام صدای پیامبر (ص) رساتر و بلندتر شد و فرمود: "چه کسی از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است؟!" گفتند: خدا و پیامبر (ص) او داناترند، پیامبر (ص) فرمود: خدا، مولی و رهبر من است، و من مولی و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود: «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌ مَوْلَاهُ»، "هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی، مولا و رهبر او است" و این سخن را سه بار و به گفته بعضی از راویان حدیث، چهار بار تکرار کرد و به دنبال آن سر به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: خداوندا، دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن کس که او را محبوب دارد و مبغوض بدار آن کس که او را مبغوض دارد، یارانش را یاری کن و آنها را که ترک یاریش کنند از یاری خویش محروم ساز و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مکن". سپس فرمود: آگاه باشید، همه حاضران وظیفه دارند این خبر را به غائبان برسانند[۱۴].[۱۵]
تبلیغ در قرآن
کلمه تبلیغ در قرآن نشانهای از یک مفهوم اجتماعی عام به معنای رساندن دستورهای پروردگار به مردم است و در این آیه مقصود ابلاغ خصوص ولایت و امامت امیرمؤمنان به مردم است. تبلیغ یکی از "اصطلاحات کلیدی" قرآن است که دارای همبستگی با شبکه مفاهیم قرآن شامل: "رسالت الهی"، "رسول"، "آنچه از طرف خدا نازل شده"، "مردم"، "دین" و "شریعت" است. این لغت با در نظر گرفتن شبکه مفاهیم فوق، معنی ویژهای میدهد که از معنای لغوی خود فراتر است[۱۶].
شرح آیه و اهمیت موضوع آن
به باور عالمان شیعه و بسیاری از اهل سنت، این آیه در حَجَّةالوداع (هجدهم ذیحجه) در غدیر خم برای اعلام جانشینی حضرت علی (ع) از سوی پیامبر (ص) نازل شده است. پس از آنکه پیامبر (ص) از بیم برخی از صحابه، اعلام ولایت علی (ع) را به تأخیر انداخت، فرشته وحی نازل شد و با نزول این آیه، بر ابلاغ ولایت علی به مردم تأکید کرد و حفاظت از گزند مردم را به پیامبر وعده داد. پس از نزول این آیه، پیامبر (ص) فرمان داد تا مسلمانان در بیابان گرم و خشک غدیر خم بایستند، آنگاه در برابر انبوه جمعیت که بیش از صد هزار نفر بودهاند، فرمان الهی، جانشینی علی را ابلاغ کرد[۱۷].
در تفسیر نمونه آمده است: جملهبندیهای آیه و لحن خاص و تأکیدهای پی در پی آن و همچنین شروع شدن آیه با خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ﴾ که تنها در دو مورد از قرآن مجید آمده و تهدید پیامبر (ص) در صورت کوتاهی کردن به عدم تبلیغ رسالت که منحصراً در این آیه از قرآن آمده، نشان میدهد که سخن از حادثه مهمی است که عدم تبلیغ آن با عدم تبلیغ رسالت مساوی است. افزون بر آن، این موضوع مخالفان سرسختی داشته که پیامبر (ص) از مخالفت آنها که ممکن بوده است مشکلاتی برای اسلام و مسلمین داشته باشد، نگران بوده و به همین جهت خداوند به او تأمین میدهد.... اکنون این سؤال پیش میآید که با توجه به تاریخ نزول سوره که مسلماً در اواخر عمر پیغمبر (ص) نازل شده است، چه مطلب مهمی بوده که خداوند پیامبر (ص) را با این تأکید مأمور ابلاغ آن میکند. آیا مسائل مربوط به توحید و شرک و بتشکنی بوده که از سالها قبل این مسائل برای پیامبر و مسلمانان حل شده بود؟ آیا مربوط به احکام و قوانین اسلامی بوده با اینکه مهمترین آنها تا آن زمان بیان شده بود؟ و آیا مربوط به مبارزه با اهل کتاب و یهود و نصاری بوده با اینکه میدانیم مسئله اهل کتاب بعد از ماجرای بنیالنضیر و بنیقریظه و بنیقینقاع و خیبر و فدک و نجران مشکلی برای مسلمانان محسوب نمیشد.... راستی چه مسئله مهمی در این آخرین ماههای عمر پیامبر (ص) مطرح بوده که آیه فوق این چنین درباره آن تأکید میکند؟! این نیز جای تردید نیست که وحشت و نگرانی پیامبر برای شخص خود و جان خود نبوده بلکه برای کارشکنیها و مخالفتهای احتمالی منافقان بوده که نتیجه آن برای مسلمانان، خطرات یا زیانهایی قابل توجه به بار میآورد. آیا مسئلهای جز تعیین جانشین برای پیامبر (ص) و سرنوشت آینده اسلام و مسلمین میتواند واجد این صفات بوده باشد[۱۸].
در تفسیر تسنیم آمده است: امر صریح به تبلیغ و خطاب ﴿بْلُغَ﴾ در کل قرآن یکبار آن همه فقط در آیه مورد بحث آمده، این امر نشانه اهتمام به مفاد آن است، چنان که تعبیر از فرمان الهی به ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ﴾ و با ابهام سخن گفتن از محتوای آن، برای تکریم و تشریف مأمور به مورد نظر در آیه مورد بحث آن است[۱۹].[۲۰]
شبهه فخر رازی و پاسخ آن
فخر رازی در تفسیر این آیه ده احتمال مختلف ذکر میکند و شاید تکثیر احتمالات برای پوشاندن واقعیت و مشتبه نمودن آن است. در نهایت فخر رازی دهمین احتمال را ارتباط این آیه با واقعه غدیر خم قرار میدهد و پس از نقل روایاتی که مربوط به جریان غدیرخم و نصب حضرت علی برای امامت است، مینویسد: روایات گرچه به این مضمون فراوان است، لکن بهتر این است که بگوییم این آیه پیامبراکرم (ص) را از مکر یهود و نصاری ایمن ساخت و امر نمود که پیامبر (ص) دین را تبلیغ کند و از جانب یهود و نصاری نگران نباشد؛ زیرا قبل از این آیه و بعد از آن آیات فراوانی وجود دارد که با یهود و نصاری و در مورد آنان سخن میگوید، بنابراین ممتنع است که این یک آیه در این وسط از آیات قبلی و آیات بعدی جدا باشد[۲۱].
علامه طباطبایی در نقد سخن فخر رازی مینویسد: از جمله ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ بر میآید حکمی که این آیه درصدد بیان آن است و رسول الله (ص) مأمور به تبلیغ آن شده، امر مهمی است که در تبلیغ آن بیم خطر هست یا بر جان رسول الله (ص) و و یا بر پیشرفت دین اسلام از ناحیه آنان خطری متوجه رسول الله (ص) بشود تا مجوز این باشد که رسول الله (ص) دست از کار تبلیغ خود بکشد و یا برای مدتی آن را به تعویق بیندازد و حاجت به این بیفتد که خدا به رسول خود ـ در صورتی که پیغام تازه را به آنان برساند ـ وعده حفظ و حراست از خطر دشمنش را بدهد. علاوه بر این، اگر این خطر، چشمزخمی بوده که احتمالاً ممکن بوده از اهل کتاب به آن جناب برسد جا داشت این سوره در اوایل هجرت نازل شود، زیرا در اوایل هجرت که رسول الله (ص) در شهر غربت و در بین عده معدودی از مسلمین آن شهر به سر میبرد یهودیان او را از همه طرف محاصره کرده بودند، آن هم یهودیانی که با حدّت و شدت هر چه بیشتر به مبارزه علیه رسول الله (ص) برخاسته و صحنههای خونینی نظیر خیبر و امثال آن به راه انداختند، اگر در آیه مورد بحث مراد از "ناس" یهود بود جا داشت در آن روزها این آیه نازل شود، لکن نزول این سوره در اواخر عمر شریف آن حضرت اتفاق افتاده که همه اهل کتاب از قدرت و عظمت مسلمین در گوشهای، ساکت ماندهاند. پس کاملا معلوم شد که آیه مورد بحث هیچگونه ارتباطی با اهل کتاب ندارد. افزون بر همه اینها، در آیه مورد بحث تکلیفی که سنگین، کمرشکن و طاقتفرسا باشد به اهل کتاب نشده تا در ابلاغ آن به اهل کتاب خطری از ناحیه آنها متوجه رسول الله (ص) بشود. از همه اینها گذشته، رسول الله (ص) در سالهای اول بعثت، مأمور شد تکالیف بس خطرناکی را گوشزد بشر آن روز سازد، مثلا مأمور شد کفار قریش و آن عربهای متعصب را به توحید خالص و ترک بتپرستی دعوت کند. مشرکین عرب را که بسیار خشنتر و خونریزتر و خطرناکتر از اهل کتابند به اسلام و توحید بخواند، با این وجود، خداوند این تهدید و وعیدی که امروز به رسول الله (ص) میدهد آن روز نداد، پس معلوم میشود پیغام تازه، خطرناکترین موضوعاتی است که رسول الله (ص) به تازگی مأمور تبلیغ آن شده است[۲۲].
در تفسیر تسنیم نیز آمده است: "چگونه رسول اکرم (ص) در زمان ضعف و نابودی قدرت یهود از ابلاغ مطلبی نه چندان دشوار بهراسد و حال آنکه در زمان اقتدار آنان تعبیرهایی تندتر از مضمون آیه یاد شده را بدون هراس به آنها ابلاغ کرده بود؛ مانند: ﴿كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾[۲۳]، ﴿كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ﴾[۲۴].[۲۵]
مراد از مردمی که پیامبر از ناحیه آنان احساس خطر برای دین اسلام نموده است، قطعاً مردم مؤمن نبوده و نیز مراد کفار مکه نیست؛ زیرا اولاً سرزمین مکه فتح شده بود و ثانیاً برای پیامبر (ص) با ابلاغ جانشین خود از ناحیه کفار نگرانی حاصل نشده است؛ زیرا این کفار هستند که با ابلاغ و اعلام جانشین پیامبر باید نگران بشوند پس قطعاً نگرانی پیامبر از ناحیه منافقان بوده است و با مراجعه به روایات و وقایع تاریخی نیز روشن میشود که پیامبر از ناحیه منافقان نگران بوده است. پس منافقان در سال آخر عمر پیامبر (ص) نیز حضوری فعال داشته و عده فراوانی بودهاند به طوری که در موقع اعلام ولایت و امامت امیر مؤمنان برای پیامبراکرم (ص) نگرانی حاصل شد[۲۶]. از این جمله آیه: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۲۷] استفاده میشود که دشمنان این پیام الهی و نیز مصداق ﴿النَّاسِ﴾ در این آیه، کفار هستند که برخی از آنان قابل هدایت نیستند[۲۸] و همچنان که در حقّانیت قرآن جای هیچ شکی نیست؛ زیرا او دهها هزار شاهد برای اثبات حق خود داشت! با این همه شاهد چه جای شک و ریب است. امام صادق (ع) میفرماید: "ای اباحفص، شگفتآور است آنچه علی بن ابیطالب امیر مؤمنان دید! او ده هزار شاهد داشت ولی نتوانست حق خود را بگیرد با این که هر مردی با دو شاهد حق خود را میگیرد. رسول خدا از مدینه برای حج خارج شد در حالی که همراه او پنج هزار نفر آدم بود و از مکه بازگشت در حالی که پنج هزار نفر از اهل مکه او را همراهی میکردند تا این که به سرزمین جحفه رسید؛ در آنجا جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و آیه تبلیغ را به آن حضرت ابلاغ کرد..."[۲۹].[۳۰]
نتیجه گیری
با توجه به آنچه گذشت دلالت آیه بر امامت و ولایت امیرمؤمنان به روشنی ثابت است و اینکه امامت امیرمؤمنان استمرار ولایتی است که پیامبر بر مردم داشته و اکمال رسالت پیامبر اکرم به اعلام ولایت امیر مؤمنان (ع) و قبول ولایت اوست و افرادی که بعد از شناخت حق ولایت او را انکار کنند گرفتار نوعی کفر شدهاند[۳۱].
منابع
پانویس
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول، صفحه ۱۵۰؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الدرالمنثورفی التفسیرالمأثور، جلد۳،صفحه ۱۱۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، جلد۱۲;صفحه ۴۸؛ سبحانی، جعفر، الایمان والکفرفی الکتاب والسنة، جلد۱، صفحه ۲۴۷؛ منصور، عبدالحمید یوسف، نیل الخیرات فی القراءات العشرة، جلد۶، صفحه (۴۲-۶۲)؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۵، صفحه ۲؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، جلد۱۲، صفحه ۴۸
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۳۴۹.
- ↑ ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند؛ سوره مائده، آیه۶۷.
- ↑ تتمة المراجعات، ص۵۴؛ نمونه، ج۵، ص۴.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- ↑ اسباب النّزول، واحدی، ص ۱۶۵؛ الدّرالمنثور، ج ۳، ص ۱۱۷؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «آیه تبلیغ»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۱؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ مفردات، ص۱۴۴؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۱.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ آیههای نامدار، ص۵۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۵، ص۴.
- ↑ تسنیم، ج۲۳، ص۲۶۵.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۰۱.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۴۳.
- ↑ «بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
- ↑ «چنان که "اصحاب سبت" را لعنت کردیم» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ تسنیم، ج۲۳، ص۲۷۲.
- ↑ تفسیر انوار ثقلین، ج۲، ص۲۵۱.
- ↑ «خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ تفسیر انوار ثقلین، ج۲، ص۲۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۴۰.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.