شورش خوارج پس از جنگ نهروان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام علی(ع) است. "امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

آن‌گاه، سعید بن قفل تیمی، از [قبیله‌] تیم الله بن ثعلبه، در ماه رجب، همراه‌ دویست مرد در بندنیجین شورش کرد و به درزنجان[۴]، در دو فرسنگی مدائن، درآمد. سعد بن مسعود به جانب ایشان روان شد و در رجب سال ۳۸ هجری، هلاکشان ساخت.

سپس ابو مریم سعدی تمیمی خروج کرد و به شهرزور[۵] درآمد. بیشینه همراهان وی، از عجم بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن عرب نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به نقلی چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی کوفه رسید. پس علی(ع) سفیری نزد وی فرستاد و او را به بیعت و داخل شدن در کوفه فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز جنگ نیست. آن‌گاه، علی(ع)، شریح بن هانی را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. خوارج بر شُرَیح و یارانش هجوم آوردند و اینان از هم گسیختند و شریح با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقی‌مانده آنان به کوفه درآمدند. پس علی(ع)، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، جاریة بن قدامه سعدی را فرستاد. جاریه، خوارج را به فرمانبرداری از علی(ع) فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما اجابت نکردند. علی(ع) هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس یاران علی(ع)، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که امان خواستند و علی(ع) امانشان داد. در میان خوارج چهل مجروح افتاده بودند که علی(ع) فرمان داد تا ایشان را به کوفه‌ آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. قتل آن گروه از خوارج در ماه رمضان سال ۳۸ [هجری‌] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ خوارج بودند و از سر بی‌باکی‌شان، به کوفه نزدیک شده بودند[۶][۷].

جستارهای وابسته

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری است‌کهن میان کوه‌ها و دره‌ها، با چشمه‌هایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).
  2. جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).
  3. جوخا، نام رودخانه‌ای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).
  4. در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است که‌روستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار می‌رفته و نام اصلی‌اش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).
  5. شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته می‌شود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).
  6. الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۵۰۷.